ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی خامنه ای: نظرخواهی رئیسی از فعالان سیاسی را به فال نیک میگیریم
ادامه از صفحه اول
متأسفانه یکی از مشکلاتی که از ابتدا با آن مواجه بودهایم، برخورد اقتدارگرایانه و انحصارطلبانه برخی افراد و احزاب این جریان با بدنه اجتماعی اصلاحات است. این افراد و گروهها با وجود تجربه کم در کار حزبی، به علت برخورداری از برخی ارتباطات و فرصتهایی که در دوره اصلاحات نصیبشان شد، برای اینکه جریان اصلاحات را در اختیار و انحصار خود قرار دهند، به هر تلاشی متوسل شدند. این رفتار اگرچه در کوتاه مدت برای آنها فوایدی داشت و موقعیت سیاسی و اجتماعی آنها را ارتقا بخشید؛ اما در درازمدت موجب آسیب به جریان اصلاحات و تحمیل هزینههای هنگفت شد. آن روند برای هیچ یک از گروههای اصلاحطلب فرصتی فراهم نیاورد که به جای رقابتهای ناسالم درون جبههای به فرهنگسازی و ترویج اصلاحطلبی و نهادینهسازی گفتمان اصلاحات در جامعه بپردازند بلکه در مقایسه با آنچه گفته میشد، بسیاری از کارها ضد فرهنگ اصلاحات بود و گفتهها را تکذیب میکرد. حال آنکه ما با اعمال خودمان پیش چشم مردم میتوانستیم نشان دهیم که چه هستیم و چه میگوییم. بسیاری از دوستان شعار مردمسالاری و دموکراسی خواهی میدادند و در عمل برای جریان وسیع اصلاحات در کشور در سازوکارهای محفلی تصمیم میگرفتند و میخواستند همه تبعیت بکنند. گاهی اگر اعتراضی میشد بهشکل مصنوعی همان تصمیم محفلی را با لعاب دموکراتیک به خورد جامعه میدادند. همه اینها ناشی از این بود که بعضی دوستان اصلاحطلب چنان که باید به قواعد دموکراسی ملتزم نبودند و نیستند.
شکست سال 84 نتیجه تکروی، خود برتر بینی، فقدان روحیه گفتوگو با دیگری و عدم درک درست شرایط جامعه بود، درحالی که همین اشکالات در سالهای بعد هم ادامه پیدا کرد. علاوه بر این، بخشی از شعارهای اصلاحطلبان نیز به نوعی غیرواقعی و غیر عملیاتی بود و با واقعیتها و امکانات موجود کشور هماهنگی نداشت، اما در یک فضای هیجانی مطرح میشد و افکار عمومی را به غلط درگیر خود مینمود که به مرور موجب رویگردانی مردم میشد.
به آسیب شناسی عملکرد اصلاحطلبان در گذشته اشاره دارید. فارغ از اینکه میزان و نحوه حضور آنها در قدرت در دهه 90 با آنچه در دوران اصلاحات طی شد متفاوت بوده است؛ آیا آنها همان اشتباهات را طی سال های اخیر هم تکرار کردند،چرا؟
من بنا ندارم در این زمینه وارد جزئیات شوم، بههر حال جنس اشتباهات یکسان است؛ اما برحسب همان تغییری که در مناسبات قدرت و نحوه حضور اصلاحطلبان در دولت و مجلس اتفاق افتاد؛ بروز و ظهور متفاوتی پیدا کرد. یکی از دلایل اساسی که سبب شد اصلاحطلبان نتوانند از آسیب شناسی عملکرد خود و تحلیل شکستهای گذشته بهره بگیرند، پایبند نبودن آنها به قواعد دموکراسی در میان خودشان بود. به باورم نوع تصمیمگیری در نهادهایی که اصلاحطلبان در سال های اخیر سازماندهی کردند، مبتنی بر دموکراسی نبود، بلکه به نوعی خلق فرمول و معادلهای برای پاسخی بود که از قبل آماده است، یعنی تصمیمات به ظاهر با رأی نمایندگان احزاب گرفته میشد؛ اما در واقع مقدمات آن به نحوی فراهم شده بود که نتیجه موافق با خواست عدهای خاص باشد.
در این مورد شاهد آن بودیم که نهاد مشورتی اصلاحطلبان به بازتعریف و بازسازی خود اقدام کرد؛ زمانی شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان شد، سپس نهاد اجماع ساز شد و در نهایت در انتخابات اخیر بهعنوان جبهه اصلاحطلبان ایران به وزارت کشور معرفی شد.
خب، انتقادها آنقدر بالا گرفت که گفتند باید اصلش را حفظ و عیبهایش را برطرف کنیم. در حالی که اشکال در همین نهادسازیها بود. در همین انتخابات اخیر هم نهاد اجماع ساز نه تنها اجماعی نساخت، که اختلاف ساز هم بود.
اجماع آن زمان بود که چیزی بهنام شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب فعالیت میکرد، البته در آن شورا هم نظر بعضیها غالب بود؛ ولی بقیه حرفی نداشتند، میگفتند چون با روشهای دموکراتیک است، عیبی ندارد. استناد میکردند که آقای فلانی که از محترمان و دوستان مورد احترام ما هم هست، صلاح میدانند که چنان باشد و با مصوبه از بالا به پایین طرح را از تصویب میگذراندند. به نظر من شکست اصلاحات نهفته در همین روشها است. اگر ما در میان خودمان منصفانه با مسائل برخورد نکنیم، چطور از دیگران توقع رفتار منصفانه داریم. طرفدار اصلاحات، طرفدار قانون و مقررات است و باید کسی باشد که بیش از همه به قوانین و ضوابط دموکراتیک پایبند باشد. فلسفه وجودی شورای هماهنگی این بود که با اتکا به آرای احزاب، تصمیماتی برای قدرتمند کردن احزاب گرفته شود، نه از کار انداختن شان. شما نمیتوانید نهاد حزب را که باید بر سرنوشت جامعه مؤثر باشد، بینقش و بیتأثیر کنید.
اما بههر حال تصمیماتی که از سوی این شوراها گرفته شد، اصلاحطلبان را در انتخابات سالهای 92، 94 و 96 پیروز کرد و این چیزی بود که در ارزیابی عملکرد سیاسی اصلاحطلبان همواره مورد تفاخر قرار میگرفت. آیا شما آن سال های اثرگذاری را نادیده میگیرید؟
بهنظرم آنچه در آن انتخابات، اثرگذاری داشت، اولاً تصمیمات افرادی خاص بود که به جبهه منتقل میشد. ثانیاً آن موفقیتها را بیش از آنکه بخواهیم به پای شورایی خاص بگذاریم باید به پای وجههای بگذاریم که اصلاحات بهعنوان یک گفتمان در جامعه داشته و دارد. قبل از تشکیل آن نهادها هم در انتخابات گاهی شکست میخوردیم و گاهی پیروز میشدیم. حالا هم اگر میخواهیم آب رفته به جوی بازگردد، باید اصالت را به احزاب بدهیم البته در همان حدی که این احزاب در جامعه نفوذ دارند، قدرت مداری را رها کنیم و دست از روشهایی برداریم که صرفاً برای برنده شدن خودمان و دست بالا یافتن در تصمیمگیریهاست. باید بگذاریم کارها ضابطهمند و دموکراتیک صورت بگیرد.
اصلاحطلبان این روزها از ترمیم ارتباطشان با مردم و بدنه اجتماعی خود سخن میگویند. با توجه به آنچه گفتید برای نیل به این هدف، جریان اصلاحات چه راهبردی را باید اختیار کند؟
شرط اول ترمیم رابطه ما اصلاحطلبان با بدنه اجتماعیمان این است که اولاً بهصورت جدی گذشته خود را نقد کنیم. ثانیاً در این مسیر صادقانه رفتار کنیم تا مردم به این باور برسند که آنچه میگوییم ریاکاری، تظاهر و تبلیغات نیست. منابع دینی درباره مراحل توبه تصریح دارند که اولین شرط قبول توبه اعتراف بنده به گناه و اشتباه نزد خداوند متعال است. این قاعده در رابطه جریانهای سیاسی با مردم هم صادق است. اگر اعتراف به اشتباه نکنید یعنی میخواهید آن اشتباه و خطا را در فرصت دیگری تکرار کنید. متأسفانه کاری که بعضی مسئولان کشور در دورههای مختلف نکردند، اعتراف به اشتباه بود. آنها حتی گاهی سعی کردند خطای گذشته را جبران کنند؛ اما حاضر نشدند به اشتباه خود اعتراف کنند و رسماً نگفتند اشتباه کردیم. بههمین دلیل است که بخشی از مردم هنوز آنها را باور و قبول نمیکنند.
کمتر از یک ماه دیگر آقای رئیسی رسماً دولت خودشان را تشکیل میدهند و این در حالی است که گفتهاند وامدار جریانی نیستند و در بهکار گرفتن نیروها شایسته سالاری را مد نظر دارند. تا آنجا که برخی کارشناسان از احتمال شکلگیری یک دولت فراگیر و ائتلافی سخن به میان میآورند. خب شاهد آن هستیم که دفتر رئیس جمهوری منتخب هم با برخی چهرههای اصلاحطلب برای دریافت نظرات شان ارتباط برقرار کرده است. به برقراری یک ارتباط مثبت و مؤثر میان اصلاحطلبان و آقای رئیسی و دولتشان تا چه حد خوشبین هستید؟
اینکه چگونه رابطهای برقرار میشود، قابل پیشبینی نیست؛ ولی اگر آقای رئیسی بخواهند در دولت آینده از همه نیروها بدون توجه به جناح و گرایششان استفاده کنند و در انتخاب نیروها به معیارهای متعارفی همچون تخصص، توانایی، صداقت و پاکدستی و نظایر آن فارغ از دیدگاه سیاسی متکی باشند، در آن صورت باید از این رویکرد استقبال و آن را ترویج کرد.
خب تحقق این ایده علائمی دارد و در جلوی چشم مردم هم اتفاق میافتد. اگر در انتخاب مدیران بالادستی مانند معاونان، مشاوران، وزرا، مدیران کل و استانداران شاهد حضور نیروهای شایسته همه جریانهای سیاسی بودیم، آن زمان مشخص میشود که آنچه گفته شده صرفاً یک شعار نیست.
آنچه باید در این دولت پیگیری شود، بهبود زندگی مردم متناسب با شأن انقلاب اسلامی است. اینکه مردم یک زندگی شرافتمندانه و همراه با عدالت داشته باشند. این همان چیزی است که اصلاحات میخواهد. اینکه حقوق معیشتی، اجتماعی و سیاسی مردم تأمین شود و عدالت در همه جنبهها برقرار باشد. این خواسته پیش شرطهایی دارد؛ اینکه جلوی بیقانونی، اختلاس، رانت و دزدی را بگیریم. جلوی مقررات فریبندهای که به یک مدیر اجازه میدهد براحتی قانون را دور بزند، بگیریم، اینکه شفافسازی کنیم. همه اینها پیش شرطهای تأمین زندگی خوب برای مردم است.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از افتخاراتی که در خطبههایش مطرح کرده، این است که وضع مردم را بهبود بخشید. کسانی که خواستار حکومت اسلامی هستند، باید بدانند که اسلامی کردن یعنی همین. یعنی خیر دنیا و آخرت مردم را فراهم کردن. انسانهای خردمند جامعه درجهبندی مسائل را تشخیص میدهند که در مسائل فرهنگی آیا مقدار موی یک دختر خانم مهمتر است یا گرسنگی و تا کمر دولا شدن او در سطل زباله.
