ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری:
دولت و مجلس اختلاف خود را باید با همکاری حل کنند
حد غنیسازی ایران متناسب با نیاز کشور ممکن است به ۶۰ درصد هم برسد
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر دیروز (دوشنبه) در دیدار رئیس و منتخبان ملت در مجلس خبرگان، منظومه مفاهیم معرفتی و ارزشی اسلام را نرمافزار ساختار نظام اسلامی دانستند و با اشاره به لزوم روزآمد شدن این نرمافزار متناسب با گسترش دامنه فعالیتهای نظام اسلامی و بروز چالشهای جدید گفتند: یکی از وظایف مهم فضلا و متفکرین، تقویت مبانی فکری نظام اسلامی بهمنظور عملیاتی کردن مفاهیم دینی مورد نیاز جامعه است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای همچنین ادبیات روزهای اخیر امریکا و سه کشور اروپایی در مورد ایران را ادبیاتی مستکبرانه، طلبکارانه و غیر منصفانه دانستند و گفتند: نتیجه این ادبیات جز منفورتر شدن آنها نزد ملت ایران نخواهد بود. ضمن آنکه جمهوری اسلامی از مواضع منطقی خود در موضوع هستهای کوتاه نخواهد آمد و بر اساس مصلحت و نیاز کشور تا آنجا که لازم باشد، حتی تا غنیسازی ۶۰ درصد پیش خواهد رفت.
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای سخنانشان ضمن تبریک میلاد حضرت جوادالائمه و حضرت امیرمؤمنان و با گرامیداشت چند عضو فقید مجلس خبرگان، یکی از نیازهای مهم جوامع اسلامی را عملیاتی کردن مفاهیم دینی برشمردند و گفتند: در هر برههای که این مفاهیم عملیاتی شد، برای کشور و ملت و آبروی جمهوری اسلامی، ارزشمند بود و هرجا که غفلت کردیم از برکات آن محروم شدیم. ایشان افزودند: امام بزرگوار با حضور در صحنه و تبیین مفاهیمی همچون توکل، تکلیف، ایثار، جهاد و شهادت، آنها را در جامعه و زندگی مردم رایج کردند و نتیجه آن، پیروزی ملت ایران در یک جنگ هشت ساله بینالمللی بود.
ایجاد نهضت اسلامی، نظریهپردازی برای ساختار نظام و گسترش دادن دین به عرصههای اجتماعی و اداره کشور بهوسیله امام خمینی(ره) از دیگر نمونههایی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آنها اشاره کردند و گفتند: نمونه جدید این موضوع، عملیاتی شدن مفهوم والای مواسات بهوسیله مردم و جوانان و دستگاههای دولتی و نهادهای انقلابی و شکلگیری نهضت بزرگ کمک مؤمنانه در شرایط کرونایی بود که گرههای زیادی را باز کرد.
ایشان روزآمد کردن نرمافزار نظام اسلامی را وظیفه فضلای صاحبنظر دانستند و گفتند: البته این بهروزرسانی به معنای دستکاری در منظومه مفاهیم دینی نیست بلکه به معنای کشف حقایق متناسب با نیازهای داخلی و بینالمللی نظام اسلامی است. رهبر انقلاب اسلامی به چند نمونه متناسب با مسائل روز اشاره کردند و افزودند: بهعنوان مثال هنگامی که نظام اسلامی با فشارهای شرطی دشمن مواجه میشود و او برداشتن تحریمها را منوط به یک یا چند شرط میکند که انجام آنها ممکن است بهشدت گمراه کننده و هلاک کننده باشد، نظام اسلامی چه باید بکند؟
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به این سؤال تأکید کردند: در چنین شرایطی باید مفهوم دینی استقامت و صبر، تبدیل به یک حرکت جمعی در جامعه شود، آن هم در شرایطی که مردم با مشکلاتی مواجه هستند که بخشی از آنها ناشی از فشارهای دشمن است. ایشان ترویج مفاهیمی همچون توکل به خدا و اعتماد به وعده الهی در مواجهه با جبهه دشمن یا تبیین این موضوع را که خداوند قطعاً در برابر بیعملی و بیتوجهی مسئولان واکنش تند خواهد داشت، از دیگر نمونههای مورد نیاز جامعه برشمردند و افزودند: تغذیه عقبه فکری نظام اسلامی و بهروزرسانی نرمافزار آن را باید فضلا و متفکرین صاحب صلاحیتی بهعهده بگیرند که از جمود فکری و تحجر، و همچنین از افکار التقاطی بهدور باشند. رهبر انقلاب اسلامی در بخش دوم سخنانشان به مسأله هستهای پرداختند. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قانون مصوب مجلس در خصوص کاهش تعهدات برجامی، گفتند: مجلس قانونی را تصویب و دولت هم از آن استقبال کرد و تا دیروز نیز کارهایی را که باید انجام میشد، انجام دادند و انشاءالله فردا نیز یک مورد دیگر از این قانون انجام خواهد شد.
