قصه تاکسیهای دنیا از سه چرخه تا سوناتا
آیسان زرفام
تاکسیها فقط جابهجاکننده آدمها نیستند، تاکسیها حامل خاطرات و تاریخ یک شهر و راوی قصه های شهروندان و توریستهایش هستند.تاکسیها به غیر از اینکه یکی از اصلیترین عناصر ظاهری فضاهای عمومی شهرها به حساب میآیند، بخشی از روح جاری شهر را هم تشکیل میدهند. از کالسکههای قرنهای گذشته تا تاکسیهای اینترنتی این روزها و تاکسیهای هوایی که انتظار میرود در دهههای آینده به ناوگان حملونقل عمومی وارد شوند، هرکدام طراحیها و شکل ظاهری خاص و متحدی در هر شهر داشتهاند یا خواهند داشت. برخی از این تاکسیها به نمادهایی شناخته شده در میان تمام مردم جهان تبدیل شدهاند و بعضی از آنها خود یک جاذبه گردشگری هستند.
نیویورک
نماد کلانشهر نیویورک تاکسیهای نارنجیاش هستند. این تاکسیهای قدیمی که در سراسر نیویورک در حال ترددند نه تنها برای نیویورکیها بلکه برای بیشتر مردم جهان حتی آنهایی که هرگز به نیویورک نرفتهاندآشنا و تداعیکننده خاطرهای هستند، چگونه؟ بهخاطر محصولاتی که این تاکسیها در آنها شرکت داشته اند. یکی از معروفترین این محصولات فیلم «راننده تاکسی»، یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما است. داستان این فیلم در مورد یک راننده تاکسی است که در جنگ ویتنام سرباز بوده او حالا از جنگ برگشته و در حال فروپاشی روانی است. این راننده از فروپاشی اخلاقی جامعه در رنج است و میخواهد دوباره برای کشورش، اینبار در برابر فساد بجنگد. همانطور که در این فیلم از نماد تاکسی نارنجی استفاده شد، تاکسیهای نیویورکی، برای جامعه امریکا که در زمان افسردگی و رکود بعد از جنگ ویتنام با تعداد زیادی داوطلب بخصوص سربازان سابق جنگ برای ورود به ناوگان تاکسیرانی روبهرو بود، معنای خاصی دارد. اکنون در نیویورک شرکتهای مختلف و مدلهای ماشینهای مختلفی بهعنوان تاکسی کار میکنند، حتی در این شهر تاکسیهای سبز رنگ هم وجود دارد. اما غالب تاکسیهای نیویورک تویوتاهای هیبریدی نارنجی رنگ با نوشتههای مشکی روی بدنه در 4 مدل سی ینا، کمری، راو4 و آوالون هستند. هزینه تاکسی در نیویورک در روز، برای ورودی 2.50 دلار و برای هر کیلومتر1.56 دلار است.
دوبی
دوبی شهر پیادهروی نیست و اگرچه مترو هم دارد اما گردشگران و شهروندان طبقه متوسط بیشتر تمایل به استفاده از تاکسی در این شهر دارند. تمام تاکسیهای دوبی کرم رنگ هستند و بسته به اینکه متعلق به چه شرکت یا چه مسیری هستند رنگ سقف آنها متفاوت است اما بیشتر تاکسیهای معمولی سطح شهر در دوبی سقف قرمز رنگ دارند. بیشتر تاکسیها در دوبی، تویوتا کمری و سوناتا هیبریدی هستند. قیمت تاکسی در دوبی در روز به طور متوسط 12 درهم برای ورودی و 1.8 درهم برای هر کیلومتر است.
لندن
تاکسیهای سیاه یا همان «بلک کب»ها در کنار اتوبوسهای 2 طبقه و کیوسکها و باجه های پستی قرمز تلفن از نمادها و زیباییهای لندن هستند. تصویر شرلوک هولمز افسانهای و البته معاصر که در حال پیاده شدن از تاکسی مشکی و رفتن به خانه عجیبش در لندن برای حل یک معمای پیچیدهاست، در صدها فیلم، سریال و... به تنهایی کافی است که هر بینندهای را ترغیب کند تا بخواهد حداقل یکبار سوار این ماشینهای جادویی سیاه وبراق شود. جالب است بدانید که این روزها تاکسیهای سیاه لندن در واقع چینی هستند. شرکت جیلی این تاکسیهای منحصر به فرد را با نام TX5 از روی مدل اورژینال تاکسیهای مشکی لندن که FX4 نام داشت و از سال 1958 تولید میشدند، طراحی میکند. این تاکسیها کاملاً سیاه هستند و چراغهای گردی دارند. در بالای شیشه جلو آنها هم یک چراغ نارنجی قرار دارد که روی آن کلمه تاکسی به انگلیسی نوشته شده و مانند اغلب تاکسیهای دنیا اگر روشن باشد، به معنای آن است که مسافران میتوانند آنها را در اختیار بگیرند. تاکسیهای جدید،هیبریدی هستند و طراحی داخلی آنها به گونهای است که صندلی چرخدار و کالسکه بچه هم در آن جای میگیرد. کرایه تاکسی در لندن در روزهای غیر تعطیل هفته برای مسافت 1 مایل در زمان 6 تا 13 دقیقه، چیزی حدود 6.20 تا 9.40 پوند است.
تهران
پیکان نارنجیهای تهران را هیچ شهروند تهرانی از یاد نمیبرد. تاکسیهایی که تا سالها روی صندلی جلو کنار رانندهاش حتماً باید 2 نفر سوار میشدند تا راننده حرکت کند. البته این پیکانهای نارنجی اولین تاکسیهای تهران نبودند و پیش از آنها و بعد از درشکه ماشینهایی همانند فیات بهعنوان تاکسی در سطح شهر مسافران را جابهجا میکردند. پیکانهای نارنجی با سقف سفید و آینه بغلهایی با قاب فلزی، در اواخر دهه 40 در سطح شهر تهران شروع به تردد کردند و در اوایل دهه 90 فعالیت آنها در سطح پایتخت ممنوع اعلام شد، البته قبل از این ممنوعیت حدود یک دهه بود که سمندهایی با نارنجی کمرنگتر و سبز که معمولاً هردو یک نوار چارخانه مشکی و یک خط مشکی ساده در دو طرف بدنه داشتند، جای آنها را گرفته بودند. البته ماشینهای دیگری مانند پژو و پراید هم در سطح شهر تهران بهعنوان تاکسی دیدهمیشوند. پیکانهای تاکسی یک مدل جدیدتر هم داشتند.
یک استثنا؛ ریکشا!
ریکشاها تاکسی رسمی هیچ کشوری نیستند اما بهدلیل اینکه یکی از پر طرفدارترین وسایل حملونقل عمومی در شرق آسیا که پرجمعیتترین کشورهای جهان را در خود جای داده به حساب میآیند، نمیتوان آنها را در این فهرست نادیده گرفت. ریکشا دو چرخه یا سه چرخهای است که مسافران را حمل میکند. این وسیله نقلیه حداقل از قرن 19 شناخته شدهاست. ریکشا ابتدا در ژاپن بهوجود آمد اما بعدها در سنگاپور، هند، هنگکنگ و حتی استرالیا، کشورهای آفریقایی و حتی اروپا مورد استفاده قرار گرفت.
مهسا شاه ولد
تناسب اندام زنجیرهاى از چندین هدف از جمله ورزش، رژیم، پشتکار و مهمتر از همه اینها تصویر سازى ذهنى است.
معنى تناسب اندام صرفاً چاق و لاغر شدن نیست، تناسب اندام یعنى از بین بردن چربیهاى اضافه بدن در وزن و سایز متفاوت در تیپهاى بدنى مختلف که تنها با ورزشهاى سخت و طاقتفرسا، رژیمهاى مناسب غذایى و رعایت این نکات بهطور مداوم است وگرنه به تناسب اندام دسترسى پیدا نخواهیم کرد. اغلب افراد براى رسیدن به این تناسب، تلاش هاى زیادى میکنند، یک سرى تا انتها ادامه میدهند، یک سرى از افراد هم در طول مسیر ناامید میشوند و تا فصل بعدى تصمیمگیرى به تعویض رشته ورزشى و تغییر نوع رژیم خود متوقف میشوند. این افراد مرتباً در ذهن خود درگیر تجربههاى مختلف و راههاى متفاوت هستند تا سریعتر به تناسب اندام برسند از جراحى زیبایى گرفته تا ورزشها و رژیمهایى که حتى نامشان براى آنها عجیب و غریب است و فکر میکنند که فقط با فعالیتهایى که انجام ندادهاند و تجربه نکردهاند به این هدف میرسند. در صورتى که چربیهاى بدن حتى با یک ورزش ساده هم از روى بافت عضله جدا شده و به انرژى منتقل میشود البته با صبر و حوصله در یک بازه زمانى و مقدار حجم چربى. اما مرحله نهایى که اصلىترین بخش این زنجیره است تغییر ذهنیت، دورى کردن از الفاظ منفى (با وجود ورزش و رژیم نتیجه اى نمیگیرم)، باور و هماهنگ کردن هدف اندام ایدهآل با ذهن، سریعترین راه موفقیت رسیدن به تناسب اندام است. بههرحال اگر برایتان سلامتى در کنار تناسب اندام مهم است به این نکات کلیدى دقت زیاد داشته باشید، براى سلامت بدن خود غذا بخورید(نه براى شکم و هوس) و براى قوى شدن و تندرستى ورزش کنید (نه براى احساس شرم از لاغرى یا خجالت از چاقى) و البته سریعترین راه براى رسیدن به این هدف، افزایش مقاومت و استقامت یعنى تقویت قلب است تا توانایىتان براى جذب اکسیژن در عضلات بالا برود این کار باعث میشود سوخت و ساز بدن تنظیم شود تا راحتتر بتوانید چربى بسوزانید و دفع کنید. و در آخر اینکه براى رسیدن بهگام هاى بعدى از جمله احساس شادابى، سر زندگى، تقویت روحیه و... به نوعی افزایش چابکى، قدرت، انعطاف پذیرى، تعادل ضرورى است.
مکانیکها به کشتن ما آمدهاند
احسان رستمی پور
سوسماری قرمز همراهش بود. تصمیمش را برای این کار قبل از آمدن گرفته بود. آماده کردن ابزار جرم و داشتن قصد جرم، پیش از رسیدن مشهود است. این را باید به قاضی بگویم. تقاضای من قصاص نیست، پایان این چرخه خشونت است.
یکسال و نیم قبل، فولکسم را در شهری دور پیدا کردم. یک فولکس تی 3تر و تمیز که سنش از 35 گذشته بود اما سر سوزنی پوسیدگی بدنه نداشت. قطعه به قطعهاش فابریک بود و جمله ساخت آلمان روی قطعاتش خودنمایی میکرد. بهجای اینکه بهیاد جوانیهایش گردنههای پر پیچ راه را گازکش کنیم، با تشریفاتی که درشأن او و حد جیبمان بود، او را بیآنکه حتی یکمتر حرکت کند، ۵۰۰ کیلومتر جابهجا کردیم. وقتی رسید، غریبی کرد. روشن نشد که نشد. معروف است که میگویند محصول جِرمنها نازک نارنجی است و صاحبش که عوض شود، بدقلقی میکند.
گشتیم و گشتیم سر آخر سپید مویی پیدا کردیم که میگفتند اصل جنس است و اصلاً ور دست جِرمنها کار یادگرفته و حالا خودش استاد شده است. استاد از در که وارد شد، همچون دکترهای فوق تخصص، نگاهی از دور انداخت، استارتی کوتاه زد و بعد در موتور را بست. چشم در چشم ما شد و سعی کرد کمی اندوه به صدایش اضافه کند و گفت: کاری از دست ما ساخته نیست، قلبش ایستاده.
فرصت تصمیمگیری نبود، باید سریع پیوند میزدیم. سوسماری قرمز آمد و به چشم بر هم زدنی، قلب از تپش ایستاده را بیرون کشید. پس از این اقدام برای عملیات حساس پیوند، اگر شما آن استادکار را دیدید، ما هم دیدیم. رفت و به تاریخ پیوست. روی دست ما یک فولکس بیقلب ماند و قلبی بیرون مانده از بدن.
در تهران پیدا کردن مکانیک هواپیما از پیدا کردن مکانیک فولکس آسانتر است. گشتن از سر گرفتیم و اینبار دوای دردمان را جستیم. خودش طبیب بود و کارگاهش شفاخانه. او اهل سلاخی ماشین نبود. نگاهی به موتور کرد و چوب شماتت بر ما زد که چه کردید بر این طفلک بینوا. چرا قلبش را کشتهاید، بیآنکه از دردش خبر داشته باشید.
میرزا را بستری کردیم در شفاخانه. دو هفته بعد، همان قلب سابقش مثل ساعت کار میکرد. وقتی حسابهای نهایی را جمع زدیم، فهمیدیم مکانیکها به کشتن ما آمدهاند. هزینه قطعه معیوب تنها 50 هزار تومان شده بود و هزینه عیبیابی کمی بیش از یک میلیون تومان!