سارق تلفن همراه پسربچه ها:
زنــــدان از من یک سارق حرفه ای ساخت
گروه حوادث/ پسر جوان که به خاطر شکستن دست و پای دختر مورد علاقهاش به زندان افتاده بود پس از آزادی به یک سارق حرفهای تبدیل شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل، پسر 10 سالهای در حال عبور از پارکی در جنوب تهران بود که مردی به او نزدیک شد. مرد جوان ناگهان چاقویی از جیبش بیرون آورد و از پسربچه خواست تا گوشی تلفن همراهش را به او بدهد. پسرک میخواست مقاومت کند که سارق در یک لحظه با چاقو خطی به صورت او انداخت و گوشی را از دستش قاپید و متواری شد. فریادهای کمک خواهی پسرک بی نتیجه ماند و سارق زورگیر فرار کرد.
چهرهنگاری متهم
ساعتی بعد پسر نوجوان به همراه پدرش به کلانتری رفت و سرقت گوشی تلفن همراهش را گزارش کرد. به دنبال این شکایت، مأموران به دستور بازپرس شعبه 4 دادسرای ویژه سرقت وارد عمل شدند. تیمی از مأموران برای دستگیری سارق خشن وارد عمل شدند اما در ادامه بررسیها با شکایتهای مشابه دیگری نیز مواجه شدند. سرقتهایی که توسط مرد چاقو به دست انجام میشد. مأموران در نخستین گام اقدام به چهرهنگاری از متهم فراری کردند و با کمک مالباختگان که همگی آنها بین 10 تا 14 سال داشتند، تصویر چهرهنگاری متهم فراری به دست آمد.در ادامه کارآگاهان پلیس به سراغ آلبوم متهمان سابقهدار رفته و با تطبیق تصویر با چهره متهمان هویت او را شناسایی کردند. اکبر، چندین سابقه بازداشت در پرونده خود داشت و چند ماه قبل نیز از زندان آزاد شده بود. با شناسایی هویت متهم، کارآگاهان وارد عمل شده و موفق به دستگیری سارق جوان شدند. در بازرسی از خانه او تعدادی از گوشیهای سرقتی مالباختگان به دست آمد. اکبر که در برابر مدارک پلیسی قرار گرفته بود، به سرقتهای سریالی از پسرهای نوجوان در پارکهای جنوب و جنوب غرب پایتخت اعتراف کرد و به دستور بازپرس پرونده، در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفت و بررسیها برای شناسایی سایر مالباختگان احتمالی ادامه دارد.
گفتوگو با سارق خشن
24 سال دارد با وجود این چندین بار به اتهام ضرب و شتم، زورگیری و سرقت همراه با مجروح کردن مالباختهها بازداشت شده است.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
از ماجرای زندگی من میشود یک کتاب نوشت، من که از اول اهل خلاف نبودم. آرام و سر به زیر بودم اما یک اتفاق زندگیام را نابود کرد. فکر کنم 18 یا 19 سال بیشتر نداشتم که عاشق دختر همسایهمان شدم. اما زمانی که به خواستگاریاش رفتم، به من گفتند به تو دختر نمیدهیم. نسترن را خیلی دوست داشتم و با گذشت این همه سال هنوز او را به خاطر دارم. خانوادهاش میگفتند دختر ما نمیخواهد با تو زندگی کند. همین موضوع باعث شد که کینه او را به دل بگیرم و یک روز با زور او را به خانهمان بردم و بشدت کتک زدم. طوری کتکش زدم که دست و پایش شکست و بعد هم با شکایت او و خانوادهاش به زندان افتادم. میگویند هدف از زندان رفتن تنبیه شدن و پشیمانی است اما من هر کاری را که بلد نبودم هم یاد گرفتم.
بعد از آزادی چکار کردی؟
از آنجا که در زندان با کلی دوست خلافکار آشنا شده بودم و آنها به من شیوههای مختلف دزدی را یاد داده بودند چند باری با آنها به زورگیری رفتم اما بعد از مدتی دوباره دستگیر شدم و به زندان افتادم. بار آخر که 6 ماه قبل بود و از زندان آزاد شدم تصمیم گرفتم تکرویی کنم.
چرا تصمیم گرفتی تنهایی سرقت کنی؟
همدست که داشته باشی مجبوری هر چه گیرت میآید را تقسیم کنی و هم اینکه اگر همدستت گیر بیفتد، خیلی زود تو را لو میدهد. به همین دلیل در آخرین باری که زندان رفتم به این نتیجه رسیدم که سرقتها را به تنهایی انجام دهم.
شگردت برای سرقتها چه بود؟
فقط پسرهای 10 تا 14 سال را انتخاب میکردم که این مسأله هم علت داشت. در این سن و سال پسرها با یک خط چاقو روی صورت یا بدن میترسند و تسلیم میشوند. از آنها گوشیها و پولهایشان را سرقت میکردم. گوشیها اغلب مدل بالا بود. پدر و مادرها شاید برای خودشان پول خرج نکنند و گوشی معمولی داشته باشند اما برای بچههایشان اگر شده قرض هم بکنند، گوشیهای مدل بالا میگیرند. این هم یکی دیگر از دلایلی بود که از پسرهای نوجوان سرقت میکردم.
با گوشیهای سرقتی چه میکردی؟
به مالخر میفروختم.
رهــــایی از چنگ مردان تبهکار با کمک خانم راننده
گروه حوادث/ دختر جوان که از سوی سرنشینان خودروی پراید ربوده شده بود با هوشیاری و کمک زن جوانی که راننده یک خودروی دیگر بود نجات پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل دختر جوانی که از ناحیه دست و پا دچار شکستگی شده بود به بیمارستان منتقل شد.
دختر جوان پس از بهبودی به پلیس رفت و از ربوده شدنش توسط پراید سواران شکایت کرد: برای رفتن به خانه در کنار خیابان به انتظار تاکسی بودم که خودروی پرایدی مقابلم توقف کرد. روی صندلی عقب مرد جوانی نشسته بود و با این تصور که او هم مسافر است سوار خودروی پراید شدم.
دختر 22 ساله گفت: هنوز چند کیلومتری نرفته بود که متوجه اشاره راننده به مرد جوانی که روی صندلی عقب کنار من نشسته بود شدم. ناگهان همان مرد به سمتم آمد و من که متوجه شدم قصد آزار و اذیتم را دارد سعی کردم از ماشین خودم را به بیرون پرتاب کنم. اما درها قفل بود و راهی برای فرار نداشتم. تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که با مشت و لگد به شیشههای ماشین بکوبم شاید کسی متوجه شود. در همین موقع راننده یک خودروی دیگر که خانم جوانی بود متوجه من شد.
او ابتدا سعی کرد با حرکات مارپیچ خودروی پراید را متوقف کند اما موفق نشد. به همین دلیل با پلیس تماس گرفت و به تعقیب ما پرداخت.
پراید سواران که زن جوان را در تعقیبشان میدیدند سعی کردند با ورود به خیابانهای فرعی راهی برای فرار پیدا کنند. به محض اینکه وارد خیابانی فرعی شدند، من لگد محکمی به صورت مردی که در صندلی عقب بود زدم و با تمام قدرت در را باز کردم و خودم را بیرون انداختم. همان خانم با اورژانس تماس گرفت و مرا به بیمارستان بردند و پس از بهبودی تصمیم گرفتم از پرایدسواران شکایت کنم.
بهدنبال شکایت دختر جوان، به دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران، تحقیقات برای دستگیری متهمان فراری ادامه دارد.
متهم در دادگاه انگیزه خود را از قتل تشریح کرد
پایان مرگبار درگیری در پل جوادیه
گروه حوادث - کامران علمدهی/ رسیدگی به پرونده پسر جوانی که مدعی است بهخاطر تعرض از سوی مردی جوان او را خفه کرده به خاطر تناقضگوییهای متهم و نقص در پرونده به جلسه دیگری موکول شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از شهریور سال 1400 با تماس پسر جوانی مبنی بر سرقت تلفن همراهش آغاز شد.
پس از این تماس مأموران پلیس بلافاصله به محل حادثه در حوالی پل جوادیه رفتند اما با جسد مرد جوانی روی زمین روبهرو شدند. پسر جوانی که با پلیس تماس گرفته بود به مأموران گفت: دقایقی قبل در حال صحبت با تلفن همراهم بودم که دو نفر سوار بر موتور به من حمله و مرا خفت کردند. سارقان با تهدید چاقو از من خواستند تا تلفن همراهم را به آنها بدهم اما مقاومت کردم و با آنها درگیر شدم که یکی از آنها با چاقو تلفنم را گرفت و سوار موتور شد. در حالی که آنها قصد فرار داشتند من پیراهن یکی از آنها را گرفتم تا مانع فرارشان شوم در همین لحظه فردی که تلفنم را سرقت کرده بود روی زمین افتاد اما همدستش با جاگذاشتن او فرار کرد. سارقی هم که روی زمین افتاده بود به یکباره از روی زمین بلند شد تا فرار کند اما سرش گیج رفت و روی زمین افتاد و از هوش رفت. پس از آن من زنگ چند خانه را زدم و از مردم کمک خواستم و با تلفن یک رهگذر هم با اورژانس و پلیس تماس گرفتم.
پس از اظهارات پسر جوان، وی با دستور قضایی بازداشت و جسد هم به پزشکیقانونی منتقل شد.
کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینات جسد در گزارشی اعلام کردند که وی در اثر ضربه به سر و فشار بر گردن فوت کرده است.
در حالی که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، متهم در دادسرا اظهاراتش را تغییر داد و درباره روز حادثه گفت: من از شهرستانی در استان فارس به تهران آمده بودم تا دختر مورد علاقهام را که در تهران زندگی میکند ببینم. آن روز در حال قدم زدن در خیابان بودم که دو نفر با موتور به سراغم آمدند. یکی از آنها با تهدید چاقو مرا به میان شمشادهای کنار خیابان برد و به من تعرض کرد اما با او درگیر شدم و برای اینکه مانع فرارش بشوم دستم را دور گردنش حلقه کردم و گلویش را فشار دادم که بیهوش شد بعد هم با پلیس تماس گرفتم. من قصدم کشتن او نبود و میخواستم زمینگیرش کنم تا پلیس او را دستگیر کند اما جان باخت.
در این میان اولیایدم هم با شکایت از متهم خواستار قصاص او شدند.
پس از تکمیل تحقیقات و گزارش پلیس و پزشکیقانونی، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پس از قرائت کیفرخواست، متهم به جایگاه رفت و اظهارات قبلی خود را درباره نحوه مرگ مقتول تکرار کرد. سپس قاضی از متهم پرسید: چرا در اظهارات اولیه عنوان کردی که آنها قصد سرقت تلفن همراهت را داشتهاند؟
متهم پاسخ داد: چون میترسیدم واقعیت را بگویم و فکر میکردم با مطرح شدن ماجرا در زندان هم آزارم میدهند.
سپس قاضی از متهم خواست تا صحنه جرم را بازسازی کند و وی با حلقه کردن دستش گفت: پس از تعرض و زمانی که او قصد داشت سوار موتور شود دستم را دور گردنش حلقه کردم و حدود یک دقیقه فشار دادم که بیهوش شد.
قاضی پرسید: یک دقیقه زمان کافی برای خفه شدن نیست ضمن اینکه مگر نگفتی او چاقو داشته پس چگونه از خودش دفاع نکرده؟
متهم گفت: چاقو را در جیبش گذاشته بود که من به او حمله کردم. او اصلاً فکرش را نمیکرد که من گردنش را بگیرم.
وی در پاسخ به سؤال قاضی که پرسید آیا آثار جراحتی هم از چاقوی مقتول روی بدن شما به وجود آمده گفت: نه چاقو را فقط روی گردنم گذاشته بود و فشار نمیداد.
در ادامه یکی از مستشاران به متهم گفت: شما یک بار در اداره آگاهی گفته بودی که با داعش در ارتباط بودی و میخواستی که در اماکن متبرکه بمبگذاری کنی.
متهم گفت: از زندگی خسته شده بودم و میخواستم اعدامم کنند به همین خاطر چنین دروغی گفتم.
قاضی پرسید: سابقه کیفری هم داری؟
متهم جواب داد: یک بار به اتهام قتل پدرخواندهام بازداشت شدم که مشخص شد بیگناهم و تبرئه شدم. بعد پروندهای به اتهام ضرب و شتم نامادریام داشتم و یکبار هم پروندهای به خاطر رابطه نامشروع داشتم و یک پرونده هم مربوط به نزاع.
قاضی در ادامه به متهم گفت: اظهارات شما با گزارش پلیس و پزشکیقانونی متناقض است و نیاز به بررسی بیشتری دارد.
پس از پایان اظهارات متهم و وکیل وی، قضات اعلام کردند که برای انجام تحقیقات بیشتر و گزارش تکمیلی از سوی پزشکی قانونی، رسیدگی به پرونده به جلسه دیگری موکول خواهد شد.
ماجرای ارسال پیام هشدار زلزله چه بود؟
اشتباهی که دل مردم را لرزاند
گروه حوادث/ حوالی ظهر چهارشنبه ناگهان صدای زنگ هشدار گوشیهای تلفن همراه برخی مشترکان یکی از اپراتورها به صدا درآمد و پیامی با این مضمون روی صفحه گوشی نقش بست: «هشدار زلزله؛ آرام باشید و به پناهگاهی در اطراف بروید.»پیامی که هر چند بلافاصله از سوی سازمان مدیریت بحران، (وزارت کشور)، شرکت همراه اول، سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر، پلیس فتا و مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران تکذیب شد اما برای دقایقی مردم را نگران کرد.
دقایقی پس از این اتفاق عجیب سامانه همراه اول نیز با ارسال پیامک انبوه، از جعلی بودن این پیام خبر داد و اعلام کرد: «اگر پیام هشدار زلزله دریافت کردهاید، این پیام صحت ندارد.» همچنین مدیرکل ارتباطات همراه اول ضمن عذرخواهی از مشترکینی که این پیامک را دریافت کردهاند، گفت: «هیچگونه هک و نفوذی در شبکه اتفاق نیفتاده است و این موضوع بهدلیل خطای تیم تحقیقاتی که روی قابلیت هشدار بلایای طبیعی سیل یا زلزله کار میکردند، اتفاق افتاده است. قرار بود این پیامک فقط برای تیم تحقیقاتی ارسال شود، اما بهدلیل اشتباه برای برخی مشترکین ارسال شده است.»
سید مجید میر احمدی، معاون وزیر کشور نیز درباره ارسال پیامک هشدار زلزله گفت: طبق تحقیقاتی که انجام دادیم تیم تحقیقاتی شبکه همراه اول در حال یک اقدام فنی بودهاند که برای شرایط بحرانی مانند سیل و زلزله بتوانند پیام هشداری را برای موارد و جاهایی که لازم است، ارسال کنند. این تیم در گروه فنی خودشان در حال آماده کردن این موارد بودند که میخواستند بهصورت آزمایشی در گروه خودشان این پیام را ارسال کنند که بر اثر یک غفلت فنی برای تعدادی از شهروندانمان نیز این پیام ارسال شد. بنابراین نه مسأله هک مطرح است و نه مسأله خاص امنیتی بوده ، بلکه یک اشتباه فنی بوده است.
سرهنگ پاشایی معاون اجتماعی پلیس فتا نیز درباره چگونگی ارسال پیام هشدار به برخی از کاربران تلفن همراه، با رد این موضوع گفت: «قابلیتی روی گوشیهای تلفن همراه به نام ارائه هشدارهای ضروری وجود دارد که فقط به اینترنت نیاز دارد و در زمانهای بحرانی این هشدار را سازمان هشدار دهنده ارائه میدهد که در کشور ما اصولاً بهصورت پیامک ارائه میشود، البته اتفاقی که ظهر چهارشنبه افتاد میتواند یک شیطنت یا هک باشد که باید بیشتر بررسی و رسیدگی شود.»
اسماعیل بایرامنژاد، رئیس مرکز لرزه نگاری کشور با تأکید بر اینکه زلزله قابل پیشبینی نیست، گفت: در سالهای اخیر سامانههای هشدار سریع زلزله در دنیا عرضه شده که تاکنون در ایران کاربردی نشده است و ما در صورت وقوع ناهنجاری در منطقه، اطلاعات لازم را به سازمانهای مدیریت بحران اعلام میکنیم و هرگز برای اشخاص پیامی صادر نمیکنیم. ضمن اینکه هشدار و پیام وقوع زلزله از سوی این مرکز صادر نشده است. سیستمهای هشدار سریع زلزله در دنیا عرضه شده که تاکنون این سیستمها در ایران راهاندازی نشده است.
علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران هم اظهار داشت: به نظر میرسد این یک اقدام شیطنتآمیز برای تهییج و تحریک افکار عمومی باشد. ما با وجود جعلی بودن این پیام، باز هم برای اطمینان بیشتر لرزههای اخیر در محدوده تهران را بررسی کردیم که بیانگر این بود که هیچ مورد غیرعادی وجود نداشت.
شهادت مرزبان در نقطه صفر مرزی
گروه حوادث/ مرزبان هنگ مرزی زابل ظهر چهارشنبه در درگیری مسلحانه بین مرزداران و اشرار مسلح در مرزهای شمالی استان سیستان و بلوچستان به شهادت رسید.به گزارش روابط عمومی فرماندهی مرزبانی سیستان و بلوچستان، سردار محمد ملاشاهی فرمانده مرزبانی سیستان و بلوچستان اظهارداشت: سرباز وظیفه شهید معین قدمیاری در حین حراست و پاسداری از مرزهای عزت و شرف ایران اسلامی در درگیری مسلحانه با اشرار در نقطه صفر مرزی جمهوری اسلامی ایران به فیض عظمای شهادت نائل آمد. این شهید والامقام مجرد و ساکن شهر مقدس مشهد بود.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا هشدار داد
تأثیرات مخرب تبلیغات مجازی مواد مخدر
بر ذهن فرزندان
گروه حوادث/ رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا از نظارت دقیق پلیس بر فضای مجازی و برخورد با هرگونه تخلف و جرمی در این فضا خبر داد.
سردار مجید کریمی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا گفت: امروزه بسیاری از جرایم از فضای حقیقی به فضای مجازی منتقل شده است، از این رو پیشگیری از وقوع جرایم در فضای مجازی نیز بسیار مهم و ضروری است. پلیس با توجه به رویکرد مردمی خود و دیدگاه پیشگیرانه، نسبت به تهدیدها و آسیبهای پیش رو، همواره وظیفه خود میداند که با اطلاعرسانی و هشداردهی بهنگام به تمامی افراد، اقدام به مقابله و برخورد با مجرمان این فضا و پیشگیری از وقوع آسیبهای مختلف در جامعه کند.
کریمی در ادامه به گسترش استفاده از فضای مجازی در طول دو سال اخیر به دلیل شرایط کرونایی کشور و ضرورت دسترسی گروههای سنی مختلف بخصوص دانشآموزان و جوانان به اینترنت اشاره و بیان کرد: گاهی تبلیغات بیاساس در فضای حقیقی و مجازی در خصوص مواد مخدر تأثیرات منفی بر ذهن و روان جوانان و نوجوانان دارد؛ بهطور مثال در زمان شیوع ویروس کرونا عدهای در اینستاگرام با این هشتگ یا کلیدواژه که معتادها کرونا نمیگیرند؛ به دنبال شکستن قُبح مصرف موادمخدر در بین خانوادهها بودند که با پیگیریهای پلیس مبارزه با مواد مخدر این افراد دستگیر و تحویل مراجع قضایی شدند.
وی در ادامه با تأکید بر نقش مؤثر و سازنده خانوادهها در نظارت و کنترل فرزندان، تأکید کرد: خانواده به عنوان اولین و تأثیرگذارترین نهاد اجتماعی در جامعه میتواند با اتخاذ تدابیر مناسب و افزایش نظارت و کنترل رفتار فرزندان در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر، نقش بسزایی ایفا کند؛ چه بسا این مهم نیازمند دانش رسانهای، فراگیری مهارت کنترل فعالیت فرزندان در فضای مجازی و کسب اطلاعات درخصوص اعتیاد و راههای پیشگیری از آن است.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا در ادامه با اشاره به اینکه برابر ماده ۱۵ قانون جرایم رایانهای و ماده ۷۴۳ قانون مجازات اسلامی، ترویج به مصرف، خرید و فروش و آموزش تولید مواد مخدر در فضای مجازی مصداق بارز جرم است، گفت: به افرادی که در فضای مجازی اقدام به اشاعه و ترویج مصرف مواد مخدر میکنند، هشدار میدهیم که با متخلفان برابر قوانین موضوعه، برخورد خواهد شد.
کشف ۳ میلیون و 700 هزار عدد قرص شیشه
کریمی همچنین با اشاره به فرایند اقدامات پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا در حوزه رصد، پایش تخصصی و شناسایی صفحات مجرمانه، گفت: به عنوان نمونه در یک عملیات، با تلاش همکارانم در پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا، طی اقدامات غافلگیرانه، باند تبلیغ و فروش قرصهای لاغری حاوی متامفتامین (شیشه) در فضای مجازی شناسایی
و ضمن دستگیری کل اعضای باند بیش از سه میلیون و ۷۰۰ هزار عدد قرص لاغری و چاقی حاوی ترکیبات متامفتامین (شیشه) کشف و ضبط شد.
مرگ پسر جوان برای نجات یک سگ
گروه حوادث/ پسر جوان که برای نجات جان یک قلاده سگ به داخل استخر ذخیره آب کشاورزی رفته بود، غرق شد.
سرهنگ «علی کریمی» فرمانده انتظامی شهرستان شاهرود گفت: پس از اعلام خبر ناپدید شدن پسری 32 ساله در حوالی روستای ابر از توابع بخش انتظامی بسطام، مأموران پاسگاه قلعه نو خرقان به محل اعزام شدند.
وی افزود: با حضور مأموران و عوامل امدادی در محل و تحقیقات انجام شده یک چوپان در صحنه اعلام داشت که ساعاتی قبل این پسر را در حال نجات یک سگ که در استخر ذخیره آب گرفتار شده بود، دیده است. بنابراین با اشاره به اظهارات چوپان، مأموران آتشنشانی برای جستوجوی وی داخل استخر رفتند و پس از ۴ ساعت تلاش غواصان آتشنشانی در عمق چند متری، سرانجام پیکر بیجان این فرد را کشف و به بیرون از آب انتقال دادند.
دستگیری عاملان مسمومیت 68 نفر در یاسوج
گروه حوادث/ عاملان اصلی فروش الکل متانول در یاسوج که منجر به مرگ 2 نفر و مسمومیت 68 نفر شده بودند از سوی پلیس دستگیر شدند.
سردار کیقباد مصطفایی، فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد گفت: با هماهنگی دستگاه قضایی، دو نفر از عاملان مسمومیت جوانان یاسوجی شناسایی و دستگیر و با قرار معین روانه زندان شدند.
وی با بیان اینکه تاکنون تعداد افرادی که دچار مسمومیت با الکل شدهاند به ۶۸ نفر رسیده است، اظهارکرد: از این تعداد که با مسمومیت مواجه شدند تاکنون دو نفر فوت کردهاند. عامل مسمومیت ۸ نفر جدید نیز شناسایی شده و دستگیر خواهد شد.
مرگ 4 افغانستانی در تخریب خانه
ندگیهای شدید و آبگرفتگی در ایالت بدخشان افغانستان منجر به تخریب یک خانه و مرگ 4 نفر شد.
مسئولان محلی بدخشان میگویند که در پی فروریختن یک منزل مسکونی در ولسوالی (شهرستان) مایمی این ولایت (استان) ۴ عضو یک خانواده جان باخته و ۶ نفر دیگر زخمی شدهاند.
نثاراحمد احمدی، معاون والی (استاندار) بدخشان گفت: این رویداد ساعت ۸ شب سهشنبه ۱۵ آذر در روستای «زنیف» ولسوالی مایمی این ولایت رخ داده است.
به گفته احمدی، قربانیان این رویداد زنان، اطفال و مردان یک خانواده هستند.این در حالی است که همه ساله بارش برف و باران شدید در فصل سرما از ساکنان بدخشان قربانی میگیرد.