مرز باریکتر از موی جسارت و ادب
سارا مؤمنی
دانشجوی دکترای مدیریت رسانه
فیلم بخشی از دانشجویان منتشر شد که در اعتراضات حضور داشتند، اما در رفتار و کلامشان «بیادبی» به طور برجسته و واضح دیده میشد. در حدی که نمیشد به حرفهایشان اسم شعار داد، چرا که خود شعار معنایش «آرمان، نشانه و راه و رسم» است و اینکه «بیادبی» آرمان و نشانه و راه و رسم یک نسل باشد، اتفاق خوبی نیست
رنگ و بوی تفکر نسل Z
کوچکترهایشان الان 13 سالگی را میگذرانند و بزرگترهایشان 28 سالهاند. نسل زد را میگویم. نسل جوان پر شر و شوری که به دلیل ارتباط زیاد و نزدیک آنها با فضای دیجیتال و اینترنت، «نسل نت» هم میگویند. میدانیم برای اینکه ما این چیزی بشویم که هستیم، خانواده، دوستان، مدرسه، دانشگاه و جامعه و در یک کلام «شرایط و عوامل محیطی» روی این چیزی که هستیم، هویتی که داریم، تأثیر دارند. حالا به این عوامل اینترنت، بازیهای دیجیتال، دادههای گسترده، شبکههای اجتماعی جهانی و در یک کلام «فضای مجازی» را هم اضافه کنیم، میبینیم، نه خیلی در عمق، اما در سطح وسیعی روی تمام زندگی ما اثر دارد. هرچه بیشتر و نزدیکتر به این فضا باشیم، همانقدر اثرگذاریاش روی زندگی ما بیشتر است، چرا که زمان برای ما محدود است. در کنار درس و کار و خانواده و فیلم و کتاب و دوستان، تجربه نوعی از زندگی را در فضای مجازی داریم که بهطور مستقیم و غیر مستقیم روی تمام ابعاد دیگر زندگیمان اثرگذار است. مستقیم از آن جهت که کنترل «میزان زمان حضور در فضای مجازی» به دلیل ماهیت وجود و جذابیتهای آن، مشکل است. بنابراین ممکن است مثلاً در میان مطالعه باشیم و دست به گوشی برده که پیامی که برایمان آمده را ببینیم، اما عملاً بعد از حدود چندین دقیقه و ساعت متوجه میشویم که در حال گشت و گذار در شبکهها و کانالهای مجازی هستیم. غیر مستقیم از آن جهت که نوع تعامل و اخلاق و رفتار، ارتباط، شناخت خود و دیگران، دانش و آگاهی و در مجموع ارتباطات انسانی در فضای مجازی، ناخودآگاه یا عامدانه روی ارتباطات انسانی بیرونی ما و زندگی ما در جهان بیرون اثرگذار است. با رنگ و بوی مجازی تصمیم میگیریم ارتباطمان را با دوستانمان یا خانواده خود با کم و کیف مدنظرمان در اخلاق و رفتار و کلام و تعامل و زمان تنظیم کنیم. به این فکر میکردم که نسل زد، بیشتر و نزدیکتر از هر نسلی، زندگیاش با فضای مجازی گره خورده است و بنابراین میتوان اثر و بازتاب فضای مجازی را در آیینه اخلاق، رفتار و ویژگیهای شخصیتی این نسل مشاهده کرد.
«جسور مؤدب!» مسأله این است
قبلتر گفتیم که «محبت» چوبدستی جادویی تعامل نسلهاست. نیاز است که مرز میان جسارت و ادب، آنجا که تبدیل به شجاعت و دلیری میشود، با آنجا که تبدیل به بیادبی و گستاخی میشود، روشن شود. یادم میآید که زمانی که ما میخواستیم درباره عقایدمان و نظرمان با خانواده و یا دوستانمان حرف بزنیم، با ترس، در لفافه حرف میزدیم یا اینکه در مارپیچ سکوت غرق میشدیم و فراموشش میکردیم؛ در حالیکه قدرت تصمیمگیری، اظهارنظر و عقیده، باعث میشود که فرد راحتتر و سریعتر با واقعیت روبهرو شود، درست تصمیم بگیرد، کمالگرایی افراطی را کنار بگذارد، از چندراهی و گمراهی دور شود و در راه هدفش بهطور دقیق و منظم قدم بردارد که در آینده و در سنین میانسالی کمتر دچار بحرانهای روانشناختی فردی و اجتماعی شود. این اتفاقی است که نسل زد به خوبی از پس آن برمیآید. اما نیاز دارد که مرزها را بشناسد؛ جسور باشد، اما مؤدبانه رفتار کند. نسل نت، جسارت را از دنیای دیجیتال که از ابتدا با آن بزرگ شده و زندگی میکند، مشاهده کرده و یاد گرفته، اما در شناخت عمیق و تفاوت آن با بیادبی نیاز به کمک دارد. شناخت این مرزها تنها از راه محبت، خوشرویی، همراهی و باور کردن این نسل در ارتباط و تعامل با نسلهای قبلی اتفاق میافتد.
«محبت و منطق»، چوبدستی جادویی تعامل نسلها
اگرچه باید این مسأله را پذیرفت که نسل زد به تبع محیط و شرایط جدید تربیتی و رشد، با نسلهای قبلتر تفاوت دارد، اما نباید دست روی دست گذاشت و اجازه داد این تفاوت و فاصله و شکاف بیشتر و بیشتر شود و مرز بیادبی و شجاعت برداشته شده و به عنوان امری «معمولی» یا حتی «مطلوب» جا زده شود. خانواده، دوستان، فرهنگ عمومی، تعاملهای واقعی، رفتار مطلوب و اخلاقمداری، همیشه استخوانبندی اصلی هویت یک نوجوان را شکل میدهند؛ فقط باید نوع ارائه، آموزش و همراهی این نسل با این مفاهیم را تغییر داد. یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود این شکاف و فاصله کم شود، «محبت در کلام و رفتار» است. میدانیم که یکی از ویژگیهای این نسل، تمایل شدید آنها به «گفتوگو و مذاکره برای بهبود وضعیت» در هر بحران، مسأله و مشکلی است. همین ویژگی یک فرصت برای بزرگترها و نسلهای قبلی ایجاد میکند تا با آمدن در زمین نسل زد، در ابتدا بخواهند که به صورت منطقی شکاف را کم کنند (به گفتوگو و تعامل بنشینند، با علایق و عقاید آنها بدون قضاوت آشنا شوند و به آنها باور داشته باشند) و پس از آن با چوبدستی جادویی یعنی «محبت»، رفتار و تعامل سازندهای را شروع کنند؛ اتفاقی که در نهادهای مختلف جامعه از خانواده تا مدرسه و دانشگاه و محیطهای کاری و نهادهای فرهنگی، کم، کند و نادرست پیش میرود.
ادب از که آموختی؟ از بلاک شدهها!
یکی از ویژگیهای این نسل، علاقه شدید آنها به ارتباطات مجازی و رسانههای دیجیتال است. ادبیات و زبان ارتباطات در فضای مجازی، به تبع قالب و سبکی که دارد، با دنیای بیرون تفاوت دارد و بنابراین بازخوردها، کلام، سکوت، ادامه ارتباط و گفتوگو، همه در گرو جنس ارتباطات و تعامل در فضای مجازی هستند که بروز بیرونی آنها کلامهای نامتجانس و رفتارهای نامطلوبی میشود که اغلب از سوی بزرگترها و نسلهای قبلی، بیادبی محسوب میشود. مثلاً معنای رفتار نوجوان یا جوانی از نسل زد که هنگام ورود میهمان به خانه، از جای خود بلند نمیشود یا از اتاقش بیرون نمیآید، «بیادبی» نیست؛ صرف حضور و ارتباطات در جهان دیجیتال، او را به این رفتار و واکنش رسانده است. یا به کاربردن «عادتگونه» کلمات نامأنوس در گفتوگو با بزرگترها (همانطور که با دوستان همسال خود در جهان بیرون و جهان مجازی تعامل و گفتوگو میکنند) اگرچه برای بزرگترها «نامطلوب» است، اما باید پذیرفت که با توجه به همان نظریه که معتقد است نسل زد اقیانوسی با سطح یک سانتیمتر است، این نوع رفتار و کلام هم، «عمق و عمد» ندارد. همانطور که در فضای مجازی با یک بحث و مجادله کلامی با دوستانشان سریع، صریح و با کلامی تند(اغلب بیادبانه) او را بلاک میکنند و چند روز بعد دوباره به تعامل و دوستی با هم برمیگردند؛ همانطور هم در تعامل با نسلهای قبل که ممکن است پدر، مادر، دوست، استاد، همکار یا رئیسشان باشند، واکنش نشان میدهند.
ادب چیست؟ جسور کیست؟
بد نیست به معنای ادب و جسارت و مرز باریک میان بیادبی و جسور بودن برگردیم. فرهنگلغت معین، «ادب» را فرهنگ، حرمت و روش پسندیده و «بیادب» را بیتربیت، گستاخ و «جسور» میداند. اگرچه وقتی دنبال کلمه جسور در فرهنگ لغت میگشتم دیدم که در کنار «گستاخ»، معنای «دلیر» هم دارد. اگرچه در نمونههایی، در رفتار و واکنش این نسل، مثل همان اتفاقی که چندوقت پیش در میان دانشجویان افتاد، جسارت را به همان معنای بیادبی دیدهایم و دیدیم که مرز میان جسارت و ادب برداشته شد. اما باید گفت که «دلیر» و «شجاع» بودن همان چیزی است که اغلب در نسل زد میبینیم. مثلاً «طرفداری از خلاقیت و نوآوری»، «اظهار نظرات و احساسات شخصی» ازجمله ویژگیهای نسل زد است که نسلهای پیشین به دلایل مختلف تربیتی، روانشناسی فردی و اجتماعی و فرهنگی، با آنها محتاطانه برخورد میکردند و اصطلاحاً سرشان برای باورهایشان درد نمیکرد و آن را دستمال نمیبستند. اما نسل زد با عقایدشان، با گفتوگو، با اظهار نظرات آزادشان «زندگی» میکنند. آنها در حال اظهارنظر هستند، اما ما آن را بیادبی میبینیم، چون خودمان در نسلهای پیشین محجوب، در ترس و احتیاط بودهایم. اگرچه بازهم اشاره میکنم سبک و روش اظهارنظراتشان، روش مطلوبی نیست.
یار دبستانی من! قیمهها و ماستها رو ترکیب نکن!
چند روز دیگر روز دانشجو است. روزی که چند دانشجو در «اعتراض» به دیدار معاون رئیسجمهور وقت امریکا با شاه پهلوی، شهید شدند. حالا اغلب 18 ساله تا همان 28 سالههای نسل زد بخش زیادی از زمان و زندگیشان را در دوران دانشجویی و دانشگاه میگذرانند. چیزی که باعث شد مبحث ادب و جسارت نسل زد را به روز دانشجو پیوند بزنم، «سبک» اعتراضات چند وقت پیش برخی از دانشجویان در دانشگاه بود. تعهد، امید به بهبود وضعیت و احساس مسئولیت اجتماعی در این اعتراضات دانشجویان تحسینبرانگیز بود و میشود گفت میراثی از دانشجویان نسلهای قبلی بود که زبان گویای جامعه بودند و برای آرمانشان تلاش میکردند. اما فیلم بخشی از دانشجویان منتشر شد که در اعتراضات حضور داشتند، اما در رفتار و کلامشان «بیادبی» به طور برجسته و واضح دیده میشد. باید گفت که بخشی از این نسل برای اعتراضشان در دانشگاه به عنوان دانشجو، روش مناسبی نداشتند و اصطلاحاً قیمهها را با ماستها ترکیب کردند؛ در حدی که نمیشد به حرفهایشان اسم شعار داد. چرا که خود شعار معنایش «آرمان، نشانه و راه و رسم» است و اینکه «بیادبی» آرمان و نشانه و راه و رسم یک نسل باشد، اتفاق خوبی نیست. بنابراین شجاعت و جسارت نسل زد مسأله نیست، چرا که شجاعت و نترس بودن یک ویژگی مثبت برای پیشرفت فردی و اجتماعی است؛ اما روش و سبک و سیاق این جسارت و شجاعت است که مهم است؛ آنقدر مهم که اگر به آن توجه نشود، رسیدن به هدف و رشد و پیشرفت چندین پله به عقب میافتد.
زاویه نگاهت را عوض کن شاید قصه جور دیگری پیش رفت
نوید شفیعی
روانشناس
آیا شما جزو افرادی هستید که همیشه نیمه خالی لیوان را میبینید یا نیمه پر آن را؟ مطالعات نشان میدهد هر دو دیدگاه تأثیر زیادی روی سلامت جسمی و روانی شما میگذارد. محققان به این نتیجه رسیدهاند که مثبتاندیشی در زندگی باعث افزایش طول عمر فرد میشود. کسانی که در حوادث زندگی خود نیمه پر لیوان را میبینند معمولاً جسم سالم و روحی پرنشاط دارند، در عوض اندیشه منفی و بدبینی منجر به ضعف شدید سیستم دفاعی بدن انسان میشود و در مقابله با بیماریها، توانایی خود را از دست میدهد. بنابرین بهتر است نگرش مثبت را بهصورت یک عادت عمیق در وجودتان نهادینه کنید.
مثبتاندیشی به این معنا نیست که سر خود را در برف فرو کنید و موقعیتهای کمتر خوشایند زندگی را نادیده بگیرید. مثبت اندیشی به این معناست که شما به روشی مثبت و سازندهتر به ناخوشایندی نزدیک و با آن روبهرو شوید. در این نگرش شما فکر میکنید بهترین حالت اتفاق میافتد، نه بدترین. همچنین مثبتاندیشی یک چراغ جادو نیست و مشکلات را ناپدید نمیکند بلکه باعث میشود مسائل قابل حلتر و قابل مدیریت شوند.
اما اگر بهطور طبیعی بدبینتر باشید، به این معنی که انتظار بدترینها را دارید، چه؟
جای نگرانی نیست. این ممکن است کمک کند که تفکر مثبت را بهعنوان مهارتی بدانید که میتوانید یاد بگیرید و از آن بهره ببرید، نه یک ویژگی شخصیتی که دارید یا ندارید.
اول، به منفیبافی پایان دهید. قبل از اینکه تفکر مثبت را عملی کنید، به دنبال همه افکار منفی باشید که ممکن است در ذهن شما جاری باشد مثل:
فیلتر و صافی بد
آیا شما چیزهای خوب یک موقعیت را نادیده میگیرید و در موارد منفی غرق میشوید؟ مثلاً شما از یک شام خوب و سرگرمکننده در بیرون به همراه دوستانتان لذت میبرید، اما رستوران در آخر شب صورتحساب اشتباهی از شما میگیرد. شما با احساس ناراحتی و عصبانیت بهخاطر اشتباه پیش آمده آنجا را ترک میکنید و زمان خوبی را که در آنجا داشتهاید فراموش میکنید و به عبارتی مشکل را بزرگ کرده و خوبیها را توسط آن حذف کرده و نادیده میگیرید.
تقصیر را گردن گرفتن
آیا تمایل دارید برای اتفاق بد یا ناامیدکنندهای که اتفاق میافتد تقصیر را گردن بگیرید؟ بهعنوانمثال، یکی از دوستان دعوت شما را رد میکند، بنابراین شما فرض میکنید که به این دلیل است که آنها نمیخواهند وقت خود را با شما بگذرانند.
پیشبینی فاجعه
به این معنی است که یک مانع و بدشانسی برایتان پیش میآید و سپس انتظار دارید که اتفاق بدتری بیفتد. به عنوان مثال، ماشین شما صبح روشن نمیشود، بنابراین فکر میکنید بقیه روز شما محکوم به فنا است.
تفکر سیاه و سفید
آیا چیزها را خوب یا بد، بدون حد وسط میبینید؟ در این طرز فکر، اگر چیزها کامل و عالی نباشند، بهطور خودکار بد محسوب میشوند.
هنگامی که متوجه یک فکر منفی شدید، سعی کنید آن را متوقف کنید و تمرکز خود را به افکار مثبت معطوف کنید. منطقی به موقعیت فکر کنید.
افکار منفی شما یک شبه از بین نمیروند. اما با تمرین، میتوانید خود را طوری آموزش دهید که دیدگاه مثبتتری داشته باشید. به یاد داشته باشید، شما حقایق را نادیده نمیگیرید. شما فقط آنهایی را که خوب هستند در برمیگیرید.
هنگامی که به تفکر منفی غلبه و آگاهی پیدا کردید، وقت آن است که وجه مثبت را به رخ بکشید. میتوانید یاد بگیرید که افکار منفی را به مثبت اندیشی تبدیل کنید. فرایند ساده است، اما زمان و تمرین میطلبد، بالاخره شما در حال ایجاد یک عادت جدید هستید. برای انجام این کار، این راهها را امتحان کنید:
روی چیزهای خوب تمرکز کنید
موقعیتهای چالشبرانگیز و وجود موانع بخشی از زندگی هستند. وقتی با چنین موقعیتهایی روبهرو میشوید سعی کنید روی بخشهای خوب آن تمرکز کنید. این قسمتهای خوب ممکن است بسیار جزئی و کم اهمیت به نظر بیایند. اگر به دنبال نقاط مثبت در قضیهای باشید حتماً نکتهای هر چند کوچک مانند بارقه خورشید از پشت ابر پیدا خواهید کرد. مثلاً اگر قرار کاری شما با فردی به ناگهان از طرف وی کنسل میشود در حالی که شما برای آن کلی برنامهریزی کرده و وقت گذاشته بودید حتماً ناراحت میشوید ولی سعی کنید فکر کنید چقدر وقت آزاد پیدا کردهاید که میتوانید آن را با دیدن فیلم و یا انجام کار مورد علاقه خود بگذرانید. این تفکر به نفع شماست زیرا شما قادر نیستید وضع را در آن شرایط تغییر دهید ولی میتوانید از درون آن شرایط نامناسب، یک نکته مثبت بیابید و بابت آن خوشحال باشید.
بهترین آینده خود را تصور کنید
در مورد چشماندازی روشن برای آینده خود – شغل، روابط، سلامت، سرگرمیها – با جزئیات فکر کنید و آن را یادداشت کنید. تحقیقات نشان میدهد وقتی تصور میکنید زندگیتان بهخوبی پیش میرود، در زمان حال شادتر خواهید بود.
با افراد مثبتاندیش معاشرت کنید
تأثیر همنشین برای هیچ کدام از ما پوشیده نیست. چه بخواهید و چه نخواهید بعد از مدتی شبیه نزدیکترین افراد زندگی خود خواهید شد. اصلاً یکی از دلایلی که میگویند خانواده مهمترین مکان برای شکلگیری شخصیت افراد است همین علت است. بیشترین افرادی که شما در طول زندگی خود با آنها ارتباط دارید خانواده شما هستند. بنابراین کاملاً طبیعی است که شما نسخه کپی شده پدر و مادر و یا خواهر و برادرتان باشید.
بنابراین یکی از بهترین راهها برای اینکه بتوانید مثبتاندیشی را در وجود خود تقویت کنید، این است که یک همنشین مثبتاندیش برای خود پیدا کنید. فراموش نکنید که یک دوست غرغرو و منفیباف میتواند زندگی شما را به چاله ناامیدی و تاریکی بیندازد و در مقابل یک همنشین مثبتاندیش میتواند باعث شود تا نوع نگاه شما به زندگی تغییر کند و لذتهای بیشتری را تجربه کنید. به یاد داشته باشید شما خلاصه افرادی هستید که بیشترین ارتباط را با آنها دارید.
شوخطبعی خود را حفظ کنید
مطالعات نشان میدهند که خنده باعث کاهش استرس، نگرانی و افسردگی میشود. همچنین خنده باعث میشود فرد حال بهتری پیدا کند و عزت نفس بیشتری داشته باشد. سعی کنید در همه حال حتی در مواقع دشواری شوخطبع باشید و به خودتان اجازه بدهید که بخندید. این کار باعث میشود که دشواری مسائل برای شما کمتر شود. حتی اگر نمیتوانید بخندید به این کار تظاهر کنید زیرا ادای خندیدن و خنده مصنوعی نیز استرس را کم میکند.
خودتان را ببخشید
بسیاری از انسانها ممکن است به دلیل فکر کردن بیش از اندازه به گذشته، به خاطر اتفاقات مختلف در زندگی احساس گناه کنند. رها شدن از این افکار و بخشیدن خود میتواند باعث ایجاد احساسات مثبت و افزایش مثبتاندیشی در زندگی شود.
یک دفتر سپاسگزاری داشته باشید
وقتی هر روز یا هر هفته مینشینید و چیزهایی را که برایشان شکرگزار هستید یادداشت میکنید، مجبور میشوید به خوبیهای زندگی خود توجه کنید. یک مطالعه نشان داد افرادی که دفترچههای سپاسگزاری داشتند نسبت به آینده احساس خوشبینی بیشتری داشتند. آنها همچنین خواب بهتری را تجربه میکنند.
با خودتان مثبت حرف بزنید
با پیروی از یک قانون ساده شروع کنید: چیزی را که به هیچکس دیگری نمیگویی به خودت نگو.
اغلب افراد بدترین منتقدان نسبت به خود هستند. اینکه فرد دائم از خودش انتقاد کند در طول زمان باعث ایجاد افکار منفی میشود. برای توقف این کار باید نسبت به صدای درونی خود آگاه باشید و سعی کنید پس از هر فکر منفی که میکنید یک پیغام مثبت با خودتان تکرار کنید. تحقیقات نشان داده است که حتی یک تغییر کوچک در نحوه حرف زدن با خودتان میتواند تأثیرات مثبتی روی احساسات، افکار و رفتار شما در شرایط پراسترس بگذارد.
پذیرش مشکلات و حل آنها
یکی از مواردی که مهمتر از حل مشکل است، پذیرش آن است. به این معنی که یک فرد در وهله اول باید مشکلاتی را که در زندگی دارد، بپذیرد و سعی کند از آنها فرار نکند. پذیرش مشکلات سبب میشود که فرد کنترل زندگی خود را در دست بگیرد و به جای گله کردن از شرایط، اقدام به حل آنها نماید.
به خودباوری برسید
برای تقویت مثبتاندیشی ابتدا خودتان همان فردی باشید که تواناییهای وجودیتان را به خوبی میشناسید و میتوانید آنها را تماماً به کار ببندید.
رها کنید
گاهی اوقات یکی از عواملی که موجب ایجاد حس منفینگری در وجود شما میشود، این است که مدام سعی دارید کنترل همه چیز را در دست بگیرید. در حالی که چه بخواهید و چه نخواهید، برخی مسائل وجود دارند که شما به هیچ طریقی نمیتوانید آنها را کنترل کنید و یا برای حل آنها اقدامی انجام دهید. پس لازم است بسیاری از آنها را رها کنید و اجازه دهید که زندگی، مسیر عادی خود را طی کند.
اگر بسیاری از اتفاقات باب میل شما نیست و شما نمیتوانید آنها را تغییر دهید، نیاز نیست منفینگر شوید و یا خود را زیر سؤال ببرید. این اتفاقی بسیار عادی در زندگی است که گاهی اوقات هیچ کاری از دست ما ساخته نیست. تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که سعی کنیم زندگی خود را به سمت جلو هدایت نماییم.