ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دانشجوی دیروز از این سینما جلوتر است
جابر قاسمعلی : پیشتر دردانشگاهها برخی فیلمها برای دانشجویان اکران میشد، عوامل این فیلمها در دانشگاه حاضر میشدند، مناظرههایی برگزار میشد ولی این اتفاق این روزها کمتر رخ میدهد. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر چه یکی از دلایل این اتفاق خنثی شدن سینما است یکی از اصلیترین دلایل در سالهای اخیر شیوع کرونا و تغییراتی است که در شکل آموزش و دانشگاه رخ داد.
دانشجو علاوه بر این پرسشگر، منتقد و پویا است و سعی دارد در مباحث مداخله کند و در جامعه تأثیرگذار باشد. امروزه نه فقط دانشجوهای ما که مردم ایران از سینما و تلویزیون جلوتر هستند و این یک واقعیت انکارنشدنی است و نه تنها دانشجوی امروز که دانشجوی دیروز هم از این سینما جلوتر است و این فاصله نه اندک بلکه نجومی است.
بخشی از صحبتهای این فیلمنامهنویس و مدرس سینما با ایلنا
دانشجو علاوه بر این پرسشگر، منتقد و پویا است و سعی دارد در مباحث مداخله کند و در جامعه تأثیرگذار باشد. امروزه نه فقط دانشجوهای ما که مردم ایران از سینما و تلویزیون جلوتر هستند و این یک واقعیت انکارنشدنی است و نه تنها دانشجوی امروز که دانشجوی دیروز هم از این سینما جلوتر است و این فاصله نه اندک بلکه نجومی است.
بخشی از صحبتهای این فیلمنامهنویس و مدرس سینما با ایلنا
روز دانشجو خانم آقای او
روزگار اغرب و اعجب دانشجویی
ریحانه ابراهیمزادگان
شاعر و طنزپرداز
همشیره مکرمه محترمه ما خواستگاری داشت بسیار صبیحالمنظر و خوش قد و قامت و با کمالات و اصالتدار. دانشجو بود و مایل -مشتاق به تحصیل و مدارج علمی. ایل و تبار ما اهل فضل و علماند، کیفور شدند جوان تحصیلکرده فهیم و علیمی اراده کرده به پیوند با خاندانمان. لاکن همشیره ما از این جوانهای امروزی است که تدبر و تصور و تعلقاش زمین تا آسمان با ما توفیر دارد، به آداب اغرب و اعجبی در زندگی مقید است. پیجو شدیم گفت فیالحال کسی با درس و دانشگاه و مدرک به توفیقی ندارد. پول و پیشرفت توی کاسبی کف بازار است. ما را میگویی؟ چارشاخ ماندیم این چه صیغه و سیاق زعم و عقیده است؟ زمانه پسرفت کرده. مردم از پسله دخل دکانشان جستند پشت میز دانشگاه نشستند لیسانس و فوق لیسانس و دکتری گرفتند ژست بگیرند درسخوانده شدهاند ادارهچی شوند با سربلند زن بگیرند به این خیال که زمانه توفیر کرده کسی زن دکاندار بیتحصیلات نمیشود و مرد خوب به امور دولتی مشغول است. لاکن هیچ چیز زمانه به قاعده پیشین نیست. فیالحال از در هر خانه داخل شویم همه یا درسخوانده و تحصیلات دارند یا دانشجو و مشغول؛ پیک موتوری و کارمند و تدارکاتچی ندارد.زمانه که تطور و تغییر کرد برکت از احوال دانشجویی رفت. یک روزگاری دانشجو جماعت اگر عاشق میشد باید چند ماه کمین میکرد ببیند دختری که دل در گرویش دارد چه ایامی درس و کلاس دارد، چه ساعتی از کدام راهرو میآید، جزوههایش را کدام پهلو میگیرد، کی حواسش پرت است، یک جوری برود ناغافل به جزوههایش تنه بزند دفتر کتابش پخش زمین شود دولا شود کاغذ از زمین جمع کرده تفکیک کند به شرم و آزرم تحویل بدهد پوزش بطلبد که حاق چشم توی چشم شدن به هر لطایف الحیلی راز دل به چشم و ابرو فاش کند. یا فیالمثل جزوه مطالبه کند چند روزی به خط خوش منظره دلبر خیره مانده کیفور شود و کنج کاغذی پرت و پلا بین جزوه، نامه فدایت شوم بنویسد که آیا بخواند و آیا نخواند و جواب بفرستد. فیالحال دانشجوها توی این ماسماسک وامانده کانال دارند «کراش یاب» تسمیه کردهاند. میروند آنجا نشانی میدهند نامه قربانتان شوم مینویسند چند صد نفر میخوانند. این «کراش» عجیب لفظ قبیحی استها، میشنویم به دلآشوبه میافتیم.
هرآتشی هست از گور پدر کانال و گعدههای دانشجو جماعت توی این ماسماسک وامانده بلند میشود. بچه مردم میرود دانشگاه درس تلمذ کند امتحان پس بدهد مدرک بگیرد سری توی سرها در بیاورد؛ لاکن دانشجوهای این روزگار از درس خواندن هم اکراه دارند. ماندهایم میروند وقت به بطالت بگذرانند یا لنگ مدرکند و درس و تخصص به کارشان نمیآید. گعده میکنند طریق و اسلوب تقلب یاد هم میدهند. برکت از نمرهها هم رفته. از گوشت سگ حرامتر است. ماسماسک وامانده ملازم میکنند زنگ میزنند یکی پای کتب و جزوات نشسته جواب دیکته میکند مینویسند، آدم شرمش میآید از گفتن. استادان جذبه و جبروتشان رفته وگرنه ما هم دانشجو بودیم. منکر نیستیم ما کمالات و ادب و نزاکتمان سرآمد بود لاکن اسم استاد حرمت داشت کرنش نمیکردیم چند ترم از گروه پس میماندیم. حالا دانشجو میرود اینستاگرام استاد پیدا کرده میبیند همان استاد لباس سبک و سخیف پوشیده لب غنچه کرده فوتوی ناز منتشر کرده است، حساب نمیبرد...
هرچه به جبر روزگار، احوال دانشجو و اوضاع دانشگاه استحاله یافت، دو مطلب همان است که بوده. یکی خوابگاه دانشجویی یکی غذای دانشگاه. خوابگاه کم از میدان جنگ ندارد. روزگار دانشجوهای اغرب و اعجب امروزی همانی است که روزگار ما بود. یکی البسه طاهر اتو زده مهیای کلاس هفت صبح میکرد بیدار میشد میدید همخوابگاهی بچهزرنگش برداشته پوشیده رفته، ناچار چرک و چروک میرفت سر کلاس. یکی دوتا نیمرو تغار میکرد جهت شام، بیست جفت چشم خیره و شکم گرسنه دورهاش میکردند لقمه از گلویش پایین نمیرفت. تخممرغ قوت غالب خوابگاه دانشجویی است. مرغجماعت صبح به صبح تخم میگذارند و لعنت میفرستند به درس و دانشگاه که کار و زندگیشان مختل کرده به اضافهکار ناچارند.همین تخم مرغ با اوصاف مذکورش به غذای دانشگاه ارجح است. ما خودمان هر نوبه چمنهای محوطه دانشگاه اصلاح میشد قورمه سبزی میخوردیم بوی حیاط میداد.
معهذا به هر تعب و مشقت، مدرک میسر شده فارغ میشوندها لاکن آه و فغان همه بلند است که این مدرک، کو کار؟ همان میشود که همشیره ما خاستگار خوشمنظره تحصیلاتدار مردود کرده شرط دکان کاسبی میگذارد... چه عرض کنیم؟
شاعر و طنزپرداز
همشیره مکرمه محترمه ما خواستگاری داشت بسیار صبیحالمنظر و خوش قد و قامت و با کمالات و اصالتدار. دانشجو بود و مایل -مشتاق به تحصیل و مدارج علمی. ایل و تبار ما اهل فضل و علماند، کیفور شدند جوان تحصیلکرده فهیم و علیمی اراده کرده به پیوند با خاندانمان. لاکن همشیره ما از این جوانهای امروزی است که تدبر و تصور و تعلقاش زمین تا آسمان با ما توفیر دارد، به آداب اغرب و اعجبی در زندگی مقید است. پیجو شدیم گفت فیالحال کسی با درس و دانشگاه و مدرک به توفیقی ندارد. پول و پیشرفت توی کاسبی کف بازار است. ما را میگویی؟ چارشاخ ماندیم این چه صیغه و سیاق زعم و عقیده است؟ زمانه پسرفت کرده. مردم از پسله دخل دکانشان جستند پشت میز دانشگاه نشستند لیسانس و فوق لیسانس و دکتری گرفتند ژست بگیرند درسخوانده شدهاند ادارهچی شوند با سربلند زن بگیرند به این خیال که زمانه توفیر کرده کسی زن دکاندار بیتحصیلات نمیشود و مرد خوب به امور دولتی مشغول است. لاکن هیچ چیز زمانه به قاعده پیشین نیست. فیالحال از در هر خانه داخل شویم همه یا درسخوانده و تحصیلات دارند یا دانشجو و مشغول؛ پیک موتوری و کارمند و تدارکاتچی ندارد.زمانه که تطور و تغییر کرد برکت از احوال دانشجویی رفت. یک روزگاری دانشجو جماعت اگر عاشق میشد باید چند ماه کمین میکرد ببیند دختری که دل در گرویش دارد چه ایامی درس و کلاس دارد، چه ساعتی از کدام راهرو میآید، جزوههایش را کدام پهلو میگیرد، کی حواسش پرت است، یک جوری برود ناغافل به جزوههایش تنه بزند دفتر کتابش پخش زمین شود دولا شود کاغذ از زمین جمع کرده تفکیک کند به شرم و آزرم تحویل بدهد پوزش بطلبد که حاق چشم توی چشم شدن به هر لطایف الحیلی راز دل به چشم و ابرو فاش کند. یا فیالمثل جزوه مطالبه کند چند روزی به خط خوش منظره دلبر خیره مانده کیفور شود و کنج کاغذی پرت و پلا بین جزوه، نامه فدایت شوم بنویسد که آیا بخواند و آیا نخواند و جواب بفرستد. فیالحال دانشجوها توی این ماسماسک وامانده کانال دارند «کراش یاب» تسمیه کردهاند. میروند آنجا نشانی میدهند نامه قربانتان شوم مینویسند چند صد نفر میخوانند. این «کراش» عجیب لفظ قبیحی استها، میشنویم به دلآشوبه میافتیم.
هرآتشی هست از گور پدر کانال و گعدههای دانشجو جماعت توی این ماسماسک وامانده بلند میشود. بچه مردم میرود دانشگاه درس تلمذ کند امتحان پس بدهد مدرک بگیرد سری توی سرها در بیاورد؛ لاکن دانشجوهای این روزگار از درس خواندن هم اکراه دارند. ماندهایم میروند وقت به بطالت بگذرانند یا لنگ مدرکند و درس و تخصص به کارشان نمیآید. گعده میکنند طریق و اسلوب تقلب یاد هم میدهند. برکت از نمرهها هم رفته. از گوشت سگ حرامتر است. ماسماسک وامانده ملازم میکنند زنگ میزنند یکی پای کتب و جزوات نشسته جواب دیکته میکند مینویسند، آدم شرمش میآید از گفتن. استادان جذبه و جبروتشان رفته وگرنه ما هم دانشجو بودیم. منکر نیستیم ما کمالات و ادب و نزاکتمان سرآمد بود لاکن اسم استاد حرمت داشت کرنش نمیکردیم چند ترم از گروه پس میماندیم. حالا دانشجو میرود اینستاگرام استاد پیدا کرده میبیند همان استاد لباس سبک و سخیف پوشیده لب غنچه کرده فوتوی ناز منتشر کرده است، حساب نمیبرد...
