فروپاشی توهم امپراطوری حزب بعث
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ از سوی سازمان ملل متحد، یکی ازدستاوردهای بزرگ درعرصه دیپلماسی است که بعد از 11 سال حاصل شد وزمینه تأمین حقوق مادی و معنوی کشورمان را فراهم کرد.
جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای آغازجنگ درصدد برآمد تا پیشدستی عراق در ایجاد جنگی پردامنه و پرهزینه را در محافل رسمی جهان ثبت و مسئولیت آن را متوجه دولت وقت عراق کند. اما کارشکنیهای آشکار و پنهان محافل قدرت در سطح جهان، مانع از تحقق بموقع آن شد و سرانجام با تأخیر غیر موجه، سازمان ملل ضمن گزارشی رسمی، دولت بعث عراق را مسئول آغاز جنگ و نقض کننده حقوق بشر معرفی کرد. این اقدام با وجود دیرهنگام بودن، پیروزی بزرگی برای مردم ایران محسوب شده و بر حقانیت کشورمان در دفاع مشروع در دوران جنگ 8 ساله تأکید داشت.
صدام، دیکتاتور عراق با پیروزی انقلاب اسلامی و برهم خوردن توازن قوا در منطقه با توهم تضعیف ایران و به دست آمدن فرصتی تاریخی برای ایجاد تغییر مرزهای جغرافیایی در 31 شهریور 1359 جنگی تمام عیار را با حمله هوایی به مراکز فرودگاهی و نظامی و با ادعای کاذب «دفاع پیشگیرانه» از منافع حیاتی عراق آغاز کرد؛ جنگی که هشت سال طول کشید و از فجایع بشری قرن بیستم شد.
این اقدام خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، رژیم بعثی عراق را به عنوان متجاوز در جنگ ایران و عراق به شورای امنیت معرفی کرد و صریحاً حمله عراق به ایران را نقض حقوق بینالملل و اصول اخلاقی دانسته و توضیحات عراق برای جامعه بینالملل را قابل قبول و کافی ندانست.
انگیزه صدام از حمله به ایران، علاوه بر برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود با تصرف قسمتی از اراضی ایران، تلاش برای عهدهدار شدن ژاندارمی منطقه و رهبری جهان عرب نیز بود. تکیه وی در این سیادتطلبی بر رقابت ایدئولوژی حزب بعث با عقیده اسلامی بود. صدام به ایدئولوژی حزب بعث معتقد بود و خود را الگو و قهرمان آن به شمار می آورد. این ایدئولوژی با طرح شعارهایی به دنبال اتحاد جهان عرب، برقراری سوسیالیسم و برجسته ساختن ناسیونالیسم عربی بود. شعارهایی که به باور صدام برای جلب نظر و توجه اعراب منطقه کافی بود و وی در مقایسه با عقیدهای که منجر به انقلاب اسلامی ایران شده بود، شعارهای حزب بعث را دارای جاذبه بیشتری برای ملتهای عرب میدانست که در صورت کسب ژاندارمی منطقه خواهد توانست رقیبی سرسخت برای ایدئولوژی انقلاب شیعی محسوب شود. از این رو صدام برای تحقق اهداف خود و حاکمیت بخشیدن بر اندیشه حزب بعث، به رویارویی خونین با انقلاب اسلامی ایران متوسل شد. صدام در رؤیاهای خود با طرح شعارهایی همچون حمایت از تعلق جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی به اعراب، جاذبه لازم برای تحت تأثیر قرار دادن کشورهای همسایه را کسب میکرد و در مرکز قدرتی نوپدید در منطقه قرار می گرفت. صدام حسین پنج روز قبل از حمله سراسری به ایران در شهریور 1359 با پوشیدن لباس نظامی و با تقلید از ژست جمال عبدالناصر هنگامی که کانال سوئز را ملی اعلام کرد، سخنرانی مفصلی ایراد و طی آن لغو موافقتنامه الجزایر در 6 مارس 1975 و قراردادهای وابسته به آن را اعلام کرد. دولت بعث عراق در همین راستا اقدام به چاپ نقشههای جغرافیایی جعلی کرد که در آن بخشهایی از سرزمین ایران، شامل خوزستان، بلوچستان، تمامی دامنههای جنوبی زاگرس، حتی مناطق سه هزار ساله آریانشین جزو منطقه «عربستان» بزرگ بوده و تا عمق ایران امتداد داشتند! از منظر بعثیها، امنیت خلیج فارس را بایستی فرزندان خلیج فارس تأمین میکردند و عراق به عنوان سپر دفاعی اعراب در مقابل ایران نقش برجستهای در این ارتباط برعهده داشت و شکست عراق شکست جهان عرب محسوب میشد. بر این اساس صدام تجاوز عراق به ایران را دفاع از ملت عرب، کشورهای خلیج فارس و حفظ ویژگی «عربی بودن» این آبراهه عنوان کرده و ضمن یک سخنرانی در همان ایام گفت: «این جنگ تنها برای عراق نیست، بلکه برای تمام اعراب و همچنین حفظ ویژگی عربی بودن خلیج[فارس] است و عراق از طرف ملت عرب و شهروندان خلیج[فارس] با ایرانیان میجنگد!»
صدام در تبیین حمله عراق به ایران در چهارچوب تقابل ایدئولوژیک، افزود: «رسالت تاریخی حزب بعث ایجاد یک امپراطوری به رهبری این حزب و ایجاد امت عربی واحد، برای حزب بعث رسالتی جاویدان است. از نظر حزب بعث، اعراب به رغم تقسیم به کشورهای مختلف همیشه ملت واحدی را تشکیل میدادهاند و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی از میان برداشته شود و اعراب مجدداً ملت واحدی را تشکیل دهند. رسالت تاریخی حزب بعث احیای عظمت عصر جاهلیت اعراب و امپراطوریهای امویان و عباسیان است.» وی بر این اساس جنگ عراق علیه ایران را قادسیه دوم یا قادسیه صدام نامید.
دبیر گروه پایداری
معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ از سوی سازمان ملل متحد، یکی ازدستاوردهای بزرگ درعرصه دیپلماسی است که بعد از 11 سال حاصل شد وزمینه تأمین حقوق مادی و معنوی کشورمان را فراهم کرد.
جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای آغازجنگ درصدد برآمد تا پیشدستی عراق در ایجاد جنگی پردامنه و پرهزینه را در محافل رسمی جهان ثبت و مسئولیت آن را متوجه دولت وقت عراق کند. اما کارشکنیهای آشکار و پنهان محافل قدرت در سطح جهان، مانع از تحقق بموقع آن شد و سرانجام با تأخیر غیر موجه، سازمان ملل ضمن گزارشی رسمی، دولت بعث عراق را مسئول آغاز جنگ و نقض کننده حقوق بشر معرفی کرد. این اقدام با وجود دیرهنگام بودن، پیروزی بزرگی برای مردم ایران محسوب شده و بر حقانیت کشورمان در دفاع مشروع در دوران جنگ 8 ساله تأکید داشت.
صدام، دیکتاتور عراق با پیروزی انقلاب اسلامی و برهم خوردن توازن قوا در منطقه با توهم تضعیف ایران و به دست آمدن فرصتی تاریخی برای ایجاد تغییر مرزهای جغرافیایی در 31 شهریور 1359 جنگی تمام عیار را با حمله هوایی به مراکز فرودگاهی و نظامی و با ادعای کاذب «دفاع پیشگیرانه» از منافع حیاتی عراق آغاز کرد؛ جنگی که هشت سال طول کشید و از فجایع بشری قرن بیستم شد.
این اقدام خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، رژیم بعثی عراق را به عنوان متجاوز در جنگ ایران و عراق به شورای امنیت معرفی کرد و صریحاً حمله عراق به ایران را نقض حقوق بینالملل و اصول اخلاقی دانسته و توضیحات عراق برای جامعه بینالملل را قابل قبول و کافی ندانست.
انگیزه صدام از حمله به ایران، علاوه بر برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود با تصرف قسمتی از اراضی ایران، تلاش برای عهدهدار شدن ژاندارمی منطقه و رهبری جهان عرب نیز بود. تکیه وی در این سیادتطلبی بر رقابت ایدئولوژی حزب بعث با عقیده اسلامی بود. صدام به ایدئولوژی حزب بعث معتقد بود و خود را الگو و قهرمان آن به شمار می آورد. این ایدئولوژی با طرح شعارهایی به دنبال اتحاد جهان عرب، برقراری سوسیالیسم و برجسته ساختن ناسیونالیسم عربی بود. شعارهایی که به باور صدام برای جلب نظر و توجه اعراب منطقه کافی بود و وی در مقایسه با عقیدهای که منجر به انقلاب اسلامی ایران شده بود، شعارهای حزب بعث را دارای جاذبه بیشتری برای ملتهای عرب میدانست که در صورت کسب ژاندارمی منطقه خواهد توانست رقیبی سرسخت برای ایدئولوژی انقلاب شیعی محسوب شود. از این رو صدام برای تحقق اهداف خود و حاکمیت بخشیدن بر اندیشه حزب بعث، به رویارویی خونین با انقلاب اسلامی ایران متوسل شد. صدام در رؤیاهای خود با طرح شعارهایی همچون حمایت از تعلق جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی به اعراب، جاذبه لازم برای تحت تأثیر قرار دادن کشورهای همسایه را کسب میکرد و در مرکز قدرتی نوپدید در منطقه قرار می گرفت. صدام حسین پنج روز قبل از حمله سراسری به ایران در شهریور 1359 با پوشیدن لباس نظامی و با تقلید از ژست جمال عبدالناصر هنگامی که کانال سوئز را ملی اعلام کرد، سخنرانی مفصلی ایراد و طی آن لغو موافقتنامه الجزایر در 6 مارس 1975 و قراردادهای وابسته به آن را اعلام کرد. دولت بعث عراق در همین راستا اقدام به چاپ نقشههای جغرافیایی جعلی کرد که در آن بخشهایی از سرزمین ایران، شامل خوزستان، بلوچستان، تمامی دامنههای جنوبی زاگرس، حتی مناطق سه هزار ساله آریانشین جزو منطقه «عربستان» بزرگ بوده و تا عمق ایران امتداد داشتند! از منظر بعثیها، امنیت خلیج فارس را بایستی فرزندان خلیج فارس تأمین میکردند و عراق به عنوان سپر دفاعی اعراب در مقابل ایران نقش برجستهای در این ارتباط برعهده داشت و شکست عراق شکست جهان عرب محسوب میشد. بر این اساس صدام تجاوز عراق به ایران را دفاع از ملت عرب، کشورهای خلیج فارس و حفظ ویژگی «عربی بودن» این آبراهه عنوان کرده و ضمن یک سخنرانی در همان ایام گفت: «این جنگ تنها برای عراق نیست، بلکه برای تمام اعراب و همچنین حفظ ویژگی عربی بودن خلیج[فارس] است و عراق از طرف ملت عرب و شهروندان خلیج[فارس] با ایرانیان میجنگد!»
صدام در تبیین حمله عراق به ایران در چهارچوب تقابل ایدئولوژیک، افزود: «رسالت تاریخی حزب بعث ایجاد یک امپراطوری به رهبری این حزب و ایجاد امت عربی واحد، برای حزب بعث رسالتی جاویدان است. از نظر حزب بعث، اعراب به رغم تقسیم به کشورهای مختلف همیشه ملت واحدی را تشکیل میدادهاند و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی از میان برداشته شود و اعراب مجدداً ملت واحدی را تشکیل دهند. رسالت تاریخی حزب بعث احیای عظمت عصر جاهلیت اعراب و امپراطوریهای امویان و عباسیان است.» وی بر این اساس جنگ عراق علیه ایران را قادسیه دوم یا قادسیه صدام نامید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه