گاه نمیدانیم زمانها کدام به کدامند!
ترانه وفایی
نویسنده، ناشر و مدرس دانشگاه
زمان برای آدمها خطی میماند، مگر بتوانند پیوندی بزنند بین گذشته و حال و آینده و مانند بازی لی لی بپرند در خانههای مختلفش و بازی کنند و در عین حال نظم زندگی را رعایت کنند.
من در بچگی برای بازی لی لی در وسط بازی مکث داشتم. چیزی مرا بازمی داشت و حرکتم را کند میکرد، اما بعداً رازش را دریافتم!
در نوشتههای مختلف، در متدهای مختلف خود شناسی آمده از جاهای معتبر و غیر معتبر، در دستور العملهای مدیتیشنهای ناب و غیر ناب، در توصیههای عموم، حال چه آگاهانه باشد و چه غیر آگاهانه و … میشنویم، میبینیم و سعی بر عمل و تکرار میکنیم که حال را دریاب و گذشته را رها کن و به سوی آینده برو و زیاد هم به آن فکر نکن!
درست است که ناخودآگاه یا خودآگاه، هر کس، خودش مشکل خود یا ناراحتی خود در هر یک از این سه زمان را دارد اما در حقیقت، آیا این سه زمان به همین سهولت تعریف میشوند؟! آیا از بین این سه زمان یکی به دیگری ارجحیت دارد؟ لحظههای کودکی وقتی دنبال پروانهها میدویدیم و یک مرتبه به دنبالشان به پرواز در میآمدیم، چه میشد؟! دغدغه نان داشتن، برای خیلی از ما از دوران کودکی بوده. اکنون که حال دویدن نداریم، چگونه «حال را دریابیم»؟ «برای آینده مصمم به انجام این کارها هستم»هایمان چه؟ اسرارآمیزی اش؟!
الان آنقدر از خودمان و زندگیمان راضی هستیم که نمیخواهیم زمان بگذرد… و هزاران مثال متناقض دیگر از سه زمان زیستی مان! در این یادداشت کوتاه نمیتوانم با مثالهای گوناگون به این مسأله بپردازم. پوزش مرا بپذیرید. فقط اشارهای میکنم به این که ما انسانها گاه نمیدانیم زمانها کدام به کدامند. برای پیش رفتن به تقدم و تأخر زمانی نگاه میکنیم، که اگر بدانیم که زمان میتواند نقش اش را غیر خطی بازی کند، زندگیمان تغییر میکند. آنچه مهم است حرکت است. در زندگی «لی لی»بازی کنیم و ببینیم در کدام خانه هستیم و از کدام به کدام خواهیم پرید!
تکه گچی برداریم و خود خانههایش را بکشیم.
نویسنده، ناشر و مدرس دانشگاه
زمان برای آدمها خطی میماند، مگر بتوانند پیوندی بزنند بین گذشته و حال و آینده و مانند بازی لی لی بپرند در خانههای مختلفش و بازی کنند و در عین حال نظم زندگی را رعایت کنند.
من در بچگی برای بازی لی لی در وسط بازی مکث داشتم. چیزی مرا بازمی داشت و حرکتم را کند میکرد، اما بعداً رازش را دریافتم!
در نوشتههای مختلف، در متدهای مختلف خود شناسی آمده از جاهای معتبر و غیر معتبر، در دستور العملهای مدیتیشنهای ناب و غیر ناب، در توصیههای عموم، حال چه آگاهانه باشد و چه غیر آگاهانه و … میشنویم، میبینیم و سعی بر عمل و تکرار میکنیم که حال را دریاب و گذشته را رها کن و به سوی آینده برو و زیاد هم به آن فکر نکن!
درست است که ناخودآگاه یا خودآگاه، هر کس، خودش مشکل خود یا ناراحتی خود در هر یک از این سه زمان را دارد اما در حقیقت، آیا این سه زمان به همین سهولت تعریف میشوند؟! آیا از بین این سه زمان یکی به دیگری ارجحیت دارد؟ لحظههای کودکی وقتی دنبال پروانهها میدویدیم و یک مرتبه به دنبالشان به پرواز در میآمدیم، چه میشد؟! دغدغه نان داشتن، برای خیلی از ما از دوران کودکی بوده. اکنون که حال دویدن نداریم، چگونه «حال را دریابیم»؟ «برای آینده مصمم به انجام این کارها هستم»هایمان چه؟ اسرارآمیزی اش؟!
الان آنقدر از خودمان و زندگیمان راضی هستیم که نمیخواهیم زمان بگذرد… و هزاران مثال متناقض دیگر از سه زمان زیستی مان! در این یادداشت کوتاه نمیتوانم با مثالهای گوناگون به این مسأله بپردازم. پوزش مرا بپذیرید. فقط اشارهای میکنم به این که ما انسانها گاه نمیدانیم زمانها کدام به کدامند. برای پیش رفتن به تقدم و تأخر زمانی نگاه میکنیم، که اگر بدانیم که زمان میتواند نقش اش را غیر خطی بازی کند، زندگیمان تغییر میکند. آنچه مهم است حرکت است. در زندگی «لی لی»بازی کنیم و ببینیم در کدام خانه هستیم و از کدام به کدام خواهیم پرید!
تکه گچی برداریم و خود خانههایش را بکشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه