«آواتار»های بعدی با تأخیر میآیند اما ....
در انتظار شاهکارهای بصری جدید جیمز کامرون
وصال روحانی
خبرنگار
فیلمهایی که کاملاً آماده اکراناند اما بر اثر رواج کرونا و کشتارهای آن در سطح جهان دچار تأخیر در پخش شدهاند، اصلاً اندک نیستند اما فهرست فیلمهایی هم که در اواسط یا اواخر زمان تولید به همین سبب اسیر توقف شده و فعلاً راکد ماندهاند، سیاهه بلندی را تشکیل میدهند. شاید سرآمدان فیلمهایی که در حین زمان تولید و کامل شدنشان به سبب افزایش جولان کرونا به سوی توقف موقتی سوق داده شدهاند و تا اطلاع ثانوی عملیات اجراییشان پایان یافته، قسمتهای دوم تا پنجم «آواتار» افسانه فضایی و معروف و بسیار پرفروش سال 2009 جیمز کامرون کانادایی باشند. کامرون البته طرحهای ساخت قسمتهای دوم تا پنجم این سری فیلمها را به طور همزمان و از هفت، هشت سال پیش شروع کرد و به این تصمیم رسید که قسمتهای دوم تا پنجم را با هم و یکسره و در یک نشست و به واقع در یک مقطع زمانی یک سال و نیمه بگیرد و سپس هر یک را به مدت زمانی مشخص و نه چندان کوتاه تدوین و در سالهای 2020 تا 2026 به تناوب و تدریج اکران کند. بر این اساس تصویربرداری قسمتهای دوم و سوم تقریباً کامل شدهاند اما فیلمبرداری قسمتهای چهارم و پنجم هنوز ادامه دارند. به دیگر سخن، کامرون به سبب مشکلات کرونایی از یک سو هنوز کارهای تدوین و صدا گذاری و سایر مراحل تکامل آواتار 2 و 3 را به پایان نرسانده و از جانب دیگر قادر به گرفتن 10 درصد باقیمانده از تصاویر آواتارهای 4 و 5 نشده است. برخی نیز میگویند کامرون در ماههای اخیر و در اوج روند کشتارهای کرونا در یک امریکای بی مبالات، مشغول تصویربرداری قسمتهای باقیمانده آواتارهای 4 و 5 بوده و همزمان با آن تدوین قسمت دوم را تمام کرده و مراحل نهایی ادیت قسمتهای سوم و چهارم را میگذراند. با این حال شکی نیست که در ادامه سریال طولانی به تعویق افتادن اکران آواتارهای جدید پخش قسمت دوم آن که قرار بود در دسامبر 2020 (آذر 1399) صورت گیرد، به طور قطع و یقین منتفی شده و در همین ماه ولی در سال 2021 (آذر 1400) به نمایش درخواهد آمد. بر همین اساس پخش آواتارهای 3 تا 5 نیز در سالهای 2023 ، 2024 و 2026 صورت میگیرد و شاید هم «آواتار5» قدری زودتر و در دسامبر 2025 به نمایش درآید.
پیش به سوی 2/3 میلیارد دلار
آنچه قطعی مینماید، این است که «آواتار یک» در زمان اکرانش با رسیدن به رقم فروش خیره کننده 83/2 میلیارد دلار لقب سودسازترین فیلم تمامی تاریخ را تصاحب کرد و به مدت 10سال این عنوان را در اختیار داشت تا این که قسمت چهارم سری فیلمهای کمیک استریپی «اونجرز» (انتقامجویان) این رقم را با فاصلهای اندک پشت سر نهاد و آواتار را به رده دوم پرفروشترینهای تاریخ سینما تنزل داد و خودش پولسازترین شد. توقع عمومی و برآورد کارشناسان این بوده و هست که «آواتار 2» در زمان پخشاش از مرزهای قسمت اول خود و همچنین آمار «اونجرز 4» عبور کند و با چیزی حدود 1/3 یا 2/3 میلیارد دلار پرفروشترین فیلم همه دورانها شود.
تقسیم به دو عصر
از اهمیت آواتار در ترسیم تاریخ سینما لااقل از منظرهای اقتصادی و فنی همین بس که بسیاری میگویند هنر سینما را باید به دو عصر تقسیم و برای هر یک معانی متفاوتی تعریف کرد. یکی عصر قبل از «آواتار یک» و دیگری دوره بعد از این فیلم. فناوریهای کامپیوتری در «آواتار یک» به قدری عظیم است که به باور نمیآید و این شگفتی و اعجاب حتی 11 سال بعد از اکران اولیه فیلم به قوت خود باقی است.
صبر برای خلق تکنولوژیهای لازم
کامرون طرح ساخت آواتارها را به واقع از سالهای پایانی دهه 1990 در ذهنش داشت اما صبر کرد و وارد این پروژه خطیر نشد زیرا میدید امکانات فنی آن دوره و تواناییهای تکنولوژیک آن عصر برای تأمین نیازهای فیلم و گرفتن تصاویری گویا و برابر با متن قصه و شاخ و برگهای آن کفایت نمیکند و فقط پیشرفتهای تکنولوژیک بعدی این نیاز را تأمین خواهد کرد و این چنین هم شد. کامرون ساخت آواتار را از سال 2006 و زمانی که یقین کرد هنر اسپشیال افکت و فناوریهای موسوم به «CGI» به حدی رسیده که میتواند باورهای او را به دقت به تصویر بکشد، کلید زد و پس از سه سال کار شبانه روزی آن را در زمستان 2009 اکران کرد و به دستاوردهایی رسید که فهرستی قطور را شکل میدهد و از آن دست است رکورد اعجاب انگیز 11 هفته صدرنشینی متوالی در جداول فروش فیلمهای سینمایی جهان و چهار ماه و نیم حضور پیاپی در Top Ten آثار سودساز سینما که 3 ماه آن با استقرار در جمع پنج فیلم اول همراه بود.
سفر غریب یک انسان ویژه
آواتار، قصه سفر بشر و یکی از ابنای خاص او را به سیارهای خیالی به نام پاندورا که صدها سال نوری از زمین دور است، به تصویر میکشد و این مسافرت به این قصد صورت میپذیرد که او بتواند بخشی از نیازهای زندگی بشر در کره خاکی را که به مرز هلاکت نزدیک شده، به دست او برساند یا محیطی مناسب را در پاندورا و نظایر آن جور کند و انسانهای باقیمانده در کره زمین را پس از مصائب زیستی پرتعداد به آن مکانها انتقال بدهد و در آن جا به یک زندگی بهتر و ایمنتر نائل سازد. اما انسان برگزیدهای که محصول کار دانشمندان برجسته زمینی و انجام پیشرفتهترین جراحیها روی فردی ویران و به شدت مصدوم شده است، به رغم نائل شدن به تواناییهای فراوان، در پاندورا به موجودات سبزرنگی برخورد میکند که سه متر قد دارند و به لحاظ زیستی و مشخصات کیفی و ارثی و شرایط ظاهری و باطنی زمین تا آسمان با انسانها فرق دارند.
قبلیها و جدیدیها
سم وورتینگتون در قالب مرد زمینی سفر کرده و مبهوت شده و زو سالدانا در قامت زن 3 متری مورد علاقه وی در آن سیاره غریب دور دست، بازیگران اصلی «آواتار یک» بودند و در نسخههای بعدی هم رؤیت میشوند و سیگورنی ویور هم در نقش مسئول گروه دانشمندان تجهیزکننده مرد زمینی مسافر، حضوری دیگر باره در آواتارهای بعدی دارد اما کامرون که در «بیگانه 2» هم از ویور استفاده کرده بود، کاراکترهای جدید دیگری را هم از «آواتار 2» به متن این قصهها افزوده و هم ابعاد ماجرا را وسیعتر کرده است.
منبع: New Scientist
مایکلمان معروف از کرونا و نسخه جدید «مخمصه» میگوید
به یک فرهنگ جدید سینمایی نیازمندیم
شهرت مایکلمان در درجه اول به خاطر ساختن فیلمهای سینمایی موفقی در ژانرهای جنایی، پلیسی و حادثه همچون «مخمصه»، «نفوذی»، «دشمنان مردم» و «شکارچی انسان» است و او در عین غافل نماندن از مضامین اجتماعی و خانوادگی حتی در ورود به وادی وسترنها هم اثری سینمایی و قابل قبول همچون «آخرین موهیکان» را به سال 1992 کارگردانی کرده که شش سال بعد از «شکارچی انسان» و سه سال قبل از «مخمصه» به نمایش درآمد و چهره یک کارگردان کمالگرا را از وی جلوهگر ساخت. با این حال بخشی از اعتبار این فیلمساز 77 ساله متولد شهر شیکاگو در ایالت ایلینویز امریکا از تبحر و توفیق او در ساخت سریالها و ارائه کارهای مقبول تلویزیونی هم میآید و در این زمینه ابتدا مجموعه ماندگار و پلیسی و موفق «Miami Vice» به یاد میآید که مان در سال 2006 یک فیلم بلند سینمایی هم از روی آن ساخت و سپس «داستان جنایی» و همین مسأله و رویکرد «مان» به سریالها بود که سبب شد بخشی از حواس وی صرف تلویزیون شود و طبعاً از حجم فعالیتهای سینمایی او کاسته شود.جدیدترین مرتبه ورود مایکلمان به عرصه کارهای تلویزیونی در یک مجموعه تازه از شبکه H.B.O شکل گرفته و در کاری تحت عنوان «Tokyo Vice» که او مسئولیت کارگردانی قسمت اول آن را که طبق عرف و سنن تلویزیون اپیزود آزمایشی نامیده میشود، برعهده گرفته و این کار را هم انجام داده است. اشاعه بیماری کرونا در جهان و بویژه در امریکا تهیه و پخش این سریال را دچار تأخیری سه ماهه کرد اما همزمان با بازگشایی سالنهای سینما و فعالیتهای توأم با احتیاط آنها در برخی ایالات امریکا و کشورهای اروپا، مدیوم تلویزیون هم دوباره گرم و ساخت محصولات جدید آن شامل «Tokyo Vice» مجدداً در دستور کار قرار گرفته است. با این اوصاف باید دید مایکلمان کهنهکار، خوش ذوق و همچنان پرتحرک درباره سریال اخیرش و سایر افکار و برنامههای خود و البته تبعات بسط بیماری کرونا در سطح جهان چه چیزهایی برای گفتن دارد و دیروز، امروز و فردا را چگونه میبیند.
آقای «مان» شما برای گرفتن قسمت اول سریال جدید «Tokyo Vice» سفری به توکیو داشتید و بعداً ناگهان ماجرای کرونا سفر و کار شما را مغشوش کرد. در این باره چه میگویید؟
زمانه عجیبی است. شاید این باور وجود داشته باشد که این بیماری دائمی نیست و دیر یا زود میرود و پیدا شدن برخی روشهای مبارزه با این بیماری بر امیدواریهای مربوطه افزوده است ولی اطمینانی بر این قضیه نیست. آنچه اسباب امیدواری و یک نقطه تفاوت با موارد مشابه قبلی به شمار میآید، این است که تمامی دنیا برای مبارزه با این بیماری بسیج شده و این نه یک رویداد تک کشوری و تک قارهای بلکه نهضتی جهانی است و به تبع آن نفع مشترک همه کشورها ایجاب میکند که در این مبارزه پیروز شوند. وقتی یک عارضه تمامی جهانیان را تهدید میکند، بدیهی است که نوع برخورد آنها با این پدیده به نهضتی سراسری و به یک موضوع خاص و متفاوت با هر رویداد قبلی تبدیل میشود.
اما برخلاف گفته شما دنیا و دولتهای مختلف در نحوه مبارزه با این اپیدمی اتفاق نظر نداشته و هر یک مجری سیاستهای متفاوتی بوده و حتی طرفهای دیگر را به سوءاستفاده از این واقعه تلخ متهم کردهاند.
اگر منظورتان نحوه برخورد دونالد ترامپ با این موضوع و حملات کلامی او به چین به سبب خلق و رشد ویروس کرونا در این کشور است، باید بگویم او با سیاستها و اظهارات افراطیاش همیشه بهگونهای امریکا را منزوی کرده و بیش از پیش از چشم جهانیان انداخته است. صرفنظر از نقش ناگوار ترامپ در شکلگیری ماجراهای کرونا در امریکا باید متذکر شد که پیروزی در ستیز با این عارضه در درجه اول از مسئولیتها و کارهای خود مردم است و اگر آنها قواعد بهداشتی و موارد «خود مراقبتی» را رعایت نکنند، در دامی خواهند افتاد که تا همین چند سال پیش قابل تصور نبود. اجساد پرشمار قربانیان بیماری «کووید 19» در امریکا گویا و سند همین نکته است.
توقف تولید فیلمهای تازه و جمع شدن انبوهی از فیلمهایی که نمایششان به تعویق افتاده از پیامدهای جولان کرونا در ماههای اخیر بوده اما شما هم لابد حس میکنید که زمان حرکت دوباره در هنر سینما و ساخت محصولات جدید رسیده است.
بله، من نیز این حس را دارم. بالتازار کورماکور که یک استودیو در ایسلند دارد، تهیه یک سریال جدید را برای شبکه نتفلیکس آغاز کرده و تایلر پری طرحی مشابه را برای استودیوی شخصیاش در دستور کار دارد. درست است که هنوز ضمانتهای پزشکی و بهداشتی کامل به اعضای جامعه هنر داده نشده اما باید کاری انجام داد و صنعت سینما محتاج تحرکی دوباره است. البته کار بسیار سخت است زیرا بهرغم نزول تأثیرگذاری کرونا در بسیاری از نقاط جهان هنوز هزاران نفر در هر روز مبتلا و قربانی میشوند و نمیتوان به این مسأله بیتفاوت ماند و راحت و آسوده کار کرد. حتی در موقع ورود ما به ژاپن بهرغم شرایط مساعد بهداشتی این کشور ما فاقد اطمینانهای لازم برای ادامه دادن به کارمان بودیم و تردیدهایی اساسی داشتیم.
شماری از بهترین صحنهها و سکانسهایی که شما در فیلمهایتان گرفتهاید، متکی بر دیالوگهای قوی و در رویارویی نزدیک کاراکترها با یکدیگر بوده است. حالا در یک دنیای پساکرونایی و با این همه پروتکلهای بهداشتی که این نزدیکیها را منع میکند، چگونه میخواهید مشابه این صحنهها را بگیرید؟
ما قبل از شروع تهیه هر فیلم جدید از تمام بازیگران تست میگیریم تا هم بر خودشان و هم بر ما ثابت شود که بیماری ندارند و دچار «کووید 19» نشدهاند و در نتیجه در زمان تهیه صحنههای مربوطه به محاوره کاراکترها آنها نباید ترسی از ابتلا به این بیماری داشته باشند زیرا تستها نشان داده که همبازیهای آنان سالماند. قصد ما این است که در یک فرصت دو ماهه برای تصویربرداری فیلمهایمان این آزمونها چهار بار گرفته شود تا همیشه اطمینان به مریض نبودن اعضای گروه تولید فیلم داشته باشیم. درکل ما به یک فرهنگ و مرامنامه جدید سینمایی برای تهیه فیلمها و سریالهای مورد نظرمان در زمانه فعلی احتیاج داریم. زیرا کرونا نیازها و الزامهای تازه و سختی را برای ما فراهم آورده است.
منبع: DeadLine.Com
استمرار یک رسم موفق درکمپانی والتدیسنی
حالا نوبت نسخه غیرکارتونی «مولان» است
«مولان» فیلم تازهای که نیکی کارو کارگردان امریکایی تدارک دیده و چهار سناریست روی داستان آن کار کردهاند و محصول استودیوی قدیمی والتدیسنی است، نه یک محصول کاملاً جدید و یک اثر هنری کاملاً ابتکاری بلکه نسخهای توأم با بازیگران زنده و از روی نسخه ای کارتونی است که والتدیسنی در سال 1998 از روی همین داستان ساخت و با توفیق تجاری قابل توجهی اکران شد. این فیلم و بواقع داستان آن از یک قصه و ترانه چینی به نام «ترانه مولان» اقتباس شده و بهتبع آن نمایانگر احساسات و رویکردهای چینی است و بههمان منوال بدیهی نشان میدهد که بازیگران فیلم نیز اغلب چینی، هنگکنگی و در یک منظر کلی شرق آسیایی باشند. در این میان «لیوییفی» نقش اصلی را ایفا کرده است و دانیین، یوسون آن، گونگ لی و جت لی معروف نقشهای مکمل را بازی کردهاند و جیسن اسکاتلی هم که بهنوعی دورگه و آسیایی- امریکایی است، در همین جمعجای گرفته و به «مولان» جدید جان بخشیده است.
زیر چتری واحد
والتدیسنی سالهاست که در یک طرح فراگیر و زیرچتری واحد و یکسان اقدام به بازسازی کارتونهای موفق 30 سال اخیر خود با بازیگران زنده کرده و بواقع بهجای کاراکترهای کارتونی آثار اصلی اولیه، از هنرپیشههای زنده برای بهتصویر کشیدن آنها سود جسته است. مولان نیز زیر چنین چتری و بهعنوان یکی از این سری فیلمها از سال 2010 در دستور کار دیسنی قرار گرفت اما تا سال 2017 که نیکی کارو بهعنوان کارگردان این فیلم استخدام شد، این طرح در مرحله جدی و اجرایی خود قرار نگرفت.در نهایت از بین صدها گزینه لیویی فی برای ایفای نقش مولان انتخاب شد و در پی آن در طول سال 2018 سایر بازیگران فیلم نیز مشخص شدند. فیلمبرداری در پایان پاییز 2018 خاتمه یافت ولی در حالی که قرار بود اکران عمومی فیلم در 8 فروردین 1399 صورت پذیرد، شیوع گسترده بیماری کرونا آن را به 5 مردادماه امسال موکول کرد و البته مسئولان دیسنی این احتمال را هم میدهند که یک تأخیر ثانویه هم در پخش فیلمی که در نیوزیلند و چین تصویربرداری شده، حادث گردد.
یک نماینده از هر خانواده
زمان نمایش قطعی نسخه جدید مولان هر موقع باشد، باید متذکر شد که داستان این فیلم بینندگان را به گذشتهای دور در سرزمین چین میبرد. آن هنگام که امپراطور وقت این کشور دستور میدهد یک عضو مرد هرخانوادهای باید حتماً مدتی در ارتش سلطنتی چین خدمت کند تا این کشور همیشه نیروهای لازم و کافی را برای پسزدن مخالفان و بویژه کسانی را داشته باشد که آنها را «تجاوزگران شمالی» نامیدهاند.اکثر خانوادهها این فراخوان را میپذیرند الا خانواده یک رزم آور قدیمی که آن قدر پیر و نالان شده که از عهده کار برنمیآید و در نتیجه دخترش که هووا مولان نام دارد بهعنوان جانشین پدرش و نماینده خانواده برای خدمت در ارتش سلطنتی اعلام آمادگی میکند. اما ماجرا به همینسادگی هم نیست، زیرا ارتش، جنگاور زن را نمیپذیرد و هووا مولان برای حفظ پدر و خانوادهاش ناچار میشود خودش را به شکل یک مرد درآورد و نام مردانه هووا جون را اختیار میکند و با اینکه از سوی متخصصان امور نظامی و جنگ هر قدم وی بررسی و کاراییاش تست میشود، او از ادامه کارهایش باز نمیماند و با کمک گرفتن از همه توان درونی و انسجام باطنیاش به یک رزمآور زبده تبدیل میشود. این بواقع سفری طولانی در راه اعتبار و قهرمانی است و پایان آن گرامیداشت وی توسط ارتش چین و کل ملت این کشور و البته پدر اوست که متوجه شده دخترش برای نجات او و کل خانواده دست به چه ریسک بزرگ و کار عظیمی زده است.
تغییرات نه چندان عظیم
تغییرات در نسخه تازه مولان در قیاس با فیلم نخست محسوس است اما آن قدرها هم نیست که عظیم تلقی شود و مفهوم و بافت بسیاری از اتفاقات و مسیر قصه را عوض کند. بهعنوان مثال کاراکتر کاپیتان لی شانگ که مرد محبوب مولان است، در نسخه جدید محو و بهتر بگوییم تبدیل به دو آدم و کاراکتر متفاوت شده که فرمانده تونگ (با بازی دانیین) و چن هونگ هویی (بوسون آن) خوانده میشوند. اضافه بر اینها کاراکتر موشو هم که صدای او در نسخه کارتونی توسط ادی مورفی تأمین شده بود، در نسخه دوم غایب است و شخصیت جدیدی که خواهر مولان است و هووا زیو نام دارد، به جمع کاراکترها اضافه شده است. شان یو یکی از شخصیتها و سخنگویان اصلی فیلم نخست نیز در قسمت دوم سهمی ندارد و سهم او و باری که بر دوش داشت، به زیان لانگ سپرده شده که یک ساحره ویژه با تواناییهای خارقالعاده است و دوست و همراه کاراکتر بوری خان بهشمار میآید. مجموعه آدمها و رویکردهای فوق از مولان جدید فیلمی قابل تأمل ساخته و بهنظر میرسد که فروش زیادی هم در زمان اکران عمومی داشته باشد، ولی بد نیست بدانید در بررسیهای اولیه والتدیسنی به افراد و هنرمندان کاملاً متفاوتی برای بازی در مولان فکر میشد و بهعنوان مثال در گزینشهای اولیه روی کارگردانی چاک راسل و بازی ژانگژیهای در نقش مولان اجماع و توافق نظر صورت گرفته بود و گفته میشد که فیلمبرداری طی ماههای اکتبر تا دسامبر 2010 انجام میپذیرد که البته چنین نشد. در نهایت با انتخاب نیکی کارو برای هدایت این پروژه، مولان جدید به دومین فیلم در تاریخ طولانی حیات والتدیسنی تبدیل شد که با بودجهای فراتر از 100 میلیون دلار به یک کارگردان زن روی آورده است.اولین کار از این قماش «یک چروک در زمان» محصول 2016 بود که برخلاف مولان و تم تفریحی و سرگرمکننده آن مضمونی اجتماعی و سیاسی داشت.
200 یا 300 میلیون؟
در مورد مخارج ساخت نسخه جدید مولان گزارشهای متعدد و متضادی رسیده است و بهعنوان مثال گونگ لی هنرپیشه مشهور زن چینی که با فیلمهای هموطنش ژانگ ییمو در دهههای 1980 و 1990 اوج گرفت و در دهه 2000 نیز تأثیرگذار بود، در مصاحبهای گفته است بودجه تولید مولان به 300 میلیون دلار سر میزده که به سبب دکورها و پسزمینههای ناب و فضاسازیهای کم سابقه فیلم بوده است. با این حال چندی بعد گزارش شد که رقم واقعی و معقولتر تهیه این فیلم حدود 200 میلیون دلار بوده و البته این رقم نیز برای تهیه و تدوین این فیلم، کلان و سنگین و فراتر از انصاف و منطق نشان میدهد.
منبع: Observer