ریزشهای انقلاب اسلامی؛ چرا و چگونه؟
دکتر حسین محمدی سیرت
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)
1 به منظور بررسی «زمینهها، علل و عوامل ریزشهای انقلاب اسلامی» نیاز داریم که سه مقدمه را طرح کنیم. نخست اینکه، «واگرایی» را یک امر منفی تعبیر کردهایم. این امر ماهیتاً منفی است، اما بهصورت مبنایی مورد پذیرش قرار گرفته است. با توجه به آیاتی از سورههای هود و ممتحنه، اگرچه باید از پدید آمدن واگرایی احتیاط کرد، اما در ادبیات دینی پذیرفته شده است و در علوم اجتماعی، نباید موضوعی خرق عادت پنداشته شود. بالاخره واگرایی بخشی از حرکت طبیعی انسان است.
دوم اینکه، وقتی از واگرایی سخن میگوییم، باید از همگرایی هم بگوییم. همگرایی در دال میانتهی اتفاق میافتد که دیگر، تفاوتها دیده نمیشود و بیشتر شباهتها به چشم میآید. در تحولات هیجانی مانند انقلابها و بهطور مثال در انقلاب اسلامی، «نه» به رژیم پهلوی یک همگرایی ایجاد کرد که واگراییها را پنهان کرد. سیره حضرت امام(ره) حرکت به سوی وحدت بود. امام(ره) در رابطه با شریعتی هیچگاه موضع مستقیمی نگرفتند. ایشان در خصوص کتاب شهید جاوید نیز به آیات مشکینی و منتظری پیام دادند که این دامی برای اختلاف است و کنار بگذارید. ایشان همچنین در آذر 57 در خصوص دیدار فرح با آیتالله خویی فتوا دادند که صحبت در خصوص این دیدار حرام شرعی است. بنابراین وقتی که حضرت امام(ره) در مسیر وحدتآفرین عمل میکند، طبیعتاً برخی اختلافهای خُرد در مسیر نظامسازی در راه تحقق انقلاب دیده نمیشود.
سوم اینکه، همانطور که تبیین وقوع انقلاب اسلامی و نظریههای انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها متفاوت است، تبیین واگرایی در انقلاب اسلامی نیز با دیگر انقلابها فرق خواهد داشت.
2 واگرایی در انقلاب اسلامی را باید در دو سطح دید؛ سطح نظری و سطح نفسی و درونی. انقلاب اسلامی همانطور که در حوزه اندیشه دگرگونی بهوجود آورد و صحبت از «دین اجتماعی» کرد، در حوزه انسانیت و معنویت نیز تحول ایجاد کرد.
در سطح نفسانیات(درونی) موضوعات بسیاری را میتوان مطرح و ذیل «روانشناسی سیاسی» تبیین کرد؛ خستگی، استهلاک، کاهش استقامت، جاذبههای مادی، زیست غربگرایی (تفوق معادلات مادی بر معادلات انقلابی و معنوی در زیست انسانی)، حسادت، طمع و... را میتوان در این حوزه تبیین کرد که در انقلاب اسلامی مصداقهایی نیز دارد.
پدیده آیتالله شریعتمداری را در حوزه نفسانی میتوان تبیین کرد. مسأله او محمدرضا پهلوی نیست، چراکه اگر مسألهاش او بود با انقلاب همراه نمیشد و پیام نمیداد. پس از انقلاب، او ابتدا حزب خلق مسلمان را راه انداخت. سپس با چپها همراه شد و کودتای نوژه راه افتاد. در نهایت هم با قطبزاده همکاری کرد. البته تحلیل در این موضوع پیچیدگیهایی دارد که باید با دقت بررسی کرد.
در سطح نظر نیز اگر جریانهای سیاسی دخیل در انقلاب اسلامی را تبیین کنیم، به پنج جریان خواهیم رسید که شامل چپها، التقاطیها (چپ مسلمان)، ملیگراها، ملی مذهبیها و اسلامگراها هستند. در مورد چپها و چپهای مسلمان واگرایی صورت نگرفته و اینها از ابتدا تافته جدا بافتهای بودند. امام خمینی(ره) از ابتدا خط و مرز خود را با جریانهای چپ (مارکسیستها، چریکهای فدایی خلق و...) و چپهای مسلمان آشکار کرد.
در مورد جریانهای اسلامی در انقلاب نیز آن فضایی که همگراییها را تقویت کرد، آن فضا هم اختلافها را کمرنگ کرد. ایده اصلی «حکومت اسلامی» بود و همه جریانها به اسلام سیاسی معتقد بودند. در مرامنامه نهضت آزادی از حکومت دینی اجتماعی سخن به میان میآید. انقلاب مرحله طرح ایدههای کلان است و در مرحله نظامسازی است که اختلافها بهوجود میآید.
3 بعد از نشستن پرواز پاریس، واگراییها بتدریج خود را نشان داد که نمونه آن تفاوت قرائت جریان ملی مذهبیها است. در این خصوص دو نکته حائز اهمیت است؛ نکته نخست، علمگرایی دینی توسط ملی مذهبیها است؛ دینی که در قواره علم تجربی خود را نشان میدهد. این دین طبیعتاً فردمحور میشود و از علوماجتماعی فاصله دارد. بازرگان وقتی از دین سخن میگوید سراغ رفتارهای فردی دینی میرود. بنابراین اسلام نهضت آزادی در حالی که صحبت از یک اسلام اجتماعی میکند، بهشدت فردی است.
نکته دوم، استقلال در فهم دین است. آنان مسیری میروند که خود را در قرائت از دین مستقل میبینند و اسلام اجتهادی را مطرح نمیکنند. تسخیر لانه جاسوسی بهانهای برای پایان جریان ملی مذهبی است.
4 در دهه شصت بهدلیل وقوع دفاع مقدس این تنازع نظری فرصت نیافت و پس از جنگ و با قبول قطعنامه 598، رحلت امام خمینی(ره) و فروپاشی شوروی، تنازعات بروز یافت. برخی، چون حضرت امام و کاریزمای او را میپذیرفتند، پس از رحلت ایشان دچار «چه کنم؟» شدند. برخی از جریانها و افراد هم که انقلاب را ناخودآگاه در یک قرائت پراگماتیستی و در فضای چپ دیده بودند، دچار شوک شدند.
در دهه شصت موضوع توسعه مطرح شد. این موضوع یک خلأ تئوریک ایجاد کرد و بخش عمدهای از آن جریان اسلامگرا را که فاقد مبانی نظری کافی بودند دچار واگرایی کرد. در پایان دهه شصت، انقلابیونی که ضعف و فقر نظری داشتند، دچار واگرایی شدند. در ادامه موضوع توسعه پیش آمد. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش میگوید که ما وقتی شروع کردیم، نمیدانستیم چه باید بکنیم.
بنابراین واگرایی که در دهه هفتاد صورت گرفت؛ زمانی است که میخواهیم حرف ایجابی بزنیم و به نظر میرسد واگراییهای نفسانی از این دهه پررنگتر شد و در این دهه انقلابیون فرصت زیست دیگری پیدا کردند. در دهه هفتاد موضوع مانور تجمل مطرح شد و زیست تغییر پیدا کرد. در نتیجه آن، زیست غربگرایی خود را نشان داد.
بهطور کلی واگرایی انقلاب اسلامی در مورد موج مخالف نظام اندیشهای دنیای مدرن است. واگرایی در انقلاب اسلامی را باید واگرایی نسبت به موج غالب جهانی و علومانسانی مسلط دید.
*مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده سخنرانی دکتر حسین محمدی سیرت است که در نشست «بررسی زمینهها، علل و عوامل ریزشهای انقلاب اسلامی» در محل مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ارائه شد و از سوی برگزارکنندگان، تدوین و تنظیم
شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)
1 به منظور بررسی «زمینهها، علل و عوامل ریزشهای انقلاب اسلامی» نیاز داریم که سه مقدمه را طرح کنیم. نخست اینکه، «واگرایی» را یک امر منفی تعبیر کردهایم. این امر ماهیتاً منفی است، اما بهصورت مبنایی مورد پذیرش قرار گرفته است. با توجه به آیاتی از سورههای هود و ممتحنه، اگرچه باید از پدید آمدن واگرایی احتیاط کرد، اما در ادبیات دینی پذیرفته شده است و در علوم اجتماعی، نباید موضوعی خرق عادت پنداشته شود. بالاخره واگرایی بخشی از حرکت طبیعی انسان است.
دوم اینکه، وقتی از واگرایی سخن میگوییم، باید از همگرایی هم بگوییم. همگرایی در دال میانتهی اتفاق میافتد که دیگر، تفاوتها دیده نمیشود و بیشتر شباهتها به چشم میآید. در تحولات هیجانی مانند انقلابها و بهطور مثال در انقلاب اسلامی، «نه» به رژیم پهلوی یک همگرایی ایجاد کرد که واگراییها را پنهان کرد. سیره حضرت امام(ره) حرکت به سوی وحدت بود. امام(ره) در رابطه با شریعتی هیچگاه موضع مستقیمی نگرفتند. ایشان در خصوص کتاب شهید جاوید نیز به آیات مشکینی و منتظری پیام دادند که این دامی برای اختلاف است و کنار بگذارید. ایشان همچنین در آذر 57 در خصوص دیدار فرح با آیتالله خویی فتوا دادند که صحبت در خصوص این دیدار حرام شرعی است. بنابراین وقتی که حضرت امام(ره) در مسیر وحدتآفرین عمل میکند، طبیعتاً برخی اختلافهای خُرد در مسیر نظامسازی در راه تحقق انقلاب دیده نمیشود.
سوم اینکه، همانطور که تبیین وقوع انقلاب اسلامی و نظریههای انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها متفاوت است، تبیین واگرایی در انقلاب اسلامی نیز با دیگر انقلابها فرق خواهد داشت.
2 واگرایی در انقلاب اسلامی را باید در دو سطح دید؛ سطح نظری و سطح نفسی و درونی. انقلاب اسلامی همانطور که در حوزه اندیشه دگرگونی بهوجود آورد و صحبت از «دین اجتماعی» کرد، در حوزه انسانیت و معنویت نیز تحول ایجاد کرد.
در سطح نفسانیات(درونی) موضوعات بسیاری را میتوان مطرح و ذیل «روانشناسی سیاسی» تبیین کرد؛ خستگی، استهلاک، کاهش استقامت، جاذبههای مادی، زیست غربگرایی (تفوق معادلات مادی بر معادلات انقلابی و معنوی در زیست انسانی)، حسادت، طمع و... را میتوان در این حوزه تبیین کرد که در انقلاب اسلامی مصداقهایی نیز دارد.
پدیده آیتالله شریعتمداری را در حوزه نفسانی میتوان تبیین کرد. مسأله او محمدرضا پهلوی نیست، چراکه اگر مسألهاش او بود با انقلاب همراه نمیشد و پیام نمیداد. پس از انقلاب، او ابتدا حزب خلق مسلمان را راه انداخت. سپس با چپها همراه شد و کودتای نوژه راه افتاد. در نهایت هم با قطبزاده همکاری کرد. البته تحلیل در این موضوع پیچیدگیهایی دارد که باید با دقت بررسی کرد.
در سطح نظر نیز اگر جریانهای سیاسی دخیل در انقلاب اسلامی را تبیین کنیم، به پنج جریان خواهیم رسید که شامل چپها، التقاطیها (چپ مسلمان)، ملیگراها، ملی مذهبیها و اسلامگراها هستند. در مورد چپها و چپهای مسلمان واگرایی صورت نگرفته و اینها از ابتدا تافته جدا بافتهای بودند. امام خمینی(ره) از ابتدا خط و مرز خود را با جریانهای چپ (مارکسیستها، چریکهای فدایی خلق و...) و چپهای مسلمان آشکار کرد.
در مورد جریانهای اسلامی در انقلاب نیز آن فضایی که همگراییها را تقویت کرد، آن فضا هم اختلافها را کمرنگ کرد. ایده اصلی «حکومت اسلامی» بود و همه جریانها به اسلام سیاسی معتقد بودند. در مرامنامه نهضت آزادی از حکومت دینی اجتماعی سخن به میان میآید. انقلاب مرحله طرح ایدههای کلان است و در مرحله نظامسازی است که اختلافها بهوجود میآید.
3 بعد از نشستن پرواز پاریس، واگراییها بتدریج خود را نشان داد که نمونه آن تفاوت قرائت جریان ملی مذهبیها است. در این خصوص دو نکته حائز اهمیت است؛ نکته نخست، علمگرایی دینی توسط ملی مذهبیها است؛ دینی که در قواره علم تجربی خود را نشان میدهد. این دین طبیعتاً فردمحور میشود و از علوماجتماعی فاصله دارد. بازرگان وقتی از دین سخن میگوید سراغ رفتارهای فردی دینی میرود. بنابراین اسلام نهضت آزادی در حالی که صحبت از یک اسلام اجتماعی میکند، بهشدت فردی است.
نکته دوم، استقلال در فهم دین است. آنان مسیری میروند که خود را در قرائت از دین مستقل میبینند و اسلام اجتهادی را مطرح نمیکنند. تسخیر لانه جاسوسی بهانهای برای پایان جریان ملی مذهبی است.
4 در دهه شصت بهدلیل وقوع دفاع مقدس این تنازع نظری فرصت نیافت و پس از جنگ و با قبول قطعنامه 598، رحلت امام خمینی(ره) و فروپاشی شوروی، تنازعات بروز یافت. برخی، چون حضرت امام و کاریزمای او را میپذیرفتند، پس از رحلت ایشان دچار «چه کنم؟» شدند. برخی از جریانها و افراد هم که انقلاب را ناخودآگاه در یک قرائت پراگماتیستی و در فضای چپ دیده بودند، دچار شوک شدند.
در دهه شصت موضوع توسعه مطرح شد. این موضوع یک خلأ تئوریک ایجاد کرد و بخش عمدهای از آن جریان اسلامگرا را که فاقد مبانی نظری کافی بودند دچار واگرایی کرد. در پایان دهه شصت، انقلابیونی که ضعف و فقر نظری داشتند، دچار واگرایی شدند. در ادامه موضوع توسعه پیش آمد. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش میگوید که ما وقتی شروع کردیم، نمیدانستیم چه باید بکنیم.
بنابراین واگرایی که در دهه هفتاد صورت گرفت؛ زمانی است که میخواهیم حرف ایجابی بزنیم و به نظر میرسد واگراییهای نفسانی از این دهه پررنگتر شد و در این دهه انقلابیون فرصت زیست دیگری پیدا کردند. در دهه هفتاد موضوع مانور تجمل مطرح شد و زیست تغییر پیدا کرد. در نتیجه آن، زیست غربگرایی خود را نشان داد.
بهطور کلی واگرایی انقلاب اسلامی در مورد موج مخالف نظام اندیشهای دنیای مدرن است. واگرایی در انقلاب اسلامی را باید واگرایی نسبت به موج غالب جهانی و علومانسانی مسلط دید.
*مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده سخنرانی دکتر حسین محمدی سیرت است که در نشست «بررسی زمینهها، علل و عوامل ریزشهای انقلاب اسلامی» در محل مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ارائه شد و از سوی برگزارکنندگان، تدوین و تنظیم
شده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه