ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تحلیل محمد مسجدجامعی درباره اقدام جدید اردوغان
چرا ترکیه ایاصوفیه را از موزه به مسجد تبدیل کرده است؟
اقدام دیوان عالی ترکیه برای لغو حکم موزه بودن بنای ایاصوفیه و تغییر کاربری اصلی این بنا را به «مسجد» با واکنشهای گسترده داخلی و خارجی مواجه شد. حجت الاسلام دکتر محمد مسجدجامعی به پرسش هایی درباره مسأله ایاصوفیه[1] پاسخ داده است.
اخیراً تغییر کاربری عمارت ایاصوفیه از موزه به مسجد توسط دولت ترکیه، خبرساز شد و واکنشهایی را در سراسر دنیا برانگیخت. اهمیت این بنا در چیست و چرا این تغییر کاربری بدین اندازه جلب توجه کرده است؟
به طور خیلی گذرا، مسیحیت در سال 313 میلادی، با امضای «فرمان میلان»[2] توسط کُنستانتین[3] در همه گستره امپراطوری روم به رسمیت شناخته شد. یکی از اقدامات عجیب کنستانتین این بود که در سال 324، پایتخت امپراطوری را از رُم به شهر باستانی بیزانتیوم[4] یا همان بیزانس انتقال داد که بعداً کنستانتینوپول (شهر کنستانتین) که معرب آن قسطنطنیه است، نامیده شد. همین شهر بود که بعدها اسلامبول و سرانجام استانبول نام گرفت. این انتقال باعث شد که شهر رم اهمیت خود را از دست بدهد.
پس از فراز و نشیبهای گوناگون، از اواخر قرن چهارم، ما شاهد دو امپراطور ی هستیم: امپراطور ی روم غربی با مرکزیت رم و امپراطور ی روم شرقی با مرکزیت قسطنطنیه. این یک تقسیمبندی صرفاً سیاسی نبود و این دو به لحاظ تمدنی و فرهنگی نیز متفاوت بودند. مهمترین ویژگی امپراطوری روم غربی، زبان رسمی لاتین و «رومی» بودن فرهنگ و تمدن آن بود. در مقابل، زبان رسمی امپراطور ی روم شرقی، یونانی بود و از نظر فرهنگی و تمدنی نیز «یونانی» به حساب میآمد.
مسیحیت موجود در آن دو قلمرو نیز دو گونه بود: مسیحیت رومی و مسیحیت بیزانسی. اگرچه هنوز انشقاق بزرگ بین کاتولیسیسم و ارتدوکسی روی نداده بود، اما اینها دو نوع مسیحیت بودند و در دو موقعیت متفاوت تاریخی و تمدنی و فرهنگی و زبانی و ادبی قرار داشتند.این حالت ادامه یافت تا اینکه روم غربی با هجوم بربرهای ژرمن از شمال، سقوط کرد و در قرن پنجم، دیگر چیزی به نام امپراطور ی روم غربی وجود خارجی نداشت. ضمناً در همین خلأ قدرت بود که کلیسای روم غربی به عنوان تنها نهاد مدنی و سیاسی موجود در آن قلمرو، به رهبری پاپ قدرت گرفت.بخصوص، پس از آنکه امپراطور ی روم غربی از میان رفت، روم شرقی خیلی قدرت گرفت و قلمرو خود را گسترش داد. از شمال آفریقا و به ویژه مصر گرفته تا نزدیک تونس و مغرب و از کل سرزمین شام گرفته تا قفقاز، همه زیر سلطه امپراطور ی بیزانس بود. میدانید که در دوره اشکانیان، جنگهای ما با کل امپراطور ی روم بود؛ اما در زمان ساسانیان، عملاً با امپراطور ی روم شرقی میجنگیدیم.
و اما ایاصوفیه. کلیسای ایاصوفیه در سه مقطع تاریخی ساخته شد. کلیساهای اول و دوم که در بحث ما اهمیت خاصی ندارند، در شورشها آتش گرفتند و ویران شدند. مهم، مقطع سوم در قرن ششم است و بنای موجود (کلیسای سوم) نیز به همین مقطع زمانی بازمیگردد. کلیسای سوم در سال 532 به دستور تئودورا،[5] همسر ژوستینیان یکم،[6] امپراطور بیزانس، ساخته شد.
با توجه به سقوط روم غربی، قسطنطنیه به مرکز مسیحیت تبدیل شده بود و ایاصوفیه نیز عملاً کلیسای جامع کل مسیحیت به شمار میآمد. در آن زمان هنوز سه شاخه ارتدوکس و کاتولیک و پروتستان به وجود نیامده بود. جدایی ارتدوکس و کاتولیک در سال 1054 و جدایی پروتستانها در قرن 16 اتفاق افتاد. بنابراین، ایاصوفیه تا قرنها عملاً مهمترین کلیسای «کل مسیحیت» بود. بعد از انشقاق بزرگ سال 1054 چون ایاصوفیه در قلمرو ارتدوکسی قرار داشت، مهمترین کلیسای کل جهان ارتدوکس به شمار میآمد.
و اما سرانجام، سلطان محمد فاتح، قسطنطنیه را گرفت و دستور داد که ایاصوفیه را مسجد کنند. البته خود ترکها میگویند که سلطان محمد این بنا را با مال شخصی خود «خریداری» کرد، اما این چندان باورپذیر نیست؛ حتی اگر چنانکه میگویند آن را از جمله اموال امپراطور بدانیم که به طور طبیعی به فرمانده برنده جنگ منتقل میشود. چرا که کلیسا اصولاً نمیتواند مایملک پادشاهان محسوب شود. منارههای کنونی آن را نیز بعدها ترکها به آن افزودند. ضمناً باید اذعان کرد که ترکها رفتار متمدنانهای با این کلیسا داشتند و نمادها و نقشهای مسیحی آن را تخریب نکردند، بلکه آنها را فقط پوشاندند و از نظر پنهان کردند. و در سال ۱۹۳4 که به دستور آتاتورک، ایاصوفیه به موزه تبدیل شد، آن پوششها نیز برداشته شد.به هر حال، ایاصوفیه یک مکان عادی نیست و یکی از رموز و بلکه از مهمترین رموز جهان مسیحیت است و حساسیت خیلی زیادی نسبت بدان وجود دارد. بدین لحاظ و با توجه به شرایط جهانی و جغرافیای دینی موجود که در ادامه توضیح خواهم داد، سؤال این است که واقعاً اردوغان به چه انگیزهای این اقدام تنشآفرین را انجام داده است؛ مضافاً که در استانبول مساجدِ فراوان و بعضاً بسیار بزرگی وجود دارد، مانند «مسجد سلطان احمد»، «مسجد سلیمانیه» و «مسجد چاملیجا».
اگر امکان دارد، «جغرافیای دینی موجود» و مختصات آن و ارتباطش را با ایاصوفیه توضیح دهید.
جغرافیای دینی دنیا در حال حاضر تحولاتی پیدا کرده و عمیقاً راستگرا و متعصب شده است، مسألهای که متأسفانه علاوه بر بازتابهای دینی، دارای بازتابهای بزرگ سیاسی و اجتماعی و حتی رسانهای نیز هست. راستگرایان دینی جدید اولاً و بالذات و به طور کامل در تعارض با اسلام و مسلمانان قرار دارند. در کتاب جدید جان بولتون،[7] تحت عنوان «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»،[8] آمده است که در یکی از ملاقاتها، ظاهراً در اولین ملاقات ترامپ با رئیسجمهور چین، ترامپ به سبب سرکوب مسلمانان سینکیانگ، رئیسجمهور چین را میستاید و از موضع خصمانهای که دولت چین در برابر آنها دارد، اظهار خوشوقتی میکند. میبینید که ترامپ از چینی که همیشه دشمن یا حداقل رقیب او بوده است، به علت این قضیه ستایش میکند. در مورد هندوها نیز داستان به همین کیفیت است.به طور کلی در حال حاضر، یکی از ویژگیهای مهم راست دینی، ضدیت با اسلام و مسلمانان است. در ضمن، نسبت جغرافیای دینی دنیای امروز با منافع و مصالح ما، هم به عنوان ایران و هم به عنوان شیعه و هم به عنوان یک نظام سیاسی، موضوعی مهم و کاملاً قابل بررسی است که البته بیانش جلسه مستقلی را میطلبد.
نکته دیگر این است که در درون هر دینی، طیفهای گوناگونی وجود دارد. مثلاً کلیسای کاتولیک اخیراً گرایشی عمیقاً راستگرا پیدا کرده است، گرایشی که هرگز در این کلیسا به این تندی وجود نداشته است. و متأسفانه اوج آن در میان کاتولیکهای امریکاست. نامه سرگشاده اخیر اسقف ویگانو[9] به ترامپ[10] عملاً نمودی از این واقعیت جدید در کلیسای کاتولیک است. این جریان در اروپا نیز وجود دارد، اما بدین اندازه پرخاشگر و در صحنه نیست، اگرچه ماهیت آن اصولاً متفاوت با کاتولیسیسم راستگرای امریکایی است.
البته اینها در اکثریت نیستند؛ اما با توجه به اینکه قدرت پاپ ریشه دینی دارد، میتوانند خیلی مؤثر واقع شوند و طیفهای دیگر را نیز تحت تأثیر قرار دهند. برای نمونه، در همین کلیسای کاتولیک، پاپ به عنوان رهبر این مجموعه، مجبور است که میانگین مواضع جناحها و گروههای مختلف موجود در مجموعه خود را لحاظ و مراعات کند. و اصولاً این نوع راستگرایی در همه ادیان و مذاهبی که به صورت متمرکز اداره میشوند، محدودیتهایی را به وجود میآورد.
پاپ موجود تمایلاتِ به اعتباری جهانسومی و اصطلاحاً ترقیخواهانه دارد؛ یعنی در همه موضوعاتی که به جهان سوم و جهان مسلمان و نیز به مسائل فقر و مهاجرت و محیطزیست و مانند آن مربوط میشود، مایل به همکاری است. فرانسیس همیشه از «برادری» سخن میگوید و معتقد است که ما پیروان ادیان ابراهیمی چارهای نداریم جز اینکه با یکدیگر گفتوگو کنیم و به اصطلاح، همدیگر را داشته باشیم. حتی عنوان کتاب «ما برادران»[11] مأخوذ از همین نوع نگرش اوست. در همین زمینه در فوریه 2019 در ابوظبی، او و شیخ الأزهر، احمد الطیب، «سند برادری انسانی برای صلح جهانی و همزیستی»[12] را امضا کردند که اتفاقاً خود پاپ پیوسته به آن ارجاع میدهد.
اما از این سو، طیف راست مورد اشاره، در بسیاری از این موارد و حتی در مسئله محیطزیست، هیچ تمایلی به همکاری ندارد و عملاً مخالفت میورزد. برای نمونه، در حالیکه همه شواهد علمی حاکی از گرم شدن زمین است، همین مایک پامپئو، وزیر خارجه امریکا، که یک مسیحی اونجلیکال راستگرا و متعصب است، برای اینکه مجبور نشود انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهد، گفت: «بعضی از دانشمندان فکر میکنند که ما داریم گرم میشویم و بعضی دیگر فکر میکنند که داریم سرد میشویم!»[13] واقعاً فقط یک فرد لجباز میتواند اینگونه حرف بزند. به علاوه، یکی از مواردی که هواداران ترامپ او را به خاطر آن ستایش میکنند، همین است که او به اصطلاحِ خودشان «اِنوایرونمِنتالیست»[14] (طرفدار محیطزیست) نیست.اینها مخصوصاً در آنجا که به مسلمانان مربوط میشود نیز کاملاً ضدیت دارند و مثلاً با سند امضاشده در ابوظبی و به طور کلی با این نوع تفکرات کاملاً مخالفند.
آیا این طیف راست مسیحی، در بخش کاتولیک خود، با امثال پاپ مستعفی، جوزف راتسینگر[15] (بندیکت شانزدهم)[16] یا مثلاً با مارسل لِفِور[17] و لِفِورینها[18] و کاتولیکهای قدیمی[19] (مخالفان مصوبات شورای دوم واتیکان[20]) که از نظر اعتقادی و تئولوژیکی، محافظهکار و کمانعطاف یا انعطافناپذیر میباشند، نسبت یا قرابتی دارند؟
نه، هیچ ربطی به آنها ندارند؛ اما برای مشروع جلوه دادن خود، این نوع مسائل را بهانه میکنند و به اصطلاح، زیر چتر آن سینه میزنند. به واقع، «راست کاتولیک» به معنایی که اکنون وجود دارد، پدیده جدیدی است و بیش از آنکه الهیاتی و تئولوژیکی باشد، جنبه سیاسی دارد. البته آنها با کاتولیکهای محافظهکار و قدیمی برخی مشترکات اعتقادی هم دارند و به لحاظ تئولوژیکی، بنیادگرا (فاندامنتالیست) به شمار میآیند، اما رویهمرفته انسانهای خیلی معتقدی نیستند و از این مسائل بیشتر به عنوان دستاویز استفاده میکنند. مثلاً تا جایی که اطلاع دارم، همین ویگانو و برادرش آدمهای فاسدی هستند و اتهامات مالی و پرونده قضایی دارند.
گویا ویگانو با پاپ موجود هم خیلی زاویه دارد!
بله، در آگوست 2018 بود که ویگانو نامه سرگشادهای[21] نوشت و گفت که پاپ باید استعفا بدهد. قضیه به تئودور مککاریک،[22] کاردینال واشنگتن، و اتهام کودکآزاری او مربوط میشد. ویگانو مدعی شد که در زمانی که سفیر واتیکان در امریکا بوده، در یک جلسهای، مشکلدار بودن مککاریک را پیش از برملا شدن قضیه، با فرانسیس در میان گذاشته، اما پاپ اهتمام لازم را به خرج نداده و اقدامی نکرده است. ویگانو بلوایی به پا کرد و جنجالی به راه انداخت! البته همه کسانی که در آن جلسه خاص حاضر بودند، بعداً اظهار کردند که در آن زمان، ویگانو اصلاً چنان مطالبی را درباره مککاریک نگفته است. در ضمن، ظاهراً ویگانو از قبل با مککاریک مشکل داشته است.
یکبار دیگر، ویگانو بر سر اینکه مردان و زنان طلاقگرفته نباید اجازه داشته باشند که در مراسم عشای ربانی نان مقدس را دریافت کنند، سروصدایی به راه انداخت. داستانش مفصل است. به هر حال، نمیخواهم خیلی درباره ویگانو صحبت کنم؛ اما او اصالتاً ایتالیایی است و مدتی (از 2011 تا 2016) به عنوان سفیر واتیکان در امریکا بود و هنوز در آنجا زندگی میکند و یک «اسقف عنوانی»[23] است. تا جایی که میدانم، ظاهراً بخشی از انگیزهاش در این کارها و رفتارها، این است که میخواهد شهروندی و پاسپورت امریکایی بگیرد؛ چون اکنون در امریکا راستها قدرت را در دست دارند و این نوع کارها را میپسندند.
ضمناً جالب است بدانید یکی از دوستانم که از اساتید بزرگ تاریخ کلیسای کاتولیک در قرن بیستم است و با پاپ موجود بسیار نزدیک است، میگفت که استیو بَنون،[24] استراتژیست ارشد اسبق ترامپ، که اتفاقاً او هم یک پروتستان راستگرا است، به شهر رم آمده و صریحاً میگوید که از جمله اهدافش این است که اولاً اتحادیه اروپا را از هم فروبپاشد و ثانیاً نهاد دوهزارساله کلیسای کاتولیک را از میان بردارد.
نکته دیگر اینکه اگرچه در اینجا فقط درباره راست «مسیحی» سخن گفتم، اما مطمئناً تمایلات راست ضداسلام در ادیان دیگری مانند هندوئیسم و حتی بودیسم نیز وجود دارد و به بخشهای غیرراست درونی این ادیان که به تعبیر امروزی، گرایشهای ترقیخواهانه دارند، فشار وارد میآورد. گرایشهای ترقیخواهانه طیفهایی هستند که به جهان مشترک و سرنوشت مشترک ادیان و مسائل مشترک جامعه بشری، مانند معضل فقر و مسائل محیطزیست و توسعه، میاندیشند.
مشکلی که وجود دارد این است که در گذشته، مثلاً در امریکای دهه 1930، بنیادگراییِ گروههای فاندامنتالیست تنها در موضوعات و مسائل اعتقادی و مخصوصاً در زمینه داروینیسم و تکامل انواع و خطاناپذیری کتاب مقدس و از این دست مسائل بود و آنها تقریباً هیچ فشار خاص اجتماعی یا سیاسی بر روی مخالفان خود که از روششناسیهای جدید تفسیر متن و از هرمنوتیک مدرن استفاده میکردند، وارد نمیآوردند. اما امروزه اوضاع دگرگون شده است و اینها میتوانند فشارهای اجتماعی و سیاسی مؤثری وارد کنند و عملاً گروههای رقیب خود را به سکوت بکشانند و یا به اتخاذ مواضعی شبیه به مواضع خود وادار کنند. امروزه راستگرایان دینی میتوانند غیرراستگرایان درون دین خود را، منفعل و عملاً ظرفیتهای آنها را محدود کنند.
آنها این فشارها را عملاً و مصداقاً چگونه وارد میکنند؟
مثلاً با همین نوع سر و صداهای امثال همین آقای ویگانو! همانطور که گفتم، پاپ مجبور است که معدل مواضع طیفهای گوناگون مجموعه خود را رعایت کند و مثلاً در بهانههایی که برای تندروهای مجموعهاش به وجود میآید، یعنی در بهانههایی مانند همین قضیه مسجد ایاصوفیه، ناچار است موضعی تندتر و تیزتر از آنچه خود واقعاً بدان مایل است، اتخاذ کند تا در نزد همدینان و هممذهبان خود متهم نشود. مخصوصاً در ارتباط با مسلمانها، کاملاً مجبور است که از «موضع تهمت» فاصله بگیرد.
در حال حاضر در همه جای دنیا و در میان پیروان همه ادیان، طیف راست عملاً به سمبل ناسیونالیسم و نماد وفاداری به اصول ملی و دینی و اخلاقی تبدیل شده است و سایر طیفها ناچارند که این واقعیت را کاملاً لحاظ کنند.
به یاد دارم که برنتون تارانت[25]، تروریست نژادپرست نیوزلندی که در مارس 2019 به دو مسجد در نیوزیلند حمله کرد و 49 مسلمان بیگناه را به ضرب گلوله کشت، در مانیفیست خود، تحت عنوان «جایگزینی بزرگ»،[26] خطاب به مردم ترکیه نوشته بود که آنها میتوانند در خاک خود در شرق با آرامش زندگی کنند، اما در غرب، یعنی در استانبول، آنها کشته خواهند شد. به علاوه، نوشته بود که ما به کُنستانتینوپول خواهیم آمد و همه مساجد و منارهها را ویران خواهیم کرد. ضمناً امروز در یک سایت خبری خواندم که در آن روزها، مردم ترکیه در واکنش به آن نوشته از اردوغان خواسته بودند که ایاصوفیه را به حالت مسجد برگرداند؛ اما او گفته بود که در استانبول مساجد بزرگتر از ایاصوفیه هم وجود دارد و چنین اقدامی تبعات منفی سیاسی خواهد داشت و به مصلحت نیست.
به هر حال، نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که میزان واکنشی که تاکنون در قبال این جریان صورت گرفته است، نشاندهنده عمق واقعی واکنشهای درونی جوامع غیرمسلمان و مسیحی و نیز حجم واقعی تحریک تعصبات دینی نیست. و به نظر میرسد که در مجموع، این اتفاق به اندازهای تأثیرگذار است که رابطه آینده اسلام و ادیان دیگر را به کلی دگرگون خواهد کرد و کیفیت این رابطه به دو دوره ماقبل و مابعد این رویداد تقسیم خواهد شد. ضمناً این اقدام به طور طبیعی میتواند تارانتها و بریویکهای[27] بیشتری را به وجود بیاورد؛ منظورم همان قاتل نروژی، آندِرس بریویک، است که در سال 2011 در اسلو با بمبگذاری و رگبار گلوله، 77 نفر را به کام مرگ فرستاد.
روزنامهنگار مشهور ترکیهای، خانم شیرین پاییزان، در صفحه توییتری خود نوشته است: «مسئله ایاصوفیه مسیر را برای کشورهای اروپایی هموار کرد و از این پس هر مسجدی که در این کشورها به کلیسا تبدیل شود و یا هر میراث عثمانی موجود در این کشورها که نابود شود، دیگر حق اعتراض نخواهیم داشت.» ارزیابی شما از این توییت چیست؟
اولاً عثمانیها در اروپا اثر مهمی که با ایاصوفیه قابل مقایسه باشد، ندارند. و همچنین اینکه اروپاییها بخواهند مسجدی را به کلیسا تبدیل کنند، چندان قابل تصور نیست. به هر حال، مسلماً آنها در واکنش به این موضوع، کار خودشان را انجام خواهند داد؛ اما قطعاً ظواهر را حفظ خواهند کرد.
ناگفته نماند که اروپای موجود حداقل در طی دهههای اخیر، به طور کلی اهتمام فوقالعاده زیادی نسبت به حفظ میراث تاریخی داشته است، خواه میراث مسیحی، خواه غیرمسیحی و خواه غیردینی و تاریخی. البته قابل انکار نیست که در جنگ بالکان، صربها و همچنین کرواتها بسیاری از مساجد تاریخی مسلمانان را منفجر کردند، از جمله مسجد قدیمی خیلی زیبایی را در بلگراد که اتفاقاً از نزدیک آن را دیده بودم و مربوط به دوران عثمانیها بود. اما این حوادث در زمان تنش شدید و در حالت تشنج روی داد، نه در شرایط عادی. بنابراین، اینگونه نیست که مثلاً دولت کرواسی موجود یا حتی صربستان موجود بیاید و یک نمادی یا مسجدی را از بین ببرد یا تغییر دهد. البته اشتباه نشود؛ همانطور که گفتم، این قضیه میتواند امثال برنتون تارانت را کاملاً تحریک کند و این بحث مفصلی است.
با این همه، کمی برای من جای سؤال است که واقعاً چه مشکلی دارد که شما بنایی را که تا قبل از آتاتورک مسجد بوده است، به همان حالت پیشین دربیاورید و هویت از دست رفته آن را به آن برگردانید! خوب، طبیعی است که دیگران در ابتدا این را نپذیرند؛ اما به مرور مجبور خواهند شد که با واقعیت جدید کنار آیند و با آن زندگی کنند. اصلاً مثال خوبی نیست، اما رژیم صهیونیستی چند دهه است که دارد دقیقاً همین کار را میکند!
این شیوه همیشه موفق نیست و به شرایط بستگی دارد؛ هنگامی که شما دست برتر را ندارید، بر هم زدن تعادل عملاً به زیان شما تمام میشود. اسرائیل را که مثال زدید، خواه در سطح داخلی فلسطین و خواه در سطح جهانی، همیشه از موضع قدرت این کار را میکند؛ تحریکی میکند و تشنجی میآفریند و جلوتر میرود. اما تحریک کردن به هنگام ضعف نه تنها شما را جلو نمیبرد، بلکه به عقب میراند.
نقطه آغاز توسعه ترکیه کدام زمان و چه چیز بود؟
به طور کلی ترکیه حضور فعال تجاری و اقتصادی خود را در خارج از کشور، از بعد از دهه 90 آغاز کرد، یعنی بعد از فروپاشی جبهه کمونیسم؛ البته از همان دهه 80، آماده خیز گرفتن شده بود. شرکتهای ترک در بخش ساخت و ساز به سرعت خود را در تمامی بلوک شرق و کشورهای تجزیهشده شوروی سابق گسترش دادند و به طور همزمان، بخشهای خدماتیشان مانند رستورانها و کافیشاپها و امثال آن نیز در کل اروپا پخش شدند.
در سالهای قبل از سقوط عمرالبشیر، رئیسجمهور سابق سودان، و به درخواست او ترکیه حضور فعالی در این کشور پیدا کرد و شرکتهای مختلف ترک و به ویژه آنهایی که در امور زیربنایی و سازندگی فعالیت میکردند، وارد سودان شدند. بخش خصوصی ترکیه از حدود پانزده سال پیشتر، فعالیتهای خود را در افریقای سیاه و حتی امریکای لاتین نیز شروع کرد و هماکنون تعداد زیادی از این شرکتها در این کشورها حضور فعالی دارند.
ترکیه برای دههها خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا بود، اما موفق نشد. شرط اروپاییها این بود که در قوانین و مسائل حقوقبشری و نیز در امور اقتصادی و زیربناییِ ترکیه تغییراتی ایجاد شود. ترکیه نیز از دهه 70 که تمایل به الحاق پیدا کرد و به ویژه از دهه 80، یعنی از زمان تورگوت اوزال، به همین منظور و به سرعت قوانین خود را در زمینههای مختلف تغییر داد. این مسأله برای ترکیه هدفی کاملاً جدی بود و باعث شد که این کشور یک برنامه بسیار پرتحرّک اقتصادی را آغاز کند و تقریباً به همه شرایط و مقدمات لازم برای ملحق شدن تحقق بخشد.
یکی از مهمترین تغییرات، در ارتش این کشور اتفاق افتاد. ارتش ترکیه از دوران جمهوریت تا اواسط دهه 90، نقش اول را در کشور داشت و همیشه به صورت یک «سوپاپ اطمینان» عمل میکرد؛ یعنی هر وقت که لازم میشد، کودتا میکرد و قدرت را به دست میگرفت. اما از اواسط دهه 90، به دلیل شرایط جدیدی که در جامعه ترکیه ایجاد شد، ارتش در صحنه سیاسی به حاشیه رفت و اکنون دیگر نمیتواند مانند گذشته عمل کند. این یکی از ثمرات متحول شدن قوانین در ترکیه بود و اکنون عمدتاً حزب رفاه و آقای اردوغان دارند از آن بهره میبرند.
با این همه، اروپاییها به بهانههای مختلف، ترکیه را نپذیرفتند. اما این کشور به دلیل اینکه واقعاً توانست به معیارهای سختگیرانه مورد نظر آنها جامه عمل بپوشاند، در حال حاضر، بدون اینکه به طور رسمی عضو این اتحادیه باشد، عملاً کموبیش از همه نتایج مثبت چنین پیوستنی برخوردار شده است، چرا که لازمه توسعه ایجاد تغییراتی زیربنایی و حقوقی است و این همه را ترکیه انجام داد.
اکنون دیگر برای ترکها کاملاً مسلم است که هیچ پیوستنی در کار نخواهد بود؛ این نه تنها برای اردوغان و اسلامگرایان، بلکه حتی برای احزاب غیراسلامی نیز روشن است. حتی خودشان هم واقعاً دیگر هیچ تمایلی به این قضیه ندارند و اگر گاهی حرفی میزنند یا گلایهای میکنند، فقط برای وارد کردن فشار به اتحادیه و قرار دادن آن در وضعیت انفعالی است.نکته مهم این است که آنها با توجه به هدفگیریشان، جامعه را در ابعاد گوناگون و به ویژه به لحاظ اقتصادی، از درون متحول کردند و لذا هماکنون وضعیت کلی و مخصوصاً اقتصادی ترکیه در مجموع از بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا، مانند یونان و قبرس و رومانی و بلغارستان و مجارستان و عموم کشورهای اروپای شرقی و حتی از پرتقال، به مراتب بهتر است.
و به همین دلیل است که در میان همه کشورهای جهان سوم، تنها کشوری که جوانانش هیچ رغبتی به مهاجرت ندارند، همین ترکیه است. حتی گاهی مهاجرت معکوس وجود دارد؛ یعنی افرادی از نسلهایی که در کشورهای مهاجرپذیر متولد شدهاند، یا به کلی به ترکیه بازمیگردند یا اینکه گاهی به آنجا میروند و چند ماهی ماندگار میشوند.
آیا دولتهای مسلمان منطقه در واکنش به این اقدام ترکیه، موضعی گرفتهاند؟
آنها در شرایطی نیستند که بتوانند موضع مخالف بگیرند. مثلاً امارات که هم در لیبی و هم در مناطق دیگر، ترکیه رقیب مهم اوست، فقط وزیر فرهنگ و توسعه دانش او که خانمی به نام نوره الکعبی است، توییتی زده و از این حرکت انتقاد کرده است. در عربستان نیز تا جایی که خبر دارم، رژیم سعودی موضع خاصی نگرفته است. البته مطبوعات عربستانی، هم آنهایی که در خود عربستان منتشر میشود و هم امثال شرقالاوسط که خارج از عربستان هستند، در مخالفت با این اقدام مطالبی نوشتهاند، هرچند به صورت محتاطانه و خجولانه. این حالت در مصر و حتی در دانشگاه ازهر نیز دیده میشود و مراکز دینی مصر نمیتوانند مخالفت خود را به طور صریح ابراز کنند، زیرا افکار عمومی و مشخصاً گروههای اسلامی این کشور کاملاً با این اقدام موافقند.
کموبیش شرایطی مانند زمان اشغال کویت توسط صدام، به وجود آمده است. در آن زمان نیز با اینکه صدام اشغالگر بود، اما اکثر قریب به اتفاق احزاب اسلامی و قومی و چپ در کل جهان مسلمان و به ویژه در بین اعراب، به نفع صدام موضع گرفتند. به طور کلی، پتانسیل طبیعی در جهان مسلمان سنی، قدرتمدار و طرفدار قدرت است. گذشته از دلایل تئولوژیک، اینها به علت ضعف تاریخیشان، به قدری مورد بیاحترامی و تحقیر و توهین قرار گرفتهاند که در حال حاضر خواهان شکوه و قدرت و اعتبار هستند. بنابراین، هماکنون اوضاعی کموبیش همانند اوضاع اشغال ششماهه کویت توسط صدام به وجود آمده است. در آن زمان نیز رژیمهای محافظهکاری مانند مصر و مراکش، تنها میتوانستند به صورت خیلی خجولانهای صدام را محکوم کنند و چون افکار عمومیشان موافق صدام بود، نمیتوانستند بیش از اندازه معینی حرف بزنند.
آن رقیب یا دشمنی که این افکار عمومی گمان میکنند که اردوغان در برابرش ایستاده و افتخار آفریده است، کیست؟
از نظر آنها او در برابر همه کسانی که دشمن مسلمانان هستند و آنها را تحقیر میکنند، ایستاده است. کموبیش پیروان هیچ دینی همچون مسلمانان از کسی که از دیدگاه آنان زایل کننده توهین و تحقیر غربیان نسبت به مسلمانان باشد، استقبال نمیکنند. از نظر آنان او در برابر صلیبیها و صهیونیستها ایستاده است که البته کلمه صلیبی به فارسی قابل ترجمه نیست، چرا که ما تجربیات جنگهای صلیبی را آنگونه که آنها داشتهاند، نداشتهایم.
واقعاً جای سؤال است ترکیهای که تا بدین اندازه به مسلمان بودن خود افتخار میکند و به وضوح مایل است که به عنوان رهبر قدرتمند جامعه مسلمان مطرح باشد، پس چرا در برابر اسرائیل غاصب نمیایستد؟
علتش این است که منطق سیاسی آنها اعتقادی نیست. با توجه به قواعد بازی، بازی میکنند. اصولاً اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا همینطورند؛ حتی کره شمالی نیز همینطور است. اصولاً شرایط عمومی دنیای بعد از جنگ جهانی دوم اینگونه است و چندان ارتباطی هم به تصمیم و اراده خود کشورها ندارد. البته ناگفته نماند که امریکای اونجلیکال و ترامپی چنین نیست و سیاستش کاملاً اعتقادی و دینی است. این را در مقالهها و مصاحبههای دیگر به تفصیل توضیح دادهام.
در پایان و در یک جمعبندی کلی، به نظر شما مهمترین نکتهای که در این جریان وجود دارد، چیست؟
چنانکه گفتم عموم مسلمانان از این جریان هیجانزده و بسیار خوشحال شدند. حتی شخصیتهای مذهبی کشورهای محافظهکاری چون مراکش و عمان هم آن را اظهار کردند و تبریک گفتند. در این مورد سخنی نیست، نکته این است که این مسأله را چه پیامدهایی است. داستان همچون انقلابهای عربی است که در ابتدا همه را خوشحال کرد اما در نهایت به بدتر شدن اوضاع انجامید. همه کشورهایی که مشمول این انقلاب بودند، تاحدودی به جز تونس، در شرایط به مراتب بدتری قرار دارند هم به لحاظ اقتصادی و هم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی دینی. این مشکل در مجموع شرایط را در تمامی کشورهای عربی دشوارتر کرد و عملاً آنها را به سوی غرب و اسرائیل سوق داد. از امارات و عربستان و عمان گرفته تا سودان پس از عمرالبشیر.متأسفانه این جریان به تشدید گرایشهای راستگرایانه دینی کمک کرد و میکند و مهم این است که راستگرایان همدینان خود را در جهت مقابله با اسلام و مسلمانان تحت تأثیر قرار خواهند داد. از کلیسای کاتولیک گرفته تا راستگرایان هندو. مضافاً که این مسأله به شکلگیری هستههای راستگرای قومی و ملی در اروپا که تمایلات تروریستی ضداسلامی خواهند داشت، کمک خواهد کرد و مهمتر آنکه هستههای نهفته موجود را که بر اساس گزارشها هماکنون در روسیه دوره نظامی میبینند، تقویت خواهد کرد. واقعیت این است که دولتهای موجود اروپایی در حال حاضر این هستهها را کنترل میکنند و ممکن است بههردلیلی این کنترل کاهش یابد و یا حتی از بین برود.
منبع : خبر آنلاین
پی نوشت ها در روزنامه محفوظ است
اخیراً تغییر کاربری عمارت ایاصوفیه از موزه به مسجد توسط دولت ترکیه، خبرساز شد و واکنشهایی را در سراسر دنیا برانگیخت. اهمیت این بنا در چیست و چرا این تغییر کاربری بدین اندازه جلب توجه کرده است؟
به طور خیلی گذرا، مسیحیت در سال 313 میلادی، با امضای «فرمان میلان»[2] توسط کُنستانتین[3] در همه گستره امپراطوری روم به رسمیت شناخته شد. یکی از اقدامات عجیب کنستانتین این بود که در سال 324، پایتخت امپراطوری را از رُم به شهر باستانی بیزانتیوم[4] یا همان بیزانس انتقال داد که بعداً کنستانتینوپول (شهر کنستانتین) که معرب آن قسطنطنیه است، نامیده شد. همین شهر بود که بعدها اسلامبول و سرانجام استانبول نام گرفت. این انتقال باعث شد که شهر رم اهمیت خود را از دست بدهد.
پس از فراز و نشیبهای گوناگون، از اواخر قرن چهارم، ما شاهد دو امپراطور ی هستیم: امپراطور ی روم غربی با مرکزیت رم و امپراطور ی روم شرقی با مرکزیت قسطنطنیه. این یک تقسیمبندی صرفاً سیاسی نبود و این دو به لحاظ تمدنی و فرهنگی نیز متفاوت بودند. مهمترین ویژگی امپراطوری روم غربی، زبان رسمی لاتین و «رومی» بودن فرهنگ و تمدن آن بود. در مقابل، زبان رسمی امپراطور ی روم شرقی، یونانی بود و از نظر فرهنگی و تمدنی نیز «یونانی» به حساب میآمد.
مسیحیت موجود در آن دو قلمرو نیز دو گونه بود: مسیحیت رومی و مسیحیت بیزانسی. اگرچه هنوز انشقاق بزرگ بین کاتولیسیسم و ارتدوکسی روی نداده بود، اما اینها دو نوع مسیحیت بودند و در دو موقعیت متفاوت تاریخی و تمدنی و فرهنگی و زبانی و ادبی قرار داشتند.این حالت ادامه یافت تا اینکه روم غربی با هجوم بربرهای ژرمن از شمال، سقوط کرد و در قرن پنجم، دیگر چیزی به نام امپراطور ی روم غربی وجود خارجی نداشت. ضمناً در همین خلأ قدرت بود که کلیسای روم غربی به عنوان تنها نهاد مدنی و سیاسی موجود در آن قلمرو، به رهبری پاپ قدرت گرفت.بخصوص، پس از آنکه امپراطور ی روم غربی از میان رفت، روم شرقی خیلی قدرت گرفت و قلمرو خود را گسترش داد. از شمال آفریقا و به ویژه مصر گرفته تا نزدیک تونس و مغرب و از کل سرزمین شام گرفته تا قفقاز، همه زیر سلطه امپراطور ی بیزانس بود. میدانید که در دوره اشکانیان، جنگهای ما با کل امپراطور ی روم بود؛ اما در زمان ساسانیان، عملاً با امپراطور ی روم شرقی میجنگیدیم.
و اما ایاصوفیه. کلیسای ایاصوفیه در سه مقطع تاریخی ساخته شد. کلیساهای اول و دوم که در بحث ما اهمیت خاصی ندارند، در شورشها آتش گرفتند و ویران شدند. مهم، مقطع سوم در قرن ششم است و بنای موجود (کلیسای سوم) نیز به همین مقطع زمانی بازمیگردد. کلیسای سوم در سال 532 به دستور تئودورا،[5] همسر ژوستینیان یکم،[6] امپراطور بیزانس، ساخته شد.
با توجه به سقوط روم غربی، قسطنطنیه به مرکز مسیحیت تبدیل شده بود و ایاصوفیه نیز عملاً کلیسای جامع کل مسیحیت به شمار میآمد. در آن زمان هنوز سه شاخه ارتدوکس و کاتولیک و پروتستان به وجود نیامده بود. جدایی ارتدوکس و کاتولیک در سال 1054 و جدایی پروتستانها در قرن 16 اتفاق افتاد. بنابراین، ایاصوفیه تا قرنها عملاً مهمترین کلیسای «کل مسیحیت» بود. بعد از انشقاق بزرگ سال 1054 چون ایاصوفیه در قلمرو ارتدوکسی قرار داشت، مهمترین کلیسای کل جهان ارتدوکس به شمار میآمد.
و اما سرانجام، سلطان محمد فاتح، قسطنطنیه را گرفت و دستور داد که ایاصوفیه را مسجد کنند. البته خود ترکها میگویند که سلطان محمد این بنا را با مال شخصی خود «خریداری» کرد، اما این چندان باورپذیر نیست؛ حتی اگر چنانکه میگویند آن را از جمله اموال امپراطور بدانیم که به طور طبیعی به فرمانده برنده جنگ منتقل میشود. چرا که کلیسا اصولاً نمیتواند مایملک پادشاهان محسوب شود. منارههای کنونی آن را نیز بعدها ترکها به آن افزودند. ضمناً باید اذعان کرد که ترکها رفتار متمدنانهای با این کلیسا داشتند و نمادها و نقشهای مسیحی آن را تخریب نکردند، بلکه آنها را فقط پوشاندند و از نظر پنهان کردند. و در سال ۱۹۳4 که به دستور آتاتورک، ایاصوفیه به موزه تبدیل شد، آن پوششها نیز برداشته شد.به هر حال، ایاصوفیه یک مکان عادی نیست و یکی از رموز و بلکه از مهمترین رموز جهان مسیحیت است و حساسیت خیلی زیادی نسبت بدان وجود دارد. بدین لحاظ و با توجه به شرایط جهانی و جغرافیای دینی موجود که در ادامه توضیح خواهم داد، سؤال این است که واقعاً اردوغان به چه انگیزهای این اقدام تنشآفرین را انجام داده است؛ مضافاً که در استانبول مساجدِ فراوان و بعضاً بسیار بزرگی وجود دارد، مانند «مسجد سلطان احمد»، «مسجد سلیمانیه» و «مسجد چاملیجا».
اگر امکان دارد، «جغرافیای دینی موجود» و مختصات آن و ارتباطش را با ایاصوفیه توضیح دهید.
جغرافیای دینی دنیا در حال حاضر تحولاتی پیدا کرده و عمیقاً راستگرا و متعصب شده است، مسألهای که متأسفانه علاوه بر بازتابهای دینی، دارای بازتابهای بزرگ سیاسی و اجتماعی و حتی رسانهای نیز هست. راستگرایان دینی جدید اولاً و بالذات و به طور کامل در تعارض با اسلام و مسلمانان قرار دارند. در کتاب جدید جان بولتون،[7] تحت عنوان «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»،[8] آمده است که در یکی از ملاقاتها، ظاهراً در اولین ملاقات ترامپ با رئیسجمهور چین، ترامپ به سبب سرکوب مسلمانان سینکیانگ، رئیسجمهور چین را میستاید و از موضع خصمانهای که دولت چین در برابر آنها دارد، اظهار خوشوقتی میکند. میبینید که ترامپ از چینی که همیشه دشمن یا حداقل رقیب او بوده است، به علت این قضیه ستایش میکند. در مورد هندوها نیز داستان به همین کیفیت است.به طور کلی در حال حاضر، یکی از ویژگیهای مهم راست دینی، ضدیت با اسلام و مسلمانان است. در ضمن، نسبت جغرافیای دینی دنیای امروز با منافع و مصالح ما، هم به عنوان ایران و هم به عنوان شیعه و هم به عنوان یک نظام سیاسی، موضوعی مهم و کاملاً قابل بررسی است که البته بیانش جلسه مستقلی را میطلبد.
نکته دیگر این است که در درون هر دینی، طیفهای گوناگونی وجود دارد. مثلاً کلیسای کاتولیک اخیراً گرایشی عمیقاً راستگرا پیدا کرده است، گرایشی که هرگز در این کلیسا به این تندی وجود نداشته است. و متأسفانه اوج آن در میان کاتولیکهای امریکاست. نامه سرگشاده اخیر اسقف ویگانو[9] به ترامپ[10] عملاً نمودی از این واقعیت جدید در کلیسای کاتولیک است. این جریان در اروپا نیز وجود دارد، اما بدین اندازه پرخاشگر و در صحنه نیست، اگرچه ماهیت آن اصولاً متفاوت با کاتولیسیسم راستگرای امریکایی است.
البته اینها در اکثریت نیستند؛ اما با توجه به اینکه قدرت پاپ ریشه دینی دارد، میتوانند خیلی مؤثر واقع شوند و طیفهای دیگر را نیز تحت تأثیر قرار دهند. برای نمونه، در همین کلیسای کاتولیک، پاپ به عنوان رهبر این مجموعه، مجبور است که میانگین مواضع جناحها و گروههای مختلف موجود در مجموعه خود را لحاظ و مراعات کند. و اصولاً این نوع راستگرایی در همه ادیان و مذاهبی که به صورت متمرکز اداره میشوند، محدودیتهایی را به وجود میآورد.
پاپ موجود تمایلاتِ به اعتباری جهانسومی و اصطلاحاً ترقیخواهانه دارد؛ یعنی در همه موضوعاتی که به جهان سوم و جهان مسلمان و نیز به مسائل فقر و مهاجرت و محیطزیست و مانند آن مربوط میشود، مایل به همکاری است. فرانسیس همیشه از «برادری» سخن میگوید و معتقد است که ما پیروان ادیان ابراهیمی چارهای نداریم جز اینکه با یکدیگر گفتوگو کنیم و به اصطلاح، همدیگر را داشته باشیم. حتی عنوان کتاب «ما برادران»[11] مأخوذ از همین نوع نگرش اوست. در همین زمینه در فوریه 2019 در ابوظبی، او و شیخ الأزهر، احمد الطیب، «سند برادری انسانی برای صلح جهانی و همزیستی»[12] را امضا کردند که اتفاقاً خود پاپ پیوسته به آن ارجاع میدهد.
اما از این سو، طیف راست مورد اشاره، در بسیاری از این موارد و حتی در مسئله محیطزیست، هیچ تمایلی به همکاری ندارد و عملاً مخالفت میورزد. برای نمونه، در حالیکه همه شواهد علمی حاکی از گرم شدن زمین است، همین مایک پامپئو، وزیر خارجه امریکا، که یک مسیحی اونجلیکال راستگرا و متعصب است، برای اینکه مجبور نشود انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهد، گفت: «بعضی از دانشمندان فکر میکنند که ما داریم گرم میشویم و بعضی دیگر فکر میکنند که داریم سرد میشویم!»[13] واقعاً فقط یک فرد لجباز میتواند اینگونه حرف بزند. به علاوه، یکی از مواردی که هواداران ترامپ او را به خاطر آن ستایش میکنند، همین است که او به اصطلاحِ خودشان «اِنوایرونمِنتالیست»[14] (طرفدار محیطزیست) نیست.اینها مخصوصاً در آنجا که به مسلمانان مربوط میشود نیز کاملاً ضدیت دارند و مثلاً با سند امضاشده در ابوظبی و به طور کلی با این نوع تفکرات کاملاً مخالفند.
آیا این طیف راست مسیحی، در بخش کاتولیک خود، با امثال پاپ مستعفی، جوزف راتسینگر[15] (بندیکت شانزدهم)[16] یا مثلاً با مارسل لِفِور[17] و لِفِورینها[18] و کاتولیکهای قدیمی[19] (مخالفان مصوبات شورای دوم واتیکان[20]) که از نظر اعتقادی و تئولوژیکی، محافظهکار و کمانعطاف یا انعطافناپذیر میباشند، نسبت یا قرابتی دارند؟
نه، هیچ ربطی به آنها ندارند؛ اما برای مشروع جلوه دادن خود، این نوع مسائل را بهانه میکنند و به اصطلاح، زیر چتر آن سینه میزنند. به واقع، «راست کاتولیک» به معنایی که اکنون وجود دارد، پدیده جدیدی است و بیش از آنکه الهیاتی و تئولوژیکی باشد، جنبه سیاسی دارد. البته آنها با کاتولیکهای محافظهکار و قدیمی برخی مشترکات اعتقادی هم دارند و به لحاظ تئولوژیکی، بنیادگرا (فاندامنتالیست) به شمار میآیند، اما رویهمرفته انسانهای خیلی معتقدی نیستند و از این مسائل بیشتر به عنوان دستاویز استفاده میکنند. مثلاً تا جایی که اطلاع دارم، همین ویگانو و برادرش آدمهای فاسدی هستند و اتهامات مالی و پرونده قضایی دارند.
گویا ویگانو با پاپ موجود هم خیلی زاویه دارد!
بله، در آگوست 2018 بود که ویگانو نامه سرگشادهای[21] نوشت و گفت که پاپ باید استعفا بدهد. قضیه به تئودور مککاریک،[22] کاردینال واشنگتن، و اتهام کودکآزاری او مربوط میشد. ویگانو مدعی شد که در زمانی که سفیر واتیکان در امریکا بوده، در یک جلسهای، مشکلدار بودن مککاریک را پیش از برملا شدن قضیه، با فرانسیس در میان گذاشته، اما پاپ اهتمام لازم را به خرج نداده و اقدامی نکرده است. ویگانو بلوایی به پا کرد و جنجالی به راه انداخت! البته همه کسانی که در آن جلسه خاص حاضر بودند، بعداً اظهار کردند که در آن زمان، ویگانو اصلاً چنان مطالبی را درباره مککاریک نگفته است. در ضمن، ظاهراً ویگانو از قبل با مککاریک مشکل داشته است.
یکبار دیگر، ویگانو بر سر اینکه مردان و زنان طلاقگرفته نباید اجازه داشته باشند که در مراسم عشای ربانی نان مقدس را دریافت کنند، سروصدایی به راه انداخت. داستانش مفصل است. به هر حال، نمیخواهم خیلی درباره ویگانو صحبت کنم؛ اما او اصالتاً ایتالیایی است و مدتی (از 2011 تا 2016) به عنوان سفیر واتیکان در امریکا بود و هنوز در آنجا زندگی میکند و یک «اسقف عنوانی»[23] است. تا جایی که میدانم، ظاهراً بخشی از انگیزهاش در این کارها و رفتارها، این است که میخواهد شهروندی و پاسپورت امریکایی بگیرد؛ چون اکنون در امریکا راستها قدرت را در دست دارند و این نوع کارها را میپسندند.
ضمناً جالب است بدانید یکی از دوستانم که از اساتید بزرگ تاریخ کلیسای کاتولیک در قرن بیستم است و با پاپ موجود بسیار نزدیک است، میگفت که استیو بَنون،[24] استراتژیست ارشد اسبق ترامپ، که اتفاقاً او هم یک پروتستان راستگرا است، به شهر رم آمده و صریحاً میگوید که از جمله اهدافش این است که اولاً اتحادیه اروپا را از هم فروبپاشد و ثانیاً نهاد دوهزارساله کلیسای کاتولیک را از میان بردارد.
نکته دیگر اینکه اگرچه در اینجا فقط درباره راست «مسیحی» سخن گفتم، اما مطمئناً تمایلات راست ضداسلام در ادیان دیگری مانند هندوئیسم و حتی بودیسم نیز وجود دارد و به بخشهای غیرراست درونی این ادیان که به تعبیر امروزی، گرایشهای ترقیخواهانه دارند، فشار وارد میآورد. گرایشهای ترقیخواهانه طیفهایی هستند که به جهان مشترک و سرنوشت مشترک ادیان و مسائل مشترک جامعه بشری، مانند معضل فقر و مسائل محیطزیست و توسعه، میاندیشند.
مشکلی که وجود دارد این است که در گذشته، مثلاً در امریکای دهه 1930، بنیادگراییِ گروههای فاندامنتالیست تنها در موضوعات و مسائل اعتقادی و مخصوصاً در زمینه داروینیسم و تکامل انواع و خطاناپذیری کتاب مقدس و از این دست مسائل بود و آنها تقریباً هیچ فشار خاص اجتماعی یا سیاسی بر روی مخالفان خود که از روششناسیهای جدید تفسیر متن و از هرمنوتیک مدرن استفاده میکردند، وارد نمیآوردند. اما امروزه اوضاع دگرگون شده است و اینها میتوانند فشارهای اجتماعی و سیاسی مؤثری وارد کنند و عملاً گروههای رقیب خود را به سکوت بکشانند و یا به اتخاذ مواضعی شبیه به مواضع خود وادار کنند. امروزه راستگرایان دینی میتوانند غیرراستگرایان درون دین خود را، منفعل و عملاً ظرفیتهای آنها را محدود کنند.
آنها این فشارها را عملاً و مصداقاً چگونه وارد میکنند؟
مثلاً با همین نوع سر و صداهای امثال همین آقای ویگانو! همانطور که گفتم، پاپ مجبور است که معدل مواضع طیفهای گوناگون مجموعه خود را رعایت کند و مثلاً در بهانههایی که برای تندروهای مجموعهاش به وجود میآید، یعنی در بهانههایی مانند همین قضیه مسجد ایاصوفیه، ناچار است موضعی تندتر و تیزتر از آنچه خود واقعاً بدان مایل است، اتخاذ کند تا در نزد همدینان و هممذهبان خود متهم نشود. مخصوصاً در ارتباط با مسلمانها، کاملاً مجبور است که از «موضع تهمت» فاصله بگیرد.
در حال حاضر در همه جای دنیا و در میان پیروان همه ادیان، طیف راست عملاً به سمبل ناسیونالیسم و نماد وفاداری به اصول ملی و دینی و اخلاقی تبدیل شده است و سایر طیفها ناچارند که این واقعیت را کاملاً لحاظ کنند.
به یاد دارم که برنتون تارانت[25]، تروریست نژادپرست نیوزلندی که در مارس 2019 به دو مسجد در نیوزیلند حمله کرد و 49 مسلمان بیگناه را به ضرب گلوله کشت، در مانیفیست خود، تحت عنوان «جایگزینی بزرگ»،[26] خطاب به مردم ترکیه نوشته بود که آنها میتوانند در خاک خود در شرق با آرامش زندگی کنند، اما در غرب، یعنی در استانبول، آنها کشته خواهند شد. به علاوه، نوشته بود که ما به کُنستانتینوپول خواهیم آمد و همه مساجد و منارهها را ویران خواهیم کرد. ضمناً امروز در یک سایت خبری خواندم که در آن روزها، مردم ترکیه در واکنش به آن نوشته از اردوغان خواسته بودند که ایاصوفیه را به حالت مسجد برگرداند؛ اما او گفته بود که در استانبول مساجد بزرگتر از ایاصوفیه هم وجود دارد و چنین اقدامی تبعات منفی سیاسی خواهد داشت و به مصلحت نیست.
به هر حال، نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که میزان واکنشی که تاکنون در قبال این جریان صورت گرفته است، نشاندهنده عمق واقعی واکنشهای درونی جوامع غیرمسلمان و مسیحی و نیز حجم واقعی تحریک تعصبات دینی نیست. و به نظر میرسد که در مجموع، این اتفاق به اندازهای تأثیرگذار است که رابطه آینده اسلام و ادیان دیگر را به کلی دگرگون خواهد کرد و کیفیت این رابطه به دو دوره ماقبل و مابعد این رویداد تقسیم خواهد شد. ضمناً این اقدام به طور طبیعی میتواند تارانتها و بریویکهای[27] بیشتری را به وجود بیاورد؛ منظورم همان قاتل نروژی، آندِرس بریویک، است که در سال 2011 در اسلو با بمبگذاری و رگبار گلوله، 77 نفر را به کام مرگ فرستاد.
روزنامهنگار مشهور ترکیهای، خانم شیرین پاییزان، در صفحه توییتری خود نوشته است: «مسئله ایاصوفیه مسیر را برای کشورهای اروپایی هموار کرد و از این پس هر مسجدی که در این کشورها به کلیسا تبدیل شود و یا هر میراث عثمانی موجود در این کشورها که نابود شود، دیگر حق اعتراض نخواهیم داشت.» ارزیابی شما از این توییت چیست؟
اولاً عثمانیها در اروپا اثر مهمی که با ایاصوفیه قابل مقایسه باشد، ندارند. و همچنین اینکه اروپاییها بخواهند مسجدی را به کلیسا تبدیل کنند، چندان قابل تصور نیست. به هر حال، مسلماً آنها در واکنش به این موضوع، کار خودشان را انجام خواهند داد؛ اما قطعاً ظواهر را حفظ خواهند کرد.
ناگفته نماند که اروپای موجود حداقل در طی دهههای اخیر، به طور کلی اهتمام فوقالعاده زیادی نسبت به حفظ میراث تاریخی داشته است، خواه میراث مسیحی، خواه غیرمسیحی و خواه غیردینی و تاریخی. البته قابل انکار نیست که در جنگ بالکان، صربها و همچنین کرواتها بسیاری از مساجد تاریخی مسلمانان را منفجر کردند، از جمله مسجد قدیمی خیلی زیبایی را در بلگراد که اتفاقاً از نزدیک آن را دیده بودم و مربوط به دوران عثمانیها بود. اما این حوادث در زمان تنش شدید و در حالت تشنج روی داد، نه در شرایط عادی. بنابراین، اینگونه نیست که مثلاً دولت کرواسی موجود یا حتی صربستان موجود بیاید و یک نمادی یا مسجدی را از بین ببرد یا تغییر دهد. البته اشتباه نشود؛ همانطور که گفتم، این قضیه میتواند امثال برنتون تارانت را کاملاً تحریک کند و این بحث مفصلی است.
با این همه، کمی برای من جای سؤال است که واقعاً چه مشکلی دارد که شما بنایی را که تا قبل از آتاتورک مسجد بوده است، به همان حالت پیشین دربیاورید و هویت از دست رفته آن را به آن برگردانید! خوب، طبیعی است که دیگران در ابتدا این را نپذیرند؛ اما به مرور مجبور خواهند شد که با واقعیت جدید کنار آیند و با آن زندگی کنند. اصلاً مثال خوبی نیست، اما رژیم صهیونیستی چند دهه است که دارد دقیقاً همین کار را میکند!
این شیوه همیشه موفق نیست و به شرایط بستگی دارد؛ هنگامی که شما دست برتر را ندارید، بر هم زدن تعادل عملاً به زیان شما تمام میشود. اسرائیل را که مثال زدید، خواه در سطح داخلی فلسطین و خواه در سطح جهانی، همیشه از موضع قدرت این کار را میکند؛ تحریکی میکند و تشنجی میآفریند و جلوتر میرود. اما تحریک کردن به هنگام ضعف نه تنها شما را جلو نمیبرد، بلکه به عقب میراند.
نقطه آغاز توسعه ترکیه کدام زمان و چه چیز بود؟
به طور کلی ترکیه حضور فعال تجاری و اقتصادی خود را در خارج از کشور، از بعد از دهه 90 آغاز کرد، یعنی بعد از فروپاشی جبهه کمونیسم؛ البته از همان دهه 80، آماده خیز گرفتن شده بود. شرکتهای ترک در بخش ساخت و ساز به سرعت خود را در تمامی بلوک شرق و کشورهای تجزیهشده شوروی سابق گسترش دادند و به طور همزمان، بخشهای خدماتیشان مانند رستورانها و کافیشاپها و امثال آن نیز در کل اروپا پخش شدند.
در سالهای قبل از سقوط عمرالبشیر، رئیسجمهور سابق سودان، و به درخواست او ترکیه حضور فعالی در این کشور پیدا کرد و شرکتهای مختلف ترک و به ویژه آنهایی که در امور زیربنایی و سازندگی فعالیت میکردند، وارد سودان شدند. بخش خصوصی ترکیه از حدود پانزده سال پیشتر، فعالیتهای خود را در افریقای سیاه و حتی امریکای لاتین نیز شروع کرد و هماکنون تعداد زیادی از این شرکتها در این کشورها حضور فعالی دارند.
ترکیه برای دههها خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا بود، اما موفق نشد. شرط اروپاییها این بود که در قوانین و مسائل حقوقبشری و نیز در امور اقتصادی و زیربناییِ ترکیه تغییراتی ایجاد شود. ترکیه نیز از دهه 70 که تمایل به الحاق پیدا کرد و به ویژه از دهه 80، یعنی از زمان تورگوت اوزال، به همین منظور و به سرعت قوانین خود را در زمینههای مختلف تغییر داد. این مسأله برای ترکیه هدفی کاملاً جدی بود و باعث شد که این کشور یک برنامه بسیار پرتحرّک اقتصادی را آغاز کند و تقریباً به همه شرایط و مقدمات لازم برای ملحق شدن تحقق بخشد.
یکی از مهمترین تغییرات، در ارتش این کشور اتفاق افتاد. ارتش ترکیه از دوران جمهوریت تا اواسط دهه 90، نقش اول را در کشور داشت و همیشه به صورت یک «سوپاپ اطمینان» عمل میکرد؛ یعنی هر وقت که لازم میشد، کودتا میکرد و قدرت را به دست میگرفت. اما از اواسط دهه 90، به دلیل شرایط جدیدی که در جامعه ترکیه ایجاد شد، ارتش در صحنه سیاسی به حاشیه رفت و اکنون دیگر نمیتواند مانند گذشته عمل کند. این یکی از ثمرات متحول شدن قوانین در ترکیه بود و اکنون عمدتاً حزب رفاه و آقای اردوغان دارند از آن بهره میبرند.
با این همه، اروپاییها به بهانههای مختلف، ترکیه را نپذیرفتند. اما این کشور به دلیل اینکه واقعاً توانست به معیارهای سختگیرانه مورد نظر آنها جامه عمل بپوشاند، در حال حاضر، بدون اینکه به طور رسمی عضو این اتحادیه باشد، عملاً کموبیش از همه نتایج مثبت چنین پیوستنی برخوردار شده است، چرا که لازمه توسعه ایجاد تغییراتی زیربنایی و حقوقی است و این همه را ترکیه انجام داد.
اکنون دیگر برای ترکها کاملاً مسلم است که هیچ پیوستنی در کار نخواهد بود؛ این نه تنها برای اردوغان و اسلامگرایان، بلکه حتی برای احزاب غیراسلامی نیز روشن است. حتی خودشان هم واقعاً دیگر هیچ تمایلی به این قضیه ندارند و اگر گاهی حرفی میزنند یا گلایهای میکنند، فقط برای وارد کردن فشار به اتحادیه و قرار دادن آن در وضعیت انفعالی است.نکته مهم این است که آنها با توجه به هدفگیریشان، جامعه را در ابعاد گوناگون و به ویژه به لحاظ اقتصادی، از درون متحول کردند و لذا هماکنون وضعیت کلی و مخصوصاً اقتصادی ترکیه در مجموع از بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا، مانند یونان و قبرس و رومانی و بلغارستان و مجارستان و عموم کشورهای اروپای شرقی و حتی از پرتقال، به مراتب بهتر است.
و به همین دلیل است که در میان همه کشورهای جهان سوم، تنها کشوری که جوانانش هیچ رغبتی به مهاجرت ندارند، همین ترکیه است. حتی گاهی مهاجرت معکوس وجود دارد؛ یعنی افرادی از نسلهایی که در کشورهای مهاجرپذیر متولد شدهاند، یا به کلی به ترکیه بازمیگردند یا اینکه گاهی به آنجا میروند و چند ماهی ماندگار میشوند.
آیا دولتهای مسلمان منطقه در واکنش به این اقدام ترکیه، موضعی گرفتهاند؟
آنها در شرایطی نیستند که بتوانند موضع مخالف بگیرند. مثلاً امارات که هم در لیبی و هم در مناطق دیگر، ترکیه رقیب مهم اوست، فقط وزیر فرهنگ و توسعه دانش او که خانمی به نام نوره الکعبی است، توییتی زده و از این حرکت انتقاد کرده است. در عربستان نیز تا جایی که خبر دارم، رژیم سعودی موضع خاصی نگرفته است. البته مطبوعات عربستانی، هم آنهایی که در خود عربستان منتشر میشود و هم امثال شرقالاوسط که خارج از عربستان هستند، در مخالفت با این اقدام مطالبی نوشتهاند، هرچند به صورت محتاطانه و خجولانه. این حالت در مصر و حتی در دانشگاه ازهر نیز دیده میشود و مراکز دینی مصر نمیتوانند مخالفت خود را به طور صریح ابراز کنند، زیرا افکار عمومی و مشخصاً گروههای اسلامی این کشور کاملاً با این اقدام موافقند.
کموبیش شرایطی مانند زمان اشغال کویت توسط صدام، به وجود آمده است. در آن زمان نیز با اینکه صدام اشغالگر بود، اما اکثر قریب به اتفاق احزاب اسلامی و قومی و چپ در کل جهان مسلمان و به ویژه در بین اعراب، به نفع صدام موضع گرفتند. به طور کلی، پتانسیل طبیعی در جهان مسلمان سنی، قدرتمدار و طرفدار قدرت است. گذشته از دلایل تئولوژیک، اینها به علت ضعف تاریخیشان، به قدری مورد بیاحترامی و تحقیر و توهین قرار گرفتهاند که در حال حاضر خواهان شکوه و قدرت و اعتبار هستند. بنابراین، هماکنون اوضاعی کموبیش همانند اوضاع اشغال ششماهه کویت توسط صدام به وجود آمده است. در آن زمان نیز رژیمهای محافظهکاری مانند مصر و مراکش، تنها میتوانستند به صورت خیلی خجولانهای صدام را محکوم کنند و چون افکار عمومیشان موافق صدام بود، نمیتوانستند بیش از اندازه معینی حرف بزنند.
آن رقیب یا دشمنی که این افکار عمومی گمان میکنند که اردوغان در برابرش ایستاده و افتخار آفریده است، کیست؟
از نظر آنها او در برابر همه کسانی که دشمن مسلمانان هستند و آنها را تحقیر میکنند، ایستاده است. کموبیش پیروان هیچ دینی همچون مسلمانان از کسی که از دیدگاه آنان زایل کننده توهین و تحقیر غربیان نسبت به مسلمانان باشد، استقبال نمیکنند. از نظر آنان او در برابر صلیبیها و صهیونیستها ایستاده است که البته کلمه صلیبی به فارسی قابل ترجمه نیست، چرا که ما تجربیات جنگهای صلیبی را آنگونه که آنها داشتهاند، نداشتهایم.
واقعاً جای سؤال است ترکیهای که تا بدین اندازه به مسلمان بودن خود افتخار میکند و به وضوح مایل است که به عنوان رهبر قدرتمند جامعه مسلمان مطرح باشد، پس چرا در برابر اسرائیل غاصب نمیایستد؟
علتش این است که منطق سیاسی آنها اعتقادی نیست. با توجه به قواعد بازی، بازی میکنند. اصولاً اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا همینطورند؛ حتی کره شمالی نیز همینطور است. اصولاً شرایط عمومی دنیای بعد از جنگ جهانی دوم اینگونه است و چندان ارتباطی هم به تصمیم و اراده خود کشورها ندارد. البته ناگفته نماند که امریکای اونجلیکال و ترامپی چنین نیست و سیاستش کاملاً اعتقادی و دینی است. این را در مقالهها و مصاحبههای دیگر به تفصیل توضیح دادهام.
در پایان و در یک جمعبندی کلی، به نظر شما مهمترین نکتهای که در این جریان وجود دارد، چیست؟
چنانکه گفتم عموم مسلمانان از این جریان هیجانزده و بسیار خوشحال شدند. حتی شخصیتهای مذهبی کشورهای محافظهکاری چون مراکش و عمان هم آن را اظهار کردند و تبریک گفتند. در این مورد سخنی نیست، نکته این است که این مسأله را چه پیامدهایی است. داستان همچون انقلابهای عربی است که در ابتدا همه را خوشحال کرد اما در نهایت به بدتر شدن اوضاع انجامید. همه کشورهایی که مشمول این انقلاب بودند، تاحدودی به جز تونس، در شرایط به مراتب بدتری قرار دارند هم به لحاظ اقتصادی و هم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی دینی. این مشکل در مجموع شرایط را در تمامی کشورهای عربی دشوارتر کرد و عملاً آنها را به سوی غرب و اسرائیل سوق داد. از امارات و عربستان و عمان گرفته تا سودان پس از عمرالبشیر.متأسفانه این جریان به تشدید گرایشهای راستگرایانه دینی کمک کرد و میکند و مهم این است که راستگرایان همدینان خود را در جهت مقابله با اسلام و مسلمانان تحت تأثیر قرار خواهند داد. از کلیسای کاتولیک گرفته تا راستگرایان هندو. مضافاً که این مسأله به شکلگیری هستههای راستگرای قومی و ملی در اروپا که تمایلات تروریستی ضداسلامی خواهند داشت، کمک خواهد کرد و مهمتر آنکه هستههای نهفته موجود را که بر اساس گزارشها هماکنون در روسیه دوره نظامی میبینند، تقویت خواهد کرد. واقعیت این است که دولتهای موجود اروپایی در حال حاضر این هستهها را کنترل میکنند و ممکن است بههردلیلی این کنترل کاهش یابد و یا حتی از بین برود.
منبع : خبر آنلاین
پی نوشت ها در روزنامه محفوظ است
جهانگیری:
برخورد امنیتی راهکار مقابله با آسیبهای اجتماعی و فرهنگی نیست
معاون اول رئیس جمهوری با اشاره به تبعات و پیامدهای کرونا در حوزههای فرهنگی و اجتماعی گفت: دشمنان با هدف ایجاد اختلاف و تفرقه میان اقشار مختلف جامعه به دنبال دوگانهسازی علم و دین بودند که با رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و همراهی حوزههای علمیه در موضوع مقابله با کرونا در اجرای نقشه خود ناکام ماندند و کشور توانست در مقابله با کرونا و حفاظت از سلامتی مردم موفق شود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهوری، اسحاق جهانگیری عصر شنبه در جلسه ستاد هماهنگی نقشه مهندسی فرهنگی کشور، با اشاره به تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا درخصوص برگزاری مراسم عزاداری ایام محرم و حفظ پروتکلهای بهداشتی به منظور جلوگیری از شیوع کرونا تصریح کرد: پیامدهای کرونا در همه حوزهها بویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی بسیار پیچیده است و ضرورت دارد دستگاههای مختلف با همکاری یکدیگر و هماهنگی با ستاد ملی مقابله با کرونا تمرکز ویژهای بر مباحث فرهنگی داشته باشند.
معاون اول رئیس جمهوری با اشاره به مباحث مطرح شده پیرامون سند ملی توسعه، گسترش و تقویت نهاد مسجد، گفت: مسجد کانون مهمی در کشور است که میتواند گرهگشای بسیاری از امور باشد و ضرورت دارد با سیاستگذاری مناسب و استفاده از ظرفیت مشارکت مردمی این کانون با ارزش را بیش از پیش تقویت کرد.
معاون اول رئیس جمهوری همچنین درباره سند فرهنگ امنیت عمومی و اجتماعی کشور به دغدغه و اهتمام ویژه رهبر معظم انقلاب روی مسأله آسیبهای اجتماعی اشاره کرد و گفت: باید در برنامهریزیها به گونهای عمل شود تا راه بازگشت افراد آسیب دیده به جامعه و سلامتی و امنیت خانوادههای آنان فراهم شود.
جهانگیری افزود: مقابله با آسیبهای اجتماعی و فرهنگی با کار نظامی و امنیتی امکانپذیر نیست و باید با راهکارهای فرهنگی به حل و فصل این موضوع جدی کشور پرداخت.
در این جلسه که وزرای آموزش و پرورش، علوم تحقیقات و فناوری، فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان حضور داشتند اعضا به تعیین دستگاههای متولی همکاری تدوین اسناد ملی موضوع بند یک اصل هفت نقشه علمی و فرهنگی کشور رأی مثبت دادند.
بر اساس این دستور کار تدوین و تهیه سند ملی توسعه گسترش و تقویت نهاد مسجد و سامان بخشی و اجرای آن به سازمان تبلیغات اسلامی، سند ملی وقف و امور خیریه به سازمان اوقاف و امور خیریه، سند توسعه فرهنگ مهدویت و انتظار به مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و سند فرهنگ امنیت عمومی و اجتماعی کشور به وزارت کشور سپرده شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهوری، اسحاق جهانگیری عصر شنبه در جلسه ستاد هماهنگی نقشه مهندسی فرهنگی کشور، با اشاره به تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا درخصوص برگزاری مراسم عزاداری ایام محرم و حفظ پروتکلهای بهداشتی به منظور جلوگیری از شیوع کرونا تصریح کرد: پیامدهای کرونا در همه حوزهها بویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی بسیار پیچیده است و ضرورت دارد دستگاههای مختلف با همکاری یکدیگر و هماهنگی با ستاد ملی مقابله با کرونا تمرکز ویژهای بر مباحث فرهنگی داشته باشند.
معاون اول رئیس جمهوری با اشاره به مباحث مطرح شده پیرامون سند ملی توسعه، گسترش و تقویت نهاد مسجد، گفت: مسجد کانون مهمی در کشور است که میتواند گرهگشای بسیاری از امور باشد و ضرورت دارد با سیاستگذاری مناسب و استفاده از ظرفیت مشارکت مردمی این کانون با ارزش را بیش از پیش تقویت کرد.
معاون اول رئیس جمهوری همچنین درباره سند فرهنگ امنیت عمومی و اجتماعی کشور به دغدغه و اهتمام ویژه رهبر معظم انقلاب روی مسأله آسیبهای اجتماعی اشاره کرد و گفت: باید در برنامهریزیها به گونهای عمل شود تا راه بازگشت افراد آسیب دیده به جامعه و سلامتی و امنیت خانوادههای آنان فراهم شود.
جهانگیری افزود: مقابله با آسیبهای اجتماعی و فرهنگی با کار نظامی و امنیتی امکانپذیر نیست و باید با راهکارهای فرهنگی به حل و فصل این موضوع جدی کشور پرداخت.
در این جلسه که وزرای آموزش و پرورش، علوم تحقیقات و فناوری، فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان حضور داشتند اعضا به تعیین دستگاههای متولی همکاری تدوین اسناد ملی موضوع بند یک اصل هفت نقشه علمی و فرهنگی کشور رأی مثبت دادند.
بر اساس این دستور کار تدوین و تهیه سند ملی توسعه گسترش و تقویت نهاد مسجد و سامان بخشی و اجرای آن به سازمان تبلیغات اسلامی، سند ملی وقف و امور خیریه به سازمان اوقاف و امور خیریه، سند توسعه فرهنگ مهدویت و انتظار به مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و سند فرهنگ امنیت عمومی و اجتماعی کشور به وزارت کشور سپرده شد.
گزارش «ایران» از دستور رئیس جمهوری به بانک مرکزی برای بررسی درخواست بخش خصوصی
6 تقاضای ارزی بخش خصوصی
- رئیس جمهوری از فعالان اقتصادی کشور در همراهی با سیاست ها و برنامه های دولت قدردانی کرد
- پیشنهاد رئیس کل بانک مرکزی به رئیس جمهوری: تقدیر از ۱۰۸ صادرکنندهای که بیشترین ارز را به چرخه اقتصاد کشور بازگرداندند
روحانی: بخش دولتی باید پیشتاز مقابله با گرانی باشد
مرجان اسلامیفر
خبرنگار
5 روز بعد از نامهنگاری غلامحسین شافعی، رئیس پارلمان بخش خصوصی به حسن روحانی، رئیس جمهوری، حسن روحانی از بانک مرکزی خواست که صدای اتاق بازرگانی ایران شنیده شود و پیشنهاداتی که غلامحسین شافعی به صورت مکتوب به رئیس جمهوری داده است در یک فضای کارشناسی بین بانک مرکزی و اتاق بازرگانی ایران مورد بررسی قرار گیرد تا برگشت ارز حاصل از صادرات با روند سریعتری رخ دهد.
طی ماههای اخیر هر روز فعالان اقتصادی از سازوکار بانک مرکزی در نحوه برگشت ارز حاصل از صادرات گلایه کردند و بانک مرکزی هم صادرکنندگان را متهم به عدم برگشت درآمد ارزی کرد به گونهای که اعلام شد 27 میلیارد دلار درآمد ارزی به کشور برنگشته است، هر چند که سازمان توسعه تجارت این رقم را بین 7 تا 8 میلیارد دلار عنوان کرد.
نوسان نرخ ارز، تجربه ارز بالای 20 هزار تومان و پررنگتر شدن اتهام به صادرکنندگان که در شرایط فعلی کشور درآمد ارزی خود را برنمیگرداندند باعث شد تا اول مردادماه غلامحسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی ایران نامهای را به حسن روحانی رئیس جمهوری بنویسد و در آن نامه 6 پیشنهاد ارائه کند تا حداقل با اعلام آن از سوی رئیس جمهوری بانک مرکزی صدای بخش خصوصی را بشنود.
طی این مدت که نوک پیکان اتهامهای افزایش نرخ ارز به سمت صادرکنندگان بود، بارها رؤسای اتاق بازرگانی و فعالان اقتصادی از رئیس کل بانک مرکزی خواستند که جلسهای برگزار شود و یا حتی اسم صادرکنندگانی که ارز خود را وارد کشور نکردند به اتاق بازرگانی بدهند اما هیچ خبری از ساختمان میرداماد نشد.
حال با نامهنگاریهایی که انجام شده توپ در زمین بانک مرکزی است و باید دید عبدالناصر همتی در پاسخ به نامه رئیس جمهوری چه میگوید و آیا حاضر است به پیشنهادات بخش خصوصی توجه کند و یا بخشی از آنها را اجرایی کند، هر چند که او در آخرین اظهارنظرش از رئیس جمهوری خواست تا از صادرکنندگانی که ارز خود را به داخل برگرداندهاند تقدیر شود.
ارائه پیشنهادات به منظور تسهیل و تسریع در فرآیند بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصادی کشور 6 موضوع مهم دارد که در این گزارش به آن اشاره خواهیم کرد. اولین پیشنهاد بخش خصوصی این است که نیازهای ارزی واحدهای تولیدی صادراتی از محل ارزهای صادراتی خود تأمین شود. دومین نکتهای که فعالان اتاق بازرگانی خواستار آن شدند، صادرات از محل ورود موقت مواد اولیه و نهادههای تولید، از ایفای تعهدات ارزی معاف شود. سوم، ارزش پروانههای صادراتی به جهت پوشش هزینههای ارزی سربار صادرات، حداقل ۲۰ درصد تعدیل شود و چهارم دستورالعمل اخیر بانک مرکزی عطف بهماسبق نشود.
پنجمین نکتهای که بخش خصوصی خواهان آن شده این است که در راستای تسریع بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصادی کشور و نیز پوشش هزینههای واحدهای تولیدی صادراتی با توجه به تورم دورقمی در کشور، ارزهای حاصل از صادرات غیرنفتی بنگاههای کوچک و متوسط با نرخهای ترجیحی توسط بانک مرکزی خریداری شود و شمشین نکته این است که به منظور رسیدگی به مشکلات صادرکنندگان در حوزه ایفای تعهدات ارزی و پاسخگویی به سؤالات مطروحه و ابهامات موجود در این زمینه، بانک مرکزی نسبت به ایجاد واحدی ویژه و تخصصی جهت رسیدگی به مشکلات جاری صادرکنندگان در تهران و مراکز استان اقدام عاجل کند.
در بخش دیگر از نامه رئیس اتاق بازرگانی خطاب به رئیس جمهوری آمده است: اتاق بازرگانی ایران به عنوان مشاور قوای سه گانه در امور اقتصادی، معتقد به برگشت ارزهای حاصل از صادرات به چرخه اقتصادی کشور است و بر آن تأکید میورزد و اعلام میدارد اندک افرادی که به عمد ارزهای صادراتی خود را به چرخه اقتصادی کشور وارد نکردهاند، مستوجب برخورد قانونی خواهند بود.
در این میان یحیی آل اسحاق، وزیر اسبق بازرگانی هم گفته بود که صادرکنندکان اصیل و صاحب نام به هیچ عنوان مخالف برگشت ارز حاصل از صادرات خود نیستند و همواره خواهان این موضوع هستند که برای جلوگیری از نوسان اقتصادی در کشور تمام تلاش خود را بکنند.
خیلی از تجار و فعالان اقتصادی هم در گفتوگو با روزنامه «ایران» تأکید کردند که صادرکنندگان سربازان اقتصادی هستند و در این شرایط همه باید به یکدیگر کمک کنند تا ایران از التهابهای به وجود آمده فاصله بگیرد و بتواند به آرزوی دیرینه خود یعنی اقتصاد بدون نفت دست پیدا کند.
فعالان اتاق بازرگانی اظهارمیکردند صادرکنندگان سالهای متمادی است از سیاستگذاران میخواهند که کشور وابسته به اقتصاد نفتی نباشد اما هیچ زمان چنین اتفاقی رخ نداد اما اکنون به واسطه تحریمهای ظالمانه، ایران در حال فاصله گرفتن از درآمدهای نفتی است و میخواهد درآمد صادراتی را در اقتصاد هزینه کند، از این رو فرصت خوبی است تا صادرکنندگان خودشان را ثابت کنند.
رئیس اتاق بازرگانی ایران در بخش دیگر از نامه خود به میزان صادرات کشور پرداخته بود. او عنوان کرده بود که کل صادرات کشور طی سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ حدود ۸۵ میلیارد دلار بوده است. برابر آمار اعلامی بانک مرکزی از این مقدار حدود ۲۷.۵ میلیارد دلار به چرخه اقتصادی کشور برنگشته است که با توجه به سهم حداکثر ۲۰ درصدی بخش خصوصی در اقتصاد کشور، به نظر میرسد درصد کمی از مبلغ فوق الذکر به بخش خصوصی واقعی تعلق داشته باشد. این امر ناشی از فروش امانی برخی از کالاها مانند فرش دستباف، فروش کالاهای صادراتی به کشورهای منطقه از جمله روسیه، صادرات به برخی کشورها مانند سوریه که امکان بازگشت ارز و کالاها از آنها به دلیل تحریم وجود ندارد. صادرات ریالی به عراق و افغانستان و مهلت کوتاه چهار ماه برای برگشت ارز به کشور و... میباشد که مطمئناً بیشتر این ارزها در آینده و بتدریج وارد چرخه اقتصادی کشور خواهد شد.
پیش از این جمشید نفر، رئیس کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران درباره بازگشت ارز حاصل از صادرات به «ایران» گفته بود: معتقدم صادرکنندگان واقعی و دارای اهلیت ارز خود را برمیگردانند یا همه تلاش خود را برای رفع تعهدات ارزی انجام میدهند. وی افزوده بود: ممکن است صادرکنندگان در برخی از مراحل دچار مشکلاتی از قبیل عدم پرداخت مشتریان خاص خود شوند که این موضوع تأخیر در برگشت ارز ایجاد میکند اما افرادی که ارز حاصل از صادرات را پرداخت نمیکنند، صادرکننده نیستند، اینها افرادی هستند که بر مبنای بخشنامههای غلط صادرکننده موقت و دارای کارتهای بازرگانی یکبار مصرف شدند و متأسفانه این افراد به اصل صادرات لطمه میزنند. رئیس کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران عنوان کرده بود: نکته دیگر در برگشت ارز حاصل از صادرات این است که ارز صادراتی باید بهعنوان یک ارزش تلقی شود و بانک مرکزی یا خریداران ارز که واردکنندگان هستند این ارز را با نرخ ترجیحی خریداری کنند. وی تأکید کرد: به هر ترتیب باید پذیرفت که اقتصاد بر اساس احکام دستوری نیست و بلکه باید منطقی و عملیاتی باشد.
«لازم به توضیح است که یک مردادماه غلامحسین شافعی به حسن روحانی نامهای دو صفحهای نوشت و روز گذشته محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری در نامهای به عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی نوشت: در نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران با موضوع «ارائه پیشنهادات به منظور تسهیل و تسریع در فرآیند بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصادی کشور» به استحضار ریاست جمهوری رسید و پینوشت کردند: «اقدام لازم به عمل آید.»
دولت
روحانی: بخش دولتی باید پیشتاز مقابله با گرانی باشد
رئیس جمهوری با تأکید بر مقابله مؤثر با افزایش غیرقابل توجیه قیمت برخی از کالاها، تصریح کرد: همزمان با تلاشها برای رونق تولید و سرعت و بهبود کیفیت تولید کالاها، عرضه کالا به مصرف کننده و خریدار نهایی نیز باید به همان اندازه مورد توجه و اهمیت باشد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی روز یکشنبه در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، عرضه کالاها به قیمت مناسب را از برنامههای اصلی دولت در کنار رونق تولید برشمرد و افزود: باید با اصلاح مسیر تولید، توزیع و تعریف فرایندها در این زنجیره، در روند تعیین قیمت کالاها شفافسازی انجام گیرد. رئیس جمهوری افزود: مقابله با گرانی بدون دلیل ایجاب میکند در کنار اعمال نظارتهای تعریف شده برای دستگاههای مرتبط، با ایجاد شفافیت، زمینه نظارت عمومی را نیز فراهم کنیم. روحانی تأکید کرد: مردم باید بدانند قیمت مواد اولیه برای ساخت محصول و تمام شده تولید محصولات چگونه است و وقتی کالایی به دست مردم میرسد، چه مسیری برای تعیین قیمت را طی کرده است. این شفافیت هم موجب نظارت عمومی و مقابله با فساد و گرانی خواهد بود و هم رقابت را در اقتصاد رقم خواهد زد. رئیس جمهوری افزود: همه تولید کنندگان بویژه دستگاههای دولتی موظف هستند فرآیند قیمتگذاری و عرضه سریع و آسان کالاهای تولیدی بویژه مواد اولیه را مشخص کرده و برای مقابله با معضل گرانی اقدامات مؤثر را انجام بدهند. روحانی با بیان اینکه افزایش قیمت درمورد کالاهایی که در بخش دولتی و عمومی غیردولتی تولید میشود به هیچ عنوان قابل قبول نیست، گفت: بخش عمومی باید در زمینه کنترل قیمتها با تعریف فرآیند تعیین قیمتها و مقابله با گرانی پیشتاز باشد تا بتوانیم در شرایط جنگ اقتصادی و روزهای سخت پدید آمده از معضل کرونا، فشار اقتصادی را بر مردم کاهش دهیم.
رئیس جمهوری تأکید کرد: بورس کالا باید تقویت شود و با شفافیت عرضه و تقاضا و خارج کردن عملیات سفته بازانه، قیمت کالاهای تولیدی کشور را به سطح منطقی برساند.
روحانی با قدردانی از افزایش سطح تولید در کالاهایی مانند فولاد و پتروشیمی که در سالهای قبل در فهرست کالاهای وارداتی کشور بودند و اکنون به فرصت صادراتی کشور تبدیل شدهاند، تأکید کرد: در کالاهایی که کشور مازاد تولید دارد با شفاف کردن بازار میتوان به قیمت منطقی دست یافت و در این رابطه دستورات لازم را به وزارت صمت و سازمان بورس صادر کرد. رئیس جمهوری همچنین با قدردانی از فعالان اقتصادی کشور در همراهی با سیاستها و برنامههای دولت در این زمینه، گفت: در شرایط خاص اقتصادی که با هیچ زمان دیگری در تاریخ کشور قابل مقایسه نیست، دولت با همکاری مؤثر و مجاهدانه کارآفرینان، تولیدکنندگان و صادرکنندگان معتبر، اقتصاد بدون نفت را عملیاتی و در این شرایط سخت اقتصاد کشور را مدیریت کرده است. روحانی با تبیین اهداف جنگ اقتصادی دشمن که فروپاشی کشور اصلیترین محور آن بود، گفت: برنامه دشمنان این بود که تحریمها و فشارها به گونهای تأثیر بگذارد که مردم حتی برای تأمین مایحتاج ضروری خود نیز با مشکل مواجه شوند اما امروز بعد از گذشت بیش از دو سال از تحریمها، دولت توانسته با همکاری وهمراهی مردم و فعالان اقتصادی، نه تنها در تأمین کالاهای اساسی و ضروری جامعه بلکه در زمینه تأمین مواد اولیه تولید کالاها موفقیت داشته باشد ضمن آنکه توانسته در این مسیر حتی به رونق و جهش تولید سرعت بدهد. در این جلسه رئیس کل بانک مرکزی گزارش منابع و مصارف ارزی کشور برای سال 99 را به ستاد هماهنگی اقتصادی دولت ارائه کرد. رئیس جمهور نیز بر اجرای سیاستهای ارزی بر مبنای دستورالعمل جدید ابلاغی نحوه برگشت ارز به چرخه اقتصاد تأکید کرد. روحانی با اشاره به تداوم فشار اقتصادی دشمن اعلام کرد: دولت مصمم است برغم تمامی فشارها برنامه منظمی برای تامین نیازهای ارزی کالاهای اساسی و مواد اولیه و واسطه ای واحدهای تولیدی اجرا و در بازار ارز تعادل لازم را ایجاد کند.
خبرنگار
5 روز بعد از نامهنگاری غلامحسین شافعی، رئیس پارلمان بخش خصوصی به حسن روحانی، رئیس جمهوری، حسن روحانی از بانک مرکزی خواست که صدای اتاق بازرگانی ایران شنیده شود و پیشنهاداتی که غلامحسین شافعی به صورت مکتوب به رئیس جمهوری داده است در یک فضای کارشناسی بین بانک مرکزی و اتاق بازرگانی ایران مورد بررسی قرار گیرد تا برگشت ارز حاصل از صادرات با روند سریعتری رخ دهد.
طی ماههای اخیر هر روز فعالان اقتصادی از سازوکار بانک مرکزی در نحوه برگشت ارز حاصل از صادرات گلایه کردند و بانک مرکزی هم صادرکنندگان را متهم به عدم برگشت درآمد ارزی کرد به گونهای که اعلام شد 27 میلیارد دلار درآمد ارزی به کشور برنگشته است، هر چند که سازمان توسعه تجارت این رقم را بین 7 تا 8 میلیارد دلار عنوان کرد.
نوسان نرخ ارز، تجربه ارز بالای 20 هزار تومان و پررنگتر شدن اتهام به صادرکنندگان که در شرایط فعلی کشور درآمد ارزی خود را برنمیگرداندند باعث شد تا اول مردادماه غلامحسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی ایران نامهای را به حسن روحانی رئیس جمهوری بنویسد و در آن نامه 6 پیشنهاد ارائه کند تا حداقل با اعلام آن از سوی رئیس جمهوری بانک مرکزی صدای بخش خصوصی را بشنود.
طی این مدت که نوک پیکان اتهامهای افزایش نرخ ارز به سمت صادرکنندگان بود، بارها رؤسای اتاق بازرگانی و فعالان اقتصادی از رئیس کل بانک مرکزی خواستند که جلسهای برگزار شود و یا حتی اسم صادرکنندگانی که ارز خود را وارد کشور نکردند به اتاق بازرگانی بدهند اما هیچ خبری از ساختمان میرداماد نشد.
حال با نامهنگاریهایی که انجام شده توپ در زمین بانک مرکزی است و باید دید عبدالناصر همتی در پاسخ به نامه رئیس جمهوری چه میگوید و آیا حاضر است به پیشنهادات بخش خصوصی توجه کند و یا بخشی از آنها را اجرایی کند، هر چند که او در آخرین اظهارنظرش از رئیس جمهوری خواست تا از صادرکنندگانی که ارز خود را به داخل برگرداندهاند تقدیر شود.
ارائه پیشنهادات به منظور تسهیل و تسریع در فرآیند بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصادی کشور 6 موضوع مهم دارد که در این گزارش به آن اشاره خواهیم کرد. اولین پیشنهاد بخش خصوصی این است که نیازهای ارزی واحدهای تولیدی صادراتی از محل ارزهای صادراتی خود تأمین شود. دومین نکتهای که فعالان اتاق بازرگانی خواستار آن شدند، صادرات از محل ورود موقت مواد اولیه و نهادههای تولید، از ایفای تعهدات ارزی معاف شود. سوم، ارزش پروانههای صادراتی به جهت پوشش هزینههای ارزی سربار صادرات، حداقل ۲۰ درصد تعدیل شود و چهارم دستورالعمل اخیر بانک مرکزی عطف بهماسبق نشود.
پنجمین نکتهای که بخش خصوصی خواهان آن شده این است که در راستای تسریع بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصادی کشور و نیز پوشش هزینههای واحدهای تولیدی صادراتی با توجه به تورم دورقمی در کشور، ارزهای حاصل از صادرات غیرنفتی بنگاههای کوچک و متوسط با نرخهای ترجیحی توسط بانک مرکزی خریداری شود و شمشین نکته این است که به منظور رسیدگی به مشکلات صادرکنندگان در حوزه ایفای تعهدات ارزی و پاسخگویی به سؤالات مطروحه و ابهامات موجود در این زمینه، بانک مرکزی نسبت به ایجاد واحدی ویژه و تخصصی جهت رسیدگی به مشکلات جاری صادرکنندگان در تهران و مراکز استان اقدام عاجل کند.
در بخش دیگر از نامه رئیس اتاق بازرگانی خطاب به رئیس جمهوری آمده است: اتاق بازرگانی ایران به عنوان مشاور قوای سه گانه در امور اقتصادی، معتقد به برگشت ارزهای حاصل از صادرات به چرخه اقتصادی کشور است و بر آن تأکید میورزد و اعلام میدارد اندک افرادی که به عمد ارزهای صادراتی خود را به چرخه اقتصادی کشور وارد نکردهاند، مستوجب برخورد قانونی خواهند بود.
در این میان یحیی آل اسحاق، وزیر اسبق بازرگانی هم گفته بود که صادرکنندکان اصیل و صاحب نام به هیچ عنوان مخالف برگشت ارز حاصل از صادرات خود نیستند و همواره خواهان این موضوع هستند که برای جلوگیری از نوسان اقتصادی در کشور تمام تلاش خود را بکنند.
خیلی از تجار و فعالان اقتصادی هم در گفتوگو با روزنامه «ایران» تأکید کردند که صادرکنندگان سربازان اقتصادی هستند و در این شرایط همه باید به یکدیگر کمک کنند تا ایران از التهابهای به وجود آمده فاصله بگیرد و بتواند به آرزوی دیرینه خود یعنی اقتصاد بدون نفت دست پیدا کند.
فعالان اتاق بازرگانی اظهارمیکردند صادرکنندگان سالهای متمادی است از سیاستگذاران میخواهند که کشور وابسته به اقتصاد نفتی نباشد اما هیچ زمان چنین اتفاقی رخ نداد اما اکنون به واسطه تحریمهای ظالمانه، ایران در حال فاصله گرفتن از درآمدهای نفتی است و میخواهد درآمد صادراتی را در اقتصاد هزینه کند، از این رو فرصت خوبی است تا صادرکنندگان خودشان را ثابت کنند.
رئیس اتاق بازرگانی ایران در بخش دیگر از نامه خود به میزان صادرات کشور پرداخته بود. او عنوان کرده بود که کل صادرات کشور طی سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ حدود ۸۵ میلیارد دلار بوده است. برابر آمار اعلامی بانک مرکزی از این مقدار حدود ۲۷.۵ میلیارد دلار به چرخه اقتصادی کشور برنگشته است که با توجه به سهم حداکثر ۲۰ درصدی بخش خصوصی در اقتصاد کشور، به نظر میرسد درصد کمی از مبلغ فوق الذکر به بخش خصوصی واقعی تعلق داشته باشد. این امر ناشی از فروش امانی برخی از کالاها مانند فرش دستباف، فروش کالاهای صادراتی به کشورهای منطقه از جمله روسیه، صادرات به برخی کشورها مانند سوریه که امکان بازگشت ارز و کالاها از آنها به دلیل تحریم وجود ندارد. صادرات ریالی به عراق و افغانستان و مهلت کوتاه چهار ماه برای برگشت ارز به کشور و... میباشد که مطمئناً بیشتر این ارزها در آینده و بتدریج وارد چرخه اقتصادی کشور خواهد شد.
پیش از این جمشید نفر، رئیس کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران درباره بازگشت ارز حاصل از صادرات به «ایران» گفته بود: معتقدم صادرکنندگان واقعی و دارای اهلیت ارز خود را برمیگردانند یا همه تلاش خود را برای رفع تعهدات ارزی انجام میدهند. وی افزوده بود: ممکن است صادرکنندگان در برخی از مراحل دچار مشکلاتی از قبیل عدم پرداخت مشتریان خاص خود شوند که این موضوع تأخیر در برگشت ارز ایجاد میکند اما افرادی که ارز حاصل از صادرات را پرداخت نمیکنند، صادرکننده نیستند، اینها افرادی هستند که بر مبنای بخشنامههای غلط صادرکننده موقت و دارای کارتهای بازرگانی یکبار مصرف شدند و متأسفانه این افراد به اصل صادرات لطمه میزنند. رئیس کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران عنوان کرده بود: نکته دیگر در برگشت ارز حاصل از صادرات این است که ارز صادراتی باید بهعنوان یک ارزش تلقی شود و بانک مرکزی یا خریداران ارز که واردکنندگان هستند این ارز را با نرخ ترجیحی خریداری کنند. وی تأکید کرد: به هر ترتیب باید پذیرفت که اقتصاد بر اساس احکام دستوری نیست و بلکه باید منطقی و عملیاتی باشد.
«لازم به توضیح است که یک مردادماه غلامحسین شافعی به حسن روحانی نامهای دو صفحهای نوشت و روز گذشته محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری در نامهای به عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی نوشت: در نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران با موضوع «ارائه پیشنهادات به منظور تسهیل و تسریع در فرآیند بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصادی کشور» به استحضار ریاست جمهوری رسید و پینوشت کردند: «اقدام لازم به عمل آید.»
دولت
روحانی: بخش دولتی باید پیشتاز مقابله با گرانی باشد
رئیس جمهوری با تأکید بر مقابله مؤثر با افزایش غیرقابل توجیه قیمت برخی از کالاها، تصریح کرد: همزمان با تلاشها برای رونق تولید و سرعت و بهبود کیفیت تولید کالاها، عرضه کالا به مصرف کننده و خریدار نهایی نیز باید به همان اندازه مورد توجه و اهمیت باشد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی روز یکشنبه در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، عرضه کالاها به قیمت مناسب را از برنامههای اصلی دولت در کنار رونق تولید برشمرد و افزود: باید با اصلاح مسیر تولید، توزیع و تعریف فرایندها در این زنجیره، در روند تعیین قیمت کالاها شفافسازی انجام گیرد. رئیس جمهوری افزود: مقابله با گرانی بدون دلیل ایجاب میکند در کنار اعمال نظارتهای تعریف شده برای دستگاههای مرتبط، با ایجاد شفافیت، زمینه نظارت عمومی را نیز فراهم کنیم. روحانی تأکید کرد: مردم باید بدانند قیمت مواد اولیه برای ساخت محصول و تمام شده تولید محصولات چگونه است و وقتی کالایی به دست مردم میرسد، چه مسیری برای تعیین قیمت را طی کرده است. این شفافیت هم موجب نظارت عمومی و مقابله با فساد و گرانی خواهد بود و هم رقابت را در اقتصاد رقم خواهد زد. رئیس جمهوری افزود: همه تولید کنندگان بویژه دستگاههای دولتی موظف هستند فرآیند قیمتگذاری و عرضه سریع و آسان کالاهای تولیدی بویژه مواد اولیه را مشخص کرده و برای مقابله با معضل گرانی اقدامات مؤثر را انجام بدهند. روحانی با بیان اینکه افزایش قیمت درمورد کالاهایی که در بخش دولتی و عمومی غیردولتی تولید میشود به هیچ عنوان قابل قبول نیست، گفت: بخش عمومی باید در زمینه کنترل قیمتها با تعریف فرآیند تعیین قیمتها و مقابله با گرانی پیشتاز باشد تا بتوانیم در شرایط جنگ اقتصادی و روزهای سخت پدید آمده از معضل کرونا، فشار اقتصادی را بر مردم کاهش دهیم.
رئیس جمهوری تأکید کرد: بورس کالا باید تقویت شود و با شفافیت عرضه و تقاضا و خارج کردن عملیات سفته بازانه، قیمت کالاهای تولیدی کشور را به سطح منطقی برساند.
روحانی با قدردانی از افزایش سطح تولید در کالاهایی مانند فولاد و پتروشیمی که در سالهای قبل در فهرست کالاهای وارداتی کشور بودند و اکنون به فرصت صادراتی کشور تبدیل شدهاند، تأکید کرد: در کالاهایی که کشور مازاد تولید دارد با شفاف کردن بازار میتوان به قیمت منطقی دست یافت و در این رابطه دستورات لازم را به وزارت صمت و سازمان بورس صادر کرد. رئیس جمهوری همچنین با قدردانی از فعالان اقتصادی کشور در همراهی با سیاستها و برنامههای دولت در این زمینه، گفت: در شرایط خاص اقتصادی که با هیچ زمان دیگری در تاریخ کشور قابل مقایسه نیست، دولت با همکاری مؤثر و مجاهدانه کارآفرینان، تولیدکنندگان و صادرکنندگان معتبر، اقتصاد بدون نفت را عملیاتی و در این شرایط سخت اقتصاد کشور را مدیریت کرده است. روحانی با تبیین اهداف جنگ اقتصادی دشمن که فروپاشی کشور اصلیترین محور آن بود، گفت: برنامه دشمنان این بود که تحریمها و فشارها به گونهای تأثیر بگذارد که مردم حتی برای تأمین مایحتاج ضروری خود نیز با مشکل مواجه شوند اما امروز بعد از گذشت بیش از دو سال از تحریمها، دولت توانسته با همکاری وهمراهی مردم و فعالان اقتصادی، نه تنها در تأمین کالاهای اساسی و ضروری جامعه بلکه در زمینه تأمین مواد اولیه تولید کالاها موفقیت داشته باشد ضمن آنکه توانسته در این مسیر حتی به رونق و جهش تولید سرعت بدهد. در این جلسه رئیس کل بانک مرکزی گزارش منابع و مصارف ارزی کشور برای سال 99 را به ستاد هماهنگی اقتصادی دولت ارائه کرد. رئیس جمهور نیز بر اجرای سیاستهای ارزی بر مبنای دستورالعمل جدید ابلاغی نحوه برگشت ارز به چرخه اقتصاد تأکید کرد. روحانی با اشاره به تداوم فشار اقتصادی دشمن اعلام کرد: دولت مصمم است برغم تمامی فشارها برنامه منظمی برای تامین نیازهای ارزی کالاهای اساسی و مواد اولیه و واسطه ای واحدهای تولیدی اجرا و در بازار ارز تعادل لازم را ایجاد کند.
راه دشوار پیروزی
تحلیل مجله اشپیگل آیا کرونا ترامپ را رئیس جمهوری تک دورهای میکند؟
گید و مینگلز، رالف نیوکرچ، رنه فیستر، مارک پیتز که و متیو فون روی
مترجم: وصال روحانی
دونالد ترامپ برای حمله به شهرهای مهم امریکا و تسخیر آنها توسط نیروهای فدرال ظاهراً بهانههای کافی دارد. زیرا امنیت در این شهرها بر اثر ادامه اعتراضات مردمی به کشته شدن جورج فلوید سیاهپوست به دست پلیس مینیاپولیس به حداقل رسیده اما معضل بزرگتری که بهنظر میرسد حتی نیروهای گارد ویژه امریکا هم از عهده آن بر نمیآید تبعات جولان ویروس کرونا در سطح امریکا و بهجا گذاردن نزدیک به 4.5 میلیون مبتلا و نزدیک به 150 هزار قربانی است.ترامپ با بهانه قرار دادن برخی خصلتهای گروههای مبارز در ناآرامیهای خیابانی در شهرهای کلیدی نیویورک، شیکاگو، فیلادلفیا، دیترویت و بالتیمور آنها را «دموکراتهای لیبرالنما» و «چپهای واقعاً افراطی» نامیده و گفته است: «اگر بایدن رئیسجمهوری امریکا شود این گونه برخوردها بر تمامی سطح امریکا حاکم و همه جا تبدیل به جهنم خواهد شد. پس وظیفه ما این است که جلوی این رویداد را بگیریم.»اما شانس ترامپ برای انجام آنچه میگوید، چندان زیاد نیست زیرا وی در اکثر نظرسنجیهای دو سه ماه اخیر از بایدن عقب افتاده است و با این اوصاف احتمال ناکامی او در انتخابات ماه نوامبر (آبان) امریکا اندک نخواهد بود. منتقدان ترامپ میگویند او نه تنها تظاهرات سیاسی خیابانی و روند یکهتازی «کووید19» را مدیریت نکرده، بلکه میخواهد با بزرگتر نشان دادن آنها و تهدیداتی نظیر روسیه و چین این ایده را دامن بزند که فقط خود اوست که میتواند امریکا و ملت آن را از مخمصههایی از این دست نجات بدهد و منجی آنها باشد، در حالی که همه به خوبی میدانند که نمیتواند.
رو شدن دروغهای ترامپ
ترامپ در کمپین انتخاباتی 2016 خود و کلاً طی سه سال و 7 ماه زمامداریاش در کاخ سفید بارها مدعی شده که یک لیدر ذاتی قوی و کسی است که راه عبور از بحرانهای بزرگ را نیک میشناسد اما برخورد بسیار ضعیف او با شیوع کرونا در امریکا خلاف این را نشان داده و تمامی دروغها وضعفهای او را رو کرده است. او ابتدا اظهار نظرهای مسخرهای درباره کرونا داشت و از ثمرات طب سنتی برای مقابله با این بیماری مرموز سخن گفت و سپس مدعی شد مشکل امریکا نه تعداد مبتلاها که شمار بیش از اندازه تستهای کرونا است که از مردم نگران این کشور دائماً گرفته میشود. آخرین برخورد او با کرونا از همه بدتر بوده است. او وقتی «آنتونی فائوچی»، متخصص بیماریهای عفونی و مشاور ارشد پزشکی کاخ سفید وضعیت کرونا در امریکا را اسفبار خواند، سخنان او را «خنجر زدن از پشت» دانست و به اطرافیانش دستور داد فائوچی را در اولین فرصت از کاخ سفید اخراج کنند.
تبدیل بهشت خیالی به جهنم واقعی
در سال برگزاری انتخابات تازه امریکا چه فرصتی میتوانست برای ترامپ بهتر از این باشد تا قابلیتهای ریاست جمهوریاش را به نمایش بگذارد. اما او با برخورد سهلانگارانهاش با این اپیدمی، بهشت خیالیاش را به یک جهنم واقعی تبدیل کرده است. اگر قتل بیشرمانه فلوید نتواند زیر پای ترامپ را خالی کند، چکمه کرونا که اکنون روی گلوی وی قرار دارد، میتواند در جریان انتخابات ماه نوامبر وی را خلاص و مستأجر کاخ سفید را عوض و بایدن را جانشین او کند.ترامپ تا همین یک هفته پیش، درباره بیفایده بودن استفاده از ماسک سخن سر میداد. همین مسأله در افزایش ابتلاها سهم بسزایی داشته است. اما در پی بالاگرفتن خیرهکننده شمار قربانیان کووید19 در امریکا و بویژه در مناطقی مثل نیواورلئان ترامپ که مجبور به قبول اشتباهاتش شده، گفته است شاید استفاده از ماسک بهتر از نادیده گرفتن آن باشد و اصولاً هر کار بازدارندهای مفید است. این در حالی است که طرفداران ترامپ و حلقه حامیان گرد وی همچنان پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند. یکی از آنها سینیتا لی شنگ، شهردار جفرسون پاریش است که گفته است: «نمیدانم چه شد که آمار قربانیان بالا رفت زیرا ما کرونا را تحت کنترل خود قرار دادهبودیم. شاید مشکل از جاهای دیگر به جمع ما رسوخ کرده باشد!»
مگر کامپیوترها اشتباه عظیمی کنند
تقریباً تمامی نظرسنجیهای چند هفته اخیر گویای شکست بسیار محتمل ترامپ در انتخابات پیشرو است و در اکثر آنها ترامپ 9 تا 10 درصد از بایدن عقب افتاده است.نظرسنجیهای سراسری نیز نشان میدهد فاصله او با بایدن به بیش از 15 درصد به نفع کاندیدای دموکرات رسیده است. اکنون بایدن نه تنها برای فتح انتخابات در نیویورک، کالیفرنیا و شیکاگو صاحب شانس زیادی است بلکه در ویسکانسین، اوهایو و پنسیلوانیا هم هواداران وی ترامپیها را به زیر سایه خود بردهاند. جالبترین حرف را در این زمینه میکا کوهن میزند که در وب سایت موسوم به «538» (با تخصص برآورد انتخابات) کار میکند. او در جدیدترین گمانهزنیاش نوشته است: «میتوان گفت که در فاصله 3 ماه و نیم مانده تا انتخابات امریکا، طبق یک عادت قدیمی هرچیزی متصور است اما ترامپ چنان وضعیت تیرهای دارد که با نقض این واقعیت فقط در صورتی برنده خواهد شد که سیستمهای کامپیوتری شمارش آرا مرتکب اشتباه عظیمی شوند.»
تست «IQ» چیست؟!
نه فقط کرونا و آثار فاجعهبار آن بلکه سایر مسائل خطیر این روزهای امریکا باعث شده ترامپ با چهرهای نگرانتر و متفاوت با همیشه در اجتماعات ظاهر شود و آن حالت حق به جانب سابق را نداشته باشد. ترامپ حتی شنبه هفته پیش وقتی با شبکه خبری محبوبش یعنی فاکسنیوز مصاحبهای داشت، مقابل سؤالات دقیق گزارشگر کم آورد و برعکس گذشته نکوشید با لفاظی و تهمت زدن مسیر مصاحبه را عوض کند. بلکه صدایش را آرام کرد و پاسخ مبهمی داد که از خستگی روحی شدید وی خبر میداد. کریس والاس گزارشگر این شبکه با صراحت به ترامپ گفت که ادعای وی درباره تمایل بایدن به برچیدن قوای پلیس از سطح اکثر شهرهای امریکا حرفی خلاف واقع است اما ترامپ صرفاً گفت که شکست احتمالیاش در انتخابات 2020 راه را بهروی کسانی باز میکند که آن قدر ترسو و محافظهکارند که امریکا با نوع مدیریت آنها به سوی یک هرجومرج کامل خواهد رفت. ترامپ این افراد را فاقد هرگونه عقل و هوش توصیف کرد اما وقتی از او پرسیدند یک تست هوش (IQ) دقیقاً حاوی چه نکاتی است نتوانست جوابی بدهد.
انباشت قربانیان در مناطق جمهوریخواه
بدتر از همه ادعاهای دروغین ترامپ راجع به نحوه کنترل و مدیریت «کووید19» در ایالات مختلف امریکا و توسط فرمانداران آنها است. وی پس از رواج این بیماری در امریکا ادعا کرد که فقط ایالاتی که توسط دموکراتهای «ذاتاً ضعیف» مدیریت میشود، قربانی این بیماری خواهند شد و تلی از کشتهها برجای خواهند گذاشت. اما ایالات تحت سلطه اعضای حزب جمهوریخواه به سبب قاطعیت بیشتر این افراد ایمنتر خواهند ماند. با این حال وقتی قضیه برعکس شد و کرونا در نیویورک تحت اداره جمهوریخواهان و برخی ایالات مشابه بیشترین قربانی را گرفت، رئیسجمهوری زیادهگوی امریکا مجبور به سکوت شد و در نهایت سیستم بهداشتی ضعیف بهجای مانده از یک دموکرات دیگر- باراک اوباما- را سبب شکستهای فوق نامید.
تکامتیاز بر باد رفته
قبل از رئیسجمهوری شدن و حتی در دو سال و نیم اول حضور ترامپ در کاخ سفید، از قدرت اقتصادی فراوان او حرفهای فراوانی گفته و تأکید شد که حتی اگر «سیاست» نمیفهمد، راه پولزایی در بازار را خوب میشناسد و میتواند امریکا را بهشت فرصتهای شغلی برای نسل جوانتر این کشور سازد. حتی اگر چنین وضعیتی در سالهای نخست حضور ترامپ در کاخ سفید مشاهده میشد، کرونا و موج بیکاریها و تعطیل شدن حرفههای مختلف که همراه با آن آمد، آن تک امتیاز بزرگ ترامپ را نیز از او گرفته است. او در ماههای اخیر هیچ راه حل عاجلی را برای روغن زدن به چرخهای اقتصادی واقعاً زنگ زده امریکا که محصول رسوخ کرونا به تکتک مشاغل این کشور است، فرا روی صنعتگران رسمی و صاحبان حرفههای خصوصی نگذاشته است.
معجزهای در کار نیست
بهرغم تمامی لغزشهای فوق هنوز کمتر مقام حزب جمهوریخواه به طور رسمی به ترامپ پشت کرده و از بایدن در انتخابات پیش رو اعلام حمایت کرده است اما هستند افراد متعددی در این حزب که نجوا میکنند بهتر است ترامپ دراین انتخابات ببازد تا آنها در انتخابات بعدی (2024) با افرادی، وارد صحنه مبارزه با دموکراتها شوند که وجاهت فزونتری از ترامپ دارند. «مایک مادرید» مشاور ذینفوذ در حزب جمهوریخواه که در تأسیس بنیاد لینکلن نقش داشته است، میگوید: «تعداد هواداران ترامپ برای پیروزی او در انتخابات بعدی کافی نیست زیرا وی اکثر آنها را دلسرد کرده است. پس دلیلی ندارد که سایر جمهوریخواهان برای نجات او کاری صورت دهند زیرا وی هیچکس جز خودش را قبول ندارد. او را فقط یک معجزه در انتخابات 2020 نجات میدهد و معجزه همانطور که همه میدانیم، معمولاً در اکثر اوقات روی نمیدهد.»
هر سلاحی به جز «اقتصاد»
هواداران ترامپ نیز نیک میدانند تنها چیزهایی که وی را در 105 روز باقی مانده تا انتخابات احیا خواهد کرد، یکی پیروزی او در سه مناظره مهمی است که در ماههای اکتبر و نوامبر بین او و بایدن صورت خواهد گرفت و دیگری کمک شایان توجه اقتصادی به حرفهها و صنایعی که توسط کرونا ضربه فنی شدهاند. این در حالی است که متخصصان اقتصادی در امریکا میگویند به پا خاستن مجدد صنایع امریکا پس از هجوم بیرحمانه کرونا پروسهای زمان بر است و شاید دو سال طول بکشد تا امریکا به نقطه قبل از کرونا برگردد و هرچیزی به جز این فقط یک ظاهرسازی و نکتهای خلاف واقع خواهد بود. مایکل بوسکین، متخصص امور اقتصادی در دانشگاه استنفورد میگوید: «شاید ترامپ راههایی را برای فتح انتخابات بعدی برای خود قائل باشد اما این راه قطعاً از شاهراه اقتصادی عبور نمیکند. بعید است ترامپ این را نداند. او اگر متوجه عمق قضایا شده باشد، قطعاً سلاحهای دیگری را برای نشانهگرفتن بایدن برخواهد گزید و اقتصاد را فراموش خواهد کرد.»
منبع: اشپیگل
مترجم: وصال روحانی
دونالد ترامپ برای حمله به شهرهای مهم امریکا و تسخیر آنها توسط نیروهای فدرال ظاهراً بهانههای کافی دارد. زیرا امنیت در این شهرها بر اثر ادامه اعتراضات مردمی به کشته شدن جورج فلوید سیاهپوست به دست پلیس مینیاپولیس به حداقل رسیده اما معضل بزرگتری که بهنظر میرسد حتی نیروهای گارد ویژه امریکا هم از عهده آن بر نمیآید تبعات جولان ویروس کرونا در سطح امریکا و بهجا گذاردن نزدیک به 4.5 میلیون مبتلا و نزدیک به 150 هزار قربانی است.ترامپ با بهانه قرار دادن برخی خصلتهای گروههای مبارز در ناآرامیهای خیابانی در شهرهای کلیدی نیویورک، شیکاگو، فیلادلفیا، دیترویت و بالتیمور آنها را «دموکراتهای لیبرالنما» و «چپهای واقعاً افراطی» نامیده و گفته است: «اگر بایدن رئیسجمهوری امریکا شود این گونه برخوردها بر تمامی سطح امریکا حاکم و همه جا تبدیل به جهنم خواهد شد. پس وظیفه ما این است که جلوی این رویداد را بگیریم.»اما شانس ترامپ برای انجام آنچه میگوید، چندان زیاد نیست زیرا وی در اکثر نظرسنجیهای دو سه ماه اخیر از بایدن عقب افتاده است و با این اوصاف احتمال ناکامی او در انتخابات ماه نوامبر (آبان) امریکا اندک نخواهد بود. منتقدان ترامپ میگویند او نه تنها تظاهرات سیاسی خیابانی و روند یکهتازی «کووید19» را مدیریت نکرده، بلکه میخواهد با بزرگتر نشان دادن آنها و تهدیداتی نظیر روسیه و چین این ایده را دامن بزند که فقط خود اوست که میتواند امریکا و ملت آن را از مخمصههایی از این دست نجات بدهد و منجی آنها باشد، در حالی که همه به خوبی میدانند که نمیتواند.
رو شدن دروغهای ترامپ
ترامپ در کمپین انتخاباتی 2016 خود و کلاً طی سه سال و 7 ماه زمامداریاش در کاخ سفید بارها مدعی شده که یک لیدر ذاتی قوی و کسی است که راه عبور از بحرانهای بزرگ را نیک میشناسد اما برخورد بسیار ضعیف او با شیوع کرونا در امریکا خلاف این را نشان داده و تمامی دروغها وضعفهای او را رو کرده است. او ابتدا اظهار نظرهای مسخرهای درباره کرونا داشت و از ثمرات طب سنتی برای مقابله با این بیماری مرموز سخن گفت و سپس مدعی شد مشکل امریکا نه تعداد مبتلاها که شمار بیش از اندازه تستهای کرونا است که از مردم نگران این کشور دائماً گرفته میشود. آخرین برخورد او با کرونا از همه بدتر بوده است. او وقتی «آنتونی فائوچی»، متخصص بیماریهای عفونی و مشاور ارشد پزشکی کاخ سفید وضعیت کرونا در امریکا را اسفبار خواند، سخنان او را «خنجر زدن از پشت» دانست و به اطرافیانش دستور داد فائوچی را در اولین فرصت از کاخ سفید اخراج کنند.
تبدیل بهشت خیالی به جهنم واقعی
در سال برگزاری انتخابات تازه امریکا چه فرصتی میتوانست برای ترامپ بهتر از این باشد تا قابلیتهای ریاست جمهوریاش را به نمایش بگذارد. اما او با برخورد سهلانگارانهاش با این اپیدمی، بهشت خیالیاش را به یک جهنم واقعی تبدیل کرده است. اگر قتل بیشرمانه فلوید نتواند زیر پای ترامپ را خالی کند، چکمه کرونا که اکنون روی گلوی وی قرار دارد، میتواند در جریان انتخابات ماه نوامبر وی را خلاص و مستأجر کاخ سفید را عوض و بایدن را جانشین او کند.ترامپ تا همین یک هفته پیش، درباره بیفایده بودن استفاده از ماسک سخن سر میداد. همین مسأله در افزایش ابتلاها سهم بسزایی داشته است. اما در پی بالاگرفتن خیرهکننده شمار قربانیان کووید19 در امریکا و بویژه در مناطقی مثل نیواورلئان ترامپ که مجبور به قبول اشتباهاتش شده، گفته است شاید استفاده از ماسک بهتر از نادیده گرفتن آن باشد و اصولاً هر کار بازدارندهای مفید است. این در حالی است که طرفداران ترامپ و حلقه حامیان گرد وی همچنان پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند. یکی از آنها سینیتا لی شنگ، شهردار جفرسون پاریش است که گفته است: «نمیدانم چه شد که آمار قربانیان بالا رفت زیرا ما کرونا را تحت کنترل خود قرار دادهبودیم. شاید مشکل از جاهای دیگر به جمع ما رسوخ کرده باشد!»
مگر کامپیوترها اشتباه عظیمی کنند
تقریباً تمامی نظرسنجیهای چند هفته اخیر گویای شکست بسیار محتمل ترامپ در انتخابات پیشرو است و در اکثر آنها ترامپ 9 تا 10 درصد از بایدن عقب افتاده است.نظرسنجیهای سراسری نیز نشان میدهد فاصله او با بایدن به بیش از 15 درصد به نفع کاندیدای دموکرات رسیده است. اکنون بایدن نه تنها برای فتح انتخابات در نیویورک، کالیفرنیا و شیکاگو صاحب شانس زیادی است بلکه در ویسکانسین، اوهایو و پنسیلوانیا هم هواداران وی ترامپیها را به زیر سایه خود بردهاند. جالبترین حرف را در این زمینه میکا کوهن میزند که در وب سایت موسوم به «538» (با تخصص برآورد انتخابات) کار میکند. او در جدیدترین گمانهزنیاش نوشته است: «میتوان گفت که در فاصله 3 ماه و نیم مانده تا انتخابات امریکا، طبق یک عادت قدیمی هرچیزی متصور است اما ترامپ چنان وضعیت تیرهای دارد که با نقض این واقعیت فقط در صورتی برنده خواهد شد که سیستمهای کامپیوتری شمارش آرا مرتکب اشتباه عظیمی شوند.»
تست «IQ» چیست؟!
نه فقط کرونا و آثار فاجعهبار آن بلکه سایر مسائل خطیر این روزهای امریکا باعث شده ترامپ با چهرهای نگرانتر و متفاوت با همیشه در اجتماعات ظاهر شود و آن حالت حق به جانب سابق را نداشته باشد. ترامپ حتی شنبه هفته پیش وقتی با شبکه خبری محبوبش یعنی فاکسنیوز مصاحبهای داشت، مقابل سؤالات دقیق گزارشگر کم آورد و برعکس گذشته نکوشید با لفاظی و تهمت زدن مسیر مصاحبه را عوض کند. بلکه صدایش را آرام کرد و پاسخ مبهمی داد که از خستگی روحی شدید وی خبر میداد. کریس والاس گزارشگر این شبکه با صراحت به ترامپ گفت که ادعای وی درباره تمایل بایدن به برچیدن قوای پلیس از سطح اکثر شهرهای امریکا حرفی خلاف واقع است اما ترامپ صرفاً گفت که شکست احتمالیاش در انتخابات 2020 راه را بهروی کسانی باز میکند که آن قدر ترسو و محافظهکارند که امریکا با نوع مدیریت آنها به سوی یک هرجومرج کامل خواهد رفت. ترامپ این افراد را فاقد هرگونه عقل و هوش توصیف کرد اما وقتی از او پرسیدند یک تست هوش (IQ) دقیقاً حاوی چه نکاتی است نتوانست جوابی بدهد.
انباشت قربانیان در مناطق جمهوریخواه
بدتر از همه ادعاهای دروغین ترامپ راجع به نحوه کنترل و مدیریت «کووید19» در ایالات مختلف امریکا و توسط فرمانداران آنها است. وی پس از رواج این بیماری در امریکا ادعا کرد که فقط ایالاتی که توسط دموکراتهای «ذاتاً ضعیف» مدیریت میشود، قربانی این بیماری خواهند شد و تلی از کشتهها برجای خواهند گذاشت. اما ایالات تحت سلطه اعضای حزب جمهوریخواه به سبب قاطعیت بیشتر این افراد ایمنتر خواهند ماند. با این حال وقتی قضیه برعکس شد و کرونا در نیویورک تحت اداره جمهوریخواهان و برخی ایالات مشابه بیشترین قربانی را گرفت، رئیسجمهوری زیادهگوی امریکا مجبور به سکوت شد و در نهایت سیستم بهداشتی ضعیف بهجای مانده از یک دموکرات دیگر- باراک اوباما- را سبب شکستهای فوق نامید.
تکامتیاز بر باد رفته
قبل از رئیسجمهوری شدن و حتی در دو سال و نیم اول حضور ترامپ در کاخ سفید، از قدرت اقتصادی فراوان او حرفهای فراوانی گفته و تأکید شد که حتی اگر «سیاست» نمیفهمد، راه پولزایی در بازار را خوب میشناسد و میتواند امریکا را بهشت فرصتهای شغلی برای نسل جوانتر این کشور سازد. حتی اگر چنین وضعیتی در سالهای نخست حضور ترامپ در کاخ سفید مشاهده میشد، کرونا و موج بیکاریها و تعطیل شدن حرفههای مختلف که همراه با آن آمد، آن تک امتیاز بزرگ ترامپ را نیز از او گرفته است. او در ماههای اخیر هیچ راه حل عاجلی را برای روغن زدن به چرخهای اقتصادی واقعاً زنگ زده امریکا که محصول رسوخ کرونا به تکتک مشاغل این کشور است، فرا روی صنعتگران رسمی و صاحبان حرفههای خصوصی نگذاشته است.
معجزهای در کار نیست
بهرغم تمامی لغزشهای فوق هنوز کمتر مقام حزب جمهوریخواه به طور رسمی به ترامپ پشت کرده و از بایدن در انتخابات پیش رو اعلام حمایت کرده است اما هستند افراد متعددی در این حزب که نجوا میکنند بهتر است ترامپ دراین انتخابات ببازد تا آنها در انتخابات بعدی (2024) با افرادی، وارد صحنه مبارزه با دموکراتها شوند که وجاهت فزونتری از ترامپ دارند. «مایک مادرید» مشاور ذینفوذ در حزب جمهوریخواه که در تأسیس بنیاد لینکلن نقش داشته است، میگوید: «تعداد هواداران ترامپ برای پیروزی او در انتخابات بعدی کافی نیست زیرا وی اکثر آنها را دلسرد کرده است. پس دلیلی ندارد که سایر جمهوریخواهان برای نجات او کاری صورت دهند زیرا وی هیچکس جز خودش را قبول ندارد. او را فقط یک معجزه در انتخابات 2020 نجات میدهد و معجزه همانطور که همه میدانیم، معمولاً در اکثر اوقات روی نمیدهد.»
هر سلاحی به جز «اقتصاد»
هواداران ترامپ نیز نیک میدانند تنها چیزهایی که وی را در 105 روز باقی مانده تا انتخابات احیا خواهد کرد، یکی پیروزی او در سه مناظره مهمی است که در ماههای اکتبر و نوامبر بین او و بایدن صورت خواهد گرفت و دیگری کمک شایان توجه اقتصادی به حرفهها و صنایعی که توسط کرونا ضربه فنی شدهاند. این در حالی است که متخصصان اقتصادی در امریکا میگویند به پا خاستن مجدد صنایع امریکا پس از هجوم بیرحمانه کرونا پروسهای زمان بر است و شاید دو سال طول بکشد تا امریکا به نقطه قبل از کرونا برگردد و هرچیزی به جز این فقط یک ظاهرسازی و نکتهای خلاف واقع خواهد بود. مایکل بوسکین، متخصص امور اقتصادی در دانشگاه استنفورد میگوید: «شاید ترامپ راههایی را برای فتح انتخابات بعدی برای خود قائل باشد اما این راه قطعاً از شاهراه اقتصادی عبور نمیکند. بعید است ترامپ این را نداند. او اگر متوجه عمق قضایا شده باشد، قطعاً سلاحهای دیگری را برای نشانهگرفتن بایدن برخواهد گزید و اقتصاد را فراموش خواهد کرد.»
منبع: اشپیگل
مروری بر مهمترین رویدادها و مواضع مجلس یازدهم
بهارستان هر دو روز یک طرح
رضوانه رضایی پور
خبرنگار پارلمانی
8 خرداد ماه سال جاری مجلس یازدهم با ترکیب و شعارها و برنامههای اعلامی کاملاً متفاوت نسبت به مجلس دهم آغاز به کار کرد. اصولگرایان برای آنچه خود برگرداندن مجلس به رأس امور می خواندند و رفع مشکلات معیشتی مردم وعده های زیادی داده بودند. حالا عمر نزدیک به دو ماهه مجلس تازه کار اگر چه مقیاس درستی برای قضاوت و ارزیابی عملکرد نیست، اما از باب جهت گیری ها و مسیر در پیش گرفته شده در بهارستان می توان مواردی را یادآوری کرد. نشانه ها و پالس هایی که تا کنون در مجلس یازدهم دیده شده، از تمایل بسیار برای ارائه طرح تا برخی حاشیه های تندروانه و مواضع بحث برانگیز نمایندگان، حکایت از آن دارد که حرکت مجلس با همین دست فرمان نه منجر به برآورده سازی وعدههای اصول گرایان خواهد داشت، نه باری از مشکلات جامعه کم خواهد شد و در نهایت اینکه مجلس یازدهم در کلیات خود تفاوت محسوسی با دیگر ادوار اخیر که مورد انتقاد کارشناسان بوده نخواهد داشت.
بهارستان همچنان طرح محور
مجلسی ها با این پیش فرض که دولت در پیشبرد امور برای حل مشکلات فعلی توانمندی لازم را ندارد، دست به کار شده و طرحهای مختلفی را تدوین کرده اند. در حقیقت مثل همه دوره های گذشته، به نظر می رسد مجلس یازدهم هم « طرح محور» خواهد بود. مجلس دهم حدود 68 لایحه دولت را برای مجلس یازدهم به میراث گذاشت و حالا مشخص نیست با اشتیاق فراوان نمایندگان برای تدوین طرح، تکلیف لوایح دولت چه خواهد شد. هیأت رئیسه مجلس یازدهم در همین فاصله کوتاه 22 طرح را اعلام وصول کرده و دو طرح را نیز به تصویب رسانده است.
بر این اساس اگر 10 روز از فعالیت 60 روزه مجلس یازدهم را به بهانه انتخابات هیأت رئیسه و کمیسیون ها فاکتور بگیریم، به طور متوسط هر دو روز یک طرح اعلام وصول شده است. بماند که تعداد طرح ها بیشتر از این بوده و به مرحله اعلام وصول نرسیده است.
25 تیر ماه کلیات طرح دو فوریتی اخذ مالیات از واحدهای مسکونی خالی در صحن مجلس به تصویب رسید. این طرح اما 29 تیرماه برای کار کارشناسی بیشتر و رفع ابهام ها به کمیسیون اقتصادی برگشت خورد. دومین طرح تصویبی نمایندگان طرح الحاق یک بند به تبصره یک قانون بودجه سال 99 کل کشور است که به طرح توزیع رایگان قیر موسوم شده است. اولین طرح که از سوی خود نمایندگان به کمیسیون برگشت و دومین طرح هم با انتقادات بسیاری در بیرون و البته داخل مجلس روبه رو شد با این محور اساسی که طرح یاد شده زمینه ساز فساد و رانت میشود. مهدی طغیانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از جمله این منتقدان است که تأمین و توزیع قیر رایگان را شیوه درست رفع محرومیت ندانسته و به ایرنا گفته است: «مغایرت میان حسابها، عدم تسویه مالی، رانتهای میلیاردی قیرسازان، تبانی مدیران با قیرسازان از جمله تبعات توزیع قیر رایگان در کشور است.» نماینده اصفهان افزوده:«این راه درستی برای محرومیتزدایی نیست و هزینه های فراوانی را تحمیل میکند و منفعت آن اندک خواهد بود. محرومیتزدایی راهکار دارد، مجلس میتواند دولت را به احداث راههای روستایی و نظارت دقیق موظف کند و به توزیع غیر یارانهای و حوالهای رانتزا در اقتصاد نیازی نیست.»
نکته قابل تأمل اینکه امیر حسین قاضی زاده، نایب رئیس مجلس هم خود به ابهامات و معایب این طرح اذعان داشته و گفته :«منکر فساد و رانت در توزیع قیر رایگان در مورد پروژههای عمرانی کشور نیستم و دولت باید جلوی رانت و فساد در این حوزه را بگیرد.» به گفته وی، «دولت و نهادهای نظارتی باید بر روند توزیع و مصرف قیر تخصیص یافته به پروژههای عمرانی نظارت داشته باشند تا فساد اتفاق نیفتد. نباید صورت مسأله را پاک کرد و به خاطر اینکه برای اجرای قانون مشکلاتی وجود دارد آن را بهطور کل حذف کنیم، بلکه باید جلوی فساد در زمان اجرا را گرفت و نه اینکه از ابتدا جلوی تصویب چنین قانونی بایستیم.»
لایحه جامع انتخابات در مجلس خاک می خورد، نمایندگان در فکر اصلاح قانون انتخابات هستند
با این وصف دو طرح تصویبی مجلس با ان قلت های جدی روبه رو شده است. از جمله طرح های دیگر در دست نمایندگان که البته کلیات آن در کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس تصویب شده، درباره اصلاح قانون انتخابات شوراهای شهر و روستا است. اهتمام مجلسی ها به اصلاح قانون انتخابات که در دیدار اخیر هیأت رئیسه مجلس با اعضای شورای نگهبان هم بر آن تأکید شد، در حالی است که لایحه جامع انتخابات که مبتنی بر سیاست های کلی اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب است، از سوی دولت به مجلس دهم ارائه شده و حالا مجلسی ها بدون توجه به آن اقدام به طرح ریزی برای اصلاح قانون انتخابات کرده اند. نمایندگانی که با وعده بازگرداندن مجلس به رأس امور پای در عرصه رقابت انتخابات گذاشته بودند، حالا طراح طرحی شده اند که ناظر بر این مهم، نقض غرض است چه بر اساس طرح یاد شده، محوریت مجلس در امر نظارت بر انتخابات شوراها گرفته می شود و نمایندگانی از شورای نگهبان، قوه قضائیه و مجلس عهده دار این امر خواهند شد.
«طرح جمعیت و تعالی خانواده»، «طرح شفافیت آرا نمایندگان»، «طرح ساماندهی سهام عدالت»، «جهش تولید دانش بنیان»، «مدیریت تعارض منافع»، «بانکداری جمهوری اسلامی ایران»، «حمایت از اقتصاد ملی و رونق تولید در مقابل اقدامات خصمانه امریکا»، «اصلاح نرخ ارز مبنای حقوق ورودی»، «ساماندهی سیاستهای حمایتی»، «ارتقای حکمرانی در حوزه ریال» و... طرح های اعلام وصول شده دیگری هستند که در نوبت رسیدگی قرار دارند. نکته اما اینجاست که هیچ ضمیمه کارشناسی برای طرح های یاد شده منتشر نشده و اینکه طرح ها با مشورت و همکاری کدام پژوهشکده ها یا مشارکت اساتید کدام دانشگاه ها تهیه شده یا اصطلاحاً چکش کاری شده است. این مهم وقتی قابل تأمل تر می شود که بدانیم یک ماه از عمر دو ماهه مجلس صرف انتخابات هیأت رئیسه و کمیسیون های تخصصی مجلس شده و در حقیقت، کمیسیونهای تخصصی بیشتر از یک ماه نیست که کار خود را شروع کرده اند. مرکز پژوهش های مجلس به عنوان بازوی کارشناسی مجلس هم هنوز یک هفته نمی شود که رئیس خود را شناخته است. مضاف بر اینکه برای تدوین این طرح ها آیا نظر و مشورت نمایندگان دولت خواسته شده است. به هر حال مصوبات مجلس باید از سوی دولت اجرا شود و قاعده منطقی آن است که در تدوین طرح ها نظرات تخصصی و مشورتی دولتی ها هم لحاظ شود تا قوانین جامع و مانع باشند و اصطلاحاً قابلیت اجرا داشته باشند.
بر این اساس است که گفته میشود مجلس یازدهم هم همانند ادوار دیگر مجلس همچنان اسیر طرح محوری است و علاقه ای به لایحه محوری نشان نمی دهد هر چند محمد باقر قالیباف پیش از افتتاح پارلمان در سخنرانی بر ضرورت لایحه محوری تأکید کرده بود. این وضعیت هر تحلیل گر یا کارشناسی را به این مهم رهنمون می کند که نمایندگان بر خلاف توصیه مهم رهبر معظم انقلاب مبنی بر پرهیز از «جو زدگی» اسیر فضاهای هیجانی شده و فکر می کنند با راه اندازی کارخانه طرح سازی مشکلات خود به خود رفع میشود. محمد رضا باهنر از نمایندگان با سابقه گذشته مجلس چندی پیش در این باره گفته بود: « شاید تصور نماینده ها این باشد که یک مادهای را تصویب کردند که از فردا نباید تورم باشد، تورم که منتظر قانون نیست، ده ها پارامتر هستند که تورم را شکل می دهند. شما باید آنها را مدیریت و کنترل کنید، کنترل کردن آنها هم کار ساده ای نیست... الان نماینده ها هنوز داغ هستند و ۲ الی ۳ ماهی زمان میبرد تا آرام شوند و ببینند که اوضاع چگونه است و مشکلات چیست.»
چوب حراج به بنیانهای اصولگرایی
به نظر میرسد همین جو زدگی یا ارزیابی نادرست از وضعیت، امکانات و مقدورات کشور، برخی نمایندگان را در اعلام مواضع و برخی رفتارها وارد حاشیههایی کرده که خوشبینیها و امیدواریها برای کارآمدی پارلمان را با ابهامها و سؤالهایی روبهرو ساخته است. دو ماهگی مجلس یازدهم فقط با همین طرحها نگذشت. صحن علنی مجلس پر از حواشی هم بود. از میزبانی نامهربانانه وزیر امور خارجه گرفته تا نطقهایی که بیبرو برگرد به انتقاد از دولت ختم میشود و سوداهایی همچون طرح سؤال و استیضاح رئیس جمهوری. یکشنبه 15 تیر ماه، مجلس یازدهم همان روش اقلیت تندروی مجلس دهم را پیش گرفت. با این تفاوت که حالا به واسطه افزایش کرسیهایشان جدیتر و بلندتر محمدجواد ظریف را خائن و دروغگو خواندند. این مواجهه تندروها با ظریف اما نه تنها آوردهای به لحاظ اعتبار برای مجلس تازهکار نداشت که صدای انتقادهای جدی از سوی برخی شخصیتها و رسانههای اصولگرا همچون عباس سلیمی نمین را هم بهدنبال داشت که چرا چوب حراج به اصول اصولگرایی همچون اخلاق و ادب زدهاید! در نهایت مواضع رهبر معظم انقلاب در دیدار مجازی با نمایندگان هم جز شرمساری برای تندروها نداشت. این البته مجوزی برای تعمیم رفتار تعدادی از نمایندگان به کلیت مجلس نیست چنانکه مرتضی الویری فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران نیز در گفتوگویی با «ایران» تصریح کرد که نمایندگان نخبه و بادانش و کاردان در مجلس یازدهم هم حضور دارند اما صدای آنها در برابر تندروها ضعیف است و شنیده نمیشود. خودمحوربینی مجلس و اینکه گویا قرار است بهارستان در نقش ناجی کشور و ملت ظاهر شود و همه مشکلات هم از ناحیه عملکرد دولت است و هیچ نهاد دیگری هیچ سهمی در آن ندارد، زمینهساز برخی ادعاها و پیشنهادها شده که بر خلاف مصلحت، قانون و آییننامه داخلی مجلس است. موجسواری بر روی گرفتاریهای مردم و همین خودمحوربینی باعث شد تا تعدادی از مجلسیها عزم خود را برای استیضاح رئیس جمهوری جزم کنند و اساساً به روی خود هم نیاورند که چنین طرحی با کدام برآوردهای محاسباتی ناظر بر رفع مشکلات یا مصالح کشور در دستور کار قرار گرفته است. مواضع روشن رهبری در اینباره هم نشان داد که نمایندگان تازه کار برای تشخیص اولویتها هنوز راه درازی پیشرو دارند.
معاونان پارلمانی را هم مجلس انتخاب کند!
از جمله موارد دیگر که هم بر خلاف قانون و هم آییننامه داخلی مجلس است، پیشنهاد سلمان ذاکر نماینده ارومیه بود که گفته معاونین پارلمانی را هم مجلسیها انتخاب کنند؛ «با کارآمدسازی نظارت در مجلس رابطه بین دولت و مجلس نیز شفاف میشود لذا باید در وهله اول ارتباط مجلس با دستگاههای دولتی تعریف شود که در حال حاضر چنین چیزی وجود ندارد. شاید نمایندگان حتی بعد از گذشت ماهها معاونان پارلمانی را نشناسند که این ناشی از تعریف نشدن درست رابطه با دولت است لذا برای قویتر شدن امر نظارت باید معاونان پارلمانی را مجلس انتخاب کند.»! حواشی ایجاد شده برای بررسی اعتبارنامه منتخب گچساران و انتخاب رئیس دیوان محاسبات ، ناکامی در تشکیل کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس و البته آشفته بازار فراکسیونسازی را هم اگر به این سیاهه اضافه کرد شاید به همان موضع باهنر رسید که نمایندگان هنوز داغ هستند و چند ماهی باید بگذرد تا آرام شوند.
قضاوت نه، یادآوری آری
در ابتدای گزارش اشاره شد که هدف پیشداوری و حتی ارزیابی عملکرد مجلس در فاصله کوتاه آغاز به کار نیست و حتماً باید به نمایندگان فرصت بیشتری داد تا هم شناخت بیشتری نسبت به قوانین و آییننامهها و هم ارزیابی دقیقتری از وضعیت کشور و راهکارهای موجود برای رفع مشکلات پیدا کنند. بر این اساس آنچه گفته شد در حکم یادآوری جهتگیریها و مسیری است که به نظر میرسد بهارستان در پیش گرفته و هنوز از فضای رقابتهای انتخاباتی فارغ نشده است. شاید شانس بد مجلس یازدهم هم همین باشد که به فاصله کوتاهی رقابت انتخاباتی دیگری در پیش است و چه بسا برخی نمایندگان دانسته یا ندانسته انجام وظایف قانونی خود یعنی قانونگذاری و نظارت را معطوف به آن کنند. به هر روی آنچه مشخص است مجلس یازدهم با وجود ادعاهای بسیار، هنوز برنامه روشنی برای ادامه مسیر ندارد. محمد رضا باهنر در این باره معتقد است؛ «ببینید در مجلس چه غوغایی است، چون مشکلات مملکت پیچیده است و عوامل زیادی دارد، نمایندهها هم یک طرح روشن و مشخصی برای برون رفت از این وضعیت ندارند و فکر میکنند مهمترین وظیفهشان دعوا کردن با دولت است. من ممکن است خیلی نقدها به دولت بکنم اما اصلاً این قوای سهگانه نباید فکر کنند که میتوانند در تقابل با همدیگر مشکلات مملکت را حل کنند، اینها باید همگرا، همراه و همفکر باشند و یکدیگر را اصلاح کنند تا بتوانند بعضی از مشکلات را حل کنند... مجلس باید روی ریل بیفتد و از این کارهای هیجانی و شعاری بیرون بیاید.»
خبرنگار پارلمانی
8 خرداد ماه سال جاری مجلس یازدهم با ترکیب و شعارها و برنامههای اعلامی کاملاً متفاوت نسبت به مجلس دهم آغاز به کار کرد. اصولگرایان برای آنچه خود برگرداندن مجلس به رأس امور می خواندند و رفع مشکلات معیشتی مردم وعده های زیادی داده بودند. حالا عمر نزدیک به دو ماهه مجلس تازه کار اگر چه مقیاس درستی برای قضاوت و ارزیابی عملکرد نیست، اما از باب جهت گیری ها و مسیر در پیش گرفته شده در بهارستان می توان مواردی را یادآوری کرد. نشانه ها و پالس هایی که تا کنون در مجلس یازدهم دیده شده، از تمایل بسیار برای ارائه طرح تا برخی حاشیه های تندروانه و مواضع بحث برانگیز نمایندگان، حکایت از آن دارد که حرکت مجلس با همین دست فرمان نه منجر به برآورده سازی وعدههای اصول گرایان خواهد داشت، نه باری از مشکلات جامعه کم خواهد شد و در نهایت اینکه مجلس یازدهم در کلیات خود تفاوت محسوسی با دیگر ادوار اخیر که مورد انتقاد کارشناسان بوده نخواهد داشت.
بهارستان همچنان طرح محور
مجلسی ها با این پیش فرض که دولت در پیشبرد امور برای حل مشکلات فعلی توانمندی لازم را ندارد، دست به کار شده و طرحهای مختلفی را تدوین کرده اند. در حقیقت مثل همه دوره های گذشته، به نظر می رسد مجلس یازدهم هم « طرح محور» خواهد بود. مجلس دهم حدود 68 لایحه دولت را برای مجلس یازدهم به میراث گذاشت و حالا مشخص نیست با اشتیاق فراوان نمایندگان برای تدوین طرح، تکلیف لوایح دولت چه خواهد شد. هیأت رئیسه مجلس یازدهم در همین فاصله کوتاه 22 طرح را اعلام وصول کرده و دو طرح را نیز به تصویب رسانده است.
بر این اساس اگر 10 روز از فعالیت 60 روزه مجلس یازدهم را به بهانه انتخابات هیأت رئیسه و کمیسیون ها فاکتور بگیریم، به طور متوسط هر دو روز یک طرح اعلام وصول شده است. بماند که تعداد طرح ها بیشتر از این بوده و به مرحله اعلام وصول نرسیده است.
25 تیر ماه کلیات طرح دو فوریتی اخذ مالیات از واحدهای مسکونی خالی در صحن مجلس به تصویب رسید. این طرح اما 29 تیرماه برای کار کارشناسی بیشتر و رفع ابهام ها به کمیسیون اقتصادی برگشت خورد. دومین طرح تصویبی نمایندگان طرح الحاق یک بند به تبصره یک قانون بودجه سال 99 کل کشور است که به طرح توزیع رایگان قیر موسوم شده است. اولین طرح که از سوی خود نمایندگان به کمیسیون برگشت و دومین طرح هم با انتقادات بسیاری در بیرون و البته داخل مجلس روبه رو شد با این محور اساسی که طرح یاد شده زمینه ساز فساد و رانت میشود. مهدی طغیانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از جمله این منتقدان است که تأمین و توزیع قیر رایگان را شیوه درست رفع محرومیت ندانسته و به ایرنا گفته است: «مغایرت میان حسابها، عدم تسویه مالی، رانتهای میلیاردی قیرسازان، تبانی مدیران با قیرسازان از جمله تبعات توزیع قیر رایگان در کشور است.» نماینده اصفهان افزوده:«این راه درستی برای محرومیتزدایی نیست و هزینه های فراوانی را تحمیل میکند و منفعت آن اندک خواهد بود. محرومیتزدایی راهکار دارد، مجلس میتواند دولت را به احداث راههای روستایی و نظارت دقیق موظف کند و به توزیع غیر یارانهای و حوالهای رانتزا در اقتصاد نیازی نیست.»
نکته قابل تأمل اینکه امیر حسین قاضی زاده، نایب رئیس مجلس هم خود به ابهامات و معایب این طرح اذعان داشته و گفته :«منکر فساد و رانت در توزیع قیر رایگان در مورد پروژههای عمرانی کشور نیستم و دولت باید جلوی رانت و فساد در این حوزه را بگیرد.» به گفته وی، «دولت و نهادهای نظارتی باید بر روند توزیع و مصرف قیر تخصیص یافته به پروژههای عمرانی نظارت داشته باشند تا فساد اتفاق نیفتد. نباید صورت مسأله را پاک کرد و به خاطر اینکه برای اجرای قانون مشکلاتی وجود دارد آن را بهطور کل حذف کنیم، بلکه باید جلوی فساد در زمان اجرا را گرفت و نه اینکه از ابتدا جلوی تصویب چنین قانونی بایستیم.»
لایحه جامع انتخابات در مجلس خاک می خورد، نمایندگان در فکر اصلاح قانون انتخابات هستند
با این وصف دو طرح تصویبی مجلس با ان قلت های جدی روبه رو شده است. از جمله طرح های دیگر در دست نمایندگان که البته کلیات آن در کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس تصویب شده، درباره اصلاح قانون انتخابات شوراهای شهر و روستا است. اهتمام مجلسی ها به اصلاح قانون انتخابات که در دیدار اخیر هیأت رئیسه مجلس با اعضای شورای نگهبان هم بر آن تأکید شد، در حالی است که لایحه جامع انتخابات که مبتنی بر سیاست های کلی اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب است، از سوی دولت به مجلس دهم ارائه شده و حالا مجلسی ها بدون توجه به آن اقدام به طرح ریزی برای اصلاح قانون انتخابات کرده اند. نمایندگانی که با وعده بازگرداندن مجلس به رأس امور پای در عرصه رقابت انتخابات گذاشته بودند، حالا طراح طرحی شده اند که ناظر بر این مهم، نقض غرض است چه بر اساس طرح یاد شده، محوریت مجلس در امر نظارت بر انتخابات شوراها گرفته می شود و نمایندگانی از شورای نگهبان، قوه قضائیه و مجلس عهده دار این امر خواهند شد.
«طرح جمعیت و تعالی خانواده»، «طرح شفافیت آرا نمایندگان»، «طرح ساماندهی سهام عدالت»، «جهش تولید دانش بنیان»، «مدیریت تعارض منافع»، «بانکداری جمهوری اسلامی ایران»، «حمایت از اقتصاد ملی و رونق تولید در مقابل اقدامات خصمانه امریکا»، «اصلاح نرخ ارز مبنای حقوق ورودی»، «ساماندهی سیاستهای حمایتی»، «ارتقای حکمرانی در حوزه ریال» و... طرح های اعلام وصول شده دیگری هستند که در نوبت رسیدگی قرار دارند. نکته اما اینجاست که هیچ ضمیمه کارشناسی برای طرح های یاد شده منتشر نشده و اینکه طرح ها با مشورت و همکاری کدام پژوهشکده ها یا مشارکت اساتید کدام دانشگاه ها تهیه شده یا اصطلاحاً چکش کاری شده است. این مهم وقتی قابل تأمل تر می شود که بدانیم یک ماه از عمر دو ماهه مجلس صرف انتخابات هیأت رئیسه و کمیسیون های تخصصی مجلس شده و در حقیقت، کمیسیونهای تخصصی بیشتر از یک ماه نیست که کار خود را شروع کرده اند. مرکز پژوهش های مجلس به عنوان بازوی کارشناسی مجلس هم هنوز یک هفته نمی شود که رئیس خود را شناخته است. مضاف بر اینکه برای تدوین این طرح ها آیا نظر و مشورت نمایندگان دولت خواسته شده است. به هر حال مصوبات مجلس باید از سوی دولت اجرا شود و قاعده منطقی آن است که در تدوین طرح ها نظرات تخصصی و مشورتی دولتی ها هم لحاظ شود تا قوانین جامع و مانع باشند و اصطلاحاً قابلیت اجرا داشته باشند.
بر این اساس است که گفته میشود مجلس یازدهم هم همانند ادوار دیگر مجلس همچنان اسیر طرح محوری است و علاقه ای به لایحه محوری نشان نمی دهد هر چند محمد باقر قالیباف پیش از افتتاح پارلمان در سخنرانی بر ضرورت لایحه محوری تأکید کرده بود. این وضعیت هر تحلیل گر یا کارشناسی را به این مهم رهنمون می کند که نمایندگان بر خلاف توصیه مهم رهبر معظم انقلاب مبنی بر پرهیز از «جو زدگی» اسیر فضاهای هیجانی شده و فکر می کنند با راه اندازی کارخانه طرح سازی مشکلات خود به خود رفع میشود. محمد رضا باهنر از نمایندگان با سابقه گذشته مجلس چندی پیش در این باره گفته بود: « شاید تصور نماینده ها این باشد که یک مادهای را تصویب کردند که از فردا نباید تورم باشد، تورم که منتظر قانون نیست، ده ها پارامتر هستند که تورم را شکل می دهند. شما باید آنها را مدیریت و کنترل کنید، کنترل کردن آنها هم کار ساده ای نیست... الان نماینده ها هنوز داغ هستند و ۲ الی ۳ ماهی زمان میبرد تا آرام شوند و ببینند که اوضاع چگونه است و مشکلات چیست.»
چوب حراج به بنیانهای اصولگرایی
به نظر میرسد همین جو زدگی یا ارزیابی نادرست از وضعیت، امکانات و مقدورات کشور، برخی نمایندگان را در اعلام مواضع و برخی رفتارها وارد حاشیههایی کرده که خوشبینیها و امیدواریها برای کارآمدی پارلمان را با ابهامها و سؤالهایی روبهرو ساخته است. دو ماهگی مجلس یازدهم فقط با همین طرحها نگذشت. صحن علنی مجلس پر از حواشی هم بود. از میزبانی نامهربانانه وزیر امور خارجه گرفته تا نطقهایی که بیبرو برگرد به انتقاد از دولت ختم میشود و سوداهایی همچون طرح سؤال و استیضاح رئیس جمهوری. یکشنبه 15 تیر ماه، مجلس یازدهم همان روش اقلیت تندروی مجلس دهم را پیش گرفت. با این تفاوت که حالا به واسطه افزایش کرسیهایشان جدیتر و بلندتر محمدجواد ظریف را خائن و دروغگو خواندند. این مواجهه تندروها با ظریف اما نه تنها آوردهای به لحاظ اعتبار برای مجلس تازهکار نداشت که صدای انتقادهای جدی از سوی برخی شخصیتها و رسانههای اصولگرا همچون عباس سلیمی نمین را هم بهدنبال داشت که چرا چوب حراج به اصول اصولگرایی همچون اخلاق و ادب زدهاید! در نهایت مواضع رهبر معظم انقلاب در دیدار مجازی با نمایندگان هم جز شرمساری برای تندروها نداشت. این البته مجوزی برای تعمیم رفتار تعدادی از نمایندگان به کلیت مجلس نیست چنانکه مرتضی الویری فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران نیز در گفتوگویی با «ایران» تصریح کرد که نمایندگان نخبه و بادانش و کاردان در مجلس یازدهم هم حضور دارند اما صدای آنها در برابر تندروها ضعیف است و شنیده نمیشود. خودمحوربینی مجلس و اینکه گویا قرار است بهارستان در نقش ناجی کشور و ملت ظاهر شود و همه مشکلات هم از ناحیه عملکرد دولت است و هیچ نهاد دیگری هیچ سهمی در آن ندارد، زمینهساز برخی ادعاها و پیشنهادها شده که بر خلاف مصلحت، قانون و آییننامه داخلی مجلس است. موجسواری بر روی گرفتاریهای مردم و همین خودمحوربینی باعث شد تا تعدادی از مجلسیها عزم خود را برای استیضاح رئیس جمهوری جزم کنند و اساساً به روی خود هم نیاورند که چنین طرحی با کدام برآوردهای محاسباتی ناظر بر رفع مشکلات یا مصالح کشور در دستور کار قرار گرفته است. مواضع روشن رهبری در اینباره هم نشان داد که نمایندگان تازه کار برای تشخیص اولویتها هنوز راه درازی پیشرو دارند.
معاونان پارلمانی را هم مجلس انتخاب کند!
از جمله موارد دیگر که هم بر خلاف قانون و هم آییننامه داخلی مجلس است، پیشنهاد سلمان ذاکر نماینده ارومیه بود که گفته معاونین پارلمانی را هم مجلسیها انتخاب کنند؛ «با کارآمدسازی نظارت در مجلس رابطه بین دولت و مجلس نیز شفاف میشود لذا باید در وهله اول ارتباط مجلس با دستگاههای دولتی تعریف شود که در حال حاضر چنین چیزی وجود ندارد. شاید نمایندگان حتی بعد از گذشت ماهها معاونان پارلمانی را نشناسند که این ناشی از تعریف نشدن درست رابطه با دولت است لذا برای قویتر شدن امر نظارت باید معاونان پارلمانی را مجلس انتخاب کند.»! حواشی ایجاد شده برای بررسی اعتبارنامه منتخب گچساران و انتخاب رئیس دیوان محاسبات ، ناکامی در تشکیل کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس و البته آشفته بازار فراکسیونسازی را هم اگر به این سیاهه اضافه کرد شاید به همان موضع باهنر رسید که نمایندگان هنوز داغ هستند و چند ماهی باید بگذرد تا آرام شوند.
قضاوت نه، یادآوری آری
در ابتدای گزارش اشاره شد که هدف پیشداوری و حتی ارزیابی عملکرد مجلس در فاصله کوتاه آغاز به کار نیست و حتماً باید به نمایندگان فرصت بیشتری داد تا هم شناخت بیشتری نسبت به قوانین و آییننامهها و هم ارزیابی دقیقتری از وضعیت کشور و راهکارهای موجود برای رفع مشکلات پیدا کنند. بر این اساس آنچه گفته شد در حکم یادآوری جهتگیریها و مسیری است که به نظر میرسد بهارستان در پیش گرفته و هنوز از فضای رقابتهای انتخاباتی فارغ نشده است. شاید شانس بد مجلس یازدهم هم همین باشد که به فاصله کوتاهی رقابت انتخاباتی دیگری در پیش است و چه بسا برخی نمایندگان دانسته یا ندانسته انجام وظایف قانونی خود یعنی قانونگذاری و نظارت را معطوف به آن کنند. به هر روی آنچه مشخص است مجلس یازدهم با وجود ادعاهای بسیار، هنوز برنامه روشنی برای ادامه مسیر ندارد. محمد رضا باهنر در این باره معتقد است؛ «ببینید در مجلس چه غوغایی است، چون مشکلات مملکت پیچیده است و عوامل زیادی دارد، نمایندهها هم یک طرح روشن و مشخصی برای برون رفت از این وضعیت ندارند و فکر میکنند مهمترین وظیفهشان دعوا کردن با دولت است. من ممکن است خیلی نقدها به دولت بکنم اما اصلاً این قوای سهگانه نباید فکر کنند که میتوانند در تقابل با همدیگر مشکلات مملکت را حل کنند، اینها باید همگرا، همراه و همفکر باشند و یکدیگر را اصلاح کنند تا بتوانند بعضی از مشکلات را حل کنند... مجلس باید روی ریل بیفتد و از این کارهای هیجانی و شعاری بیرون بیاید.»
خداحافظ مرد نبرد
نگاهی به رشادت و از خودگذشتی آتشنشان ها، آنهایی که باوجود محدودیت امکانات و تجهیزات برای نجات جان شهروندان دل به آتش میزنند.هفته گذشته با شهادت مرتضی حیدری ۳۷ ساله تعداد شهدای آتشنشان به ۶۰ شهید رسید.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی خداحافظ مرد نبرد را ببینید
ویروس تاجدار قدرتطلب و مدیریتپذیر
دکتر حسین کرمانپور
رئیس مرکز روابط عمومی سازمان نظام پزشکی
ویروس کرونا معروف به ویروس تاجدار از جمله سنگینترین ویروسهای گروه خود، گرد و اندازه آن وقتی قابل درک است که یک میلیمتر را به یک میلیون قسمت تقسیم کنیم. آن وقت یکی از این قسمتها شاید به اندازه یک ویروس کرونا شود. پس در این اندازه:
• با چشم دیده نمیشود
• از هر منفذی رفت و آمد میکند
• جابهجایی آن در فضا چندان مشکل نیست.
ذرات معلق در هوا موسوم به گرد و خاک، میلیونها برابر بزرگتر از ویروس کرونا هستند اما به همان اندازه سبک و قابل جابهجایی! مثل تفاوت تکهای غبار و تکهای به همان اندازه شن. غبار در هوا معلق میماند اما شن پس از میزانی از شناوری جایی مینشیند تا با جارویی رفته شود! ویروس کرونا هرچند بسیار کوچک است اما پس از مدت زمانی کوتاه گوشهای آرام میگیرد و دیگر در هوا غلطان نمیماند اگر چه این استعداد را دارد که با عطسه و کوران هوا از جایی به جای دیگر منتقل شود. این ویروس شدیداً به لخت شدن و برداشته شدن پوشش پروتئینی خود حساس و نابودشونده است. به محض آنکه لباس پروتئینی ویروس توسط مواد شوینده از جمله وایتکس یا الکل و حتی آب و صابون برداشته شود، کرونا پادشاهی بیتاج و قدرت میشود که دیگر حتی سربازش هم فرمانی از او نمیپذیرد. ویروس اما زمانی که تاج و تخت و لباس خود را حفظ کرده است بشدت قدرتطلب، هجومی و تشنه حکومت بر بدن موجود زنده بویژه اشرف مخلوقات است. ویروس به خودی خود زنده نیست اما مادامی که با قدرت لباس پروتئینی خود به داخل سلول زنده راه یابد فرماندهی برج و باروی سلول را به دست گرفته تکثیر میشود و فرزندان خود را به همه جای بدن میفرستد و هر فرزند هزاران و میلیونها فرزند چون خود، ناخلف و غارتگر تولید میکند.
داستان ویروس تاجدار یا کرونا به همین سادگی است. اگر خودمان دستکاری نکنیم به آرامی گوشهای سقوط میکند و رفته رفته لباسش مندرس و نابود میشود اما ما انسانها کارهایی میکنیم که او را برای حکومت به وجد میآورد. من اینجا در این مختصر دو بخش ساده را توضیح میدهم تا همه نیک دریابیم چه کردیم که ویروسی که اواسط خرداد میرفت تا در محاصره کادر درمان درآید در تابستان سر از جمعهای خانوادگی درآورد و نه یک نفر و دو نفر که امروز خانوادهها و دورهمیها را هدف قرار داده و مرگ و میری بیش از روزانه 200 نفر را به کام بیرحمی خود میکشاند.
ویروس کرونا با تعطیلی نوروز، نشاط بهاری و همدلی سال نو از لای دستها، روی لباسها و پرسه زدن در هوا به زمین نشست اما در تابستان به یاری تجمعات فراوان، رفت و آمدهای بیجهت و البته گرمی هوا، برداشتن ماسکها و دور شدن از فضای ضدعفونی مرسوم و شستوشوی دست، دوباره فرصت را غنیمت شمرد و بدن ایرانیان را زیستگاه مناسبتتری دید. این ویروس بشدت قدرتطلب و هجومی است. کافی است خودش را به داخل مجرای تنفسی یا خون برساند.
از دیگر سو به بهترین وجه هم مدیریت میشود. کافی است تجمعات را قطع، دورهمیها را حذف، لمس سطوح مشکوک را محدود، شستوشوی دست ها با آب و صابون یا الکل را در اولویت و از پراکنده شدن ذرات تنفسی به بیرون با زدن سادهترین ماسکها جلوگیری کنیم. این کارها چرخه قدرتطلبی تاجدار بیرحم را منقطع و راه را برای مبارزه مناسبتر با آن دسته که برخی از افراد را گرفتار کردهاند هموار میکند. ویروس دیگر جزئی از طبیعت شده است. وقتی تجمعات ، فراوان و بدون کنترل و رعایت بهداشت شود، ویروس فرصت را مغتنم شمرده خیال حکومت یک لحظه آراماش نمیگذارد تا ریه، خون، قلب، کلیهها و یا هرجایی را که بتواند تا ورود به سیستم عصبی و مغر را در تسخیر خود درآورد.
داستان کرونا به همین سادگی است! میبینید که اگر دست به دست هم بدهیم راحت خلع سلاح شده تسلیم میشود و اگر غافل شویم از ریزترین منفذ غفلت ما استفاده کرده و زمانی درمییابیم گرفتار شدیم که بسیاری از قلل سلامت کشور را تسخیر کرده است.
رئیس مرکز روابط عمومی سازمان نظام پزشکی
ویروس کرونا معروف به ویروس تاجدار از جمله سنگینترین ویروسهای گروه خود، گرد و اندازه آن وقتی قابل درک است که یک میلیمتر را به یک میلیون قسمت تقسیم کنیم. آن وقت یکی از این قسمتها شاید به اندازه یک ویروس کرونا شود. پس در این اندازه:
• با چشم دیده نمیشود
• از هر منفذی رفت و آمد میکند
• جابهجایی آن در فضا چندان مشکل نیست.
ذرات معلق در هوا موسوم به گرد و خاک، میلیونها برابر بزرگتر از ویروس کرونا هستند اما به همان اندازه سبک و قابل جابهجایی! مثل تفاوت تکهای غبار و تکهای به همان اندازه شن. غبار در هوا معلق میماند اما شن پس از میزانی از شناوری جایی مینشیند تا با جارویی رفته شود! ویروس کرونا هرچند بسیار کوچک است اما پس از مدت زمانی کوتاه گوشهای آرام میگیرد و دیگر در هوا غلطان نمیماند اگر چه این استعداد را دارد که با عطسه و کوران هوا از جایی به جای دیگر منتقل شود. این ویروس شدیداً به لخت شدن و برداشته شدن پوشش پروتئینی خود حساس و نابودشونده است. به محض آنکه لباس پروتئینی ویروس توسط مواد شوینده از جمله وایتکس یا الکل و حتی آب و صابون برداشته شود، کرونا پادشاهی بیتاج و قدرت میشود که دیگر حتی سربازش هم فرمانی از او نمیپذیرد. ویروس اما زمانی که تاج و تخت و لباس خود را حفظ کرده است بشدت قدرتطلب، هجومی و تشنه حکومت بر بدن موجود زنده بویژه اشرف مخلوقات است. ویروس به خودی خود زنده نیست اما مادامی که با قدرت لباس پروتئینی خود به داخل سلول زنده راه یابد فرماندهی برج و باروی سلول را به دست گرفته تکثیر میشود و فرزندان خود را به همه جای بدن میفرستد و هر فرزند هزاران و میلیونها فرزند چون خود، ناخلف و غارتگر تولید میکند.
داستان ویروس تاجدار یا کرونا به همین سادگی است. اگر خودمان دستکاری نکنیم به آرامی گوشهای سقوط میکند و رفته رفته لباسش مندرس و نابود میشود اما ما انسانها کارهایی میکنیم که او را برای حکومت به وجد میآورد. من اینجا در این مختصر دو بخش ساده را توضیح میدهم تا همه نیک دریابیم چه کردیم که ویروسی که اواسط خرداد میرفت تا در محاصره کادر درمان درآید در تابستان سر از جمعهای خانوادگی درآورد و نه یک نفر و دو نفر که امروز خانوادهها و دورهمیها را هدف قرار داده و مرگ و میری بیش از روزانه 200 نفر را به کام بیرحمی خود میکشاند.
ویروس کرونا با تعطیلی نوروز، نشاط بهاری و همدلی سال نو از لای دستها، روی لباسها و پرسه زدن در هوا به زمین نشست اما در تابستان به یاری تجمعات فراوان، رفت و آمدهای بیجهت و البته گرمی هوا، برداشتن ماسکها و دور شدن از فضای ضدعفونی مرسوم و شستوشوی دست، دوباره فرصت را غنیمت شمرد و بدن ایرانیان را زیستگاه مناسبتتری دید. این ویروس بشدت قدرتطلب و هجومی است. کافی است خودش را به داخل مجرای تنفسی یا خون برساند.
از دیگر سو به بهترین وجه هم مدیریت میشود. کافی است تجمعات را قطع، دورهمیها را حذف، لمس سطوح مشکوک را محدود، شستوشوی دست ها با آب و صابون یا الکل را در اولویت و از پراکنده شدن ذرات تنفسی به بیرون با زدن سادهترین ماسکها جلوگیری کنیم. این کارها چرخه قدرتطلبی تاجدار بیرحم را منقطع و راه را برای مبارزه مناسبتر با آن دسته که برخی از افراد را گرفتار کردهاند هموار میکند. ویروس دیگر جزئی از طبیعت شده است. وقتی تجمعات ، فراوان و بدون کنترل و رعایت بهداشت شود، ویروس فرصت را مغتنم شمرده خیال حکومت یک لحظه آراماش نمیگذارد تا ریه، خون، قلب، کلیهها و یا هرجایی را که بتواند تا ورود به سیستم عصبی و مغر را در تسخیر خود درآورد.
داستان کرونا به همین سادگی است! میبینید که اگر دست به دست هم بدهیم راحت خلع سلاح شده تسلیم میشود و اگر غافل شویم از ریزترین منفذ غفلت ما استفاده کرده و زمانی درمییابیم گرفتار شدیم که بسیاری از قلل سلامت کشور را تسخیر کرده است.
به نفع ایران تصمیم بگیریم
حسین سلاحورزی
نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران
سربلندی و ماندگاری همراه با بهروزی سرزمین ایران و شهروندان بردبار و مداراجوی این مرزو بوم باید در پله نخست اراده هر شخص و گروهی باشد. در این روزهای سخت کشور هر فعالیت و تصمیمی بایستی به نفع ایران باشد و راه برای رسیدن به روزهای خوش هموار شود.
بدینجهت صادرکنندگان با اصالت و ریشه دار ایرانی هم به مثابه یک قشر از همه اقشار ایران باید این مسیر و هدف را در صدر فعالیتهای خود بگنجانند و ضمن نگهداری از سرمایه و بنگاه خود در این روزهای دشوار در کنار نهاد دولت بایستند.
از سوی دیگر نهاد دولت و بویژه بانک مرکزی که این روزها زیر شدیدترین فشارها برای تنظیم بازار ارز و جلوگیری از طغیان نرخ ارز قرار دارد، بدون چون و چرا باید بپذیرد که برای عبور اقتصاد از روزگار ناخوش باید به بخش خصوصی تکیه دهد و اجازه دهد در این شرایط ناهموار بخش خصوصی واقعی و دلسوز، دولت را همراهی کند.
اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران یک نهاد قانونی است و ضمن اینکه وظیفه دارد به دولت و سایر قوای اداره کننده کشور مشورت دهد باید از منافع بخش خصوصی و از جمله صادرکنندگان دفاع و حمایت کند و البته اگر در میان اعضای اتاق، تخلفهایی باشد دربرابر آن بایستد که کماکان چنین رویه در تشکلهای بخش خصوصی و اتاق بازرگانی حکفرما بوده است.
واقعیت این است که در هفتههای تازه سپری شده تعامل بانک مرکزی و اتاق بازرگانی ایران از تعادل و توازن منطقی، لازم و کافی، اندکی منحرف شده و این مایه ناخشنودی همه کسانی است که نمیخواهند نهادهای مدنی و دولت در تعاملی سازگار و برپایه درک واقعیتهای سخت و تلخ مفاهمه داشته باشند.
حالا که رئیس جمهور محترم در پاسخ به نامه ریاست اتاق ایران از آقای همتی خواستهاند که پیشنهادهای اتاق بازرگانی بررسی شود، بهترین موقعیت برای راستیآزمایی و برطرف کردن تردیدها درباره مقاصد، نیات و هدفهای دو نهاد مهم فراهم آمده است.
تجربه نشان داده است سخن گفتن با حسننیت و با این راهبرد که منافع ایران درصدر باشد کارآمدترین ابزار و سلاح در این موقعیت است. تردیدی نیست که در دور تازه گفتوگوها که باید با شتاب لازم شروع شود بازرگانان و صادرکنندگان ایرانی برای حفظ منافع ملی و صیانت از این آب و خاک بیشترین فدارکاری در چارچوبهای منطقی را برای برگرداندن ارزهای صادراتی در این شرایط سخت خواهند داشت.
بانک مرکزی نیز توجه داشته باشد که صادرکنندگان باید برای همیشه در صحنه بمانند تا مقوله صادرات ادامه داشته باشد و چراغ تأمین ارز روشن بماند؛ به این ترتیب شنیدن و اجرای آن بخش از خواستههای منطبق بر خرد اقتصادی و ماندگاری مقوله صادرات باید در دستور کار همه بخشهای دولتی از جمله بانک مرکزی باشد. باید دست به دست هم دهیم تا در مسیر گذر از یک دوره سخت ایران، کمترین آسیب به منافع ملی و منافع شهروندان وارد شود.
نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران
سربلندی و ماندگاری همراه با بهروزی سرزمین ایران و شهروندان بردبار و مداراجوی این مرزو بوم باید در پله نخست اراده هر شخص و گروهی باشد. در این روزهای سخت کشور هر فعالیت و تصمیمی بایستی به نفع ایران باشد و راه برای رسیدن به روزهای خوش هموار شود.
بدینجهت صادرکنندگان با اصالت و ریشه دار ایرانی هم به مثابه یک قشر از همه اقشار ایران باید این مسیر و هدف را در صدر فعالیتهای خود بگنجانند و ضمن نگهداری از سرمایه و بنگاه خود در این روزهای دشوار در کنار نهاد دولت بایستند.
از سوی دیگر نهاد دولت و بویژه بانک مرکزی که این روزها زیر شدیدترین فشارها برای تنظیم بازار ارز و جلوگیری از طغیان نرخ ارز قرار دارد، بدون چون و چرا باید بپذیرد که برای عبور اقتصاد از روزگار ناخوش باید به بخش خصوصی تکیه دهد و اجازه دهد در این شرایط ناهموار بخش خصوصی واقعی و دلسوز، دولت را همراهی کند.
اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران یک نهاد قانونی است و ضمن اینکه وظیفه دارد به دولت و سایر قوای اداره کننده کشور مشورت دهد باید از منافع بخش خصوصی و از جمله صادرکنندگان دفاع و حمایت کند و البته اگر در میان اعضای اتاق، تخلفهایی باشد دربرابر آن بایستد که کماکان چنین رویه در تشکلهای بخش خصوصی و اتاق بازرگانی حکفرما بوده است.
واقعیت این است که در هفتههای تازه سپری شده تعامل بانک مرکزی و اتاق بازرگانی ایران از تعادل و توازن منطقی، لازم و کافی، اندکی منحرف شده و این مایه ناخشنودی همه کسانی است که نمیخواهند نهادهای مدنی و دولت در تعاملی سازگار و برپایه درک واقعیتهای سخت و تلخ مفاهمه داشته باشند.
حالا که رئیس جمهور محترم در پاسخ به نامه ریاست اتاق ایران از آقای همتی خواستهاند که پیشنهادهای اتاق بازرگانی بررسی شود، بهترین موقعیت برای راستیآزمایی و برطرف کردن تردیدها درباره مقاصد، نیات و هدفهای دو نهاد مهم فراهم آمده است.
تجربه نشان داده است سخن گفتن با حسننیت و با این راهبرد که منافع ایران درصدر باشد کارآمدترین ابزار و سلاح در این موقعیت است. تردیدی نیست که در دور تازه گفتوگوها که باید با شتاب لازم شروع شود بازرگانان و صادرکنندگان ایرانی برای حفظ منافع ملی و صیانت از این آب و خاک بیشترین فدارکاری در چارچوبهای منطقی را برای برگرداندن ارزهای صادراتی در این شرایط سخت خواهند داشت.
بانک مرکزی نیز توجه داشته باشد که صادرکنندگان باید برای همیشه در صحنه بمانند تا مقوله صادرات ادامه داشته باشد و چراغ تأمین ارز روشن بماند؛ به این ترتیب شنیدن و اجرای آن بخش از خواستههای منطبق بر خرد اقتصادی و ماندگاری مقوله صادرات باید در دستور کار همه بخشهای دولتی از جمله بانک مرکزی باشد. باید دست به دست هم دهیم تا در مسیر گذر از یک دوره سخت ایران، کمترین آسیب به منافع ملی و منافع شهروندان وارد شود.
امکان معامله ۶۰ درصد از سهام عدالت بعد از عید غدیر خم
آیین نامه آزادسازی سهام عدالت تصویب شد
گروه اقتصادی/ پس از ابلاغیه دوم اردیبهشت ماه سال جاری مقام معظم رهبری درخصوص موافقت با برنامه دولت برای آزادسازی سهام عدالت، شورای عالی بورس و اوراق بهادار پس از برگزاری هفت جلسه در چهارم مردادماه جاری آییننامه اجرایی آزادسازی سهام عدالت را به تصویب رساند.
طبق اعلام حسن قالیباف اصل، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، براساس این آییننامه مقرر شد کسانی که روش مستقیم را در آزادسازی سهام عدالت انتخاب کردهاند بتوانند بعد از عید غدیرخم علاوه بر ۳۰ درصد قبلی، برای ۳۰ درصد دیگر و در مجموع ۶۰ درصد حق فروش داشته باشند.
به گفته وی، در روش غیر مستقیم آزادسازی سهام عدالت که شرکتهای سرمایهگذاری استانی در آن دخیل هستند، پذیرش این شرکتها از اواسط مردادماه در بورس تهران آغاز میشود و آنها نیز بعد از عید غدیر میتوانند در مجموع
۶۰ درصد سهام خود را به فروش برسانند. بنابراین مقرر شد سهام شرکتهای سرمایهگذاری استانی بازارگردانی شود تا قیمت آنها کمتر از ۹۸ درصد خالص ارزش داراییهای شرکتهای سرمایهگذاری در بورس یا همان (NAV) نباشد. گفتنی است بیش از 49 میلیون نفر مشمول سهام عدالت هستند که با احتساب حدود 2 میلیون فوتی این رقم به 47 میلیون نفر میرسد. پس از ارائه مهلت برای انتخاب روش مدیریت مستقیم یا غیرمستقیم، حدود 19 میلیون نفر روش مدیریت مستقیم را انتخاب کردهاند که با اجرای این آییننامه امکان فروش 60 درصد از سهام عدالت خود را دارند. مابقی سهامداران و کسانی که روش غیرمستقیم را انتخاب کردهاند حداکثر ظرف مدت یکسال قادر خواهند بود با ورود شرکتهای سرمایهگذاری استانی به بورس، درخصوص سهام خود تصمیمگیری کنند. گفتنی است تا روز گذشته ارزش سهام عدالت 530 هزار تومانی به 20 میلیون تومان رسیده است و بدین ترتیب امکان فروش 12 میلیون تومان آن فراهم شده است. درمرحله نخست آزادسازی 30 درصد سهام؛ مشمولان با مراجعه به بانکها اقدام به سفارش فروش میکردند که در مرحله جدید علاوه بر بانکها مشمولان میتوانند از طریق کارگزاریهای بورسی هم اقدام به فروش سهم تعیین شده کنند.
تکلیف وراث سهامداران متوفی
طبق این آییننامه اشخاص در قید حیات و وراث متوفیان تعیین تکلیف شده، دارنده سهام عدالت محسوب میشوند. فهرست نهایی این افراد توسط سازمان خصوصیسازی به شرکت سپردهگذاری مرکزی و تسویه وجوه اعلام خواهد شد.
همزمان با آزادسازی سهام عدالت از طریق سامانه مربوطه، سامانه متوفیان (انتقال سهام آنها به وراث قانونی توسط دفاتر پیشخوان دولت) متوقف میگردد و پس ازپایان فرآیندآزادسازی سهام مذکورسامانه فوق مجدداً شروع به کار میکند. سازمان خصوصیسازی موظف است اطلاعات کلیه دارندگان سهام عدالت فوت شده تا آن تاریخ را جهت ساماندهی در اختیار شرکت سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه قرار دهد تا نسبت به احراز هویت و اصالت وراث قانونی و سهم الارث آنها اطمینان کسب نموده و سهام مشمولین را به وراث منتقل کند.
تأسیس هلدینگ برای شرکتهای غیربورسی
برپایه این آیین نامه شرکتهایی که از سبد سهام عدالت هنوز در بورس پذیرش نشدهاند با تأسیس یک هلدینگ ساماندهی و برای ورود و عرضه در بورس ساماندهی میشوند.
برهمین اساس به منظور مدیریت سهام شرکتهای غیر بورسی، یک شرکت هلدینگ سهامی عام جهت سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی موضوع فعالیت اساسنامه تشکیل خواهد شد. معامله سهام شرکت مذکور تا پیش از پذیرش و درج در یکی از بورسها فاقد اعتبار است. 5 نفر خبره مالی به عنوان مؤسس و اولین مدیران توسط سازمان خصوصیسازی، اتاق تعاون ایران و اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در صورت تأیید صلاحیت حرفهای توسط سازمان بورس و اوراق بهادار، انتخاب شده وجهت تأیید به شورای عالی بورس و اوراق بهادار معرفی میشوند. سازمان خصوصیسازی مکلف است نسبت به تأمین و تخصیص وجوه مالی ازمحل سود سهام عدالت سنوات گذشته به مبلغ 50 میلیارد ریال به شرکت هلدینگ جهت امکان تأسیس و مدیریت هزینهها در سال اول فعالیت اقدام کند. شش ماه پس از تأسیس، اولین مدیران شرکت نسبت به برگزاری مجمع عمومی عادی به طور فوقالعاده جهت انتخاب مدیران بعدی اقدام خواهند کرد.
همچنین بر اساس این آییننامه، هیأت مدیره شرکتهای سرمایهگذاری استانی مکلفند نسبت به انجام اقدامات لازم طبق قوانین و مقررات به منظور تسریع در پذیرش و درج شرکت در بورسها اقدام کنند. سازمان خصوصیسازی نیز مکلف است حداکثر ظرف مدت یک ماه پس از تأسیس شرکت هلدینگ، سهام شرکتهای غیربورسی موجود در «سبد سهام عدالت» را به شرکت هلدینگ انتقال دهد.
تمام مشمولان سهامدار شرکتهای استانی هستند
کلیه دارندگان سهام عدالت مطابق با ابلاغیه مقام معظم رهبری سهامدار شرکتهای سرمایهگذاری استانی هستند. گفتنی است پیش از این 51 روز زمان برای سهامداران به منظور تعیین روش مدیریت مستقیم و غیرمستقیم ارائه شده بود. به آن دسته از دارندگان سهام عدالت که «سهامداری شرکتهای سرمایهپذیر» را انتخاب کردهاند، سهام شرکتهای مشمول واگذاری فهرست شده در یکی از بورسها مستقیماً تخصیص داده میشود.
همچنین شرکتهای سرمایهگذاری استانی مکلفند ظرف حداکثر یک ماه پس از پایان مهلت مشمولان برای انتخاب روش سهامداری، نسبت به برگزاری مجمع عمومی فوقالعاده به منظور افزایش سرمایه اقدام کنند. این افزایش سرمایه به قیمت پایانی روز اول تیرماه امسال و پس ازدریافت اطلاعات لازم از سازمان خصوصیسازی، با برگزاری مجمع عمومی فوقالعاده از محل سهام واگذار شده به این شرکتها و به نام دارندگان سهام عدالت همان استان (در زمان ثبت نام اولیه سهام عدالت) که سهامداری شرکتهای سرمایهپذیر را انتخاب نکردهاند، است. سازمان خصوصیسازی موظف است پس از تخصیص سهام مشمولینی که تا تاریخ 29 خرداد روش مستقیم سهامداری را انتخاب کردهاند، باقیمانده سهام شرکتهای بورسی سرمایهپذیر را بر اساس تعداد مشمولینی که در هر استان به روش غیر مستقیم باقی ماندهاند به هر یک از شرکتهای سرمایهگذاری استانی از محل سهام تجمیع شده، شرکتهای سرمایهپذیر تخصیص و با در نظر گرفتن ارزش دارایی هر یک از آن شرکتها به قیمت پایانی روز اول تیر (مطالبات ایجاد شده) سرمایه آنها را تعیین و بر مبنای هر سهم هزار ریالی تعداد سهام هر یک از سهامداران شرکتهای سرمایهگذاری استانی را به تفکیک هر استان تعیین و به شرکت سپردهگذاری مرکزی اعلام کند. طبق این آییننامه، سازمان خصوصیسازی مکلف است پس از انجام تکالیف ذکر شده در این ماده توسط شرکتهای سرمایهگذاری استانی، حداکثر ظرف 15 روز نسبت به رفع توثیق سهام مشمول واگذاری مربوطه اقدام کند. هرگونه تغییر در ترکیب سهام شرکتهای سرمایهپذیر موجود در سبد داراییهای شرکتهای سرمایهگذاری استانی قبل از قابل معامله شدن سهام شرکتهای سرمایهگذاری استانی در یکی از بورسهای اوراق بهادار، ممنوع است.
چگونگی سرمایهگذاری
شرکتهای سرمایهگذاری استانی مجاز هستند پس از شناسایی پروژههای سودآور به سرمایهگذاری به روشهای مختلف از قبیل تأسیس صندوقهای سرمایهگذاری پروژه و زمین و ساختمان اقدام کنند و به منظور تأمین مالی، میتوانند تا میزان 30 درصد تعداد سهام هر یک از شرکتهای سرمایهپذیر فهرست شده در یکی از بورسها در مالکیت خود را براساس مقررات سازمان بورس واوراق بهادار به فروش رسانده یا از سایر روشهای تأمین مالی نظیر صندوق سرمایه گذاری تأمین مالی اقدام کنند. در صورت موفقیتآمیز بودن و به بهرهبرداری رسیدن پروژههای قبلی، با مجوز شورای عالی بورس و اوراق بهادار امکان تخصیص بیش از نصاب 30 درصد فوقالذکر به پروژههای سودآور وجود خواهد داشت.
هر شرکت سرمایهگذاری استانی مکلف است حداکثر 10 واحد درصد از 30 درصد (یک سوم) فوق را در یک صندوق پروژه سرمایهگذاری کنند. معامله سهام شرکتهای سرمایهگذاری استانی صرفاً از طریق یکی از بورسها و مطابق ساز و کار و مقررات سازمان بورس و اوراق بهادار خواهد بود.
سهام شرکتهای سرمایهگذاری استانی پس از قابلیت معامله در یکی از بورسها، مطابق برنامه زمانبندی طی مدت یک سال طبق مصوبه شورای عالی بورس و اوراق بهادار امکان معامله خواهد داشت و پس از آن بدون محدودیت امکان انجام معامله وجود خواهد داشت.
تولد کانون شرکتهای سرمایه گذاری استانی
در راستای صیانت از داراییهای مشمولین در شرکتهای سرمایهگذاری استانی و اعمال حق رأی در شرکتهای سرمایهپذیر، از ظرفیت کانون شرکتهای سرمایهگذاری استانی استفاده خواهد شد.
فرآیند فروش سهام مشمولان
شرکتهای تعاونی سهام عدالت شهرستانی میتوانند مطابق با قوانین و مقررات بازار سرمایه، ضمن عقد قرارداد با کارگزاران تحت کنترل بانکهای دولتی و سایر کارگزاران به اخذ مجوز نمایندگی از بورس مربوطه اقدام نمایند و امور مربوط به شناسایی اولیه و کامل مشتریان، احراز هویت و دریافت سفارش معاملات دارندگان سهام عدالت به عنوان نمایندگان شرکتهای کارگزاری مزبور انجام دهند.
شرکتهای کارگزاری مکلفند، سفارشهای فروش دارندگان سهام عدالت را دریافت و به صورت تجمیع شده به سامانه معاملاتی بورس ارسال کنند. این قابلیت درخصوص سفارشهای به قیمت باز امکانپذیر خواهد بود.شرکتهای کارگزاری مکلفاند علاوه برافزایش شعب خود در شهرستانها، خدمات لازم برای دارندگان سهام عدالت را به صورت الکترونیکی نیز ارائه دهند.
آن دسته از دارندگان سهام عدالت که دارای شماره شبای معتبر و مورد تأیید بوده و در یکی از شعب بانکهای کشور احراز هویت شدهاند و نیز شماره تلفن همراه به نام خود را ارائه کنند نیاز به احراز هویت مجدد در شرکت سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه برای دریافت خدمات پایه ندارند.
گزارش «ایران» از وضعیت معیشتی رانندگان تاکسی
دخل و خرج تاکسیدارها در روزهای کرونایی
حمیده امینی فرد
خبرنگار
آمار فوتیهای روزانه کرونا همچنان سه رقمی است، خیلیها مثل رانندههای تاکسی که تا چند هفته پیش تنها نگرانیشان دخل و خرج و هزینههای زندگیشان بود و از نبود مسافر گلایه داشتند، حالا عمده هم و غمشان ابتلا به کرونا شده است، ترسی که وادارشان کرده ساعت کاری اغلبشان کمتر شود، چرا که هم دیده و هم شنیدهاند رانندهای که تنها سرمایهاش را برای زنده ماندن هزینه کرده اما در نهایت راهی بهشت زهرا شده است. برخیها هم البته همچنان لجبازند و مشکلات اقتصادی را بهانهای کردهاند تا بدون ماسک در خیابانها رانندگی کنند! در چند ماه اخیر برخی رانندهها به علت بیرونقی و کسادی بازار مسافر، به فروش تاکسی خود روی آوردهاند، چرا که به علت افزایش هزینههای زندگی و بویژه اجارهخانهها چاره دیگری نداشتهاند، اما نگرانی اغلب آنها حالا موج ترسناک فوتیهای کرونایی است، بویژه آنکه آنها در ساعات طولانی روز با مسافران در ارتباطند و همین ریسک ابتلا را افزایش داده است؛ هرچند با وجود الزام به استفاده از ماسک برخی رانندهها و مسافران همچنان این قانون را جدی نمیگیرند.
آقای زاهدی 68 ساله، 20 سال است که راننده آژانسی در شرق تهران است. گلایهاش این است که چرا درباره همه رانندهها حرف زده میشود، اما به آژانسها بعد از کرونا توجه نشده. خودش میگوید که با وجود افزایش کرایههای حمل و نقل، اما نرخ آژانسها از سال گذشته تا کنون ثابت مانده و هیچ افزایش نرخی هم صورت نگرفته است. «تا به الآن به جز همان سه بار واریزی یکبار 175 هزار و دوبار هم 210 هزارتومان، هیچ مبلغی به عنوان کمک هزینه بنزین به حساب ما واریز نشده است. اما شما در نظر بگیرید، من اگر مسافری را از شرق تهران به فرودگاه مهرآباد ببرم، حدوداً 70 هزار تومان کرایه میگیرم که فقط 15 تا 20 درصد آن را به آژانس کمیسیون میدهم، حدوداً 12 لیتر هم میسوزانم که میشود در حدود 36 هزار تومان، وقتی هم بر میگردم، راه طولانی است و آنقدر خسته میشوم که مجبورم استراحت کنم و مسافر برگشت هم که نمیتوانم بزنم. خب در نهایت برای من چقدر باقی میماند؟»
او با بیان اینکه صاحبخانهاش 40 میلیون تومان پول پیش خانه را بالا برده است و لطف کرده که اجاره را افزایش نداده، میگوید: «سمندم را برای فروش گذاشتهام. حدوداً 40- 50 میلیون دستم را میگیرد. چارهای ندارم یا باید در خیابان بخوابم یا فعلاً کار نداشته باشم یا روی ماشین دیگری کار کنم. حق انتخاب زیادی ندارم. ماشینم فرسوده است و با اینکه پلاک آزاد است و تنها آرم آژانس دارد، اما همین حدودها قیمتگذاری شده است.» زاهدی نه بیمه دارد و نه شغل دیگری، تنها عایدیاش از همین کار آژانس است. حالا آنقدر مسافر کم شده که برایش ماهی حدوداً یک و نیم میلیون خالص میماند، قبلترها ماهیانه تا 4میلیون تومان هم درآمد داشته: «هزینه خرید ماسک و مواد ضدعفونی هم کمرمان را شکسته. صبحها از مترو چند بسته ماسک میخرم تا یک ماه هم استفاده میکنم، میدانم بهداشتی نیست اما چارهای ندارم، اتحادیه حتی یکبار هم به ما مواد شوینده یا ماسک نداده است.»
آقای مهدوی هم راننده دیگری است که از هزینه بالای لوازم تاکسی گلایه دارد. او میگوید: «کرونا هم تمام شود، زندگی ما عوض نمیشود. صفحه کلاچ 2 میلیون تومان شده است، یک شانه تخم مرغ را باید 20 هزار تومان بخری! من راننده تاکسی مگر چقدر درآمد دارم؟ مسافر ترجیح میدهد این روزها کمتر تاکسی شخصی سوار شود، سوار هم شوند، دوتا سرفه کند، تن و بدنمان میلرزد. کم همکارانمان فوت نکردهاند. 15 سال است رانندهام، تا به حال وضعیتی شبیه کرونا ندیده بودم. یک زمانی نمیدانستیم چطور مسافر را از خیابانها جمع کنیم. همسرم بیماری قلبی دارد. نمیتوانم در روز زیاد کار کنم. از آن طرف قانون گذاشتهاند، صندلی عقب تاکسی 2 نفر بنشیند.خب تا کجا من راننده باید از جیب بدهم؟ بالاخره یکجا مجبورم از جان مسافرانم بزنم. کرایه هم هرچقدر بالا برود باور کنید با این نرخ تورم چیزی برای ما نمیماند، کافی است بخواهی دو حلقه لاستیک جدید بیندازی، دادت هوا میرود.»
ترس از هزینه های بیماری
آقای چگینی، راننده 34 ساله یک تاکسی اینترنتی است. کرج زندگی میکند و با صراحت میگوید که از اسفند ماه به بعد درآمدش 50 درصد کاهش داشته: «ماهی برایم خیلی بماند 2 و نیم میلیون تومان بیشتر نیست. از ترس بچههایم زیاد نمیتوانم کار کنم. میترسم مبتلا شوم، بیمه هم که ندارم. فقط برای یک تست باید همانقدر بدهی. کارت به بیمارستان و دوا و دارو بکشد که بیچارهای. همکارم حدوداً 30 میلیون تومان پول بیمارستان داد آخر هم فوت کرد. این حرفها الآن ترس ما را زیاد کرده، مخصوصاً اینکه آمار فوتیها هم پایین نمیآید. قبل از عید کار ساختمانی هم میکردم، اما الآن تعطیل شده، چند جا برای لکهگیری میروم وگرنه از پس اجاره خانه بر نمیآیم.»
ماسکها را از ترس بازرسها میزنند!
خانم کرم نژادی هم در یک تاکسی اینترنتی کار میکند. از گلایه مسافران برای افزایش کرایهها خبر دارد، اما میگوید که حدوداً 15 درصد نرخها تغییر کرده که پول کمیسیون هم در همین حدودهاست و چیزی از این افزایش نرخ ته جیبشان نمیماند: «حتی یک ریال هم کمک معیشتی نگرفتهام. ماسک و مواد ضد عفونی را هم شخصاً میخریم که همین بار هزینهها را بالا برده؛ مخصوصاً وقتی میدانید کرونا حالا حالا هست، خب با وجود این همه اتحادیه و سازمان چرا برای این روزهای ما فکری نمیشود؟ رانندهای داشتهایم که کرونا داشته فکر کرده علائم سرماخوردگی است، پول آزمایش نداشته و همین مسأله چندین مسافر را درگیر کرده است. اصلاً خیلیها از ترس هزینهها، مریض هم که میشوند میگویند سرما خوردهایم، زود خوب میشویم، اما خانواده خودشان را هم درگیر میکنند. ماسکها که الآن نمایشی شده، از ترس تذکر بازرسها میزنند، به خاطر گرامی هوا و عرق کردن هی میاندازند روی داشبورد و دوباره میزنند.»
سهمیه بنزین فقط برای سه روز است
آقای نامنی 17 سال است که راننده آژانسی در مرکز شهر است. از اوایل اسفند دخل و خرجش حسابی بههم ریخته، میگوید به زور خودش را تا اینجای سال رسانده است. از ساعت 8 صبح تا 10 شب سرپاست، اما نهایتاً 5 سرویس برایش میماند که میشود حدوداً روزی 100 تا 120 هزار تومان! درحالی که قبل از عید، روزی 250 هزار به بالا کار میکرده است. 45 هزار تومان پول کمیسیون میدهد و هزینه بنزین را هم سرشکن کنیم برایش 40-50 هزار تومان بیشتر نمیماند. میگوید دو داماد و سه نوه دارد و خجالت میکشد که 4-5 ماه است روی گوشت را ندیده و حتی نتوانسته جلوی بچههایش آبروداری کند: «شرمنده خانوادهام هستم، با پول کمک معیشتی و یارانه هم اجاره خانهام را میدهم. شکر خدا صاحبخانهام پول اجاره را زیاد نکرده، اما همه فکرم این است که اگر فردا کرونا بگیرم و خانهنشین شوم چه کسی میخواهد خرج خانه را درآورد؟ پس مجبورم سرکار بروم. مردم نفسشان از جای گرم بالا میآید میگویند چرا همه جا را باز کردید خب امثال من چه میشوند؟ نه بیمه هستیم و نه از جای دیگری حقوق ثابت میگیریم. در نهایت اگر مریض شوم مجبورم همین پرایدم را بفروشم مثل خیلی از همکاران دیگرم که مجبور شدند و الآن بیکارند! سهمیه بنزین هم که نهایتاً 3 روز ما را جواب میدهد.»
رانندگان تاکسی این روزها دل پر دردی دارند با مسافران هم که صحبت میکنید از نرخ کرایهها و کمبود تاکسیها گلایه میکنند، اما هر دو در یک ترس مشترک هستند و آن ابتلا به کروناست! ماسک همچنان تنها راهکار کمهزینه و در دسترس توصیه میشود.
تحلیل پیامدهای موج دوم کرونا در گفتوگو با هادی خانیکی
ظهور شهروند بیقرار و مطالبات شتابزده
مهسا رمضانی
خبرنگار
«اضطراب سلامت» یکی از جدیترین دغدغههای این روزهای مردم در سراسر دنیا است که به ظهور «شهروندان بیقرار» انجامیده است و جامعه ما نیز از این قاعده مسثتنی نیست. اضطراب سلامت و ظهور شهروند بیقرار بیتردید بر رفتار و مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم و به تبع بر جریان سیاستگذاریها هم اثرگذار خواهد بود. از این رو، بر آن شدیم تا در گفتوگویی با دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، تأثیر کرونا را بر سطح و کیفیت مطالبات سیاسی و اجتماعی به بحث بگذاریم. تحلیل خانیکی از این موضوع نکات قابل توجهی دارد که در ادامه میخوانید:
جناب دکتر خانیکی، این روزها با موج دوم شیوع کرونا مواجه هستیم. به اعتقاد شما، این اوجگیری مجدد بیماری به لحاظ اجتماعی و فرهنگی، ما را با چه مسائل تازهای مواجه کرده است؟
این روزها با شرایطی مواجهیم که به تعبیر اپیدمیولوژیستها یک پیک جدید در شیوع ویروس کرونا است هر چند که ما در موج اول در یک فرآیند کاهشی قرار گرفته بودیم اما هنوز میزان شیوع را به صفر نرسانده بودیم که با بازگشت بیماری و موج جدید آن مواجه شدیم.
شروع این پیک جدید، طبیعتاً ما را هم در بخش سلامت و هم در بخشهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی در برابر مسائل جدیدی قرار میدهد و گروههای مختلف شهروندان اعم از نخبگان، عامه و نظام حکمرانی را با پرسشهای جدیدی روبهرو میکند؛ اینکه تاکنون چقدر مسیر مهار این بحران را طی کردهایم؟ چقدر به مسیرهای جدید ورود کردهایم؟ آیا اقداماتی که در جریان موج اول شیوع کرونا اتخاذ شده بود میتواند موج دوم را هم مورد حمایت قرار داده و تابآوری را بیشتر کند؟ و...
به اعتقاد من، این پیک تازه و این موج دوم شیوع کرونا یا بازگشت دوباره بیماری، شرایطی را به وجود آورده که بر نظرها یا برنامههای گذشته مهر تأیید یا تشکیک میزند. وضعیت جدید، ضرورت تأمل و بازنگری را بیش از پیش در تمام زمینههای نظری و عملی برجسته کرده است. اگر به ایران بهعنوان جامعه پیشرویمان، توجه کنیم چند مشخصه را مطالعات میدانی و پیمایشها نشان میدهد؛
نخست، وحشت و اضطراب در جامعه بیشتر شده است. این امر تنها یک پدیده طبیعی نیست بلکه یک پدیده اجتماعی هم هست.
دوم آنکه، این تصور که کرونا مدت محدودی شایع هست و پدیدهای گذرا است زیر سؤال رفت و به نظر میرسد که کرونا همچنان حضور دارد. از این رو، ما باید نوعی سازگاری و تطبیق با آن را در دستور کار قرار دهیم.
سوم، به نظر میرسد در عرصهِ سیاستگذاری تابآوری اجتماعی، با عامل جدیدی مواجه هستیم و آن کنترلی که در مراحل اولیه حاصل شد و شیوهها و راههای اثربخشی که در مقابله با ویروس کرونا پیش گرفته بودیم، با وجود موفقیت نسبی، غفلت از دیگر جنبهها را در پی داشت.
چهارم، شیوههای اتخاذ شده برای ایمنی که بعضاً از آن تحت عنوان «ایمنی گلهای» سخن به میان میآید ناکافی بودن خود را نشان داد و باید به سمت برنامهریزیهای سازماندهی شده و نهادینه رفت.
پنجم، تقویت نگرشها و سیاستهای علمی در حوزههای مختلف دانش؛ اعم از دانش بهداشت و درمان، علم و فناوری و علوم انسانی بیشتر شده است.
ششم، نیاز به تحرک مدنی، پویش و مشارکت شهروندان در وضعیت موج دوم بیشتر احساس میشود؛ چون عوامل شیوع و زمینههای آن تغییر پیدا کرده است. به نظر میرسد مناطق و شهرهای کوچک، حتی سنتها، آیینها، عادات و رسوم و... همه به زمینههای شیوع بدل شدهاند به طوری که خود عامل فرهنگ به ایجاد موج دوم شیوع ویروس کرونا دامن زده است. در نتیجه، تکیه بر چنین زمینههای فرهنگی، بتدریج جامعه را به یک «قربانگاه» بدل خواهد کرد.
پرسشی که در این وضعیت مطرح میشود این است که با این مسائل فرهنگی چگونه باید برخورد کرد؟ به نظر میرسد که منظومهای از مسائل معرفتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و بهداشتی در برابر ما قرار گرفته است که بهدنبال حاد شدن اوضاع ضرورت بازاندیشی در آنها بیش از پیش به چشم میخورد.
به نظر میرسد که ما بهدنبال شیوع ویروس کرونا خصوصاً در جامعه خودمان با ظهور «شهروند بیقرار» مواجه شدهایم. اضطراب سلامتی که در جامعه ما شکل گرفته چقدر میتواند در سطح مطالبات سیاسی و اجتماعی مردم خصوصاً این روزها که در آستانه سال انتخابات ریاستجمهوری هم هستیم، اثرگذار باشد؟
وقتی که ما با یک پاندمی روبهرو شدیم در مراحل نخست، این تصور شکل گرفته بود که عالمگیر بودن آن شرایط یکسان یا خواستههای نزدیک به هم را در کل جهان به وجود آورده است. اما در ادامه با آمدن موج دوم کرونا در برخی از کشورها و از جمله در ایران این فرضیه زیر سؤال رفت و گویی کرونا دیگر یک مسأله جهانی یکسان برای همه جوامع نیست و از اینجا بود که تفاوتها و تمایزها برجسته شد. همین وضعیت متفاوت جوامع در وقوع یا عدم وقوع موج دوم کرونا، به ایجاد «اضطراب و بیقراری اجتماعی» دامن زد. واقعیت این است که بیقراری و اضطراب اجتماعی نیاز به اقدامات فوری را بیشتر میکند. در خیلی از مواقع همین اقدامات فوری، مانعی برای اقدامات بنیادیتر میشود؛ بالاخره ویروس کرونا مثل یک آتش به دامان همه حوزهها اعم از آموزش، اقتصاد، سیاست و فرهنگ افتاده است و نگاه را از دوردست به نزدیک میآورد. بنابراین در سیاستگذاریها «دوردست» کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
بهطور طبیعی دو عامل، اضطراب و نگرانی شهروندان را بیشتر میکند؛ نخست اینکه، در چه موقعیت و جایگاه اجتماعی قرار دارند؟ چقدر نهادهای مدنی و اجتماعی، نظامهای صنفی و حقوقی و جریانهای سیاسی، نگرانی فردی او را به شکل جمعی پیش میبرند؟ دوم، موقعیت نهاد سیاست است؛ به این معنا که چقدر شهروند در عرصه سیاسی، احساس پناه داشتن یا بیپناهی میکند؟ آیا خود باید به فکر آیندهاش باشد یا نهادهای حاکمیتی، سازوکارهای حمایتی لازم را برای او به کار میگیرند.
به هر حال، شهروند مضطرب همانطور که اشاره کردید خواستهها و مطالبات مضطربانه دارد، خواستههایی که راهحلهای فوری طلب میکند. بهصورت متناقضی گاه مداخله دولت به مفهوم عام و گاه عدم مداخله دولت را در حل بحران کرونا طلب میکند. هر کدام از این وضعیتها (مداخله و عدم مداخله دولت) مسألهای را حل و مسألهای را ایجاد میکند.
همانطور که اشاره کردید «شهروند بیقرار» میتواند رفتارها و مطالبات سیاسی و اجتماعی فوری و شتابزده هم داشته باشد. چقدر یک صورت بندی مفهومی از وضعیت امروز جامعه، میتواند قدری از این سردرگمی و بیقراری جامعه بکاهد؟
به صورت عام چه در برابر این اپیدمی و چه در برابر هر مسأله اجتماعی دیگری نمیتوان توقع زیادی از عنوان کلی «علوم انسانی» داشت؛ اینکه مفهوم یا حتی پرسشهای واحدی را در برابر انسان و جامعه قرار بدهند، بالاخره هم دایره علوم انسانی وسیع است و در هر کدام از حوزههای آن، پیوستارها و طیفهای فکری متفاوتی وجود دارد. ولی بهطور خاص، به نظر میرسد که در سطح جهانی، مهمترین مواجهه در حوزههای معرفتی و علمی، اولویتدار شدن پرسشها نسبت به داوریها بود و اینکه براساس پارادایمهای گذشته نمیتوانیم به مسائل دوران کرونا و پساکرونا بپردازیم.
در جریان شیوع ویروس کرونا، حرف اپیدمیولوژیستها بیشتر دیده و شنیده شد البته آیندهنگرها نیز سهم کمی را در این شرایط جدید ایفا نکردند و جنبههای خوشبینانه و نگرانکننده را مطرح کردند. به همین اعتبار، اگر از سویی با «شهروند بیقرار» مواجهیم از سوی دیگر با انبوهی از دانشمندان و دانشهایی مواجهیم که دانستههای خود را در بوته آزمایشهای جدیدی دیدند.
علوم انسانی در این وضعیت کمکی که میتواند بکند، مرور گزارهها و اظهارنظرهای فیلسوفان، جامعهشناسان، آیندهنگرها، اقتصاددانان و روانشناسان و تحلیل وضعیت امروز و مخاطرات آینده براساس آن گزارهها است؛ حتی میتوان پیکهای مراحل جدید را میدانی برای سنجش درستی آرای دانشمندان و نظریهپردازان علوم انسانی نیز قرار داد.
هابرماس در عالم اندیشه سیاسی، فلسفی و اجتماعی جایگاه قابل تأملی دارد. به زعم او، هیچگاه تا به امروز ما چنین آگاهی نسبت به جهل و اجبارمان به زندگی تحت شرایط نامعلوم نداشتهایم. سخن او بر چالشهای علم مدرن در مرتفع کردن نیازهای اساسی انسان از جمله تأمین سلامت، امنیت، معنویت، اخلاق، خداباوری، مرگاندیشی تأکید دارد؛ که امروزه هم به وجه بارزی موضوعیت دارند.
اما به نظر من توجه به همه اینها آن گزینههای محتمل پیش روی ما را حداقل از شکل خطی و روشن به صورتبندیهای گوناگون بدل میکند که همین عدم قطعیت، همین فهم عدم قطعیت کمک میکند که انتظارات خیلی عاجل نداشته باشیم.
فارغ از پیامدها و مسائلی که در جریان شیوع ویروس کرونا با آن مواجه شدیم، فکر میکنید که کرونا چه فرصتهایی را برای ما ایجاد کرد؟
بهدنبال شیوع ویروس کرونا، ضرورت گشودگی و گفتوگوی عملی (نه فقط نظری) بین ساحتهای مختلف علوم پیش آمد؛ خود من بهعنوان کسی که در حوزه ارتباطات مطالعه میکنم و در این رابطه «مسأله» دارم، به تأثیر از همین مسأله در ایران در کنار دوستان اپیدمیولوژیست نشستم و از این منظر با هم گفتوگو کردیم. به همین دلیل، معتقدم گفتوگو بین حوزههای مختلف دانشی در جریان شیوع ویروس کرونا بیشتر شد. «گفتوگو» تنها قابل فروکاستن به سطح مذاکرات سیاسی یا پیدا کردن مکانیسمهای حل اختلاف در مسائل اجتماعی نیست؛ گفتوگو یعنی توجه کردن به منظرهای مختلفی که پیش از این نادیده گرفته میشد. بهعنوان مثال ساحت سیاست به همه مسائل، بیشتر سیاسی و ساحت اقتصاد به همه مسائل، بیشتر اقتصادی نظر میکرده است، اما امروز کرونا نشان میدهد که نقش روان و روانشناسی هم چقدر مهم است؛ اجتماع، ارتباطات، زبانشناسی و... چقدر اهمیت دارد. به نظر من، مرز بین دانشهای بنیادی و دانشهای کاربردی در حال کمرنگتر شدن است؛ چون ما درگیر مسائل اضطراری هستیم و باید بنیادیتر به آن بیندیشیم.
ما در شرایطی قرار گرفتیم که بهطور متعارف شاید برای آن شرایط آمادگی نداشتیم و به آن پرتاب شدیم و این پرتابشدگی در وجه «حکمروایی»، «اقتصاد» و «آموزش» بیشتر ظهور و بروز دارد. در وجه حکمروایی، با «حکمروایی الکترونیک» رو به رو شدیم و طی آن دریافتیم که چه بخشهایی از نظام بوروکراتیک ما زائد است و کارکرد چندانی ندارد و اینکه اساساً حکمروایی الکترونیک چقدر میتواند برای پاسخگویی به مسائل جامعه فرصتساز باشد. بهدنبال شیوع ویروس کرونا بسیاری از جلسات تعطیل شد و اتفاق خاصی هم نیفتاد. این امر، نشان میدهد که خیلی از کارها و جلسات ما زائد و مانع بوده است. به نظر میرسد که کرونا، یک نوع گشودگی در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را رقم زد و برای فهم، تغییر، اصلاح نگرشها و ساختارها فرصتی را در برابر جامعه ما قرار داد. مهمترین فرصتی که کرونا برای ما ایجاد میکند این است که به یک درک مشترک از تغییر و الزامها و ضرورتهای آن در سه سطح «حکمروایی»، «توانمندی جامعه مدنی» و «مسئولیت اجتماعی شهروندان» برسیم.
رئیس قوه قضائیه در جلسه شورای عالی حفظ حقوق بیت المال:
شعب تخصصی امور زمین تشکیل می شود
نشست شورای عالی حفظ حقوق بیتالمال که جلساتاش طی سالهای گذشته با وقفههای چندساله مواجه بوده است روز گذشته با ریاست آیتالله ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه برگزار شد. جلسه پیشین این شورا آبان ماه سال گذشته پس از وقفهای 5 ساله به ریاست رئیس دادگستری کل استان تهران و با تأکید بر مقابله جدی با ساخت و سازهای غیرمجاز، مبارزه با تصرفات و تجاوزات به اراضی ملی، منابع طبیعی و تغییر کاربریها برگزار شده بود. به گزارش میزان، رئیس قوه قضائیه نیز در جلسه روز گذشته که با حضور وزرا و رؤسای سازمانها و دوایر، قضات و دبیر شورای حفظ حقوق بیتالمال در لواسان برگزار شده بود و به نوعی بر ساخت و سازهای غیرمجاز در منطقه لواسانات متمرکز بود بسیاری از تخلفات را ناشی از اشکالات ساختاری و نه رفتاری در شوراهای شهر و روستا دانست و خواستار ورود مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور و شورای عالی استانها به موضوع برای ایجاد تغییرات ساختاری این شوراها با هدف از بین رفتن احتمال تخلف و لغزش شد.
رئیسی با بیان اینکه مردم منطقه لواسان دغدغه درست و بحقی دارند، گفت: دغدغه این است که این منطقه خوش آب و هوا متعلق به همه مردم است و باید منافع آن برای همه مردم باشد و اختصاصی کردن منطقه بوسیله یک عده خاص، آن هم با تخلف از قوانین و مقررات و زیر پا گذاشتن نظامات معماری و شهرسازی مجاز نیست. او با بیان اینکه مدیرانی که باید مرزها را در زمینه محیط زیست حفظ کنند و مسئولین مربوطه در همه حوزهها، مرزبانان طبیعت هستند، گفت: مسئولیت مسئولان فقط در مرز جغرافیایی نیست؛ بلکه تکلیف شهردار مرزبانی از حوزه منافع شهر و شهروندان است. دهدار و بخشدار و فرماندار و مقام قضایی و اجرایی هرکدام در حوزه خود مرزبانی میکنند و نباید بگذارند به این مرزها تجاوز شود؛ چراکه اینها جزو حقوق عامه است و ضایع شدن این حقوق به نسلها لطمه میزند و همه در این قضیه خسارت میبینند.
رئیس قوه قضائیه با این پیشنهاد که دبیرخانه این شورا، دادستان کل و معاونانش و معاونین وزرا به صورت قرارگاهی جلسات مستمری برای بررسی مشکلات و ارائه راهکارها برگزار کنند، افزود: مطرح شد که تعارض در تصمیمگیریها و تعارض در برخی از قوانین داریم که لازم است این تعارضات در این قرارگاه و در این جلسات دبیرخانه، مورد بررسی قرار گیرد و برای همه آنها راهکارهایی پیدا شود. او با اشاره به اعتراض مردم نسبت به تبعیضآمیز بودن برخی احکام کمیسیون ماده 100 در مورد پرونده املاک با وضعیت مشابه خواستار اجرای بدون تبعیض قانون شد.
رئیسی در ادامه با اشاره به عدم صلاحیت دهداران، بخشداران و شهرداران در صدور اجازه ساخت و ساز افزود: این حتماً باید از طرف وزارت کشور به تمام دهداران، بخشداران و همه کسانی که مجاز به صدور مجوز در اموری نیستند، اعلام شود و آنها باید بدانند حق ندارند که کار غیرمجاز انجام دهند و هم برای مردم و هم برای مسئولان دغدغه ایجاد کنند.
او با تأکید بر اینکه آرای کمیسیون ماده ۱۰۰ نباید منبعی برای کسب درآمد برای شهرداریها و رفع مشکلات مالی آنها تلقی شود، گفت: اینکه هرکس بتواند تخلف کند و بعد بگوید پولش را میدهم، درست نیست. اگر این کار غیرمجاز است، مگر با پول میشود تخلف را خرید؟ این موضوع باب تخلف را در کشور باز میکند. او با تأکید بر ضرورت بسته شدن راههای تخلف سازمانهای اداری مختلف کشور، افزود: وقتی مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان از جاهای مقدس نام میبرند و میگویند جا ولو خیلی مقدس است، اما در مکان غیرقانونی نباید ساخته شود و محیط زیست نباید به خطر بیفتد و جنگل نباید تخریب شود، دیگر تکلیف همه روشن است.
رئیسی گفت: در همه دادگستریهای کشور شعب تخصصی امور زمین در حوزه دادسرا و دادگاه تشکیل میشود که در این شعب متخصصین امور مربوط به زمین با هماهنگی یکدیگر و مسئولان قضائی مربوطه امور مرتبط با اراضی ملی و منابع طبیعی را پیگیری خواهند کرد.
حجت الاسلام محمود علوی، وزیر اطلاعات هم در این جلسه با اشاره به تشکیل معاونت مبارزه با مفاسد کلان اقتصادی در این وزارتخانه، برهمکاری وزارت اطلاعات با دستگاه قضایی در برخورد با زمین خواری های کلان تأکید کرد و گفت که 80 درصد پروندههای مربوط به تجاوز به منابع طبیعی با کمک این نهاد امنیتی شناسایی و رسیدگی شده است.
روز گذشته چراغ کتابفروشی «دف» هم خاموش شد
زنگ خطر از میان رفتن سرمایههای فرهنگی را جدی بگیرید
همراه با یادداشتهایی از امیرحسین زادگان و ناصر میرباقری
مریم شهبازی
خبرنگار
چراغ یکی دیگر از کتابفروشیهای پایتخت خاموش شد، آنهم به لطف سنگینی روزافزون سایه مشکلات اقتصادی و میهمان ناخوانده جهانی که این روزها مشکلات مضاعفی را رقمزده است. البته که بیتوجهی ما مخاطبان به حفظ حیات کتابفروشی محلههایمان هم بیتأثیر نبوده و نیست. آنطور که گفتههای برخی اهالی فرهنگ حکایت می کند، تعطیلی پیدرپی کتابفروشیها موجب جدیت بیشتر مسئولان وزارت فرهنگ برای چارهاندیشی در توقف تعطیلی کتابفروشیها شده، اتفاقی که گویا به دستور مستقیم شخص سید عباس صالحی بوده است.
بعد از «دف» نوبت کدام کتابفروشی ست؟
اگر گذرتان به محدوده پل سیدخندان، نرسیده به سهروردی شمالی افتاده باشد «کتابفروشی دف» را دیدهاید، کتابفروشی به نسبت بزرگی با ویترینی پوشیده از تصاویر بزرگان ایرانی و خارجی عرصه فرهنگ و هنر که از میان مغازههایی سر برآورده که در میانشان ارائه هر خدماتی دیده میشود جز کارهای فرهنگی. از کبابی گرفته تا اغذیه فروشیهای دهه شصتی و حتی کافههای امروزی و سفرهخانه و تعدادی هم فروشگاه لباس و حتی بهاصطلاح رایج «پت شاپ ها». هرچند که این کتابفروشی هم طی چند روز آینده بهطور کامل از این خیابان خداحافظی میکند و بهاحتمال بسیار جای خود را به مغازهای با کاربری مشابه همسایگان خود میدهد.
البته «دف» تنها قربانی این روزهای کتابفروشیهای سطح کشور نیست، اوایل اردیبهشتماه هم «هنوز»، از کتابفروشیهای راسته کریم خیابان کریمخان ناچار به تحویل ملکی شد که در آن فعالیت داشت. مدیران کتابفروشی «هنوز» در حالی ناچار به تحویل ملک اجارهای خود شدند که ناامیدانه به برقراری دوباره این فروشگاه فرهنگی حتی در محلهای دیگر امید دارند. این اتفاق در حالی رخ داد که کسبوکار در مشاغل مختلف تحت تأثیر شیوع بیماری کرونا با مشکلات متعددی روبهرو شده، هرچند که به نظر میرسد مشاغل کوچک همچون کتابفروشیها که در زمره حرفههایی با اهداف کاملاً تجاری نیستند بیش از دیگران لطمه ببینند.
تازهترین نمونه این گفته همانطورکه اشاره شد، کتابفروشی «دف» است که چهار سال و هشت ماه قبل با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر افتتاح شد، اما آنچه تعطیلی کتابفروشیهایی نظیر «دف» یا «هنوز» را متفاوت از دیگر مشاغل میکند تلاش آنها برای برپایی نشستها و جلسات فرهنگی برای نهادینه کردن ضرورت توجه به محصولات فرهنگی ازجمله کتاب و برقراری تعامل میان مردم و فعالان فرهنگی- هنری ست. حمیدرضا شعبانی، مدیر کتابفروشی «دف» درباره این موضوع به «ایران» میگوید: «مسأله نگرانکننده در تعطیلی کتابفروشیها این است که آنها تنها بخشی از ویترین صنعت نشرمان نیستند بلکه اغلب محملی برای رونق بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی از طریق برپایی نشستهای مختلف هم هستند.»
سرمایههایی که بهراحتی قابل جایگزینی نیستند
این گفته شعبانی و دیگر فعالان فرهنگی گویای آن است که تعطیلی یک کتابفروشی تنها خاموشی یک کسبوکار نیست، بلکه به معنای از دست رفتن یکی از سرمایههای فرهنگی کشورمان است. آنهم در شرایطی که حتی در کمترین متراژ یک کتابفروشی هم میتوان به برپایی دیگر مشاغلی نظیر ساندویچی و کبابی پرداخت که همواره با شرایطی بهتر از بنگاههای فرهنگی مواجه هستند.
اما دلیل تعطیلی پیدرپی کتابفروشیها که چندی است شاهد اوج گرفتن آنها شدهایم چیست؟ شعبانی در بازگویی تجربه کتابفروشی دف و اینکه چرا ناچار به تعطیلی شدهاند ادامه میدهد: «پاسخ این پرسش را باید در زنجیرهای از دلایل جستوجو کرد، تردیدی نیست که شیوع بیماری کرونا و مشکلات ناشی از آن تأثیر عمدهای بهجای گذاشتهاند، اما این همه ماجرا نیست.»
این مسئول نشر و کتابفروشی قسمت اعظم مشکلات پیش روی نشر را نشأت گرفته از شرایط کلی و سیاستگذاریهای اقتصادی میداند و البته بهنظام بانکی هم اشاره میکند که تأثیر بسزایی در رشد فعالیتهایی با ماهیت دلالی و واسطه گری دارد و میگوید: «ما کتابفروشان بویژه طی ماههایی که بیماری کرونا اندک رمق مان را هم گرفته با مشکلات متعددی دستبهگریبان شدهایم، از گرفتاریهای مرتبط با تأمین اجتماعی و بیمه کارکنان گرفته تا قبض آب، برق و تلفن. متأسفانه وزارتخانهها و سازمانهای طرف حسابمان، حتی در شرایط فعلی هم مصر به دریافت هزینههایی هستند که بر گردن ماست؛ اما وقتی پای دریافت مطالبات ما به میان میآید برای طلب هیچکدام از آنها شانسی نداریم یا اینکه باید مدتها دوندگی کنیم؛ ازجمله همین بحث خرید کتاب ارشاد از مؤسسات نشر گرفته تا بحث مابهالتفاوتی که معاونت فرهنگی باید به کتابفروشیها در طرحهای تخفیف فصلی بپردازد.»
سازمانهای طرف حساب کتابفروشان همراهی نمیکنند
یکی از گلایههای مشترک شعبانی و اغلب کتابفروشان این است که چرا در شرایط فعلی، سازمانها و ارگانهایی نظیر تأمین اجتماعی و بانکها در دریافت مطالبات خود حداقل برای مدتی صبر نمیکنند تا بلکه شرایط قدری به روال عادی بازگردد. شعبانی در تشریح چرایی تعطیلی این کتابفروشی میگوید:«طی ماههای اخیر قیمت ارز چنان سیر صعودی عجیبی داشته که تأثیر آن به طرز شگرفی بر قیمت ملک هم اثر گذاشته، از همین روی صاحبملک کتابفروشی هم آن را فروخت که البته او هم ناچار بود و گلایه به تصمیمش وارد نیست.»
به گفته شعبانی شرایط سایتهای فروش کتاب بهدنبال در نظر گرفتن تخفیفهای آنچنانی بهتر از کتابفروشیهاست، اقدامی که ورود به آن برای کتابفروشان چندان راهگشا نیست و درنهایت حذف کتابفروشیهای فیزیکی و تعامل رودررو با مخاطبان را بهدنبال دارد. او دراینبین از برخی ناشران که کتابهای خود را با تخفیفهای گاه پنجاهدرصدی ارائه میکنند هم گلایه دارد و ادامه میدهد:«این ناشران از سود خود که نمیزنند، آنها درصدی که به توزیعکننده و کتابفروش تعلق داشته حذف میکنند که در صورت ادامه این روند منجر به حذف کتابفروشان از زنجیره نشر میشوند.»
آنطور که مدیر این کتابفروشی و نشر میگوید، طی روزهای گذشته به حضور در جلساتی با حضور مسئولان ارشاد و شورای شهر دعوتشده که او را به همراهی و نرفتن از این حرفه تشویق کردهاند؛ او ادامه میدهد:«باوجود همه بیمهریها قبول دارم که حداقل در وزارت ارشاد همچنان با افراد دلسوزی روبهرو هستیم، روز گذشته در جلسهای با محسن جوادی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد قدری امیدوار شدم که بتوانیم این کتابفروشی را دوباره دایر کنیم. متأسفانه در شرایطی ناچار به تعطیلی کتابفروشی دف شدیم که بعد از چند سال فعالیت مداوم تازهکارمان به سرانجام رسیده بود. حالا دوستان وزارت ارشاد و حتی احمد مسجد جامعی از شورای شهر هم قول همکاریهایی دادهاند، بااینحال باید دید چقدر بودجه برای حمایت از من و همکارانی با وضعیت مشابه دارند، اینکه موفق به انجام برخی همکاریها با شهرداری یا سازمانهایی نظیر اوقاف میشوند یا نه.»
نهتنها ما، بلکه در خلال خبر و گزارش دیگر همکاران رسانهای همبارها از این گفتهایم که تعطیلی کتابفروشیها، تنها خاموشی یک کسبوکار نیست. تعطیلی یک کتابفروشی بهمثابه خاموشی بخشی از فعالیتهای فرهنگیمان است که برای شروع مجدد آنها به سرمایهگذاری سنگینی نیاز است که شاید جبرانپذیر هم نباشد. همین کتابفروشی «هنوز» که اواسط بهار تعطیل شد، علاوه بر فروش کتاب محلی برای برگزاری نشستهای هفتگی در حوزههای مختلف فرهنگ و هنر هم بود، یا کتابفروشی دف، آنهم با چنین کارکردی خاموش شد. حالا باید دید مسئولان فرهنگی- اقتصادی بالاخره چارهای جدی برای حل این مسائل میاندیشند یا همچنان باید شاهد تعطیلی پیدرپی کتابفروشیها و از دست رفتن سرمایههای فرهنگی در بخش خصوصی باشیم.
ضرورت نظارت بر فعالیت سایتهای فروش کتاب
امیرحسین زادگان
مدیر کتابفروشی و نشر ققنوس
مسائل اقتصادی و مشکلات ناشی از گرانیهای سرسامآور اخیرو بیماری کرونا سبب شده شاهد افزایش فعالیت سایتهایی باشیم که در فضای مجازی دست به فروش و ارسال کتاب میزنند. ازآنجایی که هنوز از سوی دولت و مراجع قضایی امکانی برای نظارت از سوی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به این سایتها داده نشده شاهد وقوع تخلفات متعددی از سوی آنان هستیم. این سایتها کتابهای عرضهشده خود را اغلب با تخفیفهای غیرمعمول عرضه میکنند که اگر قدری بررسی شود خواهید دید که بخش عمدهای از این کتاب، کتابسازی و کپی شده از آثار پرفروش ناشران مطرح هستند. این افراد برای آثار کتابسازی شده خود قیمتی بهمراتب بالاتر از اثر اصلی پشت جلد کتاب درج میکنند و آنوقت با ادعای تخفیفهای آنچنانی مردم را به خرید تشویق میکنند. جالب اینجاست که مردم در حالی این کتابها را به تصور برخورداری از تخفیف میخرند که هم کیفیت چاپ کتاب قابل مقایسه با اصل اثر نیست و هم اینکه بواقع از هیچ تخفیفی برخوردار نشدهاند! بنابراین فعالیت این سایتها نهتنها به تعطیلی پیدرپی کتابفروشیها دامن میزند بلکه صدمات غیرقابل جبرانی هم به ناشران و کلیت بدنه نشر وارد میکند. امیدوارم هرچه زودتر فعالیت این سایتها همچون کتابفروشیها و ناشران زیر نظر اتحادیه قرار بگیرد تا امکان تخلف از آنان سلب شود.
نجات نشر با تزریق بودجه برپایی نمایشگاه کتاب به کتابفروشیها
ناصر میرباقری
مدیر انتشارات خانه فرهنگ و هنر گویا
کتابفروشان این روزها روزگار سختی را سپری میکنند، آنقدر که اگر شرایط به همین منوال پیش برود باید منتظر تعطیلی دیگر کتابفروشیها هم باشیم. متأسفانه صنعت نشرمان چند سالی است با شرایط بدی روبهرو شده و در این بین شیوع ویروس کرونا و محدودیتها و مشکلاتی که رقم زده انگار که تیر آخر را به پیکر نیمهجان نشرمان وارد کرده. خود من اغلب روزهایی که به کتابفروشی میروم با کمتر مراجعهکنندهای روبهرو میشوم که خواهان خرید کتاب یا حتی اطلاع از تازههای نشر باشد. وضعیت نشرمان شبیه میدان جنگی شده که معدود سربازان باقیمانده در آن به امید نجات یافتن مشغول نبرد هستند. در شرایط فعلی بهترین راه برای حفظ همین اندک حیات باقیمانده نشر، تزریق بودجهای است که قرار بوده در برپایی نمایشگاه کتاب تهران به هزینه اجرایی آن و از سویی اختصاص یارانه به ناشران و مراجعهکنندگان هزینه شود. حالا که شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب بنا به تصمیم ستاد ملی مبارزه با کرونا تصمیم به لغو برگزاری این نمایشگاه گرفته با این بودجه میتوان جان کتابفروشیها را نجات داد؛ اختصاص این مبلغ در خلال طرحهای تخفیف فصلی نهتنها مردم را به خرید کتاب تشویق میکند بلکه نتیجه مثبت آن شامل حال کلیت نشرمان میشود. امیدوارم تا دیر نشده با چنین اقداماتی به فعالان عرصه کتاب کمک شود تا بلکه این بیماری دست ازسرمان بردارد و شرایط بهمرور عادی شود.
گفتوگوی «ایران» با حمید مطهری، مربی سرخپوشان پایتخت
با قهرمانی پرسپولیس نشاط فراوانی در جامعه ایجاد شد
- حالا به دبل در جام حذفی فکر میکنیم
- افراد خوراک بد به مردم ندهند و نگاه منطقی به فوتبال داشته باشند
حامد جیرودی
خبرنگار
پرسپولیس با پیروزی 2-1 در بازی هفته بیست و ششم لیگ برتر مقابل نفت مسجد سلیمان، توانست در 4 هفته مانده به پایان رقابتهای لیگ نوزدهم، قهرمان این رقابتها شود. یکی از نفراتی که در این راه کمک شایانی به یحیی گل محمدی کرده، حمید مطهری دستیار او و مربی پرسپولیس است. مطهری در گفتوگویی که با خبرنگار «ایران» داشت، درباره قهرمانی جدید پرسپولیس چنین گفت:«این قهرمانی را به هواداران خوبمان تبریک میگویم که به ما انرژی مثبت میدادند. درست است که حضور نداشتند ولی از راه دور در کنار ما بودند و این موفقیت را به آنها تقدیم میکنیم. از مربیان قبلی پرسپولیس، آقای برانکو و کادرش و هم آقای کالدرون تشکر میکنم که برای پرسپولیس زحمت کشیدند. چالش خیلی سختی بود تیمی که 3 دوره قهرمان شده و در نیم فصل هم در صدر بوده را تحویل بگیریم. به نظر من، یحیی دل بزرگی داشت و ریسک بزرگی کرد. البته ما از خانواده پرسپولیس بودیم و این فضا را میشناختیم. ما در آغاز یک تونل وحشت پیش رو داشتیم و باید با تیمهای بالای جدول بازی میکردیم ولی اصلاً فرصتی نداشتیم. ما 8 روز بعد از آمدن به پرسپولیس، بازی اولمان با تراکتور بود. تیم هم داشت روال خودش را طی میکرد که این کرونا پیش آمد ولی طراحی خوبی داشتیم و تیم بعد از شروع مجدد مسابقات هم شکل واقعی خودش را نشان داد ولی به کار خودمان اعتقاد داشتیم و خدا هم کمکمان کرد و بچهها هم فوقالعاده زحمت کشیدند که به این قهرمانی منجر شد.»
در ایامی که هنوز لیگ از سر گرفته نشده بود، عدهای اعتقاد داشتند که فقط پرسپولیس میخواهد لیگ برگزار شود. مطهری در این باره چنین پاسخ داد:«ما همیشه گفتهایم که اولویتمان سلامتی جامعه و بازیکنان است اما میدانید که کرونا برای یکی دو ماه نبود. اگر این طور نبود ما هم میگفتیم رقابتها تعطیل باشد. ولی ما باید یاد بگیریم که با کرونا زندگی کنیم. ما پروتکلهای بهداشتی را رعایت کردیم و یکی از منظمترین تیمها در این خصوص بودیم.»
این مربی سرخپوشان ادامه داد:«فوتبال نشاط و شادابی را به جامعه تزریق میکند. شما میدانید با همین قهرمانی چه اتفاق مثبتی در جامعه ما افتاده است. ما 5 صبح به فرودگاه رسیدیم ولی مردم استقبال باشکوهی از ما داشتند. آن هم در این شرایط سخت اقتصادی و بیماری که درگیر آن هستند. وقتی از مسجد سلیمان با اتوبوس به اهواز میآمدیم، آنقدر ماشین ما را همراهی کرد و ابراز علاقه میکردند که قابل توصیف نیست. حیف نیست که این شادی را از جامعه بگیریم؟ بعضیها میگفتند چون تیمشان اول است این حرف را میزنند ولی من اگر تیممان دهم جدول بود هم همین حرفها را میزدم.»
پرسپولیس در 4 دوره اخیر با 3 مربی متفاوت به قهرمانی رسیده ولی برخی معتقدند این تیم از طرف وزارت ورزش و جوانان حمایت میشود و آن را «تیم حکومتی» میخوانند. مطهری به این شائبهها چنین واکنشی داشت: «این صحبتها اصلاً قشنگ نیست. متأسفانه بعضی از اهالی فوتبال خودشان این حرفها را میزنند و خوراک بد به جامعه میدهند. آنها این حس بد را در بین هواداران به وجود میآوردند. من از پیشکسوتان میخواهم که منطقی به فوتبال نگاه کنند. وقتی حریفان ما نتایج درخور توجهی نمیگیرند این چه ربطی به ما دارد؟ من نمیخواهم وارد حاشیه شوم ولی باید واقع بین بود.»
قرمزها 4 بازی در لیگ دارند و بعد هم نیمه نهایی جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا را در پیش دارند. آیا پرسپولیس میتواند با قهرمانی در جام حذفی دبل کند و در آسیا هم موفق باشد؟ مطهری گفت:«صددرصد. ما هدف بعدیمان قهرمانی در جام حذفی است. البته برنامهریزی خوبی نیست و ما فقط برنامه یک بازی بعدیمان را میدانیم. ما باید بدانیم کی در جام حذفی بازی داریم. ما میخواهیم در آسیا هم کارهای بزرگی کنیم ولی قواعد بازی در آسیا متفاوت است. آنها بازیکن خارجی با قیمت گزاف میگیرند که تفاوت ما با آنها را همینها رقم میزند. الدحیل، مانژوکیچ و ادمیلسون را میآورد و الان هم بازیکنی بهنام دودو را گرفته که بسیار خوب است. باشگاههای ایرانی هم اگر بازیکن خارجی میآوردند، باید بازیکنانی باشند که بتوانند کمک کنند.»
در پرسپولیس بشار رسن و بوژیدار رادوشویچ خوب بودهاند ولی آنتونی استوکس و کریستین اوساگونا به کار این تیم نیامدند. مطهری درباره آنها گفت: «رادو و بشار بله. من باید از اخلاق حرفهای آنها تشکر کنم که در بخش فنی هم خیلی کمک کردند و توانمند هستند. الان آقای گل محمدی خواسته بشار حتماً حفظ و مطالبات او هم پرداخت شود. استوکس هم بازیکن خوبی بود ولی قواعد حرفهای را رعایت نمیکرد. اوساگونا هم باید بهتر از این بود ولی در فاز دفاعی خیلی به ما کمک میکرد ولی وقتی کرونا آمد، پروازی از آفریقا نبود که برگردد و قرار است فردا (امروز) به ایران بیاید.»
از مطهری بهعنوان مغز متفکر نیمکت پرسپولیس نام برده میشود. مربی ای که در این چند وقت یکی دو پیشنهاد هم برای سرمربیگری در لیگ برتر داشت ولی در کنار یحیی ماند. او در این خصوص گفت: «از همه ممنونم ولی فوتبال یک کار گروهی است. در رأس تیم آقا یحیی است که یک مربی بزرگ است. آقای پیروانی که یک مدیر بسیار خوب است. آقا کریم که حضورش در تیم نعمت است و داوود فنایی که از بهترین مربیان گلرهای ایران است. محمد عسگری و مهرداد خانبان که آنالیزورهای ما هستند. مظاهر رحیمپور مربی بدنساز ماست و همه در کنار هم خوب کار کردند. من هم دو پیشنهاد داشتم و از چالش سرمربیگری هم استقبال میکنم ولی قرارداد داشتم و باید به تعهدم وفادار میماندم.»
پرسپولیس میتواند به پنجمین قهرمانی پیاپی فکر کند. این مربی گفت:«صددرصد. اگر این گروه حضور داشته باشد، برنامهریزی برای همین کار است. باید هوشمندانه کار کرد تا به قهرمانی دوباره رسید. امیدوارم هر چه زودتر تکلیف مدیرعامل و مدیریت مشخص شود. البته این عزیزانی که هستند زحمت میکشند ولی هیأت مدیره 3 نفر است و کامل نیست و این در مقاطعی به تیم ضربه میزند. این شرایط ناخودآگاه روی ذهن تأثیر میگذارد. تیمها نباید دغدغه مالی داشته باشند تا بتوانند به بهترین نحو کارشان را پیش ببرند. البته ما این مسائل را از هم جدا کردهایم و برای همین به قهرمانی رسیدیم.»
خبرنگار
پرسپولیس با پیروزی 2-1 در بازی هفته بیست و ششم لیگ برتر مقابل نفت مسجد سلیمان، توانست در 4 هفته مانده به پایان رقابتهای لیگ نوزدهم، قهرمان این رقابتها شود. یکی از نفراتی که در این راه کمک شایانی به یحیی گل محمدی کرده، حمید مطهری دستیار او و مربی پرسپولیس است. مطهری در گفتوگویی که با خبرنگار «ایران» داشت، درباره قهرمانی جدید پرسپولیس چنین گفت:«این قهرمانی را به هواداران خوبمان تبریک میگویم که به ما انرژی مثبت میدادند. درست است که حضور نداشتند ولی از راه دور در کنار ما بودند و این موفقیت را به آنها تقدیم میکنیم. از مربیان قبلی پرسپولیس، آقای برانکو و کادرش و هم آقای کالدرون تشکر میکنم که برای پرسپولیس زحمت کشیدند. چالش خیلی سختی بود تیمی که 3 دوره قهرمان شده و در نیم فصل هم در صدر بوده را تحویل بگیریم. به نظر من، یحیی دل بزرگی داشت و ریسک بزرگی کرد. البته ما از خانواده پرسپولیس بودیم و این فضا را میشناختیم. ما در آغاز یک تونل وحشت پیش رو داشتیم و باید با تیمهای بالای جدول بازی میکردیم ولی اصلاً فرصتی نداشتیم. ما 8 روز بعد از آمدن به پرسپولیس، بازی اولمان با تراکتور بود. تیم هم داشت روال خودش را طی میکرد که این کرونا پیش آمد ولی طراحی خوبی داشتیم و تیم بعد از شروع مجدد مسابقات هم شکل واقعی خودش را نشان داد ولی به کار خودمان اعتقاد داشتیم و خدا هم کمکمان کرد و بچهها هم فوقالعاده زحمت کشیدند که به این قهرمانی منجر شد.»
در ایامی که هنوز لیگ از سر گرفته نشده بود، عدهای اعتقاد داشتند که فقط پرسپولیس میخواهد لیگ برگزار شود. مطهری در این باره چنین پاسخ داد:«ما همیشه گفتهایم که اولویتمان سلامتی جامعه و بازیکنان است اما میدانید که کرونا برای یکی دو ماه نبود. اگر این طور نبود ما هم میگفتیم رقابتها تعطیل باشد. ولی ما باید یاد بگیریم که با کرونا زندگی کنیم. ما پروتکلهای بهداشتی را رعایت کردیم و یکی از منظمترین تیمها در این خصوص بودیم.»
این مربی سرخپوشان ادامه داد:«فوتبال نشاط و شادابی را به جامعه تزریق میکند. شما میدانید با همین قهرمانی چه اتفاق مثبتی در جامعه ما افتاده است. ما 5 صبح به فرودگاه رسیدیم ولی مردم استقبال باشکوهی از ما داشتند. آن هم در این شرایط سخت اقتصادی و بیماری که درگیر آن هستند. وقتی از مسجد سلیمان با اتوبوس به اهواز میآمدیم، آنقدر ماشین ما را همراهی کرد و ابراز علاقه میکردند که قابل توصیف نیست. حیف نیست که این شادی را از جامعه بگیریم؟ بعضیها میگفتند چون تیمشان اول است این حرف را میزنند ولی من اگر تیممان دهم جدول بود هم همین حرفها را میزدم.»
پرسپولیس در 4 دوره اخیر با 3 مربی متفاوت به قهرمانی رسیده ولی برخی معتقدند این تیم از طرف وزارت ورزش و جوانان حمایت میشود و آن را «تیم حکومتی» میخوانند. مطهری به این شائبهها چنین واکنشی داشت: «این صحبتها اصلاً قشنگ نیست. متأسفانه بعضی از اهالی فوتبال خودشان این حرفها را میزنند و خوراک بد به جامعه میدهند. آنها این حس بد را در بین هواداران به وجود میآوردند. من از پیشکسوتان میخواهم که منطقی به فوتبال نگاه کنند. وقتی حریفان ما نتایج درخور توجهی نمیگیرند این چه ربطی به ما دارد؟ من نمیخواهم وارد حاشیه شوم ولی باید واقع بین بود.»
قرمزها 4 بازی در لیگ دارند و بعد هم نیمه نهایی جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا را در پیش دارند. آیا پرسپولیس میتواند با قهرمانی در جام حذفی دبل کند و در آسیا هم موفق باشد؟ مطهری گفت:«صددرصد. ما هدف بعدیمان قهرمانی در جام حذفی است. البته برنامهریزی خوبی نیست و ما فقط برنامه یک بازی بعدیمان را میدانیم. ما باید بدانیم کی در جام حذفی بازی داریم. ما میخواهیم در آسیا هم کارهای بزرگی کنیم ولی قواعد بازی در آسیا متفاوت است. آنها بازیکن خارجی با قیمت گزاف میگیرند که تفاوت ما با آنها را همینها رقم میزند. الدحیل، مانژوکیچ و ادمیلسون را میآورد و الان هم بازیکنی بهنام دودو را گرفته که بسیار خوب است. باشگاههای ایرانی هم اگر بازیکن خارجی میآوردند، باید بازیکنانی باشند که بتوانند کمک کنند.»
در پرسپولیس بشار رسن و بوژیدار رادوشویچ خوب بودهاند ولی آنتونی استوکس و کریستین اوساگونا به کار این تیم نیامدند. مطهری درباره آنها گفت: «رادو و بشار بله. من باید از اخلاق حرفهای آنها تشکر کنم که در بخش فنی هم خیلی کمک کردند و توانمند هستند. الان آقای گل محمدی خواسته بشار حتماً حفظ و مطالبات او هم پرداخت شود. استوکس هم بازیکن خوبی بود ولی قواعد حرفهای را رعایت نمیکرد. اوساگونا هم باید بهتر از این بود ولی در فاز دفاعی خیلی به ما کمک میکرد ولی وقتی کرونا آمد، پروازی از آفریقا نبود که برگردد و قرار است فردا (امروز) به ایران بیاید.»
از مطهری بهعنوان مغز متفکر نیمکت پرسپولیس نام برده میشود. مربی ای که در این چند وقت یکی دو پیشنهاد هم برای سرمربیگری در لیگ برتر داشت ولی در کنار یحیی ماند. او در این خصوص گفت: «از همه ممنونم ولی فوتبال یک کار گروهی است. در رأس تیم آقا یحیی است که یک مربی بزرگ است. آقای پیروانی که یک مدیر بسیار خوب است. آقا کریم که حضورش در تیم نعمت است و داوود فنایی که از بهترین مربیان گلرهای ایران است. محمد عسگری و مهرداد خانبان که آنالیزورهای ما هستند. مظاهر رحیمپور مربی بدنساز ماست و همه در کنار هم خوب کار کردند. من هم دو پیشنهاد داشتم و از چالش سرمربیگری هم استقبال میکنم ولی قرارداد داشتم و باید به تعهدم وفادار میماندم.»
پرسپولیس میتواند به پنجمین قهرمانی پیاپی فکر کند. این مربی گفت:«صددرصد. اگر این گروه حضور داشته باشد، برنامهریزی برای همین کار است. باید هوشمندانه کار کرد تا به قهرمانی دوباره رسید. امیدوارم هر چه زودتر تکلیف مدیرعامل و مدیریت مشخص شود. البته این عزیزانی که هستند زحمت میکشند ولی هیأت مدیره 3 نفر است و کامل نیست و این در مقاطعی به تیم ضربه میزند. این شرایط ناخودآگاه روی ذهن تأثیر میگذارد. تیمها نباید دغدغه مالی داشته باشند تا بتوانند به بهترین نحو کارشان را پیش ببرند. البته ما این مسائل را از هم جدا کردهایم و برای همین به قهرمانی رسیدیم.»
اهدای یادگارهای محمدعلی کشاورز به موزه سینما
مریم سادات گوشه
خبرنگار
موزه سینمای ایران جدای از موزه بودنش در ایام کرونا فعالیتهای بسیاری برای اوقات فراغت مردم انجام داد. موزهای که روایتگر تاریخ سینمای ایران است. در اینجا فقط یادگاریهای هنرمندان پیشکسوت و محبوب را - چه آنها که از میانمان رفتند و چه استادانی که در قید حیات هستند - در دل خود جای داده است و علاوه بر این، با اکران فیلمهایی چراغ سینمای ایران را روشن نگه داشته است.
اما قسمت دیدنی این موزه این است که وقتی وارد آن میشویم جمعی از اهالی سینما را همزمان با هم میبینیم و فریمهای یک تاریخ از سینما همان لحظه در مقابل دیدگانمان ظاهر می شوند. با تصاویری به رنگ و بوی کمال الملک، کفشهای میرزانوروز، دایی جان ناپلئون، صادق کرده، سربداران، صحرای تاتارها. اکنون در این موزه وقتی قدم میگذاری نه فقط تاریخ سینما برایت زنده میشود بلکه لحظههایی را با بازیگران دوست داشتنی سپری میکنیم.
قرار است همزمان با ولادت استاد محمد علی کشاورز یادگاریهای این هنرمند به موزه سینما اهدا شود تا یادآور نقشهای به یاد ماندنی او در سینمای ایران باشد. یادگاریهایی با تندیس تمام قد او در تالار موزه سینما. بازیگر فیلمهای «مادر»، «زیر درختان زیتون» و «هزاردستان»در 25 خردادماه در سن 90 سالگی درگذشت.
چندی پیش گنجینه زنده یاد داوود رشیدی به مناسبت سالروز تولدش در موزه افتتاح شد. گنجینهای که توسط احترام برومند همسر ایشان به موزه اهدا شد و تمام جوایز و اسناد و مدارک مربوط به استاد و یادگاریها و لوازم شخصی ایشان را شامل میشود. یا قراردادهای فیلمهایش همچون کمال الملک، هزاردستان، گل پامچال و...
چندی پیش هم علی نصیریان در تالار معاصران موزه سینمای ایران کنار تندیسش تمام قد ایستاد و از آن رونمایی شد. تندیسی که به گفته استاد نصیریان حس خوبی به او داده است. حسی به مثابه تقدیر از مفاخر فرهنگی و هنری ایران که او را مشعوف کرده بود. کسانی که این مجسمه را میبینند فقط یاد استاد نصیریان نخواهند افتاد بلکه این مجسمه داستان خود را دارد و مخاطب را ناخودآگاه به سمت فیلم سینمایی کمیته مجازات میبرد و شخصیت ابوالفتح را یادآوری میکند و در پس آن هم یادآور نسخه سینمایی هزاردستان علی حاتمی میشود.
خبرنگار
موزه سینمای ایران جدای از موزه بودنش در ایام کرونا فعالیتهای بسیاری برای اوقات فراغت مردم انجام داد. موزهای که روایتگر تاریخ سینمای ایران است. در اینجا فقط یادگاریهای هنرمندان پیشکسوت و محبوب را - چه آنها که از میانمان رفتند و چه استادانی که در قید حیات هستند - در دل خود جای داده است و علاوه بر این، با اکران فیلمهایی چراغ سینمای ایران را روشن نگه داشته است.
اما قسمت دیدنی این موزه این است که وقتی وارد آن میشویم جمعی از اهالی سینما را همزمان با هم میبینیم و فریمهای یک تاریخ از سینما همان لحظه در مقابل دیدگانمان ظاهر می شوند. با تصاویری به رنگ و بوی کمال الملک، کفشهای میرزانوروز، دایی جان ناپلئون، صادق کرده، سربداران، صحرای تاتارها. اکنون در این موزه وقتی قدم میگذاری نه فقط تاریخ سینما برایت زنده میشود بلکه لحظههایی را با بازیگران دوست داشتنی سپری میکنیم.
قرار است همزمان با ولادت استاد محمد علی کشاورز یادگاریهای این هنرمند به موزه سینما اهدا شود تا یادآور نقشهای به یاد ماندنی او در سینمای ایران باشد. یادگاریهایی با تندیس تمام قد او در تالار موزه سینما. بازیگر فیلمهای «مادر»، «زیر درختان زیتون» و «هزاردستان»در 25 خردادماه در سن 90 سالگی درگذشت.
چندی پیش گنجینه زنده یاد داوود رشیدی به مناسبت سالروز تولدش در موزه افتتاح شد. گنجینهای که توسط احترام برومند همسر ایشان به موزه اهدا شد و تمام جوایز و اسناد و مدارک مربوط به استاد و یادگاریها و لوازم شخصی ایشان را شامل میشود. یا قراردادهای فیلمهایش همچون کمال الملک، هزاردستان، گل پامچال و...
چندی پیش هم علی نصیریان در تالار معاصران موزه سینمای ایران کنار تندیسش تمام قد ایستاد و از آن رونمایی شد. تندیسی که به گفته استاد نصیریان حس خوبی به او داده است. حسی به مثابه تقدیر از مفاخر فرهنگی و هنری ایران که او را مشعوف کرده بود. کسانی که این مجسمه را میبینند فقط یاد استاد نصیریان نخواهند افتاد بلکه این مجسمه داستان خود را دارد و مخاطب را ناخودآگاه به سمت فیلم سینمایی کمیته مجازات میبرد و شخصیت ابوالفتح را یادآوری میکند و در پس آن هم یادآور نسخه سینمایی هزاردستان علی حاتمی میشود.
امید برای بازگشت اراضی ملی در دو پرونده جنجالی
تکذیب وقف کوه دماوند
- بازنگری در پرونده واگذاری 5600 هکتار از جنگلهای آقمشهد
- پرونده تصرف ۵۶۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی به تهران رسید
زهرا کشوری
خبرنگار
در روزهای اخیر دو پرونده «وقف برشی از کوه دماوند» و «وقف 5600 هکتار از جنگلهای آقمشهد ساری» که دومی خاستگاه جنگلهای هیرکانی است از مسیر نامهنگاریهای اداری و قضایی و جلسات دادگاه به فضای مجازی و رسانهها کشیده شده است. سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران از اوقاف به دلیل ثبت سند وقفی ۷ هکتار از اراضی کوه دماوند شکایت کرد. این وقف در سازمان اسناد و املاک آمل به ثبت رسیده است. ثبت وقف کوه دماوند، اعتراض سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور را در پی داشته است. «اکبر فضلاللهپور» مسئول حقوقی اداره جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران در گفتوگو با «ایران» میگوید: «این وقف بدون هیچ استعلامی از سازمان جنگلها اتفاق افتاده است.» سازمان اوقاف اما در واکنش به این خبر اطلاعیهای صادر کرد. در اطلاعیه سازمان اوقاف با ابراز تأسف از انتشار این خبر آمده است: اخیراً خبری توسط برخی از رسانهها منتشر شده مبنی بر اینکه برشی از کوه دماوند به نام سازمان اوقاف و امور خیریه ثبت شده است. این در حالی است که کوه دماوند جزو اراضی انفال است و منطقاً طبق قاعده فقهی لا وقف الا فی ملک قابلیت ملکیت و به تبع آن [امکان] وقف شدن را ندارد.
در این اطلاعیه تصریح شده است: به منظور تنویر افکار عمومی یادآوری این نکته ضروری است که موقوفه ملار مربوط به قریه و مراتع ملار است که تاریخچه آن به حدود ۹۰ سال پیش بازمیگردد. به دلیل اینکه این موقوفه به تملک پهلوی اول درآمده بود در سال ۱۳۲۳ در دادگاه به وقفیت برگشته و در سال ۱۳۷۴ نیز در شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور وقفیت پلاک ۶۸ و ۶۹ اصلی بخش ۷ لاریجان محرز گردیده و متعاقباً در سال ۱۳۸۴ پس از طی تشریفات قانونی ثبت املاک، پلاکهای فوق به نام موقوفه بر اساس قوانین موضوعه کشور تثبیت شده است لذا این موقوفه مربوط به یک قریه و مراتع آن در اطراف کوه دماوند است و به هیچوجه شامل خود کوه دماوند نمیشود. اما «کامران زابلی» مسئول حقوقی اداره جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری آمل که این پرونده را دنبال میکند به «ایران» میگوید: «این هفت هکتار بخشی از کوه دماوند است و تا زیر قله دماوند کشیده شده است.»
وقف ۷ هکتاری دماوند به اعتراض بسیاری در شبکههای مجازی منجر شده است. معصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده هم در واکنش به این خبر در توئیتر خود مینویسد: «اثر طبیعی ملی عالیترین رده حفاظتی است که براساس قانون هیچگونه امکان واگذاری یا بهرهبرداری ندارد.» به نوشته او اثر طبیعی ملی قله دماوند با مساحتی بالغ بر ۲۹۵۰ هکتار در سال 1381 طی مصوبه شماره ۲۲۱ مورخ ۲۱ خرداد ۱۳۸۱ شورایعالی محیط زیست به مجموعه مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست پیوسته است.» فضلاللهپور وقف مراتع ملی کوه دماوند را آغاز زمینخواری و ویلاسازی در آن میداند.
کوه دماوند بهعنوان نماد تاریخی و جغرافیایی ایران در فهرست میراث طبیعی کشور به ثبت رسیده است. قانون ثبت ملی هرگونه دخالت و تخریب مراتع این کوه تاریخی را ممنوع و مشمول مجازات قانونی میداند. ثبت این کوه دقیقاً با هدف جلوگیری از تخریب کوه دماوند اتفاق افتاد و یک روز در تقویم هم بهعنوان روز ملی دماوند ثبت شد. فضلاللهپور هم قانون دیگری را پیش میکشد که قرار است با استناد به آن، تخریبی به مراتع ملی کشور وارد نشود. او میگوید: «اراضی دماوند مرتعی است. مراتع طبق ماده یک قانون ملی جنگلهای کشور که مصوب سال ۱۳۴۱ است در تملک دولت و جزو اراضی ملی است. بنابراین قابل وقف نیست.» او به ماده 2 همین قانون و قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع کشور اشاره میکند و میگوید: «وظیفه حفظ، بهرهبرداری و توسعه آن به عهده سازمان جنگلهاست.» در همینجاست که تعارض بین اوقاف و منابعطبیعی به وجود میآید و این سؤال پیش میآید که اوقاف از کوه دماوند چه بهرهبرداریای میتواند بکند، که آن را وقف امامزاده هاشم کرده است؟
فضلاللهپور پاسخ این پرسش را میدهد. به گفته او مراتع محل چرای دام هستند. دامداران برای بهرهبرداری مراتع، یا پروانه چرا دارند یا به گفته فضلاللهپور در طرح ملی مرتع و بر اساس قانون و مقررات، حق تعلیف دام میگیرند و هزینه پرداخت میکنند. او میگوید: «در قرارداد بسته شده بین دامداران و سازمان منابع طبیعی، فصل مجاز برای تعلیف دام و تعداد دامها مشخص است. آنها خارج از این فصل و بیشتر از تعداد اجازه داده شده، مجاز به بهرهبرداری از مراتع نیستند.»
او میگوید: «در این قرارداد دامداران حق احداث اعیانی و ساختوساز را ندارند. تنها حق انتفاع برای تعلیف احشام شامل آنها میشود.»
به گفته فضلاللهپور وقتی بهرهبرداری از این اراضی و مراتع به اوقاف میرسد قرارداد مرتعداری سازمان جنگلها را نادیده میگیرد و تنها از دامداران اجاره و بهره مالکانه را اخذ میکند. فضلاللهپور این رویه را آغاز تخریب مراتع و زمینهساز ویلاسازی و زمینخواری میداند. او میگوید: «اراضیای که بدین صورت به تملک اوقاف درآمدهاند، هیچ نظارت و کنترلی از لحاظ احداثهای اعیانی، ساختوساز و نقل و انتقال تملک آنها انجام نمیگیرد.» او برای مثال بحث را به اراضی و مراتع شیخ موسی بندپی شرقی بابل میبرد و میگوید: «این اراضی چون وقف بود افرادی به راحتی در آنجا سند گرفتند و مالکیت را انتقال دادند. این مالکیتها، آغاز زمینخواری، حضور خوشنشینها و ویلاسازی در مناطقی شد که طبق قانون ملی شدن جنگلها، جزو اراضی ملی و انفال محسوب میشد.»
به گفته فضلاللهپور این شرایط که به وجود میآید دست سازمان جنگلها برای دفاع و حراست از اراضی ملی هم کوتاه میشود و به هیچ جا نمیرسد.
به گفته او سازمان جنگلها معترض است که چرا اداره ثبت اسناد و املاک در زمان ثبت سندهای وقفی از این سازمان استعلام به عمل نمیآورد؟
او این مشکل را محدود به آمل نیز نمیداند و میگوید مازندران در بسیاری از مراتع و جنگلها با این مشکل درگیر است. سازمان جنگلها برای حل این مسأله که به تخریب منابع طبیعی منجر میشود، پای نهادهای نظارتی را هم به میان کشانده است. به گفته فضلاللهپور سازمان بازرسی کل کشور هم از در حمایت از جنگلها درآمده و اوقاف را مکلف کرده است که قوانین منابع طبیعی را رعایت کند. «کامران زابلی» مسئول حقوقی منابع طبیعی آمل هم میگوید: «از اوقاف به مراجع قضایی شکایت برده اما جلسات آن به خاطر کرونا حضوری برگزار نمیشود و در قالب لایحه به دادگاه ارسال میشود.» به گفته زابلی، اوقاف از دامداران این مناطق اجاره میگیرد. اوقاف این بار نیز همچون جنگلهای باستانی هیرکانی آقمشهد از طریق دیوان عالی کشور توانسته است یک بخش از کوه دماوند را برای امامزاده هاشم وقف کند. پیشتر اوقاف ۵ هزار و ۶۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی را وقف «امامزاده حارث» کرد ولی در نهایت به تملک خصوصی آقای «ح.خ» درآمد تا از چوب آن بهرهبرداری کند. شکایت سازمان جنگلها از این فرد به صدور یک رأی که خیال جنگلهای باستانی هیرکانی را راحت کند، منجر نشده است. سازمان جنگلها و مراتع این بار از رئیس جدید قوه قضائیه استمداد کرده است تا بتواند براساس قانون ملی شدن جنگلها؛ این اراضی را به تملک دولت درآورد. حال باید دید که قوانین موجود میتواند کوه دماوند و جنگلهای هیرکانی را به اراضی ملی بازگرداند یا خیر؟!
بـــــــــرش
پرونده تصرف ۵۶۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی به تهران رسید
اعتراض رسانهها و تشکلهای مردمی و فعالان محیط زیست امیدها را برای بازگرداندن 5600 هکتار از جنگلهای آق مشهد ساری به منابع طبیعی افزایش داده و خبرها از ورود رئیس قوه قضائیه به این پرونده حکایت دارد.
این جنگلها در سایه وقف به تملک شخصی به نام آقای «خ» درآمده است. آن طور که رضا افلاطونی ، مدیرکل دفتر حقوقی سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور به «ایران» میگوید: «آقای خ به دنبال بهرهبرداری چوب از جنگلهای هیرکانی است که باستانیترین جنگلهای کشور محسوب میشوند.» برنامه آقای خ برای جنگلهای آق مشهد که رویشگاه شمشادهای ممنوع القطع است به شکایت چند باره سازمان جنگلها از این فرد منجر شد. سازمان جنگلها در طول یک دهه توانست رأی دادگاه بدوی و تجدید نظر را به نفع جنگلهای هیرکانی بگیرد اما آقای خ شکایت را به دیوان عالی کشور برد و با اعمال ماده ۴۷۷ توانست این جنگلها را به مالکیت خود درآورد. این ماده اجازه میدهد که رئیس قوه قضائیه رأساً وارد پرونده شود. دعوای حقوقی ۱۰ ساله سازمان جنگلها با این فرد به حکمی که جنگلهای هیرکانی را به اراضی ملی برگرداند منجر نشد. در نهایت دیوان عالی کشور رأی را به نفع آقای خ داد و اراضی ملی جنگلی به تملک او درآمد. این اتفاق در زمان رئیس پیشین قوه قضائیه افتاد.
همزمان با تازهترین دعوای حقوقی سازمان جنگلها برای پس گرفتن این اراضی جنگلی، تصرف 5600 هکتار از جنگلهای هیرکانی به نام وقف و با هدف بهرهبرداری از جنگل، به تیتریک بسیاری از رسانههای کشور تبدیل شد. این اطلاعرسانی مطبوعاتی در نهایت به ورود رئیس جدید قوه قضائیه - آن طور که یک منبع مطلع در دادگستری مازندران به ایرنا میگوید - منجر شد. همچنین این جریان خبری که در شبکههای اجتماعی هم حمایت میشد ورود بازرسی کل کشور را هم در پی داشت تا در نهایت درخواست پرونده از دادگستری مازندران روی میز تصمیمگیران قضایی بیاید و پرونده به تهران ارسال شود. یک منبع آگاه دادگستری مازندران تأیید میکند موضوع این پرونده را رئیس قوه قضائیه شخصاً پیگیری کرده است. این اظهار نظر، به جریان افتادن دوباره پرونده این وقف جنجالی و گمانهزنی درباره احتمال اعمال ماده ۴۷۷ از سوی رئیس قوه قضائیه را تقویت کرده است. این ماده اجازه میدهد که رئیس قوه قضائیه سرنوشت دیگری برای جنگلهای ملی که در فهرست جهانی یونسکو هم ثبت شده، بنویسد.
نامه سرگشاده به سران قوا
همزمان با رسانهای شدن وقف 5600 هکتار از اراضی جنگلی روستای آق مشهد در ۳۵ کیلومتری جنوب شهرستان ساری مرکز مازندران، تعدادی از اعضای تشکلهای مردمی و انجمنهای زیست محیطی و منابع طبیعی استان مازندران نیز در نامهای سرگشاده به رؤسای قوا، خواهان بررسی این پرونده شدند.
در این نامه سرگشاده آمده است: به استحضار میرساند برخی افراد و لایههای ذی نفوذ هرچندگاه، با استفاده از پوشش توجیهی یا زوایای خاموش و روزنههای پنهان از چشم قانون و ناهماهنگی ادارات برای تصاحب و سپس تغییر کاربری منابع ارزشمند طبیعی شمال کشور اقداماتی را صورت میدهند. این فرآیند نامطلوب و خلاف منافع ملی و مردم، به قدری شکل واقعی گرفت که رهبر فرزانه انقلاب مکرر تذکر و دستور صادر فرمودند و حتی اجرای آن را برای ساخت حوزه علمیه هم مجاز ندانستند.
نویسندگان نامه تأکید کردند: یکی از این موارد، درخواست و اقدام قانونی برای تفکیک پنج هزار و ۵۷۳ هکتار اراضی موسوم به «آق مشهد» شهرستان ساری، از بهترین ذخایر جنگلی و عرصههای منابع طبیعی و جنگلهای باقیمانده از دوران سوم زمین شناسی و عرصههای تحت حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست شمال کشور، صدور رأی و سپردن مالکیت آن به شخص حقیقی تحت عنوان «وقف» با حمایت و پیگیریهای مستمر اداره اوقاف است.
در این نامه آمده است : شایان ذکر است وفق اطلاع مشابه همین درخواست، برای بیش از ۱۴۰ هزار هکتار از عرصههای منابع طبیعی در دست تنظیم و پیگیری است. باعنایت به فقدان مدعی بر آگهی تشخیص منتشره و وجود سند ثبتی اراضی یاد شده به نام «سازمان جنگلها و مراتع» و نیز مخالفتهای مکرر آن سازمان بر این درخواست، صدور رأی در شعبه یکم ساری به نفع منابع طبیعی و نیز به استناد مواد ۱ «قانون ملی شدن جنگلها» و ۵۶ «قانون حفاظت جنگلها»، نص صریح ماده ۵۷ «قانون مدنی» مبنی بر اینکه شرط هر نوع وقف، وجود دو قید مالکیت واقف و اهلیت فرد مجری است. همچنین حسب نقشههای هوایی و عکسها و تصاویر ماهواره ای، مساحت عقلایی و عرفی و قانونی حریم روستای کوچک آق مشهد، به ویژه عدم امکان وقف انفال و عرصههای جنگل و مرتع و ... به استناد مجموعه قوانین کشور که عرصه مذکور مشمول آنها میشود، مطالب و درخواست ذیل را معروض میدارد. نویسندگان نامه پرسیدهاند: آیا این هم تکرار تجربه تغییر کاربریهای گذشته که در زمان خود توجیهات اقناع کننده و اطمینانبخش ارائه کردند، نخواهد شد؟ آیا تجربه تلخ اخیر هجوم افراد و پلاک بندی ۲۰۰ هکتار از عرصههای منابع طبیعی در حیطه یکی از شهرستانها، تکرار نخواهد شد؟
آیا ظرفیت و جایگاه قانونی حفاظت از عرصه و اعیان توسط شخص مدعی و حتی اداره اوقاف شهرستان با سازمانهای متولی حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست قابل قیاس است؟ آیا اداره اوقاف در اولویت اول خود باید به ظرفیت حفاظتی کشور کمک کند یا در برابر سازمانهای منابع طبیعی و محیط زیست قرار گرفته و از منافع غیرقانونی شخص حقیقی حمایت کند؟ آیا موضوعیت وقف مورد درخواست شخص مدعی، مستندی قوی تر از آنچه در قانون اساسی و منویات و بیانات و ابلاغیههای مقام معظم رهبری و فتاوای علمای اعلام و قوانین جاریه کشور محسوب میشود؟
در پایان نامه آمده است: اینجانبان اشخاص حقیقی و حقوقی، اساتید و اعضای هیأت علمی دانشکدهها و دانشگاهها، مؤسسات و سازمانهای تحقیقاتی و آموزشی، انجمنهای علمی منابع طبیعی و محیط زیست، بیش از ۲۰۰ تشکل مردم نهاد تخصصی رسمی، کارشناسان و متخصصین بازنشسته و شاغل، جمع کثیری از ایثارگران و بسیجیان تقاضا داریم:
۱- نسبت به توقف فوری اجرای حکم صادره برای واگذاری عرصه مذکور تا اخذ تصمیم توسط بالاترین مراجع کشوری اقدام عاجل به عمل آید.
۲- به استناد مدارک و مستندات پیوست این نامه، نسبت به ابطال رأی صادره و نیز سایر اقدامات دستگاه ذی ربط و آرایی که به لحاظ حقوقی و قانونی مغایرت دارد، اقدام مؤثر و بازدارنده معمول و به اطلاع عموم مردم شریف برسد. این نامه به نماینده ولی فقیه در مازندران، استاندار و رئیس کل دادگستری استان نیز رونوشت داده شده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
چرا ترکیه ایاصوفیه را از موزه به مسجد تبدیل کرده است؟
-
برخورد امنیتی راهکار مقابله با آسیبهای اجتماعی و فرهنگی نیست
-
6 تقاضای ارزی بخش خصوصی
-
راه دشوار پیروزی
-
بهارستان هر دو روز یک طرح
-
صفحه ویژه ایران قرن
-
خداحافظ مرد نبرد
-
ویروس تاجدار قدرتطلب و مدیریتپذیر
-
به نفع ایران تصمیم بگیریم
-
آیین نامه آزادسازی سهام عدالت تصویب شد
-
دخل و خرج تاکسیدارها در روزهای کرونایی
-
ظهور شهروند بیقرار و مطالبات شتابزده
-
شعب تخصصی امور زمین تشکیل می شود
-
زنگ خطر از میان رفتن سرمایههای فرهنگی را جدی بگیرید
-
با قهرمانی پرسپولیس نشاط فراوانی در جامعه ایجاد شد
-
اهدای یادگارهای محمدعلی کشاورز به موزه سینما
-
تکذیب وقف کوه دماوند
اخبارایران آنلاین