هرچه به جبر روزگار، احوال دانشجو و اوضاع دانشگاه استحاله یافت، دو مطلب همان است که بوده. یکی خوابگاه دانشجویی یکی غذای دانشگاه. خوابگاه کم از میدان جنگ ندارد. روزگار دانشجوهای اغرب و اعجب امروزی همانی است که روزگار ما بود. یکی البسه طاهر اتو زده مهیای کلاس هفت صبح میکرد بیدار میشد میدید همخوابگاهی بچهزرنگش برداشته پوشیده رفته، ناچار چرک و چروک میرفت سر کلاس. یکی دوتا نیمرو تغار میکرد جهت شام، بیست جفت چشم خیره و شکم گرسنه دورهاش میکردند لقمه از گلویش پایین نمیرفت. تخممرغ قوت غالب خوابگاه دانشجویی است. مرغجماعت صبح به صبح تخم میگذارند و لعنت میفرستند به درس و دانشگاه که کار و زندگیشان مختل کرده به اضافهکار ناچارند.همین تخم مرغ با اوصاف مذکورش به غذای دانشگاه ارجح است. ما خودمان هر نوبه چمنهای محوطه دانشگاه اصلاح میشد قورمه سبزی میخوردیم بوی حیاط میداد.
معهذا به هر تعب و مشقت، مدرک میسر شده فارغ میشوندها لاکن آه و فغان همه بلند است که این مدرک، کو کار؟ همان میشود که همشیره ما خاستگار خوشمنظره تحصیلاتدار مردود کرده شرط دکان کاسبی میگذارد... چه عرض کنیم؟
هنرمندان در فضای مجازی
یاد
قطعه «ایران ایران» یکی از معروفترین و محبوبترین تکآهنگهای ملی – میهنی به خوانندگی محمد نوری است که صدای فراموشنشدنی این هنرمند به آن ارزشی صدچندان داده است. ترانه «ایران ایران» ازجمله آثار ملی – میهنی مرحوم محمد نوری است که سالها پیش در قالب آلبوم «دلاویزترین» با شعری از تورج نگهبان و آهنگسازی محمد سریر پیش روی مخاطبان قرار گرفت. اثری که علاوه بر دارا بودن مهمترین مؤلفههای محتوایی و موسیقایی در حوزه آثار مرتبط با کشورمان بهواسطه حضور بزرگانی چون تورج نگهبان و محمد سریر به خودی خود دربرگیرنده ارزشهای فراوانی است و چه بهتر که چنین ارزشمندی بهواسطه صدای منحصربهفرد هنرمندانی چون محمد نوری بتواند این چنین میان مردمان کوچه و بازار گل کند و تبدیل به یکی از بهترین کارهای موسیقایی در این حوزه شود؛ اثری که چندی پیش نیز در یک نظرسنجی که پیرامون برترین و ماندگارترین ترانهها با محوریت ایران در شبکه رادیویی صبا صورت گرفت بهعنوان اولین و بهترین ترانه انتخاب شد.
فقدان
در خبرها آمد که جلال خسروی شاعر شناخته شده و نامآشنای دشتستانی و مدیر مجله ادبی جنزار دار فانی را وداع گفته است. بهگفته نزدیکان این شاعر مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر خسروی، صبح روز جمعه (هجدهم آذرماه) در برازجان برگزار خواهد شد. جلال خسروی اهل برازجان و متولد ۱۳۳۵ بود و در شعر سپید و پست مدرن و نیمایی آثار فراوانی داشت که برخی در نشریات استان بوشهر به چاپ رسیده است. نخستین مجموعه شعر او با عنوان با باوری به حجم گلوله در سال ۱۳۵۸ به چاپ رسید. اثر دیگر زنده یاد خسروی با نام کی وقتداری با هم برویم؟ در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است و بمیری بیچاره میشوم، عزرائیل جان! مجموعه شعر دیگری از مرحوم خسروی است که به چاپ نرسیده است.
تئاتر
کارگردان نمایش «راه پیموده نشده» که در هجدهمین جشنواره تئاتر مقاومت حضور دارد، در گفتوگو با مهر از شرایط و روند تولید و آمادهسازی این نمایش گفته است. غلامحسین دولتآبادی در این گفتوگو به این نکته اشاره میکند که «ماجرای این نمایش درباره یک عکاس است که در جنگ زخمی میشود و بعد از خروج از جبهه با نامزد خود که یک پرستار است، ازدواج میکند اما نمیتواند از جبهه دور بماند و همین امر زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد.» او درباره برنامه اجرای عمومی این اثر هم گفته «تلاشم بر این است سال آینده اجرای عمومی اثر را روی صحنه ببرم چون دلیل اصلی حضورم در جشنواره تئاتر مقاومت اجرای عمومی نمایش بود.» گفتنی است اصغر شریعتی، مرضیه غلامی، فائقه شلالوند و غلامحسین دولتآبادی بازیگران نمایش «راه پیموده نشده» هستند. این را هم بدانید که همین چند روز پیش سیدوحید فخرموسوی دبیر جشنواره تئاتر مقاومت نسبت به تعریف موجود از عدالت فرهنگی انتقاد کرد و با تأکید بر اینکه فرار از تهران به معنی عدالت فرهنگی نیست، گفت: «علیرغم هجمههای صورت گرفته از بین ۵۰۰ هنرمند جشنواره مقاومت هیچ انصرافی وجود نداشت.» او همچنین خطاب به مسئولان گفته بود: «ما در بحث عدالت فرهنگی و تمرکززدایی برادریمان را ثابت کردیم اما عدالت فرهنگی صرفاً فرار از تهران نیست و این عدالت نیست که کارهای سفارشی با بودجههای میلیاردی در تهران اجرا و مورد حمایت باشند و ما در این جشنواره با ۵۰۰ هنرمند یکچهارم آنها بودجه داشته باشیم.»
کتاب
رمان «تنهایی دونده استقامت» برای نوجوانان بزرگتر از ۱۶ سال نوشته شده است. ماجرای این رمان از این قرار است که «پسر نوجوانی، که به جرم دزدی به دارالتأدیب سپرده شده، از سوی مسئولان آن مرکز، برای شرکت در مسابقات دو برگزیده میشود. او روزها، بدون هیچ نگهبانی، در جنگل به تمرینهای طولانی پرداخته و تمام مدت با خود به مسائل گوناگون میاندیشد. آمادگی جسمانی وی و تمرینهای مستمرش باعث شده همه یقین داشته باشند که او برنده حتمی مسابقه خواهد بود. اما آنچه در ذهن پسرک میگذرد کاملاً متفاوت است. او که همیشه رنج کشیده و صحنههای تکاندهنده و زجرآور بسیاری را با وجود سن کم از نظر گذرانده است، تمامی افراد پیرامون خویش را مقصر شناخته و به خصوص با کسانی که به نوعی با پلیس، دولت و زندان در ارتباط هستند، احساس دشمنی شدیدی میکند.» کتاب تنهایی دونده استقامت نوشته آلن سیلیتو و ترجمه ناصر زاهدی در ۸۵ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان توسط «انتشارات پیدایش» منتشر شده است.
قطعه «ایران ایران» یکی از معروفترین و محبوبترین تکآهنگهای ملی – میهنی به خوانندگی محمد نوری است که صدای فراموشنشدنی این هنرمند به آن ارزشی صدچندان داده است. ترانه «ایران ایران» ازجمله آثار ملی – میهنی مرحوم محمد نوری است که سالها پیش در قالب آلبوم «دلاویزترین» با شعری از تورج نگهبان و آهنگسازی محمد سریر پیش روی مخاطبان قرار گرفت. اثری که علاوه بر دارا بودن مهمترین مؤلفههای محتوایی و موسیقایی در حوزه آثار مرتبط با کشورمان بهواسطه حضور بزرگانی چون تورج نگهبان و محمد سریر به خودی خود دربرگیرنده ارزشهای فراوانی است و چه بهتر که چنین ارزشمندی بهواسطه صدای منحصربهفرد هنرمندانی چون محمد نوری بتواند این چنین میان مردمان کوچه و بازار گل کند و تبدیل به یکی از بهترین کارهای موسیقایی در این حوزه شود؛ اثری که چندی پیش نیز در یک نظرسنجی که پیرامون برترین و ماندگارترین ترانهها با محوریت ایران در شبکه رادیویی صبا صورت گرفت بهعنوان اولین و بهترین ترانه انتخاب شد.
فقدان
در خبرها آمد که جلال خسروی شاعر شناخته شده و نامآشنای دشتستانی و مدیر مجله ادبی جنزار دار فانی را وداع گفته است. بهگفته نزدیکان این شاعر مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر خسروی، صبح روز جمعه (هجدهم آذرماه) در برازجان برگزار خواهد شد. جلال خسروی اهل برازجان و متولد ۱۳۳۵ بود و در شعر سپید و پست مدرن و نیمایی آثار فراوانی داشت که برخی در نشریات استان بوشهر به چاپ رسیده است. نخستین مجموعه شعر او با عنوان با باوری به حجم گلوله در سال ۱۳۵۸ به چاپ رسید. اثر دیگر زنده یاد خسروی با نام کی وقتداری با هم برویم؟ در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است و بمیری بیچاره میشوم، عزرائیل جان! مجموعه شعر دیگری از مرحوم خسروی است که به چاپ نرسیده است.
تئاتر
کارگردان نمایش «راه پیموده نشده» که در هجدهمین جشنواره تئاتر مقاومت حضور دارد، در گفتوگو با مهر از شرایط و روند تولید و آمادهسازی این نمایش گفته است. غلامحسین دولتآبادی در این گفتوگو به این نکته اشاره میکند که «ماجرای این نمایش درباره یک عکاس است که در جنگ زخمی میشود و بعد از خروج از جبهه با نامزد خود که یک پرستار است، ازدواج میکند اما نمیتواند از جبهه دور بماند و همین امر زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد.» او درباره برنامه اجرای عمومی این اثر هم گفته «تلاشم بر این است سال آینده اجرای عمومی اثر را روی صحنه ببرم چون دلیل اصلی حضورم در جشنواره تئاتر مقاومت اجرای عمومی نمایش بود.» گفتنی است اصغر شریعتی، مرضیه غلامی، فائقه شلالوند و غلامحسین دولتآبادی بازیگران نمایش «راه پیموده نشده» هستند. این را هم بدانید که همین چند روز پیش سیدوحید فخرموسوی دبیر جشنواره تئاتر مقاومت نسبت به تعریف موجود از عدالت فرهنگی انتقاد کرد و با تأکید بر اینکه فرار از تهران به معنی عدالت فرهنگی نیست، گفت: «علیرغم هجمههای صورت گرفته از بین ۵۰۰ هنرمند جشنواره مقاومت هیچ انصرافی وجود نداشت.» او همچنین خطاب به مسئولان گفته بود: «ما در بحث عدالت فرهنگی و تمرکززدایی برادریمان را ثابت کردیم اما عدالت فرهنگی صرفاً فرار از تهران نیست و این عدالت نیست که کارهای سفارشی با بودجههای میلیاردی در تهران اجرا و مورد حمایت باشند و ما در این جشنواره با ۵۰۰ هنرمند یکچهارم آنها بودجه داشته باشیم.»
کتاب
رمان «تنهایی دونده استقامت» برای نوجوانان بزرگتر از ۱۶ سال نوشته شده است. ماجرای این رمان از این قرار است که «پسر نوجوانی، که به جرم دزدی به دارالتأدیب سپرده شده، از سوی مسئولان آن مرکز، برای شرکت در مسابقات دو برگزیده میشود. او روزها، بدون هیچ نگهبانی، در جنگل به تمرینهای طولانی پرداخته و تمام مدت با خود به مسائل گوناگون میاندیشد. آمادگی جسمانی وی و تمرینهای مستمرش باعث شده همه یقین داشته باشند که او برنده حتمی مسابقه خواهد بود. اما آنچه در ذهن پسرک میگذرد کاملاً متفاوت است. او که همیشه رنج کشیده و صحنههای تکاندهنده و زجرآور بسیاری را با وجود سن کم از نظر گذرانده است، تمامی افراد پیرامون خویش را مقصر شناخته و به خصوص با کسانی که به نوعی با پلیس، دولت و زندان در ارتباط هستند، احساس دشمنی شدیدی میکند.» کتاب تنهایی دونده استقامت نوشته آلن سیلیتو و ترجمه ناصر زاهدی در ۸۵ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان توسط «انتشارات پیدایش» منتشر شده است.
کودکان کار و بیماریها
شهره طاعتی
مددکار اجتماعی
در زمان بروز و شیوع بیماریها سه دسته از افراد جامعه در معرض خطر بیشتری قرار دارند: سالمندان؛ افراد مبتلا به بیماریهای زمینهای و کودکان. در زمان بروز بحرانهایی مانند بیماریهای واگیردار، افراد خانواده رفتارهایی مبنی بر پیشگیری از ابتلا و انتقال احتمالی به دیگران را جزو وظایف اصلی خود قرار میدهند. آموزشهای مستمر به کودکان، فراهم نمودن وسایل بهداشتی و دور نگه داشته شدن آنها از محیطهای آلوده را در اولویت برنامههای روزانه خود قرار میدهند. والدین برای تغذیه فرزندان و افراد خانواده اهمیت ویژهای قائل میشوند. سازمانهای دولتی و خصوصی تمامی تلاش خود را در جهت پیشگیری و درمان بهکار میگیرند.
یکی از روشهای دور ماندن کودکانِ دانشآموز از محیطهای آلوده خارج از منزل مانند مدرسه و خیابانها، تعطیلی مدارس میباشد که در حال حاضر با توجه به شیوع بیماری کرونا این روش یکی از بهترین راهکارهای پیشگیری از سرعت شیوع بیماری بوده که در کشور ما نیز به اجرا درآمده است. تغییر ساعت کاری ادارات نیز یکی از راهکارهای پیشگیرانه در این زمینه بوده است. اکثر خانوادهها با در منزل ماندن و تهیه وسایل بهداشتی و در اختیار قرار دادن آن به کودکان در این زمان از آنها محافظت کردهاند تمامی رسانههای موجود در جامعه، فضای مجازی و غیره همگی درصدد تهیه و پخش محتوای آموزشی برای افراد میباشند.غافل از اینکه در نزدیکیمان کودکانی وجود دارند که انگار نه انگار اتفاقی در شهر رخ داده، کیسههای بزرگ بر دوششان سطلهای زباله را میگردند، گلهای دست شده را برای فروش به مردم عرضه میکنند. آنها حتی نمیدانند که علت واهمه آدمها و سرنشین ماشینها از نزدیک شدن آنها به ایشان به چه علت است.
چرا؟ زیرا آنها در این هیاهوی پیشگیرانه جزء فراموش شدگان از سوی جامعه و سازمانهای مرتبط با تأمین بهداشت و سلامت قرار گرفتهاند. آنها از سوی سازمانهای دولتی و مردم ادارات مربوطه در بخش بهداشتی نادیده گرفته شدهاند شاید از نظر آنها آموزش و پیشگیری این کودکان از بیماری ضرورتی ندارد.
شاید بهتر است حال که آنها ناآگاهانه در معرض خطر میکروب و ویروس و بیماری قرار دارند از آنها دوری کرده و با نادیده گرفتنشان وجود ایشان را کتمان کرده و به جای حل مسأله، صورت مسأله را پاک کنیم.
شاید بهتر است به حال خود رهایشان کنیم تا به طور طبیعی از چرخه زندگی محکوم شده به آن رها شوند.
اما، کودک کار، کودک است. کودک کار از هر کودک دیگری بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماریهای محیطی و واگیردار قرار دارد زیرا این کودکان عمدتاً از خانوادههای بسیار کم برخوردار مالی و فرهنگی میباشند که سطح آگاهی و سواد خانواده در کمترین رتبه قرار دارد. والدین و سرپرستان کودکان کار خود، آگاهیهای لازم در زمینه بیماریها و نحوه انتقال و ابتلا به آن را ندارند و ضرورتی جهت رعایت دستورالعملهای بهداشتی نمیبینند. محیط زندگی کودکان کار از آلودهترین مکانهای پرخطر از نظر انواع بیماریها میباشد و هر کدام از افراد خانواده میتوانند ناقل بیماریهای خطرناک و با سرعت شیوع بالا مانند بیماری کرونا باشند، اما با در اختیار قرار دادن امکانات بهداشتی و آموزش فردی به آنها میتوان تا حد زیادی از ابتلا و انتقال بیماری پیشگیری کرد.
متأسفانه آموزشها فقط متعلق به زمان بحران میباشند که در این صورت فقط میتواند در همان برهه از زمان یکی از راهکارهای پیشگیرانه باشند ولی بهترین عملکرد آن است که ریشهای و زیربنایی در مورد آموزش کودکان کار و خانواده آنها اقدام جدی صورت گیرد. در زمانهای معمول سازمانهای غیردولتی با کمک سازمانهای دولتی و دریافت وسایل و پروتکلهای بهداشتی باید موضوع آموزش و ضرورت اجرای آن را بهصورت جدی دنبال نمایند.
پیش از هر اقدامی ان جی اوها و سازمانهای دولتی مربوطه باید خود به ضرورت انجام آموزش همگانی و آگاهی از بیماریها به کودکان کار و خانواده آنها دست یابند و پس از آن با یاری یکدیگر نسبت به انجام آن در سطح جامعه اقدام نمایند.
کودکان کار در صورتی که از قبل آگاهی لازم نسبت به مخاطرات محیط و آلودگیهای سطح خیابانها و محیط زندگیشان را داشته باشند و از طرفی دیگر وسایل بهداشتی مورد نیاز در اختیار آنان قرار گیرد میتوان گفت که در زمان بروز بحران بیماریهای واگیردار مانند کرونا آنها نیز مانند دیگر افراد جامعه توانایی خود مراقبتی را خواهند داشت. اما متأسفانه بهدلیل نبود آموزشهای زیربنایی و عدم دیده شدن این کودکان در سطح جامعه در زمان بحرانهایی اینچنینی، با نادیده گرفته شدن این کودکان و حذف آنها از ارائه اقلام بهداشتی و عدم آموزش آنها و خانوادهشان مبنی بر پرهیز از حضور در معابر و خیابانهای آلوده، این قشر از جامعه که درصدی از نیروی کار و سرمایههای اجتماعی و اقتصادی آینده کشور هستند با مبتلا شدن به بیماریها و ناقل بودن آن به دیگر افراد، خطر جدی برای خود و جامعه بهدنبال خواهند داشت.
بدین منظور از مدیران و سازمانهای مربوطه خواهشمندیم جهت تجهیز این کودکان به وسایل بهداشتی، اقدامات لازم را در دستور کار خود قرار دهند.
مددکار اجتماعی
در زمان بروز و شیوع بیماریها سه دسته از افراد جامعه در معرض خطر بیشتری قرار دارند: سالمندان؛ افراد مبتلا به بیماریهای زمینهای و کودکان. در زمان بروز بحرانهایی مانند بیماریهای واگیردار، افراد خانواده رفتارهایی مبنی بر پیشگیری از ابتلا و انتقال احتمالی به دیگران را جزو وظایف اصلی خود قرار میدهند. آموزشهای مستمر به کودکان، فراهم نمودن وسایل بهداشتی و دور نگه داشته شدن آنها از محیطهای آلوده را در اولویت برنامههای روزانه خود قرار میدهند. والدین برای تغذیه فرزندان و افراد خانواده اهمیت ویژهای قائل میشوند. سازمانهای دولتی و خصوصی تمامی تلاش خود را در جهت پیشگیری و درمان بهکار میگیرند.
یکی از روشهای دور ماندن کودکانِ دانشآموز از محیطهای آلوده خارج از منزل مانند مدرسه و خیابانها، تعطیلی مدارس میباشد که در حال حاضر با توجه به شیوع بیماری کرونا این روش یکی از بهترین راهکارهای پیشگیری از سرعت شیوع بیماری بوده که در کشور ما نیز به اجرا درآمده است. تغییر ساعت کاری ادارات نیز یکی از راهکارهای پیشگیرانه در این زمینه بوده است. اکثر خانوادهها با در منزل ماندن و تهیه وسایل بهداشتی و در اختیار قرار دادن آن به کودکان در این زمان از آنها محافظت کردهاند تمامی رسانههای موجود در جامعه، فضای مجازی و غیره همگی درصدد تهیه و پخش محتوای آموزشی برای افراد میباشند.غافل از اینکه در نزدیکیمان کودکانی وجود دارند که انگار نه انگار اتفاقی در شهر رخ داده، کیسههای بزرگ بر دوششان سطلهای زباله را میگردند، گلهای دست شده را برای فروش به مردم عرضه میکنند. آنها حتی نمیدانند که علت واهمه آدمها و سرنشین ماشینها از نزدیک شدن آنها به ایشان به چه علت است.
چرا؟ زیرا آنها در این هیاهوی پیشگیرانه جزء فراموش شدگان از سوی جامعه و سازمانهای مرتبط با تأمین بهداشت و سلامت قرار گرفتهاند. آنها از سوی سازمانهای دولتی و مردم ادارات مربوطه در بخش بهداشتی نادیده گرفته شدهاند شاید از نظر آنها آموزش و پیشگیری این کودکان از بیماری ضرورتی ندارد.
شاید بهتر است حال که آنها ناآگاهانه در معرض خطر میکروب و ویروس و بیماری قرار دارند از آنها دوری کرده و با نادیده گرفتنشان وجود ایشان را کتمان کرده و به جای حل مسأله، صورت مسأله را پاک کنیم.
شاید بهتر است به حال خود رهایشان کنیم تا به طور طبیعی از چرخه زندگی محکوم شده به آن رها شوند.
اما، کودک کار، کودک است. کودک کار از هر کودک دیگری بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماریهای محیطی و واگیردار قرار دارد زیرا این کودکان عمدتاً از خانوادههای بسیار کم برخوردار مالی و فرهنگی میباشند که سطح آگاهی و سواد خانواده در کمترین رتبه قرار دارد. والدین و سرپرستان کودکان کار خود، آگاهیهای لازم در زمینه بیماریها و نحوه انتقال و ابتلا به آن را ندارند و ضرورتی جهت رعایت دستورالعملهای بهداشتی نمیبینند. محیط زندگی کودکان کار از آلودهترین مکانهای پرخطر از نظر انواع بیماریها میباشد و هر کدام از افراد خانواده میتوانند ناقل بیماریهای خطرناک و با سرعت شیوع بالا مانند بیماری کرونا باشند، اما با در اختیار قرار دادن امکانات بهداشتی و آموزش فردی به آنها میتوان تا حد زیادی از ابتلا و انتقال بیماری پیشگیری کرد.
متأسفانه آموزشها فقط متعلق به زمان بحران میباشند که در این صورت فقط میتواند در همان برهه از زمان یکی از راهکارهای پیشگیرانه باشند ولی بهترین عملکرد آن است که ریشهای و زیربنایی در مورد آموزش کودکان کار و خانواده آنها اقدام جدی صورت گیرد. در زمانهای معمول سازمانهای غیردولتی با کمک سازمانهای دولتی و دریافت وسایل و پروتکلهای بهداشتی باید موضوع آموزش و ضرورت اجرای آن را بهصورت جدی دنبال نمایند.
پیش از هر اقدامی ان جی اوها و سازمانهای دولتی مربوطه باید خود به ضرورت انجام آموزش همگانی و آگاهی از بیماریها به کودکان کار و خانواده آنها دست یابند و پس از آن با یاری یکدیگر نسبت به انجام آن در سطح جامعه اقدام نمایند.
کودکان کار در صورتی که از قبل آگاهی لازم نسبت به مخاطرات محیط و آلودگیهای سطح خیابانها و محیط زندگیشان را داشته باشند و از طرفی دیگر وسایل بهداشتی مورد نیاز در اختیار آنان قرار گیرد میتوان گفت که در زمان بروز بحران بیماریهای واگیردار مانند کرونا آنها نیز مانند دیگر افراد جامعه توانایی خود مراقبتی را خواهند داشت. اما متأسفانه بهدلیل نبود آموزشهای زیربنایی و عدم دیده شدن این کودکان در سطح جامعه در زمان بحرانهایی اینچنینی، با نادیده گرفته شدن این کودکان و حذف آنها از ارائه اقلام بهداشتی و عدم آموزش آنها و خانوادهشان مبنی بر پرهیز از حضور در معابر و خیابانهای آلوده، این قشر از جامعه که درصدی از نیروی کار و سرمایههای اجتماعی و اقتصادی آینده کشور هستند با مبتلا شدن به بیماریها و ناقل بودن آن به دیگر افراد، خطر جدی برای خود و جامعه بهدنبال خواهند داشت.
بدین منظور از مدیران و سازمانهای مربوطه خواهشمندیم جهت تجهیز این کودکان به وسایل بهداشتی، اقدامات لازم را در دستور کار خود قرار دهند.
فاطمه (س) ایستاده برقله کمال
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
به نقلی امروز- 13 جمادی الاول- مصادف با شهادت حضرت فاطمه(س) یگانه بانوی عصمت و طهارت و ایستاده بر قله کمال است. مرضیهای دارای جایگاه محوری در آموزگاری تعهد و مسئولیت اجتماعی با مناسبات اخلاقی آن که برترین الگو را رقم زده است. در روز شهادت آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد. اما دو قول 13 جمادیالاول و سوم جمادی الثانی از سایر اقوال مستندتر و قول سوم جمادی الثانی نزد عالمان شیعه معتبرتر است. این قول به روایتی از امام صادق(ع) مستند بوده و در کتب معتبر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. شیعیان اما به دلیل جایگاه ویژه آن حضرت(س) هر دو روایت را بزرگ داشته و روزهای یازدهم تا سیزدهم جمادیالاول را فاطمیه اول و روزهای سوم تا پنجم جمادیالثانی را فاطمیه دوم نامیدهاند و همه ساله در این ایام علاوه بر ایران، شیعیان سایر کشورها نیز مجالس متعدد برپا و ضمن برشمردن فضایل حضرتش، به عزاداری میپردازند.
شهادت حضرت فاطمه(س) با فاصله کمی پس از رحلت پیامبر بزرگ اسلام(ص) به همراه پیامدهای آن، حادثه غمباری بود که جهان اسلام را تحت تأثیری عمیق قرار داد. آن گونه که گذشت زمان نتوانسته آن را به محاق برده و در پس پرده نسیان بنشاند. در این حادثه یکی از ارکان مکتب آسمانی اسلام که جوهره وجودش با عصمت و طهارت عجین است، جهان را در شرایطی وداع گفت که امت محمدی(ص) به الگویی همچون او سخت نیازمند بود و برای درک تعالیم مکتب، محتاج آیینهای حقیقتنما، تا جلوههای معنوی مکتب را انعکاس دهد. حضرت فاطمه(س) درس آموخته مکتب وحی بود و مصداق عینی زن مسلمان که لحظه لحظه زندگی کوتاهش، تجلی فروغ تابناک آیین اسلام است که میتواند آفاق زندگی بشر را از فضیلتهای انسانی سرشار کند. در مراجعه به آموزههای آن حضرت بسا دُرّ و مرواریدهای بسیاری که از صدف گفتار و نیایشهای تابناک و پر فروغش به دست خواهد آمد.
نیایشهای آن یگانه عالم هستی، عرش و فرش را به هم رسانیده و ملکوتی از معنویت میآفریند و اوج فضایل انسانی را در محراب شهود از درگاه حق مسألت میدارد و چنین نجوامی کند: «پروردگارا!.... بهرهای از رحمتت و درخششی از نورانیّتت را به من ارزانی دار و مرا با برخورداری از کرامت خود با سخن درست در زندگانی دنیا و آخرت، ثابت قدم بدار.
آفریدگارا! مرا به نیکان گذشته ملحق کن و از نیک رفتاران و فرزانگانم قرارده و اعمالم را به بهترین وجه کامل فرما...
خداوندا! ستایشم را پذیرا باش و به تضرّع و زاریام و به اقرار و اعترافم ترحم نما.»
حضرتش در فراز دیگری از نیایشهایش از ساحت بینیاز ربوبی این گونه درخواست میکند: «پروردگارا! به تو پناه میبرم، مرا پناه ده. از تو یاری میجویم، یاریام کن. از تو فریاد رسی میخواهم، به فریادم برس. تو را میخوانم، مرا اجابت کن. از تو آمرزش میطلبم، مرا ببخش. از تو کمک میجویم، مرا کمک نما. از تو هدایت میطلبم، مرا هدایت کن. از تو کفایت میجویم، مرا کفایت کن و به تو پناه آوردهام، پناهم ده. به ریسمان تو چنگ زدهام، مرا حفاظت کن. بر تو توکل کردهام، مرا کفایت کن.
پروردگارا! حسد حسودان، تجاوز تجاوزگران، کید مکاران، نیرنگ نیرنگبازان، حیله حیلهگران، ستم ستمگران، دشمنی دشمنان، زور زورمداران، سعایت سعایتگران، تهمت تهمت زنان، سحر جادوگران و رانده شدگان، بیداد حاکمان و کارهای زشت جهانیان را از من دور دار.»
سیره حضرت فاطمه(س) یادآور حقطلبی و حقخواهی، ظلمستیزی و ستم ناپذیری است و معرف ارزشهای والاست. آن حضرت(س) در این جهت در زندگی درس آموزخود، از حق وحقیقت دفاع وظلم و بیداد را در حق هیچ کس تاب نیاورد و همواره جانب ستمدیدگان را گرفته و به یاری آنان برخاست. بی جهت نیست که لحظه، لحظه زندگی آن بانوی بزرگ همچون نفخهای رحمانی هرگاه به جان انسانهای آزاده وزیده آنان را شیفته خود کرده و سیرهاش الگویی است که در جهان امروز میتواند هدایتگر بشریت گمشده در برهوت مادّیت باشد.
دبیر گروه پایداری
به نقلی امروز- 13 جمادی الاول- مصادف با شهادت حضرت فاطمه(س) یگانه بانوی عصمت و طهارت و ایستاده بر قله کمال است. مرضیهای دارای جایگاه محوری در آموزگاری تعهد و مسئولیت اجتماعی با مناسبات اخلاقی آن که برترین الگو را رقم زده است. در روز شهادت آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد. اما دو قول 13 جمادیالاول و سوم جمادی الثانی از سایر اقوال مستندتر و قول سوم جمادی الثانی نزد عالمان شیعه معتبرتر است. این قول به روایتی از امام صادق(ع) مستند بوده و در کتب معتبر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. شیعیان اما به دلیل جایگاه ویژه آن حضرت(س) هر دو روایت را بزرگ داشته و روزهای یازدهم تا سیزدهم جمادیالاول را فاطمیه اول و روزهای سوم تا پنجم جمادیالثانی را فاطمیه دوم نامیدهاند و همه ساله در این ایام علاوه بر ایران، شیعیان سایر کشورها نیز مجالس متعدد برپا و ضمن برشمردن فضایل حضرتش، به عزاداری میپردازند.
شهادت حضرت فاطمه(س) با فاصله کمی پس از رحلت پیامبر بزرگ اسلام(ص) به همراه پیامدهای آن، حادثه غمباری بود که جهان اسلام را تحت تأثیری عمیق قرار داد. آن گونه که گذشت زمان نتوانسته آن را به محاق برده و در پس پرده نسیان بنشاند. در این حادثه یکی از ارکان مکتب آسمانی اسلام که جوهره وجودش با عصمت و طهارت عجین است، جهان را در شرایطی وداع گفت که امت محمدی(ص) به الگویی همچون او سخت نیازمند بود و برای درک تعالیم مکتب، محتاج آیینهای حقیقتنما، تا جلوههای معنوی مکتب را انعکاس دهد. حضرت فاطمه(س) درس آموخته مکتب وحی بود و مصداق عینی زن مسلمان که لحظه لحظه زندگی کوتاهش، تجلی فروغ تابناک آیین اسلام است که میتواند آفاق زندگی بشر را از فضیلتهای انسانی سرشار کند. در مراجعه به آموزههای آن حضرت بسا دُرّ و مرواریدهای بسیاری که از صدف گفتار و نیایشهای تابناک و پر فروغش به دست خواهد آمد.
نیایشهای آن یگانه عالم هستی، عرش و فرش را به هم رسانیده و ملکوتی از معنویت میآفریند و اوج فضایل انسانی را در محراب شهود از درگاه حق مسألت میدارد و چنین نجوامی کند: «پروردگارا!.... بهرهای از رحمتت و درخششی از نورانیّتت را به من ارزانی دار و مرا با برخورداری از کرامت خود با سخن درست در زندگانی دنیا و آخرت، ثابت قدم بدار.
آفریدگارا! مرا به نیکان گذشته ملحق کن و از نیک رفتاران و فرزانگانم قرارده و اعمالم را به بهترین وجه کامل فرما...
خداوندا! ستایشم را پذیرا باش و به تضرّع و زاریام و به اقرار و اعترافم ترحم نما.»
حضرتش در فراز دیگری از نیایشهایش از ساحت بینیاز ربوبی این گونه درخواست میکند: «پروردگارا! به تو پناه میبرم، مرا پناه ده. از تو یاری میجویم، یاریام کن. از تو فریاد رسی میخواهم، به فریادم برس. تو را میخوانم، مرا اجابت کن. از تو آمرزش میطلبم، مرا ببخش. از تو کمک میجویم، مرا کمک نما. از تو هدایت میطلبم، مرا هدایت کن. از تو کفایت میجویم، مرا کفایت کن و به تو پناه آوردهام، پناهم ده. به ریسمان تو چنگ زدهام، مرا حفاظت کن. بر تو توکل کردهام، مرا کفایت کن.
پروردگارا! حسد حسودان، تجاوز تجاوزگران، کید مکاران، نیرنگ نیرنگبازان، حیله حیلهگران، ستم ستمگران، دشمنی دشمنان، زور زورمداران، سعایت سعایتگران، تهمت تهمت زنان، سحر جادوگران و رانده شدگان، بیداد حاکمان و کارهای زشت جهانیان را از من دور دار.»
سیره حضرت فاطمه(س) یادآور حقطلبی و حقخواهی، ظلمستیزی و ستم ناپذیری است و معرف ارزشهای والاست. آن حضرت(س) در این جهت در زندگی درس آموزخود، از حق وحقیقت دفاع وظلم و بیداد را در حق هیچ کس تاب نیاورد و همواره جانب ستمدیدگان را گرفته و به یاری آنان برخاست. بی جهت نیست که لحظه، لحظه زندگی آن بانوی بزرگ همچون نفخهای رحمانی هرگاه به جان انسانهای آزاده وزیده آنان را شیفته خود کرده و سیرهاش الگویی است که در جهان امروز میتواند هدایتگر بشریت گمشده در برهوت مادّیت باشد.
عکس نوشت
نقاشهای بزرگ و مشهور جهان گاهی هم نگاه هنرمندانه خود را معطوف به ساختمانها کردهاند. جالب اینجاست که لیست بلندبالایی از نقاشیهای مشهور جهان وجود دارد که این هنرمندان از ساختمانهای دانشگاهی روی بوم آوردهاند. این لیست شامل نقاشهای معروفی از رافائل تا ملی ترپنینگ میشود و در تصویر روبهرو یک نمونه از این نقاشیها (که یادگار بر بوم ثبت شده ترپنینگ از دانشگاه کُرنل نیویورک است) را میبینید. / منبع: fine art
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
دانشجوی دیروز از این سینما جلوتر است
-
روزگار اغرب و اعجب دانشجویی
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
کودکان کار و بیماریها
-
فاطمه (س) ایستاده برقله کمال
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین