اکران نخستین فیلم ایرانی بعد از انقلاب
فیلم «فریاد مجاهد» ساخته ستار هریس از دوم شهریور 1358 در سینماهای ملت، رکس، مولن روژ، مراد ، لیدو و آستارا
دوران نو، اندیشه نو، روزنامه ای نو. روزنامه مستقل و ملی بامداد از صبح دوشنبه 17 اردیبهشت [1358] منتشر می شود
حماسه پاوه
ایستاده در بحران
28 مرداد 1358 قرار بود دموکراتها با تصرف پاوه تشکیل کشوری جدید را جشن بگیرند؛ «جمهوری دموکراتیک کردستان» کشوری که بنا بود چند روز بعد در اجلاس سران جنبش عدم تعهد به رسمیت شناخته شود. اما ایستادگی مردم و نظامیان نقشه جدایی طلبان را نقش بر آب کرد. ایرانیان از سراسر کشور به پاوه شتافتند تا مدافع خطه کردستان شوند و بحران پایان یابد. بحرانی که ریشه در تحولات سال 1325 داشت اما از 25 بهمن 1357 با همکاری سالارجاف، نماینده عراقیالاصل پاوه در مجلس شورای ملی پهلوی و اعضای حزب دموکرات کردستان آغاز شده بود. حزبی که در دهه بیست توسط قاضی محمد تأسیس شد و این بار عبدالرحمان قاسملو آن را احیا میکرد. با صدور اعلامیه خودمختاری کردستان، مردم پاوه اجازه تسلط سالارجاف به پادگانها را ندادند. هفتم اسفند نیروهای حزب وارد شهر شدند و رحیم بغدادی با شعار خلق کرد پاوه، دفتر حزب را تأسیس و با فروش ارزان اسلحه (کلاشنیکف 5 هزار تومانی) اورامانات را ناامن کرد تا راه ورود نیروهای انقلاب را ببندد. حکومت بعث عراق نیز اقدام به کمک تسلیحاتی آنان کرد. جدایی طلبان برای تشکیل یک حکومت خودگردان، از آذربایجان غربی تا کرمانشاه را با حمایت استخبارات عراق به آشوب کشیدند. پادگانها یکی یکی غارت و جداییطلبان قویتر شدند. آنها 14مرداد جاده کرمانشاه به پاوه را بستند تا شهر محاصره شود. دموکراتها آذوقه مردم را هم غارت کردند و ارسال کمک فقط با بالگرد ممکن بود.
تیمسار ولیالله فلاحی فرمانده نیروی زمینی و دکتر مصصطفی چمران با بالگرد وارد شهر شدند تا با انسجام نیروهای بومی مردمی، سپاه و ژاندارمها جلوی سقوط شهر را بگیرند. ضدانقلاب که به سامانه ضدهوایی هم مجهز شده بود اف-4 خلبان محمد نوژه را ساقط کرد و در تدارک لشکری چند هزار نفری برای فتح شهر بود. سقوط پاوه به سقوط همه خطه کردستان منجر میشد. حتی حضور فلاحی و چمران هم نتوانست جلوی فاجعه را بگیرد و جداییطلبان با حمله به بیمارستان پاوه آنجا را به قتلگاه بیماران و کادر درمان تبدیل کردند. سرانجام امام خمینی روز ۲۷مرداد 1358 پیامی انقلابی به نیروهای نظامی صادر کردند: «نظامیان بدون فوت وقت و بدون نیاز به دستور مافوق به سمت پاوه حرکت کنند.» با حرکت ارتش، ژاندارمری و پاسداران از بسیاری از شهرها به سوی پاوه، دموکراتها و بقیه نیروهای ضد انقلاب فرار را بر قرار ترجیح دادند و کردستان برای ایران ماند.
رفراندوم بزرگ برای تعیین نظام
رأی به جمهوری اسلامی
برگ رأی دو قسمتی بود، نیمه «آری» سبز رنگ و نیمه «نه» قرمز؛ تعرفههایی که روی آن نوشته شده بود: «بسمه تعالی، دولت موقت انقلاب اسلامی، وزارت کشور، تعرفه انتخابات رفراندوم، تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت.» رأی دهندگان باید بخش مورد نظر خود را از برگه جدا میکردند و در صندوقهای رأی انقلاب میانداختند و بخش دیگر را با خود میبردند. آن روز طبق اعلام رسمی بیش از 98 درصد رأی دهندگان در این همه پرسی برگههای قرمز را با خود از حوزههای انتخاباتی بیرون بردند و بخش سبزرنگ را که رأی به جمهوری اسلامی بود، در صندوق انداختند. رأی سبزی که میتوان گفت نخستین بذر کاشته شده در انقلاب اسلامی بود.
همه پرسی در روزهای 10 و 11 فروردین سال 1358 یعنی کمتر از دو ماه بعد از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357 و به پیشنهاد امام خمینی و از سوی دولت موقت برگزار شد.
با روی کار آمدن دولت موقت و بعد از اعلام رسمی پیروزی انقلاب، امام خمینی یکی از مأموریتهای اصلی دولت مهندس مهدی بازرگان را برگزاری همه پرسی و رفراندوم تعیین کرد و احمد صدر حاج سیدجوادی بهعنوان وزیر کشور، مأمور برگزاری این مهم شد. اما قرار بود چه ساختار حکومتی ای جای پهلوی را بگیرد؟ در این بین گزینههای بسیاری از سوی گروههای مختلف سیاسی مطرح میشد: «جمهوری اسلامی»، «جمهوری دموکراتیک»، «جمهوری ایرانی» و... اما در مقابل همه اینها امام خمینی تأکید بر «جمهوری اسلامی» داشت نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.
آیتالله مرتضی مطهری که از شاگردان امام خمینی و همراهان او بود؛ واژه «جمهوری اسلامی» را در برنامههای تلویزیونی این چنین برای مردم تفسیر کرد: «مسأله «جمهوری» مربوط است به شکل حکومت؛ یعنی این که مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند و کلمه «اسلامی» محتوای این حکومت را بیان میکند. به این ترتیب، جمهوری اسلامی؛ یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب رئیس حکومت، از سوی عامه مردم است و محتوای آن هم اسلامی است و با اصول و مقررات اسلام اداره میشود.»
در نهایت 97 درصد واجدان شرایط در این رفراندوم شرکت کردند و هنوز هم با گذشت 42 سال از انقلاب، پرشورترین انتخابات برگزار شده از نظر حضور مردمی محسوب میشود.
با پایان رأیگیری امام خمینی در بیانیه ای «آغاز حکومت جمهوری اسلامی» را اعلام کرد:«من به ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ شاهنشاهی، که با استکبار خود آنان را خفیف شمردند و بر آنان کردند آنچه کردند، صمیمانه تبریک میگویم. خداوند تعالی بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملتهای مستضعف نمود و با برقراری جمهوری اسلامی، وراثت حقه را بدانان ارزانی داشت. من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام میکنم. به دنیا اعلام میکنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومی سابقه ندارد، که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله دان تاریخ دفن کنند.»
التقاط مسلحانه
ترورهای فرقان
سال 1355 گروهی بهنام کهفیها توسط اکبر گودرزی تأسیس شد که سال 1356 از آنجا که خودش را جداکننده حق از باطل میدانست، نام گروه را به فرقان تغییر داد. گودرزی هنوز دیپلم خود را نگرفته بود که کلاس تفسیر قرآن در تهران برگزار کرد و جوانان را به دوری از روحانیت مخصوصاً مرتضی مطهری ترغیب میکرد، چرا که آیتالله مطهری کتاب «علل گرایش به مادیگری» را در پاسخ به کتاب التقاطی «توحید» اکبر گودرزی نوشت. کینه فرقان از آیتالله مطهری سرانجام در 11 اردیبهشت 1358 جلوه کرد و محمدعلی بصیری، حمید نیکنام و وفا قاضیزاده عازم خیابان فخرآباد شدند تا ایشان را ترور کنند. ساعت ده و سی دقیقه شب آیتالله مطهری از منزل یدالله سحابی در کوچه امین الدوله خارج شد و دقایقی بعد هدف گلوله مهاجمان قرار گرفت. اما ترور آیتالله مطهری اولین ترور بعد از انقلاب نبود. جوخههای ترور فرقان 8 روز پیش از او سپهبد محمدولی قرنی رئیس ستاد مشترک ارتش را به شهادت رسانده بودند. فرقانیها که در بهمن 1357 سلاحهای زیادی را انبار کرده بودند، فروردین 1358 شعار مبارزه با مثلث «زر و زور و تزویر» دادند تا سران انقلاب را حذف کنند. گروه فرقان 3 اردیبهشت حمید نیکنام را به در منزل سپهبد قرنی فرستاد و نیکنام وارد خانه او شد و در حیاط خانه وی را با کلاشنیکف به رگبار بست. آنها روز جمعه ۴ خرداد ۱۳۵۸ به منزل اکبر هاشمی رفسنجانی هم رفتند. اما با واکنش همسر ایشان، هاشمی از ترور جان سالم به در برد مثل محسن بهبهانی مجری برنامههای مذهبی تلویزیون که ترور وی هم شکست خورد. اما حاج تقی طرخانی بنیانگذار مسجد قبا که سوژه بعدی گروه اکبر گودرزی بود در 17 تیر 1358 به شهادت رسید.
گروه فرقان حتی از ترور حسین مهدیان حامی دکتر علی شریعتی هم نگذشتند. مهدیان که پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، جلسات دکتر شریعتی را در منزل خودش برگزار میکرد به اتهام سرمایه دار بودن و مدیرمسئولی روزنامه کیهان 4 شهریور 1358 هدف ترور قرار گرفت. اما از آنجا که در روز ترور همراه مهدی عراقی مسئول زندان قصر و مدیر مالی روزنامه کیهان به روزنامه میرفتند، عراقی و پسرش به شهادت رسیدند اما حسین مهدیان زنده ماند. فرقانیها سیدعلی قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز و احمد لاجوردی مدیر شرکت صنعتی بهشهر را هم به شهادت رساندند. حتی کشف انبار مهمات آنها در کرج هم سیر ترورها را متوقف نکرد. فرقان به حذف دکتر محمد مفتح میاندیشید؛ امام جماعت مسجد قبا و استاد حوزه و دانشگاه که در زمان پهلوی اجازه سخنرانی گودرزی در مسجد قبا را به وی نداده بود. از اینرو گروه فرقان 27 آذر 1358 را زمان انتقام در نظر گرفت و کمال یاسینی را به دانشکده الهیات دانشگاه تهران فرستاد. دکتر مفتح در حال ورود به دانشکده بود که محافظانش بهمنی و نعمتی هدف گلوله قرار گرفته و شهید شدند. خود دکتر هم که زخمی شده بود به سمت بالکن دانشکده رفت. یاسینی عضو فرقان به سمت بالکن دوید و آنجا گلولهای به سر دکتر مفتح شلیک کرد و وی را به شهادت رساند. با ترور دکتر تلاشها برای دستگیری اعضای فرقان در 22 دی 1358 به ثمر نشست و 3 خرداد 1359 نیز گودرزی و اعضای فرقان تیرباران شدند.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
حسینیه ارشاد بازگشایی شد
حسینیه ارشاد مکانی که در سالهای سیاه خفقان سمبلی از مبارزه خستگیناپذیر مردان و زنان آزاده علیه استبداد بود، جایی که دکتر علی شریعتی در تولد، رشد و شخصیت بخشیدن به آن نقش بزرگی را ایفا کرد، روز پنجشنبه 16 فروردین 1358 ساعت هفت بعدازظهر پس از شش سال که درهای آن بسته شده بود، طی مراسم خاصی رسماً بازگشایی شد. در این مراسم که حضرت آیتالله سید محمود طالقانی و برخی دست اندرکاران حضور داشتند، استاد تقی شریعتی پدر معلم فقید به ایراد سخنرانی پرداخت. این مراسم با حضوربالغ بر ده هزار نفر در ساعت 10 شب خاتمه یافت.
روزنامه اطلاعات – شنبه 18 فروردین 1358
آغاز انتشارروزنامه جمهوری اسلامی
روزنامه «جمهوری اسلامی» ارگان حزب جمهوری اسلامی، ایران، اولین شماره خود را در 8 صفحه منتشر کرد. حزب جمهوری اسلامی در بهمن سال 1357 بوسیله آقایان دکتر محمد بهشتی، علی خامنهای [رهبر معظم انقلاب] اکبرهاشمی رفسنجانی، دکتر محمدجواد باهنر و سید عبدالکریم موسوی اردبیلی اعلام موجودیت کرد. این روزنامه زیر نظر شورای سردبیری اداره میشود.
روزنامه کیهان- چهارشنبه 9 خرداد 1358
ابوذر زمان
حضرت آیتالله طالقانی به ملکوت اعلی پیوست
با کمال تأسف و تأثر، ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بامداد امروز [دوشنبه 19 شهریور1358] مجاهد نستوه و آموزگار بزرگ قرآن، حضرت آیتالله سید محمود طالقانی دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست. به همین مناسبت امام خمینی پیامی به این شرح صادر کردند:
طالقانی برای اسلام به منزله ابوذر بود
بسمالله الرحمن الرحیم
إنا لله و إنا الیه راجعون: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَنْ ینتَظِرُ.
عمر طولانی این عیب را دارد که هر روز عزیزی را از دست میدهد و به سوگ شخصیتی مینشیند و در غم برادری فرو میرود. مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلی با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار، سعادت و راحت و برای ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه. آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او، این ضایعه بزرگ را تسلیت میدهم. رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حقّ. والسلام علی عبادالله الصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی- 18 شوال 1399
روزنامه اطلاعات - دوشنبه 19شهریور 1358