نکاتی درباره تفاوت مخاطبان و تماشاگران تئاتر
رضا آشفته
منتقد تئاتر
مخاطب تئاتر باید نسبت به تماشاگران آن ارجح باشد چراکه مخاطب، با نگاه و برخورد آیینی با این هنر مواجه میشود اما تماشاگر هرازگاهی و از سر تفنن و حتی ممکن است تصادفی پای تماشای یک تئاتر بنشیند. بنابراین تئاتر حقیقی برای مخاطبانش تولید و اجرا میشود و تماشاگران مادامی که تبدیل به مخاطب سفت و سخت تئاتری نشده باشند با مراجعههای هرازگاهی خود توشه و توان بالایی را به تئاتر نمیبخشند. با این حال نمیتوان منکر شد که حتی این حضور هرازچندی هم در اقتصاد تئاتر مؤثر است، هرچند که در نهایت تداوم حیات اقتصادی تئاتر در گرو همان مخاطبان جدی و همیشگی تئاتر است که حمایت مالی تضمین شدهتری برای این هنر دارند.
مخاطب تئاتر به کسانی گفته میشود که تئاتر را میشناسند و از آن به عنوان یک کالای فرهنگی غیر قابل کتمان بهرهمند میشوند؛ افرادی که تئاتر را با همه فراز و نشیبهای اقتصادی، جزء لاینفک سبد اقتصادیشان قرار میدهند و حضور پررنگشان بانی ثبات مالی تئاتر خواهد شد. مخاطبان تئاتر از سواد و درک فرهنگی برخوردارند و میدانند که تئاتر دیدن به اندازه کتاب خواندن و استفاده از دیگر کالاهای فرهنگی بانی رشد شخصیتیشان خواهد شد و به همین دلیل هیچ گاه آن را ترک نخواهند کرد مگر آنکه تولیدات سخیف جایگزین تولیدات حقیقی شوند.
از سوی دیگر مخاطبان واقعی تئاتر، تماشای نمایشها را نظیر امر و اتفاقی آیینی در نظر میگیرند و آداب حضور در تالار نمایشی را به راستی میدانند. بموقع میروند و همواره با سر و وضعی آراسته آماده چنین حضوری میشوند. آنان حتی میدانند که پس از اجرا بهتر است اطلاعات بیشتری دربارهاش کسب کنند، بنابراین با دوستان خود به گفتوگو مینشینند یا اینکه نقدهای مرتبط را میخوانند و همچنین از حضور در نشستهای نقد و بررسی استقبال خواهند کرد.
برخلاف مخاطبان تئاتر، تماشاگران این هنر دقیقاً نمیدانند تئاتر چیست و بنابر رابطه حسی و احساسیشان و همچنان برخورداری از سواد و دانش اندک فرهنگی فقط به دنبال سرگرمی و حظ آنی هستند. اینها اگر هم به تئاتر میروند شاید بنابر جاذبه حضور چهرههای مطرح تلویزیونی و سینمایی در برخی کارها باشد. گاهی نیز ممکن است از سر تصادف و بنابر دعوت اطرافیان و حتی بابت کنجکاوی به تئاتر بروند. برخی از آنان هم تماشاگر نمایشهای عامه پسند هستند که در شکل کمدیهای سبک ارائه میشوند و یا فقط برای نمایشهای ملودرام عاشقانه هزینه میکنند اما تمایلی به نمایشهای متفکر و تجربی و دانشگاهی و نوگرا ندارند. البته گاهی برخی از اینها با آنکه تماشاگرند اما به مرور شناخت نسبی از تئاتر به دست آورده و سر از کارهای فاخر و متفکرانه درخواهند آورد. بنابراین در گذر زمان میتوان به تبدیل درصدی از تماشاگران تئاتر به مخاطبان حرفهای آن امیدوار بود.
بنابراین جایگاه تئاتر حقیقی و میزان تولیدات و نوع آنها را مخاطبان تعیین میکنند، اینها گاهی با اعلام نظر در فضای مجازی و گاهی نیز با نوشتن نقد و نظرهای جدی تر در رسانههای همگانی درباره فرایند تولید و درک و دریافت این نوع آثار اظهار نظر میکنند؛ اقدامی که در دراز مدت در روال تولیدات فرهنگی و بویژه تئاتر تأثیرگذار خواهند بود. مخاطب تئاتر مطالبهگر و خواهان آثاری است که بانی رشد فکریاش شود و در چشماندازی بزرگ به دنبال ارتقای فرهنگی جامعهاش برخواهد آمد.
اما تماشاگران مادامی که یک مصرف کننده صرفاً لذتجو هستند تأثیری در ارتقای تئاتر ندارند، زیرا تمام نیاز خود را در سرگرمی بیشتر تعریف میکنند و با تمجید از این نوع تولیدگران خواهان تولیداتی سبکتر و مصرفگراتر هستند. هرچند همانطور که اشاره شد این دسته از مخاطبان نیز ممکن است به مرور جذب دیگر گونههای تئاتری شوند و با دل کندن از تولیدات مصرفی در مدار آثار حقیقی گام بگذارند. این گونه بر دایره افزوده مخاطبان تئاتر خواهند پیوست و این همان رشد نسبی فرهنگی است که در میان آثار پیوسته فرهنگی و فکری ممکنتر خواهد شد.
منتقد تئاتر
مخاطب تئاتر باید نسبت به تماشاگران آن ارجح باشد چراکه مخاطب، با نگاه و برخورد آیینی با این هنر مواجه میشود اما تماشاگر هرازگاهی و از سر تفنن و حتی ممکن است تصادفی پای تماشای یک تئاتر بنشیند. بنابراین تئاتر حقیقی برای مخاطبانش تولید و اجرا میشود و تماشاگران مادامی که تبدیل به مخاطب سفت و سخت تئاتری نشده باشند با مراجعههای هرازگاهی خود توشه و توان بالایی را به تئاتر نمیبخشند. با این حال نمیتوان منکر شد که حتی این حضور هرازچندی هم در اقتصاد تئاتر مؤثر است، هرچند که در نهایت تداوم حیات اقتصادی تئاتر در گرو همان مخاطبان جدی و همیشگی تئاتر است که حمایت مالی تضمین شدهتری برای این هنر دارند.
مخاطب تئاتر به کسانی گفته میشود که تئاتر را میشناسند و از آن به عنوان یک کالای فرهنگی غیر قابل کتمان بهرهمند میشوند؛ افرادی که تئاتر را با همه فراز و نشیبهای اقتصادی، جزء لاینفک سبد اقتصادیشان قرار میدهند و حضور پررنگشان بانی ثبات مالی تئاتر خواهد شد. مخاطبان تئاتر از سواد و درک فرهنگی برخوردارند و میدانند که تئاتر دیدن به اندازه کتاب خواندن و استفاده از دیگر کالاهای فرهنگی بانی رشد شخصیتیشان خواهد شد و به همین دلیل هیچ گاه آن را ترک نخواهند کرد مگر آنکه تولیدات سخیف جایگزین تولیدات حقیقی شوند.
از سوی دیگر مخاطبان واقعی تئاتر، تماشای نمایشها را نظیر امر و اتفاقی آیینی در نظر میگیرند و آداب حضور در تالار نمایشی را به راستی میدانند. بموقع میروند و همواره با سر و وضعی آراسته آماده چنین حضوری میشوند. آنان حتی میدانند که پس از اجرا بهتر است اطلاعات بیشتری دربارهاش کسب کنند، بنابراین با دوستان خود به گفتوگو مینشینند یا اینکه نقدهای مرتبط را میخوانند و همچنین از حضور در نشستهای نقد و بررسی استقبال خواهند کرد.
برخلاف مخاطبان تئاتر، تماشاگران این هنر دقیقاً نمیدانند تئاتر چیست و بنابر رابطه حسی و احساسیشان و همچنان برخورداری از سواد و دانش اندک فرهنگی فقط به دنبال سرگرمی و حظ آنی هستند. اینها اگر هم به تئاتر میروند شاید بنابر جاذبه حضور چهرههای مطرح تلویزیونی و سینمایی در برخی کارها باشد. گاهی نیز ممکن است از سر تصادف و بنابر دعوت اطرافیان و حتی بابت کنجکاوی به تئاتر بروند. برخی از آنان هم تماشاگر نمایشهای عامه پسند هستند که در شکل کمدیهای سبک ارائه میشوند و یا فقط برای نمایشهای ملودرام عاشقانه هزینه میکنند اما تمایلی به نمایشهای متفکر و تجربی و دانشگاهی و نوگرا ندارند. البته گاهی برخی از اینها با آنکه تماشاگرند اما به مرور شناخت نسبی از تئاتر به دست آورده و سر از کارهای فاخر و متفکرانه درخواهند آورد. بنابراین در گذر زمان میتوان به تبدیل درصدی از تماشاگران تئاتر به مخاطبان حرفهای آن امیدوار بود.
بنابراین جایگاه تئاتر حقیقی و میزان تولیدات و نوع آنها را مخاطبان تعیین میکنند، اینها گاهی با اعلام نظر در فضای مجازی و گاهی نیز با نوشتن نقد و نظرهای جدی تر در رسانههای همگانی درباره فرایند تولید و درک و دریافت این نوع آثار اظهار نظر میکنند؛ اقدامی که در دراز مدت در روال تولیدات فرهنگی و بویژه تئاتر تأثیرگذار خواهند بود. مخاطب تئاتر مطالبهگر و خواهان آثاری است که بانی رشد فکریاش شود و در چشماندازی بزرگ به دنبال ارتقای فرهنگی جامعهاش برخواهد آمد.
اما تماشاگران مادامی که یک مصرف کننده صرفاً لذتجو هستند تأثیری در ارتقای تئاتر ندارند، زیرا تمام نیاز خود را در سرگرمی بیشتر تعریف میکنند و با تمجید از این نوع تولیدگران خواهان تولیداتی سبکتر و مصرفگراتر هستند. هرچند همانطور که اشاره شد این دسته از مخاطبان نیز ممکن است به مرور جذب دیگر گونههای تئاتری شوند و با دل کندن از تولیدات مصرفی در مدار آثار حقیقی گام بگذارند. این گونه بر دایره افزوده مخاطبان تئاتر خواهند پیوست و این همان رشد نسبی فرهنگی است که در میان آثار پیوسته فرهنگی و فکری ممکنتر خواهد شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه