ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام جعفر صادق(ع): مصلحت زندگى و معاشرت اجتماعى، به پیمانههای پر میماند که دو سوم آن هوش و زیرکى، و یکسومش نادیده گرفتن و تجاهل است.
تحفالعقول، ص ۳۵۹
تحفالعقول، ص ۳۵۹
دعای روز بیست و هشتم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ اَکرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیک مِنْ بَینِ الْوَسَائِلِ یا مَنْ لا یشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ
خدایا بهره ام را در این ماه از مستحبات فراوان کن، و مرا با تحقق درخواستها اکرام فرما و از میان وسایل، وسیله ام را به سویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نسازد.
خدایا بهره ام را در این ماه از مستحبات فراوان کن، و مرا با تحقق درخواستها اکرام فرما و از میان وسایل، وسیله ام را به سویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نسازد.
لیلی رشیدی:اجرای تئاتر در فضای باز راهکاری برای رفع نگرانی مردم
هرچند سالنهای تئاتر بازشده ولی شاید اجرای تئاتر در داخل سالن، موفقیتآمیز نباشد. زیرا همچنان این احتمال وجود دارد که تماشاگران برای حضور در سالن دچار وحشت باشند و آثار نمایشی ازنظر اقتصادی شکست بخورند. اجرا در فضای مجازی حس تئاتر را ندارد و بیشتر از سر ناچاری است. بنابراین بهترین راه، اجرای تئاتر در فضای باز است زیرا هم حس زنده بودن تئاتر را دارد و هم گروه و تماشاگر، با آرامش نسبی حضور پیدا میکنند و از بودن در یک مکان بسته هراس ندارند. در پنج، شش ماه آینده که شرایط آب و هوایی اجازه اجرای تئاتر در فضاهای باز را میدهد، خوب است نهادهای مرتبط زمان را غنیمت بدانند و هر چه زودتر خودشان برای تجهیز یکسری از فضاهای باز وارد عمل شوند و گروههای نمایشی را دعوت به کار کنند.
بخشی از گفتههای این بازیگر تئاتر با ایسنا
بخشی از گفتههای این بازیگر تئاتر با ایسنا
سینما شاید ناتوان شود اما نمیمیرد
اعظم راودراد
استاد علوم ارتباطات اجتماعی و جامعهشناسی هنر
سینما از زمان شیوع بیماری کرونا مانند بسیاری از بخشهای دیگر هنر دچار تعطیلی شد و سالنهای سینما بهدلیل رعایت پروتکلها و با آغاز پیکهای مختلف این بیماری بسته شدند. اکنون که سینماها بازگشایی شده این سؤال مطرح میشود که سینما برای همیشه از این مسأله به لحاظ جذب مخاطب آسیب دیده است یا اینکه میتواند دوباره به روزهای پیش از کرونا بازگردد؟
مسأله اینجاست که سینما پیش از آغاز بحران کرونا هم حداکثر 22 درصد مخاطب داشت. اکنون هم باید درنظر گرفت همانطور که تعطیلی سینما به دلیل شیوع کرونا بتدریج اتفاق افتاد و سالنها کمکم تعطیل شدند، بازگشت آن به زندگی مردم هم حتماً تدریجی خواهد بود. اکنون که سالنهای سینما بازگشایی شدهاند مطمئناً سالنها پر نمیشود، چون هنوز خطر و تهدید وجود دارد و هنوز بسیاری از مردم پروتکلها را رعایت میکنند و برای انجام کارهای غیرضروری از خانه بیرون نمیروند. سینما هم در سبد استفاده فرهنگی مردم با وجود فضای مجازی و امکاناتش، جزو غیر ضروریهاست مگر برای عدهای که اهل این هنر باشند و بهعلت تعلق به دنیای سینما علاقه داشته باشند فیلمها را تنها در سالنهای سینما ببینند.
بههمین دلیل طبیعی است که در ابتدای بازگشایی سالنهای سینما شاهد استقبال مردم نباشیم اما بتدریج و در طول زمان و با تزریق واکسن و آسوده خاطر شدن مردم، این روند، شیب رو به بالایی طی میکند تا به همان میزان 22 درصد مخاطب برسد. اینکه آیا پس از این دوران مخاطبان سینما بیش از آن 22 درصد خواهند شد یا کمتر، مسألهای نیست که اکنون بتوان آن را پیشبینی کرد و بستگی به روند آن شیب دارد؛بستگی به این مسأله دارد که آیا رسانههای دیگری تا آن زمان وارد دنیای سرگرمیهای مردم میشوند و در رقابت با سینما قرار میگیرند که مخاطبهای سینما را کمتر کنند یا نه؟
اکنون در دورهای هستیم که رسانهها بسیار سریع تغییر و تحول پیدا میکنند و رسانههای جدید مخاطبان زیادی به خود جذب میکنند، به همین دلیل مخاطبان رسانه سینما که برای ما رسانهای سنتی محسوب میشود بین رسانههای دیگر تقسیم شوند. کما اینکه پیش از کرونا هم آنقدر مخاطبان تقسیم شدند که برای سینما 22 درصد مخاطب بیشتر باقی نماند. مگر اینکه در تولید فیلم و سینمای ما تغییرات اساسی رخ دهد و بهطور مثال آنقدر تکنولوژی جدید و به روز داشته باشیم و قدرت اقتصادیمان در سینما تقویت شود که فیلمهایی بسازیم که تماشای آنها تنها در سالنهای سینما معنا داشته باشد و لذتبخش باشد که این مسأله بستگی به سیاستگذاریها و تلاشهای اهالی سینما دارد. اما باید گفت که اگر همین وضع فعلی را درنظر بگیریم با فیلمهایی که اکنون در سینمای ایران تولید میشود در کوتاه مدت اتفاق خاصی نخواهد افتاد و در بلندمدت مخاطبان سینما حداکثر به همان مقداری که پیش از کرونا بوده برسد، یعنی همان 22 درصد. اما باید این مسأله را هم درنظر گرفت که این به معنای مرگ سینما نیست. سینما شاید ناتوان شود اما نمیمیرد. نه تنها سینما که تمام رسانهها این ویژگی را دارند که حذف نمیشوند، اما قدرتشان در رقابت با یکدیگر کم و زیاد میشود. قدرت گرفتن در این شرایط، مشروط به این است که هر رسانه چقدر پتانسیل پیشرفت داشته باشد و چقدر به آن پیشرفت مورد انتظار برای خودش دست پیدا کند که البته بخش زیادی از دستیابی به این پیشرفت به سیاستگذاریها و حمایتهای اقتصادی از رسانهای چون سینما وابسته است.
استاد علوم ارتباطات اجتماعی و جامعهشناسی هنر
سینما از زمان شیوع بیماری کرونا مانند بسیاری از بخشهای دیگر هنر دچار تعطیلی شد و سالنهای سینما بهدلیل رعایت پروتکلها و با آغاز پیکهای مختلف این بیماری بسته شدند. اکنون که سینماها بازگشایی شده این سؤال مطرح میشود که سینما برای همیشه از این مسأله به لحاظ جذب مخاطب آسیب دیده است یا اینکه میتواند دوباره به روزهای پیش از کرونا بازگردد؟
مسأله اینجاست که سینما پیش از آغاز بحران کرونا هم حداکثر 22 درصد مخاطب داشت. اکنون هم باید درنظر گرفت همانطور که تعطیلی سینما به دلیل شیوع کرونا بتدریج اتفاق افتاد و سالنها کمکم تعطیل شدند، بازگشت آن به زندگی مردم هم حتماً تدریجی خواهد بود. اکنون که سالنهای سینما بازگشایی شدهاند مطمئناً سالنها پر نمیشود، چون هنوز خطر و تهدید وجود دارد و هنوز بسیاری از مردم پروتکلها را رعایت میکنند و برای انجام کارهای غیرضروری از خانه بیرون نمیروند. سینما هم در سبد استفاده فرهنگی مردم با وجود فضای مجازی و امکاناتش، جزو غیر ضروریهاست مگر برای عدهای که اهل این هنر باشند و بهعلت تعلق به دنیای سینما علاقه داشته باشند فیلمها را تنها در سالنهای سینما ببینند.
بههمین دلیل طبیعی است که در ابتدای بازگشایی سالنهای سینما شاهد استقبال مردم نباشیم اما بتدریج و در طول زمان و با تزریق واکسن و آسوده خاطر شدن مردم، این روند، شیب رو به بالایی طی میکند تا به همان میزان 22 درصد مخاطب برسد. اینکه آیا پس از این دوران مخاطبان سینما بیش از آن 22 درصد خواهند شد یا کمتر، مسألهای نیست که اکنون بتوان آن را پیشبینی کرد و بستگی به روند آن شیب دارد؛بستگی به این مسأله دارد که آیا رسانههای دیگری تا آن زمان وارد دنیای سرگرمیهای مردم میشوند و در رقابت با سینما قرار میگیرند که مخاطبهای سینما را کمتر کنند یا نه؟
اکنون در دورهای هستیم که رسانهها بسیار سریع تغییر و تحول پیدا میکنند و رسانههای جدید مخاطبان زیادی به خود جذب میکنند، به همین دلیل مخاطبان رسانه سینما که برای ما رسانهای سنتی محسوب میشود بین رسانههای دیگر تقسیم شوند. کما اینکه پیش از کرونا هم آنقدر مخاطبان تقسیم شدند که برای سینما 22 درصد مخاطب بیشتر باقی نماند. مگر اینکه در تولید فیلم و سینمای ما تغییرات اساسی رخ دهد و بهطور مثال آنقدر تکنولوژی جدید و به روز داشته باشیم و قدرت اقتصادیمان در سینما تقویت شود که فیلمهایی بسازیم که تماشای آنها تنها در سالنهای سینما معنا داشته باشد و لذتبخش باشد که این مسأله بستگی به سیاستگذاریها و تلاشهای اهالی سینما دارد. اما باید گفت که اگر همین وضع فعلی را درنظر بگیریم با فیلمهایی که اکنون در سینمای ایران تولید میشود در کوتاه مدت اتفاق خاصی نخواهد افتاد و در بلندمدت مخاطبان سینما حداکثر به همان مقداری که پیش از کرونا بوده برسد، یعنی همان 22 درصد. اما باید این مسأله را هم درنظر گرفت که این به معنای مرگ سینما نیست. سینما شاید ناتوان شود اما نمیمیرد. نه تنها سینما که تمام رسانهها این ویژگی را دارند که حذف نمیشوند، اما قدرتشان در رقابت با یکدیگر کم و زیاد میشود. قدرت گرفتن در این شرایط، مشروط به این است که هر رسانه چقدر پتانسیل پیشرفت داشته باشد و چقدر به آن پیشرفت مورد انتظار برای خودش دست پیدا کند که البته بخش زیادی از دستیابی به این پیشرفت به سیاستگذاریها و حمایتهای اقتصادی از رسانهای چون سینما وابسته است.
روز بیست وهشتم ماه رمضان
ای رفیق روزهای من در تنهایی و غربت!
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
عقربههای ساعت بیرحمانه میتازند و روزها و هفتهها یکییکی میگذرند. ماه رمضان دارد به پایان میرسد و من هنوز در وجودم حرکتی انجام نداده ام. احساس میکنم که تغییری در من به وجود نیامده.
چه تصور دردناکی است که جز گرسنگی باری به دوش نکشیده باشم. نکند میهمانی تمام شود و سفرههای رحمت و برکت برچیده شوند و من با دستان خالی از این در بیرون بروم؟ ای مهربانتر از هر مهربانی! در بیست و هشتمین روز از میهمانی رمضان؛ یاریم کن تا قدر ثانیههای باقیمانده را بدانم. از اینکه پرنده مهربانیات، همواره بالای سرم میچرخد از تو ممنونم. همین.
شاعر و پژوهشگر
عقربههای ساعت بیرحمانه میتازند و روزها و هفتهها یکییکی میگذرند. ماه رمضان دارد به پایان میرسد و من هنوز در وجودم حرکتی انجام نداده ام. احساس میکنم که تغییری در من به وجود نیامده.
چه تصور دردناکی است که جز گرسنگی باری به دوش نکشیده باشم. نکند میهمانی تمام شود و سفرههای رحمت و برکت برچیده شوند و من با دستان خالی از این در بیرون بروم؟ ای مهربانتر از هر مهربانی! در بیست و هشتمین روز از میهمانی رمضان؛ یاریم کن تا قدر ثانیههای باقیمانده را بدانم. از اینکه پرنده مهربانیات، همواره بالای سرم میچرخد از تو ممنونم. همین.
جریان «تشیع مسیحی» در لبنان
مریم حکمتنیا
استاد دانشگاه قم و پژوهشگر دینی
در طول تاریخ جریانهای فکری گوناگونی بوده که برخی از آنها بهدلیل تأثیرات ژرف در اندیشههای جوامع بشری نقطه عطفی در تاریخ به حساب آمده و به ماندگاری انجامیده است.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین این جریانها که در بین اندیشمندان و پژوهشگران و جامعه فرهیخته مسیحی به طور عام و مسیحیان عرب بهطور خاص، در بیش از یک سده پدید آمده و همواره رو به گسترش است جریان «تشیع مسیحی» است. دوره معاصر عربی و اوجگیری نهضتهای فکری آزادیخواهانه و عدالت طلبانه باردار حوادثی برای جامعه عرب بود که «تشیع مسیحی» یکی از مبارکترین مولود آن به شمار میآید.
گره خوردن نام مسیحیان به شیعه و پدید آمدن روابط عاطفی عمیق بین آنها و امیر مؤمنان علی(ع)، چندین قرن پیش از این، در پیام آسمانی مسلمانان پیشبینی شده بود؛ آنجا که قرآن فرمود: لتجدن أقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا إنا نصاری(مائده/82) و آنجا که نبی گرامی اسلام بر شباهت بین حضرت علی و عیسی علیهمالسلام صحه گذاشت.
این نام از سوی برخی مسیحیان لبنان به این پدیده فکری جدید داده شده است. اینجانب تصویری کلی از اندیشههای این جریان فکری و بازتاب آن را در ادبیات عربی در کتابی به نام: «تیار تشیع المسیحی فی الأدب العربی» آوردهام که دستاورد پژوهشهای رساله دکتری به همراه برخی مصاحبههایم با نویسندگان و سیاستمداران و ادبای این جریان است.
تشیع مسیحی هرگز به معنی شیعه شدن مسیحیان نیست؛ بلکه به معنی گرایش فکری و عاطفی شدید آنان به علی(ع) و فرزندان ایشان است که در تألیفات و اشعار فراوان آنها متجلی است. لذا از ویژگیهای پیروان این جریان قبل از هر چیز عشق ورزیدن به حضرت علی(ع) و اولاد طاهرین ایشان است که در این میان نام امام حسین(ع) در نوشتهها و اشعار آنان درخشش ویژهای دارد. آنان به یقین دریافتهاند که علی مع الحق والحق مع علی. نیز پیام رسول اسلام را از جان و دل پذیرفتهاند که فرمود: ای علی! جز مؤمن تو را دوست نمیدارد و جز کافر تو را دشمن نمیدارد؛ از اینرو عشق به علی(ع) در نزد آنان نماد عشق به حق و نشانه ایمان به خداوند متعال است. اما در بعد اجتماعی و سیاسی، نام علی(ع) چنان با عدالت و انصاف آمیخته که نماد مبارزه با ظلم و تعدی به شمار میآورند. بولس سلامه یکی از همین شاعران میگوید:
لا تقل شیعة هواه علی/ إن کل منصف شیعیا
آنچه بیش از هر چیز قابل توجه است آثار علمی و ادبی مسیحیان و تحقیقات گسترده تاریخی و نقد صریح مخالفان علی(ع) در گذشته و حال است، که با تکیه بر تبیین حق و باطل، در دفاع از مظلومیت علی(ع) تحریر یافته ورنگی جدید به تاریخ اسلام داده است. بهعنوان نمونه شرح واقعهای را از جورج شکور نقل میکنم که یکی از شخصیتهای بارز علمی و ادبی لبنان در دوره معاصر است.
ایشان میگفتند: وقتی دیوان ملحمه الإمام علی(ع) را به چاپ رساندم مراسم بزرگی از سوی دانشگاه لبنان در یونسکو برگزار شد. جمعیت زیاد بود. شخصیتهای بزرگی مثل سید حسن نصرالله و نبیه بری و ژنرال عون سخنرانی کردند. وزرا و نمایندگان و سفرا از جمله سفیر سعودی عبد العزیز خوجه و شاعران حضور داشتند. وقتی سخن از جنگ صفین پیش آمد من گفتم: در جنگ صفین علی(ع) بر بالای تلی رفت و معاویه را صدا کرد و فرمود: معاویه! درست است که این دو لشکر با هم میجنگند ولی برنده و بازنده واقعی یا من هستم یا تو. پس چرا اینها با یکدیگر بجنگند؟ بیا من و تو بجنگیم، هر کس برنده شد لشکر او پیروز شود. معاویه که شدیداً ترسیده بود با عمرو عاص مشورت کرد. عمرو عاص گفت به خدا قسم که علی سخن منصفانهای گفته. معاویه گفت نکند تو در خلافت طمع کردهای؟ یا تو به مبارزه علی برو، یا هر دو باهم. خب، مگر معاویه جرأت میکرد با علی، قهرمان قهرمانان در آویزد؟ بالاخره عمرو به مبارزه علی(ع) رفت، علی در لحظه او را بر زمین زد و او تنبانش را در آورد و فرار کرد. علی هم شخصی بود که هرگز به عورت کسی نگاه نکرده بود.
فکرمیکنی در آنجا چه گفتم؟ در آنجا بالبداهه گفتم: به خدا قسم اگر به جای علی(ع) بودم سر عمرو عاص را از تنش جدا میکردم و میگذاشتم که تاریخ راهش را در پیش بگیرد در حالی که سرش بالا و پاهایش پایین است؛ نه مثل الآن که راه میرود در حالی که سرش پایین و پاهایش به بالاست. این سخن من تأثیری بسیار قوی بر مستمعین داشت. بانویی مسیحی از بین جمعیت برخاست و نامه ای به سفیر سعودی داد. در آن نامه نوشته بود: این، همان تشیع مسیحی است.
در پایان میتوان گفت قرار گرفتن آنان در کنار شیعیان از نظر سیاسی، تعایش و همزیستی بین مسیحیان و شیعه از نظر اجتماعی، وپیوستن آنان به خیل محبان اهل بیت عصمت و طهارت از نظر عواطف دینی از مهمترین رهآوردهای این جریان به شمار میرود بخصوص که قریب به اتفاق آنان با انقلاب اسلامی ایران و اهداف ضد استکباری آن و مبارزه با صهیونیسم غاصب کاملاً همسو و در یک راستا هستند.
استاد دانشگاه قم و پژوهشگر دینی
در طول تاریخ جریانهای فکری گوناگونی بوده که برخی از آنها بهدلیل تأثیرات ژرف در اندیشههای جوامع بشری نقطه عطفی در تاریخ به حساب آمده و به ماندگاری انجامیده است.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین این جریانها که در بین اندیشمندان و پژوهشگران و جامعه فرهیخته مسیحی به طور عام و مسیحیان عرب بهطور خاص، در بیش از یک سده پدید آمده و همواره رو به گسترش است جریان «تشیع مسیحی» است. دوره معاصر عربی و اوجگیری نهضتهای فکری آزادیخواهانه و عدالت طلبانه باردار حوادثی برای جامعه عرب بود که «تشیع مسیحی» یکی از مبارکترین مولود آن به شمار میآید.
گره خوردن نام مسیحیان به شیعه و پدید آمدن روابط عاطفی عمیق بین آنها و امیر مؤمنان علی(ع)، چندین قرن پیش از این، در پیام آسمانی مسلمانان پیشبینی شده بود؛ آنجا که قرآن فرمود: لتجدن أقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا إنا نصاری(مائده/82) و آنجا که نبی گرامی اسلام بر شباهت بین حضرت علی و عیسی علیهمالسلام صحه گذاشت.
این نام از سوی برخی مسیحیان لبنان به این پدیده فکری جدید داده شده است. اینجانب تصویری کلی از اندیشههای این جریان فکری و بازتاب آن را در ادبیات عربی در کتابی به نام: «تیار تشیع المسیحی فی الأدب العربی» آوردهام که دستاورد پژوهشهای رساله دکتری به همراه برخی مصاحبههایم با نویسندگان و سیاستمداران و ادبای این جریان است.
تشیع مسیحی هرگز به معنی شیعه شدن مسیحیان نیست؛ بلکه به معنی گرایش فکری و عاطفی شدید آنان به علی(ع) و فرزندان ایشان است که در تألیفات و اشعار فراوان آنها متجلی است. لذا از ویژگیهای پیروان این جریان قبل از هر چیز عشق ورزیدن به حضرت علی(ع) و اولاد طاهرین ایشان است که در این میان نام امام حسین(ع) در نوشتهها و اشعار آنان درخشش ویژهای دارد. آنان به یقین دریافتهاند که علی مع الحق والحق مع علی. نیز پیام رسول اسلام را از جان و دل پذیرفتهاند که فرمود: ای علی! جز مؤمن تو را دوست نمیدارد و جز کافر تو را دشمن نمیدارد؛ از اینرو عشق به علی(ع) در نزد آنان نماد عشق به حق و نشانه ایمان به خداوند متعال است. اما در بعد اجتماعی و سیاسی، نام علی(ع) چنان با عدالت و انصاف آمیخته که نماد مبارزه با ظلم و تعدی به شمار میآورند. بولس سلامه یکی از همین شاعران میگوید:
لا تقل شیعة هواه علی/ إن کل منصف شیعیا
آنچه بیش از هر چیز قابل توجه است آثار علمی و ادبی مسیحیان و تحقیقات گسترده تاریخی و نقد صریح مخالفان علی(ع) در گذشته و حال است، که با تکیه بر تبیین حق و باطل، در دفاع از مظلومیت علی(ع) تحریر یافته ورنگی جدید به تاریخ اسلام داده است. بهعنوان نمونه شرح واقعهای را از جورج شکور نقل میکنم که یکی از شخصیتهای بارز علمی و ادبی لبنان در دوره معاصر است.
ایشان میگفتند: وقتی دیوان ملحمه الإمام علی(ع) را به چاپ رساندم مراسم بزرگی از سوی دانشگاه لبنان در یونسکو برگزار شد. جمعیت زیاد بود. شخصیتهای بزرگی مثل سید حسن نصرالله و نبیه بری و ژنرال عون سخنرانی کردند. وزرا و نمایندگان و سفرا از جمله سفیر سعودی عبد العزیز خوجه و شاعران حضور داشتند. وقتی سخن از جنگ صفین پیش آمد من گفتم: در جنگ صفین علی(ع) بر بالای تلی رفت و معاویه را صدا کرد و فرمود: معاویه! درست است که این دو لشکر با هم میجنگند ولی برنده و بازنده واقعی یا من هستم یا تو. پس چرا اینها با یکدیگر بجنگند؟ بیا من و تو بجنگیم، هر کس برنده شد لشکر او پیروز شود. معاویه که شدیداً ترسیده بود با عمرو عاص مشورت کرد. عمرو عاص گفت به خدا قسم که علی سخن منصفانهای گفته. معاویه گفت نکند تو در خلافت طمع کردهای؟ یا تو به مبارزه علی برو، یا هر دو باهم. خب، مگر معاویه جرأت میکرد با علی، قهرمان قهرمانان در آویزد؟ بالاخره عمرو به مبارزه علی(ع) رفت، علی در لحظه او را بر زمین زد و او تنبانش را در آورد و فرار کرد. علی هم شخصی بود که هرگز به عورت کسی نگاه نکرده بود.
فکرمیکنی در آنجا چه گفتم؟ در آنجا بالبداهه گفتم: به خدا قسم اگر به جای علی(ع) بودم سر عمرو عاص را از تنش جدا میکردم و میگذاشتم که تاریخ راهش را در پیش بگیرد در حالی که سرش بالا و پاهایش پایین است؛ نه مثل الآن که راه میرود در حالی که سرش پایین و پاهایش به بالاست. این سخن من تأثیری بسیار قوی بر مستمعین داشت. بانویی مسیحی از بین جمعیت برخاست و نامه ای به سفیر سعودی داد. در آن نامه نوشته بود: این، همان تشیع مسیحی است.
در پایان میتوان گفت قرار گرفتن آنان در کنار شیعیان از نظر سیاسی، تعایش و همزیستی بین مسیحیان و شیعه از نظر اجتماعی، وپیوستن آنان به خیل محبان اهل بیت عصمت و طهارت از نظر عواطف دینی از مهمترین رهآوردهای این جریان به شمار میرود بخصوص که قریب به اتفاق آنان با انقلاب اسلامی ایران و اهداف ضد استکباری آن و مبارزه با صهیونیسم غاصب کاملاً همسو و در یک راستا هستند.
داغ دختران افغان
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
سالها پیش در روزنامه «تهران امروز» همکار محترمی در بخش بینالملل داشتم که افغان بود. آقایی حدود پنجاه ساله، آرام و مسلط به زبان انگلیسی که برخلاف اغلب ما روزنامهنگارها که اهل گپ و گفتوگو هستیم، معمولاً ساکت و سرش به کار خود گرم بود. میز گروه فرهنگ و هنر آن روزنامه که یکی از بزرگترین میزها و شلوغترین سرویسها بود کنار میز بخش بینالملل قرار داشت و آن همکار معمولاً از صبح، سر و صدا و حرفهای ما را میشنید و گاهی نسبت به بعضی موضعگیریها و بحثها واکنش نشان میداد. روزی با دوستان درباره فیلم «بمانی» (داریوش مهرجویی) صحبت میکردیم، فیلمی تلخ و تکان دهنده درباره وضعیت دختران و زنان در بخشی از ایران؛ جایی که خودسوزی زنان به یک سنت و عادت یا شاید روشی معترضانه علیه بیعدالتی تبدیل شده است. «بمانی» فیلمی محبوب در کارنامه مهرجویی نیست، اما اثری است که تماشایش میتواند زوایایی تاریک و هولناک از زندگی زنان در این مناطق را عیان کند. آن روز، حرف بعضی از ما این بود که «بمانی» درباره همه زنان ایرانی نیست، زنان موفق، تحصیلکرده و زنانی که خشونت مردانه را تجربه نکردهاند، بخشی از این جامعه هستند که معمولاً کمتر دربارهشان صحبت میشود. گویا ساختار مردسالار نمیخواهد تصویر زن قوی و مستقل در جامعه تکثیر شود. آقای همکار افغان (که متأسفانه نامشان از یادم رفته) وارد بحث شد و به نکته جالبی اشاره کرد. او سر صحبت را با حرف زدن درباره دخترش که در انگلستان زندگی میکرد، شروع کرد و بعد به یادمان آورد که وضعیت زنان در ایران با اغلب کشورهای منطقه تفاوت فاحش دارد. او میگفت تعجب میکند زنان ایرانی با وجود جایگاه خاصی که در زندگی خانوادگی و اجتماعی دارند، معمولاً ناراضی هستند و حقوقی بیشتر مطالبه میکنند. او گفت زنان در کشورهای عربی و افغانستان وضعیتی رقتانگیز دارند، اما به اندازه زنان ایرانی از شرایط شان شکایت نمیکنند. بحث آن روز با احترام به همکارمان طولانی نشد، اگرچه ما مخالف دیدگاهش بودیم و میدانستیم که با وجود پیشرفت زنان در جامعه، هنوز تبعیض و بیعدالتی در بخشهای مختلف زندگی ما جاری است، حتی اگر بهعنوان روزنامهنگار در فضایی کار و زندگی کرده باشیم که این موضوع را کمتر لمس کردهایم.
خبر حادثه تروریستی کابل و مرگ دردناک دختران در مدرسه، مرا به یاد حرفهای آن روز انداخت. در تمام این سالها که زنان سرزمین ما برای احقاق حقوقشان تلاش کردهاند، گاهی موفق و گاه شکست خوردهاند، در سالهایی که دوشادوش مردان جنگیدهاند یا با امید به اصلاح، حرکتی فرهنگی یا اجتماعی را پیگیری کردهاند زنان افغان علاوه بر مشکلات فرهنگی، بحرانهای سیاسی مختلف را تجربه کردهاند. زنان و کودکان مظلوم افغان، سالهاست روی آرامش را ندیدهاند. جنگها از پی هم آمده و خشونت نهادینه شده را تندتر کرده است. گاهی داعش، گاهی طالبان و گاهی سنت، حرکت آنها به سمت آرامش، شادی و رفاه را مسدود کرده است. به خون غلتیدن دختران دانشآموز در یک حادثه تروریستی خشونتبار، تیر خلاصی است به جامعه زنان افغان که میکوشند در دل تاریکی و بدویت، راهی به روشنی پیدا کنند. این روزها چهرهها در واکنش به این تراژدی از عزم راسخ زنان افغان برای آموزش و رشد سخن میگویند، اما متأسفانه این مسیر صعبالعبور و مشکلات بسیار بزرگ است. زنان و دختران افغان با وجود استعداد و تواناییهایشان برای رسیدن به سادهترین حقوق انسانی در خون خود میغلتند و این یک حقیقت انکارنشدنی است.
روزنامهنگار
سالها پیش در روزنامه «تهران امروز» همکار محترمی در بخش بینالملل داشتم که افغان بود. آقایی حدود پنجاه ساله، آرام و مسلط به زبان انگلیسی که برخلاف اغلب ما روزنامهنگارها که اهل گپ و گفتوگو هستیم، معمولاً ساکت و سرش به کار خود گرم بود. میز گروه فرهنگ و هنر آن روزنامه که یکی از بزرگترین میزها و شلوغترین سرویسها بود کنار میز بخش بینالملل قرار داشت و آن همکار معمولاً از صبح، سر و صدا و حرفهای ما را میشنید و گاهی نسبت به بعضی موضعگیریها و بحثها واکنش نشان میداد. روزی با دوستان درباره فیلم «بمانی» (داریوش مهرجویی) صحبت میکردیم، فیلمی تلخ و تکان دهنده درباره وضعیت دختران و زنان در بخشی از ایران؛ جایی که خودسوزی زنان به یک سنت و عادت یا شاید روشی معترضانه علیه بیعدالتی تبدیل شده است. «بمانی» فیلمی محبوب در کارنامه مهرجویی نیست، اما اثری است که تماشایش میتواند زوایایی تاریک و هولناک از زندگی زنان در این مناطق را عیان کند. آن روز، حرف بعضی از ما این بود که «بمانی» درباره همه زنان ایرانی نیست، زنان موفق، تحصیلکرده و زنانی که خشونت مردانه را تجربه نکردهاند، بخشی از این جامعه هستند که معمولاً کمتر دربارهشان صحبت میشود. گویا ساختار مردسالار نمیخواهد تصویر زن قوی و مستقل در جامعه تکثیر شود. آقای همکار افغان (که متأسفانه نامشان از یادم رفته) وارد بحث شد و به نکته جالبی اشاره کرد. او سر صحبت را با حرف زدن درباره دخترش که در انگلستان زندگی میکرد، شروع کرد و بعد به یادمان آورد که وضعیت زنان در ایران با اغلب کشورهای منطقه تفاوت فاحش دارد. او میگفت تعجب میکند زنان ایرانی با وجود جایگاه خاصی که در زندگی خانوادگی و اجتماعی دارند، معمولاً ناراضی هستند و حقوقی بیشتر مطالبه میکنند. او گفت زنان در کشورهای عربی و افغانستان وضعیتی رقتانگیز دارند، اما به اندازه زنان ایرانی از شرایط شان شکایت نمیکنند. بحث آن روز با احترام به همکارمان طولانی نشد، اگرچه ما مخالف دیدگاهش بودیم و میدانستیم که با وجود پیشرفت زنان در جامعه، هنوز تبعیض و بیعدالتی در بخشهای مختلف زندگی ما جاری است، حتی اگر بهعنوان روزنامهنگار در فضایی کار و زندگی کرده باشیم که این موضوع را کمتر لمس کردهایم.
خبر حادثه تروریستی کابل و مرگ دردناک دختران در مدرسه، مرا به یاد حرفهای آن روز انداخت. در تمام این سالها که زنان سرزمین ما برای احقاق حقوقشان تلاش کردهاند، گاهی موفق و گاه شکست خوردهاند، در سالهایی که دوشادوش مردان جنگیدهاند یا با امید به اصلاح، حرکتی فرهنگی یا اجتماعی را پیگیری کردهاند زنان افغان علاوه بر مشکلات فرهنگی، بحرانهای سیاسی مختلف را تجربه کردهاند. زنان و کودکان مظلوم افغان، سالهاست روی آرامش را ندیدهاند. جنگها از پی هم آمده و خشونت نهادینه شده را تندتر کرده است. گاهی داعش، گاهی طالبان و گاهی سنت، حرکت آنها به سمت آرامش، شادی و رفاه را مسدود کرده است. به خون غلتیدن دختران دانشآموز در یک حادثه تروریستی خشونتبار، تیر خلاصی است به جامعه زنان افغان که میکوشند در دل تاریکی و بدویت، راهی به روشنی پیدا کنند. این روزها چهرهها در واکنش به این تراژدی از عزم راسخ زنان افغان برای آموزش و رشد سخن میگویند، اما متأسفانه این مسیر صعبالعبور و مشکلات بسیار بزرگ است. زنان و دختران افغان با وجود استعداد و تواناییهایشان برای رسیدن به سادهترین حقوق انسانی در خون خود میغلتند و این یک حقیقت انکارنشدنی است.
خلاقیت در مواجهه با افسردگی
چیستا یثربی
کارگردان و نمایشنامهنویس
«کجا رفتی برنادت» یک فیلم در ژانر کمدیدرام به کارگردانی ریچارد لینکلیتر و اقتباس شده از رمان ماریا سمپل است که سال ۲۰۱۹ منتشر شد. داستان درباره هویت زنی بسیار خوشبخت است که در کنار همسرش زندگی خوبی را سپری میکند اما بروز یک مشکل کاری، باعث میشود که زن رفتارهای عصبی و پرخاشگرانهای از خود بروز دهد که برای همسایگان و نزدیکان قابل پذیرش نیست. کار به جایی میرسد که تصمیم میگیرند زن را به تیمارستان ببرند و... نکته قابل تأمل در این فیلم اینجاست که در این روایت به این سؤال و جواب میرسیم که چه چیزی در زندگی یک انسان میتواند آنچنان تأثیری بگذارد که او را با وجود شرایط خوب زندگی از جمله پول و... به تیمارستان بکشاند. بعد از ازدواج این زن در شغل خود سرخوردگی بزرگی را تجربه میکند و به یک ناکامی شرطی میرسد و دیگر سراغ هیچ کاری نمیرود چون در پروژه مهمی که در دست داشته به ناکامی رسیده و تنها چیزی که میتواند او را نجات بدهد خلاقیت است. این فیلم به ما میگوید که اگر بدترین نوع افسردگی را داشته باشیم میتوانیم با خلاقیت آن را درمان کنیم. نقش برنادت را در این فیلم، بهعنوان نقش اصلی کیت بلانشت بازی میکند و بازی بسیار درخشانی را هم ارائه میدهد. این فیلمی است که میشود آن را به همه پیشنهاد داد چرا که در این فیلم میبینیم که برنادت در پی نشانههای سلامت خود میگردد و پزشک بهدنبال نشانههای بیماری در اوست و همین میشود که ما متوجه میشویم فیلم قصد دارد روانپزشکی را با سؤال و چالش مواجه کند و در آن با سؤال و جوابهای خاص بین برنادت و پزشک مواجه میشویم و میتوان گفت این فیلم، در واقع فیلمی است که تلاش میکند دو کلمه «بهنجار» و «نابهنجار» را بازتعریف کند.
کارگردان و نمایشنامهنویس
«کجا رفتی برنادت» یک فیلم در ژانر کمدیدرام به کارگردانی ریچارد لینکلیتر و اقتباس شده از رمان ماریا سمپل است که سال ۲۰۱۹ منتشر شد. داستان درباره هویت زنی بسیار خوشبخت است که در کنار همسرش زندگی خوبی را سپری میکند اما بروز یک مشکل کاری، باعث میشود که زن رفتارهای عصبی و پرخاشگرانهای از خود بروز دهد که برای همسایگان و نزدیکان قابل پذیرش نیست. کار به جایی میرسد که تصمیم میگیرند زن را به تیمارستان ببرند و... نکته قابل تأمل در این فیلم اینجاست که در این روایت به این سؤال و جواب میرسیم که چه چیزی در زندگی یک انسان میتواند آنچنان تأثیری بگذارد که او را با وجود شرایط خوب زندگی از جمله پول و... به تیمارستان بکشاند. بعد از ازدواج این زن در شغل خود سرخوردگی بزرگی را تجربه میکند و به یک ناکامی شرطی میرسد و دیگر سراغ هیچ کاری نمیرود چون در پروژه مهمی که در دست داشته به ناکامی رسیده و تنها چیزی که میتواند او را نجات بدهد خلاقیت است. این فیلم به ما میگوید که اگر بدترین نوع افسردگی را داشته باشیم میتوانیم با خلاقیت آن را درمان کنیم. نقش برنادت را در این فیلم، بهعنوان نقش اصلی کیت بلانشت بازی میکند و بازی بسیار درخشانی را هم ارائه میدهد. این فیلمی است که میشود آن را به همه پیشنهاد داد چرا که در این فیلم میبینیم که برنادت در پی نشانههای سلامت خود میگردد و پزشک بهدنبال نشانههای بیماری در اوست و همین میشود که ما متوجه میشویم فیلم قصد دارد روانپزشکی را با سؤال و چالش مواجه کند و در آن با سؤال و جوابهای خاص بین برنادت و پزشک مواجه میشویم و میتوان گفت این فیلم، در واقع فیلمی است که تلاش میکند دو کلمه «بهنجار» و «نابهنجار» را بازتعریف کند.
عکس نوشت
دیوید هاکنی هنرمند نوآور 83 ساله در دوران قرنطینه کرونا بیکار ننشست و ۱۱۶ اثر هنری امیدبخش و ستایشگر طبیعت با آیپد خود کشید. او این نمایشگاه را «دیوید هاکنی: فرا رسیدن بهار، نرماندی 2020» نامید. این هنرمند بریتانیایی در تمام مراحل چاپ تابلو روی کاغذ نظارت داشته و قرار است این آثار در آکادمی سلطنتی هنرهای بریتانیا در لندن به نمایش درآید.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#دشت_برچی
فاجعه تلخ دشت برچی افغانستان و کشته شدن دختران دانشآموز در حمله تروریستی همچنان مسألهای است که مورد توجه کاربران قرار دارد. بخصوص با آغاز مراسم تدفین این دختران. تصویری از اعلامیه فوت یکی از این دختران بازنشر میشود که در آن پدرش هزینه مراسم یادبود را به تحصیل دختران اختصاص داده است و کاربران آن را ادامه راه دختران دانشآموز شهید میدانند و البته همچنان همدردی با مردم افغانستان و ابراز انزجار از تروریستها هم ادامه دارد: «دخترشان را از دست دادند اما میگویند ما از میان خون و خاکستر برمیخیزیم. اگر یک نفر دانشآموز ما را به شهادت برسانید ما دست پنج نفر را گرفته و وارد مکتب و دانشگاه میکنیم. این فقط متن اطلاعیه یک خانواده داغدار نیست این مانیفست تمام کسانی است که با جهل میجنگند»، «پدر مدینه لعلی برای من چهره ماندگار افغانستانه. بعد از این داغ سنگین استوار موند و کوتاه نیومد. بعد از چند سال هم هربار با دیدن تصویر مدینه گریهام میگیره. یادش همیشه جاویدان.»، «جانورانی که مدرسه دخترانه رو در کابل با دهها کودک منفجر کردند، برای عید فطر آتشبس اعلام کردند.»، «زنان و دخترانی که برای حقوق اجتماعی خود میجنگند و پدران و مردانی که مانند کوه پشت آنها میایستند، خار چشم جانوران بنیادگرا هستند.»، «پدر «مدینه لعلی» دختری که در انفجار مدرسهای در افغانستان جانش را از دست داد، هزینه مراسم سوگواری وی را صرف تحصیل چند دختر بیبضاعت در همان مدرسه کرد»، «طالبان دقیقاً همون چیزی رو نشونه میره که ازش آسیب میبینه؛ دانش و آگاهی. چون انسانی که بدونه و بفهمه و از خرد و دانش استفاده کنه، سرباز جهل نمیشه.»، «شهر مردمان مهربان، کابل دوستداشتنی، تا کی باید داغدار کشتار کودکانش باشد؟ نه دموکراسی در کولهپشتی سربازان امریکایی بود، نه امنیت و توسعه. ویرانی تنها هبه غرب برای افغانستان مظلوم بوده. از تشکیل طالبان تا حمایت از دولت متقلب وابسته و تجهیز داعش.»، «یکی میگوید داعش مقصر است و آن یکی همه چیز را تقصیر طالبان میداند... میان این همه تناقضهای بیهدف ما میمانیم و محکوم کردن سازمان و قدرتهای جهانی و جسد دختران طفل افغان»، «بهعنوان یه مادر تاب ندارم این تصاویر رو ببینم، چه برسه جنازه خونین دختر نوجوانم رو بغل کنم. بمیرم برای دل مادران داغدار افغانستان»، «دانشآموزانی که آمدهاند هممکتبیهای خود را دفن خاک کنند، با بغض و خشم خطاب به عاملان این حمله میگویند که «از خاک دوباره جوانه میزنند» و قرار نیست از پا بیفتند»، «توی اعلامیه یکی از شهدای دشت برچی نوشته: ما اینگونه از میان خون و خاکستر برمیخیزیم و تکثیر میشویم.»
دعوای فوتبالی
درگیریهایی که پس از بازی فوتبال بین تیمهای پرسپولیس و سپاهان رخ داد از حواشی فوتبالی بود که طرفداران فوتبال را در شبکههای اجتماعی به تکاپو انداخت. عکسها و فیلمهای این درگیری بازنشر میشدند و دیروز بیشتر کاربران رأی کمیته انضباطی را درباره این بازی و متخلفانش پیشبینی میکردند که در آستانه دربی حساستر شده است: «بازی پرسپولیس و سپاهان، هر اتفاقی که برای جریمه و محرومیت لازمه رو داشته. ظاهراً تنها چیزی که برای اعمال این محرومیتها وجود نداره، عدالته. بررسی سریع و عادلانه ماجرا، قطعاً منجر به محرومیت بعضی از بازیکنای دو تیم میشه. اما بعیده همچین اتفاقی قبل از دربی بیفته.»، «آن روزی که سپاهانیها برابر پرسپولیس حاشیه و درگیری ایجاد نکنند، عیده!»، «در درگیری بازی پرسپولیس و سپاهان طبق مقررات در محل رفت و آمد اعضای دو تیم به تونل منتهی به رختکن، اصحاب رسانه حق حضور ندارند چه برسد به اینکه در مسیر حرکت بازیکن پس از مسابقه به رختکن قرار بگیرند.»، «درگیری بازیکنان پرسپولیس و سپاهان با توجه به فیلم و عکسهای موجود و احکام قبلی صادره از کمیته انضباطی منجر به محرومیت چند بازیکن خواهد شد و این محرومیت از بازی بعدی دو تیم باید اعمال شود و طبق ماده ۱۰۰ آیین نامه فدراسیون فوتبال به منظور اجرای عدالت و حفظ نظم باید دستور موقت به محرومیت صادر شود.»، «اگه احکام سایپا و پرسپولیس اومد، احکام سپاهان و پرسپولیس هم میاد.»، «این کریم باقری چرا اینقدر جنسش خوبه؟ وسط دعوای دیشب بازیکنای سپاهان و پرسپولیس باز تنها کسی که حرص میخورد و جداشون میکرد این مرد بود. چقدر آقا میشه جداً یه نفر. خوش به حال خانواده و دوستات آقا کریم.»، «چرا باید تو بازیهای بدون تماشاگر بازم بازیکنان برای رسیدن به در ورودی رختکن از تونل برن؟ تو بازی سپاهان و پرسپولیس میخوان همدیگرو بخورن، اون وقت میفرستن شون تو تونل که قشنگ بچسبند بههم و از خجالت هم دربیان.»، «کمیته انضباطی که در روز درگیری سعید مهری و سهرابیان و یک روز بعد از شادی منشوری منشا حکم محرومیت تا اطلاع ثانوی اونها رو صادر میکنه، چرا باید جلسه رسیدگی به اتفاقات بازی سپاهان و پرسپولیس رو به بعد از دربی موکول کنه؟»، «واقعاً اتفاقات دیشب اصفهان عجیب بود.»، «مدیر روابط عمومی سپاهان گفته کسانی که مقابل هتل پرسپولیس تجمع و فحاشی کردن پرسپولیسیها بودن!»، «چه قبول کنیم و چه قبول نکنیم، صحنههای نازیبایی که آخر بازی سپاهان و پرسپولیس رخ داد، به اسم ورزشگاه نقش جهان و به پای میزبانی سپاهان نوشته میشه. اگر پرسپولیسیها عمدی برای این کار داشتن، سپاهانیها نباید در دام اشتباهشون میافتادن.»
#دشت_برچی
فاجعه تلخ دشت برچی افغانستان و کشته شدن دختران دانشآموز در حمله تروریستی همچنان مسألهای است که مورد توجه کاربران قرار دارد. بخصوص با آغاز مراسم تدفین این دختران. تصویری از اعلامیه فوت یکی از این دختران بازنشر میشود که در آن پدرش هزینه مراسم یادبود را به تحصیل دختران اختصاص داده است و کاربران آن را ادامه راه دختران دانشآموز شهید میدانند و البته همچنان همدردی با مردم افغانستان و ابراز انزجار از تروریستها هم ادامه دارد: «دخترشان را از دست دادند اما میگویند ما از میان خون و خاکستر برمیخیزیم. اگر یک نفر دانشآموز ما را به شهادت برسانید ما دست پنج نفر را گرفته و وارد مکتب و دانشگاه میکنیم. این فقط متن اطلاعیه یک خانواده داغدار نیست این مانیفست تمام کسانی است که با جهل میجنگند»، «پدر مدینه لعلی برای من چهره ماندگار افغانستانه. بعد از این داغ سنگین استوار موند و کوتاه نیومد. بعد از چند سال هم هربار با دیدن تصویر مدینه گریهام میگیره. یادش همیشه جاویدان.»، «جانورانی که مدرسه دخترانه رو در کابل با دهها کودک منفجر کردند، برای عید فطر آتشبس اعلام کردند.»، «زنان و دخترانی که برای حقوق اجتماعی خود میجنگند و پدران و مردانی که مانند کوه پشت آنها میایستند، خار چشم جانوران بنیادگرا هستند.»، «پدر «مدینه لعلی» دختری که در انفجار مدرسهای در افغانستان جانش را از دست داد، هزینه مراسم سوگواری وی را صرف تحصیل چند دختر بیبضاعت در همان مدرسه کرد»، «طالبان دقیقاً همون چیزی رو نشونه میره که ازش آسیب میبینه؛ دانش و آگاهی. چون انسانی که بدونه و بفهمه و از خرد و دانش استفاده کنه، سرباز جهل نمیشه.»، «شهر مردمان مهربان، کابل دوستداشتنی، تا کی باید داغدار کشتار کودکانش باشد؟ نه دموکراسی در کولهپشتی سربازان امریکایی بود، نه امنیت و توسعه. ویرانی تنها هبه غرب برای افغانستان مظلوم بوده. از تشکیل طالبان تا حمایت از دولت متقلب وابسته و تجهیز داعش.»، «یکی میگوید داعش مقصر است و آن یکی همه چیز را تقصیر طالبان میداند... میان این همه تناقضهای بیهدف ما میمانیم و محکوم کردن سازمان و قدرتهای جهانی و جسد دختران طفل افغان»، «بهعنوان یه مادر تاب ندارم این تصاویر رو ببینم، چه برسه جنازه خونین دختر نوجوانم رو بغل کنم. بمیرم برای دل مادران داغدار افغانستان»، «دانشآموزانی که آمدهاند هممکتبیهای خود را دفن خاک کنند، با بغض و خشم خطاب به عاملان این حمله میگویند که «از خاک دوباره جوانه میزنند» و قرار نیست از پا بیفتند»، «توی اعلامیه یکی از شهدای دشت برچی نوشته: ما اینگونه از میان خون و خاکستر برمیخیزیم و تکثیر میشویم.»
دعوای فوتبالی
درگیریهایی که پس از بازی فوتبال بین تیمهای پرسپولیس و سپاهان رخ داد از حواشی فوتبالی بود که طرفداران فوتبال را در شبکههای اجتماعی به تکاپو انداخت. عکسها و فیلمهای این درگیری بازنشر میشدند و دیروز بیشتر کاربران رأی کمیته انضباطی را درباره این بازی و متخلفانش پیشبینی میکردند که در آستانه دربی حساستر شده است: «بازی پرسپولیس و سپاهان، هر اتفاقی که برای جریمه و محرومیت لازمه رو داشته. ظاهراً تنها چیزی که برای اعمال این محرومیتها وجود نداره، عدالته. بررسی سریع و عادلانه ماجرا، قطعاً منجر به محرومیت بعضی از بازیکنای دو تیم میشه. اما بعیده همچین اتفاقی قبل از دربی بیفته.»، «آن روزی که سپاهانیها برابر پرسپولیس حاشیه و درگیری ایجاد نکنند، عیده!»، «در درگیری بازی پرسپولیس و سپاهان طبق مقررات در محل رفت و آمد اعضای دو تیم به تونل منتهی به رختکن، اصحاب رسانه حق حضور ندارند چه برسد به اینکه در مسیر حرکت بازیکن پس از مسابقه به رختکن قرار بگیرند.»، «درگیری بازیکنان پرسپولیس و سپاهان با توجه به فیلم و عکسهای موجود و احکام قبلی صادره از کمیته انضباطی منجر به محرومیت چند بازیکن خواهد شد و این محرومیت از بازی بعدی دو تیم باید اعمال شود و طبق ماده ۱۰۰ آیین نامه فدراسیون فوتبال به منظور اجرای عدالت و حفظ نظم باید دستور موقت به محرومیت صادر شود.»، «اگه احکام سایپا و پرسپولیس اومد، احکام سپاهان و پرسپولیس هم میاد.»، «این کریم باقری چرا اینقدر جنسش خوبه؟ وسط دعوای دیشب بازیکنای سپاهان و پرسپولیس باز تنها کسی که حرص میخورد و جداشون میکرد این مرد بود. چقدر آقا میشه جداً یه نفر. خوش به حال خانواده و دوستات آقا کریم.»، «چرا باید تو بازیهای بدون تماشاگر بازم بازیکنان برای رسیدن به در ورودی رختکن از تونل برن؟ تو بازی سپاهان و پرسپولیس میخوان همدیگرو بخورن، اون وقت میفرستن شون تو تونل که قشنگ بچسبند بههم و از خجالت هم دربیان.»، «کمیته انضباطی که در روز درگیری سعید مهری و سهرابیان و یک روز بعد از شادی منشوری منشا حکم محرومیت تا اطلاع ثانوی اونها رو صادر میکنه، چرا باید جلسه رسیدگی به اتفاقات بازی سپاهان و پرسپولیس رو به بعد از دربی موکول کنه؟»، «واقعاً اتفاقات دیشب اصفهان عجیب بود.»، «مدیر روابط عمومی سپاهان گفته کسانی که مقابل هتل پرسپولیس تجمع و فحاشی کردن پرسپولیسیها بودن!»، «چه قبول کنیم و چه قبول نکنیم، صحنههای نازیبایی که آخر بازی سپاهان و پرسپولیس رخ داد، به اسم ورزشگاه نقش جهان و به پای میزبانی سپاهان نوشته میشه. اگر پرسپولیسیها عمدی برای این کار داشتن، سپاهانیها نباید در دام اشتباهشون میافتادن.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ماه مبارک رمضان
-
لیلی رشیدی:اجرای تئاتر در فضای باز راهکاری برای رفع نگرانی مردم
-
سینما شاید ناتوان شود اما نمیمیرد
-
ای رفیق روزهای من در تنهایی و غربت!
-
جریان «تشیع مسیحی» در لبنان
-
داغ دختران افغان
-
خلاقیت در مواجهه با افسردگی
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین