
مصطفی مصلحزاده، استاد دانشگاه و سفیر اسبق در اردن در گفتوگو با «ایران» «سیاست همسایگی» را بررسی کرده است
دولت سیزدهم مناسبات منطقه ای را متحول کرد
گروه سیاسی/ پیرو اجرای سیاست همسایگی در دولت سیزدهم، دور جدیدی از رایزنیهای سیاسی مقامات کشورمان با مقامهای کشورهای منطقه آغاز شده است. سفر اخیر علی باقری، معاون سیاسی وزارت امور خارجه به قطر، هند و روسیه در همین چهارچوب ارزیابی میشود. پیامدهای امیدبخش این تحول در مدت زمان تنها یک سال از عمر دولت سیزدهم در قرار گرفتن ریل سیاست خارجی در مسیر تحقق منافع سیاسی و اقتصادی کشور پدیدار شده است. مصطفی مصلحزاده، استاد دانشگاه و سفیر اسبق کشورمان در اردن در گفتوگو با «ایران» به بررسی ابعاد سیاست جدید منطقهای پرداخته است.
***
مقامهای دیپلماسی کشور در راستای به اجرا درآوردن اهداف تعیینشده در سیاست منطقهای دولت سیزدهم، رایزنیهای سیاسی و اقتصادی خود را با قریب به اتفاق کشورهای دور و نزدیک در دستور کار قرار دادهاند. تحولات حاکم بر منطقه را برای بهکارگیری ایران از ظرفیتهای مغفول جهت تحقق اهداف سیاسی و اقتصادیاش چگونه میبینید؟
برای تحلیل تحولات جاری در غرب آسیا طرح چند مقدمه ضروری است تا پس از آن دریابیم دیپلماسی منطقهای ایران در بطن چه تحولات منطقهای و بینالمللی در حال وقوع است؛ نکته نخست به تغییراتی بازمیگردد که در صحنه بینالملل رخ میدهد. اینک در روابط بینالملل یک موازنه قدرت رخ داده و جهان در حال طی کردن یک دوره گذار است؛ دوره گذار از یک دوره تکقطبی به سیستمی که هنوز چشمانداز روشنی برای آن پیشبینی نمیشود. نکته دوم، شرایط اقتصادی حاکم بر عرصه بینالملل است که تقریباً یک دوره بیسابقه محسوب میشود. اگر نقطه آغاز این بحران رکود اقتصادی سال 2008 باشد، در ادامه به بحران کرونا و سپس بحران جاری انرژی میرسد که در نتیجه وقوع جنگ اوکراین شکل گرفت؛ چنانکه شرایط اقتصادی جامعه بینالملل را حتی در بین 8 کشور صنعتی به اوج بحران رسانده است. این بحران انرژی خود به یک بحران اقتصادی تبدیل میشود که یک رکود تورمی را رقم میزند. نکته سوم که به دو مقدمه اول و دوم مربوط است، افول ابرقدرتی به نام امریکا است. دیگر هیچ نظریهپردازی حتی خوشبینترین آنها از جمله «فوکویاما» نه تنها به آینده هژمون امریکا خوشبین نیست بلکه چشمانداز تیرهای را پیرامون افول قدرت جهانی این دولت پیشبینی میکند. چنین دیدگاهی در نظرات «ریچارد هاس» و همچنین مقامات دولتی امریکا از جمله رئیس ستاد مشترک ارتش آن نیز منعکس شده که دومی به صراحت معترف شده است امریکا دیگر بر منطقه غرب آسیا بهعنوان مهمترین منطقه نفتی جهان سلطه ندارد و در همین زمینه به قدرت ایران هم اشاره میکند. برای نمونه امریکا در دوره دونالد ترامپ که یکی از رؤسای قدرتمند امریکا به شمار میرفت، به هیچ یک از اهداف خود نرسید. او در پرونده ایران، کرهشمالی و پروژه ابراهیم با شکست روبهرو شد تا این واقعیت معلوم شود امریکا دیگر توان این را که یک ابرقدرت در جهان باشد، ندارد. از این مقدمات به بحث منطقه میرسم. اگر منطقه را در سطحی بزرگتر در نظر بگیریم که خاورمیانه و آسیا را شامل میشود، سه جنگ در حال وقوع است؛ جنگ اوکراین، یمن و سوریه که هنوز به پایان نرسیده است. خاورمیانه بهعنوان حیات استراتژیک کشورهای جهان و تلاقی منافع آنها به شمار میآید. در این میان امریکا و اروپا در دو جنگ اوکراین و یمن نقش مستقیم دارند. امریکا در جنگ سوریه هم نقش مستقیم داشته و حتی استقرار نظامی در این کشور دارد. بنابراین ایران در منطقهای نقشآفرینی میکند که بحرانیترین منطقه جهان به شمار میآید و اتفاقاً به دو جنگ سوریه و یمن نیز مرتبط است.
زیر سایه این بحرانهای نظامی، نقش ایران در معادلات منطقهای بازیگران غربی چگونه ارزیابی میشود؟
درباره اهمیت نقش منطقهای ایران حتی اگر نخواهیم به سند امنیت استراتژیک امریکا رجوع کنیم که در آن، یکی از سه قدرت مقابل امریکا بویژه در غرب آسیا را ایران ذکر میکند، واقعیت غیرقابل انکار ماهیت قدرت کشورمان مورد توجه قرار میگیرد؛ واقعیتی که همه دولتهای منطقه به خوبی متوجه آن هستند؛ چنانکه دریافتهاند حداقل طی 12 سال اخیر تحولات منطقه زیر سایه نقشآفرینی ایران به شکلی پیش رفته که نتوانسته است منافع بلوک مقاومت را زیر سؤال ببرد. کشورها این واقعیت را از آنجایی دریافتند که ایران مانع از سقوط سوریه بهعنوان یکی از اعضای جبهه مقاومت شد؛ همچنان که مانع تضعیف لبنان و حزبالله بهعنوان یکی از اعضای این جبهه شد. این امر درباره غزه هم صدق میکند. درباره سوریه، روسیه نیز کمکرسان بود اما در مجموع تنها قدرتی که مانع شد پروژه ناتو پیش برود، ایران بود. هماکنون این را همه فهمیدهاند که چنین قدرتی در منطقه وجود دارد و هیچ استراتژیستی تردید ندارد که ایران یکی از مهمترین نقشها را در تعیین سیاست در منطقه غرب آسیا دارد.
چرا سطح مناسبات ایران در عرصه اقتصادی و حوزههای دیگر که خود از مؤلفههای تعیینکننده قدرت در منطقه به شمار میآیند، هم سطح این نقش منحصر به فرد در زمینه تعیین استراتژیهای سیاسی نیست؟
بله؛ متأسفانه ایران در حالی که به همه نشان داد چه نقش مهمی در فرایند تحولات استراتژیک منطقه دارد ولی در بخشهای دیگر هنوز نتوانسته است، قدرت خود را نمایان کند. دولت قبلی با رها کردن دیپلماسی اقتصادی همه تمرکز خود را بر دیپلماسی برجامی گذاشته بود و همه منطقه و کل آسیا را رها کرده بود و سراغ اروپاییها و امریکاییها رفته بود. به این ترتیب انواع وجوه دیپلماسی کشور در منطقه ازجمله در زمینه دیپلماسی مذاکرات، دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی فرهنگی و عمومی و حتی دیپلماسی قضایی و حقوقی در واقعیت مغفول مانده بود. یعنی دولت پیشین نتوانست
پا به پای تحولات میدانی و استراتژیک پیش برود؛ قطر مصداق بارزی از این سیاست انفعالی دولت پیشین در منطقه بهشمار میآید. زمانی که قطر نیاز شدید اقتصادی پیدا کرد که بتواند از محاصره کشورهایی مانند عربستان و امارات و بحرین خارج شود، ایران نتوانست از دیپلماسی اقتصادی استفاده کند و خود را به عنوان منجی اقتصاد قطر مطرح کند در حالی که ترکیه این کار را کرد. این یک نمونه بود اما در مجموع سهم ایران در اقتصاد کشورهای منطقه غرب آسیا بسیار کمتر از سایر کشورهای فعال است که این نشان میدهد فاصله دیپلماسی اقتصادی ایران با دیپلماسی استراتژیک آن بسیار عمیق است.
با در نظر گرفتن آنچه اشاره کردید، سیاست منطقهای دولت سیزدهم تا چه اندازه امکان احیای وجوه مختلف دیپلماسی در عرصههای مورد نیاز را فراهم کرده است؟
تمرکز دولت جدید بر توسعه همهجانبه رابطه با دولتهای منطقه تحولات متعددی را ایجاد کرده است اما تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. اگر منطقه غرب ایران را شامل عراق، سوریه، لبنان و یمن در نظر بگیریم و بخش شمال را شامل آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان، بخش شرق را شامل پاکستان، افغانستان، هند بجز چین و روسیه و همچنین قسمت جنوب ایران را کشورهای حوزه خلیج فارس در نظر بگیریم، باید گفت دولت سیزدهم در ارتباط با همه این کشورها تحول ایجاد کرده است. این تحول فقط شامل تقویت نقش ایران در سازمانهای منطقهای همچون «شانگهای» نیست بلکه اتفاقاً دولت توانسته این تحول را بویژه در روابط دوجانبه صورت دهد. برخلاف مقامات قبلی که بویژه در رابطه با مناسبات منطقهای به سختی کنشگر بودند، رئیس دولت سیزدهم رکورد سفر به کشورهای منطقه را شکست. اما این در حالی است که علاوه بر آقای رئیسی باید سایر مقامها و وزرا نیز مرتب به سفرهای منطقهای بروند و با شناسایی مشکلات، زمینه را برای توسعه روابط فراهم کنند.
با وجود امکانهای گستردهای که برای همگرایی ایران و کشورهای منطقه در عرصههای متعدد وجود دارد، چالشهای غیر قابل انکاری هم در بطن این روابط وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. عبور از این چالشها تحت چه شرایطی ممکن میشود؟
بخشی از چالشهای موجود، برونمنطقهای است که در نتیجه مداخله کشورهای غربی در امور داخلی کشورها و تلاش برای تعمیق بحرانهای قابل تسری صورت میگیرد. چنین چالشهایی خود یکی از موانع تقویت روابط میان کشورهاست؛ بهعنوان مثال اگر عراق شرایط ثابتی داشت ایران براحتی میتوانست از مسیر عراق، سوریه و لبنان تبادلات مهمی در کشورهای منطقه انجام دهد.
الان مرز عراق و سوریه که شهید سردار سلیمانی توانست آن را از لحاظ نظامی باز کند، از منظر اقتصادی باز نشده است. اگر بتوان این مرز مهم را باز کرد، تهران، بغداد و دمشق به هم وصل میشوند. اما الان مجبوریم که از راه خلیج فارس به دریای عمان و سپس سرخ و بعد هم مدیترانه برویم تا کالا به سوریه ببریم؛ هم هزینه بر است و هم وقت زیادی صرف خواهد کرد. اما چالشهایی هم وجود دارد که بخشی از آن به نوع نگاه کشور مربوط میشود.
ایران هنوز نتوانسته راهآهن آستارا- رشت را راهاندازی کند؛ یعنی دولت قبل در طول 8 سال نتوانست این مسیر را که هزینه چندانی نیاز نداشت، احداث کند. در این صورت کل مسیر چابهار به راهآهن شمال منطقه وصل میشد و از آنجا به اروپا میرفت.
این پروژه در دولت آقای رئیسی در حال پیگیری است؟
بله دارد پیگیری میشود. پروژه راهآهن خرمشهر به بصره هم همین وضعیت را دارد. دولت قبلی در طول هشت سال نتوانست این چند کیلومتر خط راهآهن را احداث کند.
اگر این چند کیلومتر احداث میشد، عراق به کل شبکه راه آهن وصل میشد. اینها چالشهایی است که اجازه نداده است ایران تبدیل به هاب منطقهای شود. مجموع این چالشها به دولت جدید ارث رسیده است که باید هم زمان به همه اینها بپردازد. رایزنیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که از بالاترین سطح تا سایر سطوح در دولت سیزدهم به جریان افتاده، نشان داده که این دولت به اهمیت تحول بنیادین در مناسبات منطقهای خود در همه ابعاد وقوف یافته و همه ظرفیتهای خویش را برای این امر به کار گرفته است.

روز گذشته حکم 4 جاسوس رژیم صهیونیستی اجرا شد
دار مجازات بر گردن مزدوران موساد
گروه سیاسی/ چهار عضو شبکه اراذل و اوباش مرتبط با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) به دار مجازات آویخته شدند. حسین اردوخانزاده، شاهین ایمانی محمودآباد، میلاد اشرفی آتباتان و منوچهر شهبندیبجندی مجرمانی بودند که صبح دیروز پس از طی روند قانونی دادرسی و براساس رأی نهایی صادره از سوی دیوان عالی کشور اعدام شدند. خردادماه سال جاری بود که روابط عمومی کل سپاه، از دستگیری شبکهای از اراذل و اوباش مرتبط با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی خبر داد. این شبکه با هدایت موساد، اقدام به تهیه سلاح جنگی، سرقت و تخریب اموال شخصی و عمومی، آدمربایی و اخذ اعترافات ساختگی کرده و دستمزد خود را به صورت ارز دیجیتال دریافت میکردند.
مزدوران از اراذل و اوباش بودند
به گزارش میزان و براساس مفاد موجود در پرونده، متهمان از اراذل و اوباش سابقهدار بودند و اعضای اصلی باند از اینکه سفارش اقدامات خود را از افرادی در خارج از کشور دریافت میکردند و در قبال اخذ پول اقدام به برهم زدن امنیت کشور کردهاند، آگاه بودهاند. متهمان همچنین از نوع اقدامات ضدامنیتی و اخذ دستورالعملهای حفاظتی پیرامون تردد، ارتباطات و رعایت ملاحظات امنیتی از افرادی در خارج کشور، آگاهی کامل داشتند.براساس مستندات پرونده و اعترافات متهمان، عوامل اصلی این تیم متشکل از اراذل و اوباش در قالب دو تیم عملیاتی رژیم صهیونیستی به سرتیمی حسین اردوخانزاده معروف به زکریا و میلاد اشرفی بوده است. افسر موساد در هر دو تیم یک نفر به نام سیروس بوده است که نفرات تیم دوم، او را به نام سیاوش میشناختند.
قاچاقچی انسان، مزدور موساد
حسین اردوخانزاده پیش از تبدیل شدن به سرتیم یکی از دو شبکه اراذل و اوباش مرتبط با موساد به جرم قاچاق انسان از ترکیه به یونان به مدت سه سال (از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ ) در یونان بازداشت بوده است و در جریان این بازداشت با قاچاقچی انسان دیگری به نام اوزان آشنا میشود. اردوخانزاده با پیشنهاد اوزان برای انجام قاچاق انسان در استانبول ترکیه موافقت کرده و در مخفیگاه قاچاقچیان اسکان داده میشود. در آنجا شخصی با هویت «آریا» پیشنهاد کار خوب همراه با پول خوب را به متهم میدهد. کاری که به گفته اوزان شامل آدمکشی نیز میشده اما متهم آن را قبول میکند.
پس از پایان مهلت اقامت متهم در ترکیه و بازگشت او به ایران، شخصی با شماره تلفن خارجی از طریق واتساپ با وی تماس و ضمن معرفی خود با هویت سیروس (افسر موساد)، عنوان میکند، شماره وی را از آریا گرفته است. با پیشنهاد سیروس، متهم چند نفر دیگر را نیز برای انجام کار معرفی میکند.
متهمانی که در همکاری با موساد برای اقدامات خود از جمله خرید اسلحه و تجهیزات مورد نیاز در دفعات متعدد ارز دیجیتال دریافت کرده و پس از انجام هر دستور افسر اطلاعاتی موساد به همین طریق مبالغی را دریافت میکنند. آسیب به اموال عمومی و خصوصی، تهیه فیلم و عکس از منازل هدف، خرید و فروش اسلحه و آدمربایی از جمله این دستورات بوده و نحوه تعامل و ارتباطگیری سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی با متهمان مانند توصیههای حفاظتی در خرید اقلام ارتباطی، از بین بردن اقلام پس از مأموریت، دوری از دید دوربینهای مداربسته، جابهجایی با چندین خودرو و... از همان ابتدای کار حاکی از امنیتی بودن مأموریتها بوده است.
ارتباط با عامل موساد مستقر در سوئد
میلاد اشرفی، سرتیم گروه دوم این باند از طریق اینستاگرام با فردی به نام آزیتا آشنا شد که او را به فردی به نام سیاوش (عامل موساد و همان سیروس تیم اول) معرفی میکند. سیروس که در سوئد مستقر بوده به بهانه یافتن کار مناسب برای متهم، با وی ارتباط برقرار کرده و او را سوژه مناسبی برای اقدامات سرویس جاسوسی در ایران شناسایی میکند.
پس از دستگیری متهمان و طی روال قانونی پرونده و صدور احکام اولیه متهمان، پرونده برای فرجامخواهی در شعبه نهم دیوان عالی کشور بررسی و در نهایت رأی نهایی برای ۷ نفر از متهمان صادر شد و متهمان ردیف اول تا چهارم پرونده به جرم همکاری اطلاعاتی با رژیم صهیونیستی و آدمربایی به اعدام محکوم شدند که حکمشان روز گذشته اجرا شد. سه متهم دیگر نیز براساس جرایمی از جمله ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، معاونت در آدمربایی و نگهداری سلاح به ۵ تا ۱۰ سال حبس محکوم شدند.
دستگیری ۲ نفر از عوامل ترور بسیجی اصفهانی
خبر اول اینکه،۲ نفر از مرتبطین مؤثر در ترور بسیجی شهید رضا داستانی توسط سازمان حفاظت اطلاعات سپاه دستگیر شدند. به گزارش تسنیم در پی رصد اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج)، این 2 نفر قبل از اقدام به خروج از کشور توسط مراجع امنیتی استان شناسایی و دستگیر شدند. شهید رضا داستانی، 37 ساله، متأهل و دارای دو فرزند بود که در ساعات ابتدایی صبح روز دوشنبه هفتم آذر زمانی که در حال عزیمت به محل کار خود بود در یک اقدام مسلحانه در شهر اصفهان با سلاح گرم مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
استقرار ارتش عراق در مرز ایران و اقلیم شمال
خبر دیگر اینکه، سخنگوی فرماندهی نیروهای مسلح عراق اعلام کرد که به دستور شیاع السودانی نخست وزیر این کشور، میبایست نیروهای مرزبانی دولت مرکزی عراق کنترل خط مرزی با ایران و ترکیه را به دست گیرند و پس از این دستور، فرماندهی نیروهای مرزبانی مأموریت خود را آغاز کرده است.
ایران در اقلیم شمال، منطقه امن ایجاد کرده است
شنیدیم که، شبکه تلویزیونی التغییر به نقل از رسانه کردی زبان NRT واقع در اقلیم شمال عراق، مدعی شد که نیروهای ایرانی تا حدود چند کیلومتر وارد خاک عراق شدند. به گزارش این شبکه، نیروهای ایرانی با احداث بیش از 50 مقر دیدبانی بر فراز دو منطقه مرزی چومان و پژدر در مرز شمالی عراق با ایران به تسلط ویژه برای نظارت بر فعالیت گروهکهای ساکن در این منطقه دست پیدا کردهاند. به ادعای NRT، نیروهای نظامی ایران در برخی مناطق تا دو کیلومتر و در برخی دیگر از مناطق تا عمق 3 کیلومتر در خاک عراق حضور پیدا کرده و یک خط نظارتی را ایجاد کردهاند. در گزارش این رسانه کردیزبان همچنین گفته شده است که علاوه بر مقرهای دیدبانی، پهپادهای ایرانی بهطور مداوم بر فراز منطقه چومان و دیگر مناطق هدف، پرواز میکنند تا بر مقرهای گروهک های مسلح ضدایرانی نظارت دائمی داشته باشند.
سلب مسئولیت امریکا پس از ناکامی پروژه بی ثبات سازی
دست آخر اینکه، پس از مهار و شکست پروژه بی ثبات سازی ایران، دولت امریکا تلاش دارد بر مسئولیت خود در طراحی این پروژه و حمایت از اغتشاشگران سرپوش بگذارد. در تازهترین تلاشها از این دست، آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا برخلاف رویه هفتههای اولیه مقامهای این رژیم، مدعی شد که آنچه او اعتراضات در ایران نامیده است، به این دولت ارتباطی ندارد. وی با رد کردن حمایت این کشور از ناآرامیها در ایران، گفت که اساساً اعتراضات ایران به امریکا ارتباطی ندارد!
هرچند نعل وارونه امریکاییها پس از هر شکست، طبیعی و یک روال برای سیاستمداران این کشور است، اما حمایت آشکار و صریح مقامهای این کشور از آشوبگران و اقدامات تروریستیشان در آشوبها، امری نیست که بر کسی پوشیده باشد. از جمله جلسه بلینکن با نازنین بنیادی و دیگر ضدانقلابهای خارج نشین و حمایت آنان از آشوبها از جمله آنها است. یا در موردی دیگر، جلسه کاملا هریس، معاون رئیس جمهور امریکا با نازنین بنیادی یا دیدار جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور امریکا با مسیح علینژاد، مربوط به چند سال پیش نیست که حالا روی فراموشی رسانهای حساب باز کرده باشند، بلکه مربوط به هفتههای گذشته است. همچنین زمینهسازی رابرت مالی نماینده ویژه دولت بایدن در امور ایران برای شرکت دادن اپوزیسیون ضدایرانی در نشست غیر رسمی شورای امنیت از جمله بخشی از اقدامات سیاسی امریکاییها در حمایت از ناامنیهای ایران است. در کنار این اقدامات و حمایتهای آشکار از اغتشاشگران، شاخصترین اظهارنظر مداخله جویانه، مربوط به جو بایدن، رئیس جمهور این کشور بود که علناً آرزوی خود مبنی بر سلطه بر ایران را بر زبان آورد و گفت که «ما ایران را آزاد می کنیم»!
اما حالا که پروژه بی ثبات سازی و به آشوب کشاندن شهرهای کشور مهار شده است، مقامهای این کشور در یک عقبگرد آشکار، تلاش دارند نقش مستقیم خود را انکار کنند.