یاد
میرعلیرضا میرعلی نقی منتقد و پژوهشگر موسیقی
به یاد دکتر امیراشرف آریانپور (1401 - 1307)
میگویند نحوه مرگ بیشتر افراد شبیه نحوه زندگی آنهاست. درباره استاد عزیز همه ما، این سخن صادق است. قریب به یک قرن زندگی سالم و منظم و آرام و آمیخته با عشق به علم و تعلیم، سهم استاد امیراشرف آریانپور از این سیاره بود. عمری پربار و بیادعا و سرشار از تأثیرهای مثبت و انسانی. هیچکس را نمیشناسم که از شنیدن خبر درگذشتش غمگین نشده باشد. هر دانشوری شایسته چنین کرامتی نبوده و نیست. آری، آریانپور از چنین نادره مردان بود.
او در خانوادهایزاده شد که نیاکانشان به آشوب و طغیان در اجتماع قدیم ایران و نیز به دخالت در سیاست شهره بودند، اما زادگانشان مسیری متضاد را انتخاب کردند. نام خانوادگی آریانپور کاشانی در هفتاد سال اخیر با دانش و تلاش و تألیفات ارزنده، مترادف است. سوابق تحصیلی و خدمات اداری ایشان در منابع مختلف نوشته شده و در دسترس است. واپسین کتابشان که مروری سریع و جذاب بر تاریخ موسیقی ایران معاصر است نیز تا سالها از منابع و مراجع معتبر خواهد بود. شاگردانشان بسیارند ،چرا که دستکم بیست سال از عمر مفید او در سالهای بعد از انقلاب به تدریس گذشت. از دوستان سفرکرده، امیر حسین اسلامی مهرآبادی و هومن خلعتبری، یادداشتهایی زیبا در فضای مجازی نوشتهاند که باید خواند و تصویری روشن از آن مرد نیکنفس به دست آورد. دیگران نیز گفتنیهای بسیار دارند کهای کاش بگویند تا شمایل پاکیزه آن دانشمند شریف، نمایانتر به چشم آید.دکتر امیراشرف آریانپور کاشانی یکی از مهمترین مراجع زنده برای معرفی فرهنگ موسیقی کلاسیک غرب به دانشاندوزان ایرانی بود. دهه تولد او، دهه نامداران بسیاری است: پورتراب، باغچهبان، ناصحی، استوار، ناصری، حنانه، هرمز فرهت، صفوت، بینش و...، وجه مشترک همه آنان، عشق به عظمت ایران، سختکوشی و عطش دانش و اصرار بر نظم و جدیت است. کار و زندگیشان یکی بود همچنان که حرف و عملشان هم . علم و عالم و معلم و متعلم نزد آنان شرافتی ذاتی داشت و با چیزی معاوضه نمیشد. بویژه در بخش پژوهش، این خصوصیات بسی پررنگتر جلوه میکرد. آنان پژوهش را برای تقرب به قدرت و رانتخواری و جشنوارهسازی و مرید پروری و راهاندازی گفتمانهای بیاساس و ضد ایرانی (که هدفی جز سودجویی و تخریب ندارند)، دستمایه نمیکردند و هدفشان افزودن به ذخایر علمی کشور بود، نه صرف بودجه و ظاهرسازی. جامعه موسیقی ِخوابزده و مسخ شده ما، قدر این افراد صادق و بیادعا را نشناخت ولی به قول پروین اعتصامی «زمانه، زرگر و نقاد هوشیاری» خواهد بود و به آن نسل بویژه به دکتر آریانپور عزیز، ادای احترام خواهد کرد.
افتخار شاگردیشان را نداشتم و تنها چند بار با ایشان مصاحبه داشتهام. تأثیرهایی ماندگار از نحوه سلوک علمی و انسانی او گرفتهام و مدیونشان هستم. او یک انبان اطلاعات نبود بلکه تبلور و تجسم فرهنگ و دانش و معرفت انسانی در وجودی آراسته و برازنده بود. شمایل شریف اش هیچ وقت از خاطر دوستدارانش محو نخواهد شد.
به یاد دکتر امیراشرف آریانپور (1401 - 1307)
میگویند نحوه مرگ بیشتر افراد شبیه نحوه زندگی آنهاست. درباره استاد عزیز همه ما، این سخن صادق است. قریب به یک قرن زندگی سالم و منظم و آرام و آمیخته با عشق به علم و تعلیم، سهم استاد امیراشرف آریانپور از این سیاره بود. عمری پربار و بیادعا و سرشار از تأثیرهای مثبت و انسانی. هیچکس را نمیشناسم که از شنیدن خبر درگذشتش غمگین نشده باشد. هر دانشوری شایسته چنین کرامتی نبوده و نیست. آری، آریانپور از چنین نادره مردان بود.
او در خانوادهایزاده شد که نیاکانشان به آشوب و طغیان در اجتماع قدیم ایران و نیز به دخالت در سیاست شهره بودند، اما زادگانشان مسیری متضاد را انتخاب کردند. نام خانوادگی آریانپور کاشانی در هفتاد سال اخیر با دانش و تلاش و تألیفات ارزنده، مترادف است. سوابق تحصیلی و خدمات اداری ایشان در منابع مختلف نوشته شده و در دسترس است. واپسین کتابشان که مروری سریع و جذاب بر تاریخ موسیقی ایران معاصر است نیز تا سالها از منابع و مراجع معتبر خواهد بود. شاگردانشان بسیارند ،چرا که دستکم بیست سال از عمر مفید او در سالهای بعد از انقلاب به تدریس گذشت. از دوستان سفرکرده، امیر حسین اسلامی مهرآبادی و هومن خلعتبری، یادداشتهایی زیبا در فضای مجازی نوشتهاند که باید خواند و تصویری روشن از آن مرد نیکنفس به دست آورد. دیگران نیز گفتنیهای بسیار دارند کهای کاش بگویند تا شمایل پاکیزه آن دانشمند شریف، نمایانتر به چشم آید.دکتر امیراشرف آریانپور کاشانی یکی از مهمترین مراجع زنده برای معرفی فرهنگ موسیقی کلاسیک غرب به دانشاندوزان ایرانی بود. دهه تولد او، دهه نامداران بسیاری است: پورتراب، باغچهبان، ناصحی، استوار، ناصری، حنانه، هرمز فرهت، صفوت، بینش و...، وجه مشترک همه آنان، عشق به عظمت ایران، سختکوشی و عطش دانش و اصرار بر نظم و جدیت است. کار و زندگیشان یکی بود همچنان که حرف و عملشان هم . علم و عالم و معلم و متعلم نزد آنان شرافتی ذاتی داشت و با چیزی معاوضه نمیشد. بویژه در بخش پژوهش، این خصوصیات بسی پررنگتر جلوه میکرد. آنان پژوهش را برای تقرب به قدرت و رانتخواری و جشنوارهسازی و مرید پروری و راهاندازی گفتمانهای بیاساس و ضد ایرانی (که هدفی جز سودجویی و تخریب ندارند)، دستمایه نمیکردند و هدفشان افزودن به ذخایر علمی کشور بود، نه صرف بودجه و ظاهرسازی. جامعه موسیقی ِخوابزده و مسخ شده ما، قدر این افراد صادق و بیادعا را نشناخت ولی به قول پروین اعتصامی «زمانه، زرگر و نقاد هوشیاری» خواهد بود و به آن نسل بویژه به دکتر آریانپور عزیز، ادای احترام خواهد کرد.
افتخار شاگردیشان را نداشتم و تنها چند بار با ایشان مصاحبه داشتهام. تأثیرهایی ماندگار از نحوه سلوک علمی و انسانی او گرفتهام و مدیونشان هستم. او یک انبان اطلاعات نبود بلکه تبلور و تجسم فرهنگ و دانش و معرفت انسانی در وجودی آراسته و برازنده بود. شمایل شریف اش هیچ وقت از خاطر دوستدارانش محو نخواهد شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه