راه و رسم تحسین و تشویق
شهرزاد عبدیه
روانشناس
هرکاری در عالم هستی راه و روشی دارد و تحسین و تشویق بچهها هم از این قاعده مستثنی نیست. برای شروع یک تحسین خوب، میتوانیم از تمرین برای توصیف رفتارها استفاده کنیم،به طور مثال فرزندمان یک نقاشی کشیده وبه ما نشان میدهد. ما هم میگوییم:«آفرین، خیلی قشنگ شده.» در این جا ما فرزندمان را تشویق کردهایم و همه چیز تمام میشود،اما اگر به جای جمله بالا با لحنی پرهیجان یا سرشار از تأیید به او بگوییم:«بذار ببینم چی کشیدی، اوه یه خونه! این چیه کنار خونه کشیدی؟» یا «وای نقاشیت من رو یاد مینیاتور میندازه.»علاوهبر تحسین، باب گفتوگو را با فرزندمان باز کردهایم. وقتی به مینیاتور اشاره میکنیم، در واقع به او اطلاعات تازهای میدهیم. احتمال دارد جمله ما کنجکاوی او را تحریک کند تا بیشتر درباره مینیاتور بداند، بنابراین میل به کنجکاوی و کنکاش در او بیدار میشود. با یک تحسین درست میتوان چندین تیر را از کمان رها کرد.
رفتار را تحسین کنید
قبلاً گفتیم نباید از صفتهای مثبت برای تحسین استفاده کرد، اما به جای «آفرین، بچه خوب» چه جایگزینی وجود دارد؟
به طور مثال فرزندمان کمد لباسهایش را مرتب میکند. اگر به او بگوییم:«آفرین بچه خوب که کمد لباست رو مرتب کردی.» درواقع غیرمستقیم به او این پیام را میدهیم که برای بچه خوب بودن باید کمد لباس مرتبی داشت!و هربار که کمد لباس بینظمی داشته باشد احساس خوب نبودن خواهد کرد. پس یادمان باشد برای تحسین صفتها را حذف کنیم و فقط اشاره مستقیم به رفتار داشته باشیم. در مثال بالا تنها کافی است که بگوییم:«آفرین عزیزم که لباس هات رو مرتب کردی.»
تلاش و پشتکار فرزندمان را نادیده نگیریم
خیلی از ما عادت کردهایم که چشم بدوزیم به نتیجه آخر و گاهی یادمان میرود که مسیرها و تلاشها چقدر مهم هستند. اگر فرزند من همیشه در علوم نمره پایین میگرفته و با تلاش و پشتکار موفق شده نمره 14 بگیرد، واقعاً ارزشمند است. اصلاً نباید آن را نادیده گرفت. در این شرایط باید چشم بدوزیم به چشمان فرزندمان و با افتخار و شادی به او بگوییم: «عالیه، من شاهد بودم که تو چقدر برای این امتحان تلاش کردی.»
در واقع به شکلی کاملاً واقع بینانه و بدون اغراق به تلاش او اشاره کنیم. با این شیوه ،نه تنها از جادوی تحسین بهره میبریم بلکه بذر تلاش و پشتکار و امید را در دل او میکاریم؛ بذری که در آینده به جوانه خواهد نشست.
اعتماد داشته باشیم
باید به فرزندمان اعتماد کنیم و این اعتماد را در قالب جملات تحسینآمیز نشان دهیم. وقتی ما والدین به فرزندانمان اعتماد کنیم، آنها هم یاد میگیرند خودشان را باور کنند، پس اگر جایی احساس میکنیم، او کاری را میتواند انجام دهد اما میترسد و خودش را باور ندارد و از انجام آن فعالیت طفره میرود، میتوانیم با یک جمله جادویی او را هل بدهیم، مثلاً بگوییم:«من، تو رو میشناسم، تو میتونی انجامش بدی.»
اما در این نوع تحسین و تشویقها حتماً باید توانمندی فرزندمان را بشناسیم و واقعاً باور داشته باشیم و بدانیم که میتواند. در صورتی که به هر دلیل چنین توانایی در فرزندمان نیست به هیچ عنوان نباید از چنین تشویقهایی استفاده کرد، چون در نهایت سرخوردهتر از قبل خواهد شد. در این شرایط باید علت کمبود توانمندی در آن زمینه خاص را پیدا کنیم و بهدنبال راه حل درست و منطقی باشیم، مثلاً اگر زبان انگلیسی فرزندمان ضعیف است، شاید نیاز به شرکت در کلاسهای جبرانی و فوق برنامه دارد.
حالا که صحبت از اعتماد شد، بد نیست یادمان باشد که به انتخابهای فرزندمان هم اعتماد کنیم، انتخابهایی را که گاهی در نظر ما بیمعنی یا حتی نادرست هستند، سریع کنار نزنیم. اجازه بدهیم از همان سنین خیلی کم فرزندمان یاد بگیرد انتخاب کند و او را به خاطر انتخابهایش تشویق کنیم. شاید از دیدگاه ما پوشیدن لباس باب اسفنجی یا میکی موس اصلاً مهم نباشد، اما این انتخاب، تمرینی است برای انتخابهای مهمتر در دوران نوجوانی ، جوانی و بزرگسالی. پس چه بهتر که خودمان زمینه انتخاب را فراهم کنیم و در نهایت با یک جمله توصیفی انتخابش را تحسین کنیم و با برقی در چشمانمان بگوییم: «تو امروز تصمیم گرفتی، لباس میکی موست را بپوشی.»
همه این تحسینها ،نه تنها در مورد کودکان بلکه برای همه انسانها در هر سن کاربرد دارد و معجزه میکند.
روانشناس
هرکاری در عالم هستی راه و روشی دارد و تحسین و تشویق بچهها هم از این قاعده مستثنی نیست. برای شروع یک تحسین خوب، میتوانیم از تمرین برای توصیف رفتارها استفاده کنیم،به طور مثال فرزندمان یک نقاشی کشیده وبه ما نشان میدهد. ما هم میگوییم:«آفرین، خیلی قشنگ شده.» در این جا ما فرزندمان را تشویق کردهایم و همه چیز تمام میشود،اما اگر به جای جمله بالا با لحنی پرهیجان یا سرشار از تأیید به او بگوییم:«بذار ببینم چی کشیدی، اوه یه خونه! این چیه کنار خونه کشیدی؟» یا «وای نقاشیت من رو یاد مینیاتور میندازه.»علاوهبر تحسین، باب گفتوگو را با فرزندمان باز کردهایم. وقتی به مینیاتور اشاره میکنیم، در واقع به او اطلاعات تازهای میدهیم. احتمال دارد جمله ما کنجکاوی او را تحریک کند تا بیشتر درباره مینیاتور بداند، بنابراین میل به کنجکاوی و کنکاش در او بیدار میشود. با یک تحسین درست میتوان چندین تیر را از کمان رها کرد.
رفتار را تحسین کنید
قبلاً گفتیم نباید از صفتهای مثبت برای تحسین استفاده کرد، اما به جای «آفرین، بچه خوب» چه جایگزینی وجود دارد؟
به طور مثال فرزندمان کمد لباسهایش را مرتب میکند. اگر به او بگوییم:«آفرین بچه خوب که کمد لباست رو مرتب کردی.» درواقع غیرمستقیم به او این پیام را میدهیم که برای بچه خوب بودن باید کمد لباس مرتبی داشت!و هربار که کمد لباس بینظمی داشته باشد احساس خوب نبودن خواهد کرد. پس یادمان باشد برای تحسین صفتها را حذف کنیم و فقط اشاره مستقیم به رفتار داشته باشیم. در مثال بالا تنها کافی است که بگوییم:«آفرین عزیزم که لباس هات رو مرتب کردی.»
تلاش و پشتکار فرزندمان را نادیده نگیریم
خیلی از ما عادت کردهایم که چشم بدوزیم به نتیجه آخر و گاهی یادمان میرود که مسیرها و تلاشها چقدر مهم هستند. اگر فرزند من همیشه در علوم نمره پایین میگرفته و با تلاش و پشتکار موفق شده نمره 14 بگیرد، واقعاً ارزشمند است. اصلاً نباید آن را نادیده گرفت. در این شرایط باید چشم بدوزیم به چشمان فرزندمان و با افتخار و شادی به او بگوییم: «عالیه، من شاهد بودم که تو چقدر برای این امتحان تلاش کردی.»
در واقع به شکلی کاملاً واقع بینانه و بدون اغراق به تلاش او اشاره کنیم. با این شیوه ،نه تنها از جادوی تحسین بهره میبریم بلکه بذر تلاش و پشتکار و امید را در دل او میکاریم؛ بذری که در آینده به جوانه خواهد نشست.
اعتماد داشته باشیم
باید به فرزندمان اعتماد کنیم و این اعتماد را در قالب جملات تحسینآمیز نشان دهیم. وقتی ما والدین به فرزندانمان اعتماد کنیم، آنها هم یاد میگیرند خودشان را باور کنند، پس اگر جایی احساس میکنیم، او کاری را میتواند انجام دهد اما میترسد و خودش را باور ندارد و از انجام آن فعالیت طفره میرود، میتوانیم با یک جمله جادویی او را هل بدهیم، مثلاً بگوییم:«من، تو رو میشناسم، تو میتونی انجامش بدی.»
اما در این نوع تحسین و تشویقها حتماً باید توانمندی فرزندمان را بشناسیم و واقعاً باور داشته باشیم و بدانیم که میتواند. در صورتی که به هر دلیل چنین توانایی در فرزندمان نیست به هیچ عنوان نباید از چنین تشویقهایی استفاده کرد، چون در نهایت سرخوردهتر از قبل خواهد شد. در این شرایط باید علت کمبود توانمندی در آن زمینه خاص را پیدا کنیم و بهدنبال راه حل درست و منطقی باشیم، مثلاً اگر زبان انگلیسی فرزندمان ضعیف است، شاید نیاز به شرکت در کلاسهای جبرانی و فوق برنامه دارد.
حالا که صحبت از اعتماد شد، بد نیست یادمان باشد که به انتخابهای فرزندمان هم اعتماد کنیم، انتخابهایی را که گاهی در نظر ما بیمعنی یا حتی نادرست هستند، سریع کنار نزنیم. اجازه بدهیم از همان سنین خیلی کم فرزندمان یاد بگیرد انتخاب کند و او را به خاطر انتخابهایش تشویق کنیم. شاید از دیدگاه ما پوشیدن لباس باب اسفنجی یا میکی موس اصلاً مهم نباشد، اما این انتخاب، تمرینی است برای انتخابهای مهمتر در دوران نوجوانی ، جوانی و بزرگسالی. پس چه بهتر که خودمان زمینه انتخاب را فراهم کنیم و در نهایت با یک جمله توصیفی انتخابش را تحسین کنیم و با برقی در چشمانمان بگوییم: «تو امروز تصمیم گرفتی، لباس میکی موست را بپوشی.»
همه این تحسینها ،نه تنها در مورد کودکان بلکه برای همه انسانها در هر سن کاربرد دارد و معجزه میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه