تأملی درباب پاسخگویی در رسانه
شفافیت میوه بلوغ است
علیرضا نراقی
منتقد
سالهاست که علاوه بر تلاشهـــــــــای رسانههای مستقل، در رسانه ملی نیز بحث شفافیت و پاسخگویی مطرح است. اما این دو اصل اساسی هرگز متحقق نشده است. شــــــفافیت و پاسخگویی ناشی از مسئولیتپذیری حاکمان است و حاکمیت مسئول، برآیند جامعه و شهروندانی مسئول است. پس پاسخگویی و شفافیت به پیشنیازهای فرهنگی وابسته است.
گاهی تصمیماتی پنهانی سرنوشت مردمان را تعیین کرده است، اما بجز مواردی مستند در تاریخ، دستها و تصمیمات پنهان، اغلب ساخته ذهن مردمانی است که یا از عمل سیاسی بازداشته شدهاند یا اینکه تاب پذیرش مسئولیت اعمال خود را ندارند. در چنین شرایطی تخیل پا به عرصه میگذارد و گروهی نادیده را در اتاقی در بسته مینشاند و شرایط واقعی را به گردن آن گروه موهوم میاندازد.
افکار مبتنی بر تئوری توطئه و اینکه مثلاً اوضاع جهان را عدهای معدود و ملعون، با فلان خصوصیات فکری و حتی ظاهری، به وجود میآورند، ریشهای طولانی در تاریخ مدرن دارد، اما بذر رشد چنین افکاری، ناآگاهی و توسعه نیافتگی فردی و جمعی است. جوامع و گروههای اجتماعی کمتر توسعه یافته، حتی در دل کشورهای توسعه یافته، دچار چنین تصوراتی هستند. مثلاً بدنه خرده فرهنگ کمتر تحصیلکرده و از نظر اجتماعی و فرهنگی منزوی امریکا، که اغلب هوادار دونالد ترامپ بودند، از سیاست و رسانه چنین تصویری در ذهن دارند. اینکه وضع خود و جامعه خود را به نیرویی غیر از خودمان حواله دهیم، ارتباطی عمیق با مسأله «نابالغی» و کودکوارگی دارد. امانوئل کانت، فیلسوف بزرگ قرن هجدهم در مقاله تاریخ ساز خود «در پاسخ به پرسشِ روشنگری چیست؟» مینویسد: «روشنگری، خروج آدمی است از نابالغی به تقصیر خویشتنِ خود. و نابالغی، ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویشتن است بدون هدایت دیگری.» به میزانی که نابالغ نباشیم مسئولیت پذیریم و به حکومت دیگری بر ذهنمان خاتمه میدهیم. همیشه عدهای از دستها و تصمیمات پنهانی میگویند و با آسمان و ریسمان بافتن، این ایده را صورتبندی و تبلیغ میکنند و البته از مواهبی چون استاد و دکتر خوانده شدن و سواری گرفتن از اذهان نابالغ بهرهمند میشوند.
اگر بناست رسانه ملی همان دانشگاهی باشد که با مردم در ابتدای انقلاب عهد شده بود، برون رفتن از آن «نابالغی» و اتکا به خودی مسئولیتپذیر، شرط اول است. رسانه ملی محل جستوجوی دستهای نادیده و قاتلان ناموجود بدون مقتول نیست، بلکه محل شفاف ساختن حقایقی است موجود، که البته خاموش ماندهاند. سر تا پای رسانه ملی را این روزها برنامههایی گرفته که ادعای آنها شفافسازی و پاسخگو کردن مسئولان است، اما پاسخگویی یک ژست رسانهای با میز و صندلیهای بزرگ، نورپردازی بنفش و مجری متلکپران اما بله قربانگو، نیست. پاسخگویی یک فرهنگ است و این فرهنگ جز از طریق برون رفت از آن «نابالغی» میسر نیست. محتوای مبتنی بر کشف دستهای پنهان، در رسانه ملی بسیار رواج دارد. پیدا کردن دستهای پنهان در برنامههایی که بهدنبال حقیقت و پاسخگویی هستند نوعی تناقض است و این تناقض در رسانه، حاصلی جز فربه کردن فرهنگی مسئولیتناپذیر و در نتیجه غیر شفاف و غیر پاسخگو ندارد.
منتقد
سالهاست که علاوه بر تلاشهـــــــــای رسانههای مستقل، در رسانه ملی نیز بحث شفافیت و پاسخگویی مطرح است. اما این دو اصل اساسی هرگز متحقق نشده است. شــــــفافیت و پاسخگویی ناشی از مسئولیتپذیری حاکمان است و حاکمیت مسئول، برآیند جامعه و شهروندانی مسئول است. پس پاسخگویی و شفافیت به پیشنیازهای فرهنگی وابسته است.
گاهی تصمیماتی پنهانی سرنوشت مردمان را تعیین کرده است، اما بجز مواردی مستند در تاریخ، دستها و تصمیمات پنهان، اغلب ساخته ذهن مردمانی است که یا از عمل سیاسی بازداشته شدهاند یا اینکه تاب پذیرش مسئولیت اعمال خود را ندارند. در چنین شرایطی تخیل پا به عرصه میگذارد و گروهی نادیده را در اتاقی در بسته مینشاند و شرایط واقعی را به گردن آن گروه موهوم میاندازد.
افکار مبتنی بر تئوری توطئه و اینکه مثلاً اوضاع جهان را عدهای معدود و ملعون، با فلان خصوصیات فکری و حتی ظاهری، به وجود میآورند، ریشهای طولانی در تاریخ مدرن دارد، اما بذر رشد چنین افکاری، ناآگاهی و توسعه نیافتگی فردی و جمعی است. جوامع و گروههای اجتماعی کمتر توسعه یافته، حتی در دل کشورهای توسعه یافته، دچار چنین تصوراتی هستند. مثلاً بدنه خرده فرهنگ کمتر تحصیلکرده و از نظر اجتماعی و فرهنگی منزوی امریکا، که اغلب هوادار دونالد ترامپ بودند، از سیاست و رسانه چنین تصویری در ذهن دارند. اینکه وضع خود و جامعه خود را به نیرویی غیر از خودمان حواله دهیم، ارتباطی عمیق با مسأله «نابالغی» و کودکوارگی دارد. امانوئل کانت، فیلسوف بزرگ قرن هجدهم در مقاله تاریخ ساز خود «در پاسخ به پرسشِ روشنگری چیست؟» مینویسد: «روشنگری، خروج آدمی است از نابالغی به تقصیر خویشتنِ خود. و نابالغی، ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویشتن است بدون هدایت دیگری.» به میزانی که نابالغ نباشیم مسئولیت پذیریم و به حکومت دیگری بر ذهنمان خاتمه میدهیم. همیشه عدهای از دستها و تصمیمات پنهانی میگویند و با آسمان و ریسمان بافتن، این ایده را صورتبندی و تبلیغ میکنند و البته از مواهبی چون استاد و دکتر خوانده شدن و سواری گرفتن از اذهان نابالغ بهرهمند میشوند.
اگر بناست رسانه ملی همان دانشگاهی باشد که با مردم در ابتدای انقلاب عهد شده بود، برون رفتن از آن «نابالغی» و اتکا به خودی مسئولیتپذیر، شرط اول است. رسانه ملی محل جستوجوی دستهای نادیده و قاتلان ناموجود بدون مقتول نیست، بلکه محل شفاف ساختن حقایقی است موجود، که البته خاموش ماندهاند. سر تا پای رسانه ملی را این روزها برنامههایی گرفته که ادعای آنها شفافسازی و پاسخگو کردن مسئولان است، اما پاسخگویی یک ژست رسانهای با میز و صندلیهای بزرگ، نورپردازی بنفش و مجری متلکپران اما بله قربانگو، نیست. پاسخگویی یک فرهنگ است و این فرهنگ جز از طریق برون رفت از آن «نابالغی» میسر نیست. محتوای مبتنی بر کشف دستهای پنهان، در رسانه ملی بسیار رواج دارد. پیدا کردن دستهای پنهان در برنامههایی که بهدنبال حقیقت و پاسخگویی هستند نوعی تناقض است و این تناقض در رسانه، حاصلی جز فربه کردن فرهنگی مسئولیتناپذیر و در نتیجه غیر شفاف و غیر پاسخگو ندارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه