نگاهی به نقش رهبر انقلاب در عبور کشور از آشوب آبان ۹۸
قوام اسلامیت، تضمین جمهوریت
امیر فرشباف
روزنامه نگار
سه سال پیش و پس از اعلام ناگهانی خبر تغییر قیمت بنزین و شوک ناشی از آن، اعتراضاتی پراکنده نسبت به تصمیم دولت دوازدهم در برخی نقاط کشور شکل گرفت. فرصت به وجود آمده، بهترین محمل برای ایجاد و توسعه آشوبی بود که از چند سال قبل، وعده آن را مقامات برخی دولتهای متخاصم داده بودند. تحلیل وقوع و چرایی چنین رخدادی فضای مستقلی را میطلبد و خارج از میدان موضوع این نوشتار است، اما بهعنوان یک زمینه غیرقابل انکار، باید به عدم نقش آفرینی صحیح و بموقع نهادهای دولتی متولی اطلاعرسانی و اقناع افکار عمومی درمورد این طرح اشاره کرد. دولت دوازدهم و شخص رئیس جمهور وقت - بهعنوان پیشنهاد دهنده و مجری این طرح - با در اختیار داشتن منابع و امکانات رسمی رسانهای کشور، در خط مقدم اقناع مردم قرار داشتند که متأسفانه بهدلیل رویکردهای مردمگریز و حتی مردمستیز و غلبه ذهنیت و خوی اشرافیت در وجود برخی مسئولان امر، به بدترین نحو ممکن با مردم مواجه شدند که نماد آن، صحبتهای رئیسجمهور وقت مبنی بر بیاطلاعی از زمان اجرای آن و این جمله مشهور و البته دردآور بود که: «من هم مثل شما صبح جمعه فهمیدم!»
اما یکی از پرسشهای مهم در این ماجرا که باز متأسفانه به آن به نحو جامع و کامل پاسخ داده نشد، این بود که چرا رهبری از این تصمیم دفاع کردند و در انشقاق میان موافقان این طرح و مخالفان آن جانب موافقان را گرفتند. حداقل سه دلیل عمده و کلان میتوان برای حمایت رهبری ذکر کرد:
آشوب آبان و تئوری «جامعه مُرده» روشنفکران اصلاحطلب
نکته نخست، اینکه طرح اصلاح نرخ حاملهای انرژی، یک طرح دارای ضرورتهای اقتصادی بود که درنهایت باید اجرا میشد و بر سر ضرورت و مطلوبیت آن اجماع وجود داشت و اگر هم اختلافی بود، یکی بر سر نحوه اجرا و رویکرد اتاق فکر دولت دوازدهم و دیگری به علت عدم اطلاعرسانی صحیح و عدم اقناع افکار عمومی و قابل گفتوگو ندانستن مردم برای مواجهه صادقانه توسط دولت وقت بود وگرنه این طرح - بهعنوان یکی از مصوبات شورای هماهنگی سران سه قوه و تصمیمی که مبنای کارشناسی دقیق و طولانی دارد - مورد تأیید قوای سهگانه بود و منطقاً و ضرورتاً، از مقام معظم رهبری نیز جز پشتیبانی و حمایت از اصل این طرح انتظار نمیرفت.ضمن اینکه حاکمیت از این طرح بهصورت مشروط حمایت میکرد؛ شروطی مانند حمایت از طبقات آسیب پذیر و جلوگیری از تضعیف این اقشار و اقناع افکار عمومی که نه تنها هیچ یک صورت نگرفتند، بلکه نقطه مقابل آنها اتفاق افتاد. علاوهبر این، باید به انزوا و سرخوردگی طبقه متوسط شهری توسط جریان حاکم در دولت و مجلس وقت اشاره کرد که یکی از پیامدهای این رویکرد ضداجتماعی دولت اعتدال را در آشوبهای این روزها میتوان ملاحظه کرد.صرفنظر از خوی و خصلت اشرافی دولتمردان اصلاحطلب و اعتدالگرا باید به حواشی برساخته توسط اتاق فکر دولت وقت اشاره کرد که درحقیقت، برسازنده متن اقدامات و عملکرد دولت قبل بودند. بهعنوان نمونه طرح انگاره «جامعه مُرده در ایران و شوک پذیر بودن این جامعه» یکی از گزارههایی بود که استادان نزدیک به دولت آن را طرح کرده و به دولتمردان اینگونه القا کردند که «جامعه مُرده ایران هرگونه شوکی را میپذیرد و واکنشی نشان نمیدهد». طرح حواشی ضدامنیتی مانند استعفاهای چند باره رئیس جمهور و برگزاری «رفراندوم» از دیگر مواردی بودند که از اتاق فکر دولت به فضای حکمرانی و رسانهای داخل کشور نفوذ کردند و باز نقش این اتاق فکر در تئوریزه کردن این حواشی قابل تأمل است؛ حاشیههایی که البته بواسطه مخالفت رهبر انقلاب با مسئولیتگریزی این جریان و بدعتهای فراقانونی طرح شده خنثی شدند.
«نمرود» و «عنکبوت»؛ دو طرح براندازی برای آبان 98
دلیل دیگری که برای حمایت رهبر انقلاب از طرح اصلاح نرخ بنزین میتوان ذکر کرد این است که رهبران و مقامات ارشد دولتهای متخاصم، ازجمله ولیعهد سعودی از مدتها قبل وعده کشاندن ناامنی به مرزهای ایران را داده بودند و از سوی دیگر، پس از بروز اولین نشانههای ناآرامی و شنیده شدن زمزمههایی مبنی بر رد این طرح در مجلس، تعدادی از سران اصلی گروههای معاند اعتراف کردند که نفس پس گرفتن این تصمیم توسط حکومت، صرفنظر از ماهیت و درست یا غلط بودن آن، منجر به بازتولید جسارت و اعتماد به نفس افراد و گروههای برانداز و آشوبطلب شد. طبیعتاً وقتی افرادی در چنین سطوحی، چنین اعترافی میکنند، باید نسبت به جوانب و توابع آن بسیار هوشیار و محتاط بود.
ضمن اینکه برآورد و جمعبندی شورای عالی امنیت ملی - بهعنوان مرجع اصلی تصمیمات امنیتی کشور در مقاطع خاص - این بود که لازم است نمایندگان مجلس بهدلیل همین تبعات و جوانب مذکور، از اقدام هیجانی مبنی بر بازپسگیری و رد این طرح، خودداری کنند. اینجا بود که بهدلیل نبود وقت و توان کافی، برای رفع اختلاف میان نمایندگان مجلس، از رهبر انقلاب استمداد صورت گرفت و ایشان نیز در پیامی، پیروی از توصیههای شورای عالی امنیت ملی را لازم دانستند. موضوعی که متأسفانه در رسانهها و مخصوصاً توسط رسانههای جریان ضدانقلاب طوری بازنمایی شد که گویی رهبر انقلاب به نحوی یکجانبه حکم حکومتی صادر کردند.
درباره فشار دولتهای متخاصم باید به دو طرح براندازی سه ساله (از 1396 تا 1399) موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» توسط دربار سعودی و پشتیبانی دولت امریکا اشاره کرد. ضمن اینکه این طرحهای خصمانه را باید ذیل سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ تحلیل کرد که متضمن سنگینترین و بیسابقهترین اقدامات علیه امنیت ملی ایران بود. درباره طرح «فشار حداکثری» مطالب متعددی گفته و نوشته شده است و در اینجا مقدمات و کلیاتی درباره طرحهای مشترک سعودی و امریکا موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» ذکر میشود؛
یکی از رسانههایی که اسناد این طرحها را افشا کرد، روزنامه لبنانی الاخبار بود. در گزارش الاخبار درباره طرح عنکبوت آمده است:
هدف طرح عنکبوت، استفاده از توانمندی جنگ نرم برای بیثباتسازی داخل ایران طی مدتی است که سقف آن سه سال ذکر شده است. از جمله ابزار پیشنهاد شده در آن، آغاز جنگهای سیاسی، اقتصادی، مالی، سایبری، رسانهای، روانی و حقوقی علیه ایران است که هدف آن، تغییر نظام حکومت در تهران است به طوری که طبق سند سعودی، حکومت ایران به دولتی تبدیل شود که «دیگر از تروریسم حمایت نکند! ثبات کشورهای همسایه را تهدید نکند و برای توسعه توانایی وتوانمندی نظامی اتمی هم تلاش نکند.»
همچنین به گزارش فارس، این سند با اشاره به آنچه آن را «امکانهای مختلف برای همکاری دوجانبه عربستان سعودی با ایالات متحده برای نابودی رژیم ایران» مینامد، نشان میدهد که «تأسیس مرکز عملیاتی 24 ساعتهای که بهصورت فعال و مجهز به سامانههای الکترونیکی» در دستور کار بوده و در سند آمده که از این مرکز «میشود برای نظارت و اندازهگیری میزان ثبات رژیم ایران» استفاده کرد.
ناگفته نماند که منظور از «مرکز عملیات 24 ساعته فعال» احتمالاً همان مرکز «اعتدال» در ریاض است که کار ویژه آن عملیاتی کردن راهبردهای جنگ نرم سعودی علیه ایران است.
درمورد اهداف طرح نمرود نیز در اسنادی که الاخبار از سعودی منتشر کرد، آمده است که «یکی از اهداف این طرح، تأسیس شبکههای خبری تلویزیونی به زبان فارسی است تا به گفته خودشان «مرجع خبری مستقل اول برای 70 میلیون ایرانی در داخل و خارج باشند»، سعودیها برای این بخش از طرح، 70 میلیون دلار بودجه سالانه اختصاص دادهاند. آنها امیدوارند که این شبکه رسانهای را برای قومیتها و اقلیتهای ایرانی نیز به زبانهای ترکی و عربی توسعه بدهند. ایجاد کانالهای ارتباطی قوی با گروهکهای تجزیه طلب عرب زبان و برگزاری دو کنفرانس عربی با موضوع اقوام عرب زبان ایران که در قاهره و بحرین برگزار شد، از دیگر اقداماتی است که در طرح مذکور پیشبینی شده بود.
مردم سالاری دینی و مسأله حمایت رهبری از دولتها
سوم اینکه مدیریت رهبری در عبور کشور از این مقطع را نباید صرفاً به تصویر دفاع یک حاکم از یک تصمیم حکومتی و تأمین مصالح امنیتی و اقتصادی و... تقلیل داد، بلکه مهمتر از آن، باید این صلاحاندیشی را
بر حسب فلسفه سیاسی تشیع و نقش و جایگاه امام جامعه و ارتباط متقابل امامت و امت بر اساس آموزههای اسلامی ملاحظه کرد. به بیان دیگر، در نظام سیاسیای که مبتنی بر دو رکن اصلی جمهوریت و اسلامیت است، امام و رهبر جامعه اساساً نمیتواند تصمیمی بگیرد که یکی از این دو پایه نادیده گرفته شود و هر حکمی که صادر میشود باید هم ناظر به تضمین رکن جمهوریت و مردمسالاری حکومت باشد و هم معطوف به تحکیم رکن اسلامیت. حمایت از دولتی که برآمده از آرای مردمی است یکی از وظایف رهبر انقلاب است که اتفاقاً معظمٌ له در جلسهای مسأله حمایت از دولت تدبیر و امید را این گونه بیان میکنند:
«همه دولتها را ما کمک کردیم، از همه دولتها حمایت کردیم، به این دولت هم قطعاً کمک خواهیم کرد و حمایت خواهیم کرد. البته حمایت بنده حقیر از دولتها به معنای این نیست که همه کارکرد آن دولتها را ما قبول داشته باشیم؛ نه، در دورههای مختلف، دولتهای گوناگونی بودند، از همهشان هم ما حمایت کردیم، به همهشان هم ایرادهایی داشتیم در زمینههای مختلف، اما آن ایرادها نباید موجب بشود که ما دولت را بیگانه از خودمان بدانیم و دست حمایت و کمکی که همه باید به سمت دولتها دراز کنند، این را انجام ندهیم.»
بنابراین، دو دلیل نخست را بایسته است که بر حسب دلیل سوم و به طور رفت و برگشتی ملاحظه کنیم تا ادراکی جامع و صحیح از نحوه مدیریت رهبر انقلاب در عبور کشور از بحرانها و چالشهای موجود در طول تاریخ انقلاب به دست آوریم؛ چراکه بر حسب این نگاه است که میتوان منطق مدیریت ایشان در غبار فتنهها و بحرانها ازجمله در آشوب آبان 98 را کشف کرد.
روزنامه نگار
سه سال پیش و پس از اعلام ناگهانی خبر تغییر قیمت بنزین و شوک ناشی از آن، اعتراضاتی پراکنده نسبت به تصمیم دولت دوازدهم در برخی نقاط کشور شکل گرفت. فرصت به وجود آمده، بهترین محمل برای ایجاد و توسعه آشوبی بود که از چند سال قبل، وعده آن را مقامات برخی دولتهای متخاصم داده بودند. تحلیل وقوع و چرایی چنین رخدادی فضای مستقلی را میطلبد و خارج از میدان موضوع این نوشتار است، اما بهعنوان یک زمینه غیرقابل انکار، باید به عدم نقش آفرینی صحیح و بموقع نهادهای دولتی متولی اطلاعرسانی و اقناع افکار عمومی درمورد این طرح اشاره کرد. دولت دوازدهم و شخص رئیس جمهور وقت - بهعنوان پیشنهاد دهنده و مجری این طرح - با در اختیار داشتن منابع و امکانات رسمی رسانهای کشور، در خط مقدم اقناع مردم قرار داشتند که متأسفانه بهدلیل رویکردهای مردمگریز و حتی مردمستیز و غلبه ذهنیت و خوی اشرافیت در وجود برخی مسئولان امر، به بدترین نحو ممکن با مردم مواجه شدند که نماد آن، صحبتهای رئیسجمهور وقت مبنی بر بیاطلاعی از زمان اجرای آن و این جمله مشهور و البته دردآور بود که: «من هم مثل شما صبح جمعه فهمیدم!»
اما یکی از پرسشهای مهم در این ماجرا که باز متأسفانه به آن به نحو جامع و کامل پاسخ داده نشد، این بود که چرا رهبری از این تصمیم دفاع کردند و در انشقاق میان موافقان این طرح و مخالفان آن جانب موافقان را گرفتند. حداقل سه دلیل عمده و کلان میتوان برای حمایت رهبری ذکر کرد:
آشوب آبان و تئوری «جامعه مُرده» روشنفکران اصلاحطلب
نکته نخست، اینکه طرح اصلاح نرخ حاملهای انرژی، یک طرح دارای ضرورتهای اقتصادی بود که درنهایت باید اجرا میشد و بر سر ضرورت و مطلوبیت آن اجماع وجود داشت و اگر هم اختلافی بود، یکی بر سر نحوه اجرا و رویکرد اتاق فکر دولت دوازدهم و دیگری به علت عدم اطلاعرسانی صحیح و عدم اقناع افکار عمومی و قابل گفتوگو ندانستن مردم برای مواجهه صادقانه توسط دولت وقت بود وگرنه این طرح - بهعنوان یکی از مصوبات شورای هماهنگی سران سه قوه و تصمیمی که مبنای کارشناسی دقیق و طولانی دارد - مورد تأیید قوای سهگانه بود و منطقاً و ضرورتاً، از مقام معظم رهبری نیز جز پشتیبانی و حمایت از اصل این طرح انتظار نمیرفت.ضمن اینکه حاکمیت از این طرح بهصورت مشروط حمایت میکرد؛ شروطی مانند حمایت از طبقات آسیب پذیر و جلوگیری از تضعیف این اقشار و اقناع افکار عمومی که نه تنها هیچ یک صورت نگرفتند، بلکه نقطه مقابل آنها اتفاق افتاد. علاوهبر این، باید به انزوا و سرخوردگی طبقه متوسط شهری توسط جریان حاکم در دولت و مجلس وقت اشاره کرد که یکی از پیامدهای این رویکرد ضداجتماعی دولت اعتدال را در آشوبهای این روزها میتوان ملاحظه کرد.صرفنظر از خوی و خصلت اشرافی دولتمردان اصلاحطلب و اعتدالگرا باید به حواشی برساخته توسط اتاق فکر دولت وقت اشاره کرد که درحقیقت، برسازنده متن اقدامات و عملکرد دولت قبل بودند. بهعنوان نمونه طرح انگاره «جامعه مُرده در ایران و شوک پذیر بودن این جامعه» یکی از گزارههایی بود که استادان نزدیک به دولت آن را طرح کرده و به دولتمردان اینگونه القا کردند که «جامعه مُرده ایران هرگونه شوکی را میپذیرد و واکنشی نشان نمیدهد». طرح حواشی ضدامنیتی مانند استعفاهای چند باره رئیس جمهور و برگزاری «رفراندوم» از دیگر مواردی بودند که از اتاق فکر دولت به فضای حکمرانی و رسانهای داخل کشور نفوذ کردند و باز نقش این اتاق فکر در تئوریزه کردن این حواشی قابل تأمل است؛ حاشیههایی که البته بواسطه مخالفت رهبر انقلاب با مسئولیتگریزی این جریان و بدعتهای فراقانونی طرح شده خنثی شدند.
«نمرود» و «عنکبوت»؛ دو طرح براندازی برای آبان 98
دلیل دیگری که برای حمایت رهبر انقلاب از طرح اصلاح نرخ بنزین میتوان ذکر کرد این است که رهبران و مقامات ارشد دولتهای متخاصم، ازجمله ولیعهد سعودی از مدتها قبل وعده کشاندن ناامنی به مرزهای ایران را داده بودند و از سوی دیگر، پس از بروز اولین نشانههای ناآرامی و شنیده شدن زمزمههایی مبنی بر رد این طرح در مجلس، تعدادی از سران اصلی گروههای معاند اعتراف کردند که نفس پس گرفتن این تصمیم توسط حکومت، صرفنظر از ماهیت و درست یا غلط بودن آن، منجر به بازتولید جسارت و اعتماد به نفس افراد و گروههای برانداز و آشوبطلب شد. طبیعتاً وقتی افرادی در چنین سطوحی، چنین اعترافی میکنند، باید نسبت به جوانب و توابع آن بسیار هوشیار و محتاط بود.
ضمن اینکه برآورد و جمعبندی شورای عالی امنیت ملی - بهعنوان مرجع اصلی تصمیمات امنیتی کشور در مقاطع خاص - این بود که لازم است نمایندگان مجلس بهدلیل همین تبعات و جوانب مذکور، از اقدام هیجانی مبنی بر بازپسگیری و رد این طرح، خودداری کنند. اینجا بود که بهدلیل نبود وقت و توان کافی، برای رفع اختلاف میان نمایندگان مجلس، از رهبر انقلاب استمداد صورت گرفت و ایشان نیز در پیامی، پیروی از توصیههای شورای عالی امنیت ملی را لازم دانستند. موضوعی که متأسفانه در رسانهها و مخصوصاً توسط رسانههای جریان ضدانقلاب طوری بازنمایی شد که گویی رهبر انقلاب به نحوی یکجانبه حکم حکومتی صادر کردند.
درباره فشار دولتهای متخاصم باید به دو طرح براندازی سه ساله (از 1396 تا 1399) موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» توسط دربار سعودی و پشتیبانی دولت امریکا اشاره کرد. ضمن اینکه این طرحهای خصمانه را باید ذیل سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ تحلیل کرد که متضمن سنگینترین و بیسابقهترین اقدامات علیه امنیت ملی ایران بود. درباره طرح «فشار حداکثری» مطالب متعددی گفته و نوشته شده است و در اینجا مقدمات و کلیاتی درباره طرحهای مشترک سعودی و امریکا موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» ذکر میشود؛
یکی از رسانههایی که اسناد این طرحها را افشا کرد، روزنامه لبنانی الاخبار بود. در گزارش الاخبار درباره طرح عنکبوت آمده است:
هدف طرح عنکبوت، استفاده از توانمندی جنگ نرم برای بیثباتسازی داخل ایران طی مدتی است که سقف آن سه سال ذکر شده است. از جمله ابزار پیشنهاد شده در آن، آغاز جنگهای سیاسی، اقتصادی، مالی، سایبری، رسانهای، روانی و حقوقی علیه ایران است که هدف آن، تغییر نظام حکومت در تهران است به طوری که طبق سند سعودی، حکومت ایران به دولتی تبدیل شود که «دیگر از تروریسم حمایت نکند! ثبات کشورهای همسایه را تهدید نکند و برای توسعه توانایی وتوانمندی نظامی اتمی هم تلاش نکند.»
همچنین به گزارش فارس، این سند با اشاره به آنچه آن را «امکانهای مختلف برای همکاری دوجانبه عربستان سعودی با ایالات متحده برای نابودی رژیم ایران» مینامد، نشان میدهد که «تأسیس مرکز عملیاتی 24 ساعتهای که بهصورت فعال و مجهز به سامانههای الکترونیکی» در دستور کار بوده و در سند آمده که از این مرکز «میشود برای نظارت و اندازهگیری میزان ثبات رژیم ایران» استفاده کرد.
ناگفته نماند که منظور از «مرکز عملیات 24 ساعته فعال» احتمالاً همان مرکز «اعتدال» در ریاض است که کار ویژه آن عملیاتی کردن راهبردهای جنگ نرم سعودی علیه ایران است.
درمورد اهداف طرح نمرود نیز در اسنادی که الاخبار از سعودی منتشر کرد، آمده است که «یکی از اهداف این طرح، تأسیس شبکههای خبری تلویزیونی به زبان فارسی است تا به گفته خودشان «مرجع خبری مستقل اول برای 70 میلیون ایرانی در داخل و خارج باشند»، سعودیها برای این بخش از طرح، 70 میلیون دلار بودجه سالانه اختصاص دادهاند. آنها امیدوارند که این شبکه رسانهای را برای قومیتها و اقلیتهای ایرانی نیز به زبانهای ترکی و عربی توسعه بدهند. ایجاد کانالهای ارتباطی قوی با گروهکهای تجزیه طلب عرب زبان و برگزاری دو کنفرانس عربی با موضوع اقوام عرب زبان ایران که در قاهره و بحرین برگزار شد، از دیگر اقداماتی است که در طرح مذکور پیشبینی شده بود.
مردم سالاری دینی و مسأله حمایت رهبری از دولتها
سوم اینکه مدیریت رهبری در عبور کشور از این مقطع را نباید صرفاً به تصویر دفاع یک حاکم از یک تصمیم حکومتی و تأمین مصالح امنیتی و اقتصادی و... تقلیل داد، بلکه مهمتر از آن، باید این صلاحاندیشی را
بر حسب فلسفه سیاسی تشیع و نقش و جایگاه امام جامعه و ارتباط متقابل امامت و امت بر اساس آموزههای اسلامی ملاحظه کرد. به بیان دیگر، در نظام سیاسیای که مبتنی بر دو رکن اصلی جمهوریت و اسلامیت است، امام و رهبر جامعه اساساً نمیتواند تصمیمی بگیرد که یکی از این دو پایه نادیده گرفته شود و هر حکمی که صادر میشود باید هم ناظر به تضمین رکن جمهوریت و مردمسالاری حکومت باشد و هم معطوف به تحکیم رکن اسلامیت. حمایت از دولتی که برآمده از آرای مردمی است یکی از وظایف رهبر انقلاب است که اتفاقاً معظمٌ له در جلسهای مسأله حمایت از دولت تدبیر و امید را این گونه بیان میکنند:
«همه دولتها را ما کمک کردیم، از همه دولتها حمایت کردیم، به این دولت هم قطعاً کمک خواهیم کرد و حمایت خواهیم کرد. البته حمایت بنده حقیر از دولتها به معنای این نیست که همه کارکرد آن دولتها را ما قبول داشته باشیم؛ نه، در دورههای مختلف، دولتهای گوناگونی بودند، از همهشان هم ما حمایت کردیم، به همهشان هم ایرادهایی داشتیم در زمینههای مختلف، اما آن ایرادها نباید موجب بشود که ما دولت را بیگانه از خودمان بدانیم و دست حمایت و کمکی که همه باید به سمت دولتها دراز کنند، این را انجام ندهیم.»
بنابراین، دو دلیل نخست را بایسته است که بر حسب دلیل سوم و به طور رفت و برگشتی ملاحظه کنیم تا ادراکی جامع و صحیح از نحوه مدیریت رهبر انقلاب در عبور کشور از بحرانها و چالشهای موجود در طول تاریخ انقلاب به دست آوریم؛ چراکه بر حسب این نگاه است که میتوان منطق مدیریت ایشان در غبار فتنهها و بحرانها ازجمله در آشوب آبان 98 را کشف کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه