ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم(ص):
اگر میتوانید هر روز را نوروز کنید؛ یعنی در راه خدا به یکدیگر هدیه بدهید و با یکدیگر پیوند داشته باشید.
دعائم الاسلام، جلد 2 صفحه 326
«مالکوم و ماری» یک فیلم تئاتری جذاب
محمد رحمانیان
نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر
فیلم «مالکوم و ماری» یک فیلم سینمایی امریکایی است که در ژانر درام و سیاه و سفید به کارگردانی سام لوینسن ساخته شده است. این فیلم تئاتری جذاب است که در دوره کووید19 ساخته شده است. «مالکوم و ماری» با دو بازیگر به نامهای زندیا و جان دیوید واشنگتن در سال 2020 در این فیلم بازی کردند. مالکوم که در این فیلم نقش یک کارگردان را بازی میکند پس از اکران فیلمش با ماری به خانه بازمیگردند. ماری در این شب تمام مشکلاتی را که تاکنون داشتهاند یک شبه با مالکوم مرور میکنند. ماری در صحنه پایانی فیلم رو به دوربین میکند و بابت تمام گذشتهای که با مالکوم داشته و به خاطر مشکلاتشان عذرخواهی و اظهار تأسف میکند و فیلم به پایان میرسد. این فیلم با رعایت تمام پروتکلهای بهداشتی و در یک خانه خاص ساخته شده است. در زمان کرونا که بیشتر فیلمسازان فیلم نساختند لوینسن نتوانست دست از کار بردارد و این فیلم جذاب را در شرایط کاملاً بهداشتی ساخت؛ فیلمی که دیدن آن برای اهالی تئاتر بسیار مفید و خوب است.
نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر
فیلم «مالکوم و ماری» یک فیلم سینمایی امریکایی است که در ژانر درام و سیاه و سفید به کارگردانی سام لوینسن ساخته شده است. این فیلم تئاتری جذاب است که در دوره کووید19 ساخته شده است. «مالکوم و ماری» با دو بازیگر به نامهای زندیا و جان دیوید واشنگتن در سال 2020 در این فیلم بازی کردند. مالکوم که در این فیلم نقش یک کارگردان را بازی میکند پس از اکران فیلمش با ماری به خانه بازمیگردند. ماری در این شب تمام مشکلاتی را که تاکنون داشتهاند یک شبه با مالکوم مرور میکنند. ماری در صحنه پایانی فیلم رو به دوربین میکند و بابت تمام گذشتهای که با مالکوم داشته و به خاطر مشکلاتشان عذرخواهی و اظهار تأسف میکند و فیلم به پایان میرسد. این فیلم با رعایت تمام پروتکلهای بهداشتی و در یک خانه خاص ساخته شده است. در زمان کرونا که بیشتر فیلمسازان فیلم نساختند لوینسن نتوانست دست از کار بردارد و این فیلم جذاب را در شرایط کاملاً بهداشتی ساخت؛ فیلمی که دیدن آن برای اهالی تئاتر بسیار مفید و خوب است.
نیلوفرانههای نوروز شنیدنی شد
مسعود جاهد
آهنگساز، نوازنده و ردیفدان
«چند روزمانده به نوروز و دفتر زندگی ما یکبار دیگر ورق میخورد و صفحه تازهای باز میشود، هیچ کداممان نمیدانیم چه پیش روی ماست، زندگی توأمان با غم و اندوه یا لحظاتی خوب و دلپذیر؟ اما آنچه هست امید ماست به رویش تازه و شرایط بهتر برای بودن و زیستن. این امید و انگیزه جاودانگی و سرور را همیشه و هربار در سال از نوروز یاد میگیریم، از رویش دوباره طبیعت، از تغییر حال و هوایش. همه ما سال سختی را پشت سر گذاشتیم، بودند عزیزانی میان ما که امروز دیگر نیستند، دوران کرونایی دوران رُعب و وحشتی است که فضای زندگیمان را احاطه کرده و طبعاً روح و روان و جسم ما متأثر از این هیولای مرگ صدمات زیادی دیده و چرخه طبیعی زندگی پیرامونمان را به سمتی دیگر کشانده است. در این کارزار ماندن و نماندن و بودن و نبودن یک چیز به ما کمک خوبی میکند و آن موسیقی خوب و زیباست. موسیقی که نشان زندگی است و به ما کمک میکند که به یک آرامش و خیالی آرامتر در لابهلای هیاهوی پرماجرا و پرتنش دست پیدا کنیم. تمام این تکاپوها و تلاشها برای رسیدن به یک آرامش است، هر چند که سخت باشد و من یقین دارم با همه فشارها موسیقی مثل همیشه میتواند مرهم زخمها و دردهای ما باشد. پس چه بهتر که در نوروز امسال لحظات قشنگ و خوبمان را با شنیدن یک یا چند موسیقی و آهنگ دلنشین زیباتر کنیم. در این چند روز اخیر اثر تازهای از دوست عزیزمان بیژن بیژنی به نام «نیلوفر نیلوفران» از سوی حوزه هنری منتشر شده است. این آلبوم مجموعهاش شامل چند تصنیف زیبا و آرام است از ساختههای موسیقیدانان گذشته که در گذشته با صدای خوانندگانی چون ناصر مسعودی، نادر گلچین، ایرج و....شنیده شده و اکنون استاد آهنگساز علی اکبرپور آن را روی صدای بیژن بیژنی ساخته است و رضا فدایی آن را روی ارکستر تنظیم کرده است. درعمق صدا و سونوریته آقای بیژنی یک آرامشی نهفته است که شنونده را با خود همراه میکند. پیشنهادم به دوستان موسیقیشناس و دوستداران موسیقی این است که در این تعطیلات نوروزی این آلبوم را بشنوند.» آلبوم «نیلوفر نیلوفران» شامل هشت تصنیف برای سازهای ایرانی و کلاسیک: «ای میهن من»، «صدا کن مرا»، «گل بیخزان»، «ابر بهار»، «مادر»، «نیلوفر نیلوفران»، «کاش انسان» و«ای دوست» است با اشعاری از عبدالرضا رضایی و آهنگسازی علی اکبرپور.این آلبوم بهمن ۱۳۹۹ در مرکز موسیقی حوزه هنری منتشر شده است.
نیلوفر نیلوفران
خواننده بیژن بیژنی
آهنگساز علی اکبرپور
ناشر: حوزه هنری
سال: 99
آهنگساز، نوازنده و ردیفدان
«چند روزمانده به نوروز و دفتر زندگی ما یکبار دیگر ورق میخورد و صفحه تازهای باز میشود، هیچ کداممان نمیدانیم چه پیش روی ماست، زندگی توأمان با غم و اندوه یا لحظاتی خوب و دلپذیر؟ اما آنچه هست امید ماست به رویش تازه و شرایط بهتر برای بودن و زیستن. این امید و انگیزه جاودانگی و سرور را همیشه و هربار در سال از نوروز یاد میگیریم، از رویش دوباره طبیعت، از تغییر حال و هوایش. همه ما سال سختی را پشت سر گذاشتیم، بودند عزیزانی میان ما که امروز دیگر نیستند، دوران کرونایی دوران رُعب و وحشتی است که فضای زندگیمان را احاطه کرده و طبعاً روح و روان و جسم ما متأثر از این هیولای مرگ صدمات زیادی دیده و چرخه طبیعی زندگی پیرامونمان را به سمتی دیگر کشانده است. در این کارزار ماندن و نماندن و بودن و نبودن یک چیز به ما کمک خوبی میکند و آن موسیقی خوب و زیباست. موسیقی که نشان زندگی است و به ما کمک میکند که به یک آرامش و خیالی آرامتر در لابهلای هیاهوی پرماجرا و پرتنش دست پیدا کنیم. تمام این تکاپوها و تلاشها برای رسیدن به یک آرامش است، هر چند که سخت باشد و من یقین دارم با همه فشارها موسیقی مثل همیشه میتواند مرهم زخمها و دردهای ما باشد. پس چه بهتر که در نوروز امسال لحظات قشنگ و خوبمان را با شنیدن یک یا چند موسیقی و آهنگ دلنشین زیباتر کنیم. در این چند روز اخیر اثر تازهای از دوست عزیزمان بیژن بیژنی به نام «نیلوفر نیلوفران» از سوی حوزه هنری منتشر شده است. این آلبوم مجموعهاش شامل چند تصنیف زیبا و آرام است از ساختههای موسیقیدانان گذشته که در گذشته با صدای خوانندگانی چون ناصر مسعودی، نادر گلچین، ایرج و....شنیده شده و اکنون استاد آهنگساز علی اکبرپور آن را روی صدای بیژن بیژنی ساخته است و رضا فدایی آن را روی ارکستر تنظیم کرده است. درعمق صدا و سونوریته آقای بیژنی یک آرامشی نهفته است که شنونده را با خود همراه میکند. پیشنهادم به دوستان موسیقیشناس و دوستداران موسیقی این است که در این تعطیلات نوروزی این آلبوم را بشنوند.» آلبوم «نیلوفر نیلوفران» شامل هشت تصنیف برای سازهای ایرانی و کلاسیک: «ای میهن من»، «صدا کن مرا»، «گل بیخزان»، «ابر بهار»، «مادر»، «نیلوفر نیلوفران»، «کاش انسان» و«ای دوست» است با اشعاری از عبدالرضا رضایی و آهنگسازی علی اکبرپور.این آلبوم بهمن ۱۳۹۹ در مرکز موسیقی حوزه هنری منتشر شده است.
نیلوفر نیلوفران
خواننده بیژن بیژنی
آهنگساز علی اکبرپور
ناشر: حوزه هنری
سال: 99
مهارتها با زبان نوجوانانه
ناصر آویژه
کارگردان و بازیگر
آموزش مهارتهای مختلف از دوران کودکی و نوجوانی باید آغاز شود. هم مهارتهای شغلی و هم مهارتهای ارتباطی. ما در برنامه «کارستون» که قرار است از هفته آینده پخش آن آغاز شود درباره مهارتآموزی و مهارتهای مختلف صحبت میکنیم. در واقع نوجوانها خودشان در هر برنامه که 6 تا 7 دقیقه است به شکل استندآپ کمدی درباره مهارتی که بلد نبودهاند بهشکل طنز حرف میزنند و از خرابکاریهایشان میگویند اما در نهایت به آن مهارت دست پیدا میکنند. در این برنامه درباره مهارتهای شغلی مانند مکانیکی، آرایشگری، بازیگری، خیاطی، سفالگری و فروشندگی و مهارتهای فردی مانند کنترل خشم و مهارتهای ارتباطی صحبت کردهایم. چون درباره این مهارتها توسط خود نوجوانها و با زبان خودشان حرف زده میشود برایشان میتواند جذاب باشد. در هر برنامه یک نوجوان حضور دارد که تعدادی از آنها بازیگر هستند و حدود 10 نفر از آنها هم از برازجان بوشهر در این برنامه حضور داشتند و اجرا کردند. جالب است بدانید که ترانه تیتراژ برنامه «کارستون» را جواد انصافی خوانده و آرزو اسلامی دختر مرحوم هادی اسلامی هم تهیهکننده آن است.
کارستون
نویسنده و کارگردان: ناصر آویژه
زمان پخش هر روز 5:45 و 23:45
پخش از: شبکه آموزش
کارگردان و بازیگر
آموزش مهارتهای مختلف از دوران کودکی و نوجوانی باید آغاز شود. هم مهارتهای شغلی و هم مهارتهای ارتباطی. ما در برنامه «کارستون» که قرار است از هفته آینده پخش آن آغاز شود درباره مهارتآموزی و مهارتهای مختلف صحبت میکنیم. در واقع نوجوانها خودشان در هر برنامه که 6 تا 7 دقیقه است به شکل استندآپ کمدی درباره مهارتی که بلد نبودهاند بهشکل طنز حرف میزنند و از خرابکاریهایشان میگویند اما در نهایت به آن مهارت دست پیدا میکنند. در این برنامه درباره مهارتهای شغلی مانند مکانیکی، آرایشگری، بازیگری، خیاطی، سفالگری و فروشندگی و مهارتهای فردی مانند کنترل خشم و مهارتهای ارتباطی صحبت کردهایم. چون درباره این مهارتها توسط خود نوجوانها و با زبان خودشان حرف زده میشود برایشان میتواند جذاب باشد. در هر برنامه یک نوجوان حضور دارد که تعدادی از آنها بازیگر هستند و حدود 10 نفر از آنها هم از برازجان بوشهر در این برنامه حضور داشتند و اجرا کردند. جالب است بدانید که ترانه تیتراژ برنامه «کارستون» را جواد انصافی خوانده و آرزو اسلامی دختر مرحوم هادی اسلامی هم تهیهکننده آن است.
کارستون
نویسنده و کارگردان: ناصر آویژه
زمان پخش هر روز 5:45 و 23:45
پخش از: شبکه آموزش
فرصتی دوباره برای مرور سینمای باشکوه دهه 60 ایران
آزیتا موگویی
فیلمساز
تعطیلات نوروز، فرصت خوبی برای تماشای دوباره فیلمهای دهه 60 سینمای ایران است؛ ناخدا خورشید، اجارهنشینها، شاید وقتی دیگر، باشو، غریبه کوچک، دونده و در کل تمام فیلمهای ساخته شده از ابتدای دهه 60 تا نیمه دهه 70. جوانان و مخاطبان ایرانی باید دوباره این فیلمها را با دقت بیشتری تماشا کنند تا متوجه شوند که سینمای ایران چه دوران پرشکوهی را پشت سر گذاشته است. مخاطبان بویژه مخاطبان جوان امروز سینمای ایران، شاید هیچ تصوری از سینمای ایران در آن دوران ندارند چرا که سلیقهشان با دیدن آثار امروزی که بیشتر جنبه مصرفی داشته، شکل گرفته است. بنابراین مرور آثار آن دوران به شناخت سینمای ایران کمک زیادی خواهد کرد. اصولاً تماشا و تعمق در هر چیز چشمنوازی که اندیشه انسان را تحت تأثیر قرار دهد و به پالایش برساند، حتماً تأثیرات مثبتی بر زندگی او خواهد داشت. خودم جز دیدن فیلم، هر فرصتی که در طول شبانهروز پیدا کنم به مطالعه کتابهای تاریخی میپردازم، بنابراین توصیه دیگرم برای گذراندن تعطیلات نوروز به مخاطبان، خواندن این دو کتاب مهم و جذاب تاریخی است؛ «خاطرات حاج سیاح» نوشته میرزا محمدعلی محلاتی ملقب به حاج سیاح و «رستم التواریخ» اثری از محمدهاشم آصف مشهور به رستم الحکما از مورخان دوره زندیه و اوایل قاجار. اساساً موسیقی فرنگی قدیمی را خیلی زیاد دنبال میکنم، بنابراین توصیهام در حوزه موسیقی، شنیدن آثار هنرمندانی چون «ویتنی هیوستون»، «باربارا استرایسند»، «اندی ویلیامز» یا گروه «بیجیز» است. اساساً خود را ملزم کردهام که هر هفته سه ترانه «استیوی واندر» را بشنوم چرا که در کنار محتوا و فرم، از ارزش موسیقایی بالایی برخوردار است. «بیلی آیلیش» را هم در حوزه موسیقی جدید غیرایرانی دنبال میکنم. در ارتباط با موسیقی ایرانی هم بیشتر به ترانهها و خوانندگان قدیمی علاقه دارم و آنها را میشنوم. مخاطبان در تعطیلات نوروزی حتماً باید سراغ دیدن هر نوع تئاتر یا مستندی که در پلتفرمهای فیلم و سریال امکان دیده شدن دارند، بروند. تفاوتی ندارد که چه تئاتری باشد. در این شرایط، استقبال از تئاترهایی که فیلم آنها در پلتفرمهای نمایشی عرضه شده، بسیار مهم است و به ادامه حیات تئاتر بویژه در این شرایط کمک خواهد کرد. درباره سینمای مستند هم شرایط اینطور است؛ هر کس میتواند با مراجعه به لیست مستندهای قابل مشاهده در پلتفرمها و پیدا کردن آگاهی از موضوع، آنها را بر اساس سلیقه و ذائقهاش برای تماشا انتخاب کند. امکان ایجاده شده برای ارائه و دیده شدن مستندها در پلتفرمها، اتفاق بزرگ و مهمی است و جا دارد که به آن اهمیت داده شود.
فیلمساز
تعطیلات نوروز، فرصت خوبی برای تماشای دوباره فیلمهای دهه 60 سینمای ایران است؛ ناخدا خورشید، اجارهنشینها، شاید وقتی دیگر، باشو، غریبه کوچک، دونده و در کل تمام فیلمهای ساخته شده از ابتدای دهه 60 تا نیمه دهه 70. جوانان و مخاطبان ایرانی باید دوباره این فیلمها را با دقت بیشتری تماشا کنند تا متوجه شوند که سینمای ایران چه دوران پرشکوهی را پشت سر گذاشته است. مخاطبان بویژه مخاطبان جوان امروز سینمای ایران، شاید هیچ تصوری از سینمای ایران در آن دوران ندارند چرا که سلیقهشان با دیدن آثار امروزی که بیشتر جنبه مصرفی داشته، شکل گرفته است. بنابراین مرور آثار آن دوران به شناخت سینمای ایران کمک زیادی خواهد کرد. اصولاً تماشا و تعمق در هر چیز چشمنوازی که اندیشه انسان را تحت تأثیر قرار دهد و به پالایش برساند، حتماً تأثیرات مثبتی بر زندگی او خواهد داشت. خودم جز دیدن فیلم، هر فرصتی که در طول شبانهروز پیدا کنم به مطالعه کتابهای تاریخی میپردازم، بنابراین توصیه دیگرم برای گذراندن تعطیلات نوروز به مخاطبان، خواندن این دو کتاب مهم و جذاب تاریخی است؛ «خاطرات حاج سیاح» نوشته میرزا محمدعلی محلاتی ملقب به حاج سیاح و «رستم التواریخ» اثری از محمدهاشم آصف مشهور به رستم الحکما از مورخان دوره زندیه و اوایل قاجار. اساساً موسیقی فرنگی قدیمی را خیلی زیاد دنبال میکنم، بنابراین توصیهام در حوزه موسیقی، شنیدن آثار هنرمندانی چون «ویتنی هیوستون»، «باربارا استرایسند»، «اندی ویلیامز» یا گروه «بیجیز» است. اساساً خود را ملزم کردهام که هر هفته سه ترانه «استیوی واندر» را بشنوم چرا که در کنار محتوا و فرم، از ارزش موسیقایی بالایی برخوردار است. «بیلی آیلیش» را هم در حوزه موسیقی جدید غیرایرانی دنبال میکنم. در ارتباط با موسیقی ایرانی هم بیشتر به ترانهها و خوانندگان قدیمی علاقه دارم و آنها را میشنوم. مخاطبان در تعطیلات نوروزی حتماً باید سراغ دیدن هر نوع تئاتر یا مستندی که در پلتفرمهای فیلم و سریال امکان دیده شدن دارند، بروند. تفاوتی ندارد که چه تئاتری باشد. در این شرایط، استقبال از تئاترهایی که فیلم آنها در پلتفرمهای نمایشی عرضه شده، بسیار مهم است و به ادامه حیات تئاتر بویژه در این شرایط کمک خواهد کرد. درباره سینمای مستند هم شرایط اینطور است؛ هر کس میتواند با مراجعه به لیست مستندهای قابل مشاهده در پلتفرمها و پیدا کردن آگاهی از موضوع، آنها را بر اساس سلیقه و ذائقهاش برای تماشا انتخاب کند. امکان ایجاده شده برای ارائه و دیده شدن مستندها در پلتفرمها، اتفاق بزرگ و مهمی است و جا دارد که به آن اهمیت داده شود.
نوروز با چهار فصل ویوالدی
لوریس چکناواریان
آهنگساز و رهبر ارکستر
با نزدیک شدن به فصل بهار و نوروز 1400 پیشنهاد من به علاقهمندان موسیقی بویژه مخاطبان موسیقی کلاسیک غربی «چهار فصل» ساخته آهنگساز بزرگ ایتالیایی آنتونیو ویوالدی است. این مجموعه از ۴ کنسرتو ویولن تشکیل شده است و هر کنسرتو دارای سه موومان بوده که در سال 1716 ساخته شده است ،اما درسال 1725 منتشر شد و با وجود اینکه از تولید آن بیش از سه قرن میگذرد اما طراوت و زیبایی همچنان در تک تک نتهای آن محسوس است و ظرافت و دانشی که در ساخت این اثر به کار گرفته شده هر شنونده را مجذوب خود میکند چهارفصل ویوالدی یک اثر موسیقایی است که با طبیعت در ارتباط بوده و زیباییهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان و اتفاقاتی را که درآن جریان دارد با زبان موسیقی روایت کرده است ؛در تک تک ملودیهای زیبا، دلنشین و گوش نواز این اثر، آهنگساز جریان طبیعت و گردش زمانه را در نتهای موسیقی به تصویر کشیده است و این زیبایی همچنان در حرکت است، آنچنان که هر بار گوش دادن به آن لذت بخش است و این شیفتگی بیشتر و بیشتر خواهد شد ؛درواقع غنای عجیب موسیقی او آرامشی زیبا به مخاطب منتقل میکند. بنابراین تأکید میکنم علاقهمندان موسیقی در ایام نوروز این کار زیبا را تهیه کنند و مانند تمام مردم دنیا از شنیدن آن لذت ببرند. چهار فصل(Le quattro stagioni) شناخته شدهترین و مردم پسندترین قطعات دوره «باروک» است. ساخت موسیقایی هر کنسرتو نسبت به دیگری متفاوت است و تداعیکننده فصلهای مختلف سال است که شامل کنسرتو شماره ۱ (بهار) در میماژور، کنسرتو شماره ۲ (تابستان) در سُل مینور، کنسرتو شماره ۳ (پاییز) در فا ماژور و کنسرتو شماره ۴ (زمستان) در فا مینوراست.
آهنگساز و رهبر ارکستر
با نزدیک شدن به فصل بهار و نوروز 1400 پیشنهاد من به علاقهمندان موسیقی بویژه مخاطبان موسیقی کلاسیک غربی «چهار فصل» ساخته آهنگساز بزرگ ایتالیایی آنتونیو ویوالدی است. این مجموعه از ۴ کنسرتو ویولن تشکیل شده است و هر کنسرتو دارای سه موومان بوده که در سال 1716 ساخته شده است ،اما درسال 1725 منتشر شد و با وجود اینکه از تولید آن بیش از سه قرن میگذرد اما طراوت و زیبایی همچنان در تک تک نتهای آن محسوس است و ظرافت و دانشی که در ساخت این اثر به کار گرفته شده هر شنونده را مجذوب خود میکند چهارفصل ویوالدی یک اثر موسیقایی است که با طبیعت در ارتباط بوده و زیباییهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان و اتفاقاتی را که درآن جریان دارد با زبان موسیقی روایت کرده است ؛در تک تک ملودیهای زیبا، دلنشین و گوش نواز این اثر، آهنگساز جریان طبیعت و گردش زمانه را در نتهای موسیقی به تصویر کشیده است و این زیبایی همچنان در حرکت است، آنچنان که هر بار گوش دادن به آن لذت بخش است و این شیفتگی بیشتر و بیشتر خواهد شد ؛درواقع غنای عجیب موسیقی او آرامشی زیبا به مخاطب منتقل میکند. بنابراین تأکید میکنم علاقهمندان موسیقی در ایام نوروز این کار زیبا را تهیه کنند و مانند تمام مردم دنیا از شنیدن آن لذت ببرند. چهار فصل(Le quattro stagioni) شناخته شدهترین و مردم پسندترین قطعات دوره «باروک» است. ساخت موسیقایی هر کنسرتو نسبت به دیگری متفاوت است و تداعیکننده فصلهای مختلف سال است که شامل کنسرتو شماره ۱ (بهار) در میماژور، کنسرتو شماره ۲ (تابستان) در سُل مینور، کنسرتو شماره ۳ (پاییز) در فا ماژور و کنسرتو شماره ۴ (زمستان) در فا مینوراست.
به مناسبت ولادت دو چهره عاشورایی حضرت ابوالفضلالعباس و امام سجاد
طلوع متوالی انوار فضیلت
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
چهارم و پنجم شعبان مصادف با ولادت دو چهره عاشورایی است، یکی سمبل وفاداری و عینیت بخشیدن به ابعاد تازهای از حماسه ایثار و فداکاری در راه آرمانهای والا- حضرت ابوالفضل(ع) - ودیگری مصداق پیام آور و روایتگر صحنههای پرشور حماسه و ابدیت بخشیدن به آن - امام سجاد(ع)- که به بردبارترین مردم عصر خویش شهرت یافت. حضرت ابوالفضل(ع) در میان بنیهاشم شخصیتی بنام و پرآوازه داشته و در فضل و کمال تالی عصمت بود. وی چهارده سال در رکاب پدرش علی(ع) درس شهامت و فداکاری آموخت و سینهاش از علوم مختلف سرشار گشت تا آنجا که به ابوفاضل - پدر دانشها - لقب یافت. حضرت ابوالفضل(ع) یکی از چهرههای محوری حماسه عاشورا بود و به دلیل ارزشهایی که آفرید، مصداق «انهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی»- کهف 13- بوده و به سمبل وفاداری و غیرت تبدیل شد و از سوی رادمردان و غیرتمندان مورد پیروی قرار گرفت. حضرت ابوالفضل(ع) آنچنان شجاعت را با ادب و متانت و معرفت درآمیخت که در طول تاریخ اسوه و الگوی آزادگان جهان بوده و الهامبخش روحهای بلند است. همچنانکه در طول جنگ تحمیلی رزمندگان اعم از سپاهی، بسیجی و ارتشی با تأسی از این تربیتیافته مکتب علوی آماده جانبازی و فداکاری در راه آرمانهای بلند شدند و در صیانت از مرزهای مادی و معنوی از چیزی فروگذار نکردند و در پیروی از مکتب حسینی حماسههای جاویدی خلق کردند. از اینرو روز میلاد حضرتش به عنوان الگوی جانبازی در راه آرمانهای الهی، روز جانباز نیز نام گرفته و در این روز از جانبازان عزیز که در پیروی از مکتب حسینی(ع) تا آستانه شهادت پیش رفته و به آن حضرت تأسی کردهاند، تجلیل به عمل میآید.
امام سجاد(ع) نیز پنجم شعبان سال 38 (ه.ق) در مدینه منوره متولد و در دامان علم و تقوا و فضیلت پرورش یافت و سرآمد مردمان عصر خویش شد. همه مسلمانان امام سجاد(ع) را گرامی داشته و بر این مطلب که کسی در فضیلت و علم و تقوا به آن حضرت نمیرسید اتفاق نظر دارند و با تعابیری همچون الگوی زاهدان، سرور تقواپیشگان، پیشوای مؤمنان و... ایشان را ستودهاند. خلق وخوی حضرتش گواه بر آن بود که از نسل پیامبر اکرم(ص) است و مقام قرب و نزدیکی آن حضرت(ع) به خداوند از اوصافش پیدا بود. امام سجاد(ع) در مقام هدایتگری معصوم، اجتماع مسلمین را به راه خیر و فلاح رهنمون بود و با مردم انس و الفت داشت. با فقیران همنشینی میکرد و مراقب بود تا احساسات آنان جریحهدار نشود. بر این سیاق هرگاه به سائلی کمک میکرد او را مورد لطف قرار داده و میبوسید تا سائل در نتیجه رابطه عاطفی احساس حقارت نکند. امام سجاد(ع) از بردبارترین مردم بود و بسیار خشم خود را فرو میخورد. مورخان در این مورد به نمونههای بسیاری اشاره کردهاند. آن حضرت افراد ضعیف و فقیر جامعه را گرامی داشته و با آنان نشست و برخاست مینمود و مراقب بود به هیچ وجه کرامت انسانی آنان بهدلیل فقر و نداری خدشهدار نشود. همچنین با بیچارگان، درماندگان، ایتام و بختبرگشتگان جامعه با مهربانی برخورد کرده و موجبات خشنودی آنان را فراهم میکرد.
دبیر گروه پایداری
چهارم و پنجم شعبان مصادف با ولادت دو چهره عاشورایی است، یکی سمبل وفاداری و عینیت بخشیدن به ابعاد تازهای از حماسه ایثار و فداکاری در راه آرمانهای والا- حضرت ابوالفضل(ع) - ودیگری مصداق پیام آور و روایتگر صحنههای پرشور حماسه و ابدیت بخشیدن به آن - امام سجاد(ع)- که به بردبارترین مردم عصر خویش شهرت یافت. حضرت ابوالفضل(ع) در میان بنیهاشم شخصیتی بنام و پرآوازه داشته و در فضل و کمال تالی عصمت بود. وی چهارده سال در رکاب پدرش علی(ع) درس شهامت و فداکاری آموخت و سینهاش از علوم مختلف سرشار گشت تا آنجا که به ابوفاضل - پدر دانشها - لقب یافت. حضرت ابوالفضل(ع) یکی از چهرههای محوری حماسه عاشورا بود و به دلیل ارزشهایی که آفرید، مصداق «انهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی»- کهف 13- بوده و به سمبل وفاداری و غیرت تبدیل شد و از سوی رادمردان و غیرتمندان مورد پیروی قرار گرفت. حضرت ابوالفضل(ع) آنچنان شجاعت را با ادب و متانت و معرفت درآمیخت که در طول تاریخ اسوه و الگوی آزادگان جهان بوده و الهامبخش روحهای بلند است. همچنانکه در طول جنگ تحمیلی رزمندگان اعم از سپاهی، بسیجی و ارتشی با تأسی از این تربیتیافته مکتب علوی آماده جانبازی و فداکاری در راه آرمانهای بلند شدند و در صیانت از مرزهای مادی و معنوی از چیزی فروگذار نکردند و در پیروی از مکتب حسینی حماسههای جاویدی خلق کردند. از اینرو روز میلاد حضرتش به عنوان الگوی جانبازی در راه آرمانهای الهی، روز جانباز نیز نام گرفته و در این روز از جانبازان عزیز که در پیروی از مکتب حسینی(ع) تا آستانه شهادت پیش رفته و به آن حضرت تأسی کردهاند، تجلیل به عمل میآید.
امام سجاد(ع) نیز پنجم شعبان سال 38 (ه.ق) در مدینه منوره متولد و در دامان علم و تقوا و فضیلت پرورش یافت و سرآمد مردمان عصر خویش شد. همه مسلمانان امام سجاد(ع) را گرامی داشته و بر این مطلب که کسی در فضیلت و علم و تقوا به آن حضرت نمیرسید اتفاق نظر دارند و با تعابیری همچون الگوی زاهدان، سرور تقواپیشگان، پیشوای مؤمنان و... ایشان را ستودهاند. خلق وخوی حضرتش گواه بر آن بود که از نسل پیامبر اکرم(ص) است و مقام قرب و نزدیکی آن حضرت(ع) به خداوند از اوصافش پیدا بود. امام سجاد(ع) در مقام هدایتگری معصوم، اجتماع مسلمین را به راه خیر و فلاح رهنمون بود و با مردم انس و الفت داشت. با فقیران همنشینی میکرد و مراقب بود تا احساسات آنان جریحهدار نشود. بر این سیاق هرگاه به سائلی کمک میکرد او را مورد لطف قرار داده و میبوسید تا سائل در نتیجه رابطه عاطفی احساس حقارت نکند. امام سجاد(ع) از بردبارترین مردم بود و بسیار خشم خود را فرو میخورد. مورخان در این مورد به نمونههای بسیاری اشاره کردهاند. آن حضرت افراد ضعیف و فقیر جامعه را گرامی داشته و با آنان نشست و برخاست مینمود و مراقب بود به هیچ وجه کرامت انسانی آنان بهدلیل فقر و نداری خدشهدار نشود. همچنین با بیچارگان، درماندگان، ایتام و بختبرگشتگان جامعه با مهربانی برخورد کرده و موجبات خشنودی آنان را فراهم میکرد.
#عید_نوروز
یگانه خدامی
در این چند روز باقیمانده تا عید نوروز، شبکههای اجتماعی در کنار گلایه گرانی و نگرانی برای کرونا حال و هوای عید را دارد. کاربران از خریدها و خانه تکانیشان و از درست کردن و خریدن شرینیهای خانگی مینویسند و اهالی شهرهای مختلف از رسم و رسوم نوروزیشان میگویند. البته چون بسیاری از فعالان شبکههای اجتماعی جوان هستند به بسیاری از این رسوم غر میزنند یا با آن شوخی میکنند: «مزخرفترین رسم عید همین خریدن ماهیهای بدبخته که تهش به کشتن میدیمشون... برای خوردن هم که نیستن. ما پارسال نخریدیم آسمون به زمین نیومد همچنان «عید» بود.»، «با وجود اینکه امسال هم عید نداریم ولی هنوز این رسم حَسَنه را که هر چی نزدیک عید میخرم میزارم برای عید، نگه داشتم.»، «دلم میخاد جمعه به رسم شب عید هر سال برم بازار قدیم شهر و بین جمعیت بقیه مردم باشم. بوی سبزه و سنبلهای رنگی رنگی.تماشای ماهی رنگیا و کوچه خیابون خیس و صدای عمونوروز و... ولی خب شعورم میگه بتمرگ خونه کرونا هست!»، «واااا شما از عید خوشت نمیاد؟چهارشنبه سوری؟همه رسم رسومات؟چقدر خفن و خاص هستین خوش به حالتون.»، «همیشه قبل هرچیزی از خودش بهتره. همین قبل عید، شما ببین چقدر حال میده. خود عید این همه نیست.»، «صبح فکر کردم امسال هم که احتمالاً بهخاطر کرونا دید و بازدید نوروز تعطیله و کلاً چه دید و بازدیدی آخه؟ تقریباً همه خانوادههای فامیل عید اولشان است و رسم داریم جدا از کوچکتری بزرگتری روز اول عید بریم خونه کسی که عزیزی را سال قبل از دست داده. چه سال بدی بود 99 و تموم نمیشه.»، «اونایی که واسه عید شیرینی خونگی پختن میتونن یه ظرف شیرینی برای من بفرستن، من تست میکنم و روز سیزدهبهدر برنده رو اعلام میکنم.»، «فقط شیرینی خونگیهای عیده که عید رو با بقیه روزای سال واسه من متمایز میکنه!»، «دوستام یه جوری شیرینیهای متنوع خونگی عید میخرن و استوری میکنن انگار که عید قشنگ مراسم دید و بازدید مفصل دارن.»، «یکی از رسوم استان کهگیلویه و بویراحمد در عید نوروز پخت شیربرنج و حلوای محلی و تقسیم آن بین همسایهها و اقوام هست.»، «یکی از آداب و رسوم در عید نوروز، مردم سیستان پخت (بورک،کلوچه،چلبک)هست که با آن از مردم میهمان نوازی میکنند.»، «آئین تکم گردانی سالیان پیش با آداب و رسوم کهن مردم آذربایجان و بویژه زنجان عجین بوده و همه ساله با فرا رسیدن عید نوروز، مردم به انتظار تکمچی مینشستند و انتظار داشتند که تکمچی سمبل نشاط بهاری آنها را برای استقبال از بهار آماده سازد.»، «هرکسی که نه لباس نو خریده نه برنامه مسافرت داره نه آجیل و شیرینی خریده نه سفره هفت سین انداخته نه این مسائل براش مهمه دستاش بالا.»
در این چند روز باقیمانده تا عید نوروز، شبکههای اجتماعی در کنار گلایه گرانی و نگرانی برای کرونا حال و هوای عید را دارد. کاربران از خریدها و خانه تکانیشان و از درست کردن و خریدن شرینیهای خانگی مینویسند و اهالی شهرهای مختلف از رسم و رسوم نوروزیشان میگویند. البته چون بسیاری از فعالان شبکههای اجتماعی جوان هستند به بسیاری از این رسوم غر میزنند یا با آن شوخی میکنند: «مزخرفترین رسم عید همین خریدن ماهیهای بدبخته که تهش به کشتن میدیمشون... برای خوردن هم که نیستن. ما پارسال نخریدیم آسمون به زمین نیومد همچنان «عید» بود.»، «با وجود اینکه امسال هم عید نداریم ولی هنوز این رسم حَسَنه را که هر چی نزدیک عید میخرم میزارم برای عید، نگه داشتم.»، «دلم میخاد جمعه به رسم شب عید هر سال برم بازار قدیم شهر و بین جمعیت بقیه مردم باشم. بوی سبزه و سنبلهای رنگی رنگی.تماشای ماهی رنگیا و کوچه خیابون خیس و صدای عمونوروز و... ولی خب شعورم میگه بتمرگ خونه کرونا هست!»، «واااا شما از عید خوشت نمیاد؟چهارشنبه سوری؟همه رسم رسومات؟چقدر خفن و خاص هستین خوش به حالتون.»، «همیشه قبل هرچیزی از خودش بهتره. همین قبل عید، شما ببین چقدر حال میده. خود عید این همه نیست.»، «صبح فکر کردم امسال هم که احتمالاً بهخاطر کرونا دید و بازدید نوروز تعطیله و کلاً چه دید و بازدیدی آخه؟ تقریباً همه خانوادههای فامیل عید اولشان است و رسم داریم جدا از کوچکتری بزرگتری روز اول عید بریم خونه کسی که عزیزی را سال قبل از دست داده. چه سال بدی بود 99 و تموم نمیشه.»، «اونایی که واسه عید شیرینی خونگی پختن میتونن یه ظرف شیرینی برای من بفرستن، من تست میکنم و روز سیزدهبهدر برنده رو اعلام میکنم.»، «فقط شیرینی خونگیهای عیده که عید رو با بقیه روزای سال واسه من متمایز میکنه!»، «دوستام یه جوری شیرینیهای متنوع خونگی عید میخرن و استوری میکنن انگار که عید قشنگ مراسم دید و بازدید مفصل دارن.»، «یکی از رسوم استان کهگیلویه و بویراحمد در عید نوروز پخت شیربرنج و حلوای محلی و تقسیم آن بین همسایهها و اقوام هست.»، «یکی از آداب و رسوم در عید نوروز، مردم سیستان پخت (بورک،کلوچه،چلبک)هست که با آن از مردم میهمان نوازی میکنند.»، «آئین تکم گردانی سالیان پیش با آداب و رسوم کهن مردم آذربایجان و بویژه زنجان عجین بوده و همه ساله با فرا رسیدن عید نوروز، مردم به انتظار تکمچی مینشستند و انتظار داشتند که تکمچی سمبل نشاط بهاری آنها را برای استقبال از بهار آماده سازد.»، «هرکسی که نه لباس نو خریده نه برنامه مسافرت داره نه آجیل و شیرینی خریده نه سفره هفت سین انداخته نه این مسائل براش مهمه دستاش بالا.»
عکس نوشت
سال سخت و تلخ بالاخره تمـــــام شد. شمارش معکوس برای شنیدن «یا مقلب القلوب» و آن ساز و دهل بعد از سال تحویل آغاز شده و دل توی دلمان نیست. ۹۹ تلخ بود و روزهای زیادی را با گریه، نگرانی و دلتنگی گذراندیم و خیلیها را از دست دادیم. هرروز پرسیدیم «کی تموم میشه؟» و حالا تمام شده است. باید از همه آن تلخیها بگذریم و پای همین سفرههای هفت سین بنشینیم و آرزو کنیم ۱۴۰۰ مانند همین عدد خاصش متفاوت باشد. یک متفاوت خوب.
روایتی از نبرد بر سر زندگی و افشای حقیقت تعمیرکار
بلقیس سلیمانی
نویسنده
«تعمیرکار» کتابی بسیار خواندنی است که مطالعهاش را برای تعطیلات پیش رو پیشنهاد میدهم؛ «تعمیرکار» نوشته «برنارد مالامود» نویسنده امریکایی است که طی سالهای زندگیاش موفق به کسب جوایز مختلفی ازجمله پولیتزر ادبیات میشود. داستان این کتاب در روسیه تزاری میگذرد و موضوع آن پیرامون آزارهایی است که یهودیان در آن دوره زمانی نهتنها در روسیه بلکه حتی در اروپا میدیدند. تعمیرکار در سال 1911 رخ میدهد و درباره«یاکوف بک»، مردی یهودی است که روستای زادگاه خود را بهقصد زندگی بهتر بهسوی شهر «کییف» ترک میکند. مردم شهر جسد پسر جوانی را که بخش عمدهای از خون بدنش ازدسترفته پیدا میکنند؛ انجمن ضد یهود «کییف» آن را به آیینی از یهودیان ربط میدهد و قتل آیینی اعلام میکند. از اینجاست که داستان مرد روستایی تعمیرکار شروع میشود، او را متهم به این قتل وحشیانه میکنند، هرچند که او تحت هیچ شرایطی حاضر به قبول جرمی که مرتکب نشده نمیشود! طی ماجراهایی که بر او میگذرد بهمرور میفهمد گاهی هیچ دلیل منطقیای برای ظلم به انسان وجود ندارد و یاد میگیرد که آزادی نیاز به هوشیاری مداوم دارد. با مطالعه این کتاب در کنار فرصتی که مخاطب برای آشنایی با وضعیت یهودیان در دوره تاریخی مذکور پیدا میکند خود را در برابر داستانی با تصویرسازیهایی فوقالعاده میبیند. اما نکته دیگری که به گمانم آن را میتوان پیام پنهان در «تعمیرکار» دانست تلاشی است که او با وجود رنج بسیاری که بیگناه بر سرش آوار میکنند برای روشن شدن حقیقت به خرج میدهد. با وجود آنکه مالامود در این رمان بر اساس وضعیت یهودیان داستان نوشته اما «تعمیرکار» را همانطور که دیگران هم گفتهاند میتوان استعارهای از شرایط بشریت هم دانست. «یاکوف بک» در خواننده شوق به زندگی را بیشاز پیش بیدار میکند؛ او بابت تفکرات خصمانه و اشتباه دیگران حتی تا پای مرگ هم پیش میرود اما با اینحال همچنان بهدنبال افشای حقیقت و برقراری عدالت است. تعمیرکار به گمان من همزمان با برخورداری از پیشزمینههای تاریخی- اجتماعی اثری در ستایش زندگی است. این کتاب با همکاری نشر چشمه و با ترجمه شیما الهی منتشرشده، نخستین مرتبهای بود که کاری از این مترجم خواندم، کتاب بهخوبی ترجمه شده و به علاقهمندان اطمینان میدهم که با ترجمه شسته رُفتهای طرف هستند.
نویسنده: برنارد مالامود
مترجم:شیما الهی
نشر چشمه
نویسنده
«تعمیرکار» کتابی بسیار خواندنی است که مطالعهاش را برای تعطیلات پیش رو پیشنهاد میدهم؛ «تعمیرکار» نوشته «برنارد مالامود» نویسنده امریکایی است که طی سالهای زندگیاش موفق به کسب جوایز مختلفی ازجمله پولیتزر ادبیات میشود. داستان این کتاب در روسیه تزاری میگذرد و موضوع آن پیرامون آزارهایی است که یهودیان در آن دوره زمانی نهتنها در روسیه بلکه حتی در اروپا میدیدند. تعمیرکار در سال 1911 رخ میدهد و درباره«یاکوف بک»، مردی یهودی است که روستای زادگاه خود را بهقصد زندگی بهتر بهسوی شهر «کییف» ترک میکند. مردم شهر جسد پسر جوانی را که بخش عمدهای از خون بدنش ازدسترفته پیدا میکنند؛ انجمن ضد یهود «کییف» آن را به آیینی از یهودیان ربط میدهد و قتل آیینی اعلام میکند. از اینجاست که داستان مرد روستایی تعمیرکار شروع میشود، او را متهم به این قتل وحشیانه میکنند، هرچند که او تحت هیچ شرایطی حاضر به قبول جرمی که مرتکب نشده نمیشود! طی ماجراهایی که بر او میگذرد بهمرور میفهمد گاهی هیچ دلیل منطقیای برای ظلم به انسان وجود ندارد و یاد میگیرد که آزادی نیاز به هوشیاری مداوم دارد. با مطالعه این کتاب در کنار فرصتی که مخاطب برای آشنایی با وضعیت یهودیان در دوره تاریخی مذکور پیدا میکند خود را در برابر داستانی با تصویرسازیهایی فوقالعاده میبیند. اما نکته دیگری که به گمانم آن را میتوان پیام پنهان در «تعمیرکار» دانست تلاشی است که او با وجود رنج بسیاری که بیگناه بر سرش آوار میکنند برای روشن شدن حقیقت به خرج میدهد. با وجود آنکه مالامود در این رمان بر اساس وضعیت یهودیان داستان نوشته اما «تعمیرکار» را همانطور که دیگران هم گفتهاند میتوان استعارهای از شرایط بشریت هم دانست. «یاکوف بک» در خواننده شوق به زندگی را بیشاز پیش بیدار میکند؛ او بابت تفکرات خصمانه و اشتباه دیگران حتی تا پای مرگ هم پیش میرود اما با اینحال همچنان بهدنبال افشای حقیقت و برقراری عدالت است. تعمیرکار به گمان من همزمان با برخورداری از پیشزمینههای تاریخی- اجتماعی اثری در ستایش زندگی است. این کتاب با همکاری نشر چشمه و با ترجمه شیما الهی منتشرشده، نخستین مرتبهای بود که کاری از این مترجم خواندم، کتاب بهخوبی ترجمه شده و به علاقهمندان اطمینان میدهم که با ترجمه شسته رُفتهای طرف هستند.
نویسنده: برنارد مالامود
مترجم:شیما الهی
نشر چشمه
این مرتبه نوبت شما بچههاست
مصطفی رحماندوست
نویسنده شاعر
این روزها اغلب اهالی فرهنگ و هنر پیشنهادهایی برای عید دارند؛ این که چه کتابهایی بخوانیم، چه فیلمهایی ارزش تماشا دارند و... حالا بماند که سینماها به لطف کرونا تقریباً تعطیل شدهاند و تماشای فیلم در خانه هم که مزه حضور در سالن سینما را ندارد. سالنهای تئاتر هم که در کل دنیا رو به خاموشی رفتهاند تا بلکه این میهمان ناخوانده دست از سرمان بردارد و بتوانیم به روال عادی بازگردیم. با این که مطالعه اقدام خوبی است، اما چون دیگران دربارهاش گفتهاند و میگویند من ترجیح میدهم پیشنهاد دیگری بدهم؛ البته نه برای خودمان آدم بزرگها، بلکه خطاب به بچه ها. فکر میکنم دیگر وقت آن شده که قدری هم شما بچهها هوای مادر و پدر خود را داشته باشید. این روزها ما آدم بزرگها چندان حوصله نداریم؛ گرانی شده و با مشکلات اقتصادی متعددی روبهرو هستیم. نگرانی از ابتلای شما و نزدیکانمان به کرونا هم که گریبانمان را گرفته و رها هم نمیکند. بنابراین عجیب نیست که ببینید کم حوصله شدهایم. حالا وقت آن شده که قدری شما به کمکمان بیایید. اما پیشنهاد من بر اساس روزگار کودکی خودم این است که با مادر و پدرهای خود بازی کنید. حتی اگر در ابتدا حوصله نداشتند و قبول نکردند هم براحتی دست از سرشان برندارید. آنقدر بگویید تا آنان هم همراهیتان کنند؛ فرقی هم ندارد سراغ چه بازیهایی بروید چراکه انتخابهای زیادی پیش روی شما قرار دارد. از بازیهایی مثل منچ و مارپله گرفته تا حتی اسم- فامیل و دوز بازی. دنبال بهانهای برای دور هم جمع شدن خانواده باشید. به شما قول میدهم کمی که بگذرد دیگر خودشان بیخیال این سرگرمیهای جذاب نشوند. این طور حال مادر و پدرها خوب میشود، خودتان هم از دیدن حال خوش آنان سرمست خواهید شد. حالا که ملزومات بیماری کرونا اجازه خیلی دورهمیها و دید و بازدیدهای عید را از ما گرفته حداقل در دایره خانواده چندنفره خودمان میتوانیم برای بهتر شدن حال یکدیگر کاری کنیم. ای کاش این توصیه دوستانه که خودم هم با خانوادهام تجربهاش کردهام به کار بگیرید. وقت آن شده برای چند ساعتی هم که شده در روز موبایل و تبلتها را کنار بیندازیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.
نویسنده شاعر
این روزها اغلب اهالی فرهنگ و هنر پیشنهادهایی برای عید دارند؛ این که چه کتابهایی بخوانیم، چه فیلمهایی ارزش تماشا دارند و... حالا بماند که سینماها به لطف کرونا تقریباً تعطیل شدهاند و تماشای فیلم در خانه هم که مزه حضور در سالن سینما را ندارد. سالنهای تئاتر هم که در کل دنیا رو به خاموشی رفتهاند تا بلکه این میهمان ناخوانده دست از سرمان بردارد و بتوانیم به روال عادی بازگردیم. با این که مطالعه اقدام خوبی است، اما چون دیگران دربارهاش گفتهاند و میگویند من ترجیح میدهم پیشنهاد دیگری بدهم؛ البته نه برای خودمان آدم بزرگها، بلکه خطاب به بچه ها. فکر میکنم دیگر وقت آن شده که قدری هم شما بچهها هوای مادر و پدر خود را داشته باشید. این روزها ما آدم بزرگها چندان حوصله نداریم؛ گرانی شده و با مشکلات اقتصادی متعددی روبهرو هستیم. نگرانی از ابتلای شما و نزدیکانمان به کرونا هم که گریبانمان را گرفته و رها هم نمیکند. بنابراین عجیب نیست که ببینید کم حوصله شدهایم. حالا وقت آن شده که قدری شما به کمکمان بیایید. اما پیشنهاد من بر اساس روزگار کودکی خودم این است که با مادر و پدرهای خود بازی کنید. حتی اگر در ابتدا حوصله نداشتند و قبول نکردند هم براحتی دست از سرشان برندارید. آنقدر بگویید تا آنان هم همراهیتان کنند؛ فرقی هم ندارد سراغ چه بازیهایی بروید چراکه انتخابهای زیادی پیش روی شما قرار دارد. از بازیهایی مثل منچ و مارپله گرفته تا حتی اسم- فامیل و دوز بازی. دنبال بهانهای برای دور هم جمع شدن خانواده باشید. به شما قول میدهم کمی که بگذرد دیگر خودشان بیخیال این سرگرمیهای جذاب نشوند. این طور حال مادر و پدرها خوب میشود، خودتان هم از دیدن حال خوش آنان سرمست خواهید شد. حالا که ملزومات بیماری کرونا اجازه خیلی دورهمیها و دید و بازدیدهای عید را از ما گرفته حداقل در دایره خانواده چندنفره خودمان میتوانیم برای بهتر شدن حال یکدیگر کاری کنیم. ای کاش این توصیه دوستانه که خودم هم با خانوادهام تجربهاش کردهام به کار بگیرید. وقت آن شده برای چند ساعتی هم که شده در روز موبایل و تبلتها را کنار بیندازیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
«مالکوم و ماری» یک فیلم تئاتری جذاب
-
نیلوفرانههای نوروز شنیدنی شد
-
مهارتها با زبان نوجوانانه
-
فرصتی دوباره برای مرور سینمای باشکوه دهه 60 ایران
-
نوروز با چهار فصل ویوالدی
-
طلوع متوالی انوار فضیلت
-
#عید_نوروز
-
عکس نوشت
-
روایتی از نبرد بر سر زندگی و افشای حقیقت تعمیرکار
-
این مرتبه نوبت شما بچههاست
اخبارایران آنلاین