ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب در سالگرد ارتحال امام(ره) تأکید کردند:
تحول خواهی استمرار یابد، انقلاب دچار ارتجاع نشود
جوانگرایی به معنای خارج کردن با تجربهها نیست مردم امریکا شعار میدهند نمیتوانیم نفس بکشیم! این در واقع حرف دل همه ملت هایی است که امریکا در آنجا ظالمانه وارد شده است
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح چهارشنبه در سخنرانی زنده تلویزیونی به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی، «تحولخواهی، تحولانگیزی و تحولآفرینی» را از مهمترین خصوصیات امام راحل عظیمالشأن خواندند و تأکید کردند: برای زندهماندن انقلاب باید با درسآموزی از این ویژگی نرمافزاری و عملیاتی امام، رویکرد تحولی و گرایش پرشتاب به «بهتر شدن و حرکت جهشی» را، در همه زمینهها بخصوص در زمینههایی که بیتحرکی یا عقبگرد داشتهایم با جدیت دنبال کنیم.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به روحیه تحولخواهی امام از دوران جوانی، افزودند: امام به روش پیامبران سرشت نهفته و غرایز معنوی انسانها را بیدار میکرد که این ویژگی دهها سال قبل از آغاز نهضت اسلامی نیز در درس اخلاق منقلبکننده ایشان در حوزه علمیه قم مشهود بود.
ایشان، امام خمینی را «امام تحول» نامیدند و افزودند: امام از دوران مبارزات تا پایان حیات مبارکشان در میدان عمل نیز در نقش یک فرمانده بینظیر، روند تحولخواهی را رهبری و اقیانوس عظیم ملت ایران را در مسیر تحقق اهداف طوفانی ومتلاطم میکرد.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین تحولات ایجاد شده در پرتو روحیه تحولآفرینی امام، به «تبدیل روحیه خمودگی و تسلیم ملت ایران به روحیهای مطالبهگر» اشاره کردند و افزودند: امام عظیمالشأن، ملت ایران را از ملتی بیتحرک که فقط به فکر زندگی شخصی خود بود، به ملتی مطالبهگر وحاضر در میدان تغییر داد که این ویژگی از آغاز نهضت در سال ۴۱ و پس از آن ۱۵ خرداد ۴۲ تا مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب و سالهای بعد از آن، نمایان و مشهود است.
ایجاد تحول در نگاه حقارتپندارانه ملت در برابر «قدرتهای خارجی و حتی مسئولان دونپایه رژیم پهلوی به ملتی دارای اعتماد به نفس و عزت ملی و مؤثر در سرنوشت کشور» دومین نکتهای بود که رهبر انقلاب در تبیین نتایج روحیه تحولخواهی امام خمینی به آن پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای «تحول در مطالبات اساسی مردم از خواستههای بسیار محدود به مطالباتی همچون استقلال و آزادی» و «تحول در نگاه مردم به دین از یک چارچوب عادی و فردی به یک مکتب نظامساز وتمدنساز» را از دیگر آثار تعیینکننده نگاه تحولخواه رهبر کبیر انقلاب اسلامی برشمردند.
ایشان در بیان نکتهای دیگردر همین زمینه افزودند: در شروع نهضت اسلامی هیچ افقی از آینده در ذهن ملت نبود اما امام این نگاه بیافق را به نگاه کنونی ملت یعنی تشکیل امت اسلامی و ایجاد تمدن نوین اسلامی در افق آینده متحول کرد.
رهبر انقلاب «ایجاد تحول در مبانی معرفتی کاربردی و وارد کردن فقه در عرصه نظامسازی و اداره کشور» و نیز «پافشاری بر تعبد و معنویت در عین نگاه نوگرایانه به مسائل» را دو نتیجه بارز نگاه تحولانگیز امام راحل برشمردند.
حضرت آیتالله خامنهای «تحول اساسی در نگاه به جوانان و نسل جوان» را از دیگر آثار مبارک و عمیق رویکرد تحولی امام خمینی خواندند و افزودند: سپردن کارهای بزرگ به جوانان و استفاده از آنان بهعنوان ثروت و ذخیره ملی، روش روشن امام بود البته آن بزرگوار در عین حال به افراد غیرجوان نیز بهعنوان ثروت ملی اعتماد میکردند که این واقعیت نیز در انتصابات ایشان مشهود است و اکنون نیز همچنان که گفتهایم باید همین نگاه و روش مد نظر باشد.
ایشان در تبیین دیگر نتایج بسیار مهم نگاه تحولخواه امام، ایستادگی و تحقیر ابرقدرتها را مورد توجه قرار دادند و افزودند: زمانی کسی حتی تصور نمیکرد بشود روی حرف امریکا حرف زد اما امام خمینی با ایجاد تحول در نگاه به ابرقدرتها، آنها را تحقیر و ثابت کرد که زورگویان جهانی ضربهپذیرند که این حقیقت در فروپاشی شوروی سابق و اوضاع امروز امریکا مشهود است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امام، «امامِ تحول» بود افزودند: مهمترین نکته این است که امام که عامل اصلی این تحولات بود، بدرستی همه آنها را از خدا میدانست.
ایشان نکته مهم دیگر در روحیه تحول انگیز امام را نگاه ایشان به اهمیت تحول روحی و اعتقادی در جوانان دانستند و در جمعبندی این بخش از سخنانشان افزودند: درسی که ما از روحیه و حرکت تحولی امام میگیریم این است که باید حرکت تحول آفرین در همه بخش ها ادامه داشته باشد، اگرچه کشور و انقلاب در سی سال گذشته از رویکرد تحولی امام فاصله نگرفته است. حضرت آیتالله خامنهای، «پیشرفتها و حرکت علمی کشور»، «توانمندیهای دفاعی و رسیدن به نزدیکی مرز بازدارندگی» و «چهره قدرتمند جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی» را نمونههایی از پیشرفت و حرکت تحولی در دوران بعد از امام برشمردند و خاطرنشان کردند: در این ۳۰ سال با وجود پیشرفت و تحول در عرصههای گوناگون، در برخی موارد در زیر ساخت ها تحول بهوجود آمد اما به فعلیت نرسید و در برخی موارد هم عقبگرد و پسرفت داشتیم که تأسفبار و غیر قابل قبول است.
ایشان، نقطه مقابل انقلاب را که طبیعت آن «نوآوری، تحول، پیشرفت و جهش» است، «ارتجاع» خواندند و افزودند: پیشرفت یا پسرفت انقلاب ها بستگی به اراده انسانها دارد زیرا اگر انسان ها در مسیر درست حرکت نکنند، خداوند نعمت خود را از آنها خواهد گرفت، بنابراین باید بهشدت مراقب بود که دچار چنین وضعیتی نشویم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه «ما قادر هستیم در بخشهای مختلف تمدنی کشور و نظام، تحول ایجاد کنیم و از بنده، جوانان، نخبگان و مردم انتظار است به فکر ایجاد تحول در بخش های مختلف باشیم»، به برخی الزامات ایجاد تحول اشاره کردند. «قانع نبودن به داشتهها و داشتن روحیه تحول خواهی و پیشرفت مستمر و افزودن بر داشتهها» اولین نکتهای بود که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و گفتند: تحول خواهی لزوماً به معنای اعتراض نیست یا نباید حتماً بعد از شکست به فکر تحول افتاد بلکه تحول یعنی میل مستمر به شتاب و سرعت گرفتن در حرکت و اجتناب از تحجر و پافشاری بر مشهورات غلط.
حضرت آیتالله خامنهای، تحول صحیح را نیازمند پشتوانه فکری دانستند و با تأکید بر لزوم تحول در مقوله «عدالت» افزودند: تحول باید مبتنی بر یک اندیشه متقن و شکلیافته باشد همچنانکه هر حرکت تحولی امام، مبتنی بر مبانی معرفتی اسلام بود زیرا اگر چنین پشتوانه فکری وجود نداشته باشد، تحول غلط خواهد بود و ثبات قدم وجود نخواهد داشت.
ایشان در همین خصوص به برخی افراد انقلابی و علاقهمند در اوایل انقلاب اشاره کردند و گفتند: این افراد چون پایههای فکری و ایمانی مستحکم و متین و پشتوانههای عقلانی محکم نداشتند، بعد از گذر از دوران جوانی و مراحل مختلف زندگی، به همان فسیلهایی تبدیل شدند که انقلاب برای مقابله با آن فسیلهای کج رو به وجود آمده بود.
ایشان با تأکید بر اینکه تحول را نباید با «استحاله فکری» اشتباه گرفت، افزودند: تحول باید رو به جلو باشد در حالی که مسائلی همچون تجدد و غربگرایی که در دوران پهلوی مطرح شد، سلب هویت دینی و ملی و تاریخی ملت ایران و به عبارتی «مرگ تمدنی» بود. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در تحول، سرعت مهم است اما این سرعت با شتابزدگی و کارهای عجولانه سطحی متفاوت است ضمن آنکه در تحول باید یک دست هدایتگر مطمئن وجود داشته باشد. حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به چند نمونه از مواردی که در کشور نیازمند تحول است، اشاره کردند و افزودند: در مسائل اقتصادی «قطع وابستگی اقتصاد از نفت و بودجهبندی عملیاتی»، در مسائل آموزشی «فایده محور و عمقی و کاربردی شدن دروس در مراکز آموزشی»، در مسائل اجتماعی «تأمین عدالت» و در مسائل خانواده و موضوع ریشهکنی اعتیاد و همچنین جلوگیری از پیر شدن کشور، نیازمند حرکتهای تحولی هستیم.
حضرت آیتالله خامنهای شرط ایجاد تحول را «نترسیدن از دشمن و دشمنیها» برشمردند و افزودند: در مقابل هر اقدام مثبت و کار مهم، مخالفانی وجود دارد، مثلاً در فضای مجازی غالباً نوع مخالفتها تیز و آزاردهنده است یا جبهه وسیعی از دشمن خارجی وجود دارد که با هر حرکت به صلاح کشور، مقابله میکند و امپراطوری تبلیغاتی وابسته به صهیونیستها نیز آن را میکوبد ولی در انجام یک کار حسابشده، نباید ملاحظه این مخالفت ها و دشمنیها را کرد.
ایشان راه غلبه بر ترس از دشمنیها را حضور نیروهای جوان، نترس و بدون ملاحظه در صحنه دانستند و گفتند: حضور نیروهای جوان یعنی استفاده از فکر، روحیه، جسارت و اقدام جوانان.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان، آشفتگی جبهه دشمنان جمهوری اسلامی را نتیجه اعتماد ملت ایران به پروردگار خواندند و خاطرنشان کردند: یک بخش از جبهه دشمنان ایران، شوروی بود که با آن وضع فروپاشید و بخش دیگر آن امریکا است که امروز وضع آشفته آن را همه میبینند.
حضرت آیتالله خامنهای حوادث جاری این روزهای امریکا را بروز واقعیات پنهان نگهداشتهشده امریکا دانستند و گفتند: زانو زدن پلیس روی گردن یک سیاهپوست و فشار دادن آن تا جان باختن شخص و تماشای این صحنه از طرف چند پلیس دیگر، چیز جدیدی نیست بلکه همان اخلاق و طبیعت حکومت امریکا است که قبلاً نیز با بسیاری از کشورهای دنیا مثل افغانستان، عراق، سوریه و قبل از آن در ویتنام، همین کارها را کردهاند.
ایشان شعار امروز مردم امریکا یعنی «نمیتوانیم نفس بکشیم» را حرف دل همه ملت های تحت ظلم دانستند و افزودند: البته امریکاییها با رفتارهایشان در دنیا رسوا شدهاند. آن از مدیریت ضعیفشان در کرونا که به علت فساد موجود در هیأت حاکمه امریکا، تلفات و مبتلایان به بیماری در امریکا چندین برابر کشورهای دیگر است و این هم از برخورد وقیحانهشان با مردم که آشکارا جنایت میکنند، عذرخواهی هم نمیکنند و بعد هم میگویند حقوق بشر، انگار آن مرد سیاهی که کشته شد، بشر نبود و حقوقی نداشت.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به احساس خجالت و سرافکندگی بجای ملت امریکا از حکومتهای خود و حکومت فعلیشان افزودند: با این وضع پیشآمده، برخی از ایرانیهای داخل یا خارج از کشور هم که شغلشان حمایت از امریکا و بزک آن بود، دیگر نمیتوانند سر بلند کنند. رهبر انقلاب اسلامی در پایان ابراز امیدواری کردند که خداوند حوادث عالم را به نفع ملت ایران و اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی پیش ببرد و روح امام بزرگوار و شهید عزیز سلیمانی را با اولیاء خود محشور فرماید.
روایت
روایتی منتشر نشده از جلسه مهم برای انتخاب جانشین امام(ره)
حضرت امام خمینی رحمتالله در مهرماه ۶۷، یعنی قریب به شش ماه مانده به رویدادهای فروردین ۶۸ که به عزل آیتالله منتظری از رهبری آینده نظام و انقلاب انجامید، در جلسهای با سران قوا (آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی، موسوی اردبیلی) و حاج سید احمد خمینی، ضمن تأکید مجدد بر کنار گذاشتن آقای منتظری، رهبری آیتالله خامنهای را پیشنهاد داده بودند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای نخستین بار روایت رهبر انقلاب از این جلسه را در نماهنگ «شما رهبر بشوید...» منتشر کرد. در این روایت به نقل از رهبر معظم انقلاب آمده است: در یک جلسه باز ایشان [عدم صلاحیت آیتالله منتظری برای رهبری آینده]را مطرح کردند. من به ایشان گفتم: «آقا! ما در این مجموعه دوستان کس دیگری غیر از ایشان نداریم.»؛ ایشان گفتند: «نه، اینجور نیست! شما رهبر بشوید.»؛ همینجور؛ «شما رهبر بشوید.»؛ من اصلاً این حرف را جدّی نگرفتم؛ واقعاً جدی نگرفتم، هیچ؛ سکوت کردم. جلسه هم سکوت شد، چند لحظهای گذشت. من روبهروی امام نشسته بودم، حاج احمد آقا اینطرف من نشسته بود. ایشان [خطاب به من]گفت: «بله، چطور شما میگویید کسی نیست؟ شما هستید، آقای موسوی اردبیلی هست.»؛ دوباره امام گفت: «نخیر، ایشان رهبر بشوند.»؛ شاید هم اسم آوردند و مشخص کردند آقای خامنهای. در جلسه حالت خاصی هم تاحدودی پیش آمد، ولی من این را که ممکن است این در ذهن امام باشد واقعاً جدی نگرفتم. [با خود]گفتم حالا بهعنوان مثال گفتند شما رهبر باشید. اصلاً یادم نماند. بعد از چند روز بنا بود همه رفقا در دفتر من جمع بشوند. آقای هاشمی چند دقیقهای زودتر آمده بود. به من گفت: «فلانی! نظر شما راجع به آن مطلبی که امام گفتند چیست؟»؛ من اصلاً یادم نیامد که ایشان چه می گوید. گفتم: «کدام مطلب؟»؛ گفت: «اینکه گفتند شما رهبر باشید.»؛ گفتم: «هیچی!»؛ گفت: «نه، امام بیفکر قبلی این حرف را نمیزند. این حرف همینطوری از دهان امام نپرید. این را با فکر قبلی میگوید.»؛ گفتم: «من نمی دانم. من نمیدانم.»
چند ماه بعد در اتاق آقای هاشمی جلسهای با ایشان داشتیم. باز همین صحبت پیش آمد. گفتم: «آقای هاشمی! بدان اگر چنین چیزی برای من پیش بیاید قطعاً و یقیناً آن را قبول نخواهم کرد. این را مطمئن باشید.»؛ واقعاً هم بنایم بر همین بود و اصلاً احتمال هم نمیدادم که قضیه به این شکل مطرح بشود. البته اندکی قبل از فوت امام -همان روز و شب- صحبت شورای رهبری جدی شد. افرادی هم که جمع شده بودند، اسم من را بهعنوان یک فرد میآوردند، اما به این شکلی که بعداً پیش آمد اصلاً به ذهن ما خطور نمیکرد.»
آقای هاشمی میگوید ما میتوانستیم فرمایش امام در رابطه با آیتالله خامنهای را حمل بر این کنیم که هدف ایشان این بوده که ما را قانع کنند و بگویند در بنبست نیستید. این بود که تصمیم میگیرد درباره همین مسأله یک بار دیگر خصوصی خدمت امام (قدسسره) رفته و دراینباره با ایشان صحبت کند. در این دیدار حضرت امام (قدسسره) مجدداً میفرمایند: «که شما وقتی مثل آقای خامنهای را دارید، چرا تردید دارید؟ چرا مشکل دارید؟»
غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان در گفتوگو با «ایران»:
خوزستان سرزمین کارهای بر زمین مانده است
پاسخ استاندار به نماینده سمنان: مراقب باشیم در مسیر اهداف گروه های تجزیه طلب گام برنداریم
پریسا عظیمی
خبرنگار
دوگانه ثروت و فقر سالهاست با جغرافیای اقتصادی و سیاسی خوزستان تنیده شده است و در کنار منابع نفت و گاز، یک سوم آبهای شیرین ایران؛ صنایع بزرگ و استراتژیک در حوزه انرژی و کشاورزی، ترانزیت زمینی و دریایی و... پس از گذشت سالها از پایان جنگ تحمیلی، مردم خوزستان همچنان به واسطه نابودی بسیاری از زیرساختهای خود درگیر مشکلات عدیده هستند. مشکلاتی مانند کمبود امکانات رفاهی؛ نبود آب، برق، گاز و حتی تلفن و اینترنت در برخی از روستاهایش زخم کهنهای شدند بر دل مردم این دیار. مشکلاتی مانند فاضلاب اهواز، بیآبی در غیزانیه و وضعیت قرمز کرونا برخی از مسائل خوزستان است که این روزها در رسانهها به آن پرداخته میشود. در همین زمینه با دکتر «غلامرضا شریعتی»؛ استاندار خوزستان گفتوگویی انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.
از خوزستان درباره کرونا خبرهای خوبی نمیرسد. وضعیت همچنان قرمز است. مهمترین دلایل پایداری وضعیت قرمز در این استان چیست؟
در رابطه با بیماری کرونا در استان تاکنون خیلی جدی برخورد کرده ایم، ابتدای شیوع این بیماری در استان؛ راههای جادهای را مسدود کردیم اما بعد از برداشتن فاصلهگذاری اجتماعی ترددها بیشتر و خوزستان هم بیشتر درگیر این بیماری شد. کسانی که مبتلا شدند بیشتر از نقاطی بودند که آلوده بود. افزایش کرونا در خوزستان به دو دلیل اتفاق افتاد. دلیل اول این که بیماریابیها افزایش پیدا کرد، این بود که تعداد آزمایشگاههای ما به 8 آزمایشگاه رسید و بعد از آن شاید به ۱۰ آزمایشگاه هم افزایش پیدا کند. همچنین اوایل شیوع کرونا روزی ۱۲۰ مورد تست انجام میدادیم اما اکنون روزی 2 هزار و ۴۰۰ تست در آزمایشگاه انجام میشود و این آمار را به ۳ هزار تست در شبانه روز هم میرسانیم. در مورد افزایش بیماران کرونایی هم باید عرض کنم با افزایش بیماریابیها، بیماران و بهتر بگویم ناقلان زودتر شناسایی میشوند، با بیماریابی حتی آنهایی که بدون علامت هستند را جدا میکنیم و در قرنطینه نگه میداریم چه در بیمارستان چه در منزل. فقط باید از بقیه جدا شوند زیرا امکان آلوده کردن سایرین هم وجود دارد. بنابراین این کار، یک فرصت است که دیگران مبتلا نشوند. فقط نکتهای که وجود دارد این است که شناسایی ناقلان هم به آمار بیماران استان اضافه میشود و این مسأله آمار کرونا در خوزستان را بالا برده است.
دلیل دوم هم کمتر رعایت کردن فاصلهگذاری اجتماعی از سوی مردم بهدلیل باز شدن ادارات و اصناف و بهدنبال آن افزایش ترددهای غیرضروری در خیابانها بوده. مردم باید خودشان هم همکاری کنند زیرا ما هم تا یک حدی میتوانیم ادارات را تعطیل کنیم، از طرفی هم زنده ماندن و هم زندگی کردن مردم برای ما مهم است، تلاش بر این بوده مسیر رشد بیماری را مدیریت کنیم. تعداد بیماران شناسایی شده ما ۶ برابر شده اما بیماران بستری شده ما ۶۰ درصد افزایش پیدا کرده یعنی دلیل این افزایش، تعداد بیمارانی است که داریم بیشتر از قبل شناسایی میکنیم. از طرفی دیگر بیمارانی که بستری هستند بیماران بدحالی نیستند و شرایط نسبتاً مناسبی دارند اما چون برخی از آنها شرایط قرنطینه در منزل را ندارند در بیمارستان بستری میشوند.
متأسفانه از نقاهتگاهها هم استقبال چندانی نشده چون سالنهای نقاهتگاهها بزرگ نیستند و تعداد افرادی هم که در نقاهتگاهها بستری میشوند زیاد است، البته گفتم یک هتل را برای نقاهتگاه اجاره کنند تا بیمارانی که نیاز به بستری ندارند یا تبشان قطع شده به این هتل منتقل کنند و بیمارستانها را تخلیه کنیم.
برخی خبرها هم به نقل از مسئولان این استان گویای این است که کرونا در خوزستان تحت کنترل است، چگونه میشود کرونا تحت کنترل باشد در حالی که وضعیت همچنان قرمز است؟
روند مبتلایان ما هنوز صعودی است، اما توانستیم شیب صعودی را کاهش دهیم یعنی از یک و چهل و پنج صدم تقریباً به یک و پانزده صدم رساندیم اما وقتی میگوییم اوضاع تحت کنترل است یعنی حتی به لحاظ تجهیزات درمانی بیمارستانی هم با کمبودی مواجه نیستیم.
ازطرفی دیگر، میزان کشندگی استان ما از میزان کشندگی کشور هم پایینتر است. این میزان در کشور اندکی بیش از ۵ است اما در خوزستان سه و هشتاد و هشت صدم درصد است و از این بابت اوضاع تحت کنترل است و جای نگرانی ندارد و طغیانی صورت نگرفته که اوضاع از کنترل خارج شود و با مرگ و میرهای گسترده مواجه شویم. با اقداماتی که انجام میدهیم و رعایت پروتکلها از سوی اصناف شرایط را تا حدودی تحت کنترل داریم. خوزستان در تعداد تلفات حتی جزو ۷ استان اول هم نیست از این بابت عرض میکنم اوضاع تحت کنترل است اما شیب همچنان صعودی است و مردم باید بیشتر مراقب باشند تا این شیب نزولی شود ما هم باید تعداد تستها را بالا ببریم تا دامنه تستگیری از اطمینان خوبی برخوردار شود به همین دلیل هم هست که تعداد تستها را به 3هزار تست افزایش دادهایم.
برنامههای تازهای برای ایجاد محدودیتها در فعالیتهای اجتماعی و اداری و فاصله اجتماعی برای پیشگیری از کرونا دارید؟
برنامهای برای محدودیتهای کرونایی فعلاً نداریم چون دانشگاهعلوم پزشکی هنوزچنین تقاضایی از ما نکرده و نیازی به برنامهریزیهای جدید نیست، فقط قرار شده امتحانات پایه نهم غیرحضوری در استان برگزار شود.
موضوعی که مطرح است این است که محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی و کمبود امکانات رفاهی باعث شده نتوان محدودیتهای کرونایی، رعایت بهداشت و فاصله اجتماعی را در استان انجام داد. بهعنوان مثال در برخی مناطق از جمله حصیر آباد اهواز مردم آب ندارند تا برای شرب و شست و شو استفاده کنند، نظر شما چیست؟
در حصیرآباد در بعضی از ساعات آب هست اما کیفیتش پایین است. در بخشی از حصیرآباد ساخت و سازهای غیر مجاز انجام شده که به نوعی تصرف صورت گرفته براین اساس باید حتماً با نظر شورای تأمین، آب به آنها داده شود. طبق قانون، جاهایی که تصرفی است را نمیتوان خدمات ارائه کرد اما در عین حال گفتم به این منطقه آبرسانی شود. آب و فاضلاب هم در حال احداث خط لوله است که ظرف چند روز آینده دارای آب لوله کشی میشوند. در واقع مشکلات اینچنینی را بیشتر در حاشیه شهر اهواز داریم. این نقاط آب دارند اما کیفیتش پایین است، فشار آب کم هست، قطعی آب دارند و ما هم منکر این مشکلات نیستیم. خوشبختانه در اهواز مشکل آب نداریم و یک سری پروژه برای آب اهواز در دست انجام داریم که امیدواریم شرایط را بهبود ببخشد.
مطالبه مردم غیزانیه به کجا رسید؟چرا به مطالبه و اعتراض مردم برای آب آشامیدنی اینگونه پاسخ داده شد؟
غیزانیه بخشی از اهواز است که محرومیتهای زیادی دارد. دی ماه سال 95 یعنی حدود ۵ ماه بعد از انتصابم در خوزستان بازدیدی از این بخش داشتم که متوجه شدم برخی از روستاهای بخش غیزانیه یا برق ندارند یا برق برخی از روستاها ناپایدار است. همچنین بیش از ۴۰ کلاس درس کانکسی در بخش غیزانیه وجود داشت، البته در خوزستان ۴۰۰ کلاس کانکسی داریم که 40 کانکس در غیزانیه بود.برق، لوله کشی گاز و حتی در شب روشنایی نداشت، راه روستایشان مشکل داشت، آب شرب لوله کشی آنها فرسوده شده و فشار آب خیلی کم بود تا حدی که با تانکر آبرسانی میشد. اما در حال حاضر هیچ کلاس کانکسی در غیزانیه نیست، همه ساخته شده، روستاها برق دار شدند، به تعدادی از روستاها گازرسانی شده و برخی دیگر در حال تکمیل شدن و گازرسانی هستند. راههای روستایی غیزانیه ۱۰۰ کیلومتر است که اکنون۴۰ کیلومترش ساخته شده و مابقی آن هم در برنامه ماست که بسازیم. شروع به ترمیم و آباد کردن زیرسازی و آسفالت کاری روستاهای فاقد دهیار یا دارای دهیار غیزانیه کردیم. در این سه، چهار سال اخیر کارهای زیادی برای مردم غیزانیه انجام دادیم.
به این نکته هم باید اشاره کنم که غیزانیه احشام زیادی دارد که قبلاً از چاه آب میگرفتند اما الان چاهها خشک و کم آب شده و مردم برای تهیه آب احشام مشکل دارند. روستاهایشان هم با رودخانهها ۳۰ تا ۴۰ کیلومتر فاصله دارد که فاصله زیادی هم است. در خیلی از روستاها که خشکسالی بود کسانی که احشام داشتند به روستاهای نزدیک کارون رفتند و در آنجا ساکن شدند ولی این دو سال اخیر که بارندگیها بیشتر و بهسازی روستاها انجام شده به روستاها برگشتند و این مسأله باعث شده که نیازشان به آب بیشتر شود زیرا هم افراد تعدادشان زیاد شده هم احشام.
پروژه آبرسانی به غیزانیه چه موقع شروع شد؟
پروژه آبرسانی به غیزانیه بهطور جدی از دی ماه ۹۵ شروع شد البته این پروژه از سال ۸۸ شروع شده بود اما در حد ۱۰ تا ۱۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشت که خیلی کم بود و اعتبار کافی هم نداشتیم. برای همین تصمیم گرفتیم از برخی از سازمانها و وزارت نفت کمک مالی بگیریم. مقرر شد وزارت نفت ۱۳ میلیارد تومان، سازمان آب و برق خوزستان هم ۱۰ میلیارد تومان کمک کنند، با انجام این کار تحول قابل ملاحظهای در آبرسانی غیزانیه محقق میشد. انتظار داشتیم کارها سریعتر پیش برود اما چند مسأله غیرقابل پیشبینی اتفاق افتاد که کارهای ما را کند کرد. یکی اینکه در سال ۹۶ به افزایش قیمتها برخوردیم. بخشی از کارها انجام شده و بخشی هم که دست پیمانکار بود، رها شد چون قیمتها به یک باره بالا رفت و پیمانکارهم دید متضرر میشود. این شد که کار را نیمه تمام رها کرد. اما ما پیگیر کارهای قانونی برای خلع ید پیمانکار و کارهای دیگر بودیم. هنوز هم پرونده وضعیت پیمانکارها برای اظهارنظر در بازرسی و دادگاه موجود است و به نتیجه قطعی نرسیده ایم. به هرحال پیمانکار بعدی گرفته شد و چند ماه بعد کار را شروع کرد اما قیمتها بالا رفته بود و اعتبار و منابع هم کم بود و باید تزریق منابع میکردیم که دنبال آن هم رفتیم. در این هنگام به یک سری از معارضین برخوردیم که یکی از آنها وزارت نفت بود و دیگری برق منطقهای بود که همه را حل کردیم. اما معارضین دیگر ما معارضین محلی بودند که نمیتوانستیم با آنها درگیر شویم و مجبور بودیم با احتیاط مسأله را حل کنیم. طی این مدت حداقل 6 بار ازطرح به همراه مدیران برای حل این مشکلات بازدید داشتیم.
آخرین بازدیدم هم ۱۲ اردیبهشت ماه گذشته بود که به صداوسیمای خوزستان گفتم ۴۵ روز دیگر مشکل آب غیزانیه را حل میکنیم، امروز که 12 خردادماه است و یک ماه از آن تاریخ گذشته هنوز هم روی حرفمان هستیم و اوایل این هفته آب شرب را وصل میکنیم یعنی یک هفته زودتر از موعد اصلی. البته این فاز اول و اصلی است و برای آن تاکنون ۴۵ میلیارد تومان هزینه کرده ایم و باید حدود ۳۰ میلیارد تومان دیگر هم برای فازهای بعدی هزینه کنیم که برای ۲۵ سال آینده آنها وضعیت آب پایدارتر و وضعیت آب تضمین شود. آبرسانی به سایر روستای غیزانیه را هم که در پایین دست بهسمت رامشیر هستند تا ۵۰ روز آینده به سرانجام میرسانیم تا وضعیت آبشان نیز پایدارتر شود.
اکنون که موضوع غیزانیه در سطح ملی مطرح شده و رئیس جمهوری هم دستورهایی برای حل مشکل آب مردم غیزانیه در مدتی معین دادهاند، در این زمینه چه اقداماتی انجام شده است؟
طی صحبتی که با رئیسجمهوری داشتیم، ایشان گفتند ظرف یک هفته باید آبرسانی انجام شود و ماهم انجام خواهیم داد. چون ابتدا به وزیر نیرو دستور داده بودند که آبرسانی تا آخر خرداد ماه انجام شود اما اکنون دستور دادند که باید ظرف یک هفته انجام شود و بنده هم قول دادم تا این هفته آب را وصل کنیم و تا الان هم ۵۰ کیلومتر لوله کشی آن را انجام دادیم. در این میان بعضی از رسانههای بیگانه شروع کردند به جوسازی که کاری را که یک هفته میشود انجام داد چرا تا به حال انجام نداده اید؟ در حالی که اصلاً چنین چیزی نیست. حدود ۲ سال است که درگیر این کار هستیم و بزودی آن را کامل خواهیم کرد. 20 روز پیش نزد مهندس زنگنه رفتم و گفتم که ۶ کیلومتر از خط لوله غیزانیه هنوز فرسوده است و مشکل دارد. شما ۱۳ میلیارد تومان کمک کردید، اما کم است از ایشان خواستم ۶ کیلومتر لوله به ما بدهند. ایشان هم گفتند به جای لوله پولش را میدهیم ما هم قبول کردیم و وزارت نفت هم با دادن ۱۰ میلیارد تومان برای تهیه ۶ کیلومتر خط لوله موافقت کرد و ما هم شروع به لوله کشی کردیم و ظرف یک ماه تمام خواهیم کرد تا مشکل این قسمت فرسوده هم حل شود. رئیسجمهوری این دستور را به من دادند که طی یک هفته این ۶ کیلومتر را وصل کنیم و ظرف ۴۰ تا ۵۰ روز آینده هم باید کل این پروژه تمام شود و آبرسانی کامل داشته باشیم. بنده هم گفتم چشم ان شاءالله تا زمان مشخص شده کار را انجام خواهم داد.
اصولاً چرا در خوزستان و شهرهای آن آب و فاضلاب تبدیل به معضل و مسأله شده. مشکلات ساختاری شهرهای این استان در توزیع و تأمین آب شرب سالم و زیر ساخت مهمی چون شبکه فاضلاب چیست؟
عمده تأمین آب شرب کشور از آبهای زیرزمینی است یعنی در هر شهری در ۲ یا ۵ کیلومتری و حتی۱۰ کیلومتری اش میتوان چاه زد و آبهای زیرزمینی اش را تقسیم کرد واین کار هزینه بالایی هم ندارد اما در خوزستان فرق میکند. آب زیرزمینی در اغلب نقاط استان شور است در شمال خوزستان در شهرهایی مانند شوشتر، اندیمشک و ایذه و بخشهای دیگر استان آب های زیرزمینی شور نیستند، اما بیشترین آبهای جاری شیرین کشور که ۳۰ درصد را شامل میشود در خوزستان است به اضافه چهار تا پنج رودخانه پرآب که در استان داریم. با این اوصاف نمیتوانیم آب خوزستان را از زیر زمین تأمین کنیم و مجبوریم از آبهای سطحی استفاده کنیم. آبهای سطحی از چهار رودخانه تأمین میشود که این آبها هم نزدیک به شهرستانها نیست باید کلی خط لوله کار کنیم و ایستگاه پمپاژ بزنیم که نگهداری اینها هزینه زیادی دارد. به همین دلیل تأمین آب خوزستان از همه جای کشور گرانتر درمی آید چون برای تأمین آب از آبهای سطحی باید کیلومترها لوله کشی و کارهای دیگری انجام داد. الان هم کشاورزی گسترش زیادی پیدا کرده در بالادست خوزستان یا خود خوزستان هم نمیشود آب شور از رودخانهای که در خود شهر جاری است، تأمین کرد. قبلاً در اهواز آبگیرها در خود کارون بودند، یعنی از کارون آب میگرفتیم تصفیه میشد و در اختیار مردم قرار میگرفت اما در حال حاضر آبی که از کارون میآید هم برای تأمین برق، هم برای آب سدها و هم برای کشاورزی استفاده میشود، بنابراین آبی که از کارون به شهرها میریزد آب مناسبی نیست پس مجبوریم از بالادست خوزستان لوله کشی کنیم یعنی 300-200 کیلومتر خط لوله کشی، ایستگاه پمپاژ و کارهای دیگری انجام دهیم. بهخاطر همین تأمین آب خوزستان برای دولت گران و پرهزینه است و این همیشه بهصورت یک معضل مطرح بوده است. معضل دیگری که داریم این است که هر کسی که بخواهد برای احشامش آب تأمین کند براحتی خط لوله را میشکند با این کار فشار آب اهواز به یکباره پایین میآید. این در حالی است که بازرس و حراست برای نظارت روی این لولهها داریم اما چون در نقاط بیابانی هستند و 300-200 کیلومتر خط لوله در بیابان است نمیتوانیم به طور مدام نظارت داشته باشیم در حالی که در شهرهای دیگر چنین مشکلاتی وجود ندارد. اگر بخواهیم برای آبادان و خرمشهر آبرسانی داشته باشیم باید از ام الدبس و کرخه آب ببریم یعنی 300-200 کیلومتر لوله کشی کنیم. از طرفی هم زمین خوزستان قلیایی است و باعث آسیب دیدن خط لوله و فرسودگی سریعتر آن میشود، این مسأله همیشه ما را در استرس قرارداده و مدیریت آب را مشکل دار میکند.
درباره فاضلاب اهواز هم باید به این نکته اشاره کنم که زمین خوزستان جلگهای است و خاکش سست و سریع ریزش میکند و اغلب به لولهها آسیب میرساند. در عین حال هم لولههای فاضلاب شهر اهواز قدیمی هستند. در حالی که این شهر گسترش پیدا کرده اما خط فاضلاب آن توسعه پیدا نکرده است. در اهواز زمین مسطح است و باید با پمپاژ فاضلاب را منتقل کنیم. داشتن و نگهداری ایستگاه پمپاژ هم هزینه زیادی دارد بنابراین هزینه فاضلاب هم در خوزستان مانند تأمین آب نسبت به دیگر استانها بیشتر است. چون خاکش سست و ریزش دارد و خط لوله را براحتی جابهجا میکند و بیشتر آسیب میرساند. خیلی از شهرها هم هستند که مشکل فاضلابشان بهکمک سرمایه گذاریهای بخش خصوصی حل شده. مثلاً شهرداریها بهدلیل اینکه آب کم داشتند آمدند تصفیه خانه فاضلاب ایجاد کردند و آب را تصفیه کردند و به بخشهای صنعت و کشاورزی فروختند و از این طریق سرمایهگذاری کردند اما در خوزستان چون آب فراوان و ارزان است (۲۸ میلیارد متر مکعب آب در سال در این استان جاری است هزینه آب بها هم ارزان است) مقرون به صرفه نیست که در بخش فاضلاب سرمایهگذاری کنند و استقبالی هم از این بابت نمیشود به همین دلیل طرحهای فاضلاب یا تصفیه فاضلاب روی زمین میماند. دولت باید این کار را خودش انجام دهد و منابع آن را تأمین کند. این مسائل دلایلی است که باعث میشود مسأله فاضلاب خوزستان همیشه معضل باشد.
آیا با مجوز رهبری برای تخصیص 50 میلیون یورو از صندوق توسعه ملی میتوان امیدوار بود مشکل دیر پای فاضلاب اهواز حل شود؟
حل کامل مشکل فاضلاب اهواز و کارون، ۴ هزار میلیارد تومان هزینه میخواهد که این رقم بیش از ۲۲۰ میلیون یورو ارز میخواهد. رهبر معظم انقلاب اجازه دادند که ۵۰ میلیون یورو ارز از صندوق توسعه ملی به بخش فاضلاب اهواز اختصاص داده شود که این رقم انشاءالله امسال اختصاص پیدا میکند 40 میلیون یورو هم از فاینانس چین برای تصفیه خانه فاضلاب غرب اهواز اختصاص داده شده که در مجموع 90 میلیون یورو میشود. البته قرار است اگر شرایط کشور مناسب و مساعد باشد، ۵۰ میلیون یوروی دیگر هم سال آینده به این امر اختصاص داده شود. 500 تا 600 میلیارد تومان هم مجوز ماده ۵۶ را داریم یعنی فاینانس داخلی، که براساس آن، یک شرکت باید با یک بانک یا مؤسسه اعتباری قرارداد ببندد و با آنها هماهنگ باشد و دولت هم اصل و هم سود آن را تضمین کند که ما هر پیمانکاری که برای فاضلاب میگیریم خودش (پیمانکار) متعهد شود که اصل ماده ۵۶ را جذب کند یعنی با یک مؤسسه مالی یا بانک هماهنگ شود و خودش سرمایه بیاورد و پروژه را انجام دهد. اگر در این زمینه که تقریباً ۲۵۰۰ تا ۲۶۰۰ میلیارد تومان هزینه کرد آن است موفق شویم، تقریباً ۶۰ تا ۷۰ درصد هزینهها تأمین میشود و طی دو تا سه سال بالای ۸۵ درصد مشکلات فاضلاب اهواز و کارون را نیز حل میکند.
در عین حال ۵ تصفیه فاضلاب دیگر در شهرهای خرمشهر، آبادان، شادگان، ماهشهر و بندر امام در این دولت فاینانس شده که حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد هم پیشرفت دارد که امسال یا سال آینده حتماً به بهرهبرداری میرسد و مشکل فاضلاب شهرهای دیگر هم با زدن خط انتقال انشاءالله حل خواهد شد. 5 شهر دیگر هم داریم که در فاینانس دوم است که اگر آن هم محقق شود، بحث فاضلاب شهرهای اصلی خوزستان حل خواهد شد. امیدواریم مشکل فاضلاب اهواز هم دو تا سه سال آینده حل شود.
کم کاریها و سوءمدیریتهای گذشته چقدر در به وجود آمدن معضلات کنونی خوزستان مؤثر بوده اند؟
اینکه بگویم مسئولان وقت اصلاً کاری نکردند، ظلم است و به خودم این اجازه را هم نمیدهم به کسی اتهام وارد کنم یا کسی را در زمینه معضلات کنونی خوزستان مقصر بدانم چون واقعاً در شرایط آنها قرار ندارم و نمیدانم آنها در چه شرایطی بودند، آیا شرایط فراهم کردن امکانات بیشتر را داشتند و نکردند یا آیا شرایط کشور و استان در آن زمان این اجازه را به آنها میداده یا نمیداده که کاری انجام دهند. بنابراین چون در این زمینه علم کافی در مورد محدودیتهای آن عزیزان ندارم، این اجازه را هم به خودم نمیدهم که قضاوت کنم. ولی آنچه مسلم است اینکه خوزستان و خصوصاً شهر اهواز کارهای بر زمین مانده زیادی دارد که یکی پس از دیگری دارد سر باز میکند، امیدواریم در حد توان بتوانیم مشکلات و معضلات را مدیریت و حل کنیم.
گفته میشود مجتمعهای بزرگ صنعتی و اقتصادی که بالغ بر 90 درصد سرمایه گذاریهای استانی را به سوی خود جلب کرده و نقش و جایگاهی فرا استانی دارند، از جمله نفت، پتروشیمی و فولاد در این استان سهم خود را در مسئولیتهای اجتماعی و محیط زیست ادا نمیکنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
مجتمعهای صنعتی بزرگ کارهای زیادی انجام دادند و اینکه بگوییم هرگز کاری نکردند واقعاً ظلم است اما میتوانیم بگوییم این اقدامات کافی نبوده یا اینکه اقداماتشان با هم هماهنگ ودر یک راستا نبوده که نتیجه واحد و اثر بخش تری داشته باشد. هر یک جداگانه به نحوی کارهایی را انجام دادند اما بهعنوان گروهی کاری انجام ندادند که هدف مشخصی هم داشته باشند، البته منظور در اموری مانند محیط زیست است. در حال حاضر در دولت آقای دکتر روحانی به این سمت و سو رفتیم. در عسلویه با پیگیریهایی که بنده و جناب مهندس زنگنه داشتیم یک قراردادی بین مناطق نفتخیز جنوب و هلدینگ خلیجفارس و پتروشیمی مارون در حضور ریاست محترم جمهوری امضا و مقرر شد هلدینگ خلیجفارس و پتروشیمی مارون 3/2 میلیارد دلار هزینه کنند و فلرهای نفتی که در حال سوختن هستند و محیطزیست خوزستان را آلوده میکند جمعآوری کنند. اینها صاحب شرکتهای پتروشیمی در ماهشهر هستند. پتروشیمیهای ماهشهر الان بین ۵۰ تا ۷۰ درصد کار میکنند اما خوراک ندارند خوراک شان همین گازهایی است که میسوزند و محیط زیست را آلوده میکنند یعنی سرمایهگذاری اصلی را کردیم، کارخانه را راه انداختیم اما مواد اولیه برای کارخانه به طور صد درصد نمیتوانیم تأمین کنیم، در حالی که مواد اولیه هم در حال سوختن است و محیط زیست را آلوده میکند. تمام این موادی که میسوزد، پول، دلار و اسکناسهایی است که اگر وارد پتروشیمی شود، تبدیل به دلار خواهد شد. خوشبختانه در دولت آقای روحانی این اتفاق صورت گرفت به این ترتیب که در افتتاح یکی از فازهای عسلویه 3/2 میلیارد دلار بین مناطق نفت خیز هلدینگ خلیجفارس و پتروشیمی مارون قرارداد بسته شد. امیدواریم ظرف ۲ تا ۳ سال آینده بالای ۸۰ درصد فلرهای خوزستان جمع شود. این یکی از کارهای زیرساختی محیط زیستی در استان است که انجام شده البته ما بین اینها، کارهای کوچکی هم انجام میدهیم مانند اینکه فلرها را بدون دود کنیم. همچنین صنایع زیادی را مجبور کردیم که تصفیهخانه بزنند تا پساب شان وارد کارون نشود یا بازچرخانی شود. اکنون هم با تصفیه خانهها از ورود فاضلاب به رودخانههای استان جلوگیری میکنیم. در واقع سعی داریم اقدامات در یک راستا باشد تا اثرات خوبی در منابع طبیعی و محیط زیست استان داشته باشد. این همکاریها در حال حاضر نظم پیدا کردهاند و در حال خارج شدن از تک روی است.
آتشسوزیهای اخیر در زاگرس و خائیز از خوزستان آغاز شد. دلیل اصلی این حادثه تلخ چه بود و آیا مسببان شناسایی شدند؟
برخورد جدی با عوامل وقوع این حوادث صورت میگیرد و هیچگونه مسامحهای با آنها نخواهد شد. بنابر گزارشهای دریافتی، آتشسوزی در جنگل خسرج حمیدیه و ارتفاعات خائیز بهبهان (مرز خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد) بیشتر عمدی بود یعنی عوامل انسانی، مثل آتش زدن زمین کشاورزی پس از برداشت محصول یا اختلافات باعث وقوع آتشسوزی شده است. در این رابطه مدیرکل منابع طبیعی گفتند آتشسوزی بر سر دعوای دو نفر اتفاق افتاده که تأکید هم کردم با مسببان حادثه برخورد شود و در این زمینه کوتاهی نشود و مسببان باید تحویل دادگاه شوند و به اشد مجازات برسند.
چالشهای حفاظت از منابع طبیعی و محیطزیست در این استان چیست؟
امکانات اداره منابع طبیعی استان متناسب با حوزه فعالیت و گستره آن نیست و کمبودهای فنی و تجهیزاتی و پشتیبانی و همچنین نیروی انسانی وجود دارد که باید سازمان جنگلها و مراتع امکانات لازم را فراهم کند. باید پایگاههایی در نقاط مختلف برای مقابله با حریق ایجاد کنند که بهدلیل نبود امکانات و بودجه این تصمیم را اجرایی نکردهاند.
نیم نگاه
خوزستان در تعداد تلفات کرونا حتی جزو ۷ استان اول هم نیست از این بابت عرض میکنم اوضاع تحت کنترل است اما شیب همچنان صعودی است و مردم باید بیشتر مراقب باشند تا این شیب نزولی شود
اوایل این هفته آب شرب غیزانیه را وصل می کنیم یعنی یک هفته زودتر از موعد قبلی آبرسانی به سایر روستاها را هم که در پایین دست به سمت رامشیر هستند تا ۵۰ روز آینده به سرانجام می رسانیم تا وضعیت آبشان نیز پایدارتر شود
عمده تأمین آب شرب کشور از آبهای زیرزمینی است اما در خوزستان فرق می کند. آب زیرزمینی در اغلب نقاط استان شور است به همین دلیل تأمین آب خوزستان از همه جای کشور گرانتر درمی آید چون برای تأمین آب ها از آبهای سطحی باید کیلومترها لوله کشی و کارهای دیگری انجام داد
زمین خوزستان جلگه ای است و خاکش سست و سریع ریزش میکند و اغلب به لوله ها آسیب میرساند. در عین حال هم لوله های فاضلاب شهر اهواز قدیمی هستند. در حالی که این شهر گسترش پیدا کرده اما خط فاضلاب آن توسعه پیدا نکرده است
آتشسوزی در جنگل خسرج حمیدیه و ارتفاعات خائیز بهبهان (مرز خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد) بیشتر عمدی بود در این رابطه مدیرکل منابع طبیعی گفتند آتش سوزی بر سر دعوای دو نفر اتفاق افتاده که تأکید هم کردم با مسببان حادثه برخورد شود و در این زمینه کوتاهی نشود
اعتراض در خیابان جنگ در کاخ سفید
خشم سیاستمداران امریکایی از ناکارآمدی ترامپ همزمان
با افزایـش درگیریها و اعـتراضها در ایالتهای امـریکا
واکنش روحانی به کشته شدن جورج فلوید و اعتراضات مردم امریکا
بلندکردن انجیل برای قتل بیگناهان شرمآور است
4 و 8
با افزایـش درگیریها و اعـتراضها در ایالتهای امـریکا
واکنش روحانی به کشته شدن جورج فلوید و اعتراضات مردم امریکا
بلندکردن انجیل برای قتل بیگناهان شرمآور است
4 و 8
زانوی نژادپرستی بر گردن سیاهپوستان
این تاریخ رنج است؛ تصویر عصیان ضد نسیان؛ از رنجی که سیاهپوستان امریکایی از زمانی که کشتی بردگان در ۱۶۱۹ از آفریقا وارد امریکا شد متحمل شدند. الغای بردگی فقط صورت قانونی آن را به بردگی مدرن تغییر داد. تنها ۱۵ سال پس از پایان جنگ داخلی امریکا، سالانه ۱۰۰ سیاهپوست لینچ شدند؛ یعنی یا آنها را زنده زنده سوزاندند، یا قطعه قطعه کردند یا به دار آویختند. در ۱۹۱۷ شدیدترین خشونتها علیه سیاهان در شهر سنتلوئیس تحمیل شد. علتش این بود که سفیدها از پیشرفتهای اقتصادی سیاهان در وحشت بودند و آنان را خطری برای کارگران سفید میدانستند. در گزارشی که برای رئیسجمهوری امریکا در این باره تهیه شده بود، آمده است: «در منطقهای به طول ۸۰۰ متر سه یا چهار ساعت خون جاری بود. جلوی اتوبوسها را میگرفتند و سیاهان را از هر سن و جنسی پیاده و سنگباران میکردند، یا با چماق و لگد میزدند و با خونسردی سیاهانی را که در خیابان در خون خود افتاده بودند، با هفتتیر میکشتند.»
در سال ۹۲ رهبر معظم انقلاب خواندن کتابی را برای اطلاع از ریشههای تاریخی نژادپرستی در ایالات متحده امریکا توصیه کردند: «ریشهها» نوشته آلکس هیلی، داستان وضعیت زندگی امریکاییان آفریقاییتبار در دوران بردهداری و پساز آن. چنانکه مترجم کتاب، مرحوم علیرضا فرهمند نوشته: «ریشه همیشه ناپیداترین، اساسیترین و مهمترین قسمت درخت است... من میپندارم مفهوم ریشه از نگاه آلکس هیلی تمامی سیاهان و بردگانند که از آفریقا این قلب تپنده زمین برکنده شدند و در جایی دیگر نشاء گشتند. ریشهها سیاهانند که درخت استقلال و عظمت اقتصادی امریکا را تا به این درجه از رشد و برومندی رساندند. اما نکته در این است که هر چه آنها عمیقتر در ژرفای زمین فرو رفتند، سفیدها فراتر و بالاتر آمدند و شاخ و برگشان بیشتر بالا گرفت؛ و دریغ که هیچ میوهای از این باغ پربار نصیب بانیان و باغبانان این درخت نگشت.»۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه فشار زانوی پلیس امریکایی بر گردن جورج فلوید، رنج ۴۰۰ ساله سیاهان امریکا را فریاد کرد: این بار نه فقط سیاهان که سفیدپوستان امریکایی آخرین کلمات او را تبدیل به شعار حقطلبانه خود کردند: «نمیتوانم نفس بکشم.»
فشار زانوی پلیس امریکایی بر گردن فلوید را انبوه نابرابریهای متراکم و انباشت تبعیضها در دسترسی به منابع و فرصتهای اقتصادی و اجتماعی سنگینتر کرد. فلوید و معترضان امریکا «دارند خفه میشوند» چون هنوز نظام امریکایی در ایجاد فرصتهای برابر برای همه شهروندان، فارغ از نژاد و رنگ پوست توفیق نیافته است. آنچه برای فلوید اتفاق افتاد به گفته یکی از رهبران جنبش حقوق مدنی امریکا هر روز در این کشور روی میدهد، در نظام تحصیلی، خدمات درمانی و در تمام بخشهای زندگی در امریکا. به تعبیر وکیل خانواده فلوید، آنچه جان او را گرفت اپیدمی کرونا نبود بلکه اپیدمی تبعیض و نژادپرستی بود. اما مگر نه اینکه همین اپیدمی کرونا نیز فلوید و دیگر سیاهپوستان امریکایی را به خاطر سطح دسترسی به امکانات بهداشتی بیشتر تهدید میکند. طبق آمار بیشترین جانباختگان و مبتلایان به بیماری کووید۱۹ در ایالات متحده سیاهپوستان هستند. در شهر شیکاگو، سیاهپوستان نزدیک به ۶ برابر بیشتر از سفیدپوستان در معرض مرگ بر اثر کووید۱۹ هستند. در این شهر سیاهان تنها ۳۰ درصد جمعیت را تشکیل میدهند اما ۶۸ درصد از قربانیان ویروس کرونا در این شهر سیاهپوست هستند. یکی از دلایلش این است که اکثر سیاهپوستان در شرق و مرکز امریکا کارگر صنایع و کارخانجات هستند و ناچار به حضور در محیط کار میشوند و دورکاری برایشان معنایی ندارد. اکثر قربانیان نیز به دلیل مشکلات تغذیهای دارای اضافه وزن هستند و بیشتر قربانی کرونا میشوند. همین اپیدمی تبعیض است که اپیدمی کرونا را مرگبار میکند تا حدی که در ایالت لوئیزیانا ۳۲ درصد جمعیت سیاهان هستند اما ۷۰ درصد قربانیان کرونا را تشکیل میدهند.
بر این فهرست باید فقر و فشار اقتصادی ناشی از توزیع منابع بین امریکاییها را هم اضافه کرد. سیاهپوستان فقط ۱۳ درصد از کل جمعیت امریکا را تشکیل میدهند اما تقریباً نیمی از جمعیت بیخانمان سیاهپوستاند. برخلاف ادعای رئیسجمهوری امریکا که میگوید از زمان روی کارآمدنش سیاهپوستان امریکایی زندگی بهتری دارند، رقم بیخانمانی سیاهپوستان دو سال است در سطح همان ۵۲ درصد مانده است. رنگینپوستان مهاجر ساکن نیویورک، دو برابر بیشتر از سفیدپوستان با فقر دست و پنجه نرم میکنند. در واقع فشاری که مدیریت نابرابر و نظام ناهمتراز اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر گردن سیاهپوستان وارد میکند بسیار سیستماتیک و کشندهتر از فشار زانوی یک پلیس بر گردن یک سیاهپوست است. همین نظام معیوب اجتماعی است که سیکلهای خشونت و اعتراض را هر چند سال یکبار در امریکا به راه میاندازد. تا حدی که برخی فعالان اجتماعی امریکا تظاهرات خشونتبار اخیر در اعتراض به قتل فلوید را شورشی از سر ناامیدی به اصلاح ساختار تبعیضگرایی میدانند که اپیدمیهای مرگبار زیادی را در زندگی مردم امریکا وارد کرده است؛ تا جایی که برخی حتی با سکوت در برابر غارت فروشگاهها آن را «غارتگری غارتشدگان» میدانند.اعتراض به مرگ فلوید، نشان میدهد هنوز جامعه رنگینپوستان امریکایی در حکم همان ریشههایی هستند که میوهای از این باغ پربار نصیبشان نشده است.
رئیس جمهوری در مراسم افتتاح پروژههای آب، برق و نیروگاهی در استانهای بوشهر و آذربایجان غربی اعلام کرد
افتتاح 18 واحد نیروگاهی و 9 سد تا پایان سال
-روحانی در گفتوگو با رئیس کل بانک مرکزی:
رفع انسداد منابع ارزی در بانکهای خارجی با جدیت پیگیری شود
7 و 8
قرعه کشی بزرگ 7 میلیون نفر در صف 25 هزار خودرو
گروه اقتصادی/ قرعه کشی طرح فروش فوقالعاده 25 هزار خودرو امروز و فردا انجام می شود. منتخبین محصولات پژو 206، پرشیا، پژو 405 و رانا امروز و فردا برندگان قرعه کشی ساینا، تیبا و وانت مشخص می شود.
بعد از اعلام اسامی منتخبین هر فرد تا 48 ساعت فرصت دارد تا حساب خود را پرکند و بعد از آن منتظر تحویل خودروی خود باشد که طبق وعده خودروسازان و وزارت صمت قرار است حداکثر تا سه ماه آماده تحویل به مشتریان شود.
قیمت این خودروها همان قیمتهایی است که شورای رقابت تعیین کرده و شرکتهای خودروسازی نمی توانند بالاتر از قیمت مصوب آن بفروشند. در این میان افرادی که اسمشان در لیست منتخبین نباشد سه بار دیگر فرصت دارند تا در طرح فروش فوق العاده خودرو ثبت نام کنند.
طبق آمارهای اعلام شده تاکنون 7 میلیون نفر در طرح فروش فوق العاده خودرو ثبتنام کردهاند که این عدد باعث تعجب خیلیها شده است. طبق آخرین آمارها نیاز سرانه خودرو کشور بین یک الی یک میلیون و 200 هزار دستگاه است.
برخی از کارشناسان عنوان می کنند ثبت نام بیش از 7 میلیون نفر نشان می دهد که در این سال ها و به خصوص دو سال اخیر که قیمت خودروهای داخلی رو به افزایش است، تنها دلالان و واسطهها به خودروهای داخلی دست پیدا کردند و همواره مردم نتوانستند در طرحهای فروش شرکت کنند، لذا این طرح نشان داد که نیاز واقعی در بازار بسیار بالاتر از آن چیزی است که پیش بینی می شد.
نگاه دیگر هم در این جریان و استقبال از طرح فروش فوقالعاده خودرو وجود دارد و آن این است که اختلاف بازار و کارخانه باعث شده هر فردی از خانواده برای حفظ ارزش پول خود وارد طرح فروش فوق العاده شود و این بدان معنا است که حداقل 4 میلیون نفر از ثبت نام کنندگان واقعاً نیازی به خودرو ندارند.
با ثبت نام 7 میلیون نفر برای خرید 25 هزارخودرو شانس هر فرد برای قرعه کشی 0.35 درصد یعنی کمتر از نیم درصد است. در محصولات سایپا که مجوز فروش 10 هزار خودرو داده شده شانس هر فرد 0.71 ( با احتساب سهم 20 درصدی از ثبت نامهای صورت گرفته) است و برای محصولات ایران خودرو هر فرد به طور متوسط 0.26 درصد ( با احتساب سهم 80 درصدی از ثبت نام 7 میلیون نفری و مجوز ثبت نام 25 هزار خودرو) شانس دارد.
با این تفاسیر در روزهای شنبه و یکشنبه خیلی از ثبت نام کنندگان که به نظر میرسد جامعه ای خارج از دلالان و واسطه ها باشند در این قرعهکشی اسمشان در نمی آید و بایستی برای دومین مرحله از طرح فروش فوقالعاده خود را آماده کنند.
در این میان قرار شده شرکت های خودروسازی دوباره طرح پیش فروش خودرو را فعال کنند تا بازار بتواند روال هفته پیش خود را که کاهش قیمتها است ادامه دهد. از هفته آینده 75 هزار خودرو در طرح پیش فروش قرار میگیرد که موعد تحویل این خودروها سال آینده خواهد بود.
به هر ترتیب این امیدواری وجود دارد که ثبت نام ها به روش سختگیرانه حداقل تا کاهش تقاضای واقعی ادامه پیدا کند، در غیر اینصورت سیاست تنظیم بازار خودرو و طرح های فروش فوق العاده نمیتواند اثرگذار باشد.
کارشناسان فاوا در گفتوگو با «ایران» از طرح جدید سازمان فناوری اطلاعات می گویند
پایان انحصار با «هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی»
سوسن صادقی
خبرنگار
«طرح هر ایرانی؛ یک تلویزیون اینترنتی» که یکی از طرحهای راهاندازی شده از سوی سازمان فناوری اطلاعات است 8 خردادماه از سوی رئیسجمهوری افتتاح شد. اما این طرح چگونه طرحی است؟ چقدر میتواند به توسعه اینترنت خانگی و تولید محتوای حوزه فیلم و ویدئو کمک کند؟ چه مزایایی برای کاربران دارد و مهمتر اینکه آیا به انحصار صداوسیما پایان خواهد داد؟ این سؤالها را رئیس سازمان فناوری اطلاعات و کارشناسان حوزه فاوا پاسخ دادند.
یک طرح کارآمد
«این طرح، طرحی خوب و کارآمد برای توسعه فرهنگ استفاده از تلویزیونهای اینترنتی و اینترنت خانگی است.» محمدعلی یوسفیزاده مدیرعامل شرکت ارتباطات ثابت (FCP) آسیاتک با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: در پلتفرمی که از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
ictgifts.ir راهاندازی شده است تمام تلویزیونهای اینترنتی در این پلتفرم قرار دارند و مشترکان میتوانند با مراجعه به آن از طریق اینترنت خانگی محتواهای مورد نظر خود را تماشا کنند.
یوسفیزاده با اشاره به اینکه ما جزو اپراتورهایی هستیم که در دو بخش ماجرا یعنی هم بهعنوان ارائه دهنده سرویس VOD (تلویزیون اینترنتی تماشاخانه) و ارائه دهنده اینترنت خانگی فعال هستیم، افزود: پیش از این مردم برای دریافت برنامههای تلویزیون اینترنتی از اینترنت تلفن همراه استفاده میکردند ولی با این طرح مردم به استفاده از اینترنت خانگی ترغیب میشوند و البته متوجه خواهند شد که اینترنت خانگی نیز از کیفیت لازم برای تماشای فیلم و ویدئو برخوردار است.
وی در ادامه گفت: در همین چند روز که از اجرای طرح میگذرد هم تعداد کاربران تلویزیون اینترنتی و هم مصرف اینترنت خانگی افزایش یافته است. از آنجایی که فرهنگ استفاده از پرداخت حق اشتراک برای دریافت محتوای فیلم و ویدئو بهصورت میلیونی وجود دارد انتظار میرود با این طرح فرهنگسازی بیشتر شده و استفاده از تلویزیونهای اینترنتی نیز افزایش یابد.
این فعال حوزه اینترنت خانگی درباره اینکه آیا این طرح به انحصار صداوسیما پایان خواهد داد یا خیر، گفت: برنامههای شبکههای تلویزیونی و تلویزیونهای اینترنتی دو مقوله جدا از هم هستند. نسل جدیدی از صداوسیما با تلویزیونهای اینترنتی شکل گرفته است و یک سیستم تعاملی است. مصرفکننده بر اساس زمان و نوع محتوای دلخواهش از تلویزیونهای اینترنتی استفاده میکند و آوردههای متفاوتی نسبت به شبکههای تلویزیونی سنتی دارد. از آنجایی که هر دو متفاوت هستند، نمیتوان گفت که این طرح جایگزین صداوسیما خواهد شد، چرا که هر دو مکمل همدیگر هستند. وی افزود: صداوسیما نیز تلویزیونهای اینترنتی را پذیرفته است در غیر این صورت مجوز فعالیت از طریق صوت و تصویر فراگیر را به شرکتهای فعال در این زمینه ارائه نمیداد.
شکسته شدن انحصار
مجید حصارکی کارشناس فناوری اطلاعات اعتقاد دارد که وزارت ارتباطات در بهترین زمان ممکن، اقدام به راهاندازی تلویزیون اینترنتی کرده، چرا که تمام بسترها (مانند وجود اینترنت پرسرعت در شهرها و حتی روستاها و پرداخت حق اشتراک ) از سوی کاربران آماده است.
حصارکی به «ایران» گفت: رسانه های ویدئویی با سرعت عجیبی در حال رشد هستند و تماشای محتواها در هر بار نمایش یک فیلم و ویدئو به میلیونها دقیقه میرسد. شرکتهای بزرگ اشتراک ویدئویی مانند آپارات یا تلویزیونهای اینترنتی مانند تلوبیون، آیو یا VODهایی مانند نماوا و فیلم نت، تماشاخانه و... شکل گرفتهاند و ما مسیر فوقالعادهای را در این حوزه در پیش رو داریم و ورود به این صحنه شکستی در بر ندارد.
این کارشناس فناوری اطلاعات معتقد است این طرح موجب میشود تا انحصار در صداوسیما شکسته شود و شکسته شدن انحصار باعث رشد، افزایش درآمدزایی و کیفیت محصولات فیلم و ویدئو و بالا رفتن رقابت میشود چرا که وقتی رقابت در اکوسیستم شکل بگیرد آنهایی که قوی هستند میمانند و رشد میکنند و آنهایی هم که ضعیف هستند یا از رده خارج شده یا ادغام میشوند و این در کل به نفع مخاطب است که میتواند از بین محتواهای زیاد حق انتخاب داشته باشد. وی افزود: از سوی دیگر تمام اجزای اکوسیستم از تولیدکننده محتوا تا ارائهکننده پلتفرم و حتی مخاطبان میتوانند از این طرح سود ببرند. حتی این طرح برای خود سازمان صداوسیما نیز مفید است چون رسانههای اینترنتی موجب میشود که کیفیت برنامههای این سازمان نیز افزایش یابد و محتوایی که عرضه میکند کیفیت خوبی داشته باشد. حصارکی اعتقاد دارد باید مسئولان مربوطه دقت کنند که در بین تلویزیونهای اینترنتی نیز انحصار به وجود نیاید و به چند تا تلویزیون اینترنتی منحصر نشود باید فضایی ایجاد شود که همه در این فضا رشد کنند و آنهایی که محتوای خوبی ارائه میدهند، ماندگار شوند.
افزایش تولید و توزیع محتوا
خسرو سلجوقی کارشناس فناوری اطلاعات نیز معتقد است شعار «هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی» شعاری است که میتواند با اجرایی شدن، در کاربردی شدن فضای مجازی و همچنین افزایش سواد رسانهای جامعه و تولید و توزیع محتوا در این فضا کمک کند.
سلجوقی به «ایران» گفت: برخلاف دنیا استفاده از فیلم و ویدئو هنوز مانند متن و نوشته جایگاه خود را در فضای مجازی کشور ما پیدا نکرده ولی شیوع بیماری کرونا این فرصت را فراهم کرد تا تولیدکنندگان محتوا به سمت فیلم و ویدئو بیشتر رغبت نشان دهند و از این طریق به مهارت آموزی، بهبود بهداشت و سلامت، پرکردن اوقات فراغت و ارتباطات سازنده کمک کنند.
وی درباره اینکه این طرح آیا به انحصار صداوسیما پایان میدهد یا خیر، گفت: به نظر میرسد رسانه ملی نیز این موضوع را پذیرفته است و باید از این ابزار استفاده کند. در همین راستا صداوسیما دسترسی به آرشیو برنامههای منتشره خود را امکانپذیر کرده است از اینرو فکر میکنم آهسته آهسته از انحصاری بودن صداوسیما کاسته شده و بر فضای رقابتی برای بهبود فعالیتها و کیفیت محتواهای تولیدی و جذب و نگه داشتن مخاطبان خود افزوده شود.
محسن مروجی فعال حوزه تولید محتوای کودک نیز اعتقاد دارد هر چند «طرح هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی» با نیت سیاسی راهاندازی شده، طرح خوبی است اما به شرطی که بدرستی پیادهسازی شده و مسیر رشد خود را منطقی طی کند. مروجی به «ایران» گفت: این طرح دارای پتانسیل بالایی در بخش تولید محتوا، درآمدزایی شخصی، خود اشتغالی و... است و میتواند نوآوری و خلاقیت را در حوزه محتوای فیلم و ویدئو توسعه دهد. از سوی دیگر این طرح نه تنها منافع عمومی زیادی در بر خواهد داشت، بلکه برای رسانه ملی هم میتواند منافع خوبی در برداشته باشد ولی امیدوارم اصل موضوع بهدلیل بحثهای سیاسی از بین نرود. عباس منصورنژاد پژوهشگر و مدرس رسانههای مجازی نیز معتقد است که راهاندازی تلویزیون اینترنتی اقدام مطلوبی است که میتواند تحولات گستردهای را دراکوسیستم رسانهها و فناوری اطلاعات ایجاد کند. منصورنژاد به «ایران» گفت: یکی از راههای تقویت شبکه ملی اطلاعات و ترغیب کاربران به استفاده بیشتر از این شبکه، تقویت بسترهایی همانند تلویزیون اینترنتی است.
وی با اشاره به اینکه محتوا یکی از دغدغههای مهم در شبکه ملی اطلاعات است، افزود: وقتی زیرساخت فعلی شبکه ملی اطلاعات با ظرفیتی بیش از ۱۴ برابر میزان مصرف فعلی شهروندان تهیه شده پس این خلأ تنها میتواند با تولید محتوا مرتفع شود و محتوای ویدئویی نیز از جذابترین و کاربردیترین محتوا هاست.
این کارشناس رسانههای مجازی اعتقاد دارد همه فعالان اکوسیستم فناوری اطلاعات بر اهمیت محتوا اذعان دارند ولی باید برای تولید محتوای فاخر و کاربرپسند اقدامهای جدی صورت بگیرد و تلویزیونهای اینترنتی میتوانند کمک شایانی به این موضوع کنند.
منصورنژاد در ادامه گفت: با گسترش شبکههای اجتماعی، سلایق مردم در استفاده از مطالب متنوعتر و کیفیتر شده بنابراین باید پاسخگوی نیاز محتوایی مخاطبان باشیم، در غیر این صورت امکان دارد مخاطب به سمت محتوای نامطلوب کشیده شود، بنابراین تلویزیون اینترنتی میتواند با کمک بخش خصوصی بهصورت گسترده محتوای متنوع تولید کند و نیاز متنوع مخاطبان را پاسخ دهد.
نیم نگاه
حق انتخاب محتوا به دست کاربران
«به جز بحث فرهنگی که یکی از نیازهای مردم است، ما با کمبود محتوا در شبکه ملی اطلاعات روبهرو هستیم و از سوی دیگر باید مردم را به استفاده از اینترنت ثابت و شناخت تلویزیونهای اینترنتی تشویق کنیم.»
امیر ناظمی رئیس سازمان فناوری اطلاعات با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: «طرح هر ایرانی؛ یک تلویزیون اینترنتی» تجربه شیرین حق انتخاب محتوا برای شهروندان ایرانی خواهد بود و میتواند ما را در اهدافی که دنبال میکنیم، یاری دهد.
ناظمی به اهداف جانبی این طرح اشاره کرد و گفت: اول اینکه مردم با پلتفرمهای VOD (تلویزیونهای اینترنتی) آشنایی کافی ندارند بنابراین، این طرح کمک میکند که این پلتفرمهای تلویزیون اینترنتی شناخته شود. هرچند پیش از این نیز با کاهش قیمت ترافیک به نیم بها، سعی کردیم تا این پلتفرمها برای مردم بیشتر شناخته شوند که این اقدام هم باعث شد تا کاربران آن به 1.8 میلیون کاربر افزایش یابد. هرچند حدود 3میلیون بیننده نیز بدون پرداخت حق عضویت، از محتواهای رایگان استفاده میکنند. وی افزود: ماهیانه نیز حدود 7 میلیارد دقیقه از سوی مردم از این محصولات فرهنگی استفاده میشود که با تداوم روند فروش حق اشتراک تلویزیونهای اینترنتی اندازه این بازار به حدود ۶۴۸ میلیارد تومان رسیده است. رئیس سازمان فناوری اطلاعات دلیل دیگر راهاندازی این طرح را کمک به افزایش مصرف اینترنت خانگی عنوان کرد و گفت: مردم ترجیح میدادند حتی در خانه از اینترنت تلفن همراه استفاده کنند از آنجایی که ما باندهای فرکانسی 700 و 800 مگاهرتز را در اختیار نداریم و زودتر از دنیا در این زمینه به اشباع رسیدهایم. بنابراین باید مردم را به استفاده از اینترنت خانگی تشویق کنیم و با این طرح، مردم میتوانند از اینترنت خانگی برای دیدن محتوایی مانند ویدئو و فیلم استفاده کنند و همین امر نیز موجب میشود که زیرساختهای ارتباطات ثابت نیز توسعه یابد. وی افزود: از آنجایی که ۷۰ درصد ترافیک اینترنت در دنیا به پخش فیلم و ویدئو، موسیقی و صوت تعلق دارد اما این عدد در ایران حدود ۲۰ درصد است و این درحالی است که ظرفیت فعلی شبکه ملی اطلاعات حدود ۱۴ برابر میزان مصرفی مردم است و این طرح به افزایش محتوا بر بستر شبکه ملی اطلاعات کمک میکند. ناظمی با اشاره به عضویت رایگان یک ماهه بابت استفاده از تلویزیونهای اینترنتی گفت: از روز افتتاح عضویت یک ماهه مردم به صورترایگان (حق عضویت و ترافیک) در تلویزیونهای اینترنتی در سایتctgifts.ir فراهم شده و کاربران اینترنت ثابت خانگی بهمدت یک ماه میتوانند به انتخاب خودشان عضو سه تلویزیون اینترنتی شوند و از محتوای آن استفاده کنند. با اجرای این طرح، پیشبینی میکنیم بازار تلویزیونهای اینترنتی به دو برابر فعلی افزایش پیدا کند.البته آمارها نشان میدهد در مدت یک هفته نزدیک به 100 هزار کاربر این پلتفرمها افزایش یافته است. وی در پاسخ به این سؤال که آیا این طرح با سازمان صوت و تصویر فراگیر صداوسیما موازی کاری محسوب نمیشود، گفت: این طرح با برنامه صوت و تصویر فراگیر صدا وسیما هیچ منافاتی ندارد، چرا که شرکتهایی که از این سازمان مجوز داشتند را مبنا قرار دادیم. این طرح، طرحی تشویقی است تا ضریب نفوذ و استفاده از تلویزیونهای اینترنتی و پلتفرمهای ویدئویی افزایش پیدا کند
خبرنگار
«طرح هر ایرانی؛ یک تلویزیون اینترنتی» که یکی از طرحهای راهاندازی شده از سوی سازمان فناوری اطلاعات است 8 خردادماه از سوی رئیسجمهوری افتتاح شد. اما این طرح چگونه طرحی است؟ چقدر میتواند به توسعه اینترنت خانگی و تولید محتوای حوزه فیلم و ویدئو کمک کند؟ چه مزایایی برای کاربران دارد و مهمتر اینکه آیا به انحصار صداوسیما پایان خواهد داد؟ این سؤالها را رئیس سازمان فناوری اطلاعات و کارشناسان حوزه فاوا پاسخ دادند.
یک طرح کارآمد
«این طرح، طرحی خوب و کارآمد برای توسعه فرهنگ استفاده از تلویزیونهای اینترنتی و اینترنت خانگی است.» محمدعلی یوسفیزاده مدیرعامل شرکت ارتباطات ثابت (FCP) آسیاتک با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: در پلتفرمی که از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
ictgifts.ir راهاندازی شده است تمام تلویزیونهای اینترنتی در این پلتفرم قرار دارند و مشترکان میتوانند با مراجعه به آن از طریق اینترنت خانگی محتواهای مورد نظر خود را تماشا کنند.
یوسفیزاده با اشاره به اینکه ما جزو اپراتورهایی هستیم که در دو بخش ماجرا یعنی هم بهعنوان ارائه دهنده سرویس VOD (تلویزیون اینترنتی تماشاخانه) و ارائه دهنده اینترنت خانگی فعال هستیم، افزود: پیش از این مردم برای دریافت برنامههای تلویزیون اینترنتی از اینترنت تلفن همراه استفاده میکردند ولی با این طرح مردم به استفاده از اینترنت خانگی ترغیب میشوند و البته متوجه خواهند شد که اینترنت خانگی نیز از کیفیت لازم برای تماشای فیلم و ویدئو برخوردار است.
وی در ادامه گفت: در همین چند روز که از اجرای طرح میگذرد هم تعداد کاربران تلویزیون اینترنتی و هم مصرف اینترنت خانگی افزایش یافته است. از آنجایی که فرهنگ استفاده از پرداخت حق اشتراک برای دریافت محتوای فیلم و ویدئو بهصورت میلیونی وجود دارد انتظار میرود با این طرح فرهنگسازی بیشتر شده و استفاده از تلویزیونهای اینترنتی نیز افزایش یابد.
این فعال حوزه اینترنت خانگی درباره اینکه آیا این طرح به انحصار صداوسیما پایان خواهد داد یا خیر، گفت: برنامههای شبکههای تلویزیونی و تلویزیونهای اینترنتی دو مقوله جدا از هم هستند. نسل جدیدی از صداوسیما با تلویزیونهای اینترنتی شکل گرفته است و یک سیستم تعاملی است. مصرفکننده بر اساس زمان و نوع محتوای دلخواهش از تلویزیونهای اینترنتی استفاده میکند و آوردههای متفاوتی نسبت به شبکههای تلویزیونی سنتی دارد. از آنجایی که هر دو متفاوت هستند، نمیتوان گفت که این طرح جایگزین صداوسیما خواهد شد، چرا که هر دو مکمل همدیگر هستند. وی افزود: صداوسیما نیز تلویزیونهای اینترنتی را پذیرفته است در غیر این صورت مجوز فعالیت از طریق صوت و تصویر فراگیر را به شرکتهای فعال در این زمینه ارائه نمیداد.
شکسته شدن انحصار
مجید حصارکی کارشناس فناوری اطلاعات اعتقاد دارد که وزارت ارتباطات در بهترین زمان ممکن، اقدام به راهاندازی تلویزیون اینترنتی کرده، چرا که تمام بسترها (مانند وجود اینترنت پرسرعت در شهرها و حتی روستاها و پرداخت حق اشتراک ) از سوی کاربران آماده است.
حصارکی به «ایران» گفت: رسانه های ویدئویی با سرعت عجیبی در حال رشد هستند و تماشای محتواها در هر بار نمایش یک فیلم و ویدئو به میلیونها دقیقه میرسد. شرکتهای بزرگ اشتراک ویدئویی مانند آپارات یا تلویزیونهای اینترنتی مانند تلوبیون، آیو یا VODهایی مانند نماوا و فیلم نت، تماشاخانه و... شکل گرفتهاند و ما مسیر فوقالعادهای را در این حوزه در پیش رو داریم و ورود به این صحنه شکستی در بر ندارد.
این کارشناس فناوری اطلاعات معتقد است این طرح موجب میشود تا انحصار در صداوسیما شکسته شود و شکسته شدن انحصار باعث رشد، افزایش درآمدزایی و کیفیت محصولات فیلم و ویدئو و بالا رفتن رقابت میشود چرا که وقتی رقابت در اکوسیستم شکل بگیرد آنهایی که قوی هستند میمانند و رشد میکنند و آنهایی هم که ضعیف هستند یا از رده خارج شده یا ادغام میشوند و این در کل به نفع مخاطب است که میتواند از بین محتواهای زیاد حق انتخاب داشته باشد. وی افزود: از سوی دیگر تمام اجزای اکوسیستم از تولیدکننده محتوا تا ارائهکننده پلتفرم و حتی مخاطبان میتوانند از این طرح سود ببرند. حتی این طرح برای خود سازمان صداوسیما نیز مفید است چون رسانههای اینترنتی موجب میشود که کیفیت برنامههای این سازمان نیز افزایش یابد و محتوایی که عرضه میکند کیفیت خوبی داشته باشد. حصارکی اعتقاد دارد باید مسئولان مربوطه دقت کنند که در بین تلویزیونهای اینترنتی نیز انحصار به وجود نیاید و به چند تا تلویزیون اینترنتی منحصر نشود باید فضایی ایجاد شود که همه در این فضا رشد کنند و آنهایی که محتوای خوبی ارائه میدهند، ماندگار شوند.
افزایش تولید و توزیع محتوا
خسرو سلجوقی کارشناس فناوری اطلاعات نیز معتقد است شعار «هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی» شعاری است که میتواند با اجرایی شدن، در کاربردی شدن فضای مجازی و همچنین افزایش سواد رسانهای جامعه و تولید و توزیع محتوا در این فضا کمک کند.
سلجوقی به «ایران» گفت: برخلاف دنیا استفاده از فیلم و ویدئو هنوز مانند متن و نوشته جایگاه خود را در فضای مجازی کشور ما پیدا نکرده ولی شیوع بیماری کرونا این فرصت را فراهم کرد تا تولیدکنندگان محتوا به سمت فیلم و ویدئو بیشتر رغبت نشان دهند و از این طریق به مهارت آموزی، بهبود بهداشت و سلامت، پرکردن اوقات فراغت و ارتباطات سازنده کمک کنند.
وی درباره اینکه این طرح آیا به انحصار صداوسیما پایان میدهد یا خیر، گفت: به نظر میرسد رسانه ملی نیز این موضوع را پذیرفته است و باید از این ابزار استفاده کند. در همین راستا صداوسیما دسترسی به آرشیو برنامههای منتشره خود را امکانپذیر کرده است از اینرو فکر میکنم آهسته آهسته از انحصاری بودن صداوسیما کاسته شده و بر فضای رقابتی برای بهبود فعالیتها و کیفیت محتواهای تولیدی و جذب و نگه داشتن مخاطبان خود افزوده شود.
محسن مروجی فعال حوزه تولید محتوای کودک نیز اعتقاد دارد هر چند «طرح هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی» با نیت سیاسی راهاندازی شده، طرح خوبی است اما به شرطی که بدرستی پیادهسازی شده و مسیر رشد خود را منطقی طی کند. مروجی به «ایران» گفت: این طرح دارای پتانسیل بالایی در بخش تولید محتوا، درآمدزایی شخصی، خود اشتغالی و... است و میتواند نوآوری و خلاقیت را در حوزه محتوای فیلم و ویدئو توسعه دهد. از سوی دیگر این طرح نه تنها منافع عمومی زیادی در بر خواهد داشت، بلکه برای رسانه ملی هم میتواند منافع خوبی در برداشته باشد ولی امیدوارم اصل موضوع بهدلیل بحثهای سیاسی از بین نرود. عباس منصورنژاد پژوهشگر و مدرس رسانههای مجازی نیز معتقد است که راهاندازی تلویزیون اینترنتی اقدام مطلوبی است که میتواند تحولات گستردهای را دراکوسیستم رسانهها و فناوری اطلاعات ایجاد کند. منصورنژاد به «ایران» گفت: یکی از راههای تقویت شبکه ملی اطلاعات و ترغیب کاربران به استفاده بیشتر از این شبکه، تقویت بسترهایی همانند تلویزیون اینترنتی است.
وی با اشاره به اینکه محتوا یکی از دغدغههای مهم در شبکه ملی اطلاعات است، افزود: وقتی زیرساخت فعلی شبکه ملی اطلاعات با ظرفیتی بیش از ۱۴ برابر میزان مصرف فعلی شهروندان تهیه شده پس این خلأ تنها میتواند با تولید محتوا مرتفع شود و محتوای ویدئویی نیز از جذابترین و کاربردیترین محتوا هاست.
این کارشناس رسانههای مجازی اعتقاد دارد همه فعالان اکوسیستم فناوری اطلاعات بر اهمیت محتوا اذعان دارند ولی باید برای تولید محتوای فاخر و کاربرپسند اقدامهای جدی صورت بگیرد و تلویزیونهای اینترنتی میتوانند کمک شایانی به این موضوع کنند.
منصورنژاد در ادامه گفت: با گسترش شبکههای اجتماعی، سلایق مردم در استفاده از مطالب متنوعتر و کیفیتر شده بنابراین باید پاسخگوی نیاز محتوایی مخاطبان باشیم، در غیر این صورت امکان دارد مخاطب به سمت محتوای نامطلوب کشیده شود، بنابراین تلویزیون اینترنتی میتواند با کمک بخش خصوصی بهصورت گسترده محتوای متنوع تولید کند و نیاز متنوع مخاطبان را پاسخ دهد.
نیم نگاه
حق انتخاب محتوا به دست کاربران
«به جز بحث فرهنگی که یکی از نیازهای مردم است، ما با کمبود محتوا در شبکه ملی اطلاعات روبهرو هستیم و از سوی دیگر باید مردم را به استفاده از اینترنت ثابت و شناخت تلویزیونهای اینترنتی تشویق کنیم.»
امیر ناظمی رئیس سازمان فناوری اطلاعات با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: «طرح هر ایرانی؛ یک تلویزیون اینترنتی» تجربه شیرین حق انتخاب محتوا برای شهروندان ایرانی خواهد بود و میتواند ما را در اهدافی که دنبال میکنیم، یاری دهد.
ناظمی به اهداف جانبی این طرح اشاره کرد و گفت: اول اینکه مردم با پلتفرمهای VOD (تلویزیونهای اینترنتی) آشنایی کافی ندارند بنابراین، این طرح کمک میکند که این پلتفرمهای تلویزیون اینترنتی شناخته شود. هرچند پیش از این نیز با کاهش قیمت ترافیک به نیم بها، سعی کردیم تا این پلتفرمها برای مردم بیشتر شناخته شوند که این اقدام هم باعث شد تا کاربران آن به 1.8 میلیون کاربر افزایش یابد. هرچند حدود 3میلیون بیننده نیز بدون پرداخت حق عضویت، از محتواهای رایگان استفاده میکنند. وی افزود: ماهیانه نیز حدود 7 میلیارد دقیقه از سوی مردم از این محصولات فرهنگی استفاده میشود که با تداوم روند فروش حق اشتراک تلویزیونهای اینترنتی اندازه این بازار به حدود ۶۴۸ میلیارد تومان رسیده است. رئیس سازمان فناوری اطلاعات دلیل دیگر راهاندازی این طرح را کمک به افزایش مصرف اینترنت خانگی عنوان کرد و گفت: مردم ترجیح میدادند حتی در خانه از اینترنت تلفن همراه استفاده کنند از آنجایی که ما باندهای فرکانسی 700 و 800 مگاهرتز را در اختیار نداریم و زودتر از دنیا در این زمینه به اشباع رسیدهایم. بنابراین باید مردم را به استفاده از اینترنت خانگی تشویق کنیم و با این طرح، مردم میتوانند از اینترنت خانگی برای دیدن محتوایی مانند ویدئو و فیلم استفاده کنند و همین امر نیز موجب میشود که زیرساختهای ارتباطات ثابت نیز توسعه یابد. وی افزود: از آنجایی که ۷۰ درصد ترافیک اینترنت در دنیا به پخش فیلم و ویدئو، موسیقی و صوت تعلق دارد اما این عدد در ایران حدود ۲۰ درصد است و این درحالی است که ظرفیت فعلی شبکه ملی اطلاعات حدود ۱۴ برابر میزان مصرفی مردم است و این طرح به افزایش محتوا بر بستر شبکه ملی اطلاعات کمک میکند. ناظمی با اشاره به عضویت رایگان یک ماهه بابت استفاده از تلویزیونهای اینترنتی گفت: از روز افتتاح عضویت یک ماهه مردم به صورترایگان (حق عضویت و ترافیک) در تلویزیونهای اینترنتی در سایتctgifts.ir فراهم شده و کاربران اینترنت ثابت خانگی بهمدت یک ماه میتوانند به انتخاب خودشان عضو سه تلویزیون اینترنتی شوند و از محتوای آن استفاده کنند. با اجرای این طرح، پیشبینی میکنیم بازار تلویزیونهای اینترنتی به دو برابر فعلی افزایش پیدا کند.البته آمارها نشان میدهد در مدت یک هفته نزدیک به 100 هزار کاربر این پلتفرمها افزایش یافته است. وی در پاسخ به این سؤال که آیا این طرح با سازمان صوت و تصویر فراگیر صداوسیما موازی کاری محسوب نمیشود، گفت: این طرح با برنامه صوت و تصویر فراگیر صدا وسیما هیچ منافاتی ندارد، چرا که شرکتهایی که از این سازمان مجوز داشتند را مبنا قرار دادیم. این طرح، طرحی تشویقی است تا ضریب نفوذ و استفاده از تلویزیونهای اینترنتی و پلتفرمهای ویدئویی افزایش پیدا کند
گزارش «ایران» از بررسی پیمایش گذران وقت جمعیت بالای 15 سال طی یک شبانه روز در مناطق شهری
2 دقیقه برای دیگران وقت میگذاریم و 11 ساعت برای خودمان!
حمیده امینی فرد
خبرنگار
٢٤ ساعت یک شهروند ایرانی در شبانه روز چگونه میگذرد؟ حتماً فکر میکنید جواب این سؤال باید به میزان میلیونها نفری که در شهرهای ایران زندگی میکنند متفاوت باشد، یا نه ممکن است فریب افرادی را بخورید که در طول روز مدام نگاهشان به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است و حدس بزنید اغلب وقت ما در رسانههای مجازی سپری میشود، اما نه! آمارهای رسمی نشان میدهد ما میلیونها شهروند شهرهای مختلف به طور متوسط ١١ ساعت و ١٥ دقیقه از وقت خودمان را صرف رسیدگی و خود مراقبتی از خودمان میکنیم! میخوابیم، غذا میخوریم، میآشامیم، حمام میرویم، به بهداشتمان میپردازیم و برای سلامتیمان به پزشک مراجعه میکنیم! اما این تقریباً نیمی از وقت شبانه روز ما را میگیرد با ١٢ ساعت و ٤٥ دقیقه باقیمانده چه میکنیم؟ در یک مطالعه آماری که در پاییز سال ٩٨ برای سومین دوره آماری از سوی مرکزآمار ایران انجام شده، الگوی گذران وقت افراد بالای ١٥ سال در مناطق شهری کشور، بر مبنای طبقهبندی بینالمللی ایکاتوس به تصویر کشیده شده و با همین مبنا اولین و دومین دوره آماری طی یک دوره یک ساله ۸۸- ۱۳۸۷ و ۹۴-۱۳۹۳ اجرا شده است. خدیجه کریمی، رئیس گروه آمارهای اجتماعی، دفتر جمعیت و نیروی کار و سرشماری مرکز آمار در گفتوگو با «ایران» به دومین گروه فعالیت اشاره میکند که ایرانیها در آن بیشترین وقت خود را میگذرانند. (فرهنگ، فراغت، رسانههای گروهی و تمرینهای ورزشی). او میگوید که هر ایرانی بالای ١٥ سال در شهرها به طور متوسط ٤ ساعت و ٦ دقیقه را صرف فعالیتهای فرهنگی، تفریحی، ورزشی مثل رفتن به بوستانها و پارکها، مشارکتهای فرهنگی، مطالعه در اوقات فراغت، تماشای تلویزیون، گوش دادن به رادیو، رفتن به سینما و... می کند. اما به گفته کریمی، بعد از گروه دوم، به طور متوسط بیشترین زمان ایرانیها با ٢ ساعت و ٤٩ دقیقه صرف فعالیتهای شغلی با مزد میشود که اشتغال در شرکتها، نهادهای دولتی و مؤسسات غیرانتفاعی، خرید و فروش کالا در بنگاههای اقتصادی خانگی، اشتغال در بنگاههای اقتصادی خانگی تولید کالا، جستوجوی شغل، راهاندازی شغل بهعنوان مثال در همین طبقه قرار میگیرد. معاشرت، ارتباط، مشارکت اجتماعی و آداب و رسوم دینی هم حدوداً یک ساعت و ٣٩ دقیقه را شامل میشود. در یک شبانه روز متوسط زمان صرف شده در فضای مجازی ۲۱ دقیقه بوده که ۱۶ دقیقه آن مربوط به فعالیت فرهنگ، فراغت، رسانههای گروهی و تمرینهای ورزشی است. البته در استفاده از فضای مجازی نوع فعالیت انجام شده مهم است، مثلاً اگر دانشآموزی از فضای مجازی بهمنظور آموزش آنلاین استفاده کند در طبقهبندی گروه فعالیت «یادگیری» قرار میگیرد.
بهگفته او البته یکی از اهداف اجرای این طرح در برخی کشورها، محاسبه کار بدون مزد خانگی است که طیف گستردهای از پخت و پز در خانه، نظافت منزل، تولید کالا برای مصرف خانوار، نگهداری از فرزند و سالمند را شامل میشود که در ازای آن حقوقی دریافت نمیکنند. خدمات خانگی بدون مزد برای اعضای خانواده و خانوار در کشور ما، ٢ ساعت و ٤١ دقیقه بوده است، جالب اینکه کارهای داوطلبانه بدون مزد فقط ٢ دقیقه است.
عموم کشورها از دادههای پیمایش گذران وقت برای سیاستگذاری، تحلیلهای جامعه شناسی و روان شناسی و وضعیت سرمایه اجتماعی استفاده میکنند و بر مبنای آن کیفیت زندگی و مسائل مختلف را بررسی میکنند. مثلاً در جوامع غربی اگر شما ٧٩ سال عمر کنید، بهطور متوسط ٣٣ سال در رختخواب هستید که از این میزان ٧ ساعت را در تلاش برای خوابیدن به سر میبرید. یا ١٣ سال و ٢ ماه کار میکنید و ١١ سال و ٤ ماه به تماشای تلویزیون مینشینید، از این ١١ سال البته ٣ سال در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی صرف میشود، ٤ سال و ٦ ماه به خوردن و ٣ سال و یکماه تعطیلات و یکسال و ٤ ماه هم ورزش و تحرک دارید، حتی میزان روابط عاشقانه شما هم مشخص است. اما آیا در جامعه ایران همچنین تحلیلی انجام شده است؟ متأسفانه هیچ تحلیل رسمی و دولتی در این زمینه وجود ندارد.
ضرورت ارایه جزییات این پیمایش به مردم
حسین ایمانی جاجرمی، جامعه شناس نیز با مثبت دانستن پیمایش گذران وقت ایرانیها میگوید: تحلیل چنین پیمایشهایی میتواند به بررسی وضعیت جامعه و برنامهریزی برای گروهها منجر شود، درصورتیکه بتوانیم جزئیات این پیمایش را در دسترس عموم قرار دهیم و حتی نسبت به دورههای گذشته مقایسه کنیم و ببینیم در این ٥ سال چه تحولاتی رخ داده است، آیا خود مراقبتی بهعنوان بیشترین زمان اختصاص داده شده در هر شبانه روز کمتر شده یا بیشتر؟ اگر کمتر شده چه عللی داشته است؟ آیا کیفیت خواب مردم تغییر کرده و عواملی مثل گرانی و تورم در این پیمایش بر چه فاکتورهایی بیشترین تأثیر را گذاشته است؟ مثلاً موجب شده مردم کمتر به تفریح بروند؟ توضیحات مختصر و خطی برای تحلیل این دادهها کفایت نمیکند، در حوزه کار بدون مزد باید دید سهم زنان تا چه اندازه تغییر کرده است و چقدر بر کیفیت زندگی زنان تأثیرگذار بوده؟
او ادامه میدهد: اینکه بیشترین زمان ما صرف خودمراقبتی میشود در یک تحلیل میتواند نشان دهد ما بیشتر وقت خود را صرف خودمان میکنیم تا کارهای داوطلبانه و کمک به دیگران! چراکه در این پیمایش کارهای داوطلبانه ٢ دقیقه بیشتر نیست و این بیشتر حالت مصرفی جامعه ما را نشان میدهد تا مولد بودن! و البته اینکه بیشترین وقت ما در خانه صرف میشود تا فضای عمومی و انجام کارهای خیریه و داوطلبانه؛ و این به نوعی نشاندهنده درونگرا بودن جامعه ماست. یا مثلاً برای یادگیری رسمی ٤٣ دقیقه بیشتر وقت نمیگذاریم که میتواند نشاندهنده پایین بودن ابتکار و خلاقیت و تولید باشد، البته همه این فاکتورها نیازمند کار جدی و تحلیل است، اما میتواند در بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی، قدرت جامعه مدنی، تأثیر سیاستها و فاکتورهای اقتصادی کمککننده باشد.
او میگوید: زمانی در گزارش نشریه فایننشیال تایمز میخواندم که خواب جوانها و نوجوانهای امریکایی نسبت به گذشته بیشتر شده و آنها زمان کمتری را در تلویزیون میگذرانند، چراکه بیشتر به سمت شبکههای اجتماعی گرایش پیدا کردهاند، آنها تحلیل جزبهجز شهروندان را دارند و میدانند ٢٤ ساعت یک فرد صرف چه مواردی میشود.
مقایسه آماری پیمایش ٩٣ نسبت به ٩٨ البته به علت تغییر طیفها از ١٥ به ٩ کار سادهای نیست، اما درباره مراقبت شخصی میتوان گفت که در ٥ سال گذشته ایرانیها با ١٣ ساعت و ٢٢ دقیقه زمان بیشتری را صرف خودشان میکردند، اما اینکه چرا این زمان کاهش یافته، در کدام بخش بوده و این زمان به کدام سمت رفته است، مشخص نیست! البته بهار و تابستان امسال قطعاً نتایج این پیمایش را تحت تأثیر قرار خواهد داد، باید دید پس از بررسی چهار فصل چه نتایجی بهدست خواهد آمد و نسبت به دو دوره گذشته چه تغییراتی رخ داده است!
سیروس عسگری، مجید طاهری و «مایکل وایت» از زندان به خانه برگشتند
دیپلماسی «تبادل»
گروه سیاسی/ دیپلماسی برای تبادل زندانیان ایران و امریکا در اوج بحران دیپلماتیک دو کشور گره گشا بود. آزادی دو زندانی ایرانی در امریکا و یک تبعه امریکایی از ایران از جمله اتفاقاتی بود که در چند روز اخیر با وساطت سوئیس، کشور حافظ منافع امریکا در ایران اتفاق افتاد تا دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا این رویداد را مقدمه خوبی برای توافقی دیگر با جمهوری اسلامی قلمداد کند. تهران و واشنگتن در یک سال اخیر گفتوگوهای مستقیم و غیر مستقیمی را با هدف تبادل زندانی آغاز کردهاند که آزادی چند شهروند ایرانی و امریکایی در ماه های گذشته نشان داده این رایزنیها چندان بیثمر نبوده است. ملاقات ظریف و «بیل ریچاردسون»، فرماندار سابق امریکا در نیویورک از جمله دیدارهایی بوده که با همین هدف صورت گرفته است. سخنگوی وزارت خارجه ایران در گفتوگو با روزنامه «ایران» این دیدار را تأیید کرد و گفت این دیدار سال گذشته و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل انجام شده است. سهشنبه هفته پیش بود که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در صفحه اینستاگرامش از عزیمت سیروس عسگری دانشمند ایرانی بازداشت شده از امریکا به ایران خبر داد. این دانشمند ایرانی در اسفند ۹۸ (مارس ۲۰۲۰) توسط پلیس مهاجرت و گمرک امریکا (آیسیای) به اتهام دور زدن تحریمهای ایران بازداشت شده بود. این در حالی است که مبادله عسگری با فرد دیگری از سوی مقامهای دیپلماتیک ایران رد شده است.
روز پنجشنبه و یک روز بعد از نشستن هواپیمای عسگری در تهران، خبر دیگری از تبادل دو زندانی ایرانی و امریکایی منتشر شد. «مایکل وایت» نظامی سابق امریکا که دو سال پیش در مشهد بازداشت شده و در زندان به سر میبرد در ازای آزادی دکتر «مجید طاهری»، پزشک ایرانی مقیم امریکا از زندان آزاد شد و به کشورش بازگشت. گفتنی است «وایت» شاکی خصوصی داشته و پس از رسیدگی به پرونده، به ۱۰ سال زندان محکوم شده بود. طاهری نیز که از 33 سال پیش در امریکا زندگی میکند، به جرم نقض قوانین یکجانبه تحریمهای ضدایرانی امریکا به تحمل ۱۶ ماه حبس محکوم شده بود. وزیر امور خارجه ایران در پیامی در صفحه توئیتر خود از این اتفاق ابراز خرسندی کرد ونوشت: «این اتفاق میتواند برای تمامی زندانیها بیفتد. نیازی به دستچین کردن نیست. گروگانهای ایرانی بازداشتشده در امریکا باید به خانه برگردند.»
سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه هم آزادی مایکل وایت را در پی جلب رضایت مادی و معنوی شاکیان خصوصی دانست و گفت که او در مورد سایر جرایم خود مشمول رأفت اسلامی شده و با توجه به گذراندن بخشی از دوره محکومیت و با در نظر داشتن ملاحظات حقوق بشری، با حکم قاضی پرونده آزاد و از کشور خارج شد. به گفته وی، «وایت» بعد از شیوع ویروس کرونا در کشور، طبق بخشنامه عمومی رئیس محترم قوه قضائیه مشمول مرخصی شده و بهدلیل عدم برخورداری از خویشاوند در ایران، به درخواست سفارت سوئیس بهعنوان حافظ منافع دولت ایالات متحده، در اختیار آن سفارت قرار گرفت. این زندانی امریکایی در این مدت بهدلیل بروز برخی علائم مشکوک به کرونا، تحت درمان و نظارت کامل پزشکی قرار داشته و پس از کسب اطمینان از منفی بودن آزمایش کرونا حکم آزادی او اجرا شد. سخنگوی وزارت امور خارجه در ادامه افزود: «همزمان با آزادی آقای وایت، دکتر مجید طاهری دانشمند ایرانی که به دلایل واهی در امریکا زندانی شده بود، حکم آزادی خود را از دادگاه دریافت کرده و از زندان آزاد شد.» «وایت» روز پنجشنبه ایران را با یک هواپیمای سوئیسی ترک کرد و در زوریخ مورد استقبال برایان هوک، نماینده ویژه امریکا در امور ایران قرار گرفت.
پیامهای تشکر ترامپ و پاسخ ظریف
آزادی «مایکل وایت» باعث شد تا رئیس جمهوری امریکا در چند پیام جداگانه که در صفحه توئیتر خود منتشر کرد، از ایران تشکر کند و بار دیگر خواهان مذاکره دوجانبه شود. رئیس جمهوری امریکا ابتدا در حساب توئیترش نوشت: «تشکر از ایران، ما الان بیش از ۴۰ نفر از گروگانها و زندانیان را بعد از به قدرت رسیدن من به خانه برگرداندهایم. این نشان میدهد که توافق ممکن است.» ترامپ در پیام دیگری ضمن ابراز خشنودی از آزادی «وایت» گفت:«تشکر از ایران، تا انتخابات امریکا صبر نکنید تا بخواهید یک ماجرای بزرگ درست کنید. من برنده میشوم شما الان به توافق بهتری میرسید.» پیش از آن مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا در واکنش به آزادی عضو پیشین نیروی دریایی امریکا، از آنچه اقدام سازنده ایران خوانده ابراز خشنودی کرده و گفته بود، کارهای بیشتری باقی مانده که باید انجام شود. وزیر خارجه ایران قدردانی دو مرتبهای رئیس جمهوری امریکا از آزادی نظامی پیشین امریکایی در ایران را بیپاسخ نگذاشت و در صفحه توئیتر خود با به اشتراک گذاشتن تصویری از توئیت تشکر ترامپ، خطاب به وی نوشت: «ما، برخلاف اقدامات زیردستان شما، به تبادل انساندوستانه دست یافتیم.» ظریف در واکنش به درخواست ترامپ از ایران برای انجام توافق جدید با امریکا، تصریح کرد: «ما زمانی که شما وارد دفتر ریاستجمهوری شدید، توافقی داشتیم. ایران و دیگر اعضای برجام هرگز میز را ترک نکردند.
مشاوران شما - که اکثراً تا الان اخراج شدهاند - قمار احمقانهای انجام دادند. اینکه چه زمانی بخواهید آن اشتباه را اصلاح کنید، به تصمیم شما بستگی دارد.» حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهوری هم در توئیتی خطاب به ترامپ نوشت: « تو در انتخابات، شکست خواهی خورد؛ ما این را میدانیم. بنابراین، تو باید امتیاز بیشتری نسبت به اوباما، به ایران بدهی.» البته علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی یادآورشد که « تبادل زندانیان نتیجه مذاکره نبوده و هیچ مذاکره ای هم در آینده انجام نخواهد شد.»
ملاقات در نیویورک
کمی بعد از انتشار تبادل زندانیان ایران و امریکا، «بیل ریچاردسون»، فرماندار سابق امریکایی در بیانیهای خبر داد که او برای آزادی «مایکل وایت» از ایران با مقامهای بلندپایه ایران دیدار کرده است. خبری که سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه نیز در گفتوگو با «ایران» آن را تأیید کرد و گفت این ملاقات ماه ها پیش و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در روند گفتوگوی تهران و واشنگتن برای آزادی شهروندان زندانی دو کشور صورت گرفته است. «ریچاردسون» که بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ فرماندار ایالت «نیومکزیکو» بوده در خلال این مذاکرات چند بار با مقامهای دیپلماتیک ایران از جمله ظریف و مجید تخت روانچی، سفیر ایران در سازمان ملل دیدار کرده است. این مقام سابق امریکایی در بیانیهای که در همین رابطه منتشر کرده از دولت قطر نیز بهدلیل مشارکتش در کمک به آزاد کردن زندانیان تشکر کرده است. در همین حال سوئیس نیز از حرکت انساندوستانه ایران و ایالات متحده استقبال کرد و برای نقش آفرینی خود جهت حمایت و تسهیل اقدامات اعتمادسازی فراتر بین دو کشور اعلام آمادگی کرد.
ایران و امریکا بعد از تجربیات قبلی تبادل، به مذاکرات غیر مستقیم خود پیرامون آزادسازی شهروندان دیگر ادامه دادند که نتیجه آن آزادی سیروس عسگری و مجید طاهری در مقابل آزادی «مایکل وایت» نظامی سابق امریکایی بود. رویدادی که چند روز پیش و درست در بحرانیترین مقطع رابطه دیپلماتیک ایران و امریکا رخ داد تا رئیس جمهوری این کشور آن را درآمدی برای مذاکره با ایران در سایر موضوعات ببیند.
اگرچه تبادل موفقیتآمیز زندانی میان ایران و امریکا کورسوی امید را برای سرد کردن آتش خصومت دو کشور پدیدار میکند اما چنان که مقامهای ایرانی تأکید کردهاند، واشنگتن برای مذاکره دوجانبه با تهران درباره دیگر موضوعات راهی جز برداشتن تحریمها و بازگشت به برجام ندارد.
مدلینگ؛ بستری برای حضور دوباره قربانیان اسیدپاشی در جامعه
آنها به دوربین لبخند میزنند
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
دختر به قاب دوربین نگاه میکند، لبخندی بر لب دارد. بعد نگاهی به لباسهای صورتی رنگش میاندازد و خودش را در آیینه قدی ورانداز میکند. دستی به لباسها و صورتش میکشد و حرفهای دختر هندی با صورت سوخته توی گوشش میپیچد: « ما قربانیهای اسیدپاشی در همه جای دنیا میتوانیم به جامعه بازگردیم، ما نباید خود را از جامعه پنهان کنیم.» الهام این حرفها را با خودش مرور میکند، حالا که مقابل دوربین ایستاده و تبلیغ یک لباس را میکند این حرفها از ذهنش میگذرد. دوباره به چهرهاش در آیینه نگاهی میاندازد و خیلی چیزها یادش میآید. اینکه دو سالی هست زندگیاش عوض شده. الهام سلطانی 30ساله دو سال پیش قربانی اسیدپاشی همسر سابقش شد. حرفهای ریشما کورشی را در اخبار دیده و شنیده بود. دختر هندی که در سال 2014 در هفته مد نیویورک شرکت کرد اما هیچوقت فکر نمیکرد خودش روزی مدل شود و این حرفها را به قربانیان اسیدپاشی در ایران بزند اینکه نباید از چیزی بترسند و باید شجاعانه بایستند و به قاب دوربین لبخند بزنند.
الهام سلطانی اتفاقات مختلفی را در سالهای پس از اسیدپاشیاش تجربه کرده. از شرکت در جشنوارهها و گالریهای مختلف گرفته تا شرکت در نشستها و حالا هم مدلینگ: « این اتفاقها در زندگی من کاملاً تازگی دارد. من تا قبل از این حادثه یک آدم عادی بودم. صبحها به محل کارم میرفتم و بعدازظهر به خانه میآمدم و همراه فرزندم وقت میگذراندم یعنی زندگیام کاملاً عادی بود. اما بعد از این اتفاق زندگیام کاملاً عوض شد و برخلاف آن چیزی که خیلیها تصورش را میکنند که اسیدپاشی موجب میشود آدم به انزوا برود و همه زندگیاش را از دست بدهد من کاملاً خلاف این جریان پیش رفتم. اجازه ندادم اسیدپاش به هدفش برسد. هدف اصلی یک اسیدپاش این است که تو را از زندگی عادی و حضور در اجتماع و موفقیت دور کند و باعث شود که خودت را از دست بدهی اما من این اجازه را به اسید پاشم ندادم.»
الهام هیچوقت نمیتواند یک سال نخست بعد از اسیدپاشیاش را فراموش کند. بدترین زمان برای کسی که دچار این حادثه میشود. روزهایی که بیمارستان خانه اصلی قربانی اسیدپاشی است و آنها مجبورند عملهای مختلفی انجام دهند و مشکلات روحی و جسمی حتی لحظهای دست از سرشان برنمیدارد. برخی ممکن است بیناییشان را از دست بدهند و آسیبهای متعدد ممکن است غیر قابل بازگشت باشد.
الهام میگوید:« یکی از دوستان قربانی را میشناسم که حاضر نیست تصویر کارت ملیاش را عوض کند و حساب بانکیاش را بست چون حاضر نشد عکس جدیدی از چهره سوختهاش بگیرد. اگر ما به عنوان مدل در برابر چشم عموم قرار بگیریم و همه تصویر ما را ببینند با صورتی که نصفش باقی مانده و نیمی از آن بر اثر خشونت از بین رفته به همه گفتهایم که اجازه ندادهایم تواناییهای ما از بین برود. من تا قبل از این اتفاق صورت زیبایی داشتم اما دلیلی ندارد الان چهرهام را بپوشانم و باور دارم وجود زیبا بالاتر از صورت زیبا است. ما هر چقدر بخواهیم خودمان را مخفی کنیم این جریان ناشناخته تر و مخفیتر میشود و مخفی کردن چنین خشونتی کم از خود خشونت ندارد. کسی که باید پنهان شود قربانی اسیدپاشی نیست آن که باید از جامعه طرد شود، قربانی اسیدپاشی نیست بلکه اسیدپاش است.»
لباسهای مختلف را میپوشند و مقابل دوربین عکاسی حاضر میشوند تا لباسها را این بار تماشاگران بر تن آنها ببینند و بپسندند. معصومه عطایی لباس عروسی برتن کرده. لباسی سفید رنگ با گلدوزیهای رنگارنگ بر رویش. کلاه زیبایی هم بر سر گذاشته. او سالها پیش قربانی اسیدپاشی پدرشوهرش شد.
« قبلاً بارها خبرهای این اتفاق یعنی مدل شدن قربانیان اسیدپاشی را در کشورهای دیگر خوانده بودم. اما در ایران این اتفاق نیفتاده بود. یک روز ما در انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی بودیم که صاحب یک برند و طراح لباس است دراین باره یعنی مدل شدن با ما صحبت کرد. ایده این خانم برای من خوشایند بود و من به عنوان اولین زن قربانی اسیدپاشی که نابینا هم هست، کار با او را شروع کردم. شش، هفت ماه طول کشید. در افکار عمومی انگار جا افتاده که یک مدل یا بازیگر که قرار است دیده شود حتماً باید چهره زیبا، خاص و جذابی داشته باشد اما این کار ارائه جدیدی از مفهوم زیبایی است. برای من این کار واقعاً جذاب بود اینکه زیبایی میتواند تعریفهای دیگری هم داشته باشد. من این طوری میتوانم خودم را دوست داشته باشم. لباسهایی که پوشیدم بیشتر طراحی سنتی داشتند و لمسشان برایم جذاب بود. از بین لباسهایی که پوشیدم لباس عروسی برایم خیلی حس خوشایندی داشت و از همه عکسها بیشتر دوستش داشتم.»
شبنم و الهام عکسهای مشترکی با هم دارند. شبنم عطاپور سال 93 قربانی اسیدپاشی توسط همسر سابقش شد که اعتیاد داشت. همان سالها که اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان اتفاق افتاد. « این اتفاق علیرغم همه تلخیهایش موجب شد من به چیزهای جدیدی در زندگیام فکر کنم. این حادثه میتواند برای هر کسی بیفتد. کسی ممکن است تصادف کند یا هر اتفاق تلخ دیگری میتواند زیبایی صورت را از او بگیرد. سال اول بیرون آمدن از خانه برایم سخت بود اما از سال دوم بیرون آمدم، سر کار رفتم و به جامعه برگشتم.»
شبنم این روزها کوهنوردی حرفهای میکند و طراح کیکهای تزئینی است و خودش را همین جوری که هست پذیرفته: « من قویام و قوی خواهم ماند. اسیدپاشی نمیتواند من را از پا در بیاورد. مدل شدن هم خیلی مرا خوشحال کرد اینکه نقشی در جامعه دارم و میتوانم برای کسانی که این اتفاق برایشان افتاده حس خوبی درست کنم و اعتماد به نفس را دوباره به آنها برگردانم. آنها بدانند که این همه جراحی پلاستیک لازم نیست و ما با همین چهرهها هم میتوانیم در جامعه حاضر شویم. ما همه باید قوی باشیم تا به همه ثابت کنیم که کسی نمیتواند با خشونت ما را از جامعه دور کند.»
نیوشا عدالت، طراح لباس که با شبنم و الهام کار کرده میگوید: « ایده این کار از زمانی به ذهنم رسید که برندهای معروف دنیا را میدیدم و متوجه شدم این طور نیست که این روزها مدلها همه آدمهای خاصی باشند. خیلی از مدلها از آدمهای عادی جامعه هستند و چهره عادی دارند. یعنی مدلینگ مفهوم قدیمیاش را از دست داده. من تصمیم گرفتم به جای استفاده از مدلهایی با کلی آرایش و عملهای زیبایی از آدمهایی استفاده کنم که به خاطر موقعیتشان خیلی اذیت میشوند. من به قربانیان اسیدپاشی فکر کردم و با انجمنشان تماس گرفتم و توانستم با بچهها کار کنم. دوستان در انجمن خیلی از این پیشنهاد استقبال کردند. من مزون خیلی بزرگی ندارم اما واقعاً دوست داشتم با بچهها کار کنم. این بچهها دائم زیر ذره بین جامعه هستند. مردم در کوچه و خیابان دائم نگاهشان میکنند. مدام درباره حادثه از آنها سؤال میپرسند، فکر کردم با این کار تا حد زیادی چهرهشان برایشان عادی میشود و حس توانمندی دوباره پیدا میکنند.»
دخترها دوباره به قاب دوربین لبخند میزنند. این بار از ته دل میخندند و حالا که دوباره به جامعه برگشتهاند به همه میگویند دلیلی برای پنهان شدن ندارند؛ در هر جای دنیا هر کس تحت خشونت قرار گرفته میتواند دوباره دنیایی نو بسازد. شاید دنیایی عاری از خشونت.
درسهایی از خرداد
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
خــرداد در تــــاریخ معـــاصر پــــس از انقلاب، ماهی پر از حادثه و رویداد است و سهمی قطورتر از روزشمارهای دیگر سال دارد. رحلت امام و ثبات انقلاب با انتخاب اجماعی نخبگان و جامعه در امر رهبری شایسته، دوم خرداد و تأکید بر نظریه امام درباره رأی ملت، مقاومت و فتح خرمشهر، شهادت چمران و درگذشت شریعتی، خشونتهای ۳۰ خرداد و... پرونده خرداد و ترکیبی از وقایع آن میتواند الگویی پیش روی ما قرار دهد.
۱- انتخابات دوم خرداد ماه سال ۱۳۷۶ با انتخاب آقای خاتمی و مشارکت بالای مردم، بدون تردید یک روز تاریخی در ...
بروز تحولات ارزشی بین نسلی بود. به نظر من، اولین نمود واضح تحولات کمی و کیفی جمعیت نشان داده شد. (نگاه کنید به کتاب جامعه شناسی تحولات ارزشی؛ رفتارشناسی مردم در انتخابات؛ علی ربیعی، انتشارات فرهنگ و اندیشه) به نظر من مهمترین پیام ماه خرداد در ترکیبی از اتفاق دوم و ۱۵ خرداد و آغاز به کار مجلس اول در ۷ خرداد ۱۳۵۹، با نظریه کانونی امام خمینی تجلی پیدا میکند: «میزان رأی ملت است». خرداد به ما نشان میدهد که امروز برخی از نظریات شاذ که از گوشه و کنار شنیده میشود که نظریه یکدستی با هر میزان مشارکتی را مباح و راه سعادت جامعه را در آن میداند محکوم به شکست است. مشی امام و دیدگاه رهبری نیز تاکنون برخلاف این نظریه بوده است. اتفاقاً یکدستسازی به هر قیمتی یعنی تکرار نشدن سوم خردادها. ما نیازمند یک مردمسالاری بزرگ با اجماع و مشارکت ۸۰ درصدی هستیم. ما جامعهای عادی نیستیم. کشوری که با تنشهای منطقهای، توطئههای بینالمللی و عملیات روانی بر جامعهاش روبهروست و پر از تنوعهای قومی، فرهنگی و اجتماعی و حتی طبقاتی است نیازمند «مردم در صحنه» بودن همیشگی است. جمهوریتی بدون پایههای همه تنوعها در جمهور لرزان خواهد بود. اتفاقاً تصادفی نبود که منافقین تروریست بیش از هر گروه دیگر سوز و گدازهای شیطانی را علیه همه انتخابهای با مشارکت بالا سر دادند. آنها با مقایسه قبل و بعد دوم خرداد ۷۶ به این نتیجه رسیدند که یک بار دیگر آن چه که رجوی «فتنه ضد استکباری خمینی» مینامید در پیکره سیاسی خاتمی تکرار شد و از جمله فضاسازی ضد ایرانی را از آسمان ایران دور کرد.
انتخاباتهای پرشکوه نشان داد ما در پی هر انتخابات بزرگ و مشارکت حداکثری ملت در خنثی کردن فشار حداکثری موفق بودهایم. مشارکت ۸۰ درصدی آنچنان مشروعیتی خواهد آفرید که فشار حداکثری افکار عمومی ایرانی و جهانی لابیهای ضد ایرانی در امریکا را هم منزوی میسازد. چنانکه همین مشارکت در سوم خرداد ۶۱ به فتح غرورآفرین خرمشهر منجر شد. روزی که همه دنیا علیه یک انقلاب، از یک اشغالگر حمایت میکردند، گویی یک ملت در قالب یک روح جمعی به پاخاست؛ آنچنان تحقیر ملی را شکست که هنوز شهد آن در کام جان برجاست.
۲- ۱۴ خرداد روز رحلت امام(ره)، امام با رهبری یک انقلاب با ایده دینی دست خالی در میان انقلابهای کلاسیک، انقلاب و شیوه رهبری را تاریخی کرد. چنانکه ۱۵ سال قبل از انقلاب در ۱۵ خرداد با بیداری جامعه و به خیابان آمدن طبقات ضعیف اجتماعی در حمایت از صداقت و آرمانهای انقلابی نشان داد که «انقلاب ایران، انقلاب پابرهنگان بود». رحلت امام(ره) شوک عظیمی در میان مردم و حتی فضای بینالمللی ایجاد کرده بود اما انتقال رهبری جامعه همراه با خرد جمعی و حمایت عمومی صورت گرفت که تا به امروز محور ثبات و مقاومت شده است. انتقال قدرتی قدرتمندانه که علاوه بر اجماع قاطبه اعضای خبرگان رهبری، از پشتیبانی اکثر مردم نیز برخوردار بود و اتفاقاً همین عامل استمرار ثبات کشور در سه دهه پس از رحلت امام شده است.
۳- ۳۰ خرداد نقطه عطف پدیدار شدن خشونت و ترور پس از انقلاب است و زاییده افراطیگری، انحراف فکری فرقهای و قدرتطلبی و ترویج ترور است که با نگاه جامعه شناسی سیاسی، هنوز هم میتوان اثر خشونت و ترور را بر ساحت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران مشاهده کرد. فرقه رجوی در آن دوران میگفتند انقلاب از درون گلوله و آتش و خون گذشته و آنها صاحبان انقلابند - در صورتی که انقلاب ما انقلاب گل و گفتوگو و اقناع افکار عمومی بود - چنانچه از مسیر «همه با هم» و «مردم در صحنه» دور شویم خشونت میتواند بازتولید شود. در صورتی که با ایجاد مشارکت اجتماعی و صنفی و اتحادیهای میتوانیم راه را بر مسیر خشونت ببندیم. از قضا امام خمینی در اوج آشوب آفرینیهای تروریستی و نفاق آلود در خیابانها با به کمک گرفتن قواعد دموکراتیک به نفی خشونت پرداخته و گزاره درخشان «میزان رأی ملت است» را به کار بردند: «قانون معین شده است. نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد.» (امام خمینی، ۶ خرداد ۶۰) امام خمینی در فراخوان خود خطاب به سازمانهای مسلح میگفت: «شما الآن میبینید که بعضی احزابی که انحرافی هستند و ما آنها را جزو مسلمین هم حساب نمیکنیم معذالک چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهای سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد.» الگوی دعوت بهمناظرهها و در کنار آن الگوی انتخابات مجلس اول نشان میدهد که معمار جمهوری اسلامی فاصلهگذاری عقیدتی با احزاب وچهرهها وحتی تئوریسینهای دگراندیش را تبدیل به مرزبندی فیزیکی میان آنها نمیکرد. شهید بهشتی و کیانوری زیر یک سقف و در زیر تابلوی آیه «فبشر عبادی الذین یستعمون القول...» نشسته بودند و البته دنیایی از فاصله عقیدتی میان آنها بود.
۴- پایان خرداد را با شریعتی و شهید چمران میشناسیم. افکار و قرائت شریعتی از دین بر نسل انقلاب تأثیر اساسی داشت و بیتردید هنوز هم نوشتههایش، برشهایی جذاب از نظریه دین به دست میدهد؛ هرچند که تصویری از او به نمایش درنیاید و پیرامونش سخنی نیز گفته نشود تأثیر بیبدیلش بر چند نسل انکارناپذیر است. فکر میکنم بزرگترین هنر شریعتی نظریهپردازی بود. هم طرفداران و هم منتقدان شریعتی جملگی اذعان دارند که او توانست نظریهای برای حرکت اجتماعی ایجاد کند. آن دوره، دوره نظریه پردازهایی بود که افکارشان به گفتمان عمومی تبدیل میشد. امروز میاندیشم گویی با دوران فقدان نظریه روبهرو هستیم. هیچ جامعهای بدون نظریه گفتمان مشترکی برای حرکت نخواهد داشت. با کمال تأسف حتی در دانشگاههای ما فصل دوم پایان نامهها برای نظریهپردازی هم زائد و بیاهمیت تلقی میشوند. گویی زندگی بدون نظریه به عادت ما تبدیل شده است. امروز کاملاً فقدان نظریه سیاسی و اجتماعی را که بتواند آبشخور فکری و حرکتی برای نسلهای جدید ایجاد کند میبینیم. جامعه بینظریه دچار رخوت ذهنی میشود و باید راه را برای نظریهپردازی باز کنیم. تقابل با نظریهها را به ساحت تقابل فیزیکی نکشانیم و از نظریهها نهراسیم. آن زمان گفتمان ما مسلط خواهد شد که در چالش نظری مقابل خود قرار گیرد. من فکر میکنم عمل به مشی انقلابیون اولیه و پدران قانون اساسی ما مثل شهید مطهری و آیتالله طالقانی امروز راهگشاست. در آخر خرداد یادی از چمران میکنیم.
چمران نماد عرفان، عقلانیت و از جان گذشتگی برای آرمان است. چمران هم برای ما درس آموزی دارد. امروز چقدر زیاد به افراد معتدل نیازمندیم. افرادی که آرام و بیسر و صدا جان بر کف بگذارند. چمران هم مورد اتهام و فشار افراطیهای دوره خود بود. او چقدر آرام و بیسر و صدا در جایی که فکر میکرد درست است حضور پیدا کرد و به شیوهای که آموخت دنیا را وداع کرد. ما امروز به افراد فهیم، خوشفکر و معتدل و از جان گذشته بیش از هر دوره دیگری نیاز داریم.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
خــرداد در تــــاریخ معـــاصر پــــس از انقلاب، ماهی پر از حادثه و رویداد است و سهمی قطورتر از روزشمارهای دیگر سال دارد. رحلت امام و ثبات انقلاب با انتخاب اجماعی نخبگان و جامعه در امر رهبری شایسته، دوم خرداد و تأکید بر نظریه امام درباره رأی ملت، مقاومت و فتح خرمشهر، شهادت چمران و درگذشت شریعتی، خشونتهای ۳۰ خرداد و... پرونده خرداد و ترکیبی از وقایع آن میتواند الگویی پیش روی ما قرار دهد.
۱- انتخابات دوم خرداد ماه سال ۱۳۷۶ با انتخاب آقای خاتمی و مشارکت بالای مردم، بدون تردید یک روز تاریخی در ...
بروز تحولات ارزشی بین نسلی بود. به نظر من، اولین نمود واضح تحولات کمی و کیفی جمعیت نشان داده شد. (نگاه کنید به کتاب جامعه شناسی تحولات ارزشی؛ رفتارشناسی مردم در انتخابات؛ علی ربیعی، انتشارات فرهنگ و اندیشه) به نظر من مهمترین پیام ماه خرداد در ترکیبی از اتفاق دوم و ۱۵ خرداد و آغاز به کار مجلس اول در ۷ خرداد ۱۳۵۹، با نظریه کانونی امام خمینی تجلی پیدا میکند: «میزان رأی ملت است». خرداد به ما نشان میدهد که امروز برخی از نظریات شاذ که از گوشه و کنار شنیده میشود که نظریه یکدستی با هر میزان مشارکتی را مباح و راه سعادت جامعه را در آن میداند محکوم به شکست است. مشی امام و دیدگاه رهبری نیز تاکنون برخلاف این نظریه بوده است. اتفاقاً یکدستسازی به هر قیمتی یعنی تکرار نشدن سوم خردادها. ما نیازمند یک مردمسالاری بزرگ با اجماع و مشارکت ۸۰ درصدی هستیم. ما جامعهای عادی نیستیم. کشوری که با تنشهای منطقهای، توطئههای بینالمللی و عملیات روانی بر جامعهاش روبهروست و پر از تنوعهای قومی، فرهنگی و اجتماعی و حتی طبقاتی است نیازمند «مردم در صحنه» بودن همیشگی است. جمهوریتی بدون پایههای همه تنوعها در جمهور لرزان خواهد بود. اتفاقاً تصادفی نبود که منافقین تروریست بیش از هر گروه دیگر سوز و گدازهای شیطانی را علیه همه انتخابهای با مشارکت بالا سر دادند. آنها با مقایسه قبل و بعد دوم خرداد ۷۶ به این نتیجه رسیدند که یک بار دیگر آن چه که رجوی «فتنه ضد استکباری خمینی» مینامید در پیکره سیاسی خاتمی تکرار شد و از جمله فضاسازی ضد ایرانی را از آسمان ایران دور کرد.
انتخاباتهای پرشکوه نشان داد ما در پی هر انتخابات بزرگ و مشارکت حداکثری ملت در خنثی کردن فشار حداکثری موفق بودهایم. مشارکت ۸۰ درصدی آنچنان مشروعیتی خواهد آفرید که فشار حداکثری افکار عمومی ایرانی و جهانی لابیهای ضد ایرانی در امریکا را هم منزوی میسازد. چنانکه همین مشارکت در سوم خرداد ۶۱ به فتح غرورآفرین خرمشهر منجر شد. روزی که همه دنیا علیه یک انقلاب، از یک اشغالگر حمایت میکردند، گویی یک ملت در قالب یک روح جمعی به پاخاست؛ آنچنان تحقیر ملی را شکست که هنوز شهد آن در کام جان برجاست.
۲- ۱۴ خرداد روز رحلت امام(ره)، امام با رهبری یک انقلاب با ایده دینی دست خالی در میان انقلابهای کلاسیک، انقلاب و شیوه رهبری را تاریخی کرد. چنانکه ۱۵ سال قبل از انقلاب در ۱۵ خرداد با بیداری جامعه و به خیابان آمدن طبقات ضعیف اجتماعی در حمایت از صداقت و آرمانهای انقلابی نشان داد که «انقلاب ایران، انقلاب پابرهنگان بود». رحلت امام(ره) شوک عظیمی در میان مردم و حتی فضای بینالمللی ایجاد کرده بود اما انتقال رهبری جامعه همراه با خرد جمعی و حمایت عمومی صورت گرفت که تا به امروز محور ثبات و مقاومت شده است. انتقال قدرتی قدرتمندانه که علاوه بر اجماع قاطبه اعضای خبرگان رهبری، از پشتیبانی اکثر مردم نیز برخوردار بود و اتفاقاً همین عامل استمرار ثبات کشور در سه دهه پس از رحلت امام شده است.
۳- ۳۰ خرداد نقطه عطف پدیدار شدن خشونت و ترور پس از انقلاب است و زاییده افراطیگری، انحراف فکری فرقهای و قدرتطلبی و ترویج ترور است که با نگاه جامعه شناسی سیاسی، هنوز هم میتوان اثر خشونت و ترور را بر ساحت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران مشاهده کرد. فرقه رجوی در آن دوران میگفتند انقلاب از درون گلوله و آتش و خون گذشته و آنها صاحبان انقلابند - در صورتی که انقلاب ما انقلاب گل و گفتوگو و اقناع افکار عمومی بود - چنانچه از مسیر «همه با هم» و «مردم در صحنه» دور شویم خشونت میتواند بازتولید شود. در صورتی که با ایجاد مشارکت اجتماعی و صنفی و اتحادیهای میتوانیم راه را بر مسیر خشونت ببندیم. از قضا امام خمینی در اوج آشوب آفرینیهای تروریستی و نفاق آلود در خیابانها با به کمک گرفتن قواعد دموکراتیک به نفی خشونت پرداخته و گزاره درخشان «میزان رأی ملت است» را به کار بردند: «قانون معین شده است. نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد.» (امام خمینی، ۶ خرداد ۶۰) امام خمینی در فراخوان خود خطاب به سازمانهای مسلح میگفت: «شما الآن میبینید که بعضی احزابی که انحرافی هستند و ما آنها را جزو مسلمین هم حساب نمیکنیم معذالک چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهای سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد.» الگوی دعوت بهمناظرهها و در کنار آن الگوی انتخابات مجلس اول نشان میدهد که معمار جمهوری اسلامی فاصلهگذاری عقیدتی با احزاب وچهرهها وحتی تئوریسینهای دگراندیش را تبدیل به مرزبندی فیزیکی میان آنها نمیکرد. شهید بهشتی و کیانوری زیر یک سقف و در زیر تابلوی آیه «فبشر عبادی الذین یستعمون القول...» نشسته بودند و البته دنیایی از فاصله عقیدتی میان آنها بود.
۴- پایان خرداد را با شریعتی و شهید چمران میشناسیم. افکار و قرائت شریعتی از دین بر نسل انقلاب تأثیر اساسی داشت و بیتردید هنوز هم نوشتههایش، برشهایی جذاب از نظریه دین به دست میدهد؛ هرچند که تصویری از او به نمایش درنیاید و پیرامونش سخنی نیز گفته نشود تأثیر بیبدیلش بر چند نسل انکارناپذیر است. فکر میکنم بزرگترین هنر شریعتی نظریهپردازی بود. هم طرفداران و هم منتقدان شریعتی جملگی اذعان دارند که او توانست نظریهای برای حرکت اجتماعی ایجاد کند. آن دوره، دوره نظریه پردازهایی بود که افکارشان به گفتمان عمومی تبدیل میشد. امروز میاندیشم گویی با دوران فقدان نظریه روبهرو هستیم. هیچ جامعهای بدون نظریه گفتمان مشترکی برای حرکت نخواهد داشت. با کمال تأسف حتی در دانشگاههای ما فصل دوم پایان نامهها برای نظریهپردازی هم زائد و بیاهمیت تلقی میشوند. گویی زندگی بدون نظریه به عادت ما تبدیل شده است. امروز کاملاً فقدان نظریه سیاسی و اجتماعی را که بتواند آبشخور فکری و حرکتی برای نسلهای جدید ایجاد کند میبینیم. جامعه بینظریه دچار رخوت ذهنی میشود و باید راه را برای نظریهپردازی باز کنیم. تقابل با نظریهها را به ساحت تقابل فیزیکی نکشانیم و از نظریهها نهراسیم. آن زمان گفتمان ما مسلط خواهد شد که در چالش نظری مقابل خود قرار گیرد. من فکر میکنم عمل به مشی انقلابیون اولیه و پدران قانون اساسی ما مثل شهید مطهری و آیتالله طالقانی امروز راهگشاست. در آخر خرداد یادی از چمران میکنیم.
چمران نماد عرفان، عقلانیت و از جان گذشتگی برای آرمان است. چمران هم برای ما درس آموزی دارد. امروز چقدر زیاد به افراد معتدل نیازمندیم. افرادی که آرام و بیسر و صدا جان بر کف بگذارند. چمران هم مورد اتهام و فشار افراطیهای دوره خود بود. او چقدر آرام و بیسر و صدا در جایی که فکر میکرد درست است حضور پیدا کرد و به شیوهای که آموخت دنیا را وداع کرد. ما امروز به افراد فهیم، خوشفکر و معتدل و از جان گذشته بیش از هر دوره دیگری نیاز داریم.
گسترش کنشهای غیرعقلانی در خلأ حوزه عمومی
علی اصغر سعیدی
جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
در جامعه ما سالهاست که مردم رفتارهای اقتصادی از خود نشان میدهند که مورد بحث رفتارشناسان اقتصادی و جامعهشناسان قرار دارد. این رفتارها که بهصورت جمعی در بازارهای مختلف صورت گرفته است، این سؤال اساسی را مطرح میکنند که آیا مردم جامعه ما روز بهروز، سودطلب، بیشینهساز و محاسبهگر شدهاند؟ بهعبارت دیگر، اینکه عده زیادی از مردم برای ثبتنام خودروهایی که به روشنی کیفیت مطلوبی ندارند، صف میکشند، یا ورود به بازار ارز و طلا، یا درخواست ورود به بازار سهامی که اطلاع چندانی از ماهیت آن ندارند، تا کنشهای تورمزایی که برای خرید کالاهای مختلف انجام میدهند را میتوان کنش عقلانی و محاسبهگری نامید؟ پاسخی که میتوان براساس ادبیات رفتارشناسی کنشهای اقتصادی و تحلیل جامعهشناختی رفتار اقتصادی به این رفتارهای مردم داد، این است که اتفاقاً این رفتارها محاسبه گرانه و عقلانی محسوب نمیشوند. البته باید اشاره کرد که علت اصلی بروز چنین رفتارهایی سیاستهای اشتباه اقتصادی دولت است که سالهاست اتخاذ شده و به آن عمل میشود و در نهایت ساختار اقتصاد دولتی را ایجاد کرده که رفتارهای جمعی غیرعقلانی مردم را دامن میزند. به علاوه، اینکه بیشتر این نوع واکنشهای جمعی در کشورهای در حال توسعه مانند ایران صورت میگیرد نشانه ضعف جامعه مدنی است که در این مواقع باید از حقوق مصرفکنندگان دفاع کند و از طریق گفتوگوهایی که در حوزه عمومی صورت میگیرد مردم را نسبت به کنشهای غیرعقلانی و احساسی خود آگاه کند تا حوزههای خطر فراروی چنین کنشهایی برای افراد و جامعه روشن شود. بهطور نمونه، ممکن است هجوم مردم برای خرید خودرو و قرعهکشی در نهایت سود زیادی نصیب برخی افراد کند، اما پیامدهای خوبی برای جامعه نداشته باشد. به این دلیل ساده که خوروساز معیارهای کیفی را کنار میگذارد چون تقاضای زیاد امکان توجه به چنین معیارهای کیفی، از جمله حفظ محیط زیست، را از بین میبرد. بویژه اینکه خودروساز در محیط رقابتی فعالیت نمیکند. در نتیجه، اگر قانون عرضه و تقاضا را هم ملاک قرار دهیم و هیچ متغیر دیگری را نیز دخالت ندهیم این کنشهای به اصطلاح سودطلبانه فردی، پیامدهای مخرب اجتماعی برای صنعت و محیط زیست خواهد داشت. اما سؤال اصلی همچنان باقی است: آیا کنشهای سراسیمه مردم برای خرید کالای مصرفی با دوام، خودرو، طلا و ارز و سهام، عقلانی و سودطلبانه است؟ پاسخ رفتارگرایان اقتصادی و جامعهشناسان اقتصادی به این سؤال منفی است. در حقیقت این رفتارها واکنش مردم به جلوگیری از زیانی است که ممکن است در شرایط فعلی اقتصادی به ارزش اموال و داراییهایشان وارد شود تا به بدست آوردن سود بیشتر. در نتیجه، در چنین موقعیتی هر رفتاری که انجام میشود به طور غیرارادی است چون فرد باید هر کاری انجام دهد تا از زیان خود جلوگیری کند، بنابراین اراده و هوشیاری فردی در اینجا درگیر نیست تا این رفتار را عقلانی بدانیم.
همچنین سیاستهای اقتصادی و موقعیت سیاسی و اجتماعی در چهار دهه گذشته چنان بوده است که مصرفکنندگان همواره خود را در معرض تهدید و زیان میدیدهاند پس میتوان گفت بروز چنین واکنشهایی بهصورت عادت درآمدهاند.
بهعبارت دیگر، رفتارها عموماً در موقعیتهای اضطراری تمایل دارند تا کاری کنند که از تهدید دور شوند. در نتیجه، رفتارهایی که مانع زیان به اموال و داراییهای افراد تلقی میشود بیشتر در میان مردم بروز میکند. با این توضیحات میتوان گفت سیاستهای اقتصادی باعث شده است موقعیتهایی که مردم از آن زیان میبینند بیشتر در جامعه ما شکل بگیرد تا فرصتهایی برای کسب سود.
در نتیجه باید گفت این رفتارهای جمعی در بازارهای مختلف از ترس و تهدید اموال و دارایی صورت میگیرد تا برای کسب سود. به غیر از علتی که مطرح شد رفتارشناسان اقتصادی وجامعهشناسان اقتصادی معتقد هستند اطلاعاتی که مایه اصلی تصمیمگیری افراد در چنین موقعیتهایی میشود اطلاعاتی است که از طریق پیوندهای دور (شبکه دوستان و آشنایان) و پیوندهای نزدیک (خانواده و خویشاوندان) بهدست میآید تا از طریق مراجع رسمی و تخصصی. این روزها خرید خودرو، طلا و ارز و سهام بهصورت یکی از موضوعات خانوادگی تبدیل شده است. مردم به جای مراجعه به مشاوران مالی بورس و اعتماد به آنها، به قول و حرف آشنایانشان بیشتر اعتماد دارند. این منبع اطلاعاتی مورد اعتماد منبعی است که ممکن است بیشترین ضرر را نصیب افراد کند، چون منبعی که بیشترین اعتماد به آن وجود داشته باشد افراد را در معرض بیشترین آسیبپذیری نیز قرار میدهد؛ دلیل دیگری که ثابت میکند این چنین رفتارهایی عقلانی و حسابگرانه نیست.
دلیل دیگری که این رفتارها را نمیتوان محاسبهگرانه و عقلانی محسوب کرد و در نتیجه مستعد زیان جمعی و اجتماعی هستند، ضعف جامعه مدنی است.
در جوامع توسعه یافته که انجمنهای مختلف جامعه مدنی در کنار دولت با قدرت حضور دارند همواره در چنین موقعیتهایی از طریق بحثهایی که در حوزه عمومی از جمله رسانهها صورت میدهند مردم را نسبت به منافع جمعی آگاه میکنند و اصولاً نمیگذارند سیاستها به اینجا برسد. به طور مثال، بحران کرونا در تمام کشورها باعث هجوم مردم به فروشگاهها شد. در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، احتکار و گرانفروشی از طریق بازار سیاه یکی از پیامدهای این هجوم بود. اما چرا چنین پدیدهای در کشورهای توسعهیافته رخ نداد؟ چون انجمنهای مردمی حمایت از مصرفکننده از طریق حوزه عمومی اجازه چنین واکنشهایی را نمیدهند. کوتاه سخن اینکه برای جلوگیری از این رفتار هیجانی و غیرعقلانی که صدمات زیادی به خانوادهها، جامعه و اقتصاد وارد میکند، نخست باید سیاستهای اقتصادی را اصلاح و سپس حوزه عمومی را چنان گسترده کرد که مردم از بحث و گفتوگوی عمومی راههای معقولتری را انتخاب کنند.
جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
در جامعه ما سالهاست که مردم رفتارهای اقتصادی از خود نشان میدهند که مورد بحث رفتارشناسان اقتصادی و جامعهشناسان قرار دارد. این رفتارها که بهصورت جمعی در بازارهای مختلف صورت گرفته است، این سؤال اساسی را مطرح میکنند که آیا مردم جامعه ما روز بهروز، سودطلب، بیشینهساز و محاسبهگر شدهاند؟ بهعبارت دیگر، اینکه عده زیادی از مردم برای ثبتنام خودروهایی که به روشنی کیفیت مطلوبی ندارند، صف میکشند، یا ورود به بازار ارز و طلا، یا درخواست ورود به بازار سهامی که اطلاع چندانی از ماهیت آن ندارند، تا کنشهای تورمزایی که برای خرید کالاهای مختلف انجام میدهند را میتوان کنش عقلانی و محاسبهگری نامید؟ پاسخی که میتوان براساس ادبیات رفتارشناسی کنشهای اقتصادی و تحلیل جامعهشناختی رفتار اقتصادی به این رفتارهای مردم داد، این است که اتفاقاً این رفتارها محاسبه گرانه و عقلانی محسوب نمیشوند. البته باید اشاره کرد که علت اصلی بروز چنین رفتارهایی سیاستهای اشتباه اقتصادی دولت است که سالهاست اتخاذ شده و به آن عمل میشود و در نهایت ساختار اقتصاد دولتی را ایجاد کرده که رفتارهای جمعی غیرعقلانی مردم را دامن میزند. به علاوه، اینکه بیشتر این نوع واکنشهای جمعی در کشورهای در حال توسعه مانند ایران صورت میگیرد نشانه ضعف جامعه مدنی است که در این مواقع باید از حقوق مصرفکنندگان دفاع کند و از طریق گفتوگوهایی که در حوزه عمومی صورت میگیرد مردم را نسبت به کنشهای غیرعقلانی و احساسی خود آگاه کند تا حوزههای خطر فراروی چنین کنشهایی برای افراد و جامعه روشن شود. بهطور نمونه، ممکن است هجوم مردم برای خرید خودرو و قرعهکشی در نهایت سود زیادی نصیب برخی افراد کند، اما پیامدهای خوبی برای جامعه نداشته باشد. به این دلیل ساده که خوروساز معیارهای کیفی را کنار میگذارد چون تقاضای زیاد امکان توجه به چنین معیارهای کیفی، از جمله حفظ محیط زیست، را از بین میبرد. بویژه اینکه خودروساز در محیط رقابتی فعالیت نمیکند. در نتیجه، اگر قانون عرضه و تقاضا را هم ملاک قرار دهیم و هیچ متغیر دیگری را نیز دخالت ندهیم این کنشهای به اصطلاح سودطلبانه فردی، پیامدهای مخرب اجتماعی برای صنعت و محیط زیست خواهد داشت. اما سؤال اصلی همچنان باقی است: آیا کنشهای سراسیمه مردم برای خرید کالای مصرفی با دوام، خودرو، طلا و ارز و سهام، عقلانی و سودطلبانه است؟ پاسخ رفتارگرایان اقتصادی و جامعهشناسان اقتصادی به این سؤال منفی است. در حقیقت این رفتارها واکنش مردم به جلوگیری از زیانی است که ممکن است در شرایط فعلی اقتصادی به ارزش اموال و داراییهایشان وارد شود تا به بدست آوردن سود بیشتر. در نتیجه، در چنین موقعیتی هر رفتاری که انجام میشود به طور غیرارادی است چون فرد باید هر کاری انجام دهد تا از زیان خود جلوگیری کند، بنابراین اراده و هوشیاری فردی در اینجا درگیر نیست تا این رفتار را عقلانی بدانیم.
همچنین سیاستهای اقتصادی و موقعیت سیاسی و اجتماعی در چهار دهه گذشته چنان بوده است که مصرفکنندگان همواره خود را در معرض تهدید و زیان میدیدهاند پس میتوان گفت بروز چنین واکنشهایی بهصورت عادت درآمدهاند.
بهعبارت دیگر، رفتارها عموماً در موقعیتهای اضطراری تمایل دارند تا کاری کنند که از تهدید دور شوند. در نتیجه، رفتارهایی که مانع زیان به اموال و داراییهای افراد تلقی میشود بیشتر در میان مردم بروز میکند. با این توضیحات میتوان گفت سیاستهای اقتصادی باعث شده است موقعیتهایی که مردم از آن زیان میبینند بیشتر در جامعه ما شکل بگیرد تا فرصتهایی برای کسب سود.
در نتیجه باید گفت این رفتارهای جمعی در بازارهای مختلف از ترس و تهدید اموال و دارایی صورت میگیرد تا برای کسب سود. به غیر از علتی که مطرح شد رفتارشناسان اقتصادی وجامعهشناسان اقتصادی معتقد هستند اطلاعاتی که مایه اصلی تصمیمگیری افراد در چنین موقعیتهایی میشود اطلاعاتی است که از طریق پیوندهای دور (شبکه دوستان و آشنایان) و پیوندهای نزدیک (خانواده و خویشاوندان) بهدست میآید تا از طریق مراجع رسمی و تخصصی. این روزها خرید خودرو، طلا و ارز و سهام بهصورت یکی از موضوعات خانوادگی تبدیل شده است. مردم به جای مراجعه به مشاوران مالی بورس و اعتماد به آنها، به قول و حرف آشنایانشان بیشتر اعتماد دارند. این منبع اطلاعاتی مورد اعتماد منبعی است که ممکن است بیشترین ضرر را نصیب افراد کند، چون منبعی که بیشترین اعتماد به آن وجود داشته باشد افراد را در معرض بیشترین آسیبپذیری نیز قرار میدهد؛ دلیل دیگری که ثابت میکند این چنین رفتارهایی عقلانی و حسابگرانه نیست.
دلیل دیگری که این رفتارها را نمیتوان محاسبهگرانه و عقلانی محسوب کرد و در نتیجه مستعد زیان جمعی و اجتماعی هستند، ضعف جامعه مدنی است.
در جوامع توسعه یافته که انجمنهای مختلف جامعه مدنی در کنار دولت با قدرت حضور دارند همواره در چنین موقعیتهایی از طریق بحثهایی که در حوزه عمومی از جمله رسانهها صورت میدهند مردم را نسبت به منافع جمعی آگاه میکنند و اصولاً نمیگذارند سیاستها به اینجا برسد. به طور مثال، بحران کرونا در تمام کشورها باعث هجوم مردم به فروشگاهها شد. در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، احتکار و گرانفروشی از طریق بازار سیاه یکی از پیامدهای این هجوم بود. اما چرا چنین پدیدهای در کشورهای توسعهیافته رخ نداد؟ چون انجمنهای مردمی حمایت از مصرفکننده از طریق حوزه عمومی اجازه چنین واکنشهایی را نمیدهند. کوتاه سخن اینکه برای جلوگیری از این رفتار هیجانی و غیرعقلانی که صدمات زیادی به خانوادهها، جامعه و اقتصاد وارد میکند، نخست باید سیاستهای اقتصادی را اصلاح و سپس حوزه عمومی را چنان گسترده کرد که مردم از بحث و گفتوگوی عمومی راههای معقولتری را انتخاب کنند.
دیپلماسی روبه افول امریکایی
مهدی ذاکریان
استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل
اعـــتراضات داخلی امریکا و نحوه مواجهه دولت ترامپ با این اعتراض ها دیپلماسی امـــریکا در عــــرصه بینالملل را بیش از پیش در مسیر افول قرار داد. رویکرد دولت ترامپ از آغاز کار تا به امروز به جای قرار داشتن در راستای گفت و گو برای حصول به فهم مشترک و همکاری که مبانی اصلی دیپلماسی و سیاست خارجی کشورهاهستند، سیاست خارجی واشنگتن را به سمت جدایی بیشتر امریکا از کشورهای جهان و حتی متحدان سنتی اش سوق داد.
پیش از این تصمیماتی همچون خروج امریکا از برجام که موضع تروئیکای اروپایی را از امریکا در مسائل ایران متفاوت کرد و موجب رویگردانی جامعه بینالمللی از ترامپ شد، خروج ترامپ از پیمان آب و هوایی پاریس، بیاعتنایی به سازمان تجارت جهانی و نیز اقداماتی همچون تغییر مکان سفارت امریکا از تل آویو به بیتالمقدس و سیاستی که ترامپ در قبال چین اتخاذ کرد از جمله عواملی بود که به دور شدن امریکا از متحدانش و سایر کشورها منجر شد و دیپلماسی امریکا را در مسیر انزوا قرار داد. دولت ترامپ در اغلب مسائل جهانی رویکردی را اتخاذ کرد که راه حرکت دیپلماسی را سخت و همکاری را به پایینترین حد میرساند.
آنچه امروز وضعیت دیپلماسی امریکا را در نظام بینالملل وخیمتر کرده است نوع رفتار دولت امریکا با مردم خودش است. تبعیضهای نژادی و جنسیتی، رفتار خشونتآمیز پلیس نسبت به معترضان و راهپیماییهای مسالمتآمیز، معرفی مردم معترض به عنوان اغتشاشگر و آشوبگر و وارد کردن ارتش برای سرکوب مردم طبعاً از چشم متحدان اروپایی و غیر اروپایی امریکا دور نمانده است. موضع کشورهایی که در اروپا، اسکاندیناوی و منطقه پاسیفیک بیشترین آشتی را با استانداردهای جهانی حقوق بشر دارند، نسبت به امریکا حتماً تحت تأثیر این عملکرد قرار خواهد گرفت. تا همینجا هم دیدیم این اتفاقات منجر به موضعگیری دبیرکل سازمان ملل، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و همین طور واکنش همه کشورها نسبت به مسائل داخلی امریکا شد. این گونه است که امروز اگر وزیر امور خارجه امریکا بخواهد در مسائل بینالمللی اظهارنظری بکند، تنها است. البته این تنهایی از زمان خروج امریکا از برجام آغاز شد و امروز در بدترین وضعیت است.
توئیت اخیر ترامپ که از سر التماس برای رابطه با ایران بود از تبعات همین ضعف و در مقابل نشانه موقعیت مناسبتر ایران در فضای بینالمللی است. برتریجویی امریکا و هژمونیاش که بر مبنای ادعای دروغین تعهد امریکا به دموکراسی و حقوق بشر بود، از دست رفته و زیر سؤال است.
آنچه امریکاییها به آن افتخار میکردند یعنی قانون اساسی و آزادی به معنای رعایت حقوق بشر از بین رفته است. در دولت ترامپ او به عنوان شخص اول کشور بیشترین توهینها و بیاحترامیها را به رسانهها اعمال کرد. حالا هم پلیس امریکا در چند مورد اهالی رسانه را بازداشت و ضرب و شتم میکند. این نشان میدهد که هژمونی برآمده از قدرت آزادی، تفکیک قوا و دموکراسی، امروز دارد رو به افول میرود.
کشوری که در دنیا با ادعای ترویج دموکراسی و حقوق بشر به جنگ و فشار و تهاجم دست میزد امروز همان رفتار را با ملت خودش دارد، ولی نه برای ترویج حقوق بشر بلکه برای سرکوب اعتراضهای مسالمتجویانه. استعاره دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در این باره به زیبایی توصیف کننده وضعیت است که گفت: اینکه پلیس امریکا زانوی خودش را بر گردن یک شهروند فشار میدهد یادآور زانوی تحریم است که امریکا بر گردن کشورها به منظور خفه کردن ملتها میگذارد. رفتار امریکا در جهان همان چیزی است که این روزها در خیابانهای نیویورک و دیگر شهرها علیه معترضان دیده میشود. امریکا تا دیروز سربازانش را به عراق و افغانستان اعزام میکرد، امروز سربازانش را به واشنگتن اعزام میکند تا مردم خودش را سرکوب کند. راست است که اگر شما در جامعه زورگو بوده و حیله و مکر کنید در خانه با اهل بیت خود نیز زورگو و حیلهگرید.
این اتفاقات عدم همراهی کشورها و دولتها با تحریم امریکا علیه ایران را افزایش خواهد داد و پروژه فشار حداکثری امریکا علیه ایران با پایمردی ملت ایران و اعتراض مردم امریکا به گورستان تاریخ سپرده خواهد شد. اگر چه پیش از این نیز این فشارها بیاثری خودشان را نشان داده بودند. امروز ترامپ در توئیت خود برخلاف ادعاهای خودش، وزیر خارجهاش و برایان هوک نماینده ویژه در امور ایران که میگفتند ما با تحریم ایران را به میز مذاکره میکشانیم؛ از گفتوگو حرف میزند. زیرا آنها دیدهاند که این گفتوگو بود که مبنای مبادله زندانیان را فراهم آورد و نه اعمال فشار. بر مبنای این تجربه و درک واقعیت عدم همراهی بینالمللی با مواضع هیأت حاکمه امریکا است که امروز آنها میگویند میخواهیم پای میز مذاکره بیاییم. این شرایط حاصل ادعای تأثیر فشار حداکثری نیست.
استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل
اعـــتراضات داخلی امریکا و نحوه مواجهه دولت ترامپ با این اعتراض ها دیپلماسی امـــریکا در عــــرصه بینالملل را بیش از پیش در مسیر افول قرار داد. رویکرد دولت ترامپ از آغاز کار تا به امروز به جای قرار داشتن در راستای گفت و گو برای حصول به فهم مشترک و همکاری که مبانی اصلی دیپلماسی و سیاست خارجی کشورهاهستند، سیاست خارجی واشنگتن را به سمت جدایی بیشتر امریکا از کشورهای جهان و حتی متحدان سنتی اش سوق داد.
پیش از این تصمیماتی همچون خروج امریکا از برجام که موضع تروئیکای اروپایی را از امریکا در مسائل ایران متفاوت کرد و موجب رویگردانی جامعه بینالمللی از ترامپ شد، خروج ترامپ از پیمان آب و هوایی پاریس، بیاعتنایی به سازمان تجارت جهانی و نیز اقداماتی همچون تغییر مکان سفارت امریکا از تل آویو به بیتالمقدس و سیاستی که ترامپ در قبال چین اتخاذ کرد از جمله عواملی بود که به دور شدن امریکا از متحدانش و سایر کشورها منجر شد و دیپلماسی امریکا را در مسیر انزوا قرار داد. دولت ترامپ در اغلب مسائل جهانی رویکردی را اتخاذ کرد که راه حرکت دیپلماسی را سخت و همکاری را به پایینترین حد میرساند.
آنچه امروز وضعیت دیپلماسی امریکا را در نظام بینالملل وخیمتر کرده است نوع رفتار دولت امریکا با مردم خودش است. تبعیضهای نژادی و جنسیتی، رفتار خشونتآمیز پلیس نسبت به معترضان و راهپیماییهای مسالمتآمیز، معرفی مردم معترض به عنوان اغتشاشگر و آشوبگر و وارد کردن ارتش برای سرکوب مردم طبعاً از چشم متحدان اروپایی و غیر اروپایی امریکا دور نمانده است. موضع کشورهایی که در اروپا، اسکاندیناوی و منطقه پاسیفیک بیشترین آشتی را با استانداردهای جهانی حقوق بشر دارند، نسبت به امریکا حتماً تحت تأثیر این عملکرد قرار خواهد گرفت. تا همینجا هم دیدیم این اتفاقات منجر به موضعگیری دبیرکل سازمان ملل، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و همین طور واکنش همه کشورها نسبت به مسائل داخلی امریکا شد. این گونه است که امروز اگر وزیر امور خارجه امریکا بخواهد در مسائل بینالمللی اظهارنظری بکند، تنها است. البته این تنهایی از زمان خروج امریکا از برجام آغاز شد و امروز در بدترین وضعیت است.
توئیت اخیر ترامپ که از سر التماس برای رابطه با ایران بود از تبعات همین ضعف و در مقابل نشانه موقعیت مناسبتر ایران در فضای بینالمللی است. برتریجویی امریکا و هژمونیاش که بر مبنای ادعای دروغین تعهد امریکا به دموکراسی و حقوق بشر بود، از دست رفته و زیر سؤال است.
آنچه امریکاییها به آن افتخار میکردند یعنی قانون اساسی و آزادی به معنای رعایت حقوق بشر از بین رفته است. در دولت ترامپ او به عنوان شخص اول کشور بیشترین توهینها و بیاحترامیها را به رسانهها اعمال کرد. حالا هم پلیس امریکا در چند مورد اهالی رسانه را بازداشت و ضرب و شتم میکند. این نشان میدهد که هژمونی برآمده از قدرت آزادی، تفکیک قوا و دموکراسی، امروز دارد رو به افول میرود.
کشوری که در دنیا با ادعای ترویج دموکراسی و حقوق بشر به جنگ و فشار و تهاجم دست میزد امروز همان رفتار را با ملت خودش دارد، ولی نه برای ترویج حقوق بشر بلکه برای سرکوب اعتراضهای مسالمتجویانه. استعاره دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در این باره به زیبایی توصیف کننده وضعیت است که گفت: اینکه پلیس امریکا زانوی خودش را بر گردن یک شهروند فشار میدهد یادآور زانوی تحریم است که امریکا بر گردن کشورها به منظور خفه کردن ملتها میگذارد. رفتار امریکا در جهان همان چیزی است که این روزها در خیابانهای نیویورک و دیگر شهرها علیه معترضان دیده میشود. امریکا تا دیروز سربازانش را به عراق و افغانستان اعزام میکرد، امروز سربازانش را به واشنگتن اعزام میکند تا مردم خودش را سرکوب کند. راست است که اگر شما در جامعه زورگو بوده و حیله و مکر کنید در خانه با اهل بیت خود نیز زورگو و حیلهگرید.
این اتفاقات عدم همراهی کشورها و دولتها با تحریم امریکا علیه ایران را افزایش خواهد داد و پروژه فشار حداکثری امریکا علیه ایران با پایمردی ملت ایران و اعتراض مردم امریکا به گورستان تاریخ سپرده خواهد شد. اگر چه پیش از این نیز این فشارها بیاثری خودشان را نشان داده بودند. امروز ترامپ در توئیت خود برخلاف ادعاهای خودش، وزیر خارجهاش و برایان هوک نماینده ویژه در امور ایران که میگفتند ما با تحریم ایران را به میز مذاکره میکشانیم؛ از گفتوگو حرف میزند. زیرا آنها دیدهاند که این گفتوگو بود که مبنای مبادله زندانیان را فراهم آورد و نه اعمال فشار. بر مبنای این تجربه و درک واقعیت عدم همراهی بینالمللی با مواضع هیأت حاکمه امریکا است که امروز آنها میگویند میخواهیم پای میز مذاکره بیاییم. این شرایط حاصل ادعای تأثیر فشار حداکثری نیست.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تحول خواهی استمرار یابد، انقلاب دچار ارتجاع نشود
-
خوزستان سرزمین کارهای بر زمین مانده است
-
اعتراض در خیابان جنگ در کاخ سفید
-
زانوی نژادپرستی بر گردن سیاهپوستان
-
افتتاح 18 واحد نیروگاهی و 9 سد تا پایان سال
-
قرعه کشی بزرگ 7 میلیون نفر در صف 25 هزار خودرو
-
پایان انحصار با «هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی»
-
2 دقیقه برای دیگران وقت میگذاریم و 11 ساعت برای خودمان!
-
دیپلماسی «تبادل»
-
آنها به دوربین لبخند میزنند
-
درسهایی از خرداد
-
گسترش کنشهای غیرعقلانی در خلأ حوزه عمومی
-
دیپلماسی روبه افول امریکایی
اخبارایران آنلاین