سید مرتضی فاطمی / کارگردان «بیمادر»
مانند هر فیلمساز دیگری برای ما هم مسیر هموار نبود و ما تلاشمان را بیشتر کردیم. طبیعتاً معضلات و مشکلات تأمین سرمایه برای اکثر فیلم اولیها وجود دارد و مشکلات دیگری که برای همه فیلمسازها مشترک است. قاعدتاً اولین مشکل تأمین سرمایه است بخصوص اگر متکی بر بودجه دولتی نباشید و کار در بخش خصوصی انجام شود. سختترین بخش کار همین مرحله است باید کسی را پیدا کنید که به شما اعتماد کند و فیلمنامه را دوست داشته باشد. ما توانستیم توافق و اعتماد سرمایهگذار بخش خصوصی را جلب کنیم و با کمک محمدرضا مصباح تا حدودی مسیر کم دستانداز شد، چون افراد با علاقه و انگیزه به میدان آمدند خیلی مشکل جدی نداشتیم اما به هر حال هزینههای تولید بالا رفته و مجبور بودیم جاهایی هزینه را محدود کنیم. کسانی که امسال فیلم ساختند به فیلمها نگاه تجاری نداشتند. چشمانداز سینما به گونهای نیست که با انگیزه اقتصادی به آن ورود کنید بلکه این سینماست که مهم است و به همین دلیل نسبت به سالهای گذشته فیلمنامه و اساساً فیلمسازی موضوعیت جدیتری دارد.
ترجیح میدهم از کسی نام نبرم ولی در همه این سالها فیلم اولیها، پدیدهها و چراغهای جشنواره بودند و اگر دنبال چرایی آن هستید به این خاطر است که مثل هر کار دیگری سینما هم نقطه اشباع دارد و این نقطه اشباع آفت فیلمساز است. فیلم اولیها نه تنها به اشباع نرسیدهاند بلکه میخواهند تواناییهایشان را به منصه ظهور بگذارند و خودشان را اثبات کنند. به همین خاطر هر آن چیزی را که در چنته دارند رو میکنند تا در اولین حضور بهترین اثر را خلق کنند. از این جهت شاید خیلی از فیلمسازها در فیلم اولشان متفاوتتر ظاهر شدهاند.
سینما هم مثل هر تجربه بشری یک دیوار است که هرکس آجری به آن اضافه میکند ما ناگزیریم ببینیم پیشکسوتان این حوزه چه ایرانی و چه خارجی، چه کردند و کدام بخش از جهان زیسته آنها به ما نزدیک است. هر فیلمسازی جهانش را از تجربه زیسته، از محیط پیرامونش و از اجتماع و سینمای دنیا وام میگیرد اما قرار نیست در آن متوقف بماند. کسی در این مسیر موفق است که آجر جدیدی که روی این دیوار میگذارد آجر خودش باشد. من تلاشم را کردم فیلمی که میسازم شخصی و نزدیک باشد به تمام آن چیزهایی که در زیست جهان و باور من میگنجد.
مهمترین دغدغه فیلمسازان نسل نو اثبات خودشان است. تثبیت در حوزه سینما زحمت زیادی میخواهد و هر فیلمسازی در اولین گام دوست دارد تواناییهایش را طوری به اثبات برساند که مسیر پیشرو هموار شود. هرکسی در مسیر فیلمسازی قدم میگذارد بانکی دارد از توشههایی که در تمام این سالها اندوخته و انگار لبریز شده و هرجور شده میخواهد آنها را به تصویر بکشد، لابد باورش این است که چیزی درخور بیان دارد که وارد حوزه فیلمسازی میشود. اگر نگاهش به سینما جدی باشد فیلم اول نقش جدیتر دارد. این چرخه که هم صنعت را شامل میشود و هم هنر را، آنقدر قدرتمند است که اگر جدی و با انگیزه نباشی خود به خود حذف میشوی. کلی فیلمساز داشتیم که با یک فیلم آمدهاند و رفتهاند. به همین خاطر باید خیلی هوشمندانه وارد شد.
هم خوشحالم و هم استقبال میکنم. قاعدتاً در نگاه اول صرف حضور در جشنواره مهم است و هر فیلم اولی بدش نمیآید هر طور شده در جشنواره و در بخش نگاه نو - که تا چند سال قبل بود - با همنسلان خودش حضور داشته باشد. حالا که فیلمم برای جشنواره انتخاب شده و راحتتر میتوانم راجع به آن حرف بزنم میگویم میهمانی این شکلی برای من جذاب تر است. به اصرار از واژه رقابت پرهیز میکنم و روی میهمانی تأکید دارم چون معتقدم در هنر چیزی به اسم رقابت وجود ندارد. جشنواره یک موتور محرکه و انگیزه است برای این که مسیر آینده را پرقدرتتر بروی. برای من بودن در کنار همین عزیزان اتفاق جذاب تری است تا این که در یک کلونی محدودتر حضور داشته باشم.
نویسنده و کارگردان: سیدمرتضی فاطمی
تهیهکننده: محمدرضا مصباح
بازیگران: امیر آقایی، بیتا عزیزاوقلو، پردیس پورعابدینی، پژمان جمشیدی، سارا محمدی، شیرین ضابطیان، علی اوجی، فاطمه میرزایی و میترا حجار
سازندگان فیلم به جای خلاصه داستان این اطلاعات را آوردهاند: انسان چیزی بهدست نمیآورد، مگر چیزهایی از دست بدهد...
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
پدیده بازیگری دهه نود سینمای ایران که با یکی از متفاوتترین فیلمهای سی و چهارمین جشنواره فجر بهعنوان چهرهای تازه وارد به سینما معرفی شد، امسال و در چهلمین جشنواره فیلم فجر با نخستین اثر سینماییاش بهعنوان کارگردان در بخش مسابقه حضور دارد. هادی حجازیفر برآمده از تئاتر، در نگاه اول ویژگیهای ستارههای پرفروش سینمای این سالها را ندارد، اما نه فقط به یمن بازی در فیلمهای محمدحسین مهدویان (که به دلایل مختلف به آنها توجه شده) بیشتر بواسطه کیفیت بازی و حضورش در این سینماست که به شهرت و محبوبیت رسیده و از بازیگرانی است که وسوسه تماشای بازیاش در هر فیلمی، در قلب سینمادوستان وجود دارد. او بازیگر پرکار سالهای اخیر بوده و اغلب تجربهگریهایش نتایجی قابل قبول داشته و گاهی به تنها نقطه قوت بعضی فیلمها تبدیل شده است. این روزها میتوان نقشآفرینی متفاوت او را در فیلم پربازیگر «بی همه چیز» (محسن قرایی) دید و از آن لذت برد.
حجازیفر، هفتههای اخیر با چالشی بزرگ روبهرو بوده و تا لحظه نوشتن این یادداشت از این ورطه سربلند بیرون آمده است. تجربه همکاری مشترک او و نیکی کریمی در «آتابای» که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت، تحسین و ستایشها را نثار تیم سازنده و کارگردان فیلم کرد. کریمی در بهترین فیلمش تا امروز، اگرچه به مؤلفههای مورد علاقه خود در سینما وفادار مانده، اما وارد حیطهای شده که به نظر میرسد نقش و تأثیر حضور و همکاری حجازیفر در آن به وضوح قابل رؤیت است. خارج شدن از شهر و رفتن به سمت اقلیمی تازه و ساختن فیلم به زبان ترکی (اقلیم و زبان حجازیفر) آشکارترین علائم و نشانههای این حضور است. ضمن اینکه بازی حجازیفر در نقش اصلی فیلم از نقاط قوت آن است. حالا و در اکران عمومی، کارگردان در گفتوگوهایش سعی دارد این نقش و حضور را نادیده بگیرد، دلایل این اختلاف هر چه باشد، رویکرد حجازیفر در پاسخ ندادن و پرهیز از ورود به معرکه در کارنامه حرفهای او یک نقطه روشن محسوب میشود.
حجازیفر سال گذشته مشغول ساخت سریال عاشورا بود و امسال نسخه سینمایی این سریال را با نام «موقعیت مهدی» به جشنواره فرستاده است. با این فیلم، او که سابقه کارگردانی در تئاتر را دارد، وارد حیطه کارگردانی سینما هم میشود و این آغاز فصلی تازه برای بازیگری است که یکی از بهترینهای سینمای ایران در یک دهه گذشته بوده است. نکته جالب اینکه محمد حسین مهدویان دوست و کشف کننده این استعداد هم امسال با فیلم «مرد بازنده» در بخش مسابقه حضور دارد. در غیبت بسیاری از چهرههای شاخص فیلمسازی، رقابت این دو رفیق از جذابیتهای چهلمین جشنواره فیلم فجر است.
کارگردان: هادی حجازیفر
نویسندگان: ابراهیم امینی و هادی حجازیفر
تهیهکننده: حبیب الله والینژاد
بازیگران: هادی حجازیفر، ژیلا شاهی، وحید حجازیفر، معصومه ربانینیا، وحیدآقاپور، روحالله زمانی
مهدی باکری، فرمانده لشگر 31 عاشورا از برادر کوچکترش حمید میخواهد علی رغم مشکلاتی که برایش پیش آمده به منطقه برگردد و کنار او باشد. حمید میپذیرد و همراه میشود. حالا بعد از عملیات خیبر، مهدی باید تنها به خانه برگردد...
ریسک پناه بردن به جهان شخصی
آرین وزیردفتری / کارگردان «بیرؤیا»
متأسفانه تصور میکنم با وجود تأکید سیاستگذاران فرهنگی و اهالی سینما، تاکنون سینمای ایران به راهکاری جدید و مشخص برای عملی کردن این حمایتها نرسیده است. فیلمساز اول، احتمالاً بعد از چند سالی کار در فضای فیلم کوتاه یا پشتصحنه سینما، روند مشخصی را برای ورود به فضای سینمای بلند طی نمیکند و به نتیجه رسیدن تولید فیلمش بیشتر مدیون پیگیری و خستگیناپذیری او، جذب سرمایه خصوصی یا روابطی است که خودش برای ایجاد آنها تلاش کرده است. من خوششانس بودم که با تهیهکنندگانی همچون سعید سعدی و هومن سیدی آشنا شدم و آنها به من اطمینان کردند، اما تصور میکنم تهیهکنندگانی با رویکرد ایشان که اهمیت دادن به فیلمنامه و ریسکپذیری در ساختن فیلم اول ملاکشان باشد، کمیاب هستند و بیشتر تهیهکنندگان ترجیح میدهند فیلمنامههای جوابپس دادهای را تولید کنند که فیلمساز خلاقتر به سراغشان نمیرود.
از اتفاقات خوشحال کننده جشنواره فجر در دهه 90 معرفی استعدادهای جدیدی است که با فیلم اولشان در جشنواره دیده شدهاند. تصور میکنم این اتفاق استقبال بیشتری را برای کار با فیلمسازان اول ایجاد کرد، اما همزمان عدهای به جای تمرکز بر استعدادهای جدید، تلاش کردند از فیلمهای موفق این دورهها الگوبرداری کنند، یعنی از فیلمسازان اول در سالهای بعد انتظار میرفت تا به جای داشتن خلاقیت و دادن پیشنهادات تازه ،همان الگوهای معمول فیلمهای موفق را تکرار کنند و تناقض اینجاست که آن فیلمهای موفق خودشان نتیجه پیشنهاداتی تازه بودند! در واقع به جای استفاده از پتانسیل حقیقی این روند، فضا به سمتی رفت که این موفقیتها به نوعی آسیب دید و به همشکل شدن فیلمهای نسل جوانتر سینمای ایران تبدیل شد.
تصور میکنم معادلهای دوسویه چنین فضایی را در سینمای ایران ایجاد کرده است. از یک سو فضای سینمای ایران چندان ریسکپذیر نیست و هر الگوی موفقی سالیان سال در فیلمها تکرار میشود و از سوی دیگر فیلمساز اول احتمالاً بعد از چندین تجربه ناموفق در جلب تهیهکننده و سرمایهگذار به ناچار به سمت نوشتن یا انتخاب فیلمنامه در فضای آشناتر میرود. از این نقطه به بعد چون فیلمساز به جای پناه بردن به جهان شخصی و تجربه زیسته خودش برای خلق ایده، به ناچار و برای ورود به فضای فیلمسازی از فیلمهای موفق و جهانی الگوبرداری میکند که متعلق به خودش نیست، مسلماً مخاطب در اولین برخورد با فیلم متوجه چنین تعارضی میشود و امکان همراهی با فیلم را پیدا نمیکند. به نظرم یکی از رویکردها برای فیلمسازان نسل تازهتر در مقابل چنین جریانی میتواند این باشد، که به جای جبههگیری در مقابل فضای معمول سینمای ایران، بویژه سینمای اجتماعی یا تن دادن کامل به تکرار الگوهای موفق، دیدگاه کلیتری به سینما، قصه و مخاطب را اصل قرار دهند. یعنی تجربههای تازه در فضایی شکل بگیرد که صرفاً مناسب مخاطب خاص یا مختصات سینمای آرتهاوس نیست و اتفاقاً اصل بر قصه و برقراری ارتباط با مخاطب است، اما الگوی فیلمنامه، ژانر یا حتی تم فیلم متفاوت با آثار معمول سینمای ایران است.
نمیتوانم در مورد سایر همنسلانم با اطمینان پاسخ دهم، اما دغدغه شخصی من در سینما ساختن فیلمهایی است که علاوه بر طراحی روایتی که بتواند مخاطب جدیتر را با فیلم همراه کند، همزمان لایههای عمیقتر مضمونی و سؤالاتی را به همراه داشته باشد که مخاطب بعد از تماشای فیلم درگیر و کنجکاو برای پاسخ دادن به آنها شود.
به شخصه برای من بسیار خوشحالکننده و دلگرمکننده است که فیلمم در کنار فیلمهای فیلمسازان مطرح و تثبیتشده سینمای ایران به نمایش در میآید. گمان میکنم حالا دیگر دورهای که فیلماول به معنی تجربه ناپختهتر فیلمساز بود، گذشته است و بسیاری از فیلمهای خوبِ هر ساله در سینمای جهان فیلمهای اول یا دوم فیلمسازانشان است. معتقدم که فیلم اول باید در رقابت با آثار حرفهای فیلمسازان با تجربه قرار بگیرد و اینکه با دیده اغماض اشتباهات یا ناپختگیهای فیلمساز اول را ببخشیم با روحیه زمانهای که امکان نامحدود فیلمسازی در فیلمهای کوتاه و فضای دیجیتال فراهم است، سازگار نیست.
نویسنده و کارگردان: آرین وزیردفتری
تهیهکنندهها: سعید سعدی و هومن سیدی
بازیگران: طناز طباطبایی، صابر ابر، شادی کرم رودی، فرانک کلانتر، مجتبی فلاحی، نهال دشتی، میلاد یزدانی، مهری آل آقا، شهریار فرد، نوا نعمتی، رضا داوود نژاد، مائده طهماسبی و تیام کرمانیان.
فیلم بیرؤیا داستان مواجهه زنی به نام رویا (طناز طباطبایی) با دختری بی نام و نشان است، مواجههای که زندگی رؤیا و همسرش بابک (صابر ابر) را تغییر میدهد. آنها پس از آشنایی با دختر بینام و نشان، اتفاقاتی عجیب را از سر میگذرانند.
چرا که نه، به سینمای ایران هم ژانر اکشن اضافه شود!
رامین سهراب /کارگردان«لایههای دروغ»
تا به اینجای کار که فیلم آماده نمایش در جشنواره فیلم فجر است، نگاه حمایتی ندیدیم بالعکس برخی جاها اذیتمان کردند و موانع هم گذاشتند. در همین ایام ماشینی که برای آوردن دوربین و تجهیزات و همچنین استفاده آن در فیلم به ایران آورده بودم ضبط شده، جریمه شدهام و حسابم را هم مسدود کردهاند.تنها حمایتی که تا امروز دریافت کردهام گرفتن مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نامهنگاریهای بنیاد سینمایی فارابی برای مجوز فیلمبرداری بوده است. تمام مسائل مالی و سرمایهگذاری بر عهده من و آقای محسن صرافی بهعنوان تهیهکنندگان ایرانی فیلم بوده است. اینکه آیا سرمایهگذارها برای ساخت فیلمهای درام و آپارتمانی اعتماد میکنند و با فیلمسازان جوان همکاری میکنند، نمیدانم ولی قاعدتاً اکشن ژانر سخت و هزینهبری است و به همین خاطر سرمایهگذاری در این زمینه ریسک بالایی میخواهد بخصوص برای کارگردان فیلم اولی. امیدوارم این فیلم اعتماد لازم را جلب کند تا در فیلم بعدی با دستانداز کمتری مواجه شوم.
پاسخ به این سؤال برای من که حدود 30 سال ایران نبودم و چندان شناختی از فیلمسازها ندارم، کار سختی است. حتی حضور در جشنواره فیلم فجر و دیدن فیلم های آن تجربه جدیدی است. با ذوق و شوق منتظرم ببینم چه اتفاقاتی قرار است در جشنواره بیفتد.
به نظر نمیتوان فیلم ما را با دیگر فیلم اولیها مقایسه کرد چرا که اساساً ژانر فیلم ما متفاوت است حتی در همین جشنواره فیلم اکشن دیگری نداریم. «لایههای دروغ» از همین حالا پخشکننده خارجی دارد و قرار است در خارج از ایران اکران شود و به جشنوارههای خارجی برود؛ دستهبندیاش متفاوت از خیلی از فیلم اولیهاست. باز هم میگویم چون آثار دورههای مختلف را ندیدهام و نمیتوانم در این باره نظر بدهم فقط با اطمینان میگویم که ریسک بزرگی کردم که برای اولین تجربه این ژانر را انتخاب کردم. امیدوارم مخاطبان و هیأت داوری با فکری بازتر فیلم ما را نگاه کنند. درست است ژانر اکشن در سینمای ایران و جشنواره کم هست یا اصلاً نیست ولی این دلیل بر آن نمیشود که این دست آثار را کم ببینند. من «لایههای دروغ» را برای مردم ایران ساختم و امیدوارم تبلیغ خوبی برای ایران در خارج از کشور شود.
به همان دلایلی که توضیح دادم از دغدغه دیگر فیلمسازان خبر ندارم فقط میتوانم راجع به دغدغه خودم حرف بزنم. به شخصه در این سالها با تماشای بخش زیادی از فیلمهای آپارتمانی سینمای ایران جز چهارچوب خانه هیچ چیز از مملکت خودم ندیدم. در اغلب آثار آدمها را بد و مردها را با بدرفتاری علیه زنان نشان میدهند. این آن ایرانی نیست که من در 5 سالگی آن را ترک کردم. ایرانی که من به خاطر دارم چیزهای بسیار عالیتر داشت. اما در نهایت میتوان امیدوارانه گفت که دغدغه فیلمسازهای جدید پر کردن جاهای خالی است، رفتن سراغ کمبودها و پرکردن جای خالی آنها. برای خود من سؤال بود که چرا جوانان ایرانی علاقهمند اکشن فقط باید فیلمهای امریکایی را دانلود کنند و ببینند، چرا در همین ژانر فیلمی به زبان مادری خودشان و بزن بزن در کوچه پس کوچههای خودشان نبینند. دغدغهام ورود دوباره ژانر اکشن به سینمای ایران بود.
همین که فیلمم برای جشنواره انتخاب شده اتفاق مهمی است. امیدوارم در جشنواره صرفاً خود فیلم -لایههای دروغ- را نبینند و به آینده این ژانر در ایران نگاه کنند. فیلمسازانی که از آنها نام بردید بزرگان سینما هستند و مطمئن هستم که آنها به این فیلم از زاویه دیگری نگاه میکنند؛ چرا که نه، به سینمای ایران هم ژانر اکشن اضافه شود و بتوانیم با گونههای مختلف از سینمای ایران در مجامع بینالمللی حاضر شویم. برای من افتخار بزرگی است اگر این بزرگان فیلم من را ببینند و البته که خشنودم اعضای هیأت انتخاب که بخشی از سینمای ایران است آن را انتخاب کردهاند.
کارگردان: رامین سهراب
نویسندگان: رامین سهراب، امیرحسین ماکویی، سامی لاولایان و کریستوفر لارسن
تهیهکنندهها: محسن صرافی، رامین سهراب و جونا انرات
بازیگران: رامین سهراب،جسیکا ولف، نادر فلاح، کامران تفتی، مجید سعیدی، ارسلان قاسمی، ونوس کانلی، میلاد میرزایی و...
روایتگر زندگی یک آتش نشان است که در یک سانحه جان فردی را نجات میدهد و اتفاقهایی پس از این ماجرا برای او رخ میدهد.
نویسنده و کارگردان: کاظم دانشی
تهیهکننده: بهرام رادان
بازیگران: پژمان جمشیدی، سارا بهرامی، ستاره پسیانی، ترلان پروانه، مائده طهماسبی و...
براساس داستانهای واقعی به نگارش درآمده و درباره یکی از پروندههای قضایی چند سال اخیر است و همه داستان آن در یک دادگاه میگذرد.
کارگردان: امید شمس
نویسندگان: امید شمس، علی سرآهنگ
تهیهکننده: امیر بنان
بازیگران: هوتن شکیبا، پریناز ایزدیار و ریما رامین فر
«ملاقات خصوصی» روایتگر داستانی عاشقانه است و عشق دو جوان را در کشاکش زندگی شیرین به دور از هیاهوی شهر بیان میکند.