ایشان با اشاره با اختلاف برداشتی که مجلس از کار دولت دارد، افزودند: این اختلافنظرها قابل حل است و باید دو طرف، قضیه را با همکاری یکدیگر حل کنند و نباید اختلافها رها و یا تشدید شود که نشاندهنده دوصدایی باشد. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: دولت خود را موظف به عمل به قانون میداند و باید به این قانون که قانون خوبی است، به دقت عمل شود.
حضرت آیتالله خامنهای ادبیات امریکا و سه کشور اروپایی در قبال کاهش تعهدات برجامی ایران را مستکبرانه، طلبکارانه و غیرمنصفانه و ادبیاتی غلط خواندند و گفتند: جمهوری اسلامی از روز اول و تا مدت طولانی، بر اساس تعالیم اسلام به تعهدات خود عمل کرد اما طرفی که از روز اول به تعهدات خود عمل نکرد همین چهار کشور بودند، بنابراین آنها باید مورد عتاب و خطاب و بازخواست قرار گیرند.
ایشان افزودند: وقتی امریکا از برجام خارج شد و دیگران هم با او همراهی کردند، دستور قرآن این است که تو هم تعهد را رها کن که با این حال باز هم دولت محترم ما تعهدات را رها نکرد و بتدریج بخشی از آنها را کاهش داد که البته این موارد نیز در صورت عمل کردن آنها به وظایفشان قابل برگشت است. رهبر انقلاب اسلامی نتیجه ادبیات استکباری را افزایش نفرت مردم ایران از غربیها دانستند.
ایشان گفتند: در این میان آن دلقک صهیونیست بینالمللی دائم میگوید ما نمیگذاریم ایران به سلاح هستهای دست یابد، در حالی که باید به او گفت اگر جمهوری اسلامی تصمیم به دستیابی به سلاح هستهای داشت، او و بزرگتر از او هم نمیتوانستند مانع شوند. حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: آنچه مانع جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هستهای است، فکر و مبانی اسلامی است که ساخت هر سلاحی اعم از هستهای یا شیمیایی را که موجب کشتار مردم عادی میشود، ممنوع میداند. ایشان با یادآوری قتل عام ۲۲۰ هزار نفر در بمباران اتمی امریکا و همچنین محاصره مردم مظلوم یمن و بمباران بازار و بیمارستان و مدرسه بوسیله جنگندههای ساخت غربیها، گفتند: کشتار غیرنظامیان و مردم بیگناه روش امریکاییها و غربیها است و جمهوری اسلامی این روش را قبول ندارد و بر همین اساس به سلاح هستهای فکر هم نمیکند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اما ما برای کسب تواناییهای هستهای متناسب با نیازهای کشور مصمم هستیم و به همین علت، حد غنیسازی ایران ۲۰ درصد نخواهد بود و تا هرجا که لازم و نیاز کشور باشد اقدام خواهد کرد مثلاً برای پیشران هستهای یا کارهای دیگر ممکن است غنیسازی را به ۶۰ درصد هم برسانیم. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته یک قرارداد چندسالهای گذاشته شده که اگر آنها عمل کنند ما هم تا همان چند سال عمل خواهیم کرد اما غربیها بخوبی میدانند که ما بهدنبال سلاح هستهای نیستیم.
رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: موضوع سلاح هستهای بهانه است، آنها حتی با دستیابی ما به سلاحهای متعارف هم مخالفند چون میخواهند مؤلفههای قدرت را از ایران بگیرند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به این واقعیت که نیروگاههای هستهای با تأمین انرژی سالمتر، تمیزتر و ارزانتر یکی از مهمترین منابع انرژی در آینده نه چندان دور خواهند شد، نیاز کشور به غنیسازی را یک امر مسلّم خواندند و گفتند: غنیسازی را نمیشود آن روز شروع کرد بلکه باید از امروز برای نیاز آن زمان آماده شد. ایشان افزودند: غربیها میخواهند در روزی که ایران به انرژی هستهای نیاز پیدا میکند، محتاج آنها باشد و آنها این نیاز ما را وسیلهای برای تحمیل، زورگویی و باجخواهیهای خود قرار دهند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: جمهوری اسلامی در قضیه هستهای نیز همانند سایر قضایا عقبنشینی نخواهد کرد و در مسیر آنچه که مصلحت و نیاز امروز و فردای کشور است، با قدرت پیش خواهد رفت. پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آیتالله جنتی رئیس مجلس خبرگان و حجتالاسلام والمسلمین رئیسی نایب رئیس دوم این مجلس گزارشی از اجلاسیه خبرگان و مسائل مورد تأکید در آن، و همچنین جزئیاتی از اصلاحات موادی از آییننامه انتخابات مجلس خبرگان رهبری بیان کردند.
برش
آیت الله جنتی: نمایندگان به فکر خودشان و دوستانشان نباشند
هشتمین اجلاسیه رسمی پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری روز گذشته در محل ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی برگزار شد. در این اجلاسیه، در انتخابات اعضای هیأت رئیسه، آیتالله جنتی بهعنوان رئیس این مجلس، آیتالله رئیسی بهعنوان نایب رئیس اول و آیتالله موحدی کرمانی بهعنوان نایب رئیس دوم در سمتهای خود ابقا شدند. اعضای خبرگان همچنین شرایط سنی داوطلبان انتخابات این مجلس را اصلاح و داشتن مدرک علمی سطح 4 حوزه را به شروط لازم برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان افزودند.
بهگزارش ایسنا، آیتالله احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان در سخنانی، با بیان اینکه مردم در انتخابات مجلس با مشارکت خوبی حضور یافتند و آزادانه نمایندگان خود را که نیروهای انقلابی هستند، انتخاب کردند، از این نمایندگان خواست حق این مردم را ادا کنند و به فکر خودشان و جریانات سیاسی و دوستانشان نباشند. او همچنین از نمایندگان خواست در خدمتگزاری به مردم اولویتها را در نظر بگیرند و به مسائل فرعی و دست دوم نپردازند و از قدرت خود به نفع نظام، انقلاب و مردم استفاده کنند.
رئیس مجلس خبرگان، درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز با اشاره به اینکه قانون اساسی مدیر، مدبر و با تقوا بودن را شرایط رئیسجمهوری عنوان کرده، تصریح کرد: شورای نگهبان در تأیید صلاحیتها بیش از همه باید به تقوای کاندیداها توجه کند. مجلس خبرگان همچنین در بیانیهای، حفظ ارزشهای دینی و آرمانهای انقلاب و پرهیز از حرکات تفرقه افکنانه در صفوف به هم پیوسته ملت را مورد تأکید قرار داد. در این بیانیه با اشاره به اینکه سیاست فشار حداکثری امریکای جنایتکار با شکست مواجه شد، آمده است: استکبار جهانی بداند بازگشت یا عدم بازگشت امریکا به برجام، اثری در مقاومت ملت شریف ایران ندارد و بازگشت آنان به برجام بدون رفعِ عملی تحریمها، نه تنها نفعی ندارد، بلکه مضر هم هست. مجلس خبرگان رهبری، مذاکره مجدد با امریکا بر سر مسائل توافق شده را خط قرمز نظام دانست و تأکید کرد: با همدلی سران قوا و تبعیت مسئولان محترم نظام از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و دفاعِ یکدل و یکصدا از عزت و استقلال کشور حتماً در برابر حربههای دشمنان پیروز خواهیم شد. مجلس خبرگان رهبری، ضمن دعوت از مردم برای حضور پرشور در انتخابات 1400 اضافه کرد که به کارگیری شیوههای صحیح و منطقی در معرفی و تبلیغ کاندیداها و پرهیز از سیاه نمایی، روشهای غیرشرعی و رعایت اخلاق از شرایط ضروری یک انتخابات شایسته و در طراز نظام اسلامی است.
خطیب زاده: پیشنهاد حضور امریکا در نشست برجام را بررسی میکنیم
سخنگوی وزارت خارجه گفت که در حال بررسی حضور امریکا در نشست مرتبط با برجام هستیم. سعید خطیبزاده در نشست هفتگی خود با خبرنگاران در مورد پیشنهاد اتحادیه اروپا برای حضور امریکا در مذاکرات موسوم به مذاکرات ایران و ۱+۵ گفت: در خصوص آنچه که اتحادیه اروپا و هماهنگ کننده سیاست خارجی اروپا پیشنهاد دادهاند ما نیت آقای بورل را میدانیم و این را در چارچوب تلاشهای ایشان برای حفظ برجام میدانیم.به گزارش ایسنا، وی با بیان اینکه در حال حاضر ایالات متحده عضو برجام نیست که بتواند در نشست برجامی که بین ایران و کشورهای باقیمانده عضو برجام برگزار میشود، شرکت کند، ادامه داد ولی در مورد اینکه امریکا بهعنوان میهمان شرکت کند در حال بررسی این موضوع هستیم. خطیبزاده افزود: در مورد پیشنهاد مطرح شده نظر خود را به دوستان اروپایی و دوستانمان در پکن و مسکو اعلام خواهیم کرد.وی در پاسخ به این سؤال که آیا مشخص است زمان برگزاری نشست ایران و ۱+۴ با حضور امریکا چه زمانی خواهد بود و آیا این نشست در جریان نشست کمیسیون مشترک برجام که قرار است در اسفندماه برگزار شود خواهد بود، گفت: ما اساساً هنوز به آن نقطه نرسیدهایم که بخواهیم تاریخی را در این زمینه مشخص کنیم و همان طور که پیش از این گفتم ما در حال بررسی اصل این پیشنهاد هستیم. خطیبزاده همچنین در مورد سفر چندی پیش نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن به ایران و دیدارهایی که با برخی مقامات کشورمان در این زمینه داشت، گفت: این سفر در چارچوب پیگیریهای طرحهای صلحی است که در این زمینه مطرح است. ما امیدواریم هر چه زودتر صلح و ثبات در این منطقه حاکم شود و عربستان سعودی نیز به طرحهای صلح و سیاسی که در این زمینه مطرح است، بپیوندد.
مسیر مطلوب مجلس کجاست
ادامه از صفحه اول
مجلس و حتی رئیس قوه مقننه تا قبل از این معترف بودند که دولت بخشهای مختلف قانون هستهای اخیر را اجرا کرده است. اختلافات شکل گرفته در روز گذشته بر سر موضوع پروتکل الحاقی است. نگاهی فنی به این اختلافات نشان میدهد که یا مجلس نمیداند در قالب این قانون چه چیزی را تصویب کرده یا اینکه میداند و میخواهد موضوع را جور دیگری نشان داده و به مسیر متفاوتی ببرد. بیانیه مشترک ایران و آژانس به صراحت از توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی سخن گفته و روی زمین نیز همین اتفاق رخ داده است. اما این به معنای پایان کامل نظارتها نیست چرا که ما همچنان در چارچوب پادمان و معاهده NPT با آژانس رابطه داشته و نسبت به آن تعهد داریم. قانون مجلس نیز در هیچکجا تعلیق تعهدات پادمانی یا خروج از آن را درخواست و پیشبینی نکرده است. همانطور که بحث اخراج بازرسان نیز که در جلسه دیروز مجلس بارها به آن اشاره شد، هیچ جایی در قانون مصوب همین مجلس ندارد.
با این توصیف معلوم نیست مراد نمایندگان مجلس از اینکه دولت همچنان در سطح پروتکل امکان دسترسی برای بازرسان آژانس فراهم کرده، چیست؟ به طور مثال یکی از اختلافات بحث دوربینهای مورد اشاره در توافق شامگاه یکشنبه است. اولاً اینکه این دوربینها اساساً از قبل از این نیز بر خلاف برخی ادعاها نه «آنلاین» بلکه «آفلاین» بودهاند. به این معنا که آژانس بینالمللی انرژی اتمی امکان دسترسی مستقیم به اطلاعات آنها نداشته و بعد از درخواست، فیلم آنها در اختیار آژانس قرار میگرفته. یعنی همین مورد هم نظارتی بسیار پایینتر از سطح نظارتهای معمول پروتکل الحاقی است. ثانیاً در توافق جدید مقرر شده که تا 3 ماه دیگر حتی همین فیلمهای ضبط شده هم در اختیار آژانس قرار نگیرد، مگر اینکه طرف مقابل تعهدات خود را اجرا کند. یعنی این فیلمها نزد ایران و بدون دسترسی دیگران باقی میمانند و اگر تعهدات طرف مقابل بعد از مهلت 3 ماهه همچنان در تعلیق باشند، اطلاعات یاد شده برای همیشه پاک خواهند شد. بسیار واضح است که این فرآیند هیچ نسبتی با ادعای دیروز نمایندگان مجلس مبنی بر وادادگی دولت و دور زدن قانون ندارد. ما در آینده نزدیک نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را داریم که طی آن آقای گروسی گزارش 3 ماهه خود درباره تعهدات برجامی ایران را ارائه خواهد داد. واضح است که هر گونه مورد منفی در این گزارش یعنی متحد شدن کشورها علیه ایران. چیزی که ما سابق بر این هم بارها آن را تجربه کرده و دیدهایم که حتی کشورهای نزدیک و دوست ما هم در چنین شرایطی حاضر به دادن هزینه زیادی جهت حمایت از ما نیستند. کسانی که میگویند ایران باید اکنون دست به اقدامات سریع و سخت در خصوص برجام بزند باید به دو پرسش پاسخ دهند؛ اول اینکه چه تضمینی هست که باز هم تنها ماندن ایران در چنین صحنهای مانند تجارب گذشته تکرار نشود؟ ثانیاً این تنهایی چه سود و منفعتی برای کشور خواهد داشت و آیا جز کمک به اجماعسازی علیه ایران به جای دیگری ختم میشود؟ به نظر میرسد اختلافات اخیر بر سر توافق ایران و آژانس همچنان باید بر همان بستر رقابتهای جناحی و تلاش برای ابزارسازی از بحث هستهای در این رقابتها تفسیر شود. مجلس با موضع دیروز خود نشان داد که حتی به قانون مصوب خود نیز اشراف کافی ندارد و هنوز حداقل در ظاهر نمیتواند تفاوت بین توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و خروج از NPT را از هم تشخیص دهد. برداشت عمومی از رفتار مجلس میتواند این باشد که نمایندگان این دوره فکر میکردند که اجرای قانون مصوب آنها به معنای پایان برجام و بازگشت به شرایط قبل از 92 است، اما اکنون متوجه شدند که در عمل ارزیابی آنها دقیق و درست نبوده. چیزی که خود میتواند ناشی از عدم اشراف دقیق فنی و حقوقی به موضوع برجام و موضوعات مرتبط با آن مانند پروتکل الحاقی و NPT و سطوح مختلف بازرسی باشد. چه اینکه بخش زیادی از نمایندگان این مجلس بارها به روشنی اعتراف کردهاند که مایل به پایان کامل برجام و خروج قطعی ایران از این توافق هستند. چیزی که به نظر میرسد باز هم بیشتر متأثر از رقابتهای سیاسی داخلی است نه محاسبه منافع ملی.
مشاور امنیت ملی کاخ سفید ادعا کرد
ارتباط با ایران درباره آزادی زندانیان
مشاور امنیت ملی کاخ سفید در گفتوگو با شبکه خبری سیبیاس گفت که ایالات متحده ارتباط با ایران را در مورد بازداشت آنچه که شهروندان امریکایی خواند، آغاز کرده است. به گزارش ایرنا، جیک سالیوان افزود: ما قصد داریم بهطور مستقیم با ایرانیها درمورد آنچه که او بازداشت ناعادلانه و غیرقانونی شهروندان امریکایی در ایران دانست، ارتباط برقرار کنیم. ما شروع به برقراری ارتباط با ایرانیان درمورد این موضوع کردهایم و هرچه جلو برویم این کار را ادامه خواهیم داد. دیروز سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه در اینباره گفت: پیامهایی منتقل شده ولی تحول جدیدی رخ نداده است. همواره پیگیری وضعیت ایرانیان زندانی در امریکا از اولویتهای جمهوری اسلامی بوده است. زندانیان ایرانی در امریکا در وضعیت نابسامانی به سر میبرند و به صورت خاص مورد ظلم قرار گرفتهاند. مثلاً استاد ایرانی را به بهانههای واهی پابند زدهاند و یا اینکه یک ایرانی دیگر را به بهانه واهی محکوم کردهاند و بعد از اینکه او دوران محکومیت خود را طی کرده است به صورت سرکشانه او را همچنان در زندان نگه میدارند. ایران نمیتواند شاهد این ظلمهای آشکار در مورد اتباع خود باشد. این مسیر، مسیر شوم دولت قبلی امریکا است و ما هنوز شاهد فاصله گرفتن دولت فعلی امریکا از میراث شوم دولت پیشین نبودهایم. وی ادامه داد: پیامهایی از سفارت سوئیس و برخی از وزرای خارجه به تهران رسید که طرف امریکایی مایل است که این موضوع انسانی را حل و فصل کند. پیام ما هم به همان طریق ارسال شده که پیشنهاد دکتر ظریف که دو سال پیش در حاشیه نشست سازمان ملل در مورد آزادی همه زندانیان ایرانی در مقابل محکومان ایالات متحده در ایران که مطرح شد سر جایش هست و همین مسیر میتواند ادامه پیدا کند.
وزیر خارجه امریکا: به دنبال تقویت و طولانی کردن توافق با ایران هستیم
وزیر خارجه امریکا در اظهاراتی مدعی شد که واشنگتن به دنبال تقویت و توسعه توافق هستهای با ایران است. به گزارش ایسنا، آنتونی بلینکن روز گذشته در کنفرانس خلع سلاح در ژنو سوئیس گفت: ایالات متحده متعهد به این میماند که اطمینان حاصل کند ایران هیچوقت به سلاح هستهای دست پیدا نکند. دیپلماسی بهترین مسیر برای رسیدن به این هدف است. بلینکن افزود: ما با همکاری با شرکا و متحدانمان به دنبال طولانیتر کردن و تقویت برجام خواهیم گشت و به باقی نگرانیها از جمله رفتار منطقهای بیثبات کننده ایران و توسعه و اشاعه موشکهای بالستیک رسیدگی خواهیم کرد. او گفت: ایران باید به توافق پادمانی خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و وظایف بینالمللی خود پایبند بماند.
بینشی برای گسیختن چرخه باطل ایران و امریکا
ادامه از صفحه اول
برای ایران و امریکا ساده تر است که یکدیگر را دشمن مصالحهناپذیر خود بدانند و در این ارتباط، به توالی و ترتیب، امکانی جز اعمال فشار امنیتی و اقتصادی بر هم نبینند و تاریخ طولانی از خصم و کینه را سوخت سیاست های انتقام جویانه خود قرار بدهند. امروز این دیدگاه در هر دو کشور طرفداران پر و پا قرصی دارد. نیازی به گفتن نیست که نتیجه این برداشت غالب در سالیان گذشته چیزی جز فرسودگی منابع مالی، اتلاف نیروی انسانی و البته از دست دادن فرصت هایی که بهره مندی از آن می توانست به صلح و امنیت و ارتقای منافع دو ملت کمک کند، نداشته است. در سوی دیگر دیدگاه ظریف تری وجود دارد که ضمن به رسمیت شناختن منافع آشتی ناپذیر ایران و امریکا، از آن دسته منافعی نیز حمایت می کند که تنها در سایه تنوع دیگری از استراتژی های مواجهه با اقتضائات جدیدتر در نظام جهانی شناخته می شوند. ما تاکنون چنان در تار عنکبوت تنش های متقابل قرار گرفته ایم که به سختی توجه کسی می تواند جلب تصویر بزرگتری شود که تغییرات شکل گرفته در چهار دهه گذشته بر سیستم بین المللی تحمیل کرده است؛ تصویری مرکب از خیزش آسیا و سربرآوردن قدرت های جدیدی که هر کدام اشتهای سیری ناپذیری در بسط نفوذ و بازتعریف جایگاه خود در سلسله مراتب جهانی دارند. تصویری که بواسطه نه تنها قدرت های بزرگ نوظهور و انتقال مرکز ثقل قدرت از غرب به شرق بلکه از راه انتقال عمیق تری در منابع قدرت و ثروت از جمله با ظهور لبه تکنولوژی در رقابت در تسخیر فضا تا اقتصاد دیجیتال و غرق شدن مردم جهان در دنیای سایبری ایجاد شده است. با به میان آمدن این عرصه های نو، حتی مشتاق ترین محققان ایرانی و امریکایی نیز به دلیل عادات گذشته به زحمت زیادی نیاز دارند تا در تشریح منافع ایران و امریکا در این قلمروهای حیرت انگیز به چیزی به بیش از نقاط تضاد و برخورد دست پیدا کنند. واقع بینانه نیست که انتظار داشته باشیم ایران و امریکا خود را از قفس های ذهنی که البته با تکرار و اصرار بر خصومت های عینی مستحکم میشود، رها کنند؛ چه بسا معلوم نیست که حتی اگر اراده ای دوسویه در کار باشد، سرانجام موفق به تحقق آن شوند اما حداقل هر دو میتوانند با به خدمت گرفتن افق های فکری گسترده و ایده های نو که از درک دگرگونیهای ایدئولوژیک و زلزله های اقتصاد جهانی الهام می گیرند به چشماندازهای دورتری نگاه کنند که در آن بستر بدیعی از تعریف منافع همپوشان و یا ناسازگار گنجانده شده است.
آنچه تا بدین جا گفته شده صرفاً می تواند عینکی برای نگریستن به بحران کنونی در مناسبات دو کشور باشد؛ بحرانی آکنده از بی اعتمادی، خشونت و اشتیاق وافری برای حذف رقیب و تکرار چرخه ای باطل از فشار حداکثری یکی بر دیگری. سیاستمداران حاذق و مآل اندیش در تهران و واشنگتن طی سالها تجربه دریافته اند که افتادن در این چرخه تنها می تواند ما را به جایی برساند که هم اکنون هستیم. نه تنها ایران قادر نیست ایالات متحده را به زانو در بیاورد بلکه تا امروز باید به ایالات متحده هم ثابت شده باشد که نمی تواند با حداکثر فشار ممکن، ایران را از میدان به در کند و یا حتی ما را از تعقیب منافع حیاتی و بنیادین خود مأیوس کند؛ بازدارندگی ایران و امریکا نسبت به هم در عالی ترین سطح خود قرار دارد و یا به زبان ساده ما در دشمنی به بن بست رسیده ایم. این خبر برای کسانی در ایران و امریکا که آرزوی محو دشمنی را داشته اند ناامید کننده است اما در عین حال با اعتماد به نفسی که به طرفین می بخشد، زمینه ساز خلاقیتی است که بارقه جستوجوی مسیرهای تازه ای از رقابت و همکاری را در مکان ها و عرصه هایی که چنین امکانی را در خود دارند، روشن می کند؛ دست کم برای آنهایی که حاضرند مرزهای سنت های رفتاری را پشت سر بگذارند و جسارت چنگ انداختن بر ناشناختهها را دارند.
اکنون که در میانه بحران بازاعتبار بخشی به برجام قرار داریم، مرز مخالفان و موافقان این تفکر به روشن ترین وجه خود در ایران و امریکا آشکار می شود. ما هنوز نمی دانیم که رهبران جدید امریکا تا چه اندازه از گذشته آموخته اند اما میتوانیم به آنها فرصت بدهیم که کفایت خود را برای تشخیص منافع واقعی امریکا که در چارچوبی مستقل از اتحادهای از مد افتاده قرن بیستم، جایی برای تعریف دارد، اثبات کنند. در این تصویر کلان، توافق هستهای بین ایران و 1+5 نباید تنها ابزاری برای خلاص شدن از شر تحریم های امریکا باشد. تحریم هایی که شاید در سال های آینده به بهانه های نامعمول و تا وقتی ریشههای دشمنی دو کشور برجای خود باقی است، به نحوی برگشت پذیرند. هرچند برجام در کارکرد خود رفع اساسی ترین تحریم های چندجانبه را انتظار دارد اما کارکرد به مراتب مهمترش که لاجرم به نامربوط کردن تحریم ها علیه ایران نیز منجر میشود، غیرامنیتی سازی ایران است. در طرف مقابل کوته فکرانه است اگر هدف از این توافق و احیای آن برای ایالات متحده صرفاً اطمینان از عدم دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای و یا مهار نفوذ طبیعی و مهارناپذیر ایران در منطقه پیرامون آن باشد. ایران باثبات و قویتری که ضمن تعهد به عدم اشاعه تسلیحات کشتار جمعی، همچنان به مبارزه با تروریسم و اشغالگری ادامه می دهد و همزمان در یک نظام امنیت منطقه ای قادر به تأمین صلح و آرامش با مشارکت همه کشورهای همسایه باشد، میتواند سنگینی بار زائدی که امریکا برای حمل آن سالانه میلیاردها دلار به هدر میدهد را رفع کرده و اجازه بدهد که به امور خود در خانه ای از هم گسیخته و مناطق پرچالش در دوردست های آسیا رسیدگی کند. به همین ترتیب، امریکایی که از راه توافق با ایران، از شر جعل بحران هسته ای از سوی اسرائیل و دیگر متحدان پردردسر خود رها شده و با کاهش درگیری در منطقه پیرامونی ایران می تواند کمتر از گذشته برای هدف کاذب مهار ایران در باتلاق های پیاپی گرفتار شود، با منافع کوتاه و بلند مدت ایران سازگارتر است. من آنقدر ساده لوح نیستم که روی نزدیک بودن چنین دستاوردهای بزرگی، به صرف آنکه یک رئیس جمهور کوته نظر و قلدر به طرز فضاحت باری با رئیس جمهوری آشناتر به منافع واقعی امریکا ولی به همان اندازه گمراه در ساختن تاریخ سیاست خارجی این کشور، جایگزین شده، شرط بندی کنم؛ به ویژه با در نظر گرفتن قفس های ذهنی و بی اعتمادی رسوب کرده ای که به سختی اجازه تحرک می دهد. اما این رویکرد همچنان می تواند بینشی باشد که از دیپلماسی دو کشور در مقابل هم حمایت کرده و با در پیش گرفتن حد بالایی از بی اعتمادی که امریکا شایسته آن است، گریزگاه هایی را برای تحقق منافع عالی ایران در اجتناب از رویارویی دائمی و پرهزینه با امریکا جستوجو کند. کسانی که هنوز فکر می کنند با تهدید، فشار، ارعاب و اولتیماتوم می توانند دیگری را وادار به تغییر رفتار کنند و یا با دست بالا دادن به کشور خود، جایگاهی بهتر برای آن و امان ماندن از گزند رقیب فراهم کنند، نه تنها این یادداشت بلکه باید تاریخ چرخه باطل را دوباره بخوانند.
برای ایران و امریکا ساده تر است که یکدیگر را دشمن مصالحهناپذیر خود بدانند و در این ارتباط، به توالی و ترتیب، امکانی جز اعمال فشار امنیتی و اقتصادی بر هم نبینند و تاریخ طولانی از خصم و کینه را سوخت سیاست های انتقام جویانه خود قرار بدهند. امروز این دیدگاه در هر دو کشور طرفداران پر و پا قرصی دارد. نیازی به گفتن نیست که نتیجه این برداشت غالب در سالیان گذشته چیزی جز فرسودگی منابع مالی، اتلاف نیروی انسانی و البته از دست دادن فرصت هایی که بهره مندی از آن می توانست به صلح و امنیت و ارتقای منافع دو ملت کمک کند، نداشته است. در سوی دیگر دیدگاه ظریف تری وجود دارد که ضمن به رسمیت شناختن منافع آشتی ناپذیر ایران و امریکا، از آن دسته منافعی نیز حمایت می کند که تنها در سایه تنوع دیگری از استراتژی های مواجهه با اقتضائات جدیدتر در نظام جهانی شناخته می شوند. ما تاکنون چنان در تار عنکبوت تنش های متقابل قرار گرفته ایم که به سختی توجه کسی می تواند جلب تصویر بزرگتری شود که تغییرات شکل گرفته در چهار دهه گذشته بر سیستم بین المللی تحمیل کرده است؛ تصویری مرکب از خیزش آسیا و سربرآوردن قدرت های جدیدی که هر کدام اشتهای سیری ناپذیری در بسط نفوذ و بازتعریف جایگاه خود در سلسله مراتب جهانی دارند. تصویری که بواسطه نه تنها قدرت های بزرگ نوظهور و انتقال مرکز ثقل قدرت از غرب به شرق بلکه از راه انتقال عمیق تری در منابع قدرت و ثروت از جمله با ظهور لبه تکنولوژی در رقابت در تسخیر فضا تا اقتصاد دیجیتال و غرق شدن مردم جهان در دنیای سایبری ایجاد شده است. با به میان آمدن این عرصه های نو، حتی مشتاق ترین محققان ایرانی و امریکایی نیز به دلیل عادات گذشته به زحمت زیادی نیاز دارند تا در تشریح منافع ایران و امریکا در این قلمروهای حیرت انگیز به چیزی به بیش از نقاط تضاد و برخورد دست پیدا کنند. واقع بینانه نیست که انتظار داشته باشیم ایران و امریکا خود را از قفس های ذهنی که البته با تکرار و اصرار بر خصومت های عینی مستحکم میشود، رها کنند؛ چه بسا معلوم نیست که حتی اگر اراده ای دوسویه در کار باشد، سرانجام موفق به تحقق آن شوند اما حداقل هر دو میتوانند با به خدمت گرفتن افق های فکری گسترده و ایده های نو که از درک دگرگونیهای ایدئولوژیک و زلزله های اقتصاد جهانی الهام می گیرند به چشماندازهای دورتری نگاه کنند که در آن بستر بدیعی از تعریف منافع همپوشان و یا ناسازگار گنجانده شده است.
آنچه تا بدین جا گفته شده صرفاً می تواند عینکی برای نگریستن به بحران کنونی در مناسبات دو کشور باشد؛ بحرانی آکنده از بی اعتمادی، خشونت و اشتیاق وافری برای حذف رقیب و تکرار چرخه ای باطل از فشار حداکثری یکی بر دیگری. سیاستمداران حاذق و مآل اندیش در تهران و واشنگتن طی سالها تجربه دریافته اند که افتادن در این چرخه تنها می تواند ما را به جایی برساند که هم اکنون هستیم. نه تنها ایران قادر نیست ایالات متحده را به زانو در بیاورد بلکه تا امروز باید به ایالات متحده هم ثابت شده باشد که نمی تواند با حداکثر فشار ممکن، ایران را از میدان به در کند و یا حتی ما را از تعقیب منافع حیاتی و بنیادین خود مأیوس کند؛ بازدارندگی ایران و امریکا نسبت به هم در عالی ترین سطح خود قرار دارد و یا به زبان ساده ما در دشمنی به بن بست رسیده ایم. این خبر برای کسانی در ایران و امریکا که آرزوی محو دشمنی را داشته اند ناامید کننده است اما در عین حال با اعتماد به نفسی که به طرفین می بخشد، زمینه ساز خلاقیتی است که بارقه جستوجوی مسیرهای تازه ای از رقابت و همکاری را در مکان ها و عرصه هایی که چنین امکانی را در خود دارند، روشن می کند؛ دست کم برای آنهایی که حاضرند مرزهای سنت های رفتاری را پشت سر بگذارند و جسارت چنگ انداختن بر ناشناختهها را دارند.
اکنون که در میانه بحران بازاعتبار بخشی به برجام قرار داریم، مرز مخالفان و موافقان این تفکر به روشن ترین وجه خود در ایران و امریکا آشکار می شود. ما هنوز نمی دانیم که رهبران جدید امریکا تا چه اندازه از گذشته آموخته اند اما میتوانیم به آنها فرصت بدهیم که کفایت خود را برای تشخیص منافع واقعی امریکا که در چارچوبی مستقل از اتحادهای از مد افتاده قرن بیستم، جایی برای تعریف دارد، اثبات کنند. در این تصویر کلان، توافق هستهای بین ایران و 1+5 نباید تنها ابزاری برای خلاص شدن از شر تحریم های امریکا باشد. تحریم هایی که شاید در سال های آینده به بهانه های نامعمول و تا وقتی ریشههای دشمنی دو کشور برجای خود باقی است، به نحوی برگشت پذیرند. هرچند برجام در کارکرد خود رفع اساسی ترین تحریم های چندجانبه را انتظار دارد اما کارکرد به مراتب مهمترش که لاجرم به نامربوط کردن تحریم ها علیه ایران نیز منجر میشود، غیرامنیتی سازی ایران است. در طرف مقابل کوته فکرانه است اگر هدف از این توافق و احیای آن برای ایالات متحده صرفاً اطمینان از عدم دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای و یا مهار نفوذ طبیعی و مهارناپذیر ایران در منطقه پیرامون آن باشد. ایران باثبات و قویتری که ضمن تعهد به عدم اشاعه تسلیحات کشتار جمعی، همچنان به مبارزه با تروریسم و اشغالگری ادامه می دهد و همزمان در یک نظام امنیت منطقه ای قادر به تأمین صلح و آرامش با مشارکت همه کشورهای همسایه باشد، میتواند سنگینی بار زائدی که امریکا برای حمل آن سالانه میلیاردها دلار به هدر میدهد را رفع کرده و اجازه بدهد که به امور خود در خانه ای از هم گسیخته و مناطق پرچالش در دوردست های آسیا رسیدگی کند. به همین ترتیب، امریکایی که از راه توافق با ایران، از شر جعل بحران هسته ای از سوی اسرائیل و دیگر متحدان پردردسر خود رها شده و با کاهش درگیری در منطقه پیرامونی ایران می تواند کمتر از گذشته برای هدف کاذب مهار ایران در باتلاق های پیاپی گرفتار شود، با منافع کوتاه و بلند مدت ایران سازگارتر است. من آنقدر ساده لوح نیستم که روی نزدیک بودن چنین دستاوردهای بزرگی، به صرف آنکه یک رئیس جمهور کوته نظر و قلدر به طرز فضاحت باری با رئیس جمهوری آشناتر به منافع واقعی امریکا ولی به همان اندازه گمراه در ساختن تاریخ سیاست خارجی این کشور، جایگزین شده، شرط بندی کنم؛ به ویژه با در نظر گرفتن قفس های ذهنی و بی اعتمادی رسوب کرده ای که به سختی اجازه تحرک می دهد. اما این رویکرد همچنان می تواند بینشی باشد که از دیپلماسی دو کشور در مقابل هم حمایت کرده و با در پیش گرفتن حد بالایی از بی اعتمادی که امریکا شایسته آن است، گریزگاه هایی را برای تحقق منافع عالی ایران در اجتناب از رویارویی دائمی و پرهزینه با امریکا جستوجو کند. کسانی که هنوز فکر می کنند با تهدید، فشار، ارعاب و اولتیماتوم می توانند دیگری را وادار به تغییر رفتار کنند و یا با دست بالا دادن به کشور خود، جایگاهی بهتر برای آن و امان ماندن از گزند رقیب فراهم کنند، نه تنها این یادداشت بلکه باید تاریخ چرخه باطل را دوباره بخوانند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دولت و مجلس اختلاف خود را باید با همکاری حل کنند
-
خطیب زاده: پیشنهاد حضور امریکا در نشست برجام را بررسی میکنیم
-
مسیر مطلوب مجلس کجاست
-
ارتباط با ایران درباره آزادی زندانیان
-
بینشی برای گسیختن چرخه باطل ایران و امریکا
اخبارایران آنلاین