یــــادداشــــت
به نامرئی بودن عادت نکن
آیه طائبی دبیر گروه زندگی Aye.taebi@gmail.com
مدتی پیش پادکستی شنیدم با عنوان «زنان نامرئی». گوینده داشت از کتابی با این عنوان میگفت. حرفهایی درباره نادیدن زنان درقرن ۲۱، که بسیار تلخ و آزاردهنده بود. ذهنم درگیرش شد. درگیر دنیای مردانهای که در بهترین حالت، سادهترین و ابتداییترین حقوق راهم تحت عنوان لطف میبینند. خودمان هم عادت کردهایم. تمام تلاشمان را میکنیم رانندههای خوبی باشیم بدون توجه به اینکه بهترین اتومبیلهای دنیا هم براساس فیزیک و جثه مردانه طراحی میشوند و طبیعیست که پشت فرمان به اندازه مردان راحت و مسلط نباشیم.
دردها و خستگیهامان را پنهان میکنیم که ضعیف و کم طاقت خوانده نشویم.
به در و دیوار میزنیم که باشیم، کمی شبیهتر به آنچه در ذهنمان است و دوست داریم زندگی کنیم.
و همه اینها انواع خشونت است. خشونتی که مقصر بخشیش هم خودمانیم با پذیرش و عادت به آن. عادت به زیاد کار کردن هم در خانه وهم بیرون، عادت به کنایه شنیدن موقع رانندگی، عادت به محکم و مردانه حضور داشتن، عادت به پنهان کردن زن بودنمان و تکرار این چرخه با تربیت کودکانمان به همان سبک و سیاق گذشته.
درحالی که اگر من پسرم را به گونهای تربیت کنم که به خودش اجازه ندهد درباره رانندگی خانمها نظر بدهد (چه مثبت و چه منفی، هردوفهوای اشتباهی دارند) کار خانه را زنانه نداند و درباره خواهرش سراسر عشق و حمایت باشد؛ دخترم را به شیوهای تربیت کنم که زیربارحرف زور نرود، از دختر بودن شرمنده نباشد، آزادیش را فدای هیچچیز نکند و فضای خانه را برایشان امن بسازم. تغییر آغاز شده،حداقل برای خود فرزندانم این تغییر ایجاد شده که جنسیت زده به همه چیز نگاه نکنند و این چرخه خشونت را ادامه ندهند.
خشونت همیشه مشت زدن نیست، گاهی شکستن اعتمادبهنفس یک نفر با بوق اضافه هم خشونت است. خشونت علیه زنان هم همیشه نباید با کبودی و شکستگی همراه باشد که با آن مبارزه کنیم، برای اینکه سادهتر خودمان باشیم باید با خشونت علیه زنان مبارزه کنیم.
گاهی که از این جنجالها خسته میشوم اما با خودم میگویم کاش جنس دوم بودن را میپذیرفتم و هیچوقت به واقعیت زندگی فکر نمیکردم و درگیر این ماجراها نمیشدم. و راستش این است که حق داریم خسته باشیم، اما اگر ادامه دهیم نتیجه برای نسلهای بعدی آرامش و آسایش بیشتری همراه خواهد داشت.
نسل Z اقیانوسی به عمق یک سانتمتر
سارا مؤمنی
دانشجوی دکترای مدیریت رسانه
این نسل در محیط و شرایطی رشد کردهاند که بحرانهای اقتصادی را که روی دوش والدینشان سنگینی میکند، به چشم خود دیدهاند. بنابراین از همان ابتدا با هدف کسب ثروت و رسیدن سریعتر به ثروت، وارد عمل میشوند
چند روز پیش که از یک مصاحبه کاری برمیگشتم، اسنپ گرفتم. یادم نمیآید از کجا، اما یکهو دیدم درگیر گفتوگو با راننده اسنپ آنهم درباره نسل زد هستم. نسلی که برای شناخت، فهم و درک آن، هرچقدر بخوانیم و بدانیم کم است! نسلی که شگفتانگیز، با اراده و هوشیار است و همه ما در شبکه ارتباطی زندگی خود با آنها مواجه بودهایم. بنابراین نیاز داریم بیشتر و بیشتر از آنها بدانیم.
ایکس و ایگرگ یا زد؟ ما از کدام نسلیم؟
شاید بد نباشد که بدانیم نسل زد (z generation) به افرادی میگویند که بین سالهای 1995 تا 2010 به دنیا آمدهاند. یعنی همان بچههای دهه هفتادی و هشتادی خودمان؛ نسلی که در تمام عکسهای نوزادیشان، هوشمندانه به لنز دوربینی نگاه میکنند که دارد از آنها عکس میگیرد. این نسل با اینترنت عجین شدهاند. دانستن این هم خوب است که پیش از اینها، نسلهای «ایکس»، «ایگرگ» و حتی «بی» داشتهایم. هر کدامشان متعلق به یک زمان تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جهانی بودهاند و متأثر از شرایط آن زمان، ویژگیها و سبک زندگی متفاوتی داشته و دارند. مثلاً نسل بی (B) یا بیبیبومرها که در سالهای 1940 تا 1959 به دنیا آمدهاند، زندگی والدینشان در دوران جنگ جهانی دوم بوده است. این نسل فرود یک انسان به کره ماه را دیدهاند، بنابراین خوشبین و خودکفا هستند. نسل ایکس (X) کسانی هستند که بین سالهای 1960 تا 1979 زمان بازسازی اروپا و پس از جنگ متولد شدهاند و زندگی راحتی نداشتهاند. یافتن کار برای آنها یک چالش بزرگ بود. فردگرایی، جاهطلبی و کار، ارزشهایی بود که این نسل با آن رشد کرد. نسل «ایگرگ یا وای» (Y) بین سالهای 1980 تا 1994 (یعنی همان بچههای دهه شصتی خودمان) متولد شدهاند و فناوری و دنیای دیجیتال، بخشی از زندگی روزمره آنها است. این نسل از دنیای اطراف ناراضیاند و بلندپروازانه میخواهند به اهداف خود برسند. این نسل اشتیاق زیادی برای یادگیری دارند و با تغییرات سازگار هستند.
نسل زد، با زنان یا علیه زنان؟
پیش از این گفته شد که نسل جوان و نوجوان دیجیتالی که زیرکی، صراحت، دانش، باورها و زبان مخصوص خود را برای مطالباتش دارد، همان نسل زد است. از ویژگیهای این نسل «اعتقاد جدی به گفتوگو و آزادی بیان» و «تعهدات اخلاقی» است. ترکیب این دو ویژگی باعث شده آنها نسبت به مسأله زنان و مبارزه با خشونت علیه زنان، حساس بوده و واکنشی سریعتر و صریحتر نسبت به نسلهای قبلی داشته باشند.
سال 1999 مجمع عمومی سازمان ملل، این روز را بهعنوان روز مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام کرد.
در نسبت با این مسأله، نسل زد با تمایلات قوی به کشف واقعیت، آزادی بیان و تعهدات اخلاقی و با بهرهگیری از اطلاعات و دانشهای مجازی؛ رویکردهای مستقیم، صریح و سریعی به این مسأله دارد. آنها اغلب مخالف مردسالاری و خشونت علیه زنان هستند. برحسب رشد، تربیت و بلوغ آنها در دوران اینترنت و رسانههای جمعی، مفهوم جنسیت برای آنها در گفتمانی متفاوت از مفهوم جنسیت برای نسلهای قبلتر قرار میگیرد. همراهی، عدالت و برابری حرف اول را در اعتقادات آنها نسبت به زنان میزند. همین امر به دلیل حساسیت موضوعی که در فرهنگ ایرانی دارد، باعث میشود بدون شنیدن، درک کردن و لمس کردن حقیقی فرهنگ دینی در حوزه زنان، نسبت به این مسأله مخالفت شدید، سریع و صریحی داشته باشند و در مقابل به سمت الگوهای غربی ارائه شده (که به نظرشان همراهی، عدالت و برابری در آنها دیده میشود) متمایل شوند. البته باید گفت مسأله اصلی در عدم درک درست گفتمان دینی در حوزه زنان و مبارزه با خشونت علیه آنان، برگرفته از نبود فعالیتهای ملموس، غیررسمی، روشن و کاربردی فرهنگی در سطح نهادهای فرهنگی جامعه است.
در واقع میشد ویژگیهای مثبت نسل زد مثل تعهدات اخلاقی، صداقت و صراحت، عملگرایی، گفتوگومحوری و هوشمندی را بهعنوان یک فرصت فرهنگی برای نقاط ضعفی مثل شکاف فرهنگی، اختلاف نظرهای سیاسی، دینی، فرهنگی و اقتصادی بیننسلی، دید و رویکردی فرصتمحور برای حل بسیاری از مسائل فرهنگی جامعه داشت.
نسلی متأثر از رسانههای مجازی
آدمهای ۱۲ تا ۲۷ سال، جزو نسل زد هستند. سبک زندگی این نسل تحتتأثیر شبکهها و رسانههای اجتماعی مجازی است. موسیقی، تصویر و گفتوگوهای مجازی، ارتباطات آنها را شکل میدهد. ارتباطات اجتماعی آنها نوع خاصی از ارتباطات است که به واسطه اینترنت، حجم گسترده دادههای اطلاعاتی و زندگی مجازی، پیش از این در نسلهای قبلی تجربه نشده بود. اطلاعات آنها درباره بسیاری از مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری سریعتر و بیشتر از نسلهای قبلی است؛ اگرچه در حوزه دانش، این نسل را به اقیانوسی با عمق یک سانت تشبیه میکنند. در حال حاضر نسل زد بیشترین درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند؛ چیزی در حدود 4 میلیارد نفر. در واقع نسل زد به واسطه اینترنت و دنیای دیجیتالی که از کودکی با آن زندگی و رشد کردهاند، شکافهای بیننسلی را به نمایش میگذارند.
به دنبال واقعیت «مطلوب»
اگرچه این نسل در میان انفجار اطلاعاتی فضای مجازی بزرگ شده و دارد زندگی میکند، اما بشدت به دنبال واقعیت است. این نسل اغلب از برچسب زدن دوری میکند و بیان نظرات و احساسات فردی برایشان ارزشمند است. به گفتوگو و حل مسائل با گفتوگو، باور دارد. محوریت واقعیت در این نسل برآمده از تمایل آنها به شناخت نیازهایشان است و این اراده و دانش برای شناخت خود برآمده از جهان مجازی و دسترسی به اینترنت است؛ برخلاف نسل قبلی، (اغلب دهه شصتیها) که در بزرگسالی به این مرحله رسیدهاند و سعی کردهاند اختلالات رفتاری ناشی از این شناخت دیرهنگام را برطرف کنند. این نسل اگرچه خودجوش، به نظر آگاه و هوشیار و به دنبال واقعیت است، اما زبان مخصوص به خود را برای رسیدن به واقعیت و اهدافش دارد که اغلب برای نسلهای قبلی قابل فهم نیست. اعضای این نسل برخلاف دهه شصتیها و نسلهای قبلتر، ستیزهجو هستند و کمتر تمایل به پذیرش نظرات مختلف دارند، اگرچه به تبع همان دانش اقیانوسی با عمق یک سانت، تلاش میکنند همچنان گفتوگو را راهحل مسائل بدانند، گفتوگویی که تأییدکننده نظرات و خواستههای آنها باشد.
تصمیم، اراده و عملگرایی
ما دهه شصتیها، همان نسلی هستیم که معتقد بودیم «علم بهتر از ثروت» است؛ همان نسلی که «دوست داشتیم در آینده» مهندس، پلیس، خلبان یا دکتر شویم. اگرچه خیلیهامان پشت کنکورهای سفت و سخت و شرایط مشابه خانوادگی ماندیم و به چیزی که دوست داشتیم، نرسیدیم. برخلاف ما، نسل زد به خوبی میداند چه خواستهای دارد و برای همان تلاش میکند. اگرچه دوست دارد از سمت دیگران نیز در خلاقیت و نوآوری خود و در رسیدن به اهدافش و در چیزی که واقعاً هست، باور و تأیید شود. این نسل در محیط و شرایطی رشد کرده که بحرانهای اقتصادی را که روی دوش والدینشان سنگینی میکند، به چشم خود دیده است. بنابراین از همان ابتدا با هدف کسب ثروت و رسیدن سریعتر به ثروت، وارد عمل میشود. علاقهمندی به بسیاری از رشتههای مختلف غیردرسی و تحصیلی که نیازی به کنکور و سخت درس خواندن ندارد، اما در عوض امکان رسیدن به پول و ثروت بیشتری داشته باشد، انتخاب آنها است. این نسل از آرمانگرایی، ارزشمداری و باورهای نسلهای خانوادگی دور است و به جای آن، سرمایهگذاری و کارآفرینی را ترجیح میدهد. بنابراین انتخاب مشاغل مجازی مثل فریلنسری، دریافت تبلیغات به هر قیمتی در فضای مجازی، مشاغل مربوط به موسیقی و مد و زیبایی، جزو انتخابهای اول آنها برای ورود به فضای کار است.
ارتباطات انسانی نه، انسان ارتباطات بله!
هرچه از زیرکی، عملگرایی و هوشمندی این نسل گفتیم، باید از این هم بگوییم که این نسل اگرچه انسان ارتباطات و نسل دیجیتال است، اما در ارتباطات انسانی شفاهی و رودررو نقطه ضعف دارد. بزرگ شدن در تعامل زیاد با فضای مجازی، منجر به شکلگیری نوعی از سبک زندگی در میان این نسل شده تا ارتباطات خانوادگی، میهمانی با خانواده و اقوام و در مجموع صلهرحم در میان آنها کمرنگ و بیاهمیت شود. بنابراین برخی از ارزشهای فرهنگی و خانوادگی مثل ارتباط با خویشاوندان، سفر و تفریحات خانوادگی، ارتباط صمیمی با والدین و... برای این نسل ناشناخته است. آنها در جایگزینی این نوع از ارتباطات انسانی، ترجیح میدهند فیلم ببینند، کتابهای صوتی گوش بدهند، در فضای مجازی با دوستانشان در تعامل باشند، با هم بازی کنند، یکدیگر را دنبال کنند، به راحتی یکدیگر را بلاک، محدود یا حذف کنند و در ارتباطاتشان صراحت و رندی داشته باشند. اصالت فرد در ارتباطاتشان حرف اول را میزند. شاید جمله مصطلح «آدمهای سمی زندگیتان را حذف کنید» را از این نسل زیاد شنیده باشید، بویژه زمانی که آنها این نکته را در ارتباط با اقوام و دخالت آنها در سبک زندگیشان بگویند. سازش، گذشت و تحمل در این نسل، اگر در راستای اهداف خودشان نباشد، به سختی قابل پذیرش است. این نسل در عین اینکه بیشترین میزان شبکه و ارتباطات مجازی را دارد، به گفته برخی روانشناسان تنهاترین نسل بشر است.