نگاهی به نقش هنر در زندگی پرمشغله امروز
الهام خاکپاش
نقاش و مدرس دانشگاه
عنصر اصلی و سازنده هنر، تخیل و عاطفه است، تفاوتی که هنرمند در یک جامعه با افراد دیگر جامعه دارد که او را شاخصتر میکند؛ ابزار کار و زبان بیانی او به شمار میآید که خیالبرانگیز است. حساسیت هنرمند نسبت به پدیدهها و اتفاقاتی که دور و برش رخ میدهد زیاد است و در نتیجهاش نسبت به آنها واکنش و رویکردی متفاوت از دیگر افراد دارد.
هنرمند با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد، واقعیتهای بیرونی را تبدیل به اثر هنری میکند. وقتی که این مسائل و موضوعات در قالب هنر جای گرفت او قادر است تأثیری به مراتب زیباتر و بهتر از واقعیت داشته باشد. از دیدگاه داوینچی، هنرمند پیشوای جهان محسوس و دیدنی است که نه تنها خود به خوبی میبیند بلکه وظیفهای جز این ندارد که خوب دیدن را به آدمیان تعلیم دهد.
هنر از قدیمیترین و مؤثرترین پدیدههای زندگی فردی و اجتماعی انسان است، تا جایی که هیچ وسیله یا روش زندگی را نمیتوان پیدا کرد که هنر به نوعی در آن نفوذ نکرده باشد، زندگی بدون هنر بسیار بیروح و کسل کننده است. هنر به مردم امید و نشاط میدهد. هنر پدیدهای است که از دیرباز نقشی بسزا در زندگی انسان دارد. بهصورت کلی در اوضاع امروز جهان و زندگی ماشینی فعلی، زندگی دچار بیمعنایی شده و روح انسان در گرداب بیهدفی فرو رفته، در چنین شرایطی، ضرورت توجه انسان به هنر بیش از گذشته احساس میشود و نیاز به آن دو چندان شده چرا که هنر تسلی بخش است.
بشر امروز با هر سطح تفکر و فرهنگی که باشد به هنر نیاز دارد، ارتباط با هنر نقش مؤثری در تقویت روحیه و معنادار کردن زندگی دارد. با وجود این لازم نیست که همه هنرمند شوند ولی میتوانند با آن تماس داشته باشند، در هنر گام بردارند، آرامش بگیرند و زیباییها را ببینند. هنر دید انسان را که بر اثر روزمرگی و غفلت به نوعی گرفتار شده تازه میکند، محیط پیرامون را زیبا کرده و از ین طریق شور و شوق و لذت را به ارمغان میآورد، زندگی را از حالت کسالتبار و ملالآور آن خارج ساخته و روح تازه و نشاط و امید را به وجود میآورد.
شوپنهاور میگوید: «درین بیابان شورهزار هستی که عطش سوزان و پایان ناپذیری، راهرو را از همه چیز ناامید میسازد، هنر مانند واحه و باغ خرمی است که میتوان در پناه آن دمی بیاسود.»
انسان بشدت نیازمند لطافت هنر در زندگی است، لطافتی که هنر در نهاد خود دارد، کمک بسیاری به بشر در زندگی روزمره می کند. هنر، زاده کشف و شهود و نتیجه کوشش انسان برای ایجاد زیبایی است، هنر از جایگاه رفیعی برخوردار است و اهداف بلندی درجهت رشد وتوسعه انسانی داشته که مفرح کردن و لطافت بخشیدن به زندگانی بشراز جمله این اهداف است.
بشر در طول تاریخ حیات اجتماعیاش هیچ وقت بدون هنر زندگی نکرده و هنر از آغاز زندگی تا به امروز همچنان با او و همراه او خواهد بود. همه ملتها هنر را مفهومی والا میپندارند، آنچنان که به گفته هربرت رید «هنر، بیان هر آرمانی است که هنرمند توانسته باشد آن را در صورت تجسمی تحقق بخشد.»
نقاش و مدرس دانشگاه
عنصر اصلی و سازنده هنر، تخیل و عاطفه است، تفاوتی که هنرمند در یک جامعه با افراد دیگر جامعه دارد که او را شاخصتر میکند؛ ابزار کار و زبان بیانی او به شمار میآید که خیالبرانگیز است. حساسیت هنرمند نسبت به پدیدهها و اتفاقاتی که دور و برش رخ میدهد زیاد است و در نتیجهاش نسبت به آنها واکنش و رویکردی متفاوت از دیگر افراد دارد.
هنرمند با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد، واقعیتهای بیرونی را تبدیل به اثر هنری میکند. وقتی که این مسائل و موضوعات در قالب هنر جای گرفت او قادر است تأثیری به مراتب زیباتر و بهتر از واقعیت داشته باشد. از دیدگاه داوینچی، هنرمند پیشوای جهان محسوس و دیدنی است که نه تنها خود به خوبی میبیند بلکه وظیفهای جز این ندارد که خوب دیدن را به آدمیان تعلیم دهد.
هنر از قدیمیترین و مؤثرترین پدیدههای زندگی فردی و اجتماعی انسان است، تا جایی که هیچ وسیله یا روش زندگی را نمیتوان پیدا کرد که هنر به نوعی در آن نفوذ نکرده باشد، زندگی بدون هنر بسیار بیروح و کسل کننده است. هنر به مردم امید و نشاط میدهد. هنر پدیدهای است که از دیرباز نقشی بسزا در زندگی انسان دارد. بهصورت کلی در اوضاع امروز جهان و زندگی ماشینی فعلی، زندگی دچار بیمعنایی شده و روح انسان در گرداب بیهدفی فرو رفته، در چنین شرایطی، ضرورت توجه انسان به هنر بیش از گذشته احساس میشود و نیاز به آن دو چندان شده چرا که هنر تسلی بخش است.
بشر امروز با هر سطح تفکر و فرهنگی که باشد به هنر نیاز دارد، ارتباط با هنر نقش مؤثری در تقویت روحیه و معنادار کردن زندگی دارد. با وجود این لازم نیست که همه هنرمند شوند ولی میتوانند با آن تماس داشته باشند، در هنر گام بردارند، آرامش بگیرند و زیباییها را ببینند. هنر دید انسان را که بر اثر روزمرگی و غفلت به نوعی گرفتار شده تازه میکند، محیط پیرامون را زیبا کرده و از ین طریق شور و شوق و لذت را به ارمغان میآورد، زندگی را از حالت کسالتبار و ملالآور آن خارج ساخته و روح تازه و نشاط و امید را به وجود میآورد.
شوپنهاور میگوید: «درین بیابان شورهزار هستی که عطش سوزان و پایان ناپذیری، راهرو را از همه چیز ناامید میسازد، هنر مانند واحه و باغ خرمی است که میتوان در پناه آن دمی بیاسود.»
انسان بشدت نیازمند لطافت هنر در زندگی است، لطافتی که هنر در نهاد خود دارد، کمک بسیاری به بشر در زندگی روزمره می کند. هنر، زاده کشف و شهود و نتیجه کوشش انسان برای ایجاد زیبایی است، هنر از جایگاه رفیعی برخوردار است و اهداف بلندی درجهت رشد وتوسعه انسانی داشته که مفرح کردن و لطافت بخشیدن به زندگانی بشراز جمله این اهداف است.
بشر در طول تاریخ حیات اجتماعیاش هیچ وقت بدون هنر زندگی نکرده و هنر از آغاز زندگی تا به امروز همچنان با او و همراه او خواهد بود. همه ملتها هنر را مفهومی والا میپندارند، آنچنان که به گفته هربرت رید «هنر، بیان هر آرمانی است که هنرمند توانسته باشد آن را در صورت تجسمی تحقق بخشد.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه