کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با «ایران» با اشاره به زمینه سازی غربی ها برای صدور قطعنامه حقوق بشری علیه ایران، مطرح کرد

پاسخ هزینه تراشی، هزینه سازی است


گروه سیاسی/ شورای حقوق بشر سازمان ملل، سوم آذرماه در همسویی با جنگ روانی غرب علیه ایران با وجود 21 رأی مخالف و ممتنع،  قطعنامه‌ای را به بهانه نقض وضعیت حقوق بشر در ایران به تصویب رساند که بر مبنای اتهامات واهی کشورهای غربی زیر سایه سوگیری عامدانه و سیاسی این کشورها طراحی شده بود. سیدمصطفی خوش‌چشم، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «ایران» به بررسی اهداف طراحان این قطعنامه در ضدیت با ایران پرداخته است.
***
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد چند روز پیش قطعنامه‌ای را به بهانه نقض حقوق بشر در ایران به تصویب رساند. این اقدام را چطور ارزیابی می‌‌کنید؟
قطعنامه اخیر شورای حقوق بشر یک اقدام مجزا و منفرد نبود بلکه یکی از اقداماتی است که در مجموعه جنگ اراده‌ها و جنگ ترکیبی بین طرف غربی و ایران در حال انجام است. بازیگران غربی در روند اجرای این جنگ، از ابزارهایی مانند جنگ ادراکی، تحریک به اغتشاش، جنگ سایبری، تحریم، اخلال ارزی، اخلال در حوزه صادرات نفت، ترور، خرابکاری و به تصویب رساندن قطعنامه در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی استفاده کرده‌اند. این کشورها در این راستا به دنبال تحقق اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت خود هستند. هدف کوتاه مدت آنها به عقب راندن ایران در پای میز مذاکرات وین است اما در میان‌مدت و بلندمدت به دنبال تضعیف اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشورمان هستند. اینکه تنها کشورهای غربی به دنبال تصویب این قطعنامه بودند و کشورهای آسیایی و آفریقایی عضو عمدتاً رأی ممتنع و منفی به این قطعنامه دادند، به وضوح نشان می‌‌دهد اهداف خاص پشت پرده‌ای در تصویب این قطعنامه توسط شورای حقوق بشر ملل وجود دارد که ذیل نفوذ و طراحی طرف‌های غربی بویژه امریکا پیگیری می‌‌شود.
تصویب این قطعنامه در حالی با طراحی کشورهای غربی از جمله آلمان صورت گرفته است که ادعای نقض حقوق بشر توسط ایران بر پایه خبرهایی مطرح و پیگیری می‌‌شود که به وضوح واهی و دروغین بودن آن به اثبات رسیده است؛ مانند توئیتی که نخست‌وزیر کانادا مبنی بر مجازات اعدام برای حدود ۱۵ هزار معترض منتشر کرد و البته بلافاصله آن را حذف کرد. چطور با وجود نشانه‌های بدیهی و آشکار در دروغ‌پردازی غرب علیه ایران، چنین قطعنامه‌هایی به تصویب می‌‌رسد؟
مجموع نشست‌هایی که با هدف بررسی قطعنامه پیشنهادی علیه ایران برگزار می‌‌شد، تحت تأثیر پروپاگاندای طرف‌های غربی و دستگاه تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب و جریان‌های ضد انقلاب قرار داشت و مقام‌های غربی حاضر در این نشست‌ها بدون اینکه اسناد و مدارک ایران را با دقت مورد بررسی قرار دهند یا حتی به آنها وقعی بگذارند، به وضوح نشان داده‌اند به دنبال بهره‌برداری کاملاً سیاسی از این اقدام هستند و نه احیای حقوق بشر. این همان چیزی است که نشان می‌‌دهد طرف غربی مدعی حقوق بشر از این حوزه به عنوان یک ابزار برای نیل به اهداف سیاسی بهره می‌‌برد وگرنه کشورهایی مانند عربستان و بسیاری از کشورهای دیگری هستند که هیچ یک از مفاد حقوق بشر را رعایت نمی‌کنند و طرف‌های غربی اصراری هم برای ایجاد فشار بر آنها ندارند. ماجرای جمال خاشقجی بارزترین نمونه‌ای است که شاهد بودیم نه امریکا نه اروپایی‌ها به هیچ عنوان تنبیه خاصی برای عربستان درنظر نگرفتند. عدم پرداختن به جنایات امریکا در لیبی، یمن، افغانستان و عراق هم مثال واضح دیگری است که نشان می‌‌دهد حقوق بشر اساساً ابزار سیاسی طرف غربی است.
به نظر می‌‌رسد کشورهای غربی و جریان‌های برانداز در پی تصویب این قطعنامه درصدد تندتر کردن فضا هستند و از پیگیری ادعاهایی از طریق یک کمیته حقیقت‌یاب سخن به میان آورده‌اند. نظر شما چیست؟
جریان ضد انقلاب می‌‌خواهد با طرح ادعاهایی همچون لزوم تشکیل کمیته حقیقت‌یاب فضا را علیه ایران به سمت و سویی ببرد که ادعاهای سیاسی‌شان رنگ واقعیت بگیرد. اما اثرات چنین قطعنامه‌هایی مانند قطعنامه اخیر صوری است و اثر عملی ندارد.
با این حساب امکان پیگیری چنین قطعنامه‌هایی از مجرای شورای امنیت چگونه است؟
بسیار بعید است که کشورهای غربی در این سطح بتوانند موضوع ایران در زمینه حقوق بشر را جلو ببرند؛ یعنی حتی اگر کمیته حقیقت‌یاب تشکیل دهند و ایران به آن اعتنایی نداشته باشد، این موضوع در سطحی بالاتر قدرت مانور ندارد که بتواند کشورها را مجاز کند تا ایران را به سمت شورای امنیت بکشانند. بویژه که موضوع سوءاستفاده از حقوق بشر در راستای ایجاد فشار بر کشورمان است و هدف اصلی آن این است که ایران را در پرونده اتمی و پرونده‌های منطقه‌ای تحت فشار قرار دهند یعنی یک ابزار کمکی است تا اینکه ابزار اصلی باشد. اساساً راحت‌ترین راه برای آنها این است که اگر بخواهند ایران را ذیل قطعنامه‌های شورای امنیت و فصل 7 ببرند، در چهارچوب برجام از مکانیسم ماشه استفاده کنند. وقتی این کار انجام نمی‌شود به این معناست فعلاً به دنبال افزایش روزافزون فشار بر ایران هستند.
نوع مواجهه جمهوری اسلامی با این اقدامات از جمله تصویب چنین قطعنامه‌هایی چگونه باید باشد؟
قطعاً نیاز است که ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، وزارت خارجه و سفارتخانه‌ها یا نمایندگی‌های دیپلماتیک و همچنین همه رسانه‌ها و دستگاه‌های دخیل در دیپلماسی عمومی از طریق رایزنی‌های فرهنگی با قدرت، مصادیق ادعاها و دروغ‌های طرف غربی و این قطعنامه‌ها را به چالش بکشند. البته نه اینکه بتوانند به نتایج چشمگیر سیاسی دست پیدا کنند اما در این صورت دروغ‌های طرف غربی بی پاسخ نمی ماند و به چالش کشیده می‌‌شود و در عین حال افکار عمومی جهان با واقعیات موجود در جمهوری اسلامی ایران آشنا می‌‌شود.
علاوه بر این اقدامات که «واکنشی» به شمار می‌‌آید، ایران در راستای «کنشگری» باید چه اقداماتی را در دستور کار قرار دهد؟
جمهوری اسلامی ایران در تمامی حوزه‌های این جنگ ترکیبی از جمله مسأله شورای حقوق بشر باید دست به اقدامات واکنشی و پدافندی بزند اما نیاز مبرمی هم وجود دارد تا در همه حوزه‌های یاد شده کنشگرانه دست به اقدامات عاجلی بزند تا با اجرای سیاست هزینه در مقابل هزینه، طرف غربی را متوجه کند که صرفاً به روش واکنشی با مسائل مواجه نمی‌شود.
ایران باید با استفاده از همه مؤلفه‌های قدرت خود به کنشگری بپردازد. کشورمان در حوزه‌های متعددی دارای توانمندی‌های بسیار خاص است که می‌‌تواند در یک جنگ ترکیبی مقابل در زمینی متفاوت برای طرف‌های مقابل هزینه سنگینی ایجاد کند.
این رویکرد چه اثرات بازدارنده‌ای دارد؟
تجربه نشان داده است ما در حوزه‌هایی که با طرف غربی مقابله کرده‌ایم یعنی هزینه در مقابل هزینه ایجاد کرده‌ایم، بازدارندگی به وجود آمده است. افزایش تنش و تصاعد بحران به معنای بازدارندگی از تصاعد بحران و افزایش تنش است. به عنوان مثال وقتی ماه ژوئن (اواخر بهار) قطعنامه شورای حکام آژانس علیه ایران تصویب شد، کشورمان با اقدامات متقابل با این قطعنامه برخورد کرد و باعث شد در شهریورماه قطعنامه دیگری تصویب نشود. در همین راستا وقتی چند روز پیش قطعنامه دیگری در شورای حکام تصویب شد باز از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت خودداری شد اما ایران بلافاصله در واکنش به این قطعنامه با یک اقدام مؤثر واکنش نشان داد و هزینه جدید ایجاد کرد.
 این روند نشان داده است که ایران با اعمال هزینه و اتخاذ سیاست تهدیدزدایی، هشدارهای مشخصی را به طرف غربی داده است که باعث می‌‌شود از افزایش سریع تنش و تصاعد بحران جلوگیری شود. کشورهای غربی بویژه امریکایی‌ها دقیقاً در جایی تنش و تصاعد بحران را افزایش می‌‌دهند که ببینند برای آنها هیچ هزینه‌ای ندارد به همین دلیل ایران باید با اجرای جنگ ترکیبی و فعال‌سازی ظرفیت‌هایی چون همکاری با روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر که دارای توانمندی‌های بسیار خوبی در حوزه‌های جنگ‌های ترکیبی هستند، هزینه‌های سهمگینی را به طرف‌های مقابل وارد نمایند. اما معتقدم طرف اصلی که باید همه هزینه‌های اصلی متوجه آن باشد، رژیم صهیونیستی است. اگرچه عربستان باید هزینه‌های خصومت ورزی خود را بدهد و قطعاً چنین هزینه‌ای را خواهد پرداخت اما هزینه هرگونه اقدام صورت گرفته در حوزه‌های یادشده چه توسط کشورهای اروپایی و امریکا، چه توسط دیگران باید به رژیم صهیونیستی وارد شود.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8064/23/634962/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها