چند سطر ناخوانده از داستان انتقال آب در استان کردستان
آبهایی که بر باد میروند
محمد مطلق
دبیر گروه گزارش
گاهی حاصل جمع یکویک میشود صفر؛ چطور؟ الان توضیح میدهم. میانگین بارش جهانی 800 میلیمتر و میانگین بارش در ایران 250 میلیمتر است که همین هم از الگوی بارشی شکنندهای پیروی میکند. به عنوان مثال 250 میلیمتر سهم حوزهای مثل زاگرس در مدت 100 روز میبارد و بقیه سال خبری از یک قطره باران هم نیست. بنابراین بهرغم همه انتقادات درست و غلط، وزارت نیرو چارهای جز ساخت سد و مدیریت آب ندارد، همچنان که وزارت جهاد کشاورزی هم برای تأمین غذا، تولید شغل و کمک به پایداری جمعیتی در مناطق مختلف کشور، چارهای جز توسعه کشاورزی ندارد اما حاصل جمع این دو کار خوب و دقیق، اگر منفی نباشد، در خوشبینانهترین حالت صفر است.
بگذارید از پروژه انتقال آب غرب استان کردستان به شرق این استان به عنوان یک نمونه عالی صحبت کنیم؛ یک پروژه موفق که علاوه بر پیشرفتهای مهندسی نسبت به پروژههای مشابه پیشین، به پایداری محیط زیست و زندگی اجتماعی جامعه محلی نیز کمک کرده است. در این پروژه، آب رودخانه فصلی کوماسی از سرشاخههای رودخانه سیروان در میانه سنندج و مریوان، پشت سد آزاد جمع شده و با یک سامانه انتقال 88 کیلومتری به سد قشلاق سنندج و سد قوچم دهگلان منتقل میشود. سامانه دیگری هم قرار است آب را به طور مستقیم از کنار سد قشلاق به تصفیه خانه سنندج برساند که در این صورت انتقال آب به این سد متوقف خواهد شد. تونل انتقال آب به قوچم که آب شرب قروه و دهگلان را تأمین میکند تکمیل شده و بزودی افتتاح خواهد شد. درحال حاضر هم سد قوچم و هم سد قشلاق با بحران جدی کمیت و کیفیت آب مواجه هستند و راهی جز انتقال بین حوضهای نیست اما...
بگذارید این داستان را از سطرهای نانوشته آغاز کنیم؛ اگر سالها پیش دشت قروه - دهگلان را دیده باشید متوجه یک پدیده جدید خواهید شد؛ تبدیل زمینهای دیم به زمینهای آبی و انبوه فوارههایی که تا دامنه کوه، دیوانه وار به هر طرف آب میپاشند. این فوارهها از چم میرکی یعنی همان رودخانهای که به سد قوچم میریزد، آب برنمیدارند بلکه از طریق چاه، آبهای زیرزمینی را بالا میکشند و با پایین بردن سطح سفره، باعث خشک شدن چشمهها و درنهایت چم میرکی میشوند. حالا رود چنان آوردهای ندارد که حتی پاسخگوی نیاز دهگلان به آب شرب باشد. با این وجود برای آبی که هنوز از سد آزاد انتقال نیافته 8 میلیون مترمکعب نیز به بخش صنعت تخصیص داده شده است. کدام صنعت؟ فولاد.
در این پروژه قرار است آب از مریوان و سنگ آهن از بیجار به قروه برسد تا بلکه بشود در دشت ممنوعه این شهر که پیش از این کارخانه چدنش به دلیل بی آبی تعطیل شده، ذوب آهن ساخت.[!] اضافه شدن روزی هزار کامیون به جاده 200 کیلومتری معدن بیجار تا ذوب آهن قروه بماند اما در مورد قوچم باید گفت این سد فقط از سد آزاد آب برنمیدارد بلکه روی آورده رودخانه تلوار از سرشاخههای قزل اوزن که در گیلان به سپیدرود تغییر نام میدهد نیز تأثیر منفی میگذارد. رودخانه تلوار و سد تلوار داستان غم انگیز دیگری دارد که شاید روزی برایتان تعریف کردم.
این پدیده، نعل به نعلِ همان چیزی است که در دشت چادگان و دشت دامنه اصفهان اتفاق افتاده است. فوارهها آبهای زیرزمینی هر دو دشت را بالا میکشند و سطح سفره را پایین میبرند درنتیجه آب رودخانه پلاسجان در راه مکیده میشود. برای جبران، چشمه لنگان (لنگون) را که یکی از سرشاخههای دز است، در ارتفاعات فریدون شهر منحرف کرده و با تونل به پلاسجان میرسانند که عملاً تبدیل به دو رودخانه در یک بستر میشود اما پلاسجان همچنان نم پس نمیدهد و قطرهای از آن به زاینده رود نمیریزد.
اگر این روزها اخبار مربوط به سد آزاد و سامانه انتقال آب را دنبال کرده باشید، حتماً خواندهاید که این سد با تولید10 مگاوات برق به پایداری شبکه، بویژه در استان کردستان کمک زیادی میکند اما نکته ناگفته اینکه خود ایستگاههای پمپاژ آب در سامانه انتقال 18 مگاوات برق مصرف میکنند. بماند که یکی از ژنراتورهای سد آزاد به دلیل پایین بودن سطح آب خاموش است و نیروگاه برقابی آن عملاً با دو سوم توان کار میکند.
همچنین برخی از روستاییان در مسیر تونل انتقال آب از خشک شدن چشمههای منطقه شکایت دارند. آنها میگویند این تونل رگ چشمهها را زده و باغاتشان را خشکانده است. یکی از آنها محمد رنجبر است که پنج روستا را نام میبرد و میگوید ما باغ زردآلو و گردو داشتیم که وقتی تونل را زدند آب پایین رفت و باغهای ما هم خشک شد. او را در روستای بنیدر میبینم؛ روستایی زیبا و نوساز در دامنه کوههای مشرف به سد آزاد که وزارت نیرو برای اهالی بَنیدر (بن دره) و خانقاه قدیم ساخته است. دو روستایی که با آبگیری سد در زیر دریاچه مانده و غرق شدهاند. حجتالله محقق، معاون اجرایی سد آزاد در پاسخ به مشکل رنجبر میگوید: «موقع حفر تونل نشتی نداشتیم. بنابراین این حرف که رگ چشمهها زده شده درست نیست. این مسأله مربوط به خشکسالی است. با این همه اگر اهالی روستاهای مسیر تونل، تعاونی تشکیل دهند ما موظفیم برایشان حقابه تعریف کنیم.»
نبی مصطفایی از اهالی بنیدر جدید ما را به منزلش دعوت میکند تا از نزدیک با خانههای روستا آشنا شویم؛ خانهای دو خوابه و آشپزخانهای اوپن و حمام و توالتی مد روز و ایوانی با چشم انداز کوههای سبز پوشیده از بلوط و آسمانی آبی. نبی میگوید: «این خانه یکی از سه مدل خانهای است که در این روستا ساخته شده. مدرسه و خانه بهداشت و مسجد هم داریم. همه کوچهها هم آسفالت است. وضع ما با قبل اصلاً قابل مقایسه نیست. بجز بنیدر و خانقاه قدیم، باقلاباد هم زیر آب رفت که برای آنها هم روستای دیگری مثل بنیدر ساختهاند. ما حدود 90 خانواریم و اگر درست یادم باشد حدود 3 یا 4 خانواده، خانهشان را فروخته و به شهر کوچ کردهاند وگرنه بقیه از زندگی در این روستا راضیاند. ما دست به سیاه و سفید نزدیم تا اینکه روستا آماده شد و گفتند تشریف ببرید منزلتان، خدا خیرشان بدهد ما قبلاً حتی آب لوله کشی هم نداشتیم و خانمها میرفتند از چشمه آب میآوردند. الان همه چیز داریم.»
با محقق سری میزنیم به سد آزاد که داغ آب آن از دور نشان میدهد چقدر آب پایین رفته است. آن طور که محقق میگوید 18 متر. ناگفته نماند که این سد سالانه 10 میلیون مترمکعب آب نیز بر اثر تبخیر از دست میدهد: «این سد سال 90 آبگیری شد و فاز اول آن در سال 94 به بهرهبرداری رسید. این سد سنگریزهای با هسته رسی 125 متر ارتفاع و 300 میلیون مترمکعب ظرفیت دارد. هدفگذاری اصلی سد برای انتقال آب از غرب استان به شرق استان برای تعدیل تنش آبی است. سامانه انتقال آب سد آزاد 88 کیلومتر است که فعلاً فاز اول آن تکمیل شده و در حال بهرهبرداری است. در این فاز، آب را با دبی 2 مترمکعب یا 2 هزار لیتر در ثانیه به سد قشلاق سنندج پمپاژ میکنیم.
از زیرشاخههای دیگر این پروژه، کاشت و آبیاری 4 هزار و 300 هکتار باغ است که تا امروز در هزار هکتار آن غرس نهال شده. توسعه باغی میتواند اقتصاد منطقه را متحول کند بویژه اینکه روستاهای این بخش جزو محرومترین مناطق کردستان است.»
در روستای طالهوران سنندج سری میزنیم به باغ دو ساله بادامی که با آبیاری قطرهای از طریق شبکهای از لوله و استخر به سد آزاد وصل میشود و امکان برداشت در میانه راه وجود ندارد. همه چیز عالی است اما نمیشود به این پرسش نیندیشید که اگر روزی غرب استان هم دچار تنش آبی شد و ناگزیر از انتخاب بین باغ و فولاد و آب شرب شدیم، چه خواهیم کرد؟ چرا زمینهای دیم را به زمینهای آبی تبدیل کردهایم و میکنیم؟ آیا همین که شیوه ما مدرن و قطرهای و تحت فشار است، کافی است؟ یادمان نرود که در آبیاری تحت فشار اختیار با آب نیست که هرجا رفت همان جا بکاریم، در این شیوه مدرن آزادی عمل با ماست و این ما هستیم که تصمیم میگیریم کدام تپه و دامنه کدام کوه را شخم بزنیم.
اگر لوله انتقال آب به تصفیه خانه سنندج را دنبال کنید در راه کوههای دور و بر را میبینید که شخم خورده و رها شده است. میگویند به سودای گرفتن وام دست به این کار میزنند و بعد از تأیید ناظر آن را رها میکنند. فاجعه اینجاست که وقتی بوتهها کنده شد و سایهبان طبیعت از دست رفت، گرمای محیط آنقدر بالا میرود که اجازه سرد شدن به ابرهای باران زا نمیدهد و...
کارگران در کنار رودخانه فصلی چهل گزی سخت مشغول کارند. ماشاءالله دباغ سرپرست نظارت شرکتی که درحال لولهگذاری است میگوید: «اینجا کیلومتر 80 است. ما در چند نقطه دیگر فعال هستیم و اگر به همین شکل پیش برویم شهریورماه میتوانیم کار را تحویل بدهیم.»
لولههای به کار رفته در این سامانه با تکنولوژی بالا و سازگار با انتقال آب شرب ساخته شده است؛ پوشش بیرونی پلی اتیلن سه لایه و پوشش درونی اپوکسی که به صورت مذاب به لوله چسبیده است.
کارگران در خروجی تونل 11 کیلومتری قوچم درحال جمع کردن ریل کف تونل و ابزار و ماشینآلات درون کانال هستند. آب بزودی از اینجا به قوچم خواهد رسید. رامین رحمانی معاون اجرایی سد قوچم و سامانه انتقال آب به قروه و دهگلان میگوید: «این تونل بهرغم بافت متغیر زمین و نشتی آب که خیلی ما را اذیت کرد، به اعتقاد من یکی از بهترین تونلهای ایران است که به شکل کاملاً مکانیزه و با کمترین انحراف ساخته شده است. قطر تونل سه متر است که همین هم جابهجایی در طول کار را سخت میکرد ولی خب خدا را شکر با تلاش مجموعه پروژه به نتیجه رسید.»
همه چیز عالی و بینقص است و همه جا از سد آزاد تا قوچم و ایستگاههای پمپاژ و خط لوله و تونل و... میشود مسئولیتپذیری و دلسوزی و تخصص و تسلط به کار را حس کرد اما ای کاش حاصل جمع یک و یک همیشه دو باشد.