خروج امریکا از افغانستان با هدف رویارویی با رقبا
نوذر شفیعی
استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل منطقهای
نظامیان امریکا سرانجام بعد از 20 سال حضور در پایگاه هوایی بگرام، این پایگاه را که مؤثرترین پایگاه هوایی افغانستان و در عین حال مهمترین پایگاه هوایی برای امریکاییها بود، ترک کردند. از همین رو ترک این پایگاه، آخرین و مهمترین گام از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان قلمداد میشود.
امریکاییها در حالی از افغانستان خارج میشوند که طالبان با رفتارهای تهاجمی و خشونت بار خود روز به روز بر بخشهای وسیع تری از افغانستان مسلط میشود. از همین رو سؤال این است که چرا امریکا با وجود مشاهده قدرتگیری طالبان و ضعیف شدن دولت افغانستان، همچنان اصرار بر خروج از این کشور دارد؟ برای پاسخ به این سؤال چند سناریو مطرح میشود.
● سناریوی نخست: امریکا بر اساس برنامهای از پیش تعیین شده، در حال خارج کردن نیروهای خود از افغانستان است. در این سناریو امریکاییها جنگ افغانستان را جنگ «بی پایان» قلمداد میکنند که تاکنون حاصلی جز 2 هزار و پانصد نفر تلفات نظامی، 3 هزار و ۸۰۰ نفر تلفات پیمانکاران امنیتی و 20 هزار مجروح و چیزی حدود 2.26 تریلیون دلار هزینه مالی برای واشنگتن و هزار و 500 کشته نظامی برای ۴۰ کشور نیروهای ائتلاف در بر نداشته است. از همین رو بر اساس این سناریو، امریکا معتقد است برای آنها ماندن در افغانستان نتیجهای جز شکست بهدنبال نخواهد داشت و اگر به حضور در افغانستان ادامه دهد، خود را در باتلاقی گرفتار کرده که هر روز تلفات انسانی و هزینههای مالی بیشتری به امریکا تحمیل میکند. بنابراین صرفنظر از این که پیامد خروجش از افغانستان چه باشد تصمیم به ترک افغانستان گرفته است.
● سناریو شماره 2: امریکا با این نوع خروج، سناریو آشوب هدایت شده را در دستور کار قرار داده است. به این معنی که بیثباتی افغانستان بیش از ثبات آن برای امریکا اهمیت دارد. در یک افغانستان باثبات، دولت ناچار است مسئولانه رفتار کند و خواهان حضور قاعدهمند امریکا در کشور خود باشد. ثبات در افغانستان و حضور یک دولت قوی و مسئول به امریکا اجازه نخواهد داد از خاک افغانستان برای رقبای خود در اطراف افغانستان شامل چین، روسیه و ایران مزاحمت ایجاد کند. زیرا یک دولت مسئول در افغانستان نمیخواهد بهخاطر اقدامات امریکا، با پرسشهایی از طرف همسایگانش مواجه شود.
● سناریو شماره 3: امریکاییها در چارچوب خروج مسئولانه سعی خواهند کرد به کمک دولت افغانستان شتافته و پیشرویهای طالبان را محدود کنند. امریکاییها پیشتر به دولت افغانستان وعده داده بودند در صورت خروج، دولت را تقویت کرده، از حمایت مالی و لجستیکی به آن دریغ نکرده و برنامه آموزش نظامیان افغان را در دستور کار قرار دهند و حتی در صورت تهاجم طالبان با پهپاد به یاری مردم افغانستان بروند. این خوشبینانهترین سناریو در بحث خروج امریکاییها از افغانستان است.
اما تجربه گذشته نشان میدهد برای امریکاییها خروج مسئولانه به معنی ایجاد موازنه قدرت بین طالبان و دولت در این کشور است. این سیاست را هم اکنون نیز میتوان در عرصه افغانستان مشاهده کرد. وقتی امریکا عملاً در جایی دست طالبان را باز میگذارد تا آزادانه حمله کرده و بر مناطق استیلا یابد و در جایی دیگر که از نظر امریکا موازنه در حال به هم خوردن است، مقر طالبان را بمباران میکند، این چیزی جز موازنهسازی قدرت بین طالبان و دولت نیست.
در واقع امریکا در سه نگاهی که اساساً به مسأله بحرانها دارند، یعنی تولید بحران، حل بحران و مدیریت بحران، سعی دارد مدیریت بحران را در دستور کار قرار دهند. ضمن اینکه قصد امریکاییها آسیب پذیر کردن محیط اطراف افغانستان است. همواره گفته شده است که افغانستان بهخاطر شرایط داخلی کمتر مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده بلکه بهدلیل نقشی که در تأثیرگذاری بر محیط اطرافش دارد، برای آنها حائز اهمیت بوده است. از این دیدگاه به نظر میرسد امریکا در بازی بزرگی که بین قدرتها در منطقه آسیا -پاسیفیک جریان دارد، قصد دارد با ایجاد بیثباتی در افغانستان به رویارویی با رقبای خود در منطقه برود. در واقع با ارتباطی که بین اویغورهای چین و گروههای رادیکال در افغانستان برقرار میشود، چین را آسیبپذیر کند. با گروههای رادیکالی مثل داعش که در افغانستان قدرت پیدا کرده، منافع ایران را در داخل افغانستان و در مرزهای این کشور با افغانستان در معرض تهدید قرار بدهد و در آن سو بویژه از طریق جنبش اسلامی ازبکستان به سمت آسیای مرکزی و منافع روسیه حرکت کند.
استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل منطقهای
نظامیان امریکا سرانجام بعد از 20 سال حضور در پایگاه هوایی بگرام، این پایگاه را که مؤثرترین پایگاه هوایی افغانستان و در عین حال مهمترین پایگاه هوایی برای امریکاییها بود، ترک کردند. از همین رو ترک این پایگاه، آخرین و مهمترین گام از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان قلمداد میشود.
امریکاییها در حالی از افغانستان خارج میشوند که طالبان با رفتارهای تهاجمی و خشونت بار خود روز به روز بر بخشهای وسیع تری از افغانستان مسلط میشود. از همین رو سؤال این است که چرا امریکا با وجود مشاهده قدرتگیری طالبان و ضعیف شدن دولت افغانستان، همچنان اصرار بر خروج از این کشور دارد؟ برای پاسخ به این سؤال چند سناریو مطرح میشود.
● سناریوی نخست: امریکا بر اساس برنامهای از پیش تعیین شده، در حال خارج کردن نیروهای خود از افغانستان است. در این سناریو امریکاییها جنگ افغانستان را جنگ «بی پایان» قلمداد میکنند که تاکنون حاصلی جز 2 هزار و پانصد نفر تلفات نظامی، 3 هزار و ۸۰۰ نفر تلفات پیمانکاران امنیتی و 20 هزار مجروح و چیزی حدود 2.26 تریلیون دلار هزینه مالی برای واشنگتن و هزار و 500 کشته نظامی برای ۴۰ کشور نیروهای ائتلاف در بر نداشته است. از همین رو بر اساس این سناریو، امریکا معتقد است برای آنها ماندن در افغانستان نتیجهای جز شکست بهدنبال نخواهد داشت و اگر به حضور در افغانستان ادامه دهد، خود را در باتلاقی گرفتار کرده که هر روز تلفات انسانی و هزینههای مالی بیشتری به امریکا تحمیل میکند. بنابراین صرفنظر از این که پیامد خروجش از افغانستان چه باشد تصمیم به ترک افغانستان گرفته است.
● سناریو شماره 2: امریکا با این نوع خروج، سناریو آشوب هدایت شده را در دستور کار قرار داده است. به این معنی که بیثباتی افغانستان بیش از ثبات آن برای امریکا اهمیت دارد. در یک افغانستان باثبات، دولت ناچار است مسئولانه رفتار کند و خواهان حضور قاعدهمند امریکا در کشور خود باشد. ثبات در افغانستان و حضور یک دولت قوی و مسئول به امریکا اجازه نخواهد داد از خاک افغانستان برای رقبای خود در اطراف افغانستان شامل چین، روسیه و ایران مزاحمت ایجاد کند. زیرا یک دولت مسئول در افغانستان نمیخواهد بهخاطر اقدامات امریکا، با پرسشهایی از طرف همسایگانش مواجه شود.
● سناریو شماره 3: امریکاییها در چارچوب خروج مسئولانه سعی خواهند کرد به کمک دولت افغانستان شتافته و پیشرویهای طالبان را محدود کنند. امریکاییها پیشتر به دولت افغانستان وعده داده بودند در صورت خروج، دولت را تقویت کرده، از حمایت مالی و لجستیکی به آن دریغ نکرده و برنامه آموزش نظامیان افغان را در دستور کار قرار دهند و حتی در صورت تهاجم طالبان با پهپاد به یاری مردم افغانستان بروند. این خوشبینانهترین سناریو در بحث خروج امریکاییها از افغانستان است.
اما تجربه گذشته نشان میدهد برای امریکاییها خروج مسئولانه به معنی ایجاد موازنه قدرت بین طالبان و دولت در این کشور است. این سیاست را هم اکنون نیز میتوان در عرصه افغانستان مشاهده کرد. وقتی امریکا عملاً در جایی دست طالبان را باز میگذارد تا آزادانه حمله کرده و بر مناطق استیلا یابد و در جایی دیگر که از نظر امریکا موازنه در حال به هم خوردن است، مقر طالبان را بمباران میکند، این چیزی جز موازنهسازی قدرت بین طالبان و دولت نیست.
در واقع امریکا در سه نگاهی که اساساً به مسأله بحرانها دارند، یعنی تولید بحران، حل بحران و مدیریت بحران، سعی دارد مدیریت بحران را در دستور کار قرار دهند. ضمن اینکه قصد امریکاییها آسیب پذیر کردن محیط اطراف افغانستان است. همواره گفته شده است که افغانستان بهخاطر شرایط داخلی کمتر مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده بلکه بهدلیل نقشی که در تأثیرگذاری بر محیط اطرافش دارد، برای آنها حائز اهمیت بوده است. از این دیدگاه به نظر میرسد امریکا در بازی بزرگی که بین قدرتها در منطقه آسیا -پاسیفیک جریان دارد، قصد دارد با ایجاد بیثباتی در افغانستان به رویارویی با رقبای خود در منطقه برود. در واقع با ارتباطی که بین اویغورهای چین و گروههای رادیکال در افغانستان برقرار میشود، چین را آسیبپذیر کند. با گروههای رادیکالی مثل داعش که در افغانستان قدرت پیدا کرده، منافع ایران را در داخل افغانستان و در مرزهای این کشور با افغانستان در معرض تهدید قرار بدهد و در آن سو بویژه از طریق جنبش اسلامی ازبکستان به سمت آسیای مرکزی و منافع روسیه حرکت کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه