هشت صبح (افغانستان):
افغانستان در آستانه گفتوگوهای صلح بین الافغانی قرار دارد، اما در همین برهه، شاهد افزایش خشونتها هستیم. خشونت کفه ترازو را به نفع هیچ کس سنگین نمیکند. پس لازم است، طالبان حملات خود را پایان بخشد تا فضای گفتوگو تحت تأثیر تلفات انسانی نباشد.
یو اس ای تودی (امریکا):
این تصور وجود دارد که استفاده پلیس از گلولههای پلاستیکی در مواجهه با معترضان، بیخطر است، اما در جریان اعتراضهای ضدنژادپرستانه اخیر، گلولههای پلاستیکی موجب شکستگی جمجمه و تخلیه چشم شمار زیادی از معترضان شد. کارشناسان نیز معتقدند این گلولهها میتوانند خطر جانی هم داشته باشند.
لیبراسیون (فرانسه):
از دهه 1980 تاکنون همواره مبارزه با نژادپرستی وجود داشته است، اما تنشهای ایدئولوژیک مربوط به آن از نسلی به نسل دیگر تغییر کرده است. نسل کنونی نیز با مخالفت با مصادیق دوران استعماری قصد دارد، تداوم چنین تعصبات نژادپرستانهای را زیر سؤال برده و با آنها بستیزد.
بایدن در نخستین کمپین مجازی با حضور اوباما 11 میلیون دلار جمع کرد
ورشکستگی «تاجر» مقابل «خوابالو»
ندا آکیش
خبرنگار
باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق امریکا روز سهشنبه به وقت محلی برای نخستین بار در یک کمپین انتخاباتی مجازی متعلق به جو بایدن، کاندیدای ریاست جمهوری دموکراتها شرکت کرد و توانست در دو بخش عمومی و خصوصی این کمپین در مجموع بیش از 11 میلیون دلار برای کمپین معاون سابق خود کمک مالی جذب کند. رقمی بی سابقه که از یک سو حکایت از محبوبیت بالای رئیس جمهوری سابق، آن هم 4 سال پس از ترک کاخ سفید داشت و از سوی دیگر، مهر تأییدی بر کاهش محبوبیت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا آن هم در شرایطی که هنوز در قدرت است، بود.
به گزارش فرانس 24، اوباما روز سهشنبه در نخستین حضور مجازیاش در کمپین بایدن که بیش از 175 هزار مخاطب داشت، بارها از عملکرد ترامپ در هر دو حوزه سیاست داخلی و خارجی انتقاد کرد و گفت: «یک مشاجره بزرگ نه تنها در امریکا بلکه در سراسر جهان درباره اینکه ما که هستیم، وجود دارد.» بایدن هم که ترامپ به او لقب «خوابالو» داده است، در بخشی از سخنانش گفت اگر رئیس جمهوری شود، در نخستین روز کاریاش تلفن را برمیدارد و در یک پیام کوتاه به متحدانش در سراسر جهان میگوید: «امریکا بازگشت.» کمک مالیای که روز سهشنبه با کمک اوباما برای حزب دموکرات و بایدن جمع شد، اتفاق بزرگی بود اما غیرقابل پیشبینی نبود زیرا در ماههای اخیر به خاطر عملکرد ترامپ در بحرانهای همهگیری کووید 19 و به راه افتادن جنبش ضدنژادپرستی، محبوبیت دموکراتها افزایش یافته و آمار حاکی از سرازیر شدن کمکهای مالی مردمی به این حزب است.
درخشش بایدن در ماه مه
در این راستا، سایت رادیو ملی امریکا (ان پی آر) در روز 20 ژوئن آماری از مجموع پولهایی که کمپینهای انتخاباتی بایدن و ترامپ جمع کردهاند، منتشر کرد و نوشت: تا روز 20 ژوئن کمپین بایدن 557 میلیون دلار و کمپین ترامپ 996 میلیون دلار جمع کردهاند اما آنچه حائزاهمیت است، این است که ترامپ از همان ابتدا که رقابتهای انتخاباتی 2020 آغاز شد، کاندیدای نهایی جمهوریخواهان بود و تمام کمکهای مالی به کمپین او سرازیر میشد. اما بایدن پس از سپری کردن دور مقدماتی انتخابات و در اواسط ماه مارس یعنی حدود سه ماه قبل رسماً کاندیدای نهایی انتخابات ریاست جمهوری از حزب دموکرات شد. با این حال عملکرد قابل قبول و حتی میتوان گفت درخشانی در جلب کمکهای مالی، بویژه در ماه مه داشت. بایدن در ماه مه موفق شد برای نخستین بار در طول رقابتهای انتخاباتی 2020 در بحث جمعآوری کمکهای مالی، ترامپ را شکست دهد و حدود 81 میلیون دلار کمک مالی جذب کند در حالی که ترامپ در این ماه تنها موفق به جذب 74 میلیون دلار کمک مالی شد. یک تفاوت معنادار دیگر در کمکهای مالی مردم امریکا به دو حزب دموکرات و جمهوریخواه وجود داشت که از کاهش محبوبیت ترامپ حکایت میکرد. در ماه مه کمک کنندههای مالی خرد که در واقع مردم معمولی امریکا هستند، به کمپین ترامپ تنها 5 میلیون و 387 هزار دلار کمک کرده بودند در حالی که به کمپین بایدن 17 میلیون و 424 هزار دلار کمک شده بود. کمک کنندههای بزرگ که در واقع ثروتمندان امریکا و صاحبان مشاغل بزرگ هستند نیز در ماه مه تنها 8 میلیون و 716 هزار دلار به ترامپ و کمیته ملی جمهوریخواهان کمک کرده بودند در حالی که این کمک کنندههای بزرگ به بایدن و حزب دموکرات حدود 19.5 میلیون دلار کمک کرده بودند.
کمکهای داوطلبانه برای شکست دادن ترامپ
تام پرز، رئیس کمیته ملی حزب دموکرات در توضیح چرایی موفقیت بایدن و حزب دموکرات در ماه مه به نیویورک تایمز گفت، حدود 6 هفته قبل کمیته با یک پدیده عجیب مواجه شد. کمکهای مالی هزار و 200 دلاری بدون آنکه درخواستی برای این کمکها شده باشد، به حساب کمیته واریز میشد: ابتدا 20، بعد 40 و بعد 80 کمک کننده. من از تیم خود خواستم درباره این کمکها تحقیق کند. نتیجه تحقیق آن شد که برخی افراد تصمیم گرفتهاند به بایدن کمک کنند تا بتواند ترامپ را در انتخابات شکست دهند. این پولهای خردی که به حساب حزب میآمد، بخشی از همان کمکهای مالی است که باعث شد بایدن در ماه می از ترامپ در بحث کمکهای مالی پیشی بگیرد.
جنیفر اُمالی دیلون، مدیر کمپین انتخاباتی ترامپ هم در این باره گفت: ما واقعاً فکر میکنیم که به جایگاه قدرتمندی رسیدهایم؛ جایگاهی که مردم حس میکنند میتوانند کاری برای آنچه که الان دارد در امریکا رخ میدهد، بکنند. بنابر گزارش نیویورک تایمز، عملکرد بایدن در ماه جاری میلادی (ژوئن) بویژه با توجه به اعتراضهای ضدنژادپرستی اخیر، احتمالاً حتی از ماه مه هم بهتر خواهد بود. برخی مقامات حزب دموکرات نیز پیشبینی کردهاند رقم کمکهای مالی جمعآوری شده کمپین بایدن در این ماه به رقم 100 میلیون دلار برسد.
پیشگوییهای انتخاباتی
سیانان هم در گزارشی نسبت به این موضوع که ترامپ بتواند در انتخابات نوامبر، 270 رأی الکترال مورد نیاز برای پیروزی را کسب کند ابراز تردید کرد و نوشت، هفته گذشته «امی والتر» و «نِیت سیلور»، دو تحلیلگر سیاسی مشهور که سابقه طولانی در پیشبینی نتایج انتخابات بر اساس دادههای آماری دارند، از تغییر نقشه انتخابات به نفع بایدن خبر دادند. امی والتر در مقالهای نوشت: در حالی که تنها 5 ماه تا انتخابات مانده، شانس ترامپ برای پیروزی مجدد بشدت پایین آمده است و 248 رأی الکترال قطعاً یا به احتمال زیاد از آن بایدن خواهد شد و ترامپ 204 رأی الکترال قطعی یا احتمالی خواهد داشت. این بدین معناست که برای برنده شدن در الکترال کالج بایدن تنها 26 درصد و ترامپ 75 درصد کم دارد.
تحلیل هفته گذشته سیلور از نقشه انتخابات 2020 امریکا هم مشابه تحلیل والتر بود. او در مقالهای نوشت: اگر فرض را بر این بگیریم که ایالتهایی که نظرسنجی نشدهاند همان طور رأی دهند که در سال 2016 رأی داده بودند، بایدن آرای الکترال 368 ایالت را و ترامپ آرای الکترال 170 ایالت را از آن خود خواهند کرد. با این حال هیچ کدام از این دو تحلیلگر نگفتند ترامپ نمیتواند برنده انتخابات نوامبر باشد زیرا به عقیده آنها، در 5 ماه آینده همه چیز ممکن است تغییر کند و کفه ترازوی انتخابات بار دیگر به نفع ترامپ سنگین شود.
قدرتنمایی «پوتین» در «میدان سرخ»
زهره صفاری/ هفتاد و پنجمین سالروز رژه پیروزی روسیه بر آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، پس از حدود یک ماه تأخیر طبق برنامههای «ولادیمیر پوتین» و کمتر از یک هفته تا رفراندوم اصلاحات قانون اساسی روسیه با حضور 14 هزار نیروی نظامی ارتش روسیه و انبوهی از تانکها و نفربر و جنگندههای این کشور برگزار شد.
رئیس جمهوری روسیه که در طول سه ماه قرنطینه سخت در کاخ کرملین، برای دومین بار است که در جمع مردم ظاهر شده، از هفتهها قبل برای این مراسم برنامهریزی کرده بود. بهگزارش انبیسی، پوتین در جمع حاضران میدان سرخ مسکو و در غیاب رهبران خارجی چون مکرون و شی جین پینگ بهدلیل شیوع کرونا، پساز تقدیر و تشکر از مردم کشورش گفت: «ما مرحله سخت کرونا را پشت سر گذاشتهایم. اما بازگشت به آن دوران سخت غیرممکن نیست و کرونا هنوز تمام نشده است. ما راه سختی پیش رو دادیم اما بزودی به زندگی عادی بازمی گردیم و امیدوارم در کنار یکدیگر بتوانیم هر مشکلی را در آینده حل کنیم.» دیروز آمار روزانه مبتلایان به کرونا در روسیه رقم 7 هزار نفر را نشان میداد.
سخنرانی محافظه کارانه پوتین اما با نقدهای بسیاری همراه شد. بهطوری که «الکسی ناوالنی»، از اصلیترین چهرههای مخالفان گفت: «شرایط کرونا در روسیه بهتر نشده است. اما اقدام کرملین برای برگزاری جشن پیروزی در برهه فعلی القای ایمنی به مردم برای مشارکت در رفراندوم یکم جولای اصلاحات قانون اساسی است. همه از اهمیت این رفراندوم برای پوتین خبر دارند. این رژه تبلیغاتی برای او بود تا بتواند ابقای جایگاهش را طبق قانون محقق کند.»
وی در حالی چنین ادعاهایی را مطرح کرده که در روسیه همواره برپایی رژه روز پیروزی برای حکومت های این کشور اهمیت خاصی داشته است. امسال نیز تدارک هفتاد و پنجمین رژه روز پیروزی روسیه از دو هفته قبل با برداشتن محدودیتهای کرونایی و منع تردد در مسکو آغاز شد. اما «سرگی سوبیانین» شهردار پایتخت در حالی که با وجود قرنطینه دست کم 20 شهر کشور، مجبور به تبعیت از دستور کرملین بود از مردم خواست در راستای کنترل شیوع کرونا تا حد ممکن این جشن ملی را از شبکههای تلویزیونی دنبال کنند. این در حالی است که تمهیدات ایمنی و محدودیتها در کاخ کرملین همچنان برقرار است و حتی همراهان و میهمانان جشن نیز از دو هفته قبل در منطقه خوش آب و هوایی قرنطینه شده بودند.
نگرانی اروپا و امریکا از ابقای پوتین
در حالی که از امروز (پنجشنبه) رأیگیری آنلاین رفراندوم در سراسر روسیه آغاز میشود، آنچه که با وجود هجمه رسانههای غربی علیه پوتین وجود دارد اقبال بالای رئیس جمهوری قدرتمند روسیه در نظرسنجیهای مردمی است. به گزارش روزنامه «وال استریت ژورنال»، طبق نظرسنجیهای اواخر ماه مه مرکز «لوید» در مسکو، 55 درصد افرادی که مایل به حضور در رفراندوم بودند، به اصلاحات قانون اساسی نظر مثبت داشتند. «نیکولای پتروف»، محقق ارشد چتم هاوس نیز گفت: «این موضوع تمام شده است.» اما بدون شک این اتفاق برای امریکا و اروپا خوشایند نیست چراکه نگرانند پوتین با این ابقا، برای کسب قلمروی از دست رفته اتحاد جماهیر شوروی اقدامات نظامی را پیش گیرد. تحلیلگران «تایم» معتقدند برگزاری این رژه نیز بواقع هشداری درباره تصمیمات بزرگ نظامی پوتین است. یک منبع آگاه از سازمان اطلاعات و امنیت امریکا گفت: «در میان همه مشکلات ابقای پوتین همزمان با انتخاب دوباره ترامپ، دست پوتین را برای هر گونه اقدامی نسبت به اوکراین بازتر میگذارد.»
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
فصل اول
مسیر طولانی تا دفتر مشاور امنیت ملی در بال غربی کاخ سفید
یکی از جذابیتهای مشاور امنیت ملی بودن، تعدد و حجم بالای چالشهایی است که با آنها مواجه میشوید. اگر علاقهای به هرج و مرج و بحران، بلاتکلیفی و خطرپذیری ندارید بهتر است حرفه دیگری را امتحان کنید. همه اینها در حالی رخ میدهد که تحت فشار انبوه اطلاعات، حجم زیاد کار و تصمیماتی که باید اتخاذ شود، قرار دارید. بهعنوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری امریکا یک شخصیت بینالمللی و داخلی محسوب میشوید و این جذابیت دارد ولی در عین حال درگیر تضادهای درونی غیرقابل وصفی هستید. هیجان انگیز است! اما تقریباً ممکن نیست بتوانید به فرد دیگری توضیح دهید چگونه همه این چیزها را که اغلب به هیچ روش منسجمی شدنی نیست، کنار هم قرار میدهید.
من نمیتوانم نظریه جامعی درباره تغییر و تحولات دولت ترامپ ارائه دهم زیرا اصولاً چنین کاری ممکن نیست. در واشنگتن، باور کلی درباره مسیری که ترامپ طی کرده، یک باور درست نیست. حقیقت پذیرفته شده برای کسانی که تلاشی برای دانستن نمیکنند، این است که ترامپ همیشه آدم عجیب و غریبی بوده است، اما در 15 ماهه نخست دوران ریاست جمهوری اش هنوز درباره جایگاه جدیدی که در آن قرار گرفته بود، مطمئن نبود و به نوعی تحت نظر حلقه موسوم به «محور بزرگان» (کنایه از ریش سفیدان و افراد با تجربهای مانند رکس تیلرسون وزیر امور خارجه پیشین، جیمز متیس وزیر دفاع پیشین و مک مستر مشاور امنیت ملی پیشین) قرار داشت. به همین دلیل برای اینکه دست به اقدام مهمی بزند مردد بود. اما به مرور، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد، محور بزرگان از دولت او خارج شدند، همه چیز به هم ریخت و افراد «بله قربان گو» ترامپ را دوره کردند.
بخشهایی از این فرضیه درست است اما تصویر کلی ساده لوحانه به نظر میرسد. محور بزرگان از بسیاری جهات دائماً مشکلاتی را به بار میآوردند، همچون افراد با اخلاق و بزرگ منش (اصطلاحی که از فرانسویها عاریه گرفتهام و در رابطه با کسانی استفاده میشود که خود را از لحاظ اخلاقی برتر از همه میدانند). این فقط بهخاطر موفقیت این عده در کنترل و مدیریت ترامپ نبود بلکه بهخاطر این بود که دقیقاً عکس این قضیه عمل میکردند. آنها تقریباً به قدر کافی برای برقراری نظم و انضباط تلاش نکردند و آنچه انجام دادند بهطور شفاف اهداف شخصیشان را تأمین میکرد و آشکارا نادیده گرفتن بسیاری از اهداف روشن و صریح ترامپ بود (اعم از اهداف ارزشمند و بیارزش) که ذهن بالقوه مشکوک او را تغذیه میکرد و این مسأله تعامل سیاسی قانونی با رئیس جمهور ترامپ را برای کسانی که بعدها به تیم او پیوستند، دشوار کرد. مدتها احساسم این بود که مشاور امنیت ملی وظیفه دارد اطمینان دهد رئیس جمهوری در هر تصمیمی که باید اتخاذ شود، گزینههای پیشنهادی را درک میکند و بعد از آن به وی اطمینان دهد که بخشهای اداری مربوطه این تصمیم را اجرایی میکنند. فرآیند کاری شورای امنیت ملی مطمئناً برای رؤسای جمهوری مختلف متفاوت است اما اینها اهداف مهمی بودند که باید در این فرآیند محقق میشدند.
اما از آنجایی که «محور بزرگان» عملکرد ضعیفی در خدمت به ترامپ داشتند، او به گمانه زنی درباره انگیزههای آنها پرداخت و از نظر خودش برخی توطئههای پشت پرده را کشف کرد. علاوه بر این ترامپ بهطرز حیرت انگیزی درباره نحوه اداره کاخ سفید بیاطلاع بود؛ چه برسد به اینکه بخواهد دولت فدرال به آن عظمت و بزرگی را اداره کند.
نمیتوان گفت که صرفاً حلقه «محور بزرگان» مسئول بهوجود آمدن چنین ذهنیتی برای ترامپ بود. ترامپ، ترامپ است دیگر و کاری نمیشود کرد. من به این نتیجه رسیدم که او باور دارد میتواند بهطور ذاتی و غریزی و با تکیه بر روابطش با سران کشورهای خارجی و بهرهگیری از مهارتهای نمایشی که مخصوص شوهای تلویزیونی است و همیشه آنها را در پس ذهن خود دارد، دستگاه اجرایی را اداره کرده و سیاستهای امنیت ملی را طراحی و اجرا کند. بهنظر میرسد در حال حاضر غریزه، روابط شخصی و شومن بودن عناصر اصلی کارهای نمایشی ترامپ را تشکیل میدهند. اما اینها کفایت نمیکند و فقط ظاهر ماجرا است. برخورداری از قدرت تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، نظم فکری و سختگیری، ارزیابی نتایج، اصلاح اشتباهات و ویژگیهایی از این دست، مهارتهای اولیه برای تصمیمگیری و غلبه بر مشکلات و موانع در سطح ریاست جمهوری هستند که بُعد غیر جذاب این شغل حساس نیز محسوب میشوند.
بنابراین از لحاظ سازمانی نمیتوان انکار کرد که دوره انتقال قدرت و سال نخست ریاست جمهوری ترامپ به شکل جبرانناپذیری نابود شد. فرآیندهایی که باید فوراً ملکه ذهن میشدند بویژه برای بسیاری از مشاوران ترامپ که سابقه اجرایی حتی در پستهای پایین را نداشتند، هرگز اتفاق نیفتاد. شخص ترامپ و بیشتر اعضای تیمش هرگز دستورالعملها و راهنماهای تهیه شده برای عوامل اجرایی دولت را نخواندند و شاید درکی از این موضوع نداشتند که با خودداری از این کار بهطور خودکار عضو «دولت پنهان» (دولتی قویتر از دولت منتخب) نمیشوند.
من وارد چنین آشفته بازاری شدم و مشکلاتی را دیدم که میتوانست در 100 روز نخست دولت ترامپ یا حتی زودتر از آن، رفع و رجوع شود. روشن بود که تغییر دائمی کارکنان و مقامات کاخ سفید هیچ کمکی به بهبود اوضاع نمیکند و «جنگ همه علیه همه» در کاخ سفید هم کمکی به پایان ماجرا نکرد (اصطلاح لاتین «جنگ همه علیه همه» را از توماس هابز فیلسوف انگلیسی درباره خشونت و ستیزهجویی ذاتی بشر گرفتهام). شاید کمی اغراقآمیز باشد که بگوییم توصیف هابز از ذات بشر بهعنوان موجودی «منفرد، مفلوک، کثیف، وحشی و کوتوله» بهطور دقیق زندگی در کاخ سفید را توصیف میکرد اما بسیاری از مشاوران کلیدی کاخ سفید در پایان دوران خدمت خود بهکاربرد چنین توصیفاتی گرایش پیدا میکردند.
همان طور که در کتاب قبلیام با عنوان «تسلیم شدن گزینه ما نیست» توضیح دادهام رویکرد من در عمل به وظایفم در دولت همیشه استفاده حداکثری از ظرفیت ساختارهای سازمانی و اداری در دستگاه محل خدمتم (دولت، دستگاه قضایی و آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده) بوده تا بتوانم راحتتر به اهدافم برسم.
هدف من فقط دریافت یک کارت عضویت ساده نبود (اینکه فقط عضو بلا اثر یک سازمان باشم)، بلکه میخواستم گواهینامه رانندگی را بگیرم (راهبر و پیش برنده باشم). اما این طرز تفکر در کاخ سفیدی که ترامپ میزبان آن بود، رایج نبود. در روزهای نخست حضورم در اتاق مشاور امنیت ملی در بال غربی کاخ سفید (محل دفتر اجرایی رئیس جمهوری) تفاوت بین این رئیس جمهوری و رؤسای جمهوری قبل از او بسیار تکان دهنده بود. اتفاقی که روزی درباره یک موضوع خاص رخ میداد، اغلب کمتر شباهتی به اتفاق روز بعد یا روز بعدتر از آن داشت. افرادی که بهنظر میرسید این موضوع را درک کرده به آن اهمیت میدهند و حتی علاقهمند به رفع آن هستند، بسیار معدود بودند، بنابراین اوضاع بهتر نمیشد و این نگرانکننده بود و امکان فرار از آن هم وجود نداشت. این نتیجهگیری ای بود که فقط بعد از پیوستنم به دولت ترامپ حاصل شد.