نوید ظریفکریمی درباره اثرش «بچههای مسجد بلال» به «ایران» گفت
مسجدنگاری، بخشی مغفول در تاریخ شفاهی
گروه فرهنگی/ «بچههای مسجد بلال» نوشته «نوید ظریفکریمی» به تازگی در حوزه تاریخ شفاهی روانه کتابفروشیها شده است؛ نوشتهای تحقیقی که به گفته نویسندهاش آن را میتوان شروعی برای تجربهنگاری در عرصه مسجدپژوهی دانست. مسجد بلال از همان بدو احداث، سبب شکلگیری تشکل اثرگذاری در دوران جنگ تحمیلی میشود. با اینکه اعضای مؤسس آن همگی در دفاع مقدس به شهادت میرسند، اما فعالیتهای مردمی برخاسته از این مسجد حتی تا زمان حاضر هم ادامه پیدا کرده و منشأ اتفاقات خوبی بوده است. در گپ و گفت امروزمان با «نوید ظریفکریمی» نکاتی را درباره این کتاب که به همت انتشارات «راهیار» منتشر شده است، میخوانید.
«بچههای مسجد بلال» را تنها به سفارش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد نوشتهاید یا بحث دغدغه شخصیتان هم درمیان بوده است؟
هم بحث سفارش درمیان بوده و هم دغدغه شخصی خودم. حتی وقتی بحث کارهای سفارشی نیز مطرح باشد، باز نمیتوان منکر اثرگذاری اراده نویسنده شد. فکرش را هم نمیکردم روزی بتوان کاری در این حیطه انجام داد. مخصوصاً که فعالیت در زمینه تاریخنگاری و مستندپژوهی کاری نیست که بتوان به تنهایی انجام داد و نیازمند همراهی و حمایتهای سازمانی است.
با این تفاسیر سفارشهای سازمانی را چارهای برای محقق شدن دغدغههای اهالی کتاب میدانید؟
بله، البته این گفته فقط گاهی مصداق دارد و درباره همه سفارشهای سازمانی صادق نیست. آن دسته سفارشهایی که ظرفیت خوبی دارند در حکم حمایت از نویسندگان دغدغهمند برای به سرانجام رساندن ایدههای آنها هستند.
چرا سراغ مسجد بلال رفتید؟
خب من نویسندهام و همانطور که اشاره شد، فکر نمیکردم بتوان چنین کاری درباره مساجد و در حیطه تاریخ شفاهی انجام داد. به اینکه رمانی با محوریت مسجد بنویسم فکر کرده بودم، اما بیشترش را نه. در تصورم هم نمیگنجید هیچ سازمانی دغدغه این را داشته باشد که برای مسجد کاری انجام بدهد؛ اما فرصتی فراهم شد تا هم سراغ پیشینه و گذشته مسجد بروم و هم از جغرافیا و محلهاش بگویم. وقتی این کار پیشنهاد شد با توجه به علاقهمندی شخصیام پذیرفتم.
پیش از «بچههای مسجد بلال»، کتابی در زمینه مسجدپژوهی منتشر شده؟
گمان نکنم. اتفاقاً نکته جالب توجه درباره «بچههای مسجد بلال» این است که پیشتر هیچ کتابی در این زمینه روانه کتابفروشیها نشده بود. تا جایی که من و دوستان اتاق فکر تحقیق کردیم این کتاب نخستین نمونه در نوع خود است. گذشته از کتاب «مسجد رهبر» که آنهم از سوی نشر راهیار منتشر شده است، یک کتاب دیگر نیز در دسترس است که اسمش یادم نیست. البته هیچیک از این دو کتاب با تمرکزی نظیر آنچه در «بچههای مسجد بلال» آمده و به فعالیتهای مردمی برخاسته از مسجد توجه دارد نوشته نشدهاند. همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، درباره پایگاهنگاری، این کتاب اولین است و درباره مسجدنگاری نیز با ثبت فعالیتهای مردمی همچنان نخستین اثر به شمار میآید.
اما نگفتید چه شد که مسجد بلال را انتخاب کردید، بویژه که در دوران دفاع مقدس مساجد بسیاری در کشورمان منشأ اثر شکلدهی به فعالیتهای مردمی و جهادی بودند!
در تألیف این کتاب یکسری فصلها را برای راهنمایی مخاطبان به هدفی که در کتاب به آن اشاره شده در نظر گرفتیم، اما درباره سؤال شما باید از همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب در کشورمان بگویم؛ در دهه شصت این مسجد تفاوت چندانی با دیگر مساجد کشورمان نداشته است، با این حال برای تکمیل کلیت اثر، از همان ابتدا حتی محله احداث مسجد بلال معرفی شده است. در آثار پژوهشی، بویژه آنهایی که از جنس تاریخ هستند، توجه به تاریخچه و پیشزمینهها اهمیت بسیاری دارد. البته توجه به ریز جزئیات، آنهم تا این اندازه قدری کار را سخت کرد و از طرفی پیگیریها و مطالعات را وسعت بخشید اما خب به نتیجهاش میارزید. اینها مواردی است که در 2 فصل ابتدایی کتاب به آنها پرداخته شده است. این کار زمینه آشنایی با آدمها و شهدای مسجد را فراهم کرد. از طرفی بهانهای برای پرداخت به فعالیتهای دهه هفتاد در این مسجد میشود. در فصل سوم کتاب به دهه هفتاد پرداخته شده است، اینکه وقتی جنگ به پایان میرسد چه اقداماتی انجام میدهند و فعالیتهای مسجد و پایگاه آن به چه سمت و سویی میرود. البته همه مواردی که در سه فصل ابتدایی کتاب آمده، مواردی هستند که درج آنها، هم در خدمت هدف اصلی کتاب ضروری بوده است و هم اینکه در نهایت مسائلی هستند که پیشتر مکتوب نشدهاند. اینکه از دست اول بودن کتاب میگویم به نوعی همه فصلهای آن را شامل میشود. درباره محله و مسجدی که در این کتاب به آنها پرداخته شده قبلاً کسی ننوشته! همه اینها را میتوان دلیلی بر ضرورت توجه بیشتر به محلههایی اینچنین کمبرخوردار دانست که با وجود انتظارمان میتوانند اثرگذاری زیادی داشته باشند.
جالب است که جوانان شریک در فعالیتهای این مسجد هم آنطور که در کتاب آمده گامی در راستای مسجدپژوهی برداشتهاند!
بله و این یکی از فعالیتهای خوبی است که انجام دادهاند، آنهم تحت سرپرستی آقای رمضانی که هم معلم قرآن آنان بوده و هم اینکه خودش در زمره اعضای فعال این مسجد محسوب میشده. اتفاقاً این کاری است که انجامش پیشتر سابقه نداشته اما خب دغدغه این بچهها بوده است. نکته جالب و البته دشوارشان این بوده که نه فقط امکانات کافی در دست نداشتند، بلکه حتی اطلاعات آنچنانی هم درباره چگونگی مسجدپژوهی نداشتند. پرسشنامه نداشتند. نمیدانستند از کجا باید شروع کنند، اما وقتی دست به کار میشوند کمکم آگاهی پیدا میکنند. سراغ آدمهای مطلع و استادان فعال در زمینه تاریخ شفاهی میروند. کار تا یک مراحلی پیش میرود اما در نهایت سرانجامی پیدا نمیکند. مشکلات متعددی پیشروی آنان قرار میگیرد. از طرفی کمکم سن و سال این بچهها بیشتر شده، از نوجوانی قدم به جوانی گذاشته، دانشگاه رفته و وارد زندگی میشوند. حتی برخی محلهشان را ترک کرده و ساکن جای دیگری میشوند و دیگر امکان همراهی در این فعالیت جمعی را نداشتند. آنهم در شرایطی که کارشان حامی نداشته و طبیعی است که در چنین شرایطی کار بالاخره در یک جایی متوقف شود.
توجهی که به کار این جوانان نشان دادهاید از جهت ثبت و به اشتراک گذاشتن تجربهشان بوده؟
بله. خب اینها کار جسورانهای کردهاند. درست است که فعالیتشان به سرانجام نمیرسد اما همین فراز و فرودهایی که پشتسر گذاشتهاند خودش در حکم چراغ راهی برای دیگر علاقهمندانی است که خواهان قدم نهادن در چنین مسیری هستند. حداقل فایدهاش این است که از اشتباهات آنان درس بگیرند و تکرارشان نکنند. حالا بماند که در این بین تجربههای خوبی که کسب کردهاند هم کم نبوده که همین میتواند در حکم چراغ راه باشد. از همین بابت در کتاب با این اقدام بچههای مسجد بلال آنهم با جزئیات دقیق روبهرو خواهید شد؛ اینکه اگر جایی شکست خوردهاند به چه دلیل بوده و کدام بخش از تجربیات آنان به درد پژوهشگران جوان در مساجد و محلههای دیگر میخورد. البته اینکه بگویم این کتاب راه و چاه را نشان میدهد، ادعای بزرگی است، منتهی میتوان در حکم یک راهنما باشد.
آنطور که در کتاب آمده بانیان اصلی تأسیس این مسجد همگی در دوران دفاع مقدس شهید شدهاند؛ چطور است که حتی بعد از آنان هم فعالیتهای مردمی مسجد بلال ادامه پیدا کرده؟
شاید دلیل بخشی از تداوم فعالیتهای مردمی این مسجد را بتوان در سنگبنای اولیهای دانست که به درستی سر جای خودش قرار گرفته است. در یکی از فصلهای کتاب روایتی به نقل از زندهیاد طالقانی آمده که میتواند پاسخ کاملی به این سؤال باشد. ایشان تأکید میکنند اگر در یک محله همه مردم در ساخت مسجد دخیل شوند در فعالیتهای گروهی آن نیز شرکت خواهند کرد. این حقیقتی است که مصداقی از آن را درباره مسجد بلال هم میبینیم. مسجد بلال با دغدغه مردم و با کمک مالی و معنوی آنان بنا شده بود و از همین بابت جزئی از زندگیشان شده و همچنان نیز هست؛ آنهم در شرایطی که به قول شما مؤسسان آن همگی شهید شدهاند. مردم از تهیه و اختصاص زمین مسجد تا حتی در نامگذاری آن دخیل بودهاند.
نامگذاری مسجد که با آقای قرائتی بوده!
بله، اما با همراهی خود مردم. چرایی مشارکت و توجه بالای مردم به فعالیتهای مسجد بلال را باید در همین موارد که بسیار هم مهم و اثرگذار هستند جستوجو کرد. اتفاقاً یکی از مواردی که در این کتاب در پی صحبت دربارهاش هستیم همین مورد است. با تأسیس این مسجد و جلب مشارکت مردمی، حتی بعد از شهادت مؤسسان اولیهاش همچنان شاهد اثربخشی شرکتکنندگان در آن هستیم؛ از دهه شصت گرفته تا دهه هفتاد. در دهههای شصت و هفتاد بحثهای ملی نظیر دفاع مقدس و از طرفی دورههای آموزش دینی برقرار است. در دهه هشتاد بحث کاروانهای عتبات مطرح میشود، اعضای این مسجد در زمره اولین گروههایی هستند که کاروان اعزام میکنند. هرچند که بعد از ماجرای سرگذشت پژوهی که در جمع اعضای کمسن و سال مسجد شکل میگیرد، متأسفانه شتاب این فعالیتها قدری کند میشود.
در سالهای اخیر چطور؟
در این دو سال که متأسفانه همه فعالیتهای جمعی تا اندازه زیادی تحتتأثیر کرونا و محدودیتهای برآمده از آن قرار گرفت، مسجد بلال هم از این اتفاق و اثرات منفیاش در امان نماند. زمانی که تألیف کتاب را شروع کردم و برای تحقیق سراغ این محله رفتم، تحتتأثیر ضرورتهای برآمده از پروتکلهای بهداشتی، فعالیتهای جمعی مسجد تعطیل بود. از همین بابت در پیدا کردن راویان با دشواریهایی روبهرو شدم. با این حال موفق به پیدا کردن تعدادی از افرادی شدم که روایت آنان را در کتاب میخوانید.
اهمیت انتشار چنین آثاری را از چه بابت میدانید؟
بخشی از فعالیتهای مردمی در قلب همین مسجدها شکل گرفته و میگیرد. به همین دلیل اگر خواهان ثبت تاریخ شفاهی معاصرمان هستیم بیشک از مسجدپژوهی نیز نباید غفلت کنیم. پیشتر گامی در این زمینه برداشته نشده بود و در این کتاب تلاش شده تا توجه دیگر علاقهمندان به حیطه مذکور جلب شود. البته خوشبختانه چند سالی میشود که در زمینه مکتوب کردن تاریخ شفاهیمان شاهد انجام کارهای خوبی هستیم. بگذارید باز هم تأکید کنم که من و دوستانی که در این کار همراهیام کردند هیچ ادعایی در زمینه مسجدپژوهی و الگو قرار دادن کارمان نداریم؛ منتهی چیزی که نمیتوان منکرش شد این است که برای قدم نهادن در هر مسیری نیازمند گام اولیه هستیم که «بچههای مسجد بلال» در همین زمینه منتشر شده است.
«بچههای مسجد بلال» را تنها به سفارش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد نوشتهاید یا بحث دغدغه شخصیتان هم درمیان بوده است؟
هم بحث سفارش درمیان بوده و هم دغدغه شخصی خودم. حتی وقتی بحث کارهای سفارشی نیز مطرح باشد، باز نمیتوان منکر اثرگذاری اراده نویسنده شد. فکرش را هم نمیکردم روزی بتوان کاری در این حیطه انجام داد. مخصوصاً که فعالیت در زمینه تاریخنگاری و مستندپژوهی کاری نیست که بتوان به تنهایی انجام داد و نیازمند همراهی و حمایتهای سازمانی است.
با این تفاسیر سفارشهای سازمانی را چارهای برای محقق شدن دغدغههای اهالی کتاب میدانید؟
بله، البته این گفته فقط گاهی مصداق دارد و درباره همه سفارشهای سازمانی صادق نیست. آن دسته سفارشهایی که ظرفیت خوبی دارند در حکم حمایت از نویسندگان دغدغهمند برای به سرانجام رساندن ایدههای آنها هستند.
چرا سراغ مسجد بلال رفتید؟
خب من نویسندهام و همانطور که اشاره شد، فکر نمیکردم بتوان چنین کاری درباره مساجد و در حیطه تاریخ شفاهی انجام داد. به اینکه رمانی با محوریت مسجد بنویسم فکر کرده بودم، اما بیشترش را نه. در تصورم هم نمیگنجید هیچ سازمانی دغدغه این را داشته باشد که برای مسجد کاری انجام بدهد؛ اما فرصتی فراهم شد تا هم سراغ پیشینه و گذشته مسجد بروم و هم از جغرافیا و محلهاش بگویم. وقتی این کار پیشنهاد شد با توجه به علاقهمندی شخصیام پذیرفتم.
پیش از «بچههای مسجد بلال»، کتابی در زمینه مسجدپژوهی منتشر شده؟
گمان نکنم. اتفاقاً نکته جالب توجه درباره «بچههای مسجد بلال» این است که پیشتر هیچ کتابی در این زمینه روانه کتابفروشیها نشده بود. تا جایی که من و دوستان اتاق فکر تحقیق کردیم این کتاب نخستین نمونه در نوع خود است. گذشته از کتاب «مسجد رهبر» که آنهم از سوی نشر راهیار منتشر شده است، یک کتاب دیگر نیز در دسترس است که اسمش یادم نیست. البته هیچیک از این دو کتاب با تمرکزی نظیر آنچه در «بچههای مسجد بلال» آمده و به فعالیتهای مردمی برخاسته از مسجد توجه دارد نوشته نشدهاند. همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، درباره پایگاهنگاری، این کتاب اولین است و درباره مسجدنگاری نیز با ثبت فعالیتهای مردمی همچنان نخستین اثر به شمار میآید.
اما نگفتید چه شد که مسجد بلال را انتخاب کردید، بویژه که در دوران دفاع مقدس مساجد بسیاری در کشورمان منشأ اثر شکلدهی به فعالیتهای مردمی و جهادی بودند!
در تألیف این کتاب یکسری فصلها را برای راهنمایی مخاطبان به هدفی که در کتاب به آن اشاره شده در نظر گرفتیم، اما درباره سؤال شما باید از همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب در کشورمان بگویم؛ در دهه شصت این مسجد تفاوت چندانی با دیگر مساجد کشورمان نداشته است، با این حال برای تکمیل کلیت اثر، از همان ابتدا حتی محله احداث مسجد بلال معرفی شده است. در آثار پژوهشی، بویژه آنهایی که از جنس تاریخ هستند، توجه به تاریخچه و پیشزمینهها اهمیت بسیاری دارد. البته توجه به ریز جزئیات، آنهم تا این اندازه قدری کار را سخت کرد و از طرفی پیگیریها و مطالعات را وسعت بخشید اما خب به نتیجهاش میارزید. اینها مواردی است که در 2 فصل ابتدایی کتاب به آنها پرداخته شده است. این کار زمینه آشنایی با آدمها و شهدای مسجد را فراهم کرد. از طرفی بهانهای برای پرداخت به فعالیتهای دهه هفتاد در این مسجد میشود. در فصل سوم کتاب به دهه هفتاد پرداخته شده است، اینکه وقتی جنگ به پایان میرسد چه اقداماتی انجام میدهند و فعالیتهای مسجد و پایگاه آن به چه سمت و سویی میرود. البته همه مواردی که در سه فصل ابتدایی کتاب آمده، مواردی هستند که درج آنها، هم در خدمت هدف اصلی کتاب ضروری بوده است و هم اینکه در نهایت مسائلی هستند که پیشتر مکتوب نشدهاند. اینکه از دست اول بودن کتاب میگویم به نوعی همه فصلهای آن را شامل میشود. درباره محله و مسجدی که در این کتاب به آنها پرداخته شده قبلاً کسی ننوشته! همه اینها را میتوان دلیلی بر ضرورت توجه بیشتر به محلههایی اینچنین کمبرخوردار دانست که با وجود انتظارمان میتوانند اثرگذاری زیادی داشته باشند.
جالب است که جوانان شریک در فعالیتهای این مسجد هم آنطور که در کتاب آمده گامی در راستای مسجدپژوهی برداشتهاند!
بله و این یکی از فعالیتهای خوبی است که انجام دادهاند، آنهم تحت سرپرستی آقای رمضانی که هم معلم قرآن آنان بوده و هم اینکه خودش در زمره اعضای فعال این مسجد محسوب میشده. اتفاقاً این کاری است که انجامش پیشتر سابقه نداشته اما خب دغدغه این بچهها بوده است. نکته جالب و البته دشوارشان این بوده که نه فقط امکانات کافی در دست نداشتند، بلکه حتی اطلاعات آنچنانی هم درباره چگونگی مسجدپژوهی نداشتند. پرسشنامه نداشتند. نمیدانستند از کجا باید شروع کنند، اما وقتی دست به کار میشوند کمکم آگاهی پیدا میکنند. سراغ آدمهای مطلع و استادان فعال در زمینه تاریخ شفاهی میروند. کار تا یک مراحلی پیش میرود اما در نهایت سرانجامی پیدا نمیکند. مشکلات متعددی پیشروی آنان قرار میگیرد. از طرفی کمکم سن و سال این بچهها بیشتر شده، از نوجوانی قدم به جوانی گذاشته، دانشگاه رفته و وارد زندگی میشوند. حتی برخی محلهشان را ترک کرده و ساکن جای دیگری میشوند و دیگر امکان همراهی در این فعالیت جمعی را نداشتند. آنهم در شرایطی که کارشان حامی نداشته و طبیعی است که در چنین شرایطی کار بالاخره در یک جایی متوقف شود.
توجهی که به کار این جوانان نشان دادهاید از جهت ثبت و به اشتراک گذاشتن تجربهشان بوده؟
بله. خب اینها کار جسورانهای کردهاند. درست است که فعالیتشان به سرانجام نمیرسد اما همین فراز و فرودهایی که پشتسر گذاشتهاند خودش در حکم چراغ راهی برای دیگر علاقهمندانی است که خواهان قدم نهادن در چنین مسیری هستند. حداقل فایدهاش این است که از اشتباهات آنان درس بگیرند و تکرارشان نکنند. حالا بماند که در این بین تجربههای خوبی که کسب کردهاند هم کم نبوده که همین میتواند در حکم چراغ راه باشد. از همین بابت در کتاب با این اقدام بچههای مسجد بلال آنهم با جزئیات دقیق روبهرو خواهید شد؛ اینکه اگر جایی شکست خوردهاند به چه دلیل بوده و کدام بخش از تجربیات آنان به درد پژوهشگران جوان در مساجد و محلههای دیگر میخورد. البته اینکه بگویم این کتاب راه و چاه را نشان میدهد، ادعای بزرگی است، منتهی میتوان در حکم یک راهنما باشد.
آنطور که در کتاب آمده بانیان اصلی تأسیس این مسجد همگی در دوران دفاع مقدس شهید شدهاند؛ چطور است که حتی بعد از آنان هم فعالیتهای مردمی مسجد بلال ادامه پیدا کرده؟
شاید دلیل بخشی از تداوم فعالیتهای مردمی این مسجد را بتوان در سنگبنای اولیهای دانست که به درستی سر جای خودش قرار گرفته است. در یکی از فصلهای کتاب روایتی به نقل از زندهیاد طالقانی آمده که میتواند پاسخ کاملی به این سؤال باشد. ایشان تأکید میکنند اگر در یک محله همه مردم در ساخت مسجد دخیل شوند در فعالیتهای گروهی آن نیز شرکت خواهند کرد. این حقیقتی است که مصداقی از آن را درباره مسجد بلال هم میبینیم. مسجد بلال با دغدغه مردم و با کمک مالی و معنوی آنان بنا شده بود و از همین بابت جزئی از زندگیشان شده و همچنان نیز هست؛ آنهم در شرایطی که به قول شما مؤسسان آن همگی شهید شدهاند. مردم از تهیه و اختصاص زمین مسجد تا حتی در نامگذاری آن دخیل بودهاند.
نامگذاری مسجد که با آقای قرائتی بوده!
بله، اما با همراهی خود مردم. چرایی مشارکت و توجه بالای مردم به فعالیتهای مسجد بلال را باید در همین موارد که بسیار هم مهم و اثرگذار هستند جستوجو کرد. اتفاقاً یکی از مواردی که در این کتاب در پی صحبت دربارهاش هستیم همین مورد است. با تأسیس این مسجد و جلب مشارکت مردمی، حتی بعد از شهادت مؤسسان اولیهاش همچنان شاهد اثربخشی شرکتکنندگان در آن هستیم؛ از دهه شصت گرفته تا دهه هفتاد. در دهههای شصت و هفتاد بحثهای ملی نظیر دفاع مقدس و از طرفی دورههای آموزش دینی برقرار است. در دهه هشتاد بحث کاروانهای عتبات مطرح میشود، اعضای این مسجد در زمره اولین گروههایی هستند که کاروان اعزام میکنند. هرچند که بعد از ماجرای سرگذشت پژوهی که در جمع اعضای کمسن و سال مسجد شکل میگیرد، متأسفانه شتاب این فعالیتها قدری کند میشود.
در سالهای اخیر چطور؟
در این دو سال که متأسفانه همه فعالیتهای جمعی تا اندازه زیادی تحتتأثیر کرونا و محدودیتهای برآمده از آن قرار گرفت، مسجد بلال هم از این اتفاق و اثرات منفیاش در امان نماند. زمانی که تألیف کتاب را شروع کردم و برای تحقیق سراغ این محله رفتم، تحتتأثیر ضرورتهای برآمده از پروتکلهای بهداشتی، فعالیتهای جمعی مسجد تعطیل بود. از همین بابت در پیدا کردن راویان با دشواریهایی روبهرو شدم. با این حال موفق به پیدا کردن تعدادی از افرادی شدم که روایت آنان را در کتاب میخوانید.
اهمیت انتشار چنین آثاری را از چه بابت میدانید؟
بخشی از فعالیتهای مردمی در قلب همین مسجدها شکل گرفته و میگیرد. به همین دلیل اگر خواهان ثبت تاریخ شفاهی معاصرمان هستیم بیشک از مسجدپژوهی نیز نباید غفلت کنیم. پیشتر گامی در این زمینه برداشته نشده بود و در این کتاب تلاش شده تا توجه دیگر علاقهمندان به حیطه مذکور جلب شود. البته خوشبختانه چند سالی میشود که در زمینه مکتوب کردن تاریخ شفاهیمان شاهد انجام کارهای خوبی هستیم. بگذارید باز هم تأکید کنم که من و دوستانی که در این کار همراهیام کردند هیچ ادعایی در زمینه مسجدپژوهی و الگو قرار دادن کارمان نداریم؛ منتهی چیزی که نمیتوان منکرش شد این است که برای قدم نهادن در هر مسیری نیازمند گام اولیه هستیم که «بچههای مسجد بلال» در همین زمینه منتشر شده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه