نگاهی به نقش آلمان در روند تنشزایی روابط با ایران
عاقبت نااندیشی آلمانی!
سحر سماوات
روزنامه نگار
در حالی که وزرای خارجه اتحادیه اروپا در نشست ۱۴ نوامبر درباره تحریمهای ایران گفتوگو میکنند، آلمان لایحه پیشنهادی برای گسترش تحریمها علیه ایران را به اتحادیه اروپا ارائه میکند. پس از آنکه وزارت خارجه جمهوریاسلامی ایران تأیید کرد که به روسیه ماهها قبل از جنگ اوکراین، تعدادی پهپاد داده، حالا اتحادیه اروپا به تحریک دولت آلمان مدعی شده که تحریم گستردهای علیه ایران اعمال میکند. روزنامه آلمانی «اشپیگل» به نقل از منابعی آگاه نوشت که «برلین بههمراه هشت کشور اروپایی دیگر، پیشنویس لایحهای را به اتحادیه اروپا ارائه کردهاند که بهموجب آن، تحریمهایی علیه ۳۱ فرد و نهاد ازجمله دستگاه امنیتی که با معترضان مقابله کرد اعمال میشود.» در گزارش نشریه آلمانی بدون اشاره به گنجاندن نام نهادی در فهرست تحریمهای جدید، این احتمال مطرح شده که وزرای خارجه اتحادیه اروپا روز ۱۴ نوامبر جاری درباره تحریمهای جدید علیه جمهوریاسلامی ایران تصمیمگیری کنند. این خبر نشان میدهد که ظاهراً مقامات آلمان چشم به روی پیشینه روابط حسنه با ایران بسته و احتمالاً سعی دارند قدم در مسیری تنشزا در مسیر روابط دو کشور بگذارند.
اما پیشروی در مسیر تنش تنها به این اتفاق محدود نمیشود؛ آنالنا بائربوک وزیر خارجه آلمان که از زمان آغاز اغتشاشات در ایران یکتنه علم ایرانستیزی اروپا را در دست گرفته و سعی در راهبری آن دارد، در پایان نشست دو روزه وزیران خارجه «گروه هفت» در شهر «مونستر» آلمان ادعا کرد که «رفتارهای ایران با معترضان، چهره واقعی خود را در داخل و خارج از کشور نشان داده و این کار عواقبی در پی خواهد داشت.» وزیر خارجه آلمان در اظهاراتی ضدایرانی و احتمالاً بنا بر آنچه صرفاً در رسانههای ضد ایرانی دیده، جمهوری اسلامی را متهم به اقدامات خشونتآمیز کرد و بدون توجه به عواقب سخنان خود، برای ایران خط و نشان کشید.
او باز هم ادعای دروغین ارسال سلاح از طرف جمهوریاسلامی به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین را مطرح کرد و گفت: «چنین رفتاری عواقبی خواهد داشت؛ نهتنها بهدلیل وحشتی که ایران در داخل کشور راه انداخته، بلکه در خارج از کشور و به موجب تحویل سلاح به روسیه!» بائربوک در پایان لحن خصومتآمیزش گفت: «در واقع برخی هستند که معتقدند ما باید بگوییم همهچیز شکست خورده. اما گفتن این مطلب در دیپلماسی به این معنی است که پذیرفتهاید غنیسازی اورانیوم بیشتری وجود خواهد داشت.» این جملات را البته میتوان به نوعی اعلام ضمنی شکست سیاستهای تحریم و کارشکنیهای هسته غرب و ایالات متحده علیه ایران نیز دانست.
در کنار این اتفاقات، نشریه آلمانی «بیلد» نیز اخیراً خبری منتشر کرده بود که بر مبنای آن زمزمههایی بر تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ به وجود آمد. اخیراً نیز ادعاهایی دروغین از سوی روزنامه «اشپیگل» درباره مرکز اسلامی هامبورگ مطرح شد که به موجب آنها، فشارها برای تعطیلی این مرکز اسلامی و اخراج مسئولانش افزایش یافت.
بیانیه ضدایرانی با تحریک آلمان
پیشتر وزیران خارجه «گروه هفت» با انتشار بیانیهای ضدایرانی و با مطرح کردن خواستهای عجیب، از مقامهای جمهوریاسلامی ایران خواستند مهار اغتشاشگران را بیخیال شوند! در بیانیه وزرای خارجه «گروه هفت» که لحنی مداخلهجویانه دارد، فعالیتهای منطقهای ایران «بیثباتکننده» جلوه داده شده و تلاش برای برجستهسازی روند ایرانهراسی مشهود است. در بخشی از این بیانیه آمده است که «کشورهای عضو این گروه، از تلاشهای بینالمللی برای پاسخگو کردن مقامات جمهوریاسلامی در عرصه بینالمللی حمایت میکنند.» بیانیه فوق ضمن طرح ادعای بیپایه استفاده نیروهای روسی از پهپادهای ایرانی علیه اوکراین، انتقال پهپادهای تهاجمی ایران به روسیه را ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت جلوه دادند. در ادامه این بیانیه نیز با تکرار دروغ دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، گسترش مستمر و بیوقفه برنامه هستهای جمهوریاسلامی، نگران کننده عنوان شده و ایران به همکاری ناقص با آژانس بینالمللی انرژی اتمی متهم شده است! گفتنی است کشورهای «گروه هفت» (جی ۷) متشکل از آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، انگلیس، امریکا و کانادا هستند که آلمان در میان آنها نقش پررنگی را ایفا میکند.
اعمال محدودیت علیه شهروندان ایرانی
«آنالنا بائربوک» وزیر خارجه آلمان در واکنش به اتفاقات اخیر در ایران، طی بیانیهای ادعا کرد رژیم آلمان محدودیتهای ورود از ایران را تشدید میکند و این محدودیتها فراتر از بسته تحریمی اتحادیه اروپاست که قبلاً اعلام شده بود. به گزارش «رویترز» و براساس این بیانیه، روادید برای دارندگان گذرنامههای خدمت و دیپلماتیک تنها در صورت ضرورت صادر میشود. همچنین برای ورود اعضای سازمانهای ایرانی ذکرشده در فهرست اتحادیه اروپا، محدودیتهای بیشتری اعمال خواهد شد. وزیر خارجه آلمان در توئیتی دیگر، آشوبهای اخیر در ایران را «اعتراضهای سراسری مردم ایران» جا زد و آنها را «شجاعانه» خواند! بائربوک با تکرار ادعاهای رسانههای بیگانه فارسی زبان علیه ایران، تهدید کرد که روابط دو کشور را نمیتوان در چهارچوب ارتباطات عادی ادامه داد؛ وی اعلام کرد که «ما روابط خود را با شرایط موجود وفق میدهیم!» وزیر خارجه آلمان با ادامه خط و نشانهای خود عنوان کرده بود که «ما در اتحادیه اروپا در حال آمادهسازی تحریمهای بیشتر علیه ایرانیم و فهرست بستگان مسئولان را برای افزودن اسامی آنان به تحریمها بررسی میکنیم و ورود آنان به اتحادیه اروپا را دشوارتر خواهیم کرد.»
تنش زایی و آینده پیش رو
اقدامات ضد ایرانی آلمان و حمایت مقامات این کشور از اغتشاشات در ایران در حالی صورت میگیرد که هزاران نفر در شهر درسدن آلمان در روزهای گذشته در اعتراض به افزایش بهای انرژی و با شعار «صلح و آزادی؛ تظاهرات برای حقوق بشر، دموکراسی، تفکیک قدرت و مسئولیت سیاستمداران» راهپیمایی کردهاند. در حالی که مردم اروپا نمیخواهند به خاطر ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین و اورسلا فون در لاین رئیس کمیسیون اروپا به قحطی و سرمازدگی دچار شوند، رسانههای اتحادیه اروپا از پوشش خبری این دست اعتراضها خودداری میکنند و به دنبال ادامه جنگ هستند.
جالب اینجاست که وزیر خارجه آلمان، معترضان گسترده در کشور خود را آشوبگر میخواند و اعلام کرده که پلیس از حمایت من برای سرکوب برخوردار است، اما درباره آشوبهایی که در ایران اتفاق میافتد، کلمه اعتراض را به کار برده و میگوید که زنان جوان در ایران با شجاعت باورنکردنی علیه حکومت این کشور شورش میکنند و هر کار بتوانیم برای حفاظت آنها انجام خواهیم داد! این مواضع دوگانه البته بسیار قابل تأمل است و ماهیت ایرانستیزانه آنها را نمیتوان قابل چشمپوشی دانست. شواهد نشان میدهد برای اولین بار یک گروه شناخته شده ایرانی ضدجمهوری اسلامی ایران که در میان ایرانیان خارج از کشور نیز محبوبیت زیادی ندارند تبدیل به منبع تصمیمسازی علیه ایران در داخل آلمان و متأسفانه برخی کشورهای دیگر اروپایی مانند فرانسه و حتی تا حدودی بروکسل شدهاند. تأسف بارتر اینکه در این فرایند، متخصصان و ایرانشناسان برجسته یا ایرانیان فرهیخته و معتدل به حاشیه رانده شدهاند. ایران هیچ گاه علاقهای به افزایش تنش با اروپا و مشخصاً آلمان نداشته و به عنوان یک همکار و شریک اقتصادی قدیمی به این کشور نگاه و سعی میکند میان خصومتهای تداوم دار امریکا علیه ایران و رفتار اروپا تفکیک قائل شود. بر همین اساس در قبال رفتار جدید اروپا بویژه آلمان که میکوشد روابط دو طرف را وارد فاز تقابلی کند، با نوعی درایت و خویشتنداری برخورد کرده است. البته طبیعی است که در صورت ادامه رفتارهای تحریکآمیز و غیردوستانه برلین، تهران در نهایت چارهای ندارد که قاطع و در عین حال متناسب پاسخ دهد. اروپا و بویژه آلمان میباید اشتباه محاسباتی نکنند و با تحلیل غلط، منافع خود را به منافع دولت امریکا گره نزنند و در قبال کشورمان احساسی عمل نکنند و بر اساس مشورت همان گروه ضد ایرانی، سیاستهای خود را طراحی نکنند. اروپاییها میدانند نباید ایران را که عامل ثبات در خاورمیانه و محلی برای رسیدن به راهحلهای مشکلات منطقه است به راحتی و بر اساس خواستههای یک شخص یا گروههای فشار ورشکسته یا لابیهای ضد ایرانی از دست بدهند. ایران، آلمان و اروپا پروندههای مشترک متعددی دارند؛ از برجام و پناهندگان گرفته تا مبارزه با تروریسم و مواد مخدر، از افغانستان تا عراق و خلیج فارس که همکاری در آنها قطعاً به نفع طرفین است و هرگونه افزایش تنش با بهانههای واهی به سود هیچ کس بویژه اروپا نیست.
طولانی شدن جنگ اوکراین به نفع چه کسی است؟
روسیه به دنبال پیروزی سریع نیست
راضیه خوئینی
روزنامه نگار
ژنرال دومینیک دلاورد، نویسنده و تحلیلگر فرانسوی در یادداشتی که در سایت «شبکه بین المللی» (1) منتشر شده، بیان می کند: همانند هر ناظر علاقهمند به عملیات ویژه در اوکراین، بارها در مورد رفتارهای عمومی ارتش روسیه، خویشتنداری، عملیاتها یا گاهی بیتحرکی آنها، همچنین خونسردی و تأنی حاکمیت روسیه در مواجهه با رفتارهای هیستریک حکام و رسانههای کشورهای عضو ناتو متعجب شدهام. از این رو به دنبال کلیدهای جدیدی گشتم تا وقایع را عمیقاً درک کرده و به آنها معنا ببخشم. در همین زمینه متن یک وبلاگنویس روس در تحلیل وقایع اوکراین و به درازا کشیدن جنگ بسیار تأملبرانگیز بود.
این وبلاگنویس وقایع اوکراین را چنین تحلیل کرده بود: تلاشی دیگر برای درک عملیات روسیه در اوکراین، آنچه که هدف اصلی را در مرکز استراتژی قرار میدهد؛ به این مفهوم که نهتنها سیاست اوکراین را تغییر میدهد که ناتو را وادار به بازگشت به تعهداتش در سال 1991 (یا 1997) کرده و آنها را به خطوط مقدم در آن زمان بازمیگرداند. در واقع از زمان آغاز عملیات در اوکراین، سؤالات زیادی برای کارشناسان و بسیاری از مردم درخصوص اهداف، رویکردها و نتایج نهایی آن مطرح شد. اقدامات ارتش و مقامات روس به وضوح نشان میدهد که روسیه در تلاش برای تکمیل و پایان دادن سریع به این عملیات نیست.
از این منظر ذکر چند نکته شایان توجه است؛ خروج داوطلبانه نیروها از نزدیکی کییف، امتناع از ابتکار عمل، توقف عملیات تهاجمی و تبدیل آن به حالت دفاعی، مذاکرات بیمعنی تعمدی، تبادلات عجیب زندانیان، حملات تقریباً انحصاری به اهداف نظامی، امتناع قاطعانه از آسیب رساندن به زیرساختهای استراتژیک و غیرنظامی، برگزاری رفراندومهای عجولانه، امتناع از حمله به مقر و مراکز تصمیمگیری دشمن، و وجود بسیاری از موارد عجیب دیگر که نشانهای از اقدامات ارتشی نیست که قصد دستیابی به یک پیروزی سریع و قاطع را داشته باشد.
شاید با نگاهی سطحی، سادهترین گزینه، نادان دانستن مقامات روس باشد، ولی قطعاً آنها به دنبال راهاندازی یک جنگ عادی نیستند. اما دلیل چیست؟
این وبلاگنویس در ادامه نوشت: اگر چنین در نظر بگیریم که این عملیات تنها یکی از مراحل مبارزه علیه غرب باشد، معلوم میشود که روسیه واقعاً نیازی به پیروزی سریع و قاطع در اوکراین ندارد. پیشرفت سرعتی برای ارتش چه فایدهای دارد، وقتی که شکست سریع و کامل اوکراین از نظر ژئوپلیتیک تغییرات خاصی را به ارمغان نخواهد آورد؟ مسکو سرزمینها و جمعیتهای جدیدی خواهد داشت، اما همسویی ژئوپلیتیک جهانی به همین شکل ثابت خواهد ماند و همیشه مجبور خواهیم بود طبق قوانین دیگران بازی کنیم و همچنان تحریمهای سنگین یکجانبه بر ما تحمیل خواهد شد.
آنطور که از شواهد پیداست هدف کاملاً متفاوت است؛ واداشتن غرب به پرتاب هر چه بیشتر منابع مالی و نظامی خود در آتش. مانند بازی شطرنج که برای کشاندن حریف به دامی بدون بازگشت، مهرهای قربانی میشود. اگر این هدف را به خاطر بسپاریم، روشن میشود که چرا ایالات متحده خطوط لوله گازرسانی روسیه را منفجر کرد. قطعاً بدون آنها، اهمیت خطوط گازی اوکراین به طرز چشمگیری افزایش مییابد. این تلاشی است از سوی واشنگتن برای وادارسازی اروپاییها به مشارکت هرچه بیشتر در این جنگ.
سؤال این است که روسیه چه زمانی درمییابد که غرب به اندازه کافی بر سر پروژه اوکراین به باتلاق کشانده شده است تا سریعاً به درگیریها پایان دهد و گفتوگوها را با یک دشمن ضعیف از نظر اقتصادی از سر بگیرد. هدف، شکست دادن اوکراین نیست (این فقط یک وظیفه ثانویه به شمار میآید)، مهم به زانو در آوردن غرب است که بیش از حد با تحریمهایش حاکمیت مسکو را نشانه گرفته. اگر دائماً تحریمهایی علیه ما اعمال شود و مجازاتی در قبال آن در نظر نگیریم، در این صورت حاکمیت ما زیر سؤال میرود. در این میان، اوکراین تنها قربانی رژیم سیاسی خود است که اجازه داد رویارویی میان بازیگران اصلی ژئوپلیتیک به کشورش کشانده شود. این حتی قطعهای از بازی شطرنج نیست، بلکه صفحهای است که بازی روی آن انجام میشود.
تا زمانی شرایط خوب پیش خواهد رفت که روسیه بتواند از بسیجهایی که بخشی از این درگیری در ماه فوریه نبودند، پول نقد کند و هر از گاهی ابتکار عمل را به دست بگیرد، تا اندازهای که بخش عمده درگیری را در داخل مرزهای سابق اوکراین نگه دارد، طرف مقابل را متضرر کرده و شرایط را به نفع خود حفظ کند.
در سال 1990، اتحاد جماهیر شوروی سابق به دلایل اقتصادی فروپاشید. این فروپاشی سریع بود و پیامدهای آن تعادل ژئوپلیتیک زمین را برای مدتی طولانی تغییر داد. بیش از 30سال طول کشید تا آن شرایط نامطلوب بهبود یابد، آن هم با عزم و اراده دولتمردی زیرک که موفق به احیای اقتصاد و بازگرداندن غرور و انسجام به روسیه شد. در این راستا تواناییهای از دست رفته به ارتش و نیروهای مسلح روس بازگشت.اما طرف غربی؛ از جمله 30سال عدم سرمایهگذاری در حوزه دفاعی از سوی کشورهای اتحادیه اروپا، لشکرکشیهای نظامی پرهزینه و غیرمولد از سوی امریکا منجر به تضعیف هر چه بیشتر ناتو هم از نظر نیروی انسانی فعال و ذخیره و هم از نظر آموزشهای جنگی شد. همچنین شاهد ناتوانی ناتو در زمینه تأمین تجهیزات و نگهداری آنها در شرایط مناسب، میزان در دسترس بودن آنها از نظر فنی و عملیاتی بودیم.
در حوزه اقتصادی نیز وضعیت بدهیهای بیحد و حصر در دو سوی اقیانوس اطلس شمالی، که البته هزینههای 3ساله مدیریت فاجعهبار بحران بهداشت و درمان را نیز باید به آن افزود، بهطور قابل توجهی پایههای اقتصادهای بزرگ غربی را تضعیف کرده است، تا حدی که نشانههای نزدیک شدن به بروز بحرانی همهجانبه، مالی و اجتماعی کاملاً مشهود است. علاوه بر این، در هر دو سوی اقیانوس اطلس شمالی، به نظر میرسد که کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیش از پیش در حال جدایی و تقسیمبندی هستند و تمایلی به قربانی کردن قدرت خرید، آسایش و استانداردهای زندگی مردم خود برای آغاز ماجراجوییهای جنگی به ابتکار یک نخبه کوتوله و نومحافظهکار امریکایی ندارند.
جنگ ناتو و روسیه که روی صحنه اوکراین رخ میدهد، قطعاً یک برنده و بازنده خواهد داشت و در پایان، میزان تابآوری اقتصادی و اجتماعی هر یک از طرفین درگیری است که برنده را مشخص میکند.
آنچه که از شواهد پیداست، در حال حاضر زمان به نفع روسیه پیش میرود. به همین دلیل است که روسیه علاقهای به تعجیل در امور ندارد و هیچ اقدامی در این راستا انجام نمیدهد، بخصوص که در سایه مدیریت انتحاری اروپا و امریکا از طریق تحریمهای بومرنگی (بازگشت عواقب تحریمها به سوی غرب)، بسیار محتمل است که در کوتاه مدت، غرب شاهد یک فروپاشی عظیم اقتصادی باشد که از نظر مقیاس و پیامدهایش با آنچه که اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال 1990 تجربه کرد، کاملاً قابل قیاس است.
اگر عملیات ویژه روسیه قاطعانه و سریع و با امضای معاهده صلح به شکل مناسب با اوکراین انجام شده بود، بدون هیچ تغییری در قوانین تنها چند تغییر مرزی و راهپیمایی جهانی رخ میداد؛ مثل سابق. جهان هژمونیک ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو به سرعت قدرت و عادات ناپسند خود را دوباره از سر میگرفتند، تا از طریق تهدید و تحریم، قدرت حکومت بر کل کره زمین را در دست بگیرند.
حالا در نظر بگیرید که پس از یک زمستان سرد و سخت، تورم دو رقمی منجر به کاهش قابل توجه قدرت خرید و سطح زندگی در غرب، ورشکستگی شرکتها، فروپاشی جزئی یا کلی اقتصاد آنها شده و ناآرامیهای اجتماعی افزایش خواهد یافت. اینجاست که دولتهای عضو ناتو متوجه میشوند که چارهای جز پذیرش قوانین جدید ندارند؛ قوانین دنیایی چندقطبی که امروزه در حال شکلگیری است و تنها در این صورت روسیه برنده بازی خواهد بود.
خطر رویارویی ناتو و روسیه بسیار فراتر از مرزهای اوکراین است. برای روسیه و کشورهای حامی آن، یک بار برای همیشه، مسأله خنثی کردن هژمونی «دلار امریکا-ناتو» و بازنگری در عملکرد سازمانهایی که کم و بیش با آن مرتبط یا تابع آن هستند، حائز اهمیت است؛ مانند صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی و حتی سازمان ملل متحد.
برای دستیابی به چنین هدفی، ما باید در دامن زدن به فروپاشی جزئی یا کلی اقتصادهای غربی با عواقب پایدار موفق شویم؛ آنچه که احتمالاً حکومت کشورهای عضو ناتو را مجبور به سازش میکند.
طولانی کردن عملیات در اوکراین ممکن است شرط لازم و کافی برای فروپاشی اقتصادی غرب باشد. بنابراین بهتر میتوان نگرش، انتظار و دیدگاه روسیه را که وقتگیر به نظر میرسد، درک کرد. البته باید گفت که هنوز برای نتیجهگیری زود است و این نیز یک فرضیه در میان سایر فرضیههاست.
1. reseauinternational.net