اعترافات تلخ خواهر و برادر به یک جنایت خانوادگی
گروه حوادث- کامران علمدهی/ مرد معتاد و خواهرش که متهم هستند با همدستی یکدیگر ، خواهر کوچکترشان را به قتل رسانده اند در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از آبان سال 1400 با گزارش قتل دختر جوانی به نام سحر در مجیدیه تهران آغاز شد. رضا نامزد مقتول که این گزارش را به پلیس داده بود در توضیح ماجرا به مأموران گفت: نامزدم در خانهاش تنها زندگی میکرد. حوالی ظهر مادر سحر با من تماس گرفت و عنوان کرد چند ساعتی است از سحر خبر ندارم و نگران حالش هستم و بعد هم از من خواست تا در صورت امکان به خانه او سر بزنم.
بهسرعت خودم را به خانه سحر رساندم و پس از ورود به خانه با جسد غرق در خون او مواجه شدم و همان موقع با پلیس تماس گرفتم.
پس از اظهارات رضا مأموران بلافاصله به نشانی اعلام شده رفتند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که سحر با ضربات متعدد چاقو و همینطور سوختگی ناشی از اسیدپاشی جان باخته است.
در ادامه جسد سحر با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات را از خانواده او آغاز کردند.سارا خواهر سحر در توضیح ماجرا گفت: شب گذشته خواهرم در خانهاش میهمانی گرفته بود که من نرفتم. پس از این اتفاق هم مشخص شد تعدادی از وسایل خواهرم ازجمله گوشی تلفن همراه، لپتاپ و دوربین عکاسیاش به سرقت رفته است و من به تنها کسی که مظنون هستم رضا است چون او تنها کسی است که دائم به خانه خواهرم رفت و آمد داشت.
دو مظنون و دو سرنخ
با اظهارات خواهر مقتول رضا بازداشت شد اما در بازجویی مدعی شد که نه نقشی در قتل سحر داشته و نه از چگونگی این جنایت آگاه است.
در ادامه تحقیقات مأموران متوجه شدند که سحر از 10 سال قبل با برادرش سعید قطع رابطه کردهاند. به همین خاطر سعید بهعنوان مظنون دوم مورد تحقیق قرار گرفت و معلوم شد که تلفن همراه او در شب حادثه در محدوده خانه خواهرش آنتندهی داشته و همچنین برای درمان سوختگی دستش به بیمارستانی در محدوده خیابان مجیدیه رفته و پس از آن هم راهی سفر شده است.
این سرنخها سبب شد تا مأموران سعید را بهعنوان متهم دستگیر کنند. سعید پس از بازداشت و در همان بازجوییهای اولیه به قتل خواهرش سحر با همدستی سارا اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: چند روز پیش از حادثه سارا به من گفت که سحر پشت سرت حرفهای نامربوطی زده و همین موضوع سبب شد تا پس از 10 سال از قطع ارتباطم با سحر به فکر انتقامگیری بیفتم. روز حادثه با سارا قرار گذاشتیم و به خانه سحر رفتیم و همانجا کارش را یکسره کردیم.
با اعترافات صریح متهم و تکمیل تحقیقات، برای سعید به اتهام قتل عمد و برای سارا اتهام معاونت در قتل صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه وکیل اولیایدم به جایگاه رفت و گفت: پدر و مادر مقتول هنوز نتوانستند با موضوع کنار بیایند که دخترشان توسط خواهر و برادرش به قتل رسیده از این رو آنها خواستار اشد مجازات برای پسر و دخترشان شدند.
در ادامه سعید بهعنوان متهم به قتل عمد خواهرش، به جایگاه رفت و ضمن پذیرش اتهامش گفت: همانطوری که در اعترافاتم گفتم سحر پشت سر من و زن و دخترم حرفهای نامربوطی زده بود. من با سحر در ارتباط نبودم و کاری هم به او نداشتم اما وقتی آن حرفها را از سارا شنیدم خیلی عصبانی شدم و تصمیم گرفتم ادبش کنم اما قصدم کشتن او نبود.
قاضی از متهم پرسید: چه حرفهایی شنیدید که خیلی عصبانیتان کرد؟
متهم جواب داد: سحر گفته بود من برای تهیه هزینه مواد مخدرم همسرم را مجبور به خودفروشی میکنم و برای جابجایی مواد مخدر از دخترم استفاده میکنم.
قاضی از متهم سؤال کرد: شما به مواد مخدر اعتیاد داری؟
متهم گفت: چند ماهی بود که مواد را ترک کرده بودم و گاهی به صورت مخفیانه مصرف میکردم. شب حادثه وقتی به جلوی آپارتمان سحر رسیدیم متوجه شدیم که در خانهاش میهمانی است به همین خاطر به خانه برگشتیم و صبح زود با سارا به سراغش رفتیم. البته من بهخاطر مصرف مواد حالت طبیعی نداشتم و به محض ورود به خانه سحر او را با چند ضربه چاقو مجروح کردم و بعد هم مقداری اسید را که سارا با خودش آورده بود و میخواست روی ماشین سحر بریزد روی او ریختم که دست خودم هم سوخت.
پس از آن سارا به عنوان متهم ردیف دوم به جایگاه رفت و گفت: سعید دروغ میگوید. من سالهاست که با سحر قطع ارتباط کردهام و هیچ کاری هم با او نداشتم تا اینکه آن روز به خانهاش رفتیم تا فقط با او صحبت کنیم که سعید خواهرم را کشت. من اصلاً خبر نداشتم که سعید میخواهد دست به چنین کاری بزند.قاضی پرسید: اگر شما با برادرت همدست نبودی چرا موضوع را پنهان کردی و در همان تحقیقات سعی داشتی نامزد خواهرت را مقصر نشان دهی؟
متهم جواب داد: قصدم فقط کمک به برادرم بود.
پس از اظهارات متهمان قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
تخریب 3 دیوار برای سرقت میلیاردی از طلافروشی
گروه حوادث / مردان نقابدار با تخریب دیوار سه طلافروشی و برش دیوار پشتی گاوصندوق در مدت 4 ساعت نقشه سرقت میلیاردی از طلافروشی را اجرا کردند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، صبح 10 آذر، مرد طلافروش زمانی که خواست در مغازهاش را باز کند، متوجه بوی سوختگی از داخل مغازه شد.
مرد جوان با این تصور که مغازه دچار آتشسوزی شده در را باز کرد، اما هیچ حریقی رخ نداده بود. با این حال همچنان، بوی سوختگی به مشام میرسید و مرد طلافروش متوجه شد که بو از پشت گاوصندوق طلافروشی میآید.
زمانی که در گاوصندوق را باز کرد متوجه شد که دیواره پشتی گاوصندوق با دستگاه برش تخریب شده و از گاوصندوق 5 کیلو طلا و شمش، نیم کیلو زنجیر طلا، جواهرات و پاسپورت مرد طلافروش به سرقت رفته است.
تخریب سه دیوار
بهدنبال گزارش سرقت چند میلیاردی از مغازه طلافروشی، بلافاصله مأموران پلیس راهی محل شدند. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد دو مغازه در کنار مغازه مرد طلافروش خالی است و سارقان از خیابان اقدام به تخریب دیوار مغازه اول کرده و بعد از آن دیوار مشترک مغازه اول با مغازه دوم را تخریب کرده و بدین ترتیب از مغازه اول وارد مغازه دوم شده بودند.
آنها اقدام به تخریب دیوار مشترک مغازه دوم با طلافروشی کرده و بعد از آن، دیوار پشتی گاوصندوق را با دستگاه «هوا برش»بریده و نقشه سرقتشان را اجرا کرده بودند.
در ادامه بررسیها، مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. دوربینها نشان میداد که سه مرد در حالی که صورتهایشان را با نقاب پوشاندهاند؛ ساعت یک بامداد 10 آذر از خودرو پیاده شده و پس از تخریب دیوار وارد مغازه اول شدهاند.
دوربین ها در ادامه ساعت 5 صبح حکایت از آن داشتند که سارقان در حالی که طلاها را داخل کوله پشتیشان قرار داده بودند از سوراخ دیوار تخریب شده بیرون آمده و با انداختن دستگاه هوا برش در سطل زباله سوار خودرو و متواری شده بودند.
بررسیهای کارآگاهان ادامه داشت تا اینکه آنها دریافتند زن جوانی که فروشنده طلافروشی است در ساعت غیر از ساعت کاریاش و روز قبل از سرقت در محل دیده شده است.
این در حالی بود که فاصله محل زندگی زن فروشنده با مغازه طلافروشی حدود یک ساعت بوده و دلیل قانع کنندهای برای حضور زن جوان در آنجا وجود نداشت. به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات برای دستگیری زن جوان و شناسایی عاملان این سرقت چند میلیاردی ادامه دارد.
آزادی پس از 15 سال کـــــابوس مرگ
گروه حوادث / مرد جوان که به اتهام قتل محکوم به قصاص شده اما در نهایت با رضایت اولیای دم مواجه شده بود، پس از 15 سال زندگی پشت میلههای زندان آزاد شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شهریور سال 86 درگیری مرگباری در یکی از خیابانهای شیراز به پلیس گزارش شد. با حضور تیم جنایی در محل، مرد جوانی بهعنوان عامل این جنایت بازداشت شد. گرچه در تمام جلسات تحقیقات وی مدعی بود که با مقتول درگیر شده و قتلی مرتکب نشده است، اما باتوجه به برگزاری مراسم قسامه از سوی خانواده مقتول؛ دادگاه کیفری حکم بر قصاص او صادر کرد.
مرد جوان به اتهام قتل در زندان بود که درنهایت با تلاش واحد صلح و سازش و خیرین؛ اولیای دم از قصاص گذشت کردند اما او باید دیه را پرداخت میکرد تا آزاد شود. اما پرداخت مبلغ دیه در توان وی نبود و به همین دلیل در زندان ماند. تا اینکه با تلاش گروه صلح و سازش دادسرای یاسوج و با کمک خیرین دیه مرد جوان فراهم شد و بدین ترتیب، پس از 15 سال حبس از زندان آزاد شد.وی پس از آزادی درباره این ماجرا گفت: من از شهرهای جنوبی کشور به یاسوج که زادگاه و محل زندگیام بود اجناسی برای فروش میآوردم.
اوایل وضع مالیام خوب بود اما اجناس که گران شد، وضعیت من هم به هم ریخت. به پیشنهاد دوستم وارد کار خلاف شدم آخرین بار از سارقی چند تراول چک گرفتم که بعد متوجه شدم جعلی بوده است. رفتم بازار و تراولها را در آنجا خرج کردم. مقتول در بازار کار میکرد که متوجه جعلی بودن تراولها شد. سر همین مسأله باهم دعوایمان شد و نمیدانم چطوری کشته شد، من ضربهای نزدم. اما چون همه دیده بودند که باهم درگیر شدیم مرا بازداشت کردند. چون اعتراف به قتل نداشتم مراسم قسامه 50 نفری تشکیل شد و با قسم آنها من محکوم به قصاص شدم. از آنجایی که خانوادهام در یاسوج زندگی میکردند درخواست دادم مرا به زندان یاسوج منتقل کنند. اما بالاخره اولیای دم در اوج ناباوری از قصاصم گذشت کردند.
شرط آزادیام پرداخت دیه بود. اما من توانایی پرداخت دیه را نداشتم. اما با کمک گروه صلح و سازش دادسرای یاسوج و با کمک خیرین این پول تهیه شد و بعد از 15 سال موفق شدم از پشت میلههای زندان بیرون بیایم. من در این مدت خیلی عذاب کشیدم در آن روزها همسرم را از دست دادم، او آنقدر غصه خورد که دق کرد. دخترم هنوز یک سالش نشده بود که من به زندان افتادم اما حالا بعد از 15 سال موفق شدم او را در آغوش بگیرم.
یکی از هم سلولی هایم که به خاطر اختلافات ملکی یکی از اقوامش را به قتل رسانده بود، حکم قصاصش اجرا شد که در تمام این سالها نتوانستم این تلخی را فراموش کنم. ولی آن ماجرا تلنگری بود که باعث شد من تصمیم بگیرم برای نجات همبندیهایم تلاش کنم و برایشان رضایت بگیرم.
تا الان هم موفق شدم رضایت دو نفر از آنها را بگیرم. چند نفر پولدار را هم میشناختم که راضیشان کردم مبلغی از دیه افرادی را که به شرط دیه بخشیده شده بودند پرداخت کنند. در زندان که بودم نذر کردم بعد از آزادی به چند یتیم کمک کنم.
کلاهبــرداری بـا شرط بندی فینال جام جهانی
گروه حوادث / رئیسپلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات پایتخت از شناسایی و دستگیری 2نفر مربوط به شرطبندی مسابقه فینال جام جهانی فوتبال در فضای مجازی خبر داد.
سرهنگ داوود معظمی گودرزی گفت: بهدنـــــــبال دریافــــــــــت گزارشهایی مبنی بر دعوت کاربران به شرطبندی برسر مسابقه نهایی جام جهانی توسط یک صفحه اینستاگرامی با بیش از ۶۳۰ هزار نفر دنبالکننده، پیگیری موضوع در دستور کار قرار گرفت.
پس از بررسی گزارشهای ارسالی کارشناسان پلیس فتا تهران بزرگ تحقیقات سایبری خود را آغاز کردند و متوجه شدند یک صفحه اینستاگرامی برخی از کاربران فضای مجازی را با تبلیغات فریبنده به سمت و سوی یک سایت شرطبندی هدایت کرده و اقدام به کلاهبرداری از مراجعهکنندگان میکند.
رئیسپلیس فتا تهران افزود: افسران سایبری پلیس فتا پایتخت پس از تحلیل مستندات جمعآوری شده و بررسیهای اطلاعاتی و تخصصی، موفق شدند ۲ نفر از افراد اصلی گرداننده این صفحه اینستاگرامی را شناسایی و پس از تشریفات قضایی مجرمین را دستگیر و به پلیس فتا منتقل کنند.
مجرمین پس از انتقال به پلیس فتا هرگونه اقدام مجرمانهای را رد کردند، اما پس از مشاهده ادله جمعآوری شده توسط پلیس، ضمن اعتراف، انگیزه خود را از این اقدام مجرمانه منفعت مالی عنوان کردند.
این مقام مسئول خاطرنشان کرد: شیوه و شگرد در این اقدام مجرمانه به این گونه است که افراد سودجو با دادن وعدههایی فریبنده نظیر دریافت سودهای کلان به مخاطبان، لینکهای اختصاصی را تحت عناوین انفجار، بتزنی، پیشبینی و … در سایتهای شرطبندی و قمار طراحی کرده و سعی به جذب افراد ناآگاه میکنند.
رئیسپلیس فتا تهران بزرگ خطاب به شهروندان گفت: از کاربران بخصوص قشر نوجوان و جوان انتظار داریم به تبلیغات دروغین افراد سودجو در فضای مجازی توجه نکنند و از فعالیت در چنین سایتهایی خودداری کنند، شهروندان همچنین میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص تهدیدات و آسیبهای فضای سایبری به سایت پلیس فتا به آدرس
www.cyberpolice.ir مراجعه کنند.
عکسی که زندگی زوج جوان را نابود کرد
گروه حوادث/ تازه داماد وقتی فهمید همسرش عکس عروسیشان را برای خواهرش فرستاده او را مورد ضرب و شتم قرار داد و کارشان به طلاق رسید.
دختر جوان در حالی که گریه میکرد و زیر چشمش کبود شده بود مقابل قاضی دادگاه خانواده نشسته بود. همسرش نیز با یک صندلی فاصله کنارش نشسته و مدام از او میخواست تا او را ببخشد و از طلاق منصرف شود.
مهتاب بیمعطلی گفت: آقای قاضی من طلاق میخوام.بعد در حالی که اشکهایش را پاک میکرد ادامه داد و گفت: من با خواهر این آقا در یک خیاطی کار میکردم مسعود چندباری که آمده بود دنبال خواهرش مرا آنجا دیده و از من خوشش آمده بود، بعد هم از من خواستگاری کردند و یک ماه بعد عقد کردیم حدود ۷ ماه عقد بودیم تا اینکه چند هفته قبل ازدواج کردیم، اما ای کاش این کار را نمیکردم. مسعود یک بیمار روانی است .او مدام به من شک میکند، مدام به من گیر میدهد و مجبورم کرده همه شبکههای اجتماعی را از گوشی ام پاک کنم .واقعاً خسته شدم اوایل فکر میکردم به خاطر عشق و دوست داشتن است اما بعداً متوجه شدم که او بدبین و بد دل است ،حتی اجازه نمیداد من تنها تا سرکار بروم ومیگفت باید حتماً با خواهرش بروم.
جناب قاضی همین هفته پیش که خانه خواهرم دعوت بودیم شوهر خواهرم گفت عکسهای عروسیتان خیلی قشنگ شده بود اما همین حرف زندگی مرا آتش زد.
مهتاب با گریه ادامه داد: جناب قاضی من یکی از عکسهای خودم و خواهرم را برای خواهرم فرستاده بودم اما انگار شوهر خواهرم دیده بود و مسعود وقتی این موضوع را فهمید روزگارم را سیاه کرد. چشمم را ببینید چطور سیاه و کبود کرده! قاضی با تعجب گفت: پسر جان واقعاً تو این کار را کردی ؟چرا همسرت را کتک زدی فقط به خاطر ارسال یک عکس برای خواهرش؟
مسعود با شرمندگی گفت: آقای قاضی من عصبی شدم کنترل خودم را از دست دادم و این کار را کردم من مهتاب را دوست دارم اما چرا باید عکس خودش را برای خواهرش ارسال کند که شوهرش هم ببیند. مهتاب گفت: آقای قاضی من عکس را برای خواهرم فرستادم چه عیبی دارد .این روزها که همه عکسهای عروسیشان را در فضای مجازی منتشر میکنند و همه می بینند .من یک عکس از خودم و خواهرم برای خواهرم ارسال کردم اما ببینید با من چکار کرد البته که دفعه اولش نیست آقای قاضی قبلاً هم مرا کتک زده بود اما من گذشت کرده بودم اشتباه کردم ،همان دفعه اول باید دادخواست طلاق میدادم و از دست این مرد نجات پیدا میکردم.
مسعود گفت: جناب قاضی باور کنید من بدبین نیستم من دوستش دارم از دوست داشتن زیاد است ،قبول دارم که زیر قولم زدم ولی من دوست ندارم مهتاب تنها جایی برود و کسی به او آزاری برساند. دوست ندارم از فضای مجازی استفاده کند ،اگر روز اول اینها را به او میگفتم مطمئن بودم قبول نمیکرد با من ازدواج کند.
مهتاب گفت: تو یک دروغگویی حقیقت وجودی خودت را پنهان کردی، همش حرفهای قشنگ زدی و وعدههای توخالی دادی.
این حرفها باعث شد بین مسعود و مهتاب بحث شود که با ورود بموقع قاضی چند دقیقهای سکوت بر جلسه حاکم شد .سپس قاضی رو به مهتاب کرد و گفت: به نظرم شما باید دو ماه مستمر به واحد مشاوره بروید اگر مشکلتان حل نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم ،فعلاً بیایید این صورتجلسه را امضا کنید نوبت رسیدگی بعدی است.
امیرحسین صفدری /کارشناس حوزه خانواده
در این پرونده مشاهده میکنید که مسعود دچار اختلال پارانوئید است و این مسأله را قبل از ازدواج از مهتاب پنهان کرده است و سعی داشته با حرفهای پوشالی و توخالی مهتاب را جذب خود کند که موفق هم شده اما این حرفهای دروغین باعث شده اساس زندگی آنها با دروغ پایهگذاری بشود و همین مسأله کافی است که با کوچکترین مشکلی بنیان زندگی مشترک آنها از بین برود.زوجهای جوان باید بدانند که اختلال پارانوئید بسیار مهم است و باید به آن قبل از ازدواج و در دوران آشنایی توجه زیادی شود چرا که اساساً زندگی مشترک بر پایه اعتماد و صداقت استوار است ،چیزی که در زندگی مهتاب و مسعود وجود ندارد. با این حال باید بگویم که اختلال پارانوئید قابل درمان است.در زندگی مشترک ازخودگذشتگی، همفکری، همراهی، وفاداری، تعهد و مسئولیتپذیری بسیار مهم است.
چهارمین جلسه دادگاه پرونده سقوط هواپیمای اوکراینی
گروه حوادث/ چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده سقوط هواپیمای اوکراینی با دفاع متهم ردیف اول پرونده در دادگاه نظامی استان تهران، برگزار شد.
به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، صبح «شنبه ۲۶ آذر» چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده سقوط هواپیمای اوکراینی در حالی برگزار شد که ده متهم از ردههای مختلف نظامی در آن حاضر بودند.
در ابتدای جلسه دادگاه، قاضی مهرانفر تأکید کرد: این دادگاه مصمم است بر اساس انصاف و عدالت دادرسی عادلانهای داشته باشد و به هیچ وجه از مرز بیطرفی خارج نشود در ادامه جلسه قاضی مهرانفر با دعوت از وکلای شاکیان پرونده به جایگاه از آنها خواست تا در خصوص پرونده صحبت و نقطه نظراتشان را در دادگاه مطرح کنند که ۶ نفر از آنها با حضور در جایگاه به ایراد نظرات خود پرداختند.
سپس متهم ردیف اول به جایگاه فراخوانده شد و توضیحاتی را درباره روز حادثه و نحوه عملکرد خود بیان کرد.
همچنین در جریان جلسه متهمان دیگر پرونده هم به بیان توضیحاتی پرداختند. این جلسه دادگاه حدود ۴ ساعت به طول انجامید و قاضی مهرانفر با اعلام زمان جلسه بعدی دادگاه ختم جلسه را اعلام کرد.
این هواپیما صبح چهارشنبه 18 آبان 1398 دقایقی پس از برخاستن از باند فرودگاه بینالمللی امام خمینی تهران سقوط کرد و همه 176 سرنشین آن شامل 9 خدمه و 167 مسافر که از کشورهای ایران، کانادا، اوکراین، سوئد، افغانستان، بریتانیا و آلمان بودند، در دم جان باختند.
توزیع سلاح در دکه روزنامه فروشی
گروه حوادث/ معاون نظارت بر اماکن عمومی پلیس اطلاعات پایتخت از کشف ۲۰ قبضه سلاح سرد از یک دکه روزنامه فروشی در شمال غرب تهران خبر داد.
سرهنگ نادر مرادی گفت: در پی ناآرامیها و اغتشاشات جاری، شناسایی و دستگیری عاملان فراخوان و ارتباط با شبکههای معاند بهصورت ویژه در دستور کار دایره عملیات معاونت نظارت بر اماکن عمومی پلیس اطلاعات تهران بزرگ قرار گرفت. تیم عملیات معاونت نظارت بر اماکن عمومی پلیس اطلاعات تهران با اشراف اطلاعاتی و تحقیقات گسترده طی روزهای اخیر، عامل اصلی ارتباط با شبکههای معاند و بیگانه را که از طریق فضای مجازی فعالیتهای گستردهای در خصوص تشویش اذهان عمومی و انجام اقدامات خرابکارانه داشت، شناسایی کردند.این مقام انتظامی با اشاره به اینکه بررسیهای اولیه نشان از این داشت که متهم، تحت پوشش دکه روزنامهفروشی اغتشاشگران را به انواع سلاحهای سرد تجهیز میکند، افزود: پس از هماهنگیهای قضایی در بررسی از این دکه روزنامهفروشی، ۱۷ قبضه سلاح سرد از نوع چاقو و ۳ قبضه پنجه بوکس کشف شد.
معاون نظارت بر اماکن عمومی پلیس اطلاعات تهران در پایان گفت: پلیس با مخلان نظم و امنیت عمومی با قاطعیت و بر اساس قانون برخورد میکند.