کاپیتان در جلد نوستراداموس...
این قهوه شیرین نمیشود آقای کین!
امید مافی
روزنامهنگار
مردی که از صخرههای گلاستون بری در آن سوی سومرست خود را به دالان رستگاری رسانده و ماشین گلزنی سه شیرها لقب گرفته، حالا در آستانه جدال با آریاییها در کویر دوحه به رجزخوانی متوسل شده و برای تضعیف روحیه توپچیهای سفید به واژههای دواگلی رنگ متوسل شده است.او هری کین است. با دو تیله نامهربان در چشمهایش و قلبی که تندتر از همیشه میتپد. انبار باروت کنار تایمز در برابر ریزپرسی اسکای اسپورت و دیگر رسانهها اقرار میکند چیزی نمیخواهد از جام جهان نما جز یک جام زرین، یک پنجره برای تماشای جاودانگی سه شیرها پس از نیم قرن و یک پایان عاشقانه با هولیگانهایی که احتمالاً روی سکوهای شرجی دوحه به عشق پسران ساوتگیت به سیم آخر میزنند.آقای گل جام جهانی ۲٠۱۸ در گذر زمان به روباه مکاری بدل شده که نفساش از جای گرم بلند میشود و به سبک انگلیسیهای متفرعن از آشفتگی تصویر حریفانی چون ایران در روز موعود سخن میگوید.خلف وین رونی اما در آستانه سی سالگی قهوهاش در صبحهای زود دوحه شیرین نخواهد شد، اگر در نود دقیقه دوئل با تیم ملی پشت سیمخاردارهای بلند بماند و در کمند مدافع دردسرسازی چون حسین کنعانیزادگان آرزوی مرگ کند.اگر هری کین از قصههای تمام نشدنی خود و یارانش در خاورمیانه غمگین سخن میراند، این طرفتر سربازان کی روش به فرمان مغز پرتغالی نیمکت ایران احساس را ذبح کردهاند تا با تکیه بر منطق و با نمایشی بینقص شگفتی زنگ اول جام را رقم بزنند تا هری کین محزونتر از همیشه به سرعت غیرمجاز خوابهایش شک کند.از شب هنوز مانده دو دانگی.سوگلی تاتنهام چه خوب و چه زشت در بنبست سرنوشت، تقدیر محتوم خود را نفرین خواهد کرد؟ او نوستراداموس هم که باشد نمیتواند به تعبیر خواب خود و فیل فودنِ مخوف دلخوش باشد.گاهی گلها از ازل برای پرپر شدن شکفته میشوند و این را شکارچی تیزچنگی که دوست ندارد دست از پا درازتر به خانه برگردد، لابد میداند!
روزنامهنگار
مردی که از صخرههای گلاستون بری در آن سوی سومرست خود را به دالان رستگاری رسانده و ماشین گلزنی سه شیرها لقب گرفته، حالا در آستانه جدال با آریاییها در کویر دوحه به رجزخوانی متوسل شده و برای تضعیف روحیه توپچیهای سفید به واژههای دواگلی رنگ متوسل شده است.او هری کین است. با دو تیله نامهربان در چشمهایش و قلبی که تندتر از همیشه میتپد. انبار باروت کنار تایمز در برابر ریزپرسی اسکای اسپورت و دیگر رسانهها اقرار میکند چیزی نمیخواهد از جام جهان نما جز یک جام زرین، یک پنجره برای تماشای جاودانگی سه شیرها پس از نیم قرن و یک پایان عاشقانه با هولیگانهایی که احتمالاً روی سکوهای شرجی دوحه به عشق پسران ساوتگیت به سیم آخر میزنند.آقای گل جام جهانی ۲٠۱۸ در گذر زمان به روباه مکاری بدل شده که نفساش از جای گرم بلند میشود و به سبک انگلیسیهای متفرعن از آشفتگی تصویر حریفانی چون ایران در روز موعود سخن میگوید.خلف وین رونی اما در آستانه سی سالگی قهوهاش در صبحهای زود دوحه شیرین نخواهد شد، اگر در نود دقیقه دوئل با تیم ملی پشت سیمخاردارهای بلند بماند و در کمند مدافع دردسرسازی چون حسین کنعانیزادگان آرزوی مرگ کند.اگر هری کین از قصههای تمام نشدنی خود و یارانش در خاورمیانه غمگین سخن میراند، این طرفتر سربازان کی روش به فرمان مغز پرتغالی نیمکت ایران احساس را ذبح کردهاند تا با تکیه بر منطق و با نمایشی بینقص شگفتی زنگ اول جام را رقم بزنند تا هری کین محزونتر از همیشه به سرعت غیرمجاز خوابهایش شک کند.از شب هنوز مانده دو دانگی.سوگلی تاتنهام چه خوب و چه زشت در بنبست سرنوشت، تقدیر محتوم خود را نفرین خواهد کرد؟ او نوستراداموس هم که باشد نمیتواند به تعبیر خواب خود و فیل فودنِ مخوف دلخوش باشد.گاهی گلها از ازل برای پرپر شدن شکفته میشوند و این را شکارچی تیزچنگی که دوست ندارد دست از پا درازتر به خانه برگردد، لابد میداند!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه