قصه یک روزنامه‌نگار روحانی


 دکتر حسین انتظامی
‌ فعال رسانه‌ای
​​​​​​​کتاب «مسافر سنت در هزاره سوم» مجموعه یادداشت‌های هفتگی دکتر محمدرضا زائری در روزنامه شهرآرا است. اگر چه پیش‌تر، آنها را در زمان انتشار خوانده بودم ولی تجمیع آنها در هیأتی جدید (کتاب) گویی تولدی دیگر است و بازخوانی آنها لذتی تازه دارد. زائری در آن ستون و در این کتاب، یک آخوند است؛ با همان کارویژه‌های سنتی که متأسفانه این روزها کمتر دیده می‌شود.
زائری، از آنجا که روزنامه‌نگار است نگاهی تیزبین به روزمره‌های معمول دارد که آن ستون و این کتاب را خواندنی می‌کند. او گفت‌وگوهایش با مردم کوچه و خیابان و نوع نگاه و انتظار آنان از یک روحانی را دستمایه این اثر کرده و حتی تکه‌پرانی‌های مردم به خودش به‌عنوان یک روحانی را سانسور نکرده است. روحانیت در طول قرن‌های متمادی، یک نیاز و یک رکن در مناسبات اجتماعی بود: دردِ دل مردم را می‌شنید و برای حل آن، آستین بالا می‌زد و از خود مایه می‌گذاشت، در دسترس بود، در کوچه و خیابان و مسجد، مسأله شرعی مردم را پاسخ می‌گفت و برای مردگان‌شان نماز میت می‌خواند، استخاره می‌گرفت، نماز جماعت اقامه می‌کرد، منبر می‌رفت و روضه می‌خواند و... (البته نباید عامل مهم دیگری که همزمان اتفاق افتاده است یعنی تغییر مدل ارتباطی ناشی از جهان شبکه‌ای را نادیده گرفت)، اما وقتی در جایگاه مدیریت قرار گرفت فاصله‌اش با مردم بیشتر شد و طبعاً اشکالات مرسوم حکومتداری به پای او نوشته شد.
زائری، حرّ است. آنچه به ذهنش، درست می‌آید ابایی از بیان ندارد و همین صریح‌گویی‌های او برایش پرِطاووس شده. با همه جفادیدگی اما دلسوز نظام و کشور است. حتی با اصرارش بر تردد در شهر با لباس روحانیت، بار دیگران را برداشته است.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7968/18/621349/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها