مروری بر کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات خواهید کرد، اثر میچ آلبوم، ترجمه ودود جوانی
در سرزمین آرزوها
خاطره مدرسنیا
نویسنده
«هر کسی بر دیگری تأثیر میگذارد و دیگری و دیگری بر بعدی تأثیر میگذارند و جهان پر است از قصه، اما همه قصهها یکی است.»
این پاراگرافِ انتهایی و از طلاییترین جملات کتاب «پنج نفری که در بهشت ملاقات خواهید کرد» اثر میچ دیوید آلبوم نویسنده امریکایی است که آثارش از جمله رمان مشهور «سهشنبهها با موری» در سالهای اخیر با اقبال بسیاری مواجه بوده است. «پنج نفری که در بهشت ملاقات خواهید کرد» از ساعات پایانی زندگی مردی به نام «اِدی» که تعمیرکار وسایل بازی پارک است، شروع میشود و با حادثهای که منجر به مرگ او در ۸۳ سالگی میگردد، وارد بخش اصلی داستان میشود. او در بهشت با پنج نفری که بیشترین تأثیر را در زندگی او داشتهاند، دیدار میکند و ملاقات با آنها و درک تأثیر و تغییر شگرفی که در مسیر زندگیاش ایجاد کرده، دچار شگفتی میشود. نویسنده میگوید این نگاه به جهان دیگر تنها میتواند یک آرزو باشد که خود او دوست دارد محقق شود. کتاب از شخصیتپردازی محکم و شیوه روایت عالی برخوردار است و بهرغم مضمون فلسفی و تم خیالی، خواننده را دچار کسالت نکرده و جذابیت خود را تا انتها حفظ میکند. نویسنده با به خدمت گرفتن ماهرانه شخصیتهای اصلی و فرعی و ماجراهای زندگیشان به ما میآموزد که هیچ اتفاقی در این دنیا تصادفی و بدون دلیل نیست و زندگی همه ما چون رشتههای درهم تنیدهای به هم متصلاند و از هم تأثیر میگیرند. ضمن اینکه مفاهیمی چون فداکاری، بخشش و عشق به عنوان ارکان اساسی رهایی روح، به زیبایی در قالب شخصیتهای کتاب گنجانده و روایت شده است. کتاب در ۲۲۸ صفحه توسط نشر خوزان و با ترجمه «ودود جوانی» به چاپ رسیده است. با اینکه مترجم اولین ترجمه خود را راهی بازار کتاب کرده، آنچه در کتاب آمده، فراتر از نوشتار کسی است که دست به اولین ترجمه میزند. تسلط و آشنایی کامل با هر دو زبان مبدأ و مقصد را میتوان در خلال کتاب و مقایسه اجمالی با کتاب مبدأ دریافت. با پیشنهاد مطالعه این اثر، بخشی از کتاب را با هم خواهیم خواند:
همه پدر و مادرها به بچههایشان آسیب میزنند و کاری نمیشود کرد.
جوانی آدمها مانند آیینه صاف و بیخط و خش است که نقش تأثیر مربیان و آموزش دهندگان را در خودش نشان میدهد. برخی پدر و مادرها این آیینه را لکهدار میکنند و برخی بر آن ترک میاندازند و عده معدودی هم آن را میشکنند و خرد میکنند و کودکی آدم را به تکههای کوچک تیز غیرقابل ترمیم مبدل میکنند. آسیبی که پدر ادی به او زد، در وهله اول غفلت از او بود. ندیده گرفتن او. در نوزادی خیلی کم او را بغل کرده بود و وقتی کودک بود، دست او را بیشتر با ناراحتی میگرفت تا با عشق و محبت. او بیشتر محبت را از مادرش میدید و حضور پدر بیشتر برای این بود که نظم و انضباط را برقرار کند.
نویسنده
«هر کسی بر دیگری تأثیر میگذارد و دیگری و دیگری بر بعدی تأثیر میگذارند و جهان پر است از قصه، اما همه قصهها یکی است.»
این پاراگرافِ انتهایی و از طلاییترین جملات کتاب «پنج نفری که در بهشت ملاقات خواهید کرد» اثر میچ دیوید آلبوم نویسنده امریکایی است که آثارش از جمله رمان مشهور «سهشنبهها با موری» در سالهای اخیر با اقبال بسیاری مواجه بوده است. «پنج نفری که در بهشت ملاقات خواهید کرد» از ساعات پایانی زندگی مردی به نام «اِدی» که تعمیرکار وسایل بازی پارک است، شروع میشود و با حادثهای که منجر به مرگ او در ۸۳ سالگی میگردد، وارد بخش اصلی داستان میشود. او در بهشت با پنج نفری که بیشترین تأثیر را در زندگی او داشتهاند، دیدار میکند و ملاقات با آنها و درک تأثیر و تغییر شگرفی که در مسیر زندگیاش ایجاد کرده، دچار شگفتی میشود. نویسنده میگوید این نگاه به جهان دیگر تنها میتواند یک آرزو باشد که خود او دوست دارد محقق شود. کتاب از شخصیتپردازی محکم و شیوه روایت عالی برخوردار است و بهرغم مضمون فلسفی و تم خیالی، خواننده را دچار کسالت نکرده و جذابیت خود را تا انتها حفظ میکند. نویسنده با به خدمت گرفتن ماهرانه شخصیتهای اصلی و فرعی و ماجراهای زندگیشان به ما میآموزد که هیچ اتفاقی در این دنیا تصادفی و بدون دلیل نیست و زندگی همه ما چون رشتههای درهم تنیدهای به هم متصلاند و از هم تأثیر میگیرند. ضمن اینکه مفاهیمی چون فداکاری، بخشش و عشق به عنوان ارکان اساسی رهایی روح، به زیبایی در قالب شخصیتهای کتاب گنجانده و روایت شده است. کتاب در ۲۲۸ صفحه توسط نشر خوزان و با ترجمه «ودود جوانی» به چاپ رسیده است. با اینکه مترجم اولین ترجمه خود را راهی بازار کتاب کرده، آنچه در کتاب آمده، فراتر از نوشتار کسی است که دست به اولین ترجمه میزند. تسلط و آشنایی کامل با هر دو زبان مبدأ و مقصد را میتوان در خلال کتاب و مقایسه اجمالی با کتاب مبدأ دریافت. با پیشنهاد مطالعه این اثر، بخشی از کتاب را با هم خواهیم خواند:
همه پدر و مادرها به بچههایشان آسیب میزنند و کاری نمیشود کرد.
جوانی آدمها مانند آیینه صاف و بیخط و خش است که نقش تأثیر مربیان و آموزش دهندگان را در خودش نشان میدهد. برخی پدر و مادرها این آیینه را لکهدار میکنند و برخی بر آن ترک میاندازند و عده معدودی هم آن را میشکنند و خرد میکنند و کودکی آدم را به تکههای کوچک تیز غیرقابل ترمیم مبدل میکنند. آسیبی که پدر ادی به او زد، در وهله اول غفلت از او بود. ندیده گرفتن او. در نوزادی خیلی کم او را بغل کرده بود و وقتی کودک بود، دست او را بیشتر با ناراحتی میگرفت تا با عشق و محبت. او بیشتر محبت را از مادرش میدید و حضور پدر بیشتر برای این بود که نظم و انضباط را برقرار کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه