سر سفره ناهار با آقای صفایی حائری
مهدی نوری
پژوهشگر مستند
۱. همه چیز از سال ۷۸ شروع شد. دبیرستانی بودم که کتاب «مسئولیت و سازندگی» به دستم رسید. من خیلی وقتها درازکشیده کتاب میخواندم. وقتی اولین کتاب آقای صفایی حائری را بهدست گرفتم، دیدم این را لم داده بر پشتی نمیشود خواندش! ضربات کشنده کتاب، آرام و قرار را به کلی میگرفت.
۲. سال ۹۱ دوستی داشتم (که هنوز دوستیم و در مستند هم کمکهای مؤثری کرد) در ناهارخوری ادارهای که کارمندش بودم، بحث هر روزهمان کتابها و شخصیت عین صاد بود. سلوک شخصی و تربیتی نویسندهای که جنس نایابی در میان روحانیون بود، ناهار آن سالها را متفاوت کرد.
۳. سال ۹۵ عزمم را جزم کردم تا کارگردانی پیدا کنم و بهعنوان پژوهشگر و مصاحبهکننده، مستندی درباره مرحوم صفایی بسازم. فیشبرداری را شروع کردم. طرح اولیه را هم نوشتم. فهرست اسامی و برخی مقدمات را مهیا کردم. با پنج نفر مشورت کردم و نهایتاً نشد. شرایط شروع ساخت جور نشد. پیش خودم گفتم وقت مقدّرش الان نیست.
۴. سال ۹۸ عبدالرضا نعمتاللهی مستند پرتره شهید مهدی عراقی را تمام کرده بود. در جلسهای طرح موضوع کردم. وقتی خواست تا بیشتر بخواند. یادم هست در معرفی مرحوم صفایی به او گفتم: اگر تمام اندیشمندان انقلاب اسلامی، سیستم عامل فکریشان اندروید است، سیستم عامل فکر و نظر عین صاد، ای او اس است. تفاوتشان مثل فاصله این دو سیستم عامل است!
۵. عبدالرضا نعمتاللهی آمد پای کار. به او گفتم با پژوهشگر دیگری مستند را بساز. قبول نکرد، اصرار او به همراهی من، دلگرم ترم کرد و دست یا علی دادیم. سه سال از آن روز میگذرد و شهادت میدهم که او بسیار بیش از من برای ساخت مستند کار کرد.
۶. ما، اندیشه و افکار مرحوم صفایی را محور مستند قرار ندادیم. زندگی شخصی پرحادثه و عجیب او را از ۲۹ راوی دست اول، پرسیدیم. دو سال طول کشید و بیش از ۲۰۰۰ دقیقه گفتوگو ضبط کردیم. هرچه کتاب و سند که توانستیم و در دسترس بود، خواندیم. به سه چهار استان، مکرر سفر کردیم و هرچه ابهام و شایعه و حرف و حدیث پیرامون عین صاد بود را پرسیدیم. ما از چیزی نترسیدیم و البته وظیفهمان به عنوان مستندساز را انجام دادیم.
۷. حالا سه سال گذشته است و مستند «برای پس از مرگم» در شانزدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت روی پرده رفته است. همه این سه سال کار تمام وقت و متمرکز نبود. آرام و با طمأنینه راه را طی کردیم. گاهی دویدیم و گاهی هم ایستادیم تا نفس تازه کنیم.
۸. ما دو نفر هرچه بلد بودیم و توانستیم گذاشتیم تا کاری در ترسیم زندگی جذاب متفاوتترین روحانی و مبلغی که میشناسیم، بسازیم. راستش به سبک آن مرحوم، صراحت را جای تعارف گذاشتیم و تلاش کردیم تحت تأثیر علاقه شخصی، مستندسازی نکنیم. نمیدانیم چطور شد! شما ببینید و بگویید شده یا نه؟
پژوهشگر مستند
۱. همه چیز از سال ۷۸ شروع شد. دبیرستانی بودم که کتاب «مسئولیت و سازندگی» به دستم رسید. من خیلی وقتها درازکشیده کتاب میخواندم. وقتی اولین کتاب آقای صفایی حائری را بهدست گرفتم، دیدم این را لم داده بر پشتی نمیشود خواندش! ضربات کشنده کتاب، آرام و قرار را به کلی میگرفت.
۲. سال ۹۱ دوستی داشتم (که هنوز دوستیم و در مستند هم کمکهای مؤثری کرد) در ناهارخوری ادارهای که کارمندش بودم، بحث هر روزهمان کتابها و شخصیت عین صاد بود. سلوک شخصی و تربیتی نویسندهای که جنس نایابی در میان روحانیون بود، ناهار آن سالها را متفاوت کرد.
۳. سال ۹۵ عزمم را جزم کردم تا کارگردانی پیدا کنم و بهعنوان پژوهشگر و مصاحبهکننده، مستندی درباره مرحوم صفایی بسازم. فیشبرداری را شروع کردم. طرح اولیه را هم نوشتم. فهرست اسامی و برخی مقدمات را مهیا کردم. با پنج نفر مشورت کردم و نهایتاً نشد. شرایط شروع ساخت جور نشد. پیش خودم گفتم وقت مقدّرش الان نیست.
۴. سال ۹۸ عبدالرضا نعمتاللهی مستند پرتره شهید مهدی عراقی را تمام کرده بود. در جلسهای طرح موضوع کردم. وقتی خواست تا بیشتر بخواند. یادم هست در معرفی مرحوم صفایی به او گفتم: اگر تمام اندیشمندان انقلاب اسلامی، سیستم عامل فکریشان اندروید است، سیستم عامل فکر و نظر عین صاد، ای او اس است. تفاوتشان مثل فاصله این دو سیستم عامل است!
۵. عبدالرضا نعمتاللهی آمد پای کار. به او گفتم با پژوهشگر دیگری مستند را بساز. قبول نکرد، اصرار او به همراهی من، دلگرم ترم کرد و دست یا علی دادیم. سه سال از آن روز میگذرد و شهادت میدهم که او بسیار بیش از من برای ساخت مستند کار کرد.
۶. ما، اندیشه و افکار مرحوم صفایی را محور مستند قرار ندادیم. زندگی شخصی پرحادثه و عجیب او را از ۲۹ راوی دست اول، پرسیدیم. دو سال طول کشید و بیش از ۲۰۰۰ دقیقه گفتوگو ضبط کردیم. هرچه کتاب و سند که توانستیم و در دسترس بود، خواندیم. به سه چهار استان، مکرر سفر کردیم و هرچه ابهام و شایعه و حرف و حدیث پیرامون عین صاد بود را پرسیدیم. ما از چیزی نترسیدیم و البته وظیفهمان به عنوان مستندساز را انجام دادیم.
۷. حالا سه سال گذشته است و مستند «برای پس از مرگم» در شانزدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت روی پرده رفته است. همه این سه سال کار تمام وقت و متمرکز نبود. آرام و با طمأنینه راه را طی کردیم. گاهی دویدیم و گاهی هم ایستادیم تا نفس تازه کنیم.
۸. ما دو نفر هرچه بلد بودیم و توانستیم گذاشتیم تا کاری در ترسیم زندگی جذاب متفاوتترین روحانی و مبلغی که میشناسیم، بسازیم. راستش به سبک آن مرحوم، صراحت را جای تعارف گذاشتیم و تلاش کردیم تحت تأثیر علاقه شخصی، مستندسازی نکنیم. نمیدانیم چطور شد! شما ببینید و بگویید شده یا نه؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه