زیارت اربعین؛ سرمایه امتساز
آیتالله سید محمدمهدی میرباقری
رئیس فرهنگستان علوماسلامی قم
1. مراسم اربعین سیدالشهداء با اینکه سابقه تاریخی طولانی دارد ولی در یک دهه اخیر جایگاه ویژهای پیدا کرده و به پدیدهای اثرگذار در مناسبات اجتماعی جامعه مؤمنین بدل شده است. فیلسوفان اجتماعی غرب، به جِدّ مخالف با گسترش پدیدهای به نام «زیارت» هستند و این حقیقت متعالی را نقطه مقابل توسعهیافتگی به مفهوم غربی میدانند و بهعکس برای گسترش «صنعت توریسم» تلاش میکنند البته در قالب سفر به کشورها یا منطقههایی که فرهنگ مدرن را منتقل میکنند. دلیلش این است که هجرت و مسافرتهایی از جنس زیارت اربعین نوع دیگری از انگیزههای انسانی را ایجاد میکند و فرهنگ دیگری را بسط میدهد که خلاف جریان آنان است.
2. عاشورا حادثهای است که صفبندی بین دو امت را روشن میکند. بر محور عاشورا امکان تهذیب نفس، تهذیب اجتماعی و تاریخی فراهم میشود. عاشورا کانون تهذیب نفوس از صفات رذیله از تولی به امام باطل است که همه صفات رذیله هم از فروع ائمه باطل هستند و ما باید از جریان شکلگیری امت مادی تبری داشته باشیم. اگر پرچمداران مادی، تمدنی به وسعت کل جهان ساختند و یک جامعه جهانی درست کردند و موفق شدند که دهکده جهانی واحد با یک پیچیدگی در دوره صنعت و فراصنعت درست کنند، ما هم باید در همین مقیاس از آنان تبری جوییم. این تبری و مرزبندیها هم مسبوق به بصیرت و آگاهیها و شناختها است و باید آگاهی و شناختی پیدا شود که سپس به انگیزه فاصلهگذاری بدل شود. عاشورا، نقطه کانونی شکلگیری این اتفاق یعنی «مرزبندی با باطل» است. زیارت عاشورا مناسک شکلگیری امت ایمانی بر محور ائمه حق و بر محورعاشورا است. ایجاد یک امت در این میدان درگیری وسیع، نیاز به یک بصیرت و روشنبینی نسبت به این دو صف و گستره این دو صف (حق و باطل) دارد. آدمی که نمیتواند این دو صف را ببیند ممکن است که نتواند حق و باطل را تشخیص دهد و به اشتباه در صف باطل قرار گیرد. بنابراین علاوهبر بصیرت و آگاهی، نیاز به ایجاد انگیزه برای حضور در جبهه حق دارد.
3. انسان، باید بهطور دائم پیوند عاطفی با عاشورا را مرور کند. این مرور عاطفی عاشورا و بکاء دائم موجب درک عظمت واقعه و وسعت تکوینی و تاریخی آن میشود. فهمی به وسعت تاریخی و همچنین عاطفهای در این مقیاس لازم است که بتواند پایگاه درگیری با جبهه باطل شود. محقق شدن این مهم، سرمایهای میخواهد و عاشورا سرمایه این امتسازی است. عاشورا نقطه کانونی تهذیب نفوس مؤمنین و شکلگیری امت تاریخی بر مدار امام است. زیارت ائمه نقطه جوششی بین «امام» و «امت» است. آن حقایقی که در فرهنگ عاشورا وجود دارد خودش را در رفتاری سازماندهیشده و در بسترها و شرایط خاصی نشان میدهد و یادآوری میکند که رابطه مردم با یکدیگر میتواند رابطه محبت، عشق، دلدادگی، فداکاری و ایثار باشد و این میتواند مقدمه شکلگیری یک «امت» باشد.
*مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی آیتالله سید محمدمهدی میرباقری است که با عنوان «جریان امتساز عاشورا با زیارت و بکاء – قیام عاطفی و عقلانی عاشورا» در محل دانشگاه فرهنگیان ارائه شد.
کارکرد «اجتماعات» دینی- فرهنگی میدانی
دکتر فرشاد مهدیپور
دکترای سیاستگذاری فرهنگی وعضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
برای رسیدن به تحلیلی از «اجتماعات دینی- فرهنگی میدانی» همچون جشن غدیر، راهپیمایی اربعین، شبهای قدر حتی راهپیمایی روز قدس یا 22 بهمن ابتدا باید دو فرض را محل توجه داشته باشیم؛ نخست اینکه، اصل «سرمایه اجتماعی» است که ما را به عمل اجتماعی و کنشگری درعرصه میدان قادر میکند و بدون سرمایه اجتماعی، کنش اجتماعی ممکن نیست. بنابراین، بدون توجه به تزاید سرمایه اجتماعی، حرکت فرهنگی پروژهای ناقص و ناتمام خواهد بود. دوم اینکه، «نهاد دین» و بهطور خاص دین اسلام پرقدرتترین منبع قوامبخش سرمایهاجتماعی است.
اجتماعات دینی - فرهنگی میدانی چند ویژگی مهم دارند:
اگر چنین حرکتهایی را در ساختار صدرایی صورتبندی کنیم، درمییابیم که چنین اجتماعاتی غایت و هدف دارند؛ همه عناصر در یک زمان مشخص و در یک مسیر و مکان مشخص حرکت میکنند ،اما منظور از غایت، تنها حرکت در ابتدا و انتهای مسیر نیست،بلکه منظور برخورداری از «کنشگر» و «اراده» برای برگزاری چنین حرکتهایی است.
رخدادها و اجتماعات فرهنگی- دینی به نوعی موجب رشد ارتباطات اجتماعی و تقویت ارتباطات بینفردی میشود. ایده موکب دادن به این جنس پیادهرویها و اجتماعات نوع خاصی از همزیستی و مشارکت را به نمایش میگذارد که در رخدادی چون اربعین به تمامه این مهم به تصویر کشیده شده است.
اجتماعات فرهنگی و دینی نوعی یکپارچگی به موقعیت افکار عمومی میدهد و به این اعتبار میتوان گفت نوعی آموزش اجتماعی است که خود از عناصر مهم یک اجتماع دینی است و ما این نوع از یکپارچگی را در اجتماعاتی همچون شبهای احیا یا عزاداریهای محرم و ایام فاطمیه هم میبینیم و تداعی میکنیم. اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که در برگزاری رخدادهای اجتماعی و فرهنگی میدانی اشکالاتی هم داریم؛نخست اینکه، تمایل داریم این رخدادها را از مسیر مردمی و خودجوش خود به سمت بوروکراتیک و اداری شدن حرکت دهیم، برای مثال، دو رخداد انسجامبخش و مشروعیتبخش در جمهوریاسلامی همچون 22 بهمن و روز قدس را به نحوی ساماندهی و مدیریت میکنیم که گویی هیچ عنصر مولد انسانی در آن وجود ندارد! در دو سه سال گذشته که پاندمی کرونا همهگیر شد و عملاً ما را در برگزاری این دو مراسم با محدودیتهایی مواجه کرد، بیش از پیش به عناصر انسانی اجازه دادیم که خارج از ضابطه و برنامه، در آن حضور یافته و مشارکت کنند و طی آن هر کدام از مردم به اقتضای علاقه و رفتار خود در آن برنامه شرکت کردند و اتفاقاً پرشورتر از همیشه هم برگزار شد. بنابراین، آسیب دیگری که باید به آن حساس بود و در جهت رفع آن برآییم، حرکت از مردمی بودن به سمت بوروکراتیک و اداری شدن این نوع رخدادهای فرهنگی و دینی میدانی است. دوم اینکه، پایتختمحور شدن چنین رویدادهایی اشکال دوم ما است، البته این بدان معنا نیست که پایتخت نباید در این عرصهها نقشآفرینی کند، اما الزاماً به این معنی نیست که حتماً پایتخت میتواند الگوی برگزاری این مراسم باشد، شاید برخی از این آیینها میتواند در یک موقعیت اجتماعی و بومی دیگر هم متولد شود.
*مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر فرشاد مهدیپور است که در نهمین جلسه از سلسله نشستهای «بررسی ابعاد اجتماعات دینی ـ فرهنگی در دوران پساکرونا؛ بررسی موردی جشن غدیر در تهران» در محل پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ارائه شد.
راهپیمایی اربعین بستری برای تحول تمدنی است
دکتر حسین کچویان
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران
شیعه از اساس یک جریان تحولخواه است و «اربعین» بهعنوان یکی از نشانههای پنجگانه شیعه، فرصتی برای ایجاد اجتماع جدید شیعه است. در جریان پیادهروی اربعین، پیوندی بین شیعیان ایجاد میشود که خود میتواند زمینهای برای تحول در یک تمدن باشد. در تحلیل و تبیین رخداد اربعین، مسائل مختلفی طرح میشود که در این گفتار به دو نکته اساسی آن اشاره میکنیم؛
1. رخداد اربعین پایه و بنیاد یک تحول تمدنی است. اما یک «تحول تمدنی» چه ویژگیهایی دارد؟ و اربعین چقدر متضمن این ویژگیها است؟ مهمترین فاکتور برای تمدنساز شدن یک مقوله، ظرفیت ایجاد ارزشهای نو است و اساساً این خصوصیت مهم است که تمدنها را از هم متمایز میکند. دوم، قدرت ایجاد تحولات اجتماعی است؛ به این معنا که نیروی اجتماعی پیشروندهای ایجاد کند که بتواند آن ارزشهای نو را نمایندگی کند. سوم، صرف نیروهایی که به چنین ارزشهای نویی قائل هستند، کفایت نمیکند بلکه باورمندان به این ارزشها، باید بتوانند یک اجتماع تحولخواهانه را رقم بزنند و پیوندهای اجتماعی متفاوتی را ایجاد کنند. اربعین با بهرهمندی از این سه مقوله، از ظرفیت کامل برای ایجاد یک تحول تمدنی برخوردار است.
2. رخداد اربعین پاسخی به «شرایط تاریخی جهانی» و به شکلی خاصتر «شرایط تاریخی انقلاباسلامی» است. اثبات این مدعاها مستلزم بیان دلایل و نشانهها است؛ یکی از این ادلهها، به کنکاش در خود مسأله اربعین و دیگری به کنکاش در شرایط عینی و خارجی جهان برمیگردد. دنیای امروز، از نظر معنابخشی در ورطه فروپاشی است و روابط انسانی در حال رخت بربستن است و ما در دنیایی زیست میکنیم که آسیبهای اجتماعی در حال گسترش است و این آسیبها در قالب یک تحول ارزشی و با حجم و نیرویی عظیم معرفی میشود. مسأله دیگر در دنیای امروز، «جمعیت» است و برخلاف تصور بسیاری، مسأله جمعیت امر سادهای نیست؛ چراکه بقا و تداوم هر تمدن انسانی به «جمعیت» بستگی دارد و از بین رفتن جمعیت، به معنای از بین رفتن کل تاریخ و سازکارهای تمدنی است. در دنیای امروز، امکان افزایش جمعیت حتی برای تمدنی همچون ما به سادگی ممکن نیست؛ چون فراتر از مسائل اقتصادی و اجتماعی، ارزشهایی در جامعه ما شکل گرفته و عقلانیتی حاکم شده که طی آن لذت و زندگی روزمره بر دشواریهای تشکیل خانواده و در مرحله بعد فرزندآوری اولویت پیدا کرده است. در این فضا، هر قدر جهان امروز، در ارزشهای جهان غربی گرفتار شود، از معنا، معنویت و ارزشهای بنیادین تهی میشود.
اما در مورد پاسخ اربعین به شرایط تاریخی جامعه خودمان باید گفت که بیتردید سطوحی از منازعهای که در سطح جهان وجود دارد، در درون جامعه ما هم دیده میشود و آن چیزی که انقلاب اسلامی را همچنان سرپا نگه داشته، لحظاتی است که ما کمابیش آن را در رخدادهایی همچون اربعین میبینیم. در دنیای امروز، هر جامعهای برای بقای خود به چنین رخدادهای احیاکننده و معنابخشی نیاز دارد. جریان انقلابی در جامعه ما نیز بدون بهرهگرفتن از چنین رخدادهایی نمیتوانست تداوم زیادی پیدا کند و بیشک، دچار رکود و روزمرگی در قالب نهادها میشد.
ماکس وبر در پایان کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» وقتی چگونگی ظهور سرمایهداری را شرح میدهد، عنوان میکند که ما در یک قفس آهنین و تاریک گرفتار شدهایم که از آن گریزی نیست مگر اینکه در آینده، دین جدیدی متولد شده یا ادیان گذشته احیا شوند. او در این راستا، اشکال سه گانهای از نظم اعم از «قانون»، «سنت» و «کاریزما» را برمیشمرد و «نظم کاریزمایی» را در تحقق بازگشت به دین اثرگذار میبیند. متأسفانه، با وجود کارهای پژوهشی بسیاری که در خصوص فهم «نظم کاریزمایی» صورت گرفته، این مفهوم در جامعه ما بدرستی فهم نشده است. انتخاب کاریزما به معنای پیوند خوردن با ارزشهای فرامادی است وهیچ تمدنی بدون قرارگرفتن در «نظم کاریزمایی» و بدون اتکاء بر بنیادهای باطنی تأسیس نمیشود. هرچه تمدن جدید از سنت فاصله گرفت، تنکتر و تهیتر شد و پستمدرنیسم هم در واقع تهیشدن تمدنغرب از آن ارزشهای بنیادین است. نکته اصلی این است که اربعین بواسطه بهرهمندی از ارزشهای فرامادی و بنیادین میتواند این تحول تمدنی را رقم بزند. بدون این ارزشهای بنیادین، تمدنی شکل نمیگیرد. تنها بازمانده از آن ارزشهای بنیادین در دنیای ما، اسلام است که در جای جای آن امکان تجربه باطنی ارزشهای متعالی وجود دارد. بنابراین در زمانهای که زمین از غیب و باطن غیب تهی است ما دائماً برای احیاشدن به این پیوند با عالم غیب نیاز داریم. رخداد اربعین فرصتی است تا انسان امروز از رهگذر آن به تجربه باطنی و ارزشهای بنیادین تازه دستیافته و هویت جدیدی برای خود رقم بزند.
*مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر حسین کچویان است که در پنجمین همایش بینالمللی اربعین حسینی با عنوان «جهانی شدن مقاومت و تحولات فراملی» در محل دانشگاه علامه طباطبایی ارائه شد.
اربعین؛ سرمایه اجتماعی تشیع
دکتر محسن ردادی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
در دورهای زندگی میکنیم که اراده و خواست مردم از طریق تشکیل گروهها، کمپینها و کارزارها است که به گوش سیاستگذاران و جهانیان میرسد. هرچه این جمعآمدن پرشورتر باشد و هرچه اعضای گروه، یکصداتر باشند، تأثیر پیام، گستردهتر خواهد بود. راهپیمایی اربعین بیشترین تعداد انسانها را در فضای واقعی و نه مجازی، گردهم میآورد. در طول برگزاری این مراسم، همدلی و همصدایی افراد کاملاً مشهود است. اربعین را نباید فقط به چشم یک مناسک مذهبی دید؛ بلکه یک منبع مهم سرمایه اجتماعی است و نباید از این بُعد غافل شد.
در برخی نظریههای سرمایه اجتماعی گفته میشود که سه رکن مهم «اعتماد»، «ارتباط» و «هنجارهای مشترک» برای شکلگیری و حفظ سرمایه اجتماعی اهمیت دارد. اگر بستری فراهم شود که عدهای از افراد با یکدیگر ارتباط اعتمادآمیز برقرار کنند و هنجارهایی وجود داشته باشد که بهصورت پایدار این اعتماد و ارتباط را حفظ کند، در این صورت سرمایه اجتماعی بهوجود میآید. به نظر محققان علوماجتماعی این سرمایه اجتماعی، ظرفیت فراوانی دارد که میتواند برای غلبه بر مسألهها و مشکلها بکار گرفته شود. ارتباطی که میان مشارکتکنندگان در مراسم اربعین برقرار میشود اعتماد و سرمایه اجتماعی عظیمی به وجود میآورد و میتواند در بزنگاهها مورد استفاده قرار گیرد. نمیدانیم چطور و چه زمانی، اما سرمایه اجتماعی حاصل از راهپیمایی اربعین با قدرت پایداری که ایجاد میکند، توان متحول کردن تمام روندهای منطقه غرب آسیا را دارد. هیچ ابرقدرتی نمیتواند با میلیونها انسانی که با یکدیگر همدل و مرتبط هستند، دربیفتد. سلاحهای پیشرفته و ثروت فراوان نمیتواند با سرمایه اجتماعی رقابت کند. رژیم شاه با وجود داشتن پیشرفتهترین سلاحها و میلیاردها دلار ثروت نتوانست در برابر مردمی که همصدا و همدل و برخوردار از سرمایه اجتماعی علیه شاه قیام کرده بودند، مقاومت کند. کشورهای مرتجع و ثروتمند منطقه از شاه ضعیفتر هستند و حتماً نمیتوانند با قدرت و اراده مردمی که همدل و همصدا هستند مقابله کنند.
ظرفیت سرمایه اجتماعی اصحاب اربعین، هرچند هنوز در جهت تغییر و تحول سیاسی بکار گرفته نشده، اما بالقوه برای کشورهای ارتجاعی منطقه تهدیدکننده است. به همین دلیل است که این کشورها با ابزارهای مختلف درصدد متوقف کردن جریان اربعین هستند. در طول سال، برنامهها و توطئههای مختلفی اجرا میشود که هدف از آنها دور شدن دلها و قلبهای مردم شیعه منطقه است و در نهایت توقف راهپیمایی اربعین؛ بویژه مردم ایران و عراق که بیشترین زوار اربعین را تشکیل میدهند، هدف تبلیغات تفرقهافکنانه دشمنان قرار دارند.
برای اینکه بتوان برخلاف خواست دشمنان، راهپیمایی اربعین را بهعنوان یک منبع مهم سرمایه اجتماعی حفظ کرد لازم است تا حد ممکن ارتباط میان شهروندان برقرار شود. هرچه همدلی و همصدایی بیشتری در طول مراسم اربعین شکل گیرد، سرمایه اجتماعی تقویت میشود. مشارکتکنندگان در مراسم باید بر اشتراکات ملتها تأکید کنند و از مشاجره بر اختلافها دوری کنند. مناسب است که پس از مراسم اربعین هم ارتباطهایی که میان افراد برقرار شده به بهانههای مختلف ادامه یابد. توطئههای دشمنان در طول سال ادامه دارد و تلاش این است که میوه این برنامهها در زمان برگزاری مراسم اربعین چیده شود. بنابراین تلاش برای همدلی میان مردم و دلباختگان اباعبدالله الحسین(ع) نباید محدود به محرم و صفر شود. در طول سال باید تلاش کرد که هرچه بیشتر دلها به هم نزدیک شود و عزاداران امام حسین(ع) بهعنوان دلسوزترین و ایثارگرترین افراد جامعه برای مردم شناخته شوند تا سرمایه اجتماعی مبتنی بر اربعین پایدار بماند.
حجتالاسلام محمدمهدی ایمانیپور
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
این روزها زائران حریم مقدس حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و مریدان بیشمار اهلبیت عصمت و طهارت(ع) از سراسر جهان رهسپار کربلای معلی هستند تا حماسهای دیگر را در رثای این امام همام و خاندان مطهر ایشان خلق کنند. خلق هر ساله این حماسه عظیم، مولد پرسشهای بسیاری در میان افکار عمومی جهان است. بخشی از این پرسشها ناظر بر اصل واقعه عاشورا و بخشی دیگر، معطوف به ماهیت و محتوای مکتب حسینی(ع) است. تاکنون تعابیر زیادی در خصوص حماسه اربعین و شاکله آن بهکار رفته است اما وجه اشتراک همه این تعابیر «چند وجهی بودن» آن است. اربعین هم در «بعد ذاتی» و هم در «بعد تبعی» خود دارای پیام و پیامد است و به عنوان یک حماسه نامحدود (به لحاظ زمانی و مکانی) دارای پیوستهایی است. یکی از این پیوستها معطوف به «بعد رسانهای» این حماسه است. اما نگاه رسانهای نسبت به این «حماسه چند وجهی» باید چگونه باشد؟
***
در روند انتقال یک پیام رسانهای، آن هم پیامی به وسعت حماسه اربعین حسینی باید به عامل «محیط» توجهی ویژه داشت. دشمنان در سطح کلان، تلاش میکنند ضمن تمرکززدایی از ابرحماسه اربعین حسینی، مانع از تثبیت گزارهها و اجزای این حماسه عظیم در ذهن مخاطبان عام و خاص شوند. بنابراین، انتقال پیام رسانهای اربعین حسینی در سطح بینالمللی، باید متناظر بر دو دغدغه باشد: یکی انتقال جامع و صحیح پیامهای نهفته در بطن حماسه اربعین حسینی از طریق رسانهها و دیگری، مهار بازی رسانهای دشمنان در جلوگیری از انتقال این پیامها. یکی از مسئولیتهای مهم نهادهای فرهنگی کشور بویژه «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» به عنوان «قرارگاه دیپلماسی فرهنگی کشور» تحلیل، پالایش و آمادهسازی نسبی محیط بیرونی جهت انتقال پیامهای رسانهای اربعین حسینی است. بنابراین، وظیفه رسانههای متعهد و همگرا در جهان اسلام، در قبال انتقال پیام اربعین در سطح جهان بسیار سنگین است؛ زیرا باید به صورت همزمان تحرکات بازدارنده دشمنان را نیز در این عرصه رصد و در قبال آن واکنش نشان دهند.
نکته دوم اینکه «نگاه توصیفی» و «نگاه تبیینی» در منظومه رسانهای اربعین باید مکمل یکدیگر باشند. جهان از یکسو تشنه معارف و آموزههای نهفته در مکتب حسینی(ع) است و اربعین، نقطه عطف این عطش و مطالبه است. بدیهی است که درک رسانهای از مکتب اربعین حسینی در گرو تبیین «فلسفه قیام عاشورا» و «اصول و ثوابت مکتب اهلبیت(ع)» متناسب با ذائقه مخاطبان و سطح آگاهی آنان نسبت به این موضوع خواهد بود. بنابراین در مرحله نخست، رسانهها باید میان «جنبه تبیینی» و «جنبه توصیفی» حماسه اربعین نوعی تفکیک آگاهانه قائل شده و در انتقال پیام به مخاطبان خود هر دو بعد را مدنظر قرار دهند. انعکاس رسانهای و خبری حضور گسترده و بیهمتای عاشقان حضرت امام حسین(ع) در پیادهروی نجف تا کربلا یا مراسم روز اربعین در کربلای معلی، نقطه عطفی برای ورود به بعد تبیینی مکتب حسینی و قیام عاشورا است و بالعکس، تبیین مستمر و عالمانه معارف مکتب اهلبیت(ع) و قیام عاشورا، مقدمهای برای درک حماسه بزرگ روز اربعین. میان «نگاه تبیینی» و «نگاه توصیفی» نسبت به حماسه اربعین ارتباط و پیوستگی معناداری وجود دارد.
نکته سوم به «مخاطبشناسی» رسانهای اربعین بازمیگردد. بدون شک هر مکتب، حماسه یا واقعهای که دامنه و عمق گستردهای داشته باشد، به همان نسبت مخاطبان متنوعی دارد. این تنوع مخاطب از یکسو نباید منجر به تخفیف یا نقص در انتقال پیامهای اصلی مراسم اربعین حسینی یا رجحان یکی از ابعاد آن (بعد تبیینی یا توصیفی) نسبت به دیگری شود. باید «تکثر مخاطبان» و به همان میزان، «تکثر مجاری انتقال پیام» و«تنوع شکلی پیامها» را مدنظر قرار دهیم. یکی از اصول مهم علم رسانه به ما میگوید که «مخاطب» بدون «مخاطبشناسی» در انتقال یک پیام، معنایی جز عدم انتقال یا انتقال ناقص آن پیام نخواهد داشت.
نکته آخر، خصلت «جاری بودن حماسه اربعین» و تأثیرش بر بعد رسانهای آن است. در یک تقسیمبندی کلی رسانهای، پدیدهها به دو دسته «جاری» و «غیرجاری» دستهبندی میشوند. پدیدههای جاری، به مواردی اطلاق میشوند که دغدغه افکار عمومی نسبت به آن معطوف به یک بازه زمانی خاص نبوده و نمیتوان آنها را در یک ظرف زمانی-مکانی محدود، محصور کرد. اغلب ذهن مخاطبان در قبال این پدیدهها به صورت مداوم علاقه و دغدغه تولید میکند. اربعین حسینی به عنوان یک حماسه جاری و مستمر، قطعاً باید در بعد رسانهای دارای «ما به ازا» باشد؛ به این معنا که باید با استناد به آخرین مهارتها و تواناییهای رسانهای و بر اساس روشهای نوین انتقال پیام، به نیازهای ذهنی و درونی مخاطبان در قبال حماسه اربعین حسینی پاسخ داد. بهروزرسانی مهارتهای تولید و انتقال آموزهها و اخبار اربعین حسینی به مخاطبان در عصر کنونی فراتر از یک الزام محسوب میشود. حتی در طول سال و پس از برگزاری این مراسم، باید از ظرفیت زائران اربعین حسینی جهت تقویت و ترویج ابعاد رسانهای و تبلیغاتی این حماسه بیمانند استفاده کرد.