دگرخوان
سرمقاله: «وارد حاشیه نشویم!»؛ عباس عبدی
به نظر میرسد که در ایران هنوز یاد نگرفتهایم یا نپذیرفتهایم که صندوق رأی بنزین نیست که بر آتش اختلافات ریخته شود، بلکه آب است که باید آن را خاموش کند. این پدیده دوسویه است و چنان نیست که فقط یک سوی ماجرا در دمیدن به این آتش نقش دارد، هرچند میتوان برای هرکدام سهمی قائل شد، ولی مسأله این است که ما در مقام تعیین سهم و داوری بیطرفانه نیستیم. اکنون باید توجه را به درون و بخشی معطوف کرد که انتظار بروز رفتار مسئولانهتر از آن داریم... فراموش نشود که بخشی از بازندگان انتخابات مترصد آن هستند که به بحثهای حاشیهای دامن بزنند و دولت و رئیس جمهوری را به این بازی بیهوده وارد کنند. ظاهراً ایشان هم بدش نمیآید وارد این حاشیهها شود. نمونه آن بحث ولایت و حکومت و رابطه آن با رأی مردم است، بحثی که با توضیحات و عملکرد مرحوم امام و نیز مواضع و رفتار سیاسی رهبری پروندهاش بسته شده است و برخی افراد هرازگاهی میکوشند که آن را باز کنند تا ثابت کنند که برخلاف مواضع رسمی حکومت و رهبری، مردم نقش و اعتباری در شکلگیری حکومت ندارند، هرچند از سخنان آقای روحانی سوء تعبیر شده و این کاملاً واضح است که منظورشان از ولایت مفهوم آن در کلام شیعی نبود، ولی پرداختن به این موضوع آن هم با وجود انتخابات اخیر چه جایگاهی دارد؟ با این انتخابات چنین مفهومی تحصیل حاصل شده است. بهطور کلی اختلاف مردم با این جماعت مخالف رأی مردم را نباید به چارچوبهای فکری کشاند. و الا کیست که نداند طرح اینکه مردم واجد هیچ حقی نیستند، آن هم پس از گذشت چهار دهه از شکلگیری جمهوری اسلامی ایران، سخن لغوی است. حتی الان هم میتوان به آنان گفت که ما اصولاً در این چارچوب بحثی نداریم. ما ملتزم به قانون اساسی هستیم،قانونی که مردم آن را تصویب و تأیید کردهاند. شما هم اگر زورتان میرسد، مردم را از حکومت حذف کنید، همچنان که اگر میرسید تاکنون این کار را انجام داده بودید. بنابراین وارد شدن در مباحثی که خارج از متن مسائل جامعه و بسیار انتزاعی است چه فایدهای دارد؟
سرمقاله: «اعضای جدید شورا و قطار از ریل خارج شده تهران»؛ زهرا احمدیپور
شهر زنده است و همانگونه که تندرستیاش ساکنان شهر را تندرست نگه میدارد، اشکالاتش هم بر سر ساکنانش آوار میشود. وقتی توسعه شهری بیتوجه به سرمایههای تاریخیاش باشد، همسایگی با خانه اتحادیه و عمارت مسعودیه بیارزش میشود، سکونت در خانهای با باغچه و حوض و معماری اصیل جانفرسا میشود و شهروند حاضر میشود بفروشد و بکوبد یا جدیدترش را بسازد یا شمالیتر زندگی کند. رضایت و لذت زندگی در یک شهر به تعامل دوسویه شهر و شهروند برمیگردد. شهر تهران با این الگوی توسعه شهری در اغلب فضاهایش فقط تعامل اقتصادی با شهروندان برقرار میکند و در برقراری تعامل تاریخی، فرهنگی و هویتی الکن و ناکاراست. در چنین فضای تعاملیِ نادرستی، شهرفروشی، تاریخفروشی و فرهنگفروشی تنها برنامه مدیران شهری میشود؛ نه اینکه آگاهانه بخواهند چنین کنند بلکه الگوی غلط ولی مسلط از آنها چنین مطالبه میکند و شوربختانه شاخص ارزیابی عملکردشان هم از همین الگو استخراج میشود. انتخاب اعضای جدید شورای شهر تهران و همچنین عوضشدن مدیر شهر تهران میتواند اتفاقی خجسته باشد اگر مدیران و تصمیمگیران جدید این قطار از ریل خارجشده را به مسیر درستش برگردانند. تهران تاریخش را میخواهد، هویتش را میخواهد، اینها نه منابعی فرعی و دستچندم برای شهر بلکه منابع حیاتی شهرند. اگر برج و اتوبان و تونل شهری تمام آن چیزی است که این شهر به ساکنانش عرضه میکند، چرا دوبی زندگی نکنیم؟ آنجا بهتر و لوکسترش را میتوان دید و داشت. عناصر تاریخی و فرهنگی شهر تهران تجدید ناپذیرند.
سرمقاله: «روحانی از اعتبار خود دفاع میکند؟»؛ محمