ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کارشناسان و جامعهشناسان از برگزاری آیین نوروز و تأثیر آن بر زندگی مردم میگویند:
نوروز نوگشت جان و جامعه
مهسا قوی قلب
خبرنگار
هزاران سال است که ما ایرانیها در هر جای دنیا فرا رسیدن بهار را به عنوان عید نوروز جشن میگیریم. نوروز با آیینها و سنتهای زیادی درهم گره خورده، از جشن چهارشنبهسوری، خانه تکانی و تدارک سفره هفت سین که هر یک از سینها نمادی از آغاز رویش و تولد دوباره زمین را نشان میدهد، گوش فرادادن به دعای یا مقلب القلوب و الابصار در لحظه تحویل سال و دید و بازدید از اقوام و بزرگ ترها، عیدی دادنها و شادباش گفتنها و حتی زیارت اهل قبوری که دیگر در میان ما نیستند و طلب آمرزش برای روح ایشان تا گره زدن سبزه در سیزده بدر که آخرین روز از تعطیلات نوروز است. عید نوروز از مهمترین جشنهای ایرانیان از دوران باستان در طول تاریخ به شمار میرود و حتی به قبل از حکومت مادها بازمیگردد، هر چند در دوران مختلف با آداب و رسوم متفاوتی، این عید جشن گرفته میشد، اما نقطه مشترک آن با دنیای مدرن، تزریق امید و نشاط در میان تمامی فارسیزبانان در سراسر دنیاست و نشان از همبستگی و نزدیکی دلهای اقوام مختلف ایرانی در جای جای این کره خاکی دارد. در طول سالها در میان اقوام مختلف، جنگها، قحطیها، بلایا و بروز بیماریهای مرگبار نتوانسته مانع فراموشی این آیین شود، بلکه با پاسداشت آغاز بهار که نمادی از رویش مجدد و غلبه بر سردی و تاریکی است، جشن نوروز، همواره توانسته امید و نشاط را حتی در بدترین شرایط در بین مردم تزریق کند. امروز که همه دنیا با پاندمی هراسناک کرونا در حال دست و پنجه نرم کردن است، میبینیم که باز هم خانوادههای ایرانی از تکاپو نیفتاده و هر یک به گونهای سعی میکنند با رعایت شیوههای بهداشتی، این عید را هرچند با جشنی کوچک یا حتی به صورت مجازی با نزدیکان خود برگزار کنند. کرونای مخوف هم نمیتواند عظمت و اهمیت نوروز را در بین ایرانیان کمرنگ کند. در سال گذشته همه ما به دلیل وجود این پاندمی، سالی متفاوت را تجربه کردیم، حالا امسال تک تک ما ایرانیها باید سین سلامت را هم به سفره هفت سینمان اضافه کنیم تا با دلهایی آغشته با عشق و امید و با استعانت از خداوند متعال بتوانیم از این پاندمی عبور کنیم.
نوروز بهار امیدواری
سیدمحمد بهشتی
مدیر فرهنگی
در بیان اهمیت و عظمت نوروز همین بس که نزد ایرانیان «شب عید» طولانیترین شب سال است. شب عید بیش از یک ماه طول میکشد؛ یعنی با آغاز اسفند همه ما به نوعی دچار شب عید میشویم.
بسیاری تلاش کردهاند که از طرق مختلف اهمیت نوروز را کمرنگ کنند، اما عاقبت همگی متوجه شدهاند که آب در هاون میکوبند و هیچگاه به مقصود نخواهند رسید. 1400 سال است که ایرانیان در عین مسلمانی، نوروز را برپا میدارند و با دعای تحویل سال، به استقبال سال جدید میروند. نوروز آیینها و سنتهای خاص خود را دارد که در آن مظاهر تجلی پیدا میکند؛ خانهتکانی ای که قبل از عید انجام میدهیم، چهارشنبهسوری که جشن آخرین چهارشنبه سال است، حاجی فیروز هم که نماد نوروز برای ما ایرانیها است، تهیه مقدمات سفره هفتسین و دید و بازدید از خانوادهها، دوستان و آشنایان و در نهایت سیزده بدر، هرکدام شکل و صورتی خاص خود دارد ولی غالب آنها مراسمی خانوادگی و اجتماعی است. لیکن اتفاقی که سال گذشته و امسال روی داده این است که به علت کرونا، بخش قابل توجهی از آیین و آداب نوروز قابل اجرا نیست و نوروز در محذور قرار گرفته است؛ گردهماییهایی که به مناسبت چهارشنبهسوری در محیطهای عمومی شکل میگرفت، امسال وجود ندارد یا دید و بازدیدهای عید بهخاطر شرایط قرنطینه و جلوگیری از شیوع ویروس کرونا، محدود میشود. در این اوضاع چیزهای قابل تأملی نیز وجود دارد؛ پیش از کرونا، آیین نوروز هرساله تمام و کمال برگزار میشد و هرسال تمامی عادات و رسوم را به جا میآوردیم. معمولاً وقتی آداب و رسوم مختلف در جامعه، طی سالیان طولانی، بیهیچ کم و کاستی برگزار میشود، تبدیل به عادت میشود. در نتیجه آن آیین یا رسم که از قضا بنا بود ما را از روزمرگی برهاند، خود تبدیل به امری روزمره و تکراری میشود. عادت همچون پردهای است که در مقابل واقعیت و حقیقت قرار گرفته و افراد را از توجه و تذکر نسبت به مقصود و هدف آن رسم و آیین غافل میکند. اینک شرایط کرونا، همه عادات را تحتتأثیر قرار داده و نوروز را از حالت عادیاش خارج کرده است و این خرقعادت کمک میکند تا به حقیقت پس نوروز پی برده و واقعیت نوروز را عریان ببینیم. در این میان، اگر کسی اهل توجه نباشد، تصور میکند که کرونا سبب تضعیف نوروز شده ولی واقعش این است که ایبسا بر عطش و تشنگی نسبت به حقیقت این امر افزوده است. اینجاست که درمییابیم کرونا، اثر مثبتی داشته و آن هم ایجاد اختلال در جریان رسومی است که از روی عادت انجام میشدند. امروز سنتهای نوروز به مثابه عادت و بر همان سیاق قبل قابل اجرا نیست و این ما را متوجه حقیقت نوروز کرده است. در این اوضاع آن جوهرهای که قابل تداوم است، تداوم مییابد اما بنا به اوضاع جدید بهناگزیر مظاهر و اشکال جدیدی برای خود میجوید و پیدا میکند. در دنیای امروز، دید و بازدیدها بهمدد ارتباطات مجازی بیشتر هم شده. در شرایط قبل از کرونا، افراد شاید سالی یکبار به دیدن هم میرفتند، اما در این شرایط جدید که مردم از طریق فضای مجازی با هم ارتباط دارند، بیشتر از گذشته از حال هم باخبر میشوند. بنابراین اگر نیک بنگریم شاید به این نتیجه برسیم که با کنار گذاشتن عادات، میتوانیم به درک بهتری از نوروز دست پیدا کنیم، البته این امر، مستلزم این است که فعالانه برخورد کنیم و منفعل نباشیم. وقتی که منفعل باشیم، یعنی قافیه را به کرونا باختهایم و آنگاه دیگر هیچ خلاقیت و ابتکار و فعل جدیدی از ما سر نخواهد زد و در نهایت هم میتواند اثرات سوء داشته باشد و افراد را به سمت افسردگی و سرخوردگی و ناامیدی سوق دهد. در حالی که شاید مهمترین خاصیت نوروز تقویت امیدواری باشد؛ چرا که از قدیم میگفتند در پس هر زمستان، بهاری است. مسلماً دچار شدن به ناامیدی در ایامی که فحوای آن امیدواری ست، ناشایست است. این شکوفایی و رستاخیز باید ابتدا در درون ما اتفاق بیفتد، همان طور که در دعای تحویل سال هم، تغییر و شکوفایی نوید داده میشود.
نوروز، آیینهای از تنوع فرهنگی و همبستگی ملی
علیرضا حسنزاده
رئیس پژوهشکده مردمشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
مجموع مطالعات مردم شناسی و ایرانشناسی که تاکنون از سوی مردمشناسان و محققان مختلف انجام شده، بر این امر دلالت میکند که ایرانیان، اهمیت گذر زمان و تقویم را چه در فرهنگ رسمی و چه در فرهنگ غیر رسمی خودشان، خیلی خوب درک کرده بودند، به همین دلیل مواجه هستیم با آیینهای تقویمی در سطح ملی و محلی که هر یک به نوعی دگرگونی و تغییر فصول را جشن میگیرند و اعلام میکنند، برای مثال میتوان این مسأله را عنوان کرد که اعتدال پاییزی، انقلاب زمستانی، اعتدال بهاری و انقلاب تابستانی هر یک با آیینهای مختلفی در میان مردم ایران جشن گرفته میشود. طبیعی است که ما در گستره وسیع سرزمین ایران با اقوام مختلفی که ایرانی هستند، روایتهای گوناگونی از نوروز را مشاهده میکنیم و این روایتها آیینه ای از تنوع فرهنگی و همبستگی ملی شناخته میشود؛ اگر نگاهی به این آیینهای تقویمی داشته باشیم، مشاهده میکنیم که در نقطه اعتدال بهاری که آیین نوروز برگزار میشود با جشن گرفتن اعتدال بهاری با نام نوروز بهاری مواجه هستیم، اما در عین حال در بین اقوام دیگر ایران همچون فرهنگ شبانی، در شمال ایران، در مردادماه تقریباً همزمان با انقلاب تابستانی، آیین نوروز شبانی برگزار شود و در همین مورد، در خلیجفارس در زمانی که مربوط به انقلاب تابستانی وهمچنین فصل ماهیگیری است، نوروز صیادی یا در واقع نوروز دریایی را داریم؛ به این ترتیب همبستگی عمیقی را بین ایرانیان و خرده فرهنگهای مختلف آن با تمرکز بر نوروز میبینیم که از فرهنگ اعراب ایرانی تبار در خلیج فارس تا شمال ایران یعنی گیلکها، طالشها و مازندرانیها را در بر میگیرد و تحت عنوان نوروز چوپانی یا شبانی یا نوروز ول گرامی داشته میشود. بنابراین نوروز از یک سو حلقه اتصال اقوام ایرانی در طی زمان بوده و از سوی دیگر فراتر از مرزهای سیاسی ایران هم به عنوان یک عنصر مشترک در میان مللی که دارای یک میراث میان فرهنگی مشترک هستند، حلقه اتصالی دیگر به شمار میآید. نوروز در چشماندازهای مختلفی این همگرایی را نشان میدهد، یعنی همان طور که همگرایی اقوام ایرانی را نشان میدهد، توسط خرده آیینهای مختلفی که با آیین نوروز ارتباط دارند، عملاً همگرایی را در سطوح مختلف بازتولید یا احیا میکند، این سطوح از خانواده تا محله، دوستان، آشنایان و فامیل را در بر گرفته و به همشهریها، هم روستاییها یا همولایتیها میرسد. در کل آیینهایی که به این شکل برگزار میشود، یکی از مهمترین چشماندازهای فرهنگی، شادمانی و امید را در ایران نشان میدهد؛ به واقع نوروز مانند مهرگان، یکی از مهمترین چشماندازهای شادمانی در طی تاریخ در ایران بوده است، عملاً ما برای اینکه سال نو را آغاز کنیم، نیاز به امید و شادمانی داریم و نیاز به نوزایی و باز زدایی داریم و این موارد را میتوانیم در آیین نوروز ملاحظه کنیم؛ بنابراین مشاهده میکنیم که بین همگرایی، امید و شادمانی در پهنه یا چشمانداز نوروز، ارتباطی عمیق وجود دارد.
آیین نوروز در زمانه ما
جبار رحمانی
مردم شناس و استاد دانشگاه
آیینها و مناسک نقشی کلیدی در نظامهای فرهنگی و اجتماعی دارند. آیینها بواسطه گرد هم آوردن اعضای یک گروه در بستر زمانی و مکانی خاص و حول ایدهها، پدیدهها و ارزشهای بسیار مهم و جدی، فرصتی برای پیوندهای ذهنی و درونی افراد و گروهها و ایجاد حس تعلق نسبت به اجتماع را فراهم میکنند. از اینرو یک گروه یا یک جامعه، از خلال آیینها ساخته میشود، پویاییاش را به دست میآورد و تداومش را حفظ میکند؛ در بسترهای آیینی است که یک جامعه میتواند خود و اصولش را برای خودش روایت کند و آنها را مورد بازخوانی و گاه تغییر قرار بدهد. به همین دلیل میتوان آیینها را نبض جامعه و فرهنگ دانست؛ همه آیینهای یک جامعه، لزوماً وزن یکسان و همسانی در حیات روحی و اخلاقی آن جامعه ندارند، برخی نقشی کانونی دارند و برخی هم نقشی در حاشیه.
در جامعه ایرانی مهمترین آیینی که در فرهنگ سنتی ما و در بستر هویت ایرانی نقشی کلیدی برای فرهنگ ایرانی دارد آیین نوروز است. آیین نوروز که میتوان آن را مجموعهای از آیینهای مرتبط با تحویل سال دانست، از آیینهای پایان سال تا آیینهای سیزدهبه در، جایی است که میتوان آن را در فرهنگ تاریخی ایرانی حول تقویم شمسی و معیشت کشاورزی، آیین حیاتی فرهنگ ایرانی دانست و بسیاری از عناصر عقاید و جهان بینی انسان ایرانی در این آیین نمود یافته است،اما مسأله اصلی در این نوشتار نه ماهیت تاریخی و اساطیری و ارزشی این آیین، بلکه مکانیسمهای عملکرد و اثربخشی آن است.
اصولاً در پدیدههای آیینی، مسأله اصلی وجه کنشی و عملکردی افراد و گروههاست؛ بواسطه این مشارکت و مداخله عملی است که آیینها امکان اثرگذاری دارند. آیینهای نوروز حسب روایتهای تاریخی جایی بودند که همه اجزای جامعه را دور هم جمع میکرد؛ از دید و بازدیدهایی که در بستر فضاهای خانگی رخ میداد، تا دید و بازدید در دربار که مناسبات قدرت و سیاست را در اجتماع صاحب منصبان متجلی میکرد، تا فضاهای عمومی و بازارها و گذرها که جایی برای مواجهههای عمومی بود، نوعی عرصه عمومی آیینی را ایجاد میکردند که مهمترین نمود این عرصه عمومی، فضاهایی بود که به نام نوروزگاه معروف بود و امروز هم در برخی کشورهای حوزه تمدنی ایران میتوان آنها را دید. به عبارت دیگر ما سه سطح از بسترهای مشارکت و حضور آیینی را داشتیم: 1- سطح اندرونیهای خانگی، با دید و بازدیدهای آشنایان وخویشان 2- سطح اجتماعی و عرصههای عمومی ذیل فضای نوروزگاهها، برای دید و بازدیدهای اهالی شهر3- سطح کانونهای قدرت که اوج آن در فضای دربارها بود و در خانههای صاحب منصبان و بزرگان شهر و کشور هم میتوان آن را دنبال کرد. این سه سطح از پیوند، دقیقاً متناسب با سه سطح از هویت هم بودند: هویت فردی – خانوادگی برای همه شبکههای خویشاوندی و گروههای اولیه در جامعه، هویت اجتماعی – عمومی در عرصه عمومی جامعه و برای اهالی شهر و روستا، هویت کلان سیاسی در سلسله مراتب ایدئولوژی قدرت در جامعه؛ در نتیجه از خلال آیین نوروز افراد این فرصت را داشتند که در همه این سطوح هویت خودشان را بازسازی کنند و این آیین میتوانست از خلال این مکانیسمهای چندلایه آیینی، نظم و انسجام اجتماعی و اخلاقی جامعه را باردیگر در افرادش درونی کند، اما اتفاقی که در چند دهه اخیر در دستگاههای سیاستگذار جامعه رخ داده کمرنگ کردن شدید سطوح دو و سه است، البته در سطح سوم، فقط پیام رهبران جامعه را میتوان شاهد بود، اما بازدید عمومی یا آنچه که در گذشته آن را نوعی بارعام تلقی میکردند عملاً حذف شده است، در نتیجه در عمل دید و بازدیدها، به مثابه نشانه کلیدی مشارکت آیین نوروز، فقط در سطح اول عمل میکردند. این در حالی است که در جامعه ایرانی که نظم اقتصادی و اداری و روال اصلی زندگی حول تقویم شمسی ساماندهی شده است (و تقویم قمری صرفاً در مناسبتهای مذهبی و برخی رویدادها مانند آیینهای ازدواج و حیطههای حاکمیتی محوریت دارد)، ما شاهد نوعی کاستی یا نحیف بودگی مناسبتهای آیین فراگیر و قدرتمندی هستیم که بتوانند همه سطوح هویتی و همه بخشهای جامعه را در یک عرصه مشارکتی و مداخلهای جدی، انسجام ببخشند و نوعی همبستگی روحی عمیق در بین اعضای جامعه ایجاد کنند؛ در آیین نوروز نیز این مکانیسمهای انسجام بخش و انتظام بخش، عملاً فقط در سطح خویشاوندی و خانوادگی و در فضاهای اندرونی عمل میکنند. این موضوع منجر به نوعی کاستی جدی در جامعه بهخاطر فقدان یک فضای آیین فراگیر و عمومی شده است. به همین دلیل هم هست که مناسبتهای آیین نوروزی، با وجود تعطیلی فراگیر دو هفتهای، ما همچنان شاهد محوری خانواده و خانه در مناسبتها و کنشهای آیین هستیم و شریان اصلی حیات آیین نوروز در این فضا توانسته بازتولید شود. آیینها بهدلیل قدرتی که در برساخت و خلق تعلق اجتماعی، نظم اخلاقی و تغییرات اجتماعی دارند، میتوانند محوری کلیدی در سیاستگذاریهای فرهنگی باشند، از اینرو نیازمند آن هستیم که در منطق آیین نوروز و شیوههای اجرای آن آیین در سطوحی فراتر از خانه و خویشاوندی، نوعی بازبینی داشته باشیم و این مستلزم آن است که عرصه عمومی و حوزه تدبیر و سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی، امکان بازتری برای اجرای این آیین و مشارکت مردم در آن از طریق ایجاد نوروزگاهها و بارعامهای صاحب منصبان و بزرگان جامعه فراهم کنند، تا جامعه هم از حیث نظم اجتماعی و هم شبکههای هویتی افراد و گروهها و هم از حیث روابط عاطفی و تعلقات روحی افراد به هم و به کلیت جامعه، قدرت بازسازی خلاقانه خودش را داشته باشد.
از تحسین انسان محلی تا نوید انسان جهانی
حسین میرزایی
جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
انسان مدرن شده و مصرفگرا در جهان پیچیده سرمایهمحور امروز آنچنان خود را در تاروپودهای هزارتوهای امور روزمره هدایتشده اسیر کرده که این امور اجازه نمیدهد انسان ذاتاً مقید به آزادی، خود را از قید و بند این تارهای خودبافته دگرساخته رها سازد. هرچند، در دنیای جدید، انسان، در عبور از جهان سنتمحور گذشته به مدرنیته امروز میخواهد در راه پیشرفت با عقلانیت انسانمحور قدم بزند، اما چنانچه این حرکت همراه با تعقل و تفهم نباشد، ذات انسانها را از بنیان و ریشه فرهنگی خود جدا میسازد و پنجرههای علقههای هیجانی و فرهنگی آنها را با هم، از یکسو و با پیشینیان خود، از سوی دیگر میبندد. حال اگر انسان بر آن باشد تا در دنیای جدید پیوندهای فرهنگی خویش را در زیست روزمره خود نگاه دارد و زندگیای حکیمانه و معنوی داشته باشد، لاجرم باید به هویت خویش بازگردد. بازآفرینی سنتهای ریشهداری که به حافظه تاریخی انسان چارچوب داده و احیای مناسک و آیینهای فرهنگی- ملی جایگاه مهمی در حفظ هویت انسان مدرن، پیوستگی او با پیشینیان و همچنین همبستگی با مردمان جامعه امروز دارد. مناسک نوروزی و بزرگداشت سنتها و آیینهای آن در هر سال شمسی، یکی از تأثیرگذارترین کنشها در منسجمسازی مردمان این سرزمین، از هر گروه، قوم و زبان و همچنین نگهبان و تداومبخش هویت قومی و ملی در ایران بزرگ و سرزمینهای حوزه فرهنگی ایران در جهان است. نوروز از جمله رخدادهایی است که هویت را از امر روزمره محلی به امر جهانی پیوند میزند و با حضور سالانه خود اجازه نمیدهد انسان در تاروپود ازخودبیگانگی روزهای یکنواخت نئولیبرالی و سیاستزده غیر انسانی، بیش از این پیچیده شود. نوروز تحسینگر حیات و زایش جهانی انسانی است.
ابوریحان بیرونی، اولین مردمشناس ایرانی در سالهای دور، نوروز در آغاز بهار را روز «نوزایی آفرینش» و روز «خلقت انسان» دانسته است. شروع فصل بهار، هنگامه برونرفت انسان از چرخه سرما و افسردگی طبیعت زمستان و رسیدن به دوره بازآفرینی زندگی طبیعت در فصل گرما و سرزندگی و شکوفایی بهار است. نوروز عید زایش دوباره است که از هزاره سوم پ. م. در بین مردم آسیای غربی مرسوم بوده است. بنابر سنتهای دیرین، نوروز، روز رقم خوردن مقدرات انسان است.
نوروز و سایر آیینها و جشنهای فصلی که عمدتاً به سال جدید کشتکاری مرتبط است، همگی بعدی جهانی دارند و مردم هر فرهنگی که با کشاورزی و کشتکاری در ارتباطند، چرخش سال را در اولین روز از هر سال جدید کشاورزی با مناسک و کنشهای آیینی منتج از پهنه جغرافیای فرهنگی زیستبوم خود جشن میگرفتهاند. نوروز در سال گشت کشاورزی در ایران زمین و سرزمینهای دیگر جهان نوعی توزیع و تقسیمبندی زمانی را در فرهنگهای زمینمحور نشان میداده است. این تقسیمبندی جهت حفظ و احیای منابع خوراکی و تضمین کننده تداوم زندگی مردم در جوامع کهن بوده است.
نوروز انعکاسدهنده ابعادی از کنشها، تجربهها و باورهای اصیل فرهنگی مردم در مناسکی پیوسته و کنشهایی آیینی است که هر سال در آغاز بهار و سال جدید تکرار میشود. این کنشهای آیینی در نوروز آرام آرام در هزارههای تاریخی نظام و قوام یافته و نهادینه شده است.
هنگامه نوروز با ذات تاریخی- فرهنگی و مناسک نمادین چند هزار سالهای که دارد، جلوهای از ابعاد چندگانه تجربهها و آیینهای ایرانیانی را به نمایش میگذارد که در ساختار اساسی جامعه ایرانی، بخشی از هویت فرهنگی و ملی ایرانیان را برجسته میسازد.
ویژگیهای محلی نوروز، میتواند ابعادی جهانی به خود بگیرد. نوروز زایش دوباره زندگی است، زندگیای که در طول یک سال با روزمرگیها و فسردگیها عجین شده، با آمدن نوروز، گویی حیات و شوری دوباره به زندگی باز میگردد و همه چیز نو میشود. در عصری که فسردگیها و ناملایمات طبیعی و انسانی بیش از هر زمانی دیگر بشر را رنج میدهد، فرصت نوروز میتواند شعف و شادی را دوباره در زندگی انسانهای جهان جاری سازد و آنها را آیندهای روشن نوید دهد. زیستن بدون امید، برای انسان فانی دردناک خواهد بود و امروز بیش از هر روز دیگر انسانهای جهان نیازمند رویش دوباره و امید روزافزون هستند. نوروز هویتهای انسانی را میتواند به هم گره بزند و انسان ایرانی را جهانی و جهان را ایرانی سازد تا یک بار دیگر تولد زمین با تولد زیست انسانمدارانه توأم شود. نوروز انسان از خود بیگانه امروزی را با خویشتن و گذشتهاش آشتی میدهد و نوید روزهایی پر از شادی را برای او و همنوعانش به همراه دارد. نوروز، روز نویی است که شاید همیشه منتظر آن بودهایم تا جهانی بهتر داشته باشیم.
خبرنگار
هزاران سال است که ما ایرانیها در هر جای دنیا فرا رسیدن بهار را به عنوان عید نوروز جشن میگیریم. نوروز با آیینها و سنتهای زیادی درهم گره خورده، از جشن چهارشنبهسوری، خانه تکانی و تدارک سفره هفت سین که هر یک از سینها نمادی از آغاز رویش و تولد دوباره زمین را نشان میدهد، گوش فرادادن به دعای یا مقلب القلوب و الابصار در لحظه تحویل سال و دید و بازدید از اقوام و بزرگ ترها، عیدی دادنها و شادباش گفتنها و حتی زیارت اهل قبوری که دیگر در میان ما نیستند و طلب آمرزش برای روح ایشان تا گره زدن سبزه در سیزده بدر که آخرین روز از تعطیلات نوروز است. عید نوروز از مهمترین جشنهای ایرانیان از دوران باستان در طول تاریخ به شمار میرود و حتی به قبل از حکومت مادها بازمیگردد، هر چند در دوران مختلف با آداب و رسوم متفاوتی، این عید جشن گرفته میشد، اما نقطه مشترک آن با دنیای مدرن، تزریق امید و نشاط در میان تمامی فارسیزبانان در سراسر دنیاست و نشان از همبستگی و نزدیکی دلهای اقوام مختلف ایرانی در جای جای این کره خاکی دارد. در طول سالها در میان اقوام مختلف، جنگها، قحطیها، بلایا و بروز بیماریهای مرگبار نتوانسته مانع فراموشی این آیین شود، بلکه با پاسداشت آغاز بهار که نمادی از رویش مجدد و غلبه بر سردی و تاریکی است، جشن نوروز، همواره توانسته امید و نشاط را حتی در بدترین شرایط در بین مردم تزریق کند. امروز که همه دنیا با پاندمی هراسناک کرونا در حال دست و پنجه نرم کردن است، میبینیم که باز هم خانوادههای ایرانی از تکاپو نیفتاده و هر یک به گونهای سعی میکنند با رعایت شیوههای بهداشتی، این عید را هرچند با جشنی کوچک یا حتی به صورت مجازی با نزدیکان خود برگزار کنند. کرونای مخوف هم نمیتواند عظمت و اهمیت نوروز را در بین ایرانیان کمرنگ کند. در سال گذشته همه ما به دلیل وجود این پاندمی، سالی متفاوت را تجربه کردیم، حالا امسال تک تک ما ایرانیها باید سین سلامت را هم به سفره هفت سینمان اضافه کنیم تا با دلهایی آغشته با عشق و امید و با استعانت از خداوند متعال بتوانیم از این پاندمی عبور کنیم.
نوروز بهار امیدواری
سیدمحمد بهشتی
مدیر فرهنگی
در بیان اهمیت و عظمت نوروز همین بس که نزد ایرانیان «شب عید» طولانیترین شب سال است. شب عید بیش از یک ماه طول میکشد؛ یعنی با آغاز اسفند همه ما به نوعی دچار شب عید میشویم.
بسیاری تلاش کردهاند که از طرق مختلف اهمیت نوروز را کمرنگ کنند، اما عاقبت همگی متوجه شدهاند که آب در هاون میکوبند و هیچگاه به مقصود نخواهند رسید. 1400 سال است که ایرانیان در عین مسلمانی، نوروز را برپا میدارند و با دعای تحویل سال، به استقبال سال جدید میروند. نوروز آیینها و سنتهای خاص خود را دارد که در آن مظاهر تجلی پیدا میکند؛ خانهتکانی ای که قبل از عید انجام میدهیم، چهارشنبهسوری که جشن آخرین چهارشنبه سال است، حاجی فیروز هم که نماد نوروز برای ما ایرانیها است، تهیه مقدمات سفره هفتسین و دید و بازدید از خانوادهها، دوستان و آشنایان و در نهایت سیزده بدر، هرکدام شکل و صورتی خاص خود دارد ولی غالب آنها مراسمی خانوادگی و اجتماعی است. لیکن اتفاقی که سال گذشته و امسال روی داده این است که به علت کرونا، بخش قابل توجهی از آیین و آداب نوروز قابل اجرا نیست و نوروز در محذور قرار گرفته است؛ گردهماییهایی که به مناسبت چهارشنبهسوری در محیطهای عمومی شکل میگرفت، امسال وجود ندارد یا دید و بازدیدهای عید بهخاطر شرایط قرنطینه و جلوگیری از شیوع ویروس کرونا، محدود میشود. در این اوضاع چیزهای قابل تأملی نیز وجود دارد؛ پیش از کرونا، آیین نوروز هرساله تمام و کمال برگزار میشد و هرسال تمامی عادات و رسوم را به جا میآوردیم. معمولاً وقتی آداب و رسوم مختلف در جامعه، طی سالیان طولانی، بیهیچ کم و کاستی برگزار میشود، تبدیل به عادت میشود. در نتیجه آن آیین یا رسم که از قضا بنا بود ما را از روزمرگی برهاند، خود تبدیل به امری روزمره و تکراری میشود. عادت همچون پردهای است که در مقابل واقعیت و حقیقت قرار گرفته و افراد را از توجه و تذکر نسبت به مقصود و هدف آن رسم و آیین غافل میکند. اینک شرایط کرونا، همه عادات را تحتتأثیر قرار داده و نوروز را از حالت عادیاش خارج کرده است و این خرقعادت کمک میکند تا به حقیقت پس نوروز پی برده و واقعیت نوروز را عریان ببینیم. در این میان، اگر کسی اهل توجه نباشد، تصور میکند که کرونا سبب تضعیف نوروز شده ولی واقعش این است که ایبسا بر عطش و تشنگی نسبت به حقیقت این امر افزوده است. اینجاست که درمییابیم کرونا، اثر مثبتی داشته و آن هم ایجاد اختلال در جریان رسومی است که از روی عادت انجام میشدند. امروز سنتهای نوروز به مثابه عادت و بر همان سیاق قبل قابل اجرا نیست و این ما را متوجه حقیقت نوروز کرده است. در این اوضاع آن جوهرهای که قابل تداوم است، تداوم مییابد اما بنا به اوضاع جدید بهناگزیر مظاهر و اشکال جدیدی برای خود میجوید و پیدا میکند. در دنیای امروز، دید و بازدیدها بهمدد ارتباطات مجازی بیشتر هم شده. در شرایط قبل از کرونا، افراد شاید سالی یکبار به دیدن هم میرفتند، اما در این شرایط جدید که مردم از طریق فضای مجازی با هم ارتباط دارند، بیشتر از گذشته از حال هم باخبر میشوند. بنابراین اگر نیک بنگریم شاید به این نتیجه برسیم که با کنار گذاشتن عادات، میتوانیم به درک بهتری از نوروز دست پیدا کنیم، البته این امر، مستلزم این است که فعالانه برخورد کنیم و منفعل نباشیم. وقتی که منفعل باشیم، یعنی قافیه را به کرونا باختهایم و آنگاه دیگر هیچ خلاقیت و ابتکار و فعل جدیدی از ما سر نخواهد زد و در نهایت هم میتواند اثرات سوء داشته باشد و افراد را به سمت افسردگی و سرخوردگی و ناامیدی سوق دهد. در حالی که شاید مهمترین خاصیت نوروز تقویت امیدواری باشد؛ چرا که از قدیم میگفتند در پس هر زمستان، بهاری است. مسلماً دچار شدن به ناامیدی در ایامی که فحوای آن امیدواری ست، ناشایست است. این شکوفایی و رستاخیز باید ابتدا در درون ما اتفاق بیفتد، همان طور که در دعای تحویل سال هم، تغییر و شکوفایی نوید داده میشود.
نوروز، آیینهای از تنوع فرهنگی و همبستگی ملی
علیرضا حسنزاده
رئیس پژوهشکده مردمشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
مجموع مطالعات مردم شناسی و ایرانشناسی که تاکنون از سوی مردمشناسان و محققان مختلف انجام شده، بر این امر دلالت میکند که ایرانیان، اهمیت گذر زمان و تقویم را چه در فرهنگ رسمی و چه در فرهنگ غیر رسمی خودشان، خیلی خوب درک کرده بودند، به همین دلیل مواجه هستیم با آیینهای تقویمی در سطح ملی و محلی که هر یک به نوعی دگرگونی و تغییر فصول را جشن میگیرند و اعلام میکنند، برای مثال میتوان این مسأله را عنوان کرد که اعتدال پاییزی، انقلاب زمستانی، اعتدال بهاری و انقلاب تابستانی هر یک با آیینهای مختلفی در میان مردم ایران جشن گرفته میشود. طبیعی است که ما در گستره وسیع سرزمین ایران با اقوام مختلفی که ایرانی هستند، روایتهای گوناگونی از نوروز را مشاهده میکنیم و این روایتها آیینه ای از تنوع فرهنگی و همبستگی ملی شناخته میشود؛ اگر نگاهی به این آیینهای تقویمی داشته باشیم، مشاهده میکنیم که در نقطه اعتدال بهاری که آیین نوروز برگزار میشود با جشن گرفتن اعتدال بهاری با نام نوروز بهاری مواجه هستیم، اما در عین حال در بین اقوام دیگر ایران همچون فرهنگ شبانی، در شمال ایران، در مردادماه تقریباً همزمان با انقلاب تابستانی، آیین نوروز شبانی برگزار شود و در همین مورد، در خلیجفارس در زمانی که مربوط به انقلاب تابستانی وهمچنین فصل ماهیگیری است، نوروز صیادی یا در واقع نوروز دریایی را داریم؛ به این ترتیب همبستگی عمیقی را بین ایرانیان و خرده فرهنگهای مختلف آن با تمرکز بر نوروز میبینیم که از فرهنگ اعراب ایرانی تبار در خلیج فارس تا شمال ایران یعنی گیلکها، طالشها و مازندرانیها را در بر میگیرد و تحت عنوان نوروز چوپانی یا شبانی یا نوروز ول گرامی داشته میشود. بنابراین نوروز از یک سو حلقه اتصال اقوام ایرانی در طی زمان بوده و از سوی دیگر فراتر از مرزهای سیاسی ایران هم به عنوان یک عنصر مشترک در میان مللی که دارای یک میراث میان فرهنگی مشترک هستند، حلقه اتصالی دیگر به شمار میآید. نوروز در چشماندازهای مختلفی این همگرایی را نشان میدهد، یعنی همان طور که همگرایی اقوام ایرانی را نشان میدهد، توسط خرده آیینهای مختلفی که با آیین نوروز ارتباط دارند، عملاً همگرایی را در سطوح مختلف بازتولید یا احیا میکند، این سطوح از خانواده تا محله، دوستان، آشنایان و فامیل را در بر گرفته و به همشهریها، هم روستاییها یا همولایتیها میرسد. در کل آیینهایی که به این شکل برگزار میشود، یکی از مهمترین چشماندازهای فرهنگی، شادمانی و امید را در ایران نشان میدهد؛ به واقع نوروز مانند مهرگان، یکی از مهمترین چشماندازهای شادمانی در طی تاریخ در ایران بوده است، عملاً ما برای اینکه سال نو را آغاز کنیم، نیاز به امید و شادمانی داریم و نیاز به نوزایی و باز زدایی داریم و این موارد را میتوانیم در آیین نوروز ملاحظه کنیم؛ بنابراین مشاهده میکنیم که بین همگرایی، امید و شادمانی در پهنه یا چشمانداز نوروز، ارتباطی عمیق وجود دارد.
آیین نوروز در زمانه ما
جبار رحمانی
مردم شناس و استاد دانشگاه
آیینها و مناسک نقشی کلیدی در نظامهای فرهنگی و اجتماعی دارند. آیینها بواسطه گرد هم آوردن اعضای یک گروه در بستر زمانی و مکانی خاص و حول ایدهها، پدیدهها و ارزشهای بسیار مهم و جدی، فرصتی برای پیوندهای ذهنی و درونی افراد و گروهها و ایجاد حس تعلق نسبت به اجتماع را فراهم میکنند. از اینرو یک گروه یا یک جامعه، از خلال آیینها ساخته میشود، پویاییاش را به دست میآورد و تداومش را حفظ میکند؛ در بسترهای آیینی است که یک جامعه میتواند خود و اصولش را برای خودش روایت کند و آنها را مورد بازخوانی و گاه تغییر قرار بدهد. به همین دلیل میتوان آیینها را نبض جامعه و فرهنگ دانست؛ همه آیینهای یک جامعه، لزوماً وزن یکسان و همسانی در حیات روحی و اخلاقی آن جامعه ندارند، برخی نقشی کانونی دارند و برخی هم نقشی در حاشیه.
در جامعه ایرانی مهمترین آیینی که در فرهنگ سنتی ما و در بستر هویت ایرانی نقشی کلیدی برای فرهنگ ایرانی دارد آیین نوروز است. آیین نوروز که میتوان آن را مجموعهای از آیینهای مرتبط با تحویل سال دانست، از آیینهای پایان سال تا آیینهای سیزدهبه در، جایی است که میتوان آن را در فرهنگ تاریخی ایرانی حول تقویم شمسی و معیشت کشاورزی، آیین حیاتی فرهنگ ایرانی دانست و بسیاری از عناصر عقاید و جهان بینی انسان ایرانی در این آیین نمود یافته است،اما مسأله اصلی در این نوشتار نه ماهیت تاریخی و اساطیری و ارزشی این آیین، بلکه مکانیسمهای عملکرد و اثربخشی آن است.
اصولاً در پدیدههای آیینی، مسأله اصلی وجه کنشی و عملکردی افراد و گروههاست؛ بواسطه این مشارکت و مداخله عملی است که آیینها امکان اثرگذاری دارند. آیینهای نوروز حسب روایتهای تاریخی جایی بودند که همه اجزای جامعه را دور هم جمع میکرد؛ از دید و بازدیدهایی که در بستر فضاهای خانگی رخ میداد، تا دید و بازدید در دربار که مناسبات قدرت و سیاست را در اجتماع صاحب منصبان متجلی میکرد، تا فضاهای عمومی و بازارها و گذرها که جایی برای مواجهههای عمومی بود، نوعی عرصه عمومی آیینی را ایجاد میکردند که مهمترین نمود این عرصه عمومی، فضاهایی بود که به نام نوروزگاه معروف بود و امروز هم در برخی کشورهای حوزه تمدنی ایران میتوان آنها را دید. به عبارت دیگر ما سه سطح از بسترهای مشارکت و حضور آیینی را داشتیم: 1- سطح اندرونیهای خانگی، با دید و بازدیدهای آشنایان وخویشان 2- سطح اجتماعی و عرصههای عمومی ذیل فضای نوروزگاهها، برای دید و بازدیدهای اهالی شهر3- سطح کانونهای قدرت که اوج آن در فضای دربارها بود و در خانههای صاحب منصبان و بزرگان شهر و کشور هم میتوان آن را دنبال کرد. این سه سطح از پیوند، دقیقاً متناسب با سه سطح از هویت هم بودند: هویت فردی – خانوادگی برای همه شبکههای خویشاوندی و گروههای اولیه در جامعه، هویت اجتماعی – عمومی در عرصه عمومی جامعه و برای اهالی شهر و روستا، هویت کلان سیاسی در سلسله مراتب ایدئولوژی قدرت در جامعه؛ در نتیجه از خلال آیین نوروز افراد این فرصت را داشتند که در همه این سطوح هویت خودشان را بازسازی کنند و این آیین میتوانست از خلال این مکانیسمهای چندلایه آیینی، نظم و انسجام اجتماعی و اخلاقی جامعه را باردیگر در افرادش درونی کند، اما اتفاقی که در چند دهه اخیر در دستگاههای سیاستگذار جامعه رخ داده کمرنگ کردن شدید سطوح دو و سه است، البته در سطح سوم، فقط پیام رهبران جامعه را میتوان شاهد بود، اما بازدید عمومی یا آنچه که در گذشته آن را نوعی بارعام تلقی میکردند عملاً حذف شده است، در نتیجه در عمل دید و بازدیدها، به مثابه نشانه کلیدی مشارکت آیین نوروز، فقط در سطح اول عمل میکردند. این در حالی است که در جامعه ایرانی که نظم اقتصادی و اداری و روال اصلی زندگی حول تقویم شمسی ساماندهی شده است (و تقویم قمری صرفاً در مناسبتهای مذهبی و برخی رویدادها مانند آیینهای ازدواج و حیطههای حاکمیتی محوریت دارد)، ما شاهد نوعی کاستی یا نحیف بودگی مناسبتهای آیین فراگیر و قدرتمندی هستیم که بتوانند همه سطوح هویتی و همه بخشهای جامعه را در یک عرصه مشارکتی و مداخلهای جدی، انسجام ببخشند و نوعی همبستگی روحی عمیق در بین اعضای جامعه ایجاد کنند؛ در آیین نوروز نیز این مکانیسمهای انسجام بخش و انتظام بخش، عملاً فقط در سطح خویشاوندی و خانوادگی و در فضاهای اندرونی عمل میکنند. این موضوع منجر به نوعی کاستی جدی در جامعه بهخاطر فقدان یک فضای آیین فراگیر و عمومی شده است. به همین دلیل هم هست که مناسبتهای آیین نوروزی، با وجود تعطیلی فراگیر دو هفتهای، ما همچنان شاهد محوری خانواده و خانه در مناسبتها و کنشهای آیین هستیم و شریان اصلی حیات آیین نوروز در این فضا توانسته بازتولید شود. آیینها بهدلیل قدرتی که در برساخت و خلق تعلق اجتماعی، نظم اخلاقی و تغییرات اجتماعی دارند، میتوانند محوری کلیدی در سیاستگذاریهای فرهنگی باشند، از اینرو نیازمند آن هستیم که در منطق آیین نوروز و شیوههای اجرای آن آیین در سطوحی فراتر از خانه و خویشاوندی، نوعی بازبینی داشته باشیم و این مستلزم آن است که عرصه عمومی و حوزه تدبیر و سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی، امکان بازتری برای اجرای این آیین و مشارکت مردم در آن از طریق ایجاد نوروزگاهها و بارعامهای صاحب منصبان و بزرگان جامعه فراهم کنند، تا جامعه هم از حیث نظم اجتماعی و هم شبکههای هویتی افراد و گروهها و هم از حیث روابط عاطفی و تعلقات روحی افراد به هم و به کلیت جامعه، قدرت بازسازی خلاقانه خودش را داشته باشد.
از تحسین انسان محلی تا نوید انسان جهانی
حسین میرزایی
جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
انسان مدرن شده و مصرفگرا در جهان پیچیده سرمایهمحور امروز آنچنان خود را در تاروپودهای هزارتوهای امور روزمره هدایتشده اسیر کرده که این امور اجازه نمیدهد انسان ذاتاً مقید به آزادی، خود را از قید و بند این تارهای خودبافته دگرساخته رها سازد. هرچند، در دنیای جدید، انسان، در عبور از جهان سنتمحور گذشته به مدرنیته امروز میخواهد در راه پیشرفت با عقلانیت انسانمحور قدم بزند، اما چنانچه این حرکت همراه با تعقل و تفهم نباشد، ذات انسانها را از بنیان و ریشه فرهنگی خود جدا میسازد و پنجرههای علقههای هیجانی و فرهنگی آنها را با هم، از یکسو و با پیشینیان خود، از سوی دیگر میبندد. حال اگر انسان بر آن باشد تا در دنیای جدید پیوندهای فرهنگی خویش را در زیست روزمره خود نگاه دارد و زندگیای حکیمانه و معنوی داشته باشد، لاجرم باید به هویت خویش بازگردد. بازآفرینی سنتهای ریشهداری که به حافظه تاریخی انسان چارچوب داده و احیای مناسک و آیینهای فرهنگی- ملی جایگاه مهمی در حفظ هویت انسان مدرن، پیوستگی او با پیشینیان و همچنین همبستگی با مردمان جامعه امروز دارد. مناسک نوروزی و بزرگداشت سنتها و آیینهای آن در هر سال شمسی، یکی از تأثیرگذارترین کنشها در منسجمسازی مردمان این سرزمین، از هر گروه، قوم و زبان و همچنین نگهبان و تداومبخش هویت قومی و ملی در ایران بزرگ و سرزمینهای حوزه فرهنگی ایران در جهان است. نوروز از جمله رخدادهایی است که هویت را از امر روزمره محلی به امر جهانی پیوند میزند و با حضور سالانه خود اجازه نمیدهد انسان در تاروپود ازخودبیگانگی روزهای یکنواخت نئولیبرالی و سیاستزده غیر انسانی، بیش از این پیچیده شود. نوروز تحسینگر حیات و زایش جهانی انسانی است.
ابوریحان بیرونی، اولین مردمشناس ایرانی در سالهای دور، نوروز در آغاز بهار را روز «نوزایی آفرینش» و روز «خلقت انسان» دانسته است. شروع فصل بهار، هنگامه برونرفت انسان از چرخه سرما و افسردگی طبیعت زمستان و رسیدن به دوره بازآفرینی زندگی طبیعت در فصل گرما و سرزندگی و شکوفایی بهار است. نوروز عید زایش دوباره است که از هزاره سوم پ. م. در بین مردم آسیای غربی مرسوم بوده است. بنابر سنتهای دیرین، نوروز، روز رقم خوردن مقدرات انسان است.
نوروز و سایر آیینها و جشنهای فصلی که عمدتاً به سال جدید کشتکاری مرتبط است، همگی بعدی جهانی دارند و مردم هر فرهنگی که با کشاورزی و کشتکاری در ارتباطند، چرخش سال را در اولین روز از هر سال جدید کشاورزی با مناسک و کنشهای آیینی منتج از پهنه جغرافیای فرهنگی زیستبوم خود جشن میگرفتهاند. نوروز در سال گشت کشاورزی در ایران زمین و سرزمینهای دیگر جهان نوعی توزیع و تقسیمبندی زمانی را در فرهنگهای زمینمحور نشان میداده است. این تقسیمبندی جهت حفظ و احیای منابع خوراکی و تضمین کننده تداوم زندگی مردم در جوامع کهن بوده است.
نوروز انعکاسدهنده ابعادی از کنشها، تجربهها و باورهای اصیل فرهنگی مردم در مناسکی پیوسته و کنشهایی آیینی است که هر سال در آغاز بهار و سال جدید تکرار میشود. این کنشهای آیینی در نوروز آرام آرام در هزارههای تاریخی نظام و قوام یافته و نهادینه شده است.
هنگامه نوروز با ذات تاریخی- فرهنگی و مناسک نمادین چند هزار سالهای که دارد، جلوهای از ابعاد چندگانه تجربهها و آیینهای ایرانیانی را به نمایش میگذارد که در ساختار اساسی جامعه ایرانی، بخشی از هویت فرهنگی و ملی ایرانیان را برجسته میسازد.
ویژگیهای محلی نوروز، میتواند ابعادی جهانی به خود بگیرد. نوروز زایش دوباره زندگی است، زندگیای که در طول یک سال با روزمرگیها و فسردگیها عجین شده، با آمدن نوروز، گویی حیات و شوری دوباره به زندگی باز میگردد و همه چیز نو میشود. در عصری که فسردگیها و ناملایمات طبیعی و انسانی بیش از هر زمانی دیگر بشر را رنج میدهد، فرصت نوروز میتواند شعف و شادی را دوباره در زندگی انسانهای جهان جاری سازد و آنها را آیندهای روشن نوید دهد. زیستن بدون امید، برای انسان فانی دردناک خواهد بود و امروز بیش از هر روز دیگر انسانهای جهان نیازمند رویش دوباره و امید روزافزون هستند. نوروز هویتهای انسانی را میتواند به هم گره بزند و انسان ایرانی را جهانی و جهان را ایرانی سازد تا یک بار دیگر تولد زمین با تولد زیست انسانمدارانه توأم شود. نوروز انسان از خود بیگانه امروزی را با خویشتن و گذشتهاش آشتی میدهد و نوید روزهایی پر از شادی را برای او و همنوعانش به همراه دارد. نوروز، روز نویی است که شاید همیشه منتظر آن بودهایم تا جهانی بهتر داشته باشیم.
نوروز و نگاهی به سفره هفتسین ایرانی
رؤیا بلوری
جامعه شناس
در طول زندگی ما ایرانیها، نوروز، همواره با هوای بهاری، سنبل و بنفشه و نرگس، لباسهای سفید و بنفش و صورتی، گل بهی و لیمویی باغچه و آواز حاجی فیروزها سر چهارراه، تکاندن غبار و سیاهی از خانهها، سبز کردن سبزه و البته پهن کردن سفرهای از سینهای زندگی همراه بوده است.
آن چنانکه امروز کمتر خانهای را میتوان یافت که خبری از سفره هفتسین در آن نباشد. بیتردید همین یکی از مواریث زیبا و پر مفهوم نیاکان ماست که ریشه در نگاه و تفکر اسطورهای ما ایرانیان دارد که در طول تاریخ چند هزار ساله ما، همراه با تغییراتی، با ما بوده و همچنان کارکردهای فرهنگی و اجتماعی خود را حفظ کرده است.
بررسی متـون کهـن تـاریخی اسـاطیری ما نشان میدهد که چیدن سفره هفت سـین در دوران باستان صرفاً بـرای تـزئین و زیبایی نبوده، بلکه فلسفه چینش آن جنبهای مقدس و آیینی داشته است. به تأیید مورخان در گذشته وقتی سرزمینی مورد تهاجم قرار میگرفت معمولاً یکی از اهداف قوم پیروز نـابودی فرهنگ و تمدن قوم مغلوب و البته جانشین کردن فرهنـگ و تمـدن خود بوده است که به تبع آن تحمیل زبـان و آداب و رسـوم و باورهای اعتقادی نیز بوده است. در واکنش نسبت به این پدیده، مردم بومی نیز بـرای پاسداشت فرهنـگ بومی نیاکان خود، راهکارهای مختلفی را پی گرفتهاند. در این مسیر مردم مغلوب، هرچند ممکن است در آشکار با رضایت فرهنگ جدید را پذیرفته باشند ولی در نهان به باورها و فرهنـگ خود پایبند ماندهاند. در طول تاریخ در پی گذشت سالها، رفته رفته این آمیختگی موجب دگرگونیهای بسیار حتی رسیدن به مرز بیگانگی نسبت به فرهنگ پیشینیان شده است. فرهنگ و تمدن ایرانی نیز از این امر مستثنی نبوده و در مسیر چند هزار ساله خود چنـین تجربههایی را از سر گذرانده مانند هجوم مغولها و اسکندر و نیز اعراب.
پهن کردن سفره هفت سین نیز با همه دگرگونیهایی که داشته یادگاری است که از پیشینیان به ما رسیده است. هر چند نظرهای مختلف از وجود «هفت شین» یا حتی «هفت چین»در زمان و مکانهای مختلف شاهد آوردهاند اما به نظر میرسد بتوان گفت پهن کردن و چیدمان سفره هفت سین به جا مانده از ایران باستان، نوعی اجرای مراسم آیینی برای هفت امشاسپند (هفت وجود نامیرای مقدس) بوده که هر یـک سین، نمـاد یکی از اینها است. از طرف دیگر ایرانیان شاید برای حفظ این آیـین باسـتانی بهجای واژگان «هفت سپند» با استفاده از هفت حرف الفبایی، جایگزین کرده باشند و در نتیجه میتوان گفت آنچه در حال حاضر بر سر سفره «هفت سین»نهاده میشود، «سین»هایی است کـه در دوران مختلف بنا بر اقتضائات فرهنگی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی افزوده یا حذف شده است.
با توجه به متون کهن به زبانهای اوستایی پهلوی و آنچه در پیش شرح آن آمد، میتوان ادعا کرد که گذاشتن سکه و سنبل و سـیر و سـرکه، سـنجد و سـماق و سـمنو و امثال آنها بر سفره هفت سین امروزی، رسمی نو است که در طول زمان، بنا بر شرایطی که در پیش گفته شد، بـرای محتویـات سـفره هفـت سـین رخ داده است. اما در هر حال این سعی و تلاش مردم سرزمینمان که با همّ فراوان و با وجود تمـام موانع تاریخی و اجتماعی و فرهنگی، برای زنده و پاس داشتن از ارزشها و فرهنگ باستانی خود انجام دادهاند، زیبا و قابل تقدیر است. در حقیقت باید گفت که در برگزاری این آیین ایرانی، یک پیام ناب انسـانی و جهانی و جاودانی نهفته، که نیکان نیاکان ما ضمن دستیابی به مقامی معنوی و اخلاقی داشتهاند. بدین ترتیب که هر سال با نزدیک شدن به سال نو ضمن یادآوری آن به خود، در پرتو نور ازلی اهورایی به همراه اندیشه نیک و کردار درست، دعوت به زندگی این جهانی و رسیدن به آمادگی برای حیات مینَوی و در نهایت به کمال و جاودانگی کردهاند.
از سوی دیگر در دوران اخیر همانطور که شاهدیم، زمین و زیستگاه بشری در معرض آسیبهای فراوان است. از اینرو علاوه بر فلسفه کلی سفره هفت سین، میتوان پیام مهم دیگری را از دل سفره هفت سین برای انسان امروز هدیه داد. پیامی که حکایت از تلاشی همگانی برای حفظ سیاره زمین و هر آنچه از جماد و نبات و حیوان در آن است، دارد.
چرا که باید همواره بهخاطر بسپاریم که جامعه بشری فقط یک زمین دارد و بس ! از اینرو در این دوران سخت که روح و جسم بشری از جنگ و فقر گرفته تا کرونا، زخم خورده است و همان طور که زمین افسرده نیاز به نو شدن و حیاتی دوباره دارد ما نیز به اعتدالی همچون اعتدال بهاری نیاز داریم. اعتدالی که میتوان به مدد نمادهای سفره هفت سین از سرمای زمهریر اندیشه عبور کرد و با نگاهی نو به همه چیز، طرحی نو در انداخت. و برای رسیدن به امنیت و سلامت و همدلی با همه ابنای بشر و زیستی معنوی و اخلاقی، در کنار سفره هفت سین دست به دعا برداریم و با تعامل و مشارکت، به همدیگر یاری رسانیم.به امید آن روز!
جامعه شناس
در طول زندگی ما ایرانیها، نوروز، همواره با هوای بهاری، سنبل و بنفشه و نرگس، لباسهای سفید و بنفش و صورتی، گل بهی و لیمویی باغچه و آواز حاجی فیروزها سر چهارراه، تکاندن غبار و سیاهی از خانهها، سبز کردن سبزه و البته پهن کردن سفرهای از سینهای زندگی همراه بوده است.
آن چنانکه امروز کمتر خانهای را میتوان یافت که خبری از سفره هفتسین در آن نباشد. بیتردید همین یکی از مواریث زیبا و پر مفهوم نیاکان ماست که ریشه در نگاه و تفکر اسطورهای ما ایرانیان دارد که در طول تاریخ چند هزار ساله ما، همراه با تغییراتی، با ما بوده و همچنان کارکردهای فرهنگی و اجتماعی خود را حفظ کرده است.
بررسی متـون کهـن تـاریخی اسـاطیری ما نشان میدهد که چیدن سفره هفت سـین در دوران باستان صرفاً بـرای تـزئین و زیبایی نبوده، بلکه فلسفه چینش آن جنبهای مقدس و آیینی داشته است. به تأیید مورخان در گذشته وقتی سرزمینی مورد تهاجم قرار میگرفت معمولاً یکی از اهداف قوم پیروز نـابودی فرهنگ و تمدن قوم مغلوب و البته جانشین کردن فرهنـگ و تمـدن خود بوده است که به تبع آن تحمیل زبـان و آداب و رسـوم و باورهای اعتقادی نیز بوده است. در واکنش نسبت به این پدیده، مردم بومی نیز بـرای پاسداشت فرهنـگ بومی نیاکان خود، راهکارهای مختلفی را پی گرفتهاند. در این مسیر مردم مغلوب، هرچند ممکن است در آشکار با رضایت فرهنگ جدید را پذیرفته باشند ولی در نهان به باورها و فرهنـگ خود پایبند ماندهاند. در طول تاریخ در پی گذشت سالها، رفته رفته این آمیختگی موجب دگرگونیهای بسیار حتی رسیدن به مرز بیگانگی نسبت به فرهنگ پیشینیان شده است. فرهنگ و تمدن ایرانی نیز از این امر مستثنی نبوده و در مسیر چند هزار ساله خود چنـین تجربههایی را از سر گذرانده مانند هجوم مغولها و اسکندر و نیز اعراب.
پهن کردن سفره هفت سین نیز با همه دگرگونیهایی که داشته یادگاری است که از پیشینیان به ما رسیده است. هر چند نظرهای مختلف از وجود «هفت شین» یا حتی «هفت چین»در زمان و مکانهای مختلف شاهد آوردهاند اما به نظر میرسد بتوان گفت پهن کردن و چیدمان سفره هفت سین به جا مانده از ایران باستان، نوعی اجرای مراسم آیینی برای هفت امشاسپند (هفت وجود نامیرای مقدس) بوده که هر یـک سین، نمـاد یکی از اینها است. از طرف دیگر ایرانیان شاید برای حفظ این آیـین باسـتانی بهجای واژگان «هفت سپند» با استفاده از هفت حرف الفبایی، جایگزین کرده باشند و در نتیجه میتوان گفت آنچه در حال حاضر بر سر سفره «هفت سین»نهاده میشود، «سین»هایی است کـه در دوران مختلف بنا بر اقتضائات فرهنگی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی افزوده یا حذف شده است.
با توجه به متون کهن به زبانهای اوستایی پهلوی و آنچه در پیش شرح آن آمد، میتوان ادعا کرد که گذاشتن سکه و سنبل و سـیر و سـرکه، سـنجد و سـماق و سـمنو و امثال آنها بر سفره هفت سین امروزی، رسمی نو است که در طول زمان، بنا بر شرایطی که در پیش گفته شد، بـرای محتویـات سـفره هفـت سـین رخ داده است. اما در هر حال این سعی و تلاش مردم سرزمینمان که با همّ فراوان و با وجود تمـام موانع تاریخی و اجتماعی و فرهنگی، برای زنده و پاس داشتن از ارزشها و فرهنگ باستانی خود انجام دادهاند، زیبا و قابل تقدیر است. در حقیقت باید گفت که در برگزاری این آیین ایرانی، یک پیام ناب انسـانی و جهانی و جاودانی نهفته، که نیکان نیاکان ما ضمن دستیابی به مقامی معنوی و اخلاقی داشتهاند. بدین ترتیب که هر سال با نزدیک شدن به سال نو ضمن یادآوری آن به خود، در پرتو نور ازلی اهورایی به همراه اندیشه نیک و کردار درست، دعوت به زندگی این جهانی و رسیدن به آمادگی برای حیات مینَوی و در نهایت به کمال و جاودانگی کردهاند.
از سوی دیگر در دوران اخیر همانطور که شاهدیم، زمین و زیستگاه بشری در معرض آسیبهای فراوان است. از اینرو علاوه بر فلسفه کلی سفره هفت سین، میتوان پیام مهم دیگری را از دل سفره هفت سین برای انسان امروز هدیه داد. پیامی که حکایت از تلاشی همگانی برای حفظ سیاره زمین و هر آنچه از جماد و نبات و حیوان در آن است، دارد.
چرا که باید همواره بهخاطر بسپاریم که جامعه بشری فقط یک زمین دارد و بس ! از اینرو در این دوران سخت که روح و جسم بشری از جنگ و فقر گرفته تا کرونا، زخم خورده است و همان طور که زمین افسرده نیاز به نو شدن و حیاتی دوباره دارد ما نیز به اعتدالی همچون اعتدال بهاری نیاز داریم. اعتدالی که میتوان به مدد نمادهای سفره هفت سین از سرمای زمهریر اندیشه عبور کرد و با نگاهی نو به همه چیز، طرحی نو در انداخت. و برای رسیدن به امنیت و سلامت و همدلی با همه ابنای بشر و زیستی معنوی و اخلاقی، در کنار سفره هفت سین دست به دعا برداریم و با تعامل و مشارکت، به همدیگر یاری رسانیم.به امید آن روز!
بمب ساعتی کرونا زیر پای دید و بازدیدهای نوروزی!
رضا فرخی
تیکتاک ساعت... صدای شلیک توپ، جمله آغاز سال 13... و سپس صدای زنگ در! اینها رویه روز اول هر سال جدید ایرانیان است. آنچنان که تا سال گذشته، برخی همیشه گمان میکردند که از فرهنگ ایرانی نه میتوان سفر در نوروز رفتن را حذف کرد و نه دید و بازدید عید را! اما سال 99 این اتفاق رخ داد و بسیاری از ایرانیان که با کرونا شگفتزده شده بودند، هم دید و باز دید عیدانه را حذف کردند و هم عطای سفر رفتن را به لقایش بخشیدند.
حالا وضعیت تنها چند روز مانده به سال 1400 چندان تفاوتی با سال گذشته ندارد. بسیاری از صاحبنظران حوزه سلامت براین باورند که درست مثل سال گذشته یک موج تازه از ویروس آن هم جهشیافتهاش در سراسر کشور پخش شده، بسیاری از شهرها در وضعیت قرمز به سر میبرند، مرگومیرها همچنان بالاست و میزان بستریها اگر بیشتر از سال گذشته در همین روزها نباشد کمتر نیست!
اوضاع قمر در عقرب کرونا در سراسر کشور
شاید تنها تفاوتی که اسفندماه امسال با پارسال دارد این است که کرونا برای مردم عادیتر شده و زندگی کردن با کرونا راحتتر و هراس ناشی از آن کمتر! برای همین بسیاری تأکید میکنند که فروردین سال 1400 میتواند ترسناکتر از سال گذشته باشد. چرا که مردم به مرز عادیانگاری رسیدهاند. سند این مسأله را میتوان در عکسهای چند روز اخیر برخی بازارهای شهرهای بزرگ دید، از جمله بازار تهران! در این عکسها به عینه شاهد هستیم که حجم حضور مردم در بازار درست به اندازه سالهای قبل از شیوع کروناست. تنها تفاوتش این است که عدهای این وسط ماسک زدهاند. حالا تصور کنید وقتی چنین وضعیتی در مرکز و قلب کشور یعنی تهران داریم در شهرهای دیگر چه خبر است! بسیاری از ناظران در استان خوزستان عنوان میکنند که علیرغم وضعیت فوق قرمز مردم همچنان رعایت نمیکنند و بسیاری از کسانی که اهل رعایت شدهاند مرگ یکی از نزدیکان را پیش چشم خود دیدهاند و به نوعی عبرت گرفتهاند. در شهرهای شمالی هم علیرغم همه هشدارهایی که داده میشود از همین روزها موج سفر آغاز شده است. حتی برخی از شهروندان برای ترس از ایجاد محدودیت سفر به شمال در روزهای پایانی اسفند از همین امروز بار و بندیل سفر به شمال کشور را بستهاند. گزارشها همچنین نشان میدهد که برخی از استانهای غربی که اتفاقاً شهروندانشان دائماً به خوزستان رفتوآمد میکنند آمادگی خیزش به سمت وضعیت قرمز را دارند و برخی از آنها نارنجی در لبه قرمز هستند.
افزایش کامنتهای مجازی: خسته شدهایم، دلمان سفر میخواهد
حالا با همین تصور از این وضعیت اوضاع در فضای مجازی هم چندان از عدم سفر و نرفتن دید و بازدید ایرانیان خبر نمیدهد. برخی از شهروندان با این عنوان که خسته شدهایم، حوصله ماندن در خانه را نداریم و دلمان برای نزدیکانمان تنگ شده و یا تکرار جمله واکسن بخرید، دائماً از این خبر میدهند که نوروز امسال را مثل سال گذشته رفتار نخواهند کرد. موضوعی که نشانگر نوعی بیمبالاتی قابل پیشبینی در نوروز امسال از سوی شهروندان در مقابل کروناست. برخی کامنتهای شهروندان اینقدر عجیب و غریب شده که شاید با خواندنش خنده برلب بسیاری بیاید. به عنوان نمونه برخی شهروندان عنوان کردهاند که چون در شمال ویلا خریدهاند و پول دارند پس حتماً باید از ویلای خود استفاده کنند و در نوروز به سفر بروند.
از التماس آقای وزیر تا مزیتهای عیددیدنی مجازی
حالا با این توصیف از این وضعیت شاید برخی سؤال کنند که امسال نوروز تکلیف چیست و چه باید کرد؟
بدون در نظر گرفتن برخی فضاسازیهای بیربط و عجیب درفضای مجازی، وزیر بهداشت در چند روز اخیر تکلیف شهروندان را مشخص کرده است. آن چنان که وی التماس میکند که مردم فکر سفر رفتن نداشته باشند و دوم اینکه مردم دیدوبازدید خود را به طریق مجازی انجام دهند. در همینباره برخی از شهروندان هم در طول این سال دیدوبازدید خود را به طریق مجازی انجام دادهاند و براین باورند که این اتفاق هم در نوع خود جالب بوده و هم ایمن و بدون وجود مشکلات و ترس ناشی از ابتلا به کرونا!
این در حالی است که در نوروز سال گذشته یعنی سال 1399 بسیاری از شهروندان که به دیدوبازدید حضوری اصرار ورزیدند تنها یک هفته بعد از سپری شدن تعطیلات نوروزی طعم تلخ ابتلا به کرونا و حتی مرگ عزیزان را چشیدند. به شکلی که بخش زیادی از مبتلایان به کرونا در ایام نوروز ناشی از دید و بازدیدهای مجازی بود. چرا که سفرها به شکلی از طریق دولت با ایجاد قرنطینه و محدودیت در راهها بسیار کم شد و این دید و بازدیدهای درونشهری بود که موج کرونا را در نوروز 1399 تداوم بخشید. آنچنان که وزیر کشور، رئیس جمهوری و وزیر بهداشت به شکلی یکصدا اعلام کردند که بیش از 60 درصد موارد ابتلا در روزهای ابتدایی سال 1399 ناشی از همین دیدوبازدیدهای عیدانه بود.
تبعات ناگوار سفر و عیددیدنیهای حضوری برای مردم
اما شاید این سؤال هم مطرح شود که امسال در صورت عدم رعایت نکات پیرامون دیدوبازدید مجازی و عید دیدنی حضوری چه در انتظار کشور و جامعه ایرانی خواهد بود؟
درباره تبعات این مسأله برخی به خیزش دوباره کرونا اشاره میکنند. اما بعضی کارشناسان به موضوعی فرای این مسأله هم تأکید میکنند و کاهش اثر بخشی واکسیناسیون و کند شدن سریع آن در سال آینده است. چرا که با توجه به مسائل مطرح شده از سوی دولت و نهادهای مربوطه در صورت ادامه یافتن میهمانیهای حضوری مردم در ایام نوروز و دیدوبازدیدهای عیدانه قطعاً بخش زیادی از شهروندان دوباره در معرض ابتلا به ویروس پس از عید قرار خواهند گرفت. این مسأله منجر میشود که کادر درمان به جای پرداختن به مسأله واکسیناسیون و تمرکز روی این موضوع، بیشتر به دنبال درمان بیماران کرونایی و بستری کردن آنها باشند. در واقع به باور کارشناسان حوزه سلامت این موضوع اولاً دوباره آمار مرگ و میر کادر درمان را افزایش میدهد و ثانیاً انرژی کشور را برای امر واکسیناسیون خواهد گرفت. به شکلی که روند توزیع و تزریق واکسن میتواند تحت تأثیر این موج دوباره نصف شود.
مردم این سؤالها را از خود بپرسند و به آن پاسخ دهند
در این بین برخی صاحبنظران در حوزه روانشناسی درباره دید و بازدیدهای عید درشرایط کرونایی و انجام ندادن آن به صورت حضوری و بیتوجهی به عید دیدنی مجازی این مسأله را نوعی شتابزدگی رفتاری توصیف میکنند. این دست صاحبنظران بر این باورند که فن روانی جامعه و اشتیاقش برای دیدارها چندین برابر شده و جامعه علاقه دارد که در یک بزنگاه مثل عید نوروز سال 1400 این فنر را رها کند. برای همین به توصیهها بیتوجه است. به خودش این چنین میگوید که دیدو بازدید مجازی برای من ارضا کننده نیست و از این دست صحبتها...
این دست از روانشناسها عنوان میکنند که برای اینکه شهروندان خودشان را برای عید دیدنی نرفتن و دیدوبازدید عیدانه مجازی اقناع کنند باید از خودشان سؤالات جدی بپرسند. آن هم اینکه آیا یک ساعت دید و بازدید به صورت حضوری ارزش امکان ابتلا و مرگومیر همان عزیزانی که برای دیدارشان مشتاق بوده را دارد؟ آیا این حق کادر درمان نیست که پس از ایام نوروز و در ایام نوروز کمی آرامش داشته باشد و دوباره با یک موج کشنده و سهمگین روبهرو نشود؟ آیا نباید به حفظ آرامش کشور برای انجام واکسیناسیون تنها با یک عید دیدنی نرفتن و یا مسافرت نرفتن کمک کرد؟ روانشناسان تأکید میکنند که پاسخ به این سؤالات قطعاً میتواند در تصمیمگیری درست شهروندان نقش بسزایی داشته باشد و حتی آنها را به عید دیدنیهای مجازی سوق دهد و کشور را آماده واکسیناسیون پس از ایام نوروز کند. از سوی دیگر به باور همین کارشناسان حوزه روانشناسی اجتماعی دولت هم باید به شهروندان وعده بدهد که این چشمپوشیها از عید امسال میتواند با نتایج درخشانی در دو سه ماه آینده همراه شود. یعنی شهروندان متوجه باشند که این مقاومت در برابر برخی خواستههای عیدانه مثل سفر رفتن و یا عید دیدنی حضوری میتواند در سال آینده با پاداش واکسیناسیون پاسخ داده شود.
ورود کادر درمان برای فرهنگسازی
اما به هر صورت برای محقق شدن موضوعاتی مثل دید و بازدیدهای عیدانه به صورت مجازی، باید کارهایی انجام داد که میتوان آن را زیرمجموعه فرهنگسازی دانست. در همین باره برخیها این پیشنهاد را مطرح کردهاند که با وجود محدودیتهای وقت کادر درمان، اینکه آنها خودشان در فضای مجازی مردم را به استفاده از این فضا برای عیددیدنیها دعوت کنند میتواند امری اقناع کننده باشد. چرا که به هر صورت از نگاه مردم آنها قشری فداکار بودهاند که در این مدت کارهای زیادی برای کشور و جامعه انجام دادهاند و صحبت و کلامشان بر مردم نفوذ دارد. پس خوب است که ویدئوهایی از خود در فضای مجازی منتشر کنند که مردم را به یک پویش دیدوبازدید عیدانه مجازی دعوت کنند. این در کاهش تمایل مردم به عیددیدنیهای حضوری قطعاً مؤثر است و یک گام قابل توجه در تحقق این مسأله خواهد بود. این در حالی است که در سالهای گذشته هم هر گاه موجی از طرف قشری از شهروندان جامعه که در آن موضوع صاحب حق بودهاند در فضای مجازی به راه افتاده پاسخ مناسبی داده و توانسته جامعه را به سمت صحیح و درست هدایت کند. از طرف دیگر شاید قشر هنرمندان هم دراین میان بتواند در این زمینه بازهم نقش یک ایجاد کننده موج مجازی را ایفا کند و با انتشار ویدئوهایی از خودشان مردم را به دید و بازدیدهای عیدانه مجازی فرابخوانند. موضوعی که باید در روزهای منتهی به اسفند انجام شود تا نتیجه لازم از آن حاصل شود.
به هر صورت حالا جامعه ایرانی در شرایطی قرار گرفته که باید دوباره انتخاب کند. انتخابی میان سپری شدن مسیر جامعه از تونل ترسناک کرونا تا رسیدن به واکسن و یا خیزش دوباره کرونا آن هم گونه جدید این ویروس که 60 درصد کشندهتر است! تجربه در گذشته نشان داده که جامعه ایرانی در بزنگاهها درست عمل میکند و مسیر درست را انتخاب خواهد کرد. اتفاقی که همه امیدوارند این بارهم درباره عیددیدنیها به صورت مجازی و مسافرت نرفتن رخ ندهد.
تیکتاک ساعت... صدای شلیک توپ، جمله آغاز سال 13... و سپس صدای زنگ در! اینها رویه روز اول هر سال جدید ایرانیان است. آنچنان که تا سال گذشته، برخی همیشه گمان میکردند که از فرهنگ ایرانی نه میتوان سفر در نوروز رفتن را حذف کرد و نه دید و بازدید عید را! اما سال 99 این اتفاق رخ داد و بسیاری از ایرانیان که با کرونا شگفتزده شده بودند، هم دید و باز دید عیدانه را حذف کردند و هم عطای سفر رفتن را به لقایش بخشیدند.
حالا وضعیت تنها چند روز مانده به سال 1400 چندان تفاوتی با سال گذشته ندارد. بسیاری از صاحبنظران حوزه سلامت براین باورند که درست مثل سال گذشته یک موج تازه از ویروس آن هم جهشیافتهاش در سراسر کشور پخش شده، بسیاری از شهرها در وضعیت قرمز به سر میبرند، مرگومیرها همچنان بالاست و میزان بستریها اگر بیشتر از سال گذشته در همین روزها نباشد کمتر نیست!
اوضاع قمر در عقرب کرونا در سراسر کشور
شاید تنها تفاوتی که اسفندماه امسال با پارسال دارد این است که کرونا برای مردم عادیتر شده و زندگی کردن با کرونا راحتتر و هراس ناشی از آن کمتر! برای همین بسیاری تأکید میکنند که فروردین سال 1400 میتواند ترسناکتر از سال گذشته باشد. چرا که مردم به مرز عادیانگاری رسیدهاند. سند این مسأله را میتوان در عکسهای چند روز اخیر برخی بازارهای شهرهای بزرگ دید، از جمله بازار تهران! در این عکسها به عینه شاهد هستیم که حجم حضور مردم در بازار درست به اندازه سالهای قبل از شیوع کروناست. تنها تفاوتش این است که عدهای این وسط ماسک زدهاند. حالا تصور کنید وقتی چنین وضعیتی در مرکز و قلب کشور یعنی تهران داریم در شهرهای دیگر چه خبر است! بسیاری از ناظران در استان خوزستان عنوان میکنند که علیرغم وضعیت فوق قرمز مردم همچنان رعایت نمیکنند و بسیاری از کسانی که اهل رعایت شدهاند مرگ یکی از نزدیکان را پیش چشم خود دیدهاند و به نوعی عبرت گرفتهاند. در شهرهای شمالی هم علیرغم همه هشدارهایی که داده میشود از همین روزها موج سفر آغاز شده است. حتی برخی از شهروندان برای ترس از ایجاد محدودیت سفر به شمال در روزهای پایانی اسفند از همین امروز بار و بندیل سفر به شمال کشور را بستهاند. گزارشها همچنین نشان میدهد که برخی از استانهای غربی که اتفاقاً شهروندانشان دائماً به خوزستان رفتوآمد میکنند آمادگی خیزش به سمت وضعیت قرمز را دارند و برخی از آنها نارنجی در لبه قرمز هستند.
افزایش کامنتهای مجازی: خسته شدهایم، دلمان سفر میخواهد
حالا با همین تصور از این وضعیت اوضاع در فضای مجازی هم چندان از عدم سفر و نرفتن دید و بازدید ایرانیان خبر نمیدهد. برخی از شهروندان با این عنوان که خسته شدهایم، حوصله ماندن در خانه را نداریم و دلمان برای نزدیکانمان تنگ شده و یا تکرار جمله واکسن بخرید، دائماً از این خبر میدهند که نوروز امسال را مثل سال گذشته رفتار نخواهند کرد. موضوعی که نشانگر نوعی بیمبالاتی قابل پیشبینی در نوروز امسال از سوی شهروندان در مقابل کروناست. برخی کامنتهای شهروندان اینقدر عجیب و غریب شده که شاید با خواندنش خنده برلب بسیاری بیاید. به عنوان نمونه برخی شهروندان عنوان کردهاند که چون در شمال ویلا خریدهاند و پول دارند پس حتماً باید از ویلای خود استفاده کنند و در نوروز به سفر بروند.
از التماس آقای وزیر تا مزیتهای عیددیدنی مجازی
حالا با این توصیف از این وضعیت شاید برخی سؤال کنند که امسال نوروز تکلیف چیست و چه باید کرد؟
بدون در نظر گرفتن برخی فضاسازیهای بیربط و عجیب درفضای مجازی، وزیر بهداشت در چند روز اخیر تکلیف شهروندان را مشخص کرده است. آن چنان که وی التماس میکند که مردم فکر سفر رفتن نداشته باشند و دوم اینکه مردم دیدوبازدید خود را به طریق مجازی انجام دهند. در همینباره برخی از شهروندان هم در طول این سال دیدوبازدید خود را به طریق مجازی انجام دادهاند و براین باورند که این اتفاق هم در نوع خود جالب بوده و هم ایمن و بدون وجود مشکلات و ترس ناشی از ابتلا به کرونا!
این در حالی است که در نوروز سال گذشته یعنی سال 1399 بسیاری از شهروندان که به دیدوبازدید حضوری اصرار ورزیدند تنها یک هفته بعد از سپری شدن تعطیلات نوروزی طعم تلخ ابتلا به کرونا و حتی مرگ عزیزان را چشیدند. به شکلی که بخش زیادی از مبتلایان به کرونا در ایام نوروز ناشی از دید و بازدیدهای مجازی بود. چرا که سفرها به شکلی از طریق دولت با ایجاد قرنطینه و محدودیت در راهها بسیار کم شد و این دید و بازدیدهای درونشهری بود که موج کرونا را در نوروز 1399 تداوم بخشید. آنچنان که وزیر کشور، رئیس جمهوری و وزیر بهداشت به شکلی یکصدا اعلام کردند که بیش از 60 درصد موارد ابتلا در روزهای ابتدایی سال 1399 ناشی از همین دیدوبازدیدهای عیدانه بود.
تبعات ناگوار سفر و عیددیدنیهای حضوری برای مردم
اما شاید این سؤال هم مطرح شود که امسال در صورت عدم رعایت نکات پیرامون دیدوبازدید مجازی و عید دیدنی حضوری چه در انتظار کشور و جامعه ایرانی خواهد بود؟
درباره تبعات این مسأله برخی به خیزش دوباره کرونا اشاره میکنند. اما بعضی کارشناسان به موضوعی فرای این مسأله هم تأکید میکنند و کاهش اثر بخشی واکسیناسیون و کند شدن سریع آن در سال آینده است. چرا که با توجه به مسائل مطرح شده از سوی دولت و نهادهای مربوطه در صورت ادامه یافتن میهمانیهای حضوری مردم در ایام نوروز و دیدوبازدیدهای عیدانه قطعاً بخش زیادی از شهروندان دوباره در معرض ابتلا به ویروس پس از عید قرار خواهند گرفت. این مسأله منجر میشود که کادر درمان به جای پرداختن به مسأله واکسیناسیون و تمرکز روی این موضوع، بیشتر به دنبال درمان بیماران کرونایی و بستری کردن آنها باشند. در واقع به باور کارشناسان حوزه سلامت این موضوع اولاً دوباره آمار مرگ و میر کادر درمان را افزایش میدهد و ثانیاً انرژی کشور را برای امر واکسیناسیون خواهد گرفت. به شکلی که روند توزیع و تزریق واکسن میتواند تحت تأثیر این موج دوباره نصف شود.
مردم این سؤالها را از خود بپرسند و به آن پاسخ دهند
در این بین برخی صاحبنظران در حوزه روانشناسی درباره دید و بازدیدهای عید درشرایط کرونایی و انجام ندادن آن به صورت حضوری و بیتوجهی به عید دیدنی مجازی این مسأله را نوعی شتابزدگی رفتاری توصیف میکنند. این دست صاحبنظران بر این باورند که فن روانی جامعه و اشتیاقش برای دیدارها چندین برابر شده و جامعه علاقه دارد که در یک بزنگاه مثل عید نوروز سال 1400 این فنر را رها کند. برای همین به توصیهها بیتوجه است. به خودش این چنین میگوید که دیدو بازدید مجازی برای من ارضا کننده نیست و از این دست صحبتها...
این دست از روانشناسها عنوان میکنند که برای اینکه شهروندان خودشان را برای عید دیدنی نرفتن و دیدوبازدید عیدانه مجازی اقناع کنند باید از خودشان سؤالات جدی بپرسند. آن هم اینکه آیا یک ساعت دید و بازدید به صورت حضوری ارزش امکان ابتلا و مرگومیر همان عزیزانی که برای دیدارشان مشتاق بوده را دارد؟ آیا این حق کادر درمان نیست که پس از ایام نوروز و در ایام نوروز کمی آرامش داشته باشد و دوباره با یک موج کشنده و سهمگین روبهرو نشود؟ آیا نباید به حفظ آرامش کشور برای انجام واکسیناسیون تنها با یک عید دیدنی نرفتن و یا مسافرت نرفتن کمک کرد؟ روانشناسان تأکید میکنند که پاسخ به این سؤالات قطعاً میتواند در تصمیمگیری درست شهروندان نقش بسزایی داشته باشد و حتی آنها را به عید دیدنیهای مجازی سوق دهد و کشور را آماده واکسیناسیون پس از ایام نوروز کند. از سوی دیگر به باور همین کارشناسان حوزه روانشناسی اجتماعی دولت هم باید به شهروندان وعده بدهد که این چشمپوشیها از عید امسال میتواند با نتایج درخشانی در دو سه ماه آینده همراه شود. یعنی شهروندان متوجه باشند که این مقاومت در برابر برخی خواستههای عیدانه مثل سفر رفتن و یا عید دیدنی حضوری میتواند در سال آینده با پاداش واکسیناسیون پاسخ داده شود.
ورود کادر درمان برای فرهنگسازی
اما به هر صورت برای محقق شدن موضوعاتی مثل دید و بازدیدهای عیدانه به صورت مجازی، باید کارهایی انجام داد که میتوان آن را زیرمجموعه فرهنگسازی دانست. در همین باره برخیها این پیشنهاد را مطرح کردهاند که با وجود محدودیتهای وقت کادر درمان، اینکه آنها خودشان در فضای مجازی مردم را به استفاده از این فضا برای عیددیدنیها دعوت کنند میتواند امری اقناع کننده باشد. چرا که به هر صورت از نگاه مردم آنها قشری فداکار بودهاند که در این مدت کارهای زیادی برای کشور و جامعه انجام دادهاند و صحبت و کلامشان بر مردم نفوذ دارد. پس خوب است که ویدئوهایی از خود در فضای مجازی منتشر کنند که مردم را به یک پویش دیدوبازدید عیدانه مجازی دعوت کنند. این در کاهش تمایل مردم به عیددیدنیهای حضوری قطعاً مؤثر است و یک گام قابل توجه در تحقق این مسأله خواهد بود. این در حالی است که در سالهای گذشته هم هر گاه موجی از طرف قشری از شهروندان جامعه که در آن موضوع صاحب حق بودهاند در فضای مجازی به راه افتاده پاسخ مناسبی داده و توانسته جامعه را به سمت صحیح و درست هدایت کند. از طرف دیگر شاید قشر هنرمندان هم دراین میان بتواند در این زمینه بازهم نقش یک ایجاد کننده موج مجازی را ایفا کند و با انتشار ویدئوهایی از خودشان مردم را به دید و بازدیدهای عیدانه مجازی فرابخوانند. موضوعی که باید در روزهای منتهی به اسفند انجام شود تا نتیجه لازم از آن حاصل شود.
به هر صورت حالا جامعه ایرانی در شرایطی قرار گرفته که باید دوباره انتخاب کند. انتخابی میان سپری شدن مسیر جامعه از تونل ترسناک کرونا تا رسیدن به واکسن و یا خیزش دوباره کرونا آن هم گونه جدید این ویروس که 60 درصد کشندهتر است! تجربه در گذشته نشان داده که جامعه ایرانی در بزنگاهها درست عمل میکند و مسیر درست را انتخاب خواهد کرد. اتفاقی که همه امیدوارند این بارهم درباره عیددیدنیها به صورت مجازی و مسافرت نرفتن رخ ندهد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
نوروز نوگشت جان و جامعه
-
نوروز و نگاهی به سفره هفتسین ایرانی
-
بمب ساعتی کرونا زیر پای دید و بازدیدهای نوروزی!
اخبارایران آنلاین