چالش‌های گربه‌ای


همین چند روز قبل کتاب «خانه گربه‌ها» نوشته هیوا قادر و ترجمه مریوان حلبچه‌ای نشر ثالث را دست گرفته‌ام و می‌خوانم و مدام خودم را با این پرسش همراه می‌کنم که چرا باید این رمان را خواند؟ این سؤال هم از آن جهت توی مغزم چرخ می‌خورد که می‌بینم رد پایی از تعلیق در این رمان وجود ندارد و همه چیز به شکلی عادی روایت شده است. هیچ گره و گره‌گشایی‌ وجود ندارد و داستان یک مهاجر کرد و یک ماه کار اجباری‌اش در خانه گربه‌هاست و چیزی که اتفاق می‌افتد روایت راوی از این فضای گربه‌ای است. انواع گربه‌ها در این خانه حضور دارند و شما فقط گربه‌ها و روابط انسانی با آنها را مشاهده می‌کنید و چیز دیگری در این میان جریان ندارد اما شما این رمان را می‌خوانید.
فکر می‌کنید چرا آدمیان به گربه‌ها پناه می‌برند؟ بیشتر برای فرار از تنهایی است که به سراغ آنها می‌رویم و این تنهایی در داستان چرخ می‌زند. همه مردمان این رمان تنهایی را تجربه می‌کنند و تنها چالش این تنهایی برای داستانی شدن گربه‌ها هستند. گربه‌ها خودشان چالش هستند. یعنی بعید است شما با گربه سروکار نداشته باشید و فکر نکنید چقدر رمز و راز دارند. قیافه‌های مظلوم و شیطان توأمانی که دارند شما را با خودشان همراه می‌کنند. آنها به شما می‌فهمانند که سلطان خانه هستند و شما باید این واقعیت را بپذیرید. به گمان من این رمان از همین تکنیک برای روایت استفاده کرده که شما را معتاد به رابطه با گربه‌ها می‌کند و نمی‌گذارد رمان را به‌دلیل بی‌عملی‌هایش رها کنید. روابط آدم‌ها و گربه‌ها برای شما مهم می‌شود. خودتان را سرگرم پیدا کردن هیچ راز و رمزی نمی‌کنید و فقط از توصیفاتی که راوی از این خانه به‌دست می‌دهد لذت می‌برید و چالش مهم کتاب می‌شود تنهایی‌ آدم‌ها و خلأیی‌ که با گربه‌ها پر می‌کنند.
این است که برای خواندن این رمان شما به هیچ دلیلی احتیاج ندارید. تنها دلیل، حضور گربه‌های جورواجور است که می‌خواهید ببینید سرنوشت‌شان در این رمان چه می‌شود. با گربه «زیبا»ی ایرانی همراه می‌شوید و عادات و رفتارهای‌شان را با نمونه‌هایی که در ذهن دارید مقایسه می‌کنید و اگر علاقه به گربه‌ها داشته باشید به‌دنبال نژادهای مختلف گربه در این رمان همراه می‌شوید و فکر می‌کنید چالش یعنی فهمیدن این موجودات.
همین دیشب گربه‌ای را دیدم که بعد از عمل جراحی‌اش به کما رفته و بعد احیا شده بود و حالا بینایی‌اش را از دست داده بود و چون نمی‌توانست چیزی ببیند مدام به در و دیوار می‌‌خورد و تمام بدنش زخمی بود. این چیزی که برای‌تان تعریف کردم خودش یک داستان است. یک داستان پر چالش از یک گربه. حالا همین گربه را تکثیر کنید در خانه‌ای که پر است از گربه نزدیک پنجاه گربه در خودش جا داده و حالا چقدر چالش می‌تواند داشته باشد؟ این کتاب، کتاب‌ گره‌ها و گره‌گشایی‌ها نیست. کتاب چالش‌های انسانی با گربه‌هاست. کتابی که مدام به ما یادآوری می‌کند که این موجودات چه اتفاقاتی را رقم می‌زنند. در فضای سرد زمستانی سخت داستان، گرمایی که این موجودات برای شما ایجاد می‌کنند تناقضی حیاتی ایجاد می‌کند که دوام پیگیری رمان بر دوش آن است.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7916/24/614293/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها