ارزیابی وضعیت رمان های دفاع مقدس در گفت و گو با مهدی کاموس، منتقد و پژوهشگر ادبیات
غیبت روایت های مستقیم و تجربی از جنگ
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
طی دو قرن اخیر«رمان» به یکی از مهمترین انواع ادبی تبدیل شده و درقالب داستان بلند روایتگر حوادث و مناسبات اجتماعی زمانه و محیطی خاص نیز بوده است. آثار تولید شده در این نوع ادبی، علاوه بر ترسیم احوال شخصی – عاطفی، تصویرگر اوضاع اجتماعی و معرف هنجارهای فرهنگی مردمان یک سرزمین در دورههای مختلف است. رمان در بدو پیدایش به شرح احوال قهرمانان اسطورهای اختصاص یافته و در فرهنگ ایرانی نیز با داستانهای عیاری همراه شده است.
از این جهت دور از انتظار نبود با آغاز جنگ تحمیلی و شکلگیری حماسههای مقاومت از این قالب ادبی برای معرفی سلحشوریهای فرزندان ایران زمین بهره گرفته شده و آثار درخشانی خلق شود؛ چنین نیز شد واز همان ماههای اول تجاوز دشمن به خاک کشورمان، داستان و رمان جنگ به لیست انواع ادبی افزوده شده و آثار ماندگاری تولید شد. در سالهای اخیر اما این نوع ادبی با رکود محسوسی مواجه شده که موجب دلمشغولی علاقهمندان به این حوزه شده است. «ایران» برخی از این دلمشغولیها را ضمن گفتوگو با مهدی کاموس نویسنده و پژوهشگر ادبیات جهت دستیابی به چرایی و راهیابی برای برون رفت، در میان گذاشته است که حاصل آن پیش رویتان قرار دارد.
درتبیین چیستی «رمان جنگ» از چه مولفههایی می توان نام برد
رمان جنگ، رمانی است که به کنشهای انسان درگیر و غوطه ور در هرگونه منازعه نظامی، خشونت بار و خونریز میپردازد. در تعریف رمان جنگ، تلقی از رمان تعیینکننده است. یعنی ما اگر درباره خود تعریف رمان در ابتدا تکلیفمان را روشن کنیم بعد رمان جنگ و بعد رمان ضد جنگ برای ما مشخص و روشن میشود. به هرحال، رمان در ایران وارداتی است و با ترجمه متولد شد و نویسندگان ایرانی هم در نوشتن رمان به فرهنگ و زبان مبدأ نگاه کردند. شاید کمی افراطی به نظر برسد اما با یک توسعه معنایی، میشود گفت؛ خلق رمان در ایران نیز نوعی ترجمه محسوب میشود. یعنی اگر خواستیم رمان عاشقانه بنویسیم نگاه کردیم رمان عاشقانه در غرب چگونه نوشته شده است. وقتی خواستیم رمان جنگ هم بنویسیم به غرب نگاه کردیم حالا یک دورهای و یک عدهای به رئالیسم سوسیالیستی و عده دیگر و در دورهای دیگر به رئالیسم مدرنیستی توجه کردهاند.
اما در این نگاه که شاید گریزناپذیر هم بوده، به فلسفه رمان کمتر توجه شده است. فلسفه رمان در درجه اول «انسان گرایی» است. یعنی رمان به انسان غوطه ور در دنیا میپردازد؛ و این انسان در این دنیا کنشهای مختلف و متضادی دارد. به طور کلی رمان، به کنشهای انسانی یک فرد در برخورد با ساختارهای جامعه مانند خانواده، دین، اقتصاد یا سیاست میپردازد. با توجه به این نکته اگر بخواهیم به سمت تعریف رمان جنگ برویم، رمان جنگ رمان انسان غوطه ور در جنگ است همانطور که رمان عاشقانه یعنی داستان انسان غوطه ور در عشق و رمان خانوادگی یعنی رمان انسان غوطه ور در خانواده بهعنوان یک نهاد و ساختار مهم در جامعه.
از نظر من، رمان جنگ، رمانی است که در میان آتش، خون و ویرانیهای برخاسته از طبیعت خشن انسانها به تقدیر و تقدیس انسانی قهرمان و مبارز میپردازد که در راستای نجات و حفظ دیگران یا آرمانی مانند دین، وطن، خانواده، آزادی، عدالت و حتی حزب؛ شجاعت، ایثار و فداکاری میکند. یعنی در کنار روایت مصیبتها و ویرانیها به هر حال ما با یکسری انسان پیروز و قهرمان رو به رو هستیم که مورد تشویق و تقدیر راوی قرار میگیرند و خواننده نسبت به او، نگاه مثبتی مییابد.
یکی از مسائل اساسی رمان دفاع مقدس در ایران هم عدم توجه به فلسفه رمان است و اینکه ما با انسان کنشمند در برابر منازعه خشونت بار روبهرو نیستیم بلکه ما بیشتر با روایت تاریخی یا با روایت کلی از یک پیروزی یا شکست در جنگ روبهرو هستیم.
آیا تقسیمبندی رمان جنگ و ضد جنگ دستهبندی درستی است و میتوان اثری را رمان ضد جنگ نامید؟
من درباره جنگ عراق با ایران، به ادبیات و رمان دفاع مقدس در کنار رمان جنگ معتقدم نه به ادبیات ضد جنگ. اما فارغ از این دیدگاه، ادبیات ضد جنگ در رده بندیهای جهانی وجود دارد و ناشران و منتقدان آثاری را در این طیف ردهبندی میکنند. در این تقسیم بندی، رمان ضد جنگ، رمان هایی هستند که در آنها بهطور کلی انسانها در جنگ مفلوکاند و انسان در کنش با این جنگ چه پیروز بشود و چه شکست بخورد باز مفلوک و وحشت زده است و حال و آینده خودش را از دست داده است. و به این شعارها توجه دارند که در جنگ پیروزی وجود ندارد، در جنگ اخلاق از بین میرود در جنگ انسان و طبیعت انسان از بین میرود. مانند در انتهای شب فردیناند سلین، در جبهه غرب خبری نیست اریش ماریا رمارک، سلاخخانه شماره ۵ ونه گات حتی در رمانهای طنز ضد جنگ هم این فلاکت انسان را به تلخی میبینیم مثل رمان کچ ۲۲ یا رمان شوایک سرباز ساده دل.
اما در رمان دفاع مقدس با انسان غوطهور در امر قدسی و دفاع حق در برابر باطل روبهروییم. انسان رمان دفاع مقدس از پیچ و خم تاریخ اسلام و تشیع آمده و با انسان انقلاب اسلامی متولد شده است. واقعیت امر این است که انسان دفاع مقدس خودش را به یک پیشینه تاریخی جهانی متصل میکند، خودش را وصل میکند به یک پیشینه تاریخی ۱۴۰۰ساله و انسان ۲۵۰ ساله! رمان دفاع مقدس رمانی است که فلسفه او انسان غوطه ور در تاریخ مبارزه حق و باطل در سایه ولایت اهل بیت علیهم السلام اجمعین و متجلی در انسان انقلاب اسلامی است.
این انسان دفاع مقدس از آن پیچ و خم تاریخی آمده، تجلی اش در انسان انقلاب اسلامی و در جبههها، خاکریزهای فکه، شلمچه، ارتفاعات بازی دراز، تپه قندی، پایگاه دوکوهه، بسیج عمومی، جهاد سازندگی، خانوادههای شهدا، جانبازان و رزمندگان است.
انسان انقلاب اسلامی، انسانی است که با بازتعریف دین در چارچوب فقه سیاسی امام خمینی(ره)، طاغوت را بهعنوان هر آنچه که غیرخدایی است از تفکرات سوسیالیستی، لیبرالیستی و ناسیونالیستی در عرصههای ملی و بینالمللی به همراه وجوه فرهنگی و تمدنی شرق و غرب نفی کرد.
از اینرو، رمانها درباره جنگ عراق با ایران، یا رمان دفاع مقدساند یا رمان جنگ که تناسبی با انسان ایرانی زیسته در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و تاریخ اجتماعی ملت ایران ندارد.
در مقطعی تولید رمان و داستان جنگ رونق خوبی داشت و فراوانی عناوین منتشره در نسبت با سایر حوزهها قابل قبول بود.اما به یک باره تولید داستان و رمان با رکود مواجه شده است.دلیل آن چیست؟
آمار کمی تولید رمان و داستان در حوزه جنگ و دفاع مقدس در دهه نود نسبت به دهه هشتاد و هفتاد بالاتر است اما واقعیت این است که اوج رمانهای جنگ در جهان برخاسته از ادبیات تجربی و حضور مستقیم نویسندگان در جنگها بوده است. همینگوی، سلین، میلر، تولستوی، دوس پاسوس، ونه گات، گراهام گرین و رمارک همگی در جنگ حضور مستقیم داشتهاند. اما نویسندگان حرفهای ما که در دهه ۴۰ و ۵۰ رمان مینوشتند تجربه چندانی از دوران جنگ و جبههها ندارند. اگر احمد محمود و اسماعیل فصیح و چند نفر دیگر را استثنا کنیم نویسندگان مشهور ایران نسبت به جنگ عراق با ایران خاموش بودند و جاماندند و سیاستگذاریهای فرهنگی وقت هم نتوانست آنها را همراه کند. معدود نویسندگان مشهوری هم با تأخیر فازی ۳۰ ساله درباره جنگ نوشتهاند که جای خالی تجربه در آثار آنها مانند حفرهای پیداست. چنانکه میبینیم آثار مشهور دفاع مقدس از نویسندگان حضوریافته در جبههها یا رزمندگانی است که بعداً نویسنده شدند مانند رمانهای احمد دهقان که عموماً برخاسته از تجربههای شخصی در جبهههاست یا آثار محمدرضا بایرامی، حبیب احمدزاده، ابراهیم حسن بیگی، قاسمعلی فراست و دیگران که در جنگ حضور داشتهاند.
یک نکته هم این است که اصولاً واقعیتها در جنگ خودشان را بر فرم تحمیل میکند. یعنی اگر رویدادها در زندگینامهها و خاطرات، واقعی و واقعیت تلقی شوند از آنها استقبال میشود. اما در رمانها اگر واقعیت داستانی ساخته نشود حتی اگر برگرفته از واقعیات جنگ باشد، پسند خواننده نمیشود. از اینرو، نیمه دوم دهه ۸۰ تاکنون حضور مسلط و قدرتمند خاطرهها، زندگینامههای داستانی و غیرداستانی را میبینیم که توانستند به جامعه اینطور بقبولانند که واقعیتهای دوران دفاع مقدس را منتقل میکنند.
سومین مسأله رقابت رمانها با ذهن داستان زده خوانندگان و بالا رفتن پسند و ذوق ادبی جامعه نسبت به رمانهاست. در این سالها، فیلمهای هالیوودی و مجموعههای چندقسمتی با موضوع جنگ و منازعات خشن، همه چیز را در جنگ کلیشه کرده است و ذهن داستان زده خوانند امروزی دیگر به سادگی جذب و راضی نمیشود. البته این اتفاق درباره دفاع مقدس در رمانها و فیلمهای دهه ۶۰ و ۷۰ هم افتاده است و کلیشهها همه چیز را لو دادهاند که به طرز افراطی به سادهسازی مسائل پیچیده مثل امرقدسی و تحول انسان ایرانی زیسته در دوران انقلاب اسلامی، منجر شد.
بههمین خاطر من فکر میکنم بهتر است بگوییم رمانهای دفاع مقدس همچنان تولید میشوند و بعضاً آثار خوبی هم در آنها وجود دارد اما در رقابت با سایر گونهها، با گذشته خودشان و ذهن داستانزده خوانندگان ضعیف شدهاند و کمتر دیده میشوند.
در میان آثار تولید شده کارهای درخشانی در حوزه جنگ وجود دارد اما هیچ یک از آنها به بازار کتاب سایر کشورها راه نیافته است، چرا؟ آیا بومیگرایی و زبان اثر میتواند عامل آن باشد؟
اینکه چرا رمان دفاع مقدس نتوانسته جهانی بشود به همان علت است که رمان ایرانی نتوانسته جهانی شود زیرا، برای جهانی شدن باید جهانی فکر کرد و جهانی اندیشید و بومی نوشت.
نمونههایی مانند خالد حسینی و دیگر نویسندگان افغانستانی، اورهان پاموک و الیف شافاک و قبلاً یاشار کمال و محمود ماکال از نویسندگان ترکیهای یا احلام مستغانمی از الجزایر و اخیراً رمان نویسان عراقی که توانستند جهانی بشوند نشان میدهد که دیگر علت عمر کوتاه رماننویسی در ایران، بهانه مقبولی نیست. علت را باید در نوع نگاه نویسندگان جستوجو کرد. آنها که رمانهایشان جهانی شدند، نگاه جهانی داشتند یعنی توجه به موقعیت خود و رابطه این موقعیت با جهان کردند.
به هر حال ما یک انسان انقلاب اسلامی نتوانستیم در رمانهایمان به دنیا معرفی کنیم. اگر مؤلفههای انسان انقلاب اسلامی در رمانهای ما نباشد که نمیتواند خودش را در جهان مطرح کند. زیرا، شبیه انسانی میشود که در جنگ جهانی اول و دوم جنگیده است. اوج کنشهای این انسان در رمانهای برجسته جهان آمده است و ما در این رقابت حرفی برای گفتن نداریم.
از سوی دیگر، در رمانهای دفاع مقدس عموماً به انسان ایرانی در بافت تاریخ اجتماعی ملت ایران و به امر قدسی توجه زیباشناسانه نشده است. اگر استثنا کنیم رمانهای علی مؤذنی و چند نفر دیگر را، در رمانهای دفاع مقدس امر قدسی تبدیل شد به مسأله کلیشهای و نتوانست خودش را برساند به یک امر فرهنگی!
نکته این است که در ابتدا، رمان دفاع مقدس باید در کشور خودمان تبدیل به یک امر فرهنگی شود؛ بعد این امر فرهنگی توانایی جهانی شدن را پیدا کند. مثلاً به تعزیه یا خط و خوشنویسی در ایران دقت بفرمایید. تعزیه با اینکه در مورد حادثه بسیار خونبار و اشکباری در سال 61 هجری صحبت میکند ولی تبدیل به یک امر فرهنگی شده است که توانسته خودش را به همه دنیا برساند. تعزیه تبدیل شده است به یک امر فرهنگی، امر فرهنگی امری است که تولید معنا میکند و هویت میدهد؛ یعنی، وقتی با دیدن تعزیه یکسری معانی در ما تولید میشود که ما را تزکیه میکند و با تاریخ، امرقدسی و امروزمان پیوند میدهد.
ما در مورد جنگ و دفاع مقدس و حوزه رمان دفاع مقدس، هنوز موفق نشدیم که دفاع مقدس و جنگ را تبدیل به یک امر فرهنگی بکنیم، هنوز جنگ و دفاع مقدس ما تحت تأثیر گفتمانهای تاریخی متضاد قرار دارد. چون پارادایم حاکم بر این گفتمانها، پارادایمهای سیاسی است و پارادایم فرهنگی بر آنها حاکم نشده است.
نسل بعد از جنگ حداقل 30 ساله است، برای تولید داستان و رمان جنگ برای این دسته از مخاطبین چه ملاحظاتی لازم است درنظر آورده شود؟
وقتی بخواهیم برای نسلی که این جنگ را ندیده، نادیدهای را عینی کنیم باید ببینیم چگونه تعزیه و چگونه شعر توانست این حماسه را تا الان حفظ کند و به نمایش بگذارد. چگونه روضهها توانستند این وقایع را عینی و تصویری کنند که وقتی روضه گوش میکنید یا در مجلس روضه هستید اگر چشمهایتان را ببندید و دقت کنید، میبینید که صحنهها جلوی چشم شما تداعی میشوند.چرا این اتفاق افتاده است؟ در درجه اول باید به تاریخ اجتماعی ملت ایران توجه کرد، سپس انسان ایرانی و امر قدسی!
علت ماندگاری عاشورا در تعزیه و شعر این است که این هنر و ادبیات توانستهاند اسطوره بسازند، توانستهاند عاطفه را درگیر کنند، توانستهاند آن صحنههای خشونتبار را حتی زیبا جلوه دهند ولی در رمانهای دفاعمقدس اسطورهسازی نشده است، انگار خواسته باشند همه رزمندگان اسطوره باشند و این شدنی نیست و آن بعد عاطفی دفاع مقدس در زمان جنگ نمایش
داده نشده.
تولید اثر از سوی نسل جنگ برای نسل بعد از جنگ ممکن است با مشکل زبان مواجه باشد. همچنین تولید نسل بعد از جنگ برای همنسلان خود نیز ممکن است با مشکل انتقال مفاهیم روبهرو شود. برای عبور از این مشکل چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
شما فرمودید زبان! من میخواهم بگویم مگر زبان تعزیه زبان امروز است؟ زبان امروز نیست ولی مردم میایستند و گوش میکنند، گریه میکنند و اشک میریزند. همه دنیا هم دنبال این نسخهها هستند و این نسخهها را میخوانند و در دانشگاههای دنیا تدریس میشود. به نظر من، زبان ادبیات دفاع مقدس هر چقدر به سمت امر قدسی و به سمت زبان ادبیات معنوی حرکت بکند میتواند ارتباط بهتری با نسلها بگیرد.
البته، من بحث زبان را مهم و کلان میبینم. ما در رمانهای دفاع مقدسی که امروز میخواهیم بنویسیم باید به این دقت کنیم که با هر زبان و با هر نثری که بنویسیم باید نگاه ما به زبان بهعنوان فرهنگ حاکم بر رمانهای دفاع مقدس و برخاسته از انسان دفاع مقدس و انسان ایرانی باشد که در یک دوره تاریخی توانسته است در این چندصد سال اخیر یک وجب از خاک این کشور را ندهد و امنیت ملی را تضمین کند و هویت ملی بسازد. به هر حال جنگ عراق با ایران بهعنوان آخرین جنگ طولانی در دنیا، بیتردید ظرفیت این را دارد که بتواند با نسلهای مختلف ارتباط برقرار کند؛ مشروط به اینکه بتواند امر فرهنگی شود.
نیم نگاه
ما در مورد جنگ و دفاع مقدس و حوزه رمان دفاع مقدس، هنوز موفق نشدیم که دفاع مقدس و جنگ را تبدیل به یک امر فرهنگی بکنیم، هنوز جنگ و دفاع مقدس ما تحت تأثیر گفتمانهای تاریخی متضاد قرار دارد. چون پارادایم حاکم بر این گفتمانها، پارادایمهای سیاسی است و پارادایم فرهنگی بر آنها حاکم نشده است
محمد حنیف
پژوهشگر ومنتقد ادبی
برخی صاحبنظران حوزه ادبیات داستانی، تقسیمبندی رمان را جایز نمیدانند، بعضی نیز دستهبندی آن را عامل سهولت مطالعه رمان میشمارند. در نظرگاه دسته دوم، رمان براساس موضوع، مخاطب، تجربه زیستی خواننده، روش برخورد با عناصر داستانی و مسأله انسان داستانی تعریف و تقسیمبندی میشود. از این منظر، رمان جنگ که میتواند کلاسیک، مدرن و پستمدرن... باشد؛ زیر گونه ادبیات داستانی سیاسی بهشمار میرود. رمان سیاسی گاه با رمان تبلیغی اشتباه گرفته میشود. به همین دلیل اغلب فرهنگهای ادبیات داستانی فارسیزبان از داستان سیاسی و خویشاوند آن یعنی رمان جنگ یاد نکردهاند اما بسیاری از پژوهندگان غیرایرانی، از جمله نویسنده کتاب پلیتیکال نوول، بر داستان سیاسی بهعنوان گونه شناختهشده داستانی تأکید کردهاند و داستان جنگی را نوعی از داستان سیاسی دانستهاند. با این تعریف، هرگاه عامل اصلی محرکه روابط شخصیتهای داستانی و گروههای اجتماعی، کشمکشهای تاریخی یا طبیعی و مسائل سیاسی مثل جنگ و مناقشههای منطقهای باشد و تأثیرگذاری سیاست بر حادثههای داستانی و درونمایه اصلی آن غیرقابل انکار بهنظر برسد، در آن صورت، داستان سیاسی خلق شده است. در این نگاه معمولاً بنمایه اصلی داستان سیاسی به روابط میان دولتها و ملتها یا دولتها با یکدیگر میپردازد و نظامهای حکومتی، گروههای مبارز سیاسی و چریکی، رقابتهای حزبی، هواداری یا انتقادهای تند از جریانات سیاسی، انقلابی، جنگهای داخلی، جنگهای بین دولتها و... در این راستا قرار میگیرند.
مهمترین زیرگونههای رمان سیاسی عبارتند از: آثاری درباره مفهوم قدرت و سیاست و حکومت، همچون کوری ژوزه ساراماگو؛ آثاری که از طریق رمز و نماد به نقد نظامهای سیاسی حاکم میپردازند، چون قلعه حیوانات جورج اورول؛ رمانهایی که بهصورت واقعگرایانه به نقد نظامهای سیاسی اقدام میکنند؛ همچون شوخی میلان کوندرا؛ آثاری درباره جدال گروههای داخلی با حکومت حاکم، همچون رمان گفتوگو در کاتدرال ماریو بارگاس یوسا؛ رمانهایی که از طریق پرداختن به مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، با نظام حاکم ستیز میکنند، همچون خوشههای خشم جان اشتاین بک، آثاری با موضوع درگیری گروهها و سازمانهای سیاسی با قوای اشغالگر خارجی، همچون خرمگس لیلیان وینیچ؛ و آثاری که به درگیری میان دولتهای مختلف میپردازند؛ همچون جنگ و صلح تولستوی. مراد از رمان جنگ، دو دسته آخر از رمان سیاسی است. در این تعریف بعضی آثار نیز که جنگ در حاشیه حوادث داستانی آنها قرار دارد، اما عامل مؤثر در تغییر مسیر حوادث و هویت شخصیتهای داستانیاست، در زمره رمانهای جنگی قرار میگیرند. از آن جمله است: رمانهای شب دنیا از کامران پارسینژاد، ریشه در اعماق ابراهیم حسنبیگی، هستی فرهاد حسنزاده، دختر لوتی شهریار عباسی، آواز بلند علیاصغر عزتی پاک، آخرین انار دنیا نوشته بختیار علی، کودکی از جان ماکسول کوئتسی و هرس نسیم مرعشی.
در فاصله بیش از دو قرن از خلق دن کیشوت تا اولین رمانواره ایرانی یعنی ستارگان فریبخورده فتحعلی آخوندزاده در اواخر دوره ناصرالدینشاه قاجار، آثار روایی مکتوب برجسته فارسی نیز با محوریت جنگهای فرقهای و مذهبی ملل و گاه بر سر رقابتهای عشقی مکتوب شده که از آن جمله است: اسکندرنامه منوچهرخان حکیم، هزار و یک روز منسوب به روزبه اصفهانی، شاهزاده شیرویه و حسین کرد شبستری هر دو از کاتبانی نامعلوم و جملگی از آثار دوره صفوی، فلکنازنامه تسکین شیرازی دوره زندیه، امیرارسلان نامدار روایت نقیبالممالک و کتابت فخرالدوله دختر ناصرالدین. در این میان حسین کرد شبستری را که آشکارا به نبردهای میان ایرانیان صفوی از یکسو و ازبکها و عثمانیها از سوی دیگر میپردازد، میتوان در ریشهیابی تاریخی جنگ ایران و عراق و ادبیات داستانی دفاع مقدس بررسی کرد.
تأثیر جنگ در اولین جریانهای ادبیات داستانی اواخر دوره قاجاریه و پهلوی اول نیز مشهود است. چنانچه از میان جریانهای اصلاحطلبی، ظلمستیزی، مقابله با استبداد و شناسایی حقوق شهروندی (آخوندزاده، طالبوف و مراغهای و اعتمادالسلطنه) و جریان باستانگرایانه (محمدباقر میرزا خسروی، موسی نثری، میرزا حسنخان بدیع)، جریان دوم را میتوان بهعنوان پایههای رمان جنگ در رماننویسی ایران بررسی کرد. از این منظر نخستین رمان تاریخی ایران، یعنی شمس و طغرای محمد باقر میرزا خسروی 1287 ه ش / 1289 اولین رمان جنگ در ایران محسوب میشود.
در خاتمه باید گفت که رمان جنگ با همه فراز و فرودهایش جایگاه محکمی در ادبیات داستانی ایران و جهان دارد. شاید یکی از مهمترین دلایل آن این باشد که شخصیت در بحران نمود آشکارتری پیدا میکند. جنگ بویژه در موقعیت حمله دشمن خارجی، زمینه مناسبی برای انواع کشمکشهای داستانی و بروز ابعاد مختلف شخصیت داستانی فراهم میکند. یکی از مهمترین رمانهای این گونه ادبی، یعنی جنگ و صلح لئو تولستوی حکایتگر مقاومت مردم مسکو در مقابل لشکر ناپلئون است. در روسیه نویسندگان دیگری از جنگ نوشتهاند که از آن جملهاند: لامانوسوف، پوشکین، گوگول شولوخف، سولژنتسین و یوگنی چیریکوف. (بیشتر از این در مجموعه دو جلدی مقولهها و مقالههای محمدقاسم فروغی جهرمی آمده است.) البته گاه نیز جنگهای داخلی اساس یک رمان جنگی یا ضدجنگی قرار میگیرد، چنانچه استفن کرین در رمان نشان سرخ شجاعت جنگ داخلی امریکا را بهانه نوشتن رمانی ضد جنگ قرار داده است.
همانگونه که اشاره شد، در اغلب رمانهایی که بویژه در سالهای پس از تصادمات بزرگ نگاشته شدهاند، وجه حماسی جنگ کم رنگتر از عوارض آن است. از آن جمله است ادبیات داستانی ضد جنگ ملهم از جنگ جهانی اول در آثار نویسندگانی چون جان دوس پاسوس (سه سرباز)، اریش ماریا ریمارک (در جبهه غرب خبری نیست)، ارنست همینگوی (وداع با اسلحه) و.... داستانهای ضد جنگ با موضوع جنگ جهانی دوم در آثار افرادی چون کورت وانهگات (سلاخخانه شماره پنج)؛ نورمن میلر (برهنگان و مردگان)، جوزف هلر (کج 22)، توماس پینچن (رنگین کمان جاذبه)، جیمز جونز (از اینجا تا ابدیت)، گونتر گراس (طبل حلبی) و...ادبیات داستانی ضد جنگ مربوط به جنگ ویتنام در آثار نویسندگانی چون دالتون ترومبو (جانی تفنگش را برداشت) و...ادبیات داستانی پسایازده سپتامبر نیز در آثار نویسندگانی چون دُن دِلیلو (به خاک افتاده)، کلِر مسعود (بچههای امپراطور) و خالد حسینی (بادبادکباز).
اولین داستان کوتاه جنگ در ایران نیز اثری است با نام وقتی که دود جنگ در آسمان دهکده دیده شد، نوشته قاضی ربیحاوی. در حوزه رمان جنگ ایران نیز اگر رمانهای تاریخی که بدان اشاره شد و از جمله حکایت سلسله پشت کمانان (1360) نوشته رضا جولایی که به جنگهای ایران و روس پرداخته، نادیده گرفته شود، زمین سوخته (1361) احمد محمود را باید اولین رمان جنگی ایران دانست. پس از وی نیز نخلهای بیسر قاسمعلی فراست قرار دارد.