تشخیص این مسائل و راهکار داشتن برای آنها در یک دولت با به کار گرفتن افراد خردمند، قابل تحقق است و ما امیدواریم این دولت بتواند از عهده تحقق وعدهها برآید. در این صورت وظیفه همه ما این است که از این دولت حمایت کنیم. ما امیدواریم این کار محقق شود؛ چون هدف ما از اصلاحات چیزی نیست جز بهبود زندگی مردم، ساماندهی معیشت شان، رفع تبعیض، امنیت داخلی و مناطق مرزی، وجود اعتماد متقابل میان مردم و مسئولان و تأمین آزادیهای سیاسی و عقیدتی بهعنوان مصادیق عدالت.
ارزیابیتان از تماسهایی که با دبیران کل بعضی احزاب اصلاحطلب و نیز با روزنامهنگاران اصلاحطلب از سوی دفتر آقای رئیسی برقرار شده، چیست؟
من به شخصه از اینکه این تماسها با چه تعداد از فعالان و چه کسانی گرفته شده، بیاطلاعم و در همان حد که در خبرها منتشر شده شنیدم. هرچه باشد به فال نیک میگیرم. مجمع ما بعد از انتخابات، بیانیه داد و پیروزی آقای رئیسی را تبریک گفت. تعصبی نداریم. فارغ از میزان مشارکت مردم در انتخابات و نقدهایی که به دلایل متعدد کاهش مشارکت وارد است، ما باید ایشان را منتخب مردم بدانیم و به انتخاب مردم احترام بگذاریم. کسانی هم که طرف مشورت قرار گرفتهاند و حتی آنها که مخاطب چنین تماسهایی نبودهاند باید بههمین صفت، نظرات خود را در اختیار بگذارند و از این کار استقبال کنند. البته من جای دولت باشم برای دعوت از نیروهای لایق کشور منتظر نمیمانم. افراد باسابقه، مبرز، کم اشتباه و بدون نقطه ضعف در دانشگاهها و دستگاههای دولتی زیادند و شناسایی آنها هم کار مشکلی نیست. باید دست آنها را بوسید و از آنها خواهش کرد که بیایند مسئولیت قبول کنند نه اینکه آنها تقاضا بدهند و فرم پر کنند. دولت باید از تجربه افراد با سابقه و از توان جوانها استفاده کند.البته جوانگرایی باید به معنای به کارگرفتن نیروهای جوانِ کار بلد باشد نه اینکه با این شعار افرادی را بیاوریم که کار را به سعی و خطا بگذرانند. همه این انتخابها و همکاریها هم باید با هدف بهبود شرایط زندگی مردم باشد.
یکی از مواردی که از هر دولتی انتظار میرود؛ این است که مسائل را در انطباق کامل با نظام قانونی پیش ببرد. از این حیث حفظ و گسترش امنیت برای فعالیتهای قانونی احزاب و جریانهای سیاسی یک ضرورت است.
متأسفانه یکی از مشکلاتی که از ابتدا با آن مواجه بودهایم، برخورد اقتدارگرایانه و انحصارطلبانه برخی افراد و احزاب این جریان با بدنه اجتماعی اصلاحات است. این افراد و گروهها با وجود تجربه کم در کار حزبی، به علت برخورداری از برخی ارتباطات و فرصتهایی که در دوره اصلاحات نصیبشان شد، برای اینکه جریان اصلاحات را در اختیار و انحصار خود قرار دهند، به هر تلاشی متوسل شدند. این رفتار اگرچه در کوتاه مدت برای آنها فوایدی داشت و موقعیت سیاسی و اجتماعی آنها را ارتقا بخشید؛ اما در درازمدت موجب آسیب به جریان اصلاحات و تحمیل هزینههای هنگفت شد. آن روند برای هیچ یک از گروههای اصلاحطلب فرصتی فراهم نیاورد که به جای رقابتهای ناسالم درون جبههای به فرهنگسازی و ترویج اصلاحطلبی و نهادینهسازی گفتمان اصلاحات در جامعه بپردازند بلکه در مقایسه با آنچه گفته میشد، بسیاری از کارها ضد فرهنگ اصلاحات بود و گفتهها را تکذیب میکرد. حال آنکه ما با اعمال خودمان پیش چشم مردم میتوانستیم نشان دهیم که چه هستیم و چه میگوییم. بسیاری از دوستان شعار مردمسالاری و دموکراسی خواهی میدادند و در عمل برای جریان وسیع اصلاحات در کشور در سازوکارهای محفلی تصمیم میگرفتند و میخواستند همه تبعیت بکنند. گاهی اگر اعتراضی میشد بهشکل مصنوعی همان تصمیم محفلی را با لعاب دموکراتیک به خورد جامعه میدادند. همه اینها ناشی از این بود که بعضی دوستان اصلاحطلب چنان که باید به قواعد دموکراسی ملتزم نبودند و نیستند.
شکست سال 84 نتیجه تکروی، خود برتر بینی، فقدان روحیه گفتوگو با دیگری و عدم درک درست شرایط جامعه بود، درحالی که همین اشکالات در سالهای بعد هم ادامه پیدا کرد. علاوه بر این، بخشی از شعارهای اصلاحطلبان نیز به نوعی غیرواقعی و غیر عملیاتی بود و با واقعیتها و امکانات موجود کشور هماهنگی نداشت، اما در یک فضای هیجانی مطرح میشد و افکار عمومی را به غلط درگیر خود مینمود که به مرور موجب رویگردانی مردم میشد.
به آسیب شناسی عملکرد اصلاحطلبان در گذشته اشاره دارید. فارغ از اینکه میزان و نحوه حضور آنها در قدرت در دهه 90 با آنچه در دوران اصلاحات طی شد متفاوت بوده است؛ آیا آنها همان اشتباهات را طی سال های اخیر هم تکرار کردند،چرا؟
من بنا ندارم در این زمینه وارد جزئیات شوم، بههر حال جنس اشتباهات یکسان است؛ اما برحسب همان تغییری که در مناسبات قدرت و نحوه حضور اصلاحطلبان در دولت و مجلس اتفاق افتاد؛ بروز و ظهور متفاوتی پیدا کرد. یکی از دلایل اساسی که سبب شد اصلاحطلبان نتوانند از آسیب شناسی عملکرد خود و تحلیل شکستهای گذشته بهره بگیرند، پایبند نبودن آنها به قواعد دموکراسی در میان خودشان بود. به باورم نوع تصمیمگیری در نهادهایی که اصلاحطلبان در سال های اخیر سازماندهی کردند، مبتنی بر دموکراسی نبود، بلکه به نوعی خلق فرمول و معادلهای برای پاسخی بود که از قبل آماده است، یعنی تصمیمات به ظاهر با رأی نمایندگان احزاب گرفته میشد؛ اما در واقع مقدمات آن به نحوی فراهم شده بود که نتیجه موافق با خواست عدهای خاص باشد.
در این مورد شاهد آن بودیم که نهاد مشورتی اصلاحطلبان به بازتعریف و بازسازی خود اقدام کرد؛ زمانی شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان شد، سپس نهاد اجماع ساز شد و در نهایت در انتخابات اخیر بهعنوان جبهه اصلاحطلبان ایران به وزارت کشور معرفی شد.
خب، انتقادها آنقدر بالا گرفت که گفتند باید اصلش را حفظ و عیبهایش را برطرف کنیم. در حالی که اشکال در همین نهادسازیها بود. در همین انتخابات اخیر هم نهاد اجماع ساز نه تنها اجماعی نساخت، که اختلاف ساز هم بود.
اجماع آن زمان بود که چیزی بهنام شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب فعالیت میکرد، البته در آن شورا هم نظر بعضیها غالب بود؛ ولی بقیه حرفی نداشتند، میگفتند چون با روشهای دموکراتیک است، عیبی ندارد. استناد میکردند که آقای فلانی که از محترمان و دوستان مورد احترام ما هم هست، صلاح میدانند که چنان باشد و با مصوبه از بالا به پایین طرح را از تصویب میگذراندند. به نظر من شکست اصلاحات نهفته در همین روشها است. اگر ما در میان خودمان منصفانه با مسائل برخورد نکنیم، چطور از دیگران توقع رفتار منصفانه داریم. طرفدار اصلاحات، طرفدار قانون و مقررات است و باید کسی باشد که بیش از همه به قوانین و ضوابط دموکراتیک پایبند باشد. فلسفه وجودی شورای هماهنگی این بود که با اتکا به آرای احزاب، تصمیماتی برای قدرتمند کردن احزاب گرفته شود، نه از کار انداختن شان. شما نمیتوانید نهاد حزب را که باید بر سرنوشت جامعه مؤثر باشد، بینقش و بیتأثیر کنید.
اما بههر حال تصمیماتی که از سوی این شوراها گرفته شد، اصلاحطلبان را در انتخابات سالهای 92، 94 و 96 پیروز کرد و این چیزی بود که در ارزیابی عملکرد سیاسی اصلاحطلبان همواره مورد تفاخر قرار میگرفت. آیا شما آن سال های اثرگذاری را نادیده میگیرید؟
بهنظرم آنچه در آن انتخابات، اثرگذاری داشت، اولاً تصمیمات افرادی خاص بود که به جبهه منتقل میشد. ثانیاً آن موفقیتها را بیش از آنکه بخواهیم به پای شورایی خاص بگذاریم باید به پای وجههای بگذاریم که اصلاحات بهعنوان یک گفتمان در جامعه داشته و دارد. قبل از تشکیل آن نهادها هم در انتخابات گاهی شکست میخوردیم و گاهی پیروز میشدیم. حالا هم اگر میخواهیم آب رفته به جوی بازگردد، باید اصالت را به احزاب بدهیم البته در همان حدی که این احزاب در جامعه نفوذ دارند، قدرت مداری را رها کنیم و دست از روشهایی برداریم که صرفاً برای برنده شدن خودمان و دست بالا یافتن در تصمیمگیریهاست. باید بگذاریم کارها ضابطهمند و دموکراتیک صورت بگیرد.
اصلاحطلبان این روزها از ترمیم ارتباطشان با مردم و بدنه اجتماعی خود سخن میگویند. با توجه به آنچه گفتید برای نیل به این هدف، جریان اصلاحات چه راهبردی را باید اختیار کند؟
شرط اول ترمیم رابطه ما اصلاحطلبان با بدنه اجتماعیمان این است که اولاً بهصورت جدی گذشته خود را نقد کنیم. ثانیاً در این مسیر صادقانه رفتار کنیم تا مردم به این باور برسند که آنچه میگوییم ریاکاری، تظاهر و تبلیغات نیست. منابع دینی درباره مراحل توبه تصریح دارند که اولین شرط قبول توبه اعتراف بنده به گناه و اشتباه نزد خداوند متعال است. این قاعده در رابطه جریانهای سیاسی با مردم هم صادق است. اگر اعتراف به اشتباه نکنید یعنی میخواهید آن اشتباه و خطا را در فرصت دیگری تکرار کنید. متأسفانه کاری که بعضی مسئولان کشور در دورههای مختلف نکردند، اعتراف به اشتباه بود. آنها حتی گاهی سعی کردند خطای گذشته را جبران کنند؛ اما حاضر نشدند به اشتباه خود اعتراف کنند و رسماً نگفتند اشتباه کردیم. بههمین دلیل است که بخشی از مردم هنوز آنها را باور و قبول نمیکنند.
کمتر از یک ماه دیگر آقای رئیسی رسماً دولت خودشان را تشکیل میدهند و این در حالی است که گفتهاند وامدار جریانی نیستند و در بهکار گرفتن نیروها شایسته سالاری را مد نظر دارند. تا آنجا که برخی کارشناسان از احتمال شکلگیری یک دولت فراگیر و ائتلافی سخن به میان میآورند. خب شاهد آن هستیم که دفتر رئیس جمهوری منتخب هم با برخی چهرههای اصلاحطلب برای دریافت نظرات شان ارتباط برقرار کرده است. به برقراری یک ارتباط مثبت و مؤثر میان اصلاحطلبان و آقای رئیسی و دولتشان تا چه حد خوشبین هستید؟
اینکه چگونه رابطهای برقرار میشود، قابل پیشبینی نیست؛ ولی اگر آقای رئیسی بخواهند در دولت آینده از همه نیروها بدون توجه به جناح و گرایششان استفاده کنند و در انتخاب نیروها به معیارهای متعارفی همچون تخصص، توانایی، صداقت و پاکدستی و نظایر آن فارغ از دیدگاه سیاسی متکی باشند، در آن صورت باید از این رویکرد استقبال و آن را ترویج کرد.
خب تحقق این ایده علائمی دارد و در جلوی چشم مردم هم اتفاق میافتد. اگر در انتخاب مدیران بالادستی مانند معاونان، مشاوران، وزرا، مدیران کل و استانداران شاهد حضور نیروهای شایسته همه جریانهای سیاسی بودیم، آن زمان مشخص میشود که آنچه گفته شده صرفاً یک شعار نیست.
آنچه باید در این دولت پیگیری شود، بهبود زندگی مردم متناسب با شأن انقلاب اسلامی است. اینکه مردم یک زندگی شرافتمندانه و همراه با عدالت داشته باشند. این همان چیزی است که اصلاحات میخواهد. اینکه حقوق معیشتی، اجتماعی و سیاسی مردم تأمین شود و عدالت در همه جنبهها برقرار باشد. این خواسته پیش شرطهایی دارد؛ اینکه جلوی بیقانونی، اختلاس، رانت و دزدی را بگیریم. جلوی مقررات فریبندهای که به یک مدیر اجازه میدهد براحتی قانون را دور بزند، بگیریم، اینکه شفافسازی کنیم. همه اینها پیش شرطهای تأمین زندگی خوب برای مردم است.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از افتخاراتی که در خطبههایش مطرح کرده، این است که وضع مردم را بهبود بخشید. کسانی که خواستار حکومت اسلامی هستند، باید بدانند که اسلامی کردن یعنی همین. یعنی خیر دنیا و آخرت مردم را فراهم کردن. انسانهای خردمند جامعه درجهبندی مسائل را تشخیص میدهند که در مسائل فرهنگی آیا مقدار موی یک دختر خانم مهمتر است یا گرسنگی و تا کمر دولا شدن او در سطل زباله.
تشخیص این مسائل و راهکار داشتن برای آنها در یک دولت با به کار گرفتن افراد خردمند، قابل تحقق است و ما امیدواریم این دولت بتواند از عهده تحقق وعدهها برآید. در این صورت وظیفه همه ما این است که از این دولت حمایت کنیم. ما امیدواریم این کار محقق شود؛ چون هدف ما از اصلاحات چیزی نیست جز بهبود زندگی مردم، ساماندهی معیشت شان، رفع تبعیض، امنیت داخلی و مناطق مرزی، وجود اعتماد متقابل میان مردم و مسئولان و تأمین آزادیهای سیاسی و عقیدتی بهعنوان مصادیق عدالت.
ارزیابیتان از تماسهایی که با دبیران کل بعضی احزاب اصلاحطلب و نیز با روزنامهنگاران اصلاحطلب از سوی دفتر آقای رئیسی برقرار شده، چیست؟
من به شخصه از اینکه این تماسها با چه تعداد از فعالان و چه کسانی گرفته شده، بیاطلاعم و در همان حد که در خبرها منتشر شده شنیدم. هرچه باشد به فال نیک میگیرم. مجمع ما بعد از انتخابات، بیانیه داد و پیروزی آقای رئیسی را تبریک گفت. تعصبی نداریم. فارغ از میزان مشارکت مردم در انتخابات و نقدهایی که به دلایل متعدد کاهش مشارکت وارد است، ما باید ایشان را منتخب مردم بدانیم و به انتخاب مردم احترام بگذاریم. کسانی هم که طرف مشورت قرار گرفتهاند و حتی آنها که مخاطب چنین تماسهایی نبودهاند باید بههمین صفت، نظرات خود را در اختیار بگذارند و از این کار استقبال کنند. البته من جای دولت باشم برای دعوت از نیروهای لایق کشور منتظر نمیمانم. افراد باسابقه، مبرز، کم اشتباه و بدون نقطه ضعف در دانشگاهها و دستگاههای دولتی زیادند و شناسایی آنها هم کار مشکلی نیست. باید دست آنها را بوسید و از آنها خواهش کرد که بیایند مسئولیت قبول کنند نه اینکه آنها تقاضا بدهند و فرم پر کنند. دولت باید از تجربه افراد با سابقه و از توان جوانها استفاده کند.البته جوانگرایی باید به معنای به کارگرفتن نیروهای جوانِ کار بلد باشد نه اینکه با این شعار افرادی را بیاوریم که کار را به سعی و خطا بگذرانند. همه این انتخابها و همکاریها هم باید با هدف بهبود شرایط زندگی مردم باشد.
یکی از مواردی که از هر دولتی انتظار میرود؛ این است که مسائل را در انطباق کامل با نظام قانونی پیش ببرد. از این حیث حفظ و گسترش امنیت برای فعالیتهای قانونی احزاب و جریانهای سیاسی یک ضرورت است.
توکلی: زمان تعدیل اختلاف داخلی است
ادامه از صفحه اول
به عبارتی مدیران و مقاماتی که اطلاعات پیشینی راجع به مسائل مختلف کشور دارند، دادهها و گزارشهای خود را به او منتقل میکنند و این کار آقای رئیسی و دولتش را چند قدم در شروع کار جلو میاندازد و خیرش به مردم میرسد. به هر حال طبیعی است ایشان که تا قبل از این رئیس قوه قضائیه بوده، اطلاعات جزئی درباره موضوعات اجرایی همه حوزههای کشور نداشته باشد. مسلماً مقامات دولت خیلی بیشتر مسائل را از نزدیک لمس کردهاند و انتقال اینها به دولت بعدی بسیار ضروری است. درست است که اختلاف نظرهایی هم بین تیم آقای رئیسی و دولت فعلی هست اما انتقال این گزارشها و تجربهها به هر حال اقدام مؤثری در ایجاد اشراف نسبت به وضعیت کشور برای دولت آینده است.
وزیری که به ایشان گزارش میدهد در طول چند سال مسئولیت خود به هر حال جایی زمین خورده، جایی توانسته کار را جلو ببرد، مشکلات را بهتر میداند و راههای رفته را علیالقاعده باید بشناسد و اینها را بازگو میکند. بنابراین،این باعث افزایش آگاهی دولت بعدی میشود. اما غیر از این یک همدلی و تصویر خوبی هم از همکاری و اتحاد برای کشور دارد. این هم مسأله بسیار مهمی است که میتواند برخی بداخلاقیها را در گروههای سیاسی تعدیل کند. خصوصاً در این مقطع میتواند به مردم آرامش بدهد و آن تنازع و اختلافی که از سطح گروههای سیاسی داشت به جامعه تزریق میشد را این کار میتواند کنترل کند. آن اختلافات باعث فرسایش سرمایه اجتماعی ما میشد و ما باید جلوی آن را میگرفتیم و به همین جهت این دست کارها قطعاً مثبت هستند.
ما فعلاً در دوره انتقال قدرت بین دو دولت هستیم. فکر میکنید این اتفاق چقدر میتواند در دوره دولت آتی استمرار پیدا کند؟ یا اینکه خطر این وجود دارد که پس از سپری شدن دوره انتقال قدرت و گذر از این موقعیت باز هم رفتارهای تعاملی فراموش شوند؟
من نسبت به این بدبین نیستم. اول اینکه همین رفتار در دوره انتقالی هزینه جابجایی را کم میکند و قدری سطح تنش را تعدیل میکند. دوم اینکه ما داریم از میان یک تجربه طولانی از این دست تنشها به دولت سیزدهم میرسیم و اکثریت کشور فهمیدهاند هزینه تنشهای اضافی چقدر است. نکته مهمتر اما این است که برای توسعه و پیشرفت ما این کار ضروری است. درست است که خیلیها صدای بلندی در دعواهای کشور دارند اما قاطبه نیروهای باتجربه و متنفذ سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که باید به سمت تعدیل اختلافات در داخل برویم و این برای اقتصاد و توسعه کشور هم بسیار ضروری است. من از مجلس پنجم این را گفتهام و معتقدم که یک جناح نمیتواند کشور را اداره کند و اگر چنین وضعی حاکم شود و آن را بپذیریم، توسعه را به تأخیر انداختهایم.
اما برخی معتقدند که در حال حاضر مسئولیت اکثر نهادها و قوا در اختیار یک جناح قرار گرفته است. فکر میکنید برای عبور از آسیبهای مدیریت تک جناحی باید چه کرد؟
البته بیش از هر چیز دیگری جناحهای سیاسی خودشان، خودشان را تخریب و کمرنگ کردهاند و به خاطر برخی تعلقات بخشی از اعتماد عمومی را از دست دادهاند. در ادوار اخیر دیگر اینها فقط یک اسم دارند، نه این طرف اصلاحطلب هستند و نه آن طرف اصولگرا. دیگر کیفیت ندارند. یعنی هر طرف را نگاه کنید، تعدادی آدم فرصتطلب، نان به نرخ روز خور، رنگ عوض کن و منتظر گرفتن پست و سمت را میتوانید ببینید. بنابراین خیلی از همین اصولگرایان هم در حقیقت اعتقادی به آقای رئیسی ندارند و برای امتیاز دور او جمع شدهاند. من تمام امیدم این است که آقای رئیسی به اینها امتیاز ندهد، همانطور که در قوه قضائیه هم امتیاز نداد. ایشان باید بتواند از هر کسی فارغ از گرایشهای سیاسیاش به واسطه شایستگی و سلامت آن فرد استفاده کند. برای اصلاح جامعه ما از ظرفیتهای کوچکترین فرد میان مردم هم بی نیاز نیستیم. ظرفیتهای نیروی انسانی نباید به بهانههای سیاسی انکار یا نادیده گرفته شوند.
سؤال این است که به نظر شما چقدر زمینه این کار و رسیدن به چنین وضعیتی در دولت آقای رئیسی مهیا و فراهم است؟
برخی چیزها این روند را خراب میکند. مثلاً این دولت برخی از تصمیماتی را که باید مدتها قبل میگرفته الان و به سرعت میگیرد، قدری کار به هم میریزد. مثلاً وقتی در این شرایط برخی معادن به سرعت در حال واگذاری است، این مبتلا کردن دولت بعد به برخی مسائل است. یا برخی اتفاقاتی که گفته شده دستیار یک وزیر مؤسسه تأسیس میکند و ایشان و معاونانش به عنوان هیأت امنای آن منصوب میشوند. من این دست رفتارها را هم به اندازه تندرویهایی که از برخی سیاسیون دیدهایم در به هم خوردن زمینه همکاری مؤثر میدانم. البته در همین دولت مدیران پاک سرشت و کارآمد هم هستند که میتوانند در این فرایند تأثیر مثبت بگذارند اما برخی اتفاقات جوری هستند که میتوانند اثر مثبت دهها کار دیگر را خنثی کنند. اما چیزی که من را امیدوار میکند، این است که چوب دعواهای سیاسی بر سر همه خورده و خیلیها درس گرفتهاند و آقای رئیسی هم شخصاً آدمی نیست که به سمت تنش برود. این دعوتی هم که از منتقدین خود داشته است، قطعاً یک کار موقت و مقطعی نبوده و من بعید میدانم برنامهای کوتاهمدت باشد. حتماً پشت آن یک برنامهریزی بلندمدت است. الان در این مقطع یکی از مهمترین کارویژههای دولت آقای رئیسی این است که در کشور یک اتحاد واقعی شکل بدهد و اتفاقاً من خوشبین هستم که او آدمی است که میتواند این کار را بکند.
منظورتان از اتحاد چیست؟ چون توضیح دادید که کشور را با یک جناح نمیشود اداره کرد.
اتحاد یعنی اینکه رقابت بکنیم اما دعوا نکنیم. اختلافات را بر منافع ملی ترجیح ندهیم و بتوانیم از تمام ظرفیتهای کشور و از تمام ظرفیت
تک تک افرادی که شایستگی دارند، استفاده کنیم. فقط آنهایی که فساد میکنند، تخلف میکنند و در اداره کشور انحراف ایجاد میکنند باید حذف شوند که در این کار هم با دوستان خودمان هم نباید تعارف کنیم.
دیگه چه خبر؟
توافق سئول و واشنگتن درباره داراییهای مسدود شده ایران
خبر اول اینکه، وزرای دارایی امریکا و کرهجنوبی توافق کردند درخصوص داراییهای مسدود شده ایران در سئول با یکدیگر همکاری کنند. بهگزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری یونهاپ، وزارت اقتصاد و دارایی کرهجنوبی اعلام کرد که «هونگ نام کی»، وزیر دارایی این کشور و «جانت یلن»، وزیر خزانهداری امریکا جمعه گذشته در حاشیه نشست گروه 20 (20-G) در ونیز ایتالیا یک نشست دوجانبه برای بحث درباره موضوعات مختلف برگزار کردند که یکی از آنها نحوه آزادسازی داراییهای مسدود شده ایران در حسابهای بانکی کرهجنوبی بوده است. یونهاپ در ادامه گزارش داد: سئول در تلاش است با حمایت ایالات متحده از یک کانال در سوئیس برای استفاده از بخشی از پول مسدود شده ایران در کرهجنوبی برای فروش کالاهای بشردوستانه، شامل محصولات درمانی شرکتهای سوئیسی به ایران استفاده کند.
اردکانیان در یک آپارتمان معمولی زندگی میکند
خبر دیگر اینکه، رئیس دفتر رئیسجمهوری در واکنش به برخی حاشیهها درباره وزیر نیرو تأکید کرد که منتقدان اردکانیان در حال جعل شایعه علیه او هستند. به گزارش ایسنا، محمود واعظی در حساب کاربری خود در اینستاگرام نوشت: «دکتر رضا اردکانیان، یک چهره برجسته علمی و یک مدیر اجرایی توانمند و خوشسابقه است. شهرت علمی و دانشگاهی او فراتر از مرزهای کشورمان و سوابق تحقیقاتی و پژوهشیاش مورد وثوق محافل معتبر علمی در سطح بینالمللی است. مایه تأسف است که بهدلیل یک مشکل کوتاهمدت در تأمین برق در کشور - که دلایل آن به روشنی به مردم بیان شده و بخش اعظم آن خارج از اراده و اختیار وزارت نیرو و دولت بوده است - این مدیر ارزشمند مورد هجمه و تخریب قرار گرفته است. تخریبهایی که البته با دروغ هم آمیخته شده و این روزها نه فقط در فضای مجازی که در کمال تأسف روی آنتن صداوسیما نیز شاهد آن هستیم.» واعظی افزوده است: «برای کسی که در بهترین شرایط مالی در یک سازمان معتبر بینالمللی مشغول کار بود اما خدمت به مردم ایران را برگزید، شایعه جعل کردهاند که در فلان هتل گرانقیمت زندگی میکند یا خانوادهاش مقیم خارجاند؛ مردم عزیز بدانند، آقای دکتر اردکانیان به همراه خانواده خود در یک آپارتمان معمولی در تهران که سالها از ساخت آن میگذرد، زندگی میکند.»
دیروز همچنین روابط عمومی گروه هتلهای اسپیناس در اطلاعیهای با تکذیب ادعای اقامت وزیر نیرو و دیگر وزیران در این هتل و هتل خلیج فارس نوشت: در صورت نیاز به هرگونه اطلاعات بیشتر، این هتل آماده است تا گزارشهای مربوط به میهمانان مقیم خود را از سیستم ثبت هتل به خبرنگاران ارائه کند. هتل اسپیناسپالاس و هتل خلیج فارس تحت نظر اداره پلیس اماکن فعالیت میکنند لذا برای اطلاعات بیشتر می توان از این سازمانهای مرتبط نیز در رابطه با میهمانان استعلام کرد.
تحریم 34 شرکت و نهاد مربوط به ایران روسیه و چین از سوی امریکا
دست آخر اینکه، وزارت بازرگانی امریکا نام 34 شرکت و نهاد را در ارتباط با ایران، روسیه و چین به فهرست سیاه همکاریهای اقتصادی این وزارتخانه اضافه کرده است. بهگزارش تسنیم وزارت بازرگانی امریکا نام 14 شرکت چینی را بهبهانه آنچه «نقض حقوق بشر در استان سینکیانگ» خوانده شده است، در فهرست سیاه خود گنجانده است، علاوه بر این، نام 6 شرکت چینی نیز بهاتهام تلاش برای انتقال فناوریهای امریکایی به چین برای استفاده در صنایع نظامی در فهرست سیاه وزارت بازرگانی امریکا قرار گرفته است. در این میان، 8 شرکت و نهاد نیز بهاتهام «تسهیل صادرات اقلام امریکایی به ایران خلاف اداره صادرات امریکا یا فروش این اقلام به شرکتهایی که در فهرست تحریمهای دفتر کنترل داراییهای خارجی [اوفک] وابسته به وزارت خزانهداری امریکا قرار دارند» در فهرست سیاه وزارت بازرگانی امریکا جای گرفتهاند و نام 6 شرکت نیز بهاتهام فروش قطعات الکترونیکی که میتواند در «پیشبرد برنامههای نظامی روسیه» بهکار رود، به این فهرست اضافه شده است.
اخبار
قدردانی حامد کرزای از میزبانی ایران برای مذاکرات بینالافغانی در تهران
حامد کرزای رئیسجمهوری پیشین افغانستان از نشست اخیر میان هیأتهای دولت این کشور و طالبان که در تهران برگزار شد، استقبال کرده و گفت که این رخداد، گامی مؤثر در راستای صلح در این کشور بوده است. بهگزارش ایسنا به نقل از روزنامه افغانستان تایمز، کرزای از بیانیه مشترک دو طرف که در آن تداوم جنگ یک تهدید برای امنیت افغانستان تلقی شده بود و بیان کرده بودند تمامی تلاشها باید بر یافتن راهکاری صلحآمیز و سیاسی متمرکز شود، استقبال کرد.
او همچین از ایران به خاطر تلاشهایش برای برگزاری و میزبانی این نشست قدردانی کرده و ابراز امیدواری کرد که دو طرف گام های جدیتر و مؤثرتر برای موفقیت روند صلح بردارند. ناجیا انوری سخنگوی وزارت صلح افغانستان نیز از برگزاری مذاکرات بینالافغانی در تهران تمجید کرد. او در این باره گفت: هدف این نشست ایجاد زمینه اعتماد برای روابط دوجانبه نزدیکتر میان مذاکره کنندگان افغانستان و طالبان است. انوری ادامه داد که ملت افغانستان خواستار سرعت یافتن مذاکرات و نتیجه بخش بودن آن هستند.
تمجید عمان از نقش منطقهای ایران
وزیر خارجه عمان از نقش ایران در ایجاد صلح و ثبات در منطقه تمجید کرد. به گزارش ایسنا، بدر بن حمد البوسعیدی، وزیر خارجه عمان در گفتوگو با روزنامه الشرق الاوسط در پاسخ به این سؤال که مسقط در آوریل گذشته میزبان محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران بود و ظریف در آن سفر با مسئولانی از حوثیهای یمن دیدار کرد، نقش ایران در بحران یمن را چگونه توصیف میکنید، گفت: ما بر این باوریم که نقش ایران در راستای تلاش برای تحقق صلح و ثبات است. وی در پاسخ به این سؤال که با تغییر دولت امریکا و روی کار آمدن رئیسجمهور جدید در ایران و نزدیک شدن بازگشت به برجام، آیا انتظار دارید که رفتار ایران نسبت به کشورهای منطقه تغییر یابد گفت: در صورتی که تمایل و اراده سیاسی به طور متقابل و از طریق گفتوگو و تفاهم وجود داشته باشد، تمام رفتارها قابل تغییر است. ما بر این باوریم که اکنون این تمایل و این اراده در راستای امنیت و ثبات منطقه است. براساس این گزارش، هیثم بن طارق، پادشاه عمان قرار است امروز به عربستان سفر کند و با پادشاه و ولیعهد این کشور دیدار و گفتوگو کند و گفته میشود که پرونده هستهای ایران یکی از محورهای گفتوگوی آنان خواهد بود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
هادی خامنه ای: نظرخواهی رئیسی از فعالان سیاسی را به فال نیک میگیریم
-
توکلی: زمان تعدیل اختلاف داخلی است
-
دیگه چه خبر؟
-
اخبار
اخبارایران آنلاین