ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش «ایران» از وضعیت معیشتی رانندگان تاکسی در بحبوحه کرونا و افزایش ترس ابتلا به بیماری در میان آنان:
دخل و خرج رانندگان در روزهای کرونایی
حمیده امینی فرد
خبرنگار
آمار فوتیهای روزانه کرونا همچنان سه رقمی است، خیلیها مثل رانندههای تاکسی که تا چند هفته پیش تنها نگرانیشان دخل و خرج و هزینههای زندگیشان بود و از نبود مسافر گلایه داشتند، حالا عمده هم و غمشان ابتلا به کرونا شده است، ترسی که وادارشان کرده ساعت کاری اغلبشان کمتر شود، چرا که هم دیده و هم شنیدهاند رانندهای که تنها سرمایهاش را برای زنده ماندن هزینه کرده اما در نهایت راهی بهشت زهرا شده است. برخیها هم البته همچنان لجبازند و مشکلات اقتصادی را بهانهای کردهاند تا بدون ماسک در خیابانها رانندگی کنند! در چند ماه اخیر برخی رانندهها به علت بیرونقی و کسادی بازار مسافر، به فروش تاکسی خود روی آوردهاند، چرا که به علت افزایش هزینههای زندگی و بویژه اجارهخانهها چاره دیگری نداشتهاند، اما نگرانی اغلب آنها حالا موج ترسناک فوتیهای کرونایی است، بویژه آنکه آنها در ساعات طولانی روز با مسافران در ارتباطند و همین ریسک ابتلا را افزایش داده است؛ هرچند با وجود الزام به استفاده از ماسک برخی رانندهها و مسافران همچنان این قانون را جدی نمیگیرند.
آقای زاهدی 68 ساله، 20 سال است که راننده آژانسی در شرق تهران است. گلایهاش این است که چرا درباره همه رانندهها حرف زده میشود، اما به آژانسها بعد از کرونا توجه نشده. خودش میگوید که با وجود افزایش کرایههای حمل و نقل، اما نرخ آژانسها از سال گذشته تا کنون ثابت مانده و هیچ افزایش نرخی هم صورت نگرفته است. «تا به الآن به جز همان سه بار واریزی یکبار 175 هزار و دوبار هم 210 هزارتومان، هیچ مبلغی به عنوان کمک هزینه بنزین به حساب ما واریز نشده است. اما شما در نظر بگیرید، من اگر مسافری را از شرق تهران به فرودگاه مهرآباد ببرم، حدوداً 70 هزار تومان کرایه میگیرم که فقط 15 تا 20 درصد آن را به آژانس کمیسیون میدهم، حدوداً 12 لیتر هم میسوزانم که میشود در حدود 36 هزار تومان، وقتی هم بر میگردم، راه طولانی است و آنقدر خسته میشوم که مجبورم استراحت کنم و مسافر برگشت هم که نمیتوانم بزنم. خب در نهایت برای من چقدر باقی میماند؟»
او با بیان اینکه صاحبخانهاش 40 میلیون تومان پول پیش خانه را بالا برده است و لطف کرده که اجاره را افزایش نداده، میگوید: «سمندم را برای فروش گذاشتهام. حدوداً 40- 50 میلیون دستم را میگیرد. چارهای ندارم یا باید در خیابان بخوابم یا فعلاً کار نداشته باشم یا روی ماشین دیگری کار کنم. حق انتخاب زیادی ندارم. ماشینم فرسوده است و با اینکه پلاک آزاد است و تنها آرم آژانس دارد، اما همین حدودها قیمتگذاری شده است.» زاهدی نه بیمه دارد و نه شغل دیگری، تنها عایدیاش از همین کار آژانس است. حالا آنقدر مسافر کم شده که برایش ماهی حدوداً یک و نیم میلیون خالص میماند، قبلترها ماهیانه تا 4میلیون تومان هم درآمد داشته: «هزینه خرید ماسک و مواد ضدعفونی هم کمرمان را شکسته. صبحها از مترو چند بسته ماسک میخرم تا یک ماه هم استفاده میکنم، میدانم بهداشتی نیست اما چارهای ندارم، اتحادیه حتی یکبار هم به ما مواد شوینده یا ماسک نداده است.»
آقای مهدوی هم راننده دیگری است که از هزینه بالای لوازم تاکسی گلایه دارد. او میگوید: «کرونا هم تمام شود، زندگی ما عوض نمیشود. صفحه کلاچ 2 میلیون تومان شده است، یک شانه تخم مرغ را باید 20 هزار تومان بخری! من راننده تاکسی مگر چقدر درآمد دارم؟ مسافر ترجیح میدهد این روزها کمتر تاکسی شخصی سوار شود، سوار هم شوند، دوتا سرفه کند، تن و بدنمان میلرزد. کم همکارانمان فوت نکردهاند. 15 سال است رانندهام، تا به حال وضعیتی شبیه کرونا ندیده بودم. یک زمانی نمیدانستیم چطور مسافر را از خیابانها جمع کنیم. همسرم بیماری قلبی دارد. نمیتوانم در روز زیاد کار کنم. از آن طرف قانون گذاشتهاند، صندلی عقب تاکسی 2 نفر بنشیند.خب تا کجا من راننده باید از جیب بدهم؟ بالاخره یکجا مجبورم از جان مسافرانم بزنم. کرایه هم هرچقدر بالا برود باور کنید با این نرخ تورم چیزی برای ما نمیماند، کافی است بخواهی دو حلقه لاستیک جدید بیندازی، دادت هوا میرود.»
ترس از هزینه های بیماری
آقای چگینی، راننده 34 ساله یک تاکسی اینترنتی است. کرج زندگی میکند و با صراحت میگوید که از اسفند ماه به بعد درآمدش 50 درصد کاهش داشته: «ماهی برایم خیلی بماند 2 و نیم میلیون تومان بیشتر نیست. از ترس بچههایم زیاد نمیتوانم کار کنم. میترسم مبتلا شوم، بیمه هم که ندارم. فقط برای یک تست باید همانقدر بدهی. کارت به بیمارستان و دوا و دارو بکشد که بیچارهای. همکارم حدوداً 30 میلیون تومان پول بیمارستان داد آخر هم فوت کرد. این حرفها الآن ترس ما را زیاد کرده، مخصوصاً اینکه آمار فوتیها هم پایین نمیآید. قبل از عید کار ساختمانی هم میکردم، اما الآن تعطیل شده، چند جا برای لکهگیری میروم وگرنه از پس اجاره خانه بر نمیآیم.»
ماسکها را از ترس بازرسها میزنند!
خانم کرم نژادی هم در یک تاکسی اینترنتی کار میکند. از گلایه مسافران برای افزایش کرایهها خبر دارد، اما میگوید که حدوداً 15 درصد نرخها تغییر کرده که پول کمیسیون هم در همین حدودهاست و چیزی از این افزایش نرخ ته جیبشان نمیماند: «حتی یک ریال هم کمک معیشتی نگرفتهام. ماسک و مواد ضد عفونی را هم شخصاً میخریم که همین بار هزینهها را بالا برده؛ مخصوصاً وقتی میدانید کرونا حالا حالا هست، خب با وجود این همه اتحادیه و سازمان چرا برای این روزهای ما فکری نمیشود؟ رانندهای داشتهایم که کرونا داشته فکر کرده علائم سرماخوردگی است، پول آزمایش نداشته و همین مسأله چندین مسافر را درگیر کرده است. اصلاً خیلیها از ترس هزینهها، مریض هم که میشوند میگویند سرما خوردهایم، زود خوب میشویم، اما خانواده خودشان را هم درگیر میکنند. ماسکها که الآن نمایشی شده، از ترس تذکر بازرسها میزنند، به خاطر گرامی هوا و عرق کردن هی میاندازند روی داشبورد و دوباره میزنند.»
سهمیه بنزین فقط برای سه روز است
آقای نامنی 17 سال است که راننده آژانسی در مرکز شهر است. از اوایل اسفند دخل و خرجش حسابی بههم ریخته، میگوید به زور خودش را تا اینجای سال رسانده است. از ساعت 8 صبح تا 10 شب سرپاست، اما نهایتاً 5 سرویس برایش میماند که میشود حدوداً روزی 100 تا 120 هزار تومان! درحالی که قبل از عید، روزی 250 هزار به بالا کار میکرده است. 45 هزار تومان پول کمیسیون میدهد و هزینه بنزین را هم سرشکن کنیم برایش 40-50 هزار تومان بیشتر نمیماند. میگوید دو داماد و سه نوه دارد و خجالت میکشد که 4-5 ماه است روی گوشت را ندیده و حتی نتوانسته جلوی بچههایش آبروداری کند: «شرمنده خانوادهام هستم، با پول کمک معیشتی و یارانه هم اجاره خانهام را میدهم. شکر خدا صاحبخانهام پول اجاره را زیاد نکرده، اما همه فکرم این است که اگر فردا کرونا بگیرم و خانهنشین شوم چه کسی میخواهد خرج خانه را درآورد؟ پس مجبورم سرکار بروم. مردم نفسشان از جای گرم بالا میآید میگویند چرا همه جا را باز کردید خب امثال من چه میشوند؟ نه بیمه هستیم و نه از جای دیگری حقوق ثابت میگیریم. در نهایت اگر مریض شوم مجبورم همین پرایدم را بفروشم مثل خیلی از همکاران دیگرم که مجبور شدند و الآن بیکارند! سهمیه بنزین هم که نهایتاً 3 روز ما را جواب میدهد.»
رانندگان تاکسی این روزها دل پر دردی دارند با مسافران هم که صحبت میکنید از نرخ کرایهها و کمبود تاکسیها گلایه میکنند، اما هر دو در یک ترس مشترک هستند و آن ابتلا به کروناست! ماسک همچنان تنها راهکار کمهزینه و در دسترس توصیه میشود.
ویروس تاجدار، قدرتطلب و مدیریتپذیر
دکتر حسین کرمانپور
رئیس مرکز روابط عمومی سازمان نظام پزشکی
ویروس کرونا معروف به ویروس تاجدار از جمله سنگینترین ویروسهای گروه خود، گرد و اندازه آن وقتی قابل درک است که یک میلیمتر را به یک میلیون قسمت تقسیم کنیم. آن وقت یکی از این قسمتها شاید به اندازه یک ویروس کرونا شود. پس در این اندازه:
• با چشم دیده نمیشود
• از هر منفذی رفت و آمد میکند
• جابهجایی آن در فضا چندان مشکل نیست.
ذرات معلق در هوا موسوم به گرد و خاک، میلیونها برابر بزرگتر از ویروس کرونا هستند اما به همان اندازه سبک و قابل جابهجایی! مثل تفاوت تکهای غبار و تکهای به همان اندازه شن. غبار در هوا معلق میماند اما شن پس از میزانی از شناوری جایی مینشیند تا با جارویی رفته شود! ویروس کرونا هرچند بسیار کوچک است اما پس از مدت زمانی کوتاه گوشهای آرام میگیرد و دیگر در هوا غلطان نمیماند اگر چه این استعداد را دارد که با عطسه و کوران هوا از جایی به جای دیگر منتقل شود. این ویروس شدیداً به لخت شدن و برداشته شدن پوشش پروتئینی خود حساس و نابودشونده است. به محض آنکه لباس پروتئینی ویروس توسط مواد شوینده از جمله وایتکس یا الکل و حتی آب و صابون برداشته شود، کرونا پادشاهی بیتاج و قدرت میشود که دیگر حتی سربازش هم فرمانی از او نمیپذیرد. ویروس اما زمانی که تاج و تخت و لباس خود را حفظ کرده است بشدت قدرتطلب، هجومی و تشنه حکومت بر بدن موجود زنده بویژه اشرف مخلوقات است. ویروس به خودی خود زنده نیست اما مادامی که با قدرت لباس پروتئینی خود به داخل سلول زنده راه یابد فرماندهی برج و باروی سلول را به دست گرفته تکثیر میشود و فرزندان خود را به همه جای بدن میفرستد و هر فرزند هزاران و میلیونها فرزند چون خود، ناخلف و غارتگر تولید میکند.
داستان ویروس تاجدار یا کرونا به همین سادگی است. اگر خودمان دستکاری نکنیم به آرامی گوشهای سقوط میکند و رفته رفته لباسش مندرس و نابود میشود اما ما انسانها کارهایی میکنیم که او را برای حکومت به وجد میآورد. من اینجا در این مختصر دو بخش ساده را توضیح میدهم تا همه نیک دریابیم چه کردیم که ویروسی که اواسط خرداد میرفت تا در محاصره کادر درمان درآید در تابستان سر از جمعهای خانوادگی درآورد و نه یک نفر و دو نفر که امروز خانوادهها و دورهمیها را هدف قرار داده و مرگ و میری بیش از روزانه 200 نفر را به کام بیرحمی خود میکشاند.
ویروس کرونا با تعطیلی نوروز، نشاط بهاری و همدلی سال نو از لای دستها، روی لباسها و پرسه زدن در هوا به زمین نشست اما در تابستان به یاری تجمعات فراوان، رفت و آمدهای بیجهت و البته گرمی هوا، برداشتن ماسکها و دور شدن از فضای ضدعفونی مرسوم و شستوشوی دست، دوباره فرصت را غنیمت شمرد و بدن ایرانیان را زیستگاه مناسبتتری دید. این ویروس بشدت قدرتطلب و هجومی است. کافی است خودش را به داخل مجرای تنفسی یا خون برساند.
از دیگر سو به بهترین وجه هم مدیریت میشود. کافی است تجمعات را قطع، دورهمیها را حذف، لمس سطوح مشکوک را محدود، شستوشوی دست ها با آب و صابون یا الکل را در اولویت و از پراکنده شدن ذرات تنفسی به بیرون با زدن سادهترین ماسکها جلوگیری کنیم. این کارها چرخه قدرتطلبی تاجدار بیرحم را منقطع و راه را برای مبارزه مناسبتر با آن دسته که برخی از افراد را گرفتار کردهاند هموار میکند. ویروس دیگر جزئی از طبیعت شده است. وقتی تجمعات ، فراوان و بدون کنترل و رعایت بهداشت شود، ویروس فرصت را مغتنم شمرده خیال حکومت یک لحظه آراماش نمیگذارد تا ریه، خون، قلب، کلیهها و یا هرجایی را که بتواند تا ورود به سیستم عصبی و مغر را در تسخیر خود درآورد.
داستان کرونا به همین سادگی است! میبینید که اگر دست به دست هم بدهیم راحت خلع سلاح شده تسلیم میشود و اگر غافل شویم از ریزترین منفذ غفلت ما استفاده کرده و زمانی درمییابیم گرفتار شدیم که بسیاری از قلل سلامت کشور را تسخیر کرده است.
رئیس مرکز روابط عمومی سازمان نظام پزشکی
ویروس کرونا معروف به ویروس تاجدار از جمله سنگینترین ویروسهای گروه خود، گرد و اندازه آن وقتی قابل درک است که یک میلیمتر را به یک میلیون قسمت تقسیم کنیم. آن وقت یکی از این قسمتها شاید به اندازه یک ویروس کرونا شود. پس در این اندازه:
• با چشم دیده نمیشود
• از هر منفذی رفت و آمد میکند
• جابهجایی آن در فضا چندان مشکل نیست.
ذرات معلق در هوا موسوم به گرد و خاک، میلیونها برابر بزرگتر از ویروس کرونا هستند اما به همان اندازه سبک و قابل جابهجایی! مثل تفاوت تکهای غبار و تکهای به همان اندازه شن. غبار در هوا معلق میماند اما شن پس از میزانی از شناوری جایی مینشیند تا با جارویی رفته شود! ویروس کرونا هرچند بسیار کوچک است اما پس از مدت زمانی کوتاه گوشهای آرام میگیرد و دیگر در هوا غلطان نمیماند اگر چه این استعداد را دارد که با عطسه و کوران هوا از جایی به جای دیگر منتقل شود. این ویروس شدیداً به لخت شدن و برداشته شدن پوشش پروتئینی خود حساس و نابودشونده است. به محض آنکه لباس پروتئینی ویروس توسط مواد شوینده از جمله وایتکس یا الکل و حتی آب و صابون برداشته شود، کرونا پادشاهی بیتاج و قدرت میشود که دیگر حتی سربازش هم فرمانی از او نمیپذیرد. ویروس اما زمانی که تاج و تخت و لباس خود را حفظ کرده است بشدت قدرتطلب، هجومی و تشنه حکومت بر بدن موجود زنده بویژه اشرف مخلوقات است. ویروس به خودی خود زنده نیست اما مادامی که با قدرت لباس پروتئینی خود به داخل سلول زنده راه یابد فرماندهی برج و باروی سلول را به دست گرفته تکثیر میشود و فرزندان خود را به همه جای بدن میفرستد و هر فرزند هزاران و میلیونها فرزند چون خود، ناخلف و غارتگر تولید میکند.
داستان ویروس تاجدار یا کرونا به همین سادگی است. اگر خودمان دستکاری نکنیم به آرامی گوشهای سقوط میکند و رفته رفته لباسش مندرس و نابود میشود اما ما انسانها کارهایی میکنیم که او را برای حکومت به وجد میآورد. من اینجا در این مختصر دو بخش ساده را توضیح میدهم تا همه نیک دریابیم چه کردیم که ویروسی که اواسط خرداد میرفت تا در محاصره کادر درمان درآید در تابستان سر از جمعهای خانوادگی درآورد و نه یک نفر و دو نفر که امروز خانوادهها و دورهمیها را هدف قرار داده و مرگ و میری بیش از روزانه 200 نفر را به کام بیرحمی خود میکشاند.
ویروس کرونا با تعطیلی نوروز، نشاط بهاری و همدلی سال نو از لای دستها، روی لباسها و پرسه زدن در هوا به زمین نشست اما در تابستان به یاری تجمعات فراوان، رفت و آمدهای بیجهت و البته گرمی هوا، برداشتن ماسکها و دور شدن از فضای ضدعفونی مرسوم و شستوشوی دست، دوباره فرصت را غنیمت شمرد و بدن ایرانیان را زیستگاه مناسبتتری دید. این ویروس بشدت قدرتطلب و هجومی است. کافی است خودش را به داخل مجرای تنفسی یا خون برساند.
از دیگر سو به بهترین وجه هم مدیریت میشود. کافی است تجمعات را قطع، دورهمیها را حذف، لمس سطوح مشکوک را محدود، شستوشوی دست ها با آب و صابون یا الکل را در اولویت و از پراکنده شدن ذرات تنفسی به بیرون با زدن سادهترین ماسکها جلوگیری کنیم. این کارها چرخه قدرتطلبی تاجدار بیرحم را منقطع و راه را برای مبارزه مناسبتر با آن دسته که برخی از افراد را گرفتار کردهاند هموار میکند. ویروس دیگر جزئی از طبیعت شده است. وقتی تجمعات ، فراوان و بدون کنترل و رعایت بهداشت شود، ویروس فرصت را مغتنم شمرده خیال حکومت یک لحظه آراماش نمیگذارد تا ریه، خون، قلب، کلیهها و یا هرجایی را که بتواند تا ورود به سیستم عصبی و مغر را در تسخیر خود درآورد.
داستان کرونا به همین سادگی است! میبینید که اگر دست به دست هم بدهیم راحت خلع سلاح شده تسلیم میشود و اگر غافل شویم از ریزترین منفذ غفلت ما استفاده کرده و زمانی درمییابیم گرفتار شدیم که بسیاری از قلل سلامت کشور را تسخیر کرده است.
قدم به قدم در مسیر شناخت تدریجی کووید19
نویسنده: ریکاردو هاؤسمن
مترجمان: دامون افضلی- نیما فاتح
ما هنوز تصویر دقیق و کاملی از موفقیتهای متنوع کشورها در کنترل پاندمی نداریم، چیزی که برای طراحی استراتژیهای سلامت و بهداشت عمومی حیاتی است؛ استراتژیهایی که بالقوه تبعات عظیمی دارند. البته دانش صرفاً با صورتبندی فرضیههای محتمل [روایتهای موفقیتهای کشورها] پیشرفت نمیکند. قطعیت مثل رنگینکمان است: شگفتانگیز ولی نسبتاً نادر. بیشتر مواقع میدانیم که نمیدانیم. احتمال دارد این [ناآگاهی] را از طریق حرفزدن با کسانی جبران کنیم که ممکن است آنچه را میخواهیم بدانیم میدانند. ولی چطور میدانیم که آنها میدانند؟ اگر نمیتوانیم پیببریم آیا آنها واقعاً میدانند یا نه، چارهای جز اعتمادکردن به آنها نخواهیم داشت. بهلحاظ تاریخی ما اعتمادمان را بر پایه علم، تجربه یا الهام الهی بنا کردهایم. ولی اگر دانشی که در طلب آنهستیم وجود نداشته باشد چه؟ و حتی [بدتر]اگر علم بداند فاقد دانشی است که از آن طلب میکنیم چه؟ این موقعیتی است که هماکنون کووید19 و SARS-CoV-2 (ویروس بهوجود آورندهاش) ما را در آن قرار داده است. دانش ما درباره این کروناویروس جدید بسرعت در حال افزایش است ولی اصلاً کافی نیست. هنوز چیزهای زیادی درباره درمان مبتلایان به این بیماری مانده که یاد بگیریم؛ معلوم است که چیزهای خیلی کمتری درباره ساختن یک واکسن مؤثر میدانیم. ما حتی نمیدانیم چطور این پاندمی را بهشکل مطمئن از طریق تمهیدات مبتنی بر فاصلهگذاری اجتماعی مهار کنیم. البته بعضی کشورها در کاهش شمار مبتلایان و قربانیانِ پیکهای هولناک کوویدـ19 فوقالعاده موفق بودهاند. چهار کشوری که تاکنون بیشترین شمار مرگومیر در هر 1 میلیون نفر طی یک هفته را ثبت کردهاند بلژیک، اسپانیا، فرانسه و ایرلند هستند. حالا موارد جدید ابتلا در این کشورها نسبت به پیکهای خاصِ هر کشور تا بیش از 95.5 درصد کاهش یافته است (در ایرلند تا 99.1 درصد)؛ این نشان میدهد محدودیتهای برقرارشده در این کشورها واقعاً مؤثر واقع شده است.با این همه، کشورهایی که در منع ترددها قانون سختگیرانه ای وضع کرده بودند (مدرسه بلاواتنیک دانشگاه آکسفورد میزان شدت محدودیتهای هر کشور را میسنجد) و رفت و آمدها را بیشتر کاهش داده بودند (آنطور که گوگل اندازهگیری کرده است) و بدین طریق از پیکهای مرگبار اولیه بیماری جلوگیری کردند، [حالا] شاهد تداوم افزایش تصاعدی موارد ابتلا هستند. این کشورها عبارتند از: هند، شیلی، پرو، کلمبیا، السالوادور، کویت، آفریقای جنوبی و عربستان سعودی. گروه دیگر کشورهایی هستند نظیر آلبانی پس از آنکه دولتها محدودیتهای ترددی موفقیتآمیزشان را برچیدند، حالا شاهد رشد انفجاری [موارد جدید ابتلا] هستند. بزودی انبوهی از فرضیهها (از فرضیههای پیشپاافتاده گرفته تا پرخطر و پیچیده) در توضیح این تفاوتها ارائه خواهد شد. تردیدی نیست که شناسایی بهترین روشها و تبیینها از درجات مختلف موفقیت کشورها در مهار این پاندمی کاری است که ارزش فوقالعادهاش هنگام طراحی استراتژیهای سلامت و بهداشت همگانی آشکار میشود. استراتژیهایی که بالقوه تبعات عظیمی دارند. مثلاً، خانوارهای بزرگ ممکن است انتقال میان خانوادهای ویروس را تسهیل کنند؛ یا نبود یخچال در برخی کشورها احتمالاً مردم را مجبور میکند که اغلب اوقات برای خرید به بازار بروند. عدمدسترسی به آب جاری چه بسا مانع شستن مکرر دستها شود. آمادگی عموم مردم برای ماسکزدن ممکن است متفاوت باشد. بزرگی اقتصاد غیررسمی یک کشور، توان مالی خانوارها برای وفادارماندن به محدودیتهای ترددی و وفور نقلمکانهای اجتماعی همگی عواملی هستند که در این مسأله دخالت دارند . جدیت در اجرای محدودیتهای ترددی، سطح اعتماد به حکومت و حتی جنبههایی از منش ملی هر کشور بهنظرمیرسد به همان اندازه مطرح باشد. ولی دانش صرفاً با صورتبندی کردن فرضیههای محتمل پیشرفت نمیکند. ما باید دریابیم کدام معتبرند. میتوانیم از طریق بهکاربستن مَثَل دانشمند بریتانیایی قرن نوزدهمی، توماس هاکسلی، این فهرست [عوامل دخیل] را کوتاه کنیم: «چه بسیار بارها که واقعیتی زشت نظریهای زیبا را از بین برده است.»
برای انجام این کار باید فقط دادههای بیشتری جمعآوری کنیم و آنها را در دسترس تحلیلگران قرار دهیم. در ایالات متحده، مثلاً، حدود 40 درصد مرگومیرهای ناشی از کوویدـ19 تا این تاریخ آشکارا به آسایشگاههای سالمندان مربوط است. علاوه بر این، طبق مطالعهای که برخی پژوهشگران اخیراً درباره بیش از 30 کشور اروپایی انجام دادهاند، رابطهای بین قابلیت موجود آسایشگاههای سالمندان و مرگومیرهای ناشی از کووید19 وجود دارد. این تحلیلها از جنس علم ساخت موشک نیستند. بواقع، در هر صورت، این تحلیلها بینهایت خاماند، چون در آنها عوض اطلاعات ریز(واحد خانواده) از دادههای کلان استفاده میشود. از این گذشته، این مطالعات صرفاً پس از آن سربرآوردند که دهها هزار نفر قربانی کووید19 شدند. بنابراین، چنین یافتههایی پیروزی علمی محسوب نمیشود بلکه نشان میدهد سیاستگذاریهای سلامت و بهداشت عمومی چقدر برای مبارزه با این ویروس غیرعلمی بوده است. اگر از آغاز پاندمی فرض میگرفتیم «میدانیم که نمیدانیم»، آنوقت حلقههای «بازخورد سریعی» ایجاد کرده بودیم تا هر چه سریعتر ازتجربیاتمان درس بیاموزیم. ما باید بر جمعآوری دادههای ساده هر فرد مبتلا به کووید19 تمرکز میکردیم: تاریخ تأیید ابتلا به بیماری، سن، جنسیت، نشانی منزل و محل کار بیمار، وسایل حملونقل استفادهشده توسط او و تماسهایش با سایر افراد و سپس کاملکردن این اطلاعات با دادههای مربوط به بستریشدن فرد مبتلا در بیمارستان و نتایجی که همپای پیشرفت بیماری به دست آمده بود. این دادهها چه بسا در بسیاری موارد از قبل موجود باشد، ولی برخی وزرای بهداشت آنها را از جامعه و اغلب اوقات از مقامات پنهان کرده باشند. این دادهها همچنین در دسترس بسیاری از تحلیلگران آموزشدیدهای که میتوانند در سیاستگذاری مشارکت کنند نیست. همانطور که OECD (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی) پیشنهاد کرده است دولتها همچنین میتوانند رویکردهایی را برگزینند که در آنها از دادههای تلفنهای همراه، جستوجوهای اینترنتی و پیمایشهای تلفنی سریع استفاده میشود در عین درنظرگرفتن ملاحظات مربوط به حریم شخصی افراد. به عقیده بسیاری از حکومتها استفاده از این نوع استراتژیهای دادهمحور در پرداختن به این پاندمی ورای توان آنهاست، در نتیجه آنها مصمماند از درسهایی که سایر کشورها با اتخاذ بهترین اقدامات گرفتهاند استفاده کنند. این رویکرد غطلی است. تأثیر پاندمی بر کشورها به شیوههای متفاوتی تحقق مییابد که در حال حاضر درباره شان نمیدانیم و باید آنها را کشف کنیم نه لازم است. چیزهایی مثل این پرسش که آیا احتمال ابتلای پروییهایی که در خانوادههایی زندگی میکنند که یخچال ندارند واقعاً بیشتر است؟ علاوه بر این، رژیمهای منع تردد و فاصهگذاری اجتماعی با هم فرق دارند و هر یک بازتاب درجه آزادی عملی است که در طراحی آنها به کار رفته است. پیبردن به آنچه در سطح زندگی روزمره مؤثر است و آنچه مؤثر نیست هماکنون بسیار حیاتی است بویژه از آن رو که در تلاشیم راههایی برای بازگشایی اقتصادهایمان، در عین پاییننگهداشتن میزان ابتلا، پیدا کنیم.
هنوز در مراحل آغازین مبارزه علیه کووید19 هستیم و هنوز برای شروع این اقدامات دیر نیست. از همه اینها گذشته، زمانی سقراط گفت اینکه «میدانی چیزی نمیدانی» ضدونقیضگویی است. بنابراین بیایید دانشمان از بیاطلاعیمان درباره این ویروس و درباره تواناییمان در غلبه بر آن را به منبع قدرتمان بدل کنیم. بیایید خودمان را برای یادگیری مهیا کنیم.
* ریکاردو هاوسمن وزیر سابق برنامهریزی ونزوئلا و اقتصاددان ارشد سابق بانک Inter-American Development، پروفسور مدرسه عالی Government and Director of the Harvard Growth Lab جان. اف. کندی است.
* https://www.project-syndicate.org/commentary/combating-covid19-requires-rapid-data-gathering-and-analysis-by-ricardo-hausmann-2020-06
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دخل و خرج رانندگان در روزهای کرونایی
-
ویروس تاجدار، قدرتطلب و مدیریتپذیر
-
قدم به قدم در مسیر شناخت تدریجی کووید19
اخبارایران آنلاین