6 دهه سیاستگذاری درستی برای حضور در بازارهای جهانی نشد
مجیدرضا حریری
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین
سازمان توسعه تجارت در ایران و سایر سازمانهای مشابه در خارج از کشور بر اساس سیاستی کلی تعریف میشود؛ به عبارتی این سازمانها به عنوان ابزار سیاستهای بینالمللی هستند ولی از جهت اینکه تعریف صحیحی از سیاست بینالمللی در کشور وجود ندارد، وظایف این سازمانها نیز نامشخص است.
در 6 دهه گذشته سیاستگذاری درستی برای حضور در بازارهای جهانی به عنوان صادرکننده یا واردکننده معتبر و حرفهای وجود نداشته است، بعضی مفاهیم مانند دیپلماسی تجاری، توسعه تجارت و غیره مدام در حال تکرار شدن است ولی اینها ابزار بوده و به سیاستگذاری نیازمندند، بنابراین قبل از هر چیز باید سیاستگذاریهای مناسب در حوزه سیاست تجاری داشته باشیم.
اولین هدف تحریم، مربوط به تجارت خارجی کشور است؛ البته که تحریم در حوزه تجارت خارجی همانند یک جنگ تمامعیار بوده و به همین خاطر در این زمان توانایی تعریف برنامههای بلندمدت راهبردی وجود نداشته و مدام باید به دنبال راهی برای دور زدن تحریمها باشیم.
مجموعه تحریمها فرصت فکر در خصوص مسائل راهبردی را از ما گرفته و به همین دلیل است که تمام برنامهریزیها بهصورت تاکتیکی انجام میشود. با توجه به اینکه جمعیت ایران بیش از 1,2 درصد از کل جمعیت دنیا است ولی سهم کشور از تجارت خارجی با احتساب صادرات نفت کمتر از 0,3 درصد است به عبارتی تنها از 25 درصد ظرفیت جمعیت اقتصادی کشور استفاده شده است درحالی که باید 1,2 درصد از تجارت جهانی در اختیار ما باشد.
سهم کشور از مبادلات تجاری (البته به همراه قاچاق)، به 100 میلیارد دلار هم نمیرسد و علت آن عدم باور مردم به تجارت است که موجب نرسیدن سهم کشور به میزان تجارت خارجی میشود.
اقتصاد بدون تجارت پویا در دنیا بیمعنی است و اگر امروز چین بهعنوان کارخانه دنیا شناخته شده است به این خاطر است که چین در کنار تولید، عضو اصلی تجارت دنیا هم محسوب میشود.
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین
سازمان توسعه تجارت در ایران و سایر سازمانهای مشابه در خارج از کشور بر اساس سیاستی کلی تعریف میشود؛ به عبارتی این سازمانها به عنوان ابزار سیاستهای بینالمللی هستند ولی از جهت اینکه تعریف صحیحی از سیاست بینالمللی در کشور وجود ندارد، وظایف این سازمانها نیز نامشخص است.
در 6 دهه گذشته سیاستگذاری درستی برای حضور در بازارهای جهانی به عنوان صادرکننده یا واردکننده معتبر و حرفهای وجود نداشته است، بعضی مفاهیم مانند دیپلماسی تجاری، توسعه تجارت و غیره مدام در حال تکرار شدن است ولی اینها ابزار بوده و به سیاستگذاری نیازمندند، بنابراین قبل از هر چیز باید سیاستگذاریهای مناسب در حوزه سیاست تجاری داشته باشیم.
اولین هدف تحریم، مربوط به تجارت خارجی کشور است؛ البته که تحریم در حوزه تجارت خارجی همانند یک جنگ تمامعیار بوده و به همین خاطر در این زمان توانایی تعریف برنامههای بلندمدت راهبردی وجود نداشته و مدام باید به دنبال راهی برای دور زدن تحریمها باشیم.
مجموعه تحریمها فرصت فکر در خصوص مسائل راهبردی را از ما گرفته و به همین دلیل است که تمام برنامهریزیها بهصورت تاکتیکی انجام میشود. با توجه به اینکه جمعیت ایران بیش از 1,2 درصد از کل جمعیت دنیا است ولی سهم کشور از تجارت خارجی با احتساب صادرات نفت کمتر از 0,3 درصد است به عبارتی تنها از 25 درصد ظرفیت جمعیت اقتصادی کشور استفاده شده است درحالی که باید 1,2 درصد از تجارت جهانی در اختیار ما باشد.
سهم کشور از مبادلات تجاری (البته به همراه قاچاق)، به 100 میلیارد دلار هم نمیرسد و علت آن عدم باور مردم به تجارت است که موجب نرسیدن سهم کشور به میزان تجارت خارجی میشود.
اقتصاد بدون تجارت پویا در دنیا بیمعنی است و اگر امروز چین بهعنوان کارخانه دنیا شناخته شده است به این خاطر است که چین در کنار تولید، عضو اصلی تجارت دنیا هم محسوب میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه