درباره اشتباهات فاحش مجریان تلویزیون
حرفهای مفت و گافهای گران!
رضا صائمی
منتقد
میگویند مجریان تلویزیون مفت حرف نمیزنند اما حرف مفت زیاد میزنند. حالا آنقدر این حرفهای مفت و گاه گزنده و آزار دهنده زیاد شده که هر از چند گاهی شاهد جنجال پیرامون فلان حرف و اظهار نظر فلان مجری هستیم و واکنشهای اعتراضی گسترده در افکار عمومی. آخرین نمونهاش صحبت مجری برنامه «موسیقی باران» که روز تولد پرویز مشکاتیان را که سالهاست از دنیا رفته، به او تبریک میگوید. برخی از این مجریان البته شهرت چندانی هم ندارند و شناخته شده نیستند، اما سوتیها یا بیادبی و بی ملاحظگیهای آنان به واسطه شبکههای اجتماعی و فضای مجازی برجسته شده و در کانون توجه و نقد افکار عمومی قرار میگیرند. مجریانی که به واسطه خودبانمک پنداری یا اشتباه گرفتن لودگی با شوخی و طنازی از مدار ادب و فرهنگ عمومی خارج شده یا به میهمان برنامه یا به طرفداران یک تیم فوتبال یا یک بازیکن و بازیگر و یا به یک قوم و نژادی خواسته و ناخواسته توهین میکنند.
گاهی هم البته قصد و عمدی در این شیطنتهای رسانهای وجود دارد تا معروف و مشهور شوند و به زعم خود به جمع سلبریتیهای تلویزیونی بپیوندند. به این معنا که آگاهانه خطا یا توهینی میکنند و حاشیهای میسازند تا به اصطلاح در شبکههای اجتماعی وایرال شده و هشتگ خورشان بالا برود! انگار یک مسابقه و رقابت درون گروهی بین مجریان و حتی گزارشگران خبری صدا و سیما درگرفته که هر کس حاشیه بیشتری داشته باشد یا دوز حاشیهاش بالاتر باشد، برنده این میدان است و مجریتر است. یا از این طریق به شهرت بیشتری میرسد. گویی منطق آنها همان بدنامی بهتر از گمنامی است! مسأله اما این است که فرض بگیریم این خرده فرهنگهای غلط حرفهای در بین مجریان تلویزیون باب شده و این خطای شناختی و حرفهای در آنها رواج یافته که گویی مجری موفق مجری حاشیهساز یا پرحاشیه است اما چرا سازمان صدا و سیما با آن ساز و کار و مکانیسم عریض و طویل هیچ نظارت و مدیریتی بر این مسأله ندارد. اگر به حافظه تصویری خود رجوع کنید، متوجه میشوید که در دو سال گذشته چقدر میزان این حاشیهها زیاد بوده و میزان خطای رسانهای و اخلاقی مجریان و گویندگان تلویزیون افزایش یافته است. آیا ناظران پخش در حال چرتند و آنتن را به حال خود رها کردهاند یا صدا و سیما برای جبران کاهش و ریزش مخاطب خود از این تمهیدات برای جلب توجه مردم به خود به شکل آگاهانه استفاده میکند؟!
شاید این نگاه و تحلیل را بدبینانه و عصبی بدانیم، اما یک واقعیت تلخی وجود دارد که صدا و سیما باید آن را بپذیرد و دست به اصلاح خود بزند. واقعیت این است که برخی از این سوتیها و حاشیهها از سر عمد یا منافع و مصالح شخصی نبوده، بلکه ناشی از فقدان سواد رسانهای و دانش تخصصی مجریگری است. وقتی در سازمان به روی هر کسی باز است که خیال میکند پررویی همان روابط عمومی بالا و تخصص لازم برای مجریگری است، یا اجرا یعنی همین که از دوربین نترسی و چشم در چشم لنز دهانت را باز کنی و هرچه دل تنگت خواست بگویی، نتیجه همان میشود که شاهدش هستیم! متأسفانه مجریهایی که باید به شکل تخصصی به دانش ارتباطات مجهز باشند و سواد رسانهای داشته باشند تا بدانند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، گاهی حتی الفبای سخن گفتن را نمیدانند. این در حالی است که مجریگری فقط حرف درست زدن نیست، درست حرف زدن هم هست.
مشکل عمده صدا و سیما در تولید برنامهها دقیقاً همینجاست. آنجا که فرم و زبان رسانهای و روانشناسی مخاطب را نمیشناسد و یادش میرود که ادب مجری به از برنامه و رسانه اوست. اتفاقاً حساسیت صدا و سیما بر مجریان خود و نظارت بر آنها باید بیشتر باشد که آنها ویترین این رسانه هستند و در جاذبه یا دافعه آن و جلب مخاطب یا گریز او از تلویزیون نقش مهمی دارند. میکروفون و تریبون را براحتی نمیتوان در اختیار افراد قرار داد. رسانهای که مدعی دانشگاه عمومی است باید درس اخلاق و ادب به جامعه بدهد، نه اینکه خود درس عبرت شود.
منتقد
میگویند مجریان تلویزیون مفت حرف نمیزنند اما حرف مفت زیاد میزنند. حالا آنقدر این حرفهای مفت و گاه گزنده و آزار دهنده زیاد شده که هر از چند گاهی شاهد جنجال پیرامون فلان حرف و اظهار نظر فلان مجری هستیم و واکنشهای اعتراضی گسترده در افکار عمومی. آخرین نمونهاش صحبت مجری برنامه «موسیقی باران» که روز تولد پرویز مشکاتیان را که سالهاست از دنیا رفته، به او تبریک میگوید. برخی از این مجریان البته شهرت چندانی هم ندارند و شناخته شده نیستند، اما سوتیها یا بیادبی و بی ملاحظگیهای آنان به واسطه شبکههای اجتماعی و فضای مجازی برجسته شده و در کانون توجه و نقد افکار عمومی قرار میگیرند. مجریانی که به واسطه خودبانمک پنداری یا اشتباه گرفتن لودگی با شوخی و طنازی از مدار ادب و فرهنگ عمومی خارج شده یا به میهمان برنامه یا به طرفداران یک تیم فوتبال یا یک بازیکن و بازیگر و یا به یک قوم و نژادی خواسته و ناخواسته توهین میکنند.
گاهی هم البته قصد و عمدی در این شیطنتهای رسانهای وجود دارد تا معروف و مشهور شوند و به زعم خود به جمع سلبریتیهای تلویزیونی بپیوندند. به این معنا که آگاهانه خطا یا توهینی میکنند و حاشیهای میسازند تا به اصطلاح در شبکههای اجتماعی وایرال شده و هشتگ خورشان بالا برود! انگار یک مسابقه و رقابت درون گروهی بین مجریان و حتی گزارشگران خبری صدا و سیما درگرفته که هر کس حاشیه بیشتری داشته باشد یا دوز حاشیهاش بالاتر باشد، برنده این میدان است و مجریتر است. یا از این طریق به شهرت بیشتری میرسد. گویی منطق آنها همان بدنامی بهتر از گمنامی است! مسأله اما این است که فرض بگیریم این خرده فرهنگهای غلط حرفهای در بین مجریان تلویزیون باب شده و این خطای شناختی و حرفهای در آنها رواج یافته که گویی مجری موفق مجری حاشیهساز یا پرحاشیه است اما چرا سازمان صدا و سیما با آن ساز و کار و مکانیسم عریض و طویل هیچ نظارت و مدیریتی بر این مسأله ندارد. اگر به حافظه تصویری خود رجوع کنید، متوجه میشوید که در دو سال گذشته چقدر میزان این حاشیهها زیاد بوده و میزان خطای رسانهای و اخلاقی مجریان و گویندگان تلویزیون افزایش یافته است. آیا ناظران پخش در حال چرتند و آنتن را به حال خود رها کردهاند یا صدا و سیما برای جبران کاهش و ریزش مخاطب خود از این تمهیدات برای جلب توجه مردم به خود به شکل آگاهانه استفاده میکند؟!
شاید این نگاه و تحلیل را بدبینانه و عصبی بدانیم، اما یک واقعیت تلخی وجود دارد که صدا و سیما باید آن را بپذیرد و دست به اصلاح خود بزند. واقعیت این است که برخی از این سوتیها و حاشیهها از سر عمد یا منافع و مصالح شخصی نبوده، بلکه ناشی از فقدان سواد رسانهای و دانش تخصصی مجریگری است. وقتی در سازمان به روی هر کسی باز است که خیال میکند پررویی همان روابط عمومی بالا و تخصص لازم برای مجریگری است، یا اجرا یعنی همین که از دوربین نترسی و چشم در چشم لنز دهانت را باز کنی و هرچه دل تنگت خواست بگویی، نتیجه همان میشود که شاهدش هستیم! متأسفانه مجریهایی که باید به شکل تخصصی به دانش ارتباطات مجهز باشند و سواد رسانهای داشته باشند تا بدانند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، گاهی حتی الفبای سخن گفتن را نمیدانند. این در حالی است که مجریگری فقط حرف درست زدن نیست، درست حرف زدن هم هست.
مشکل عمده صدا و سیما در تولید برنامهها دقیقاً همینجاست. آنجا که فرم و زبان رسانهای و روانشناسی مخاطب را نمیشناسد و یادش میرود که ادب مجری به از برنامه و رسانه اوست. اتفاقاً حساسیت صدا و سیما بر مجریان خود و نظارت بر آنها باید بیشتر باشد که آنها ویترین این رسانه هستند و در جاذبه یا دافعه آن و جلب مخاطب یا گریز او از تلویزیون نقش مهمی دارند. میکروفون و تریبون را براحتی نمیتوان در اختیار افراد قرار داد. رسانهای که مدعی دانشگاه عمومی است باید درس اخلاق و ادب به جامعه بدهد، نه اینکه خود درس عبرت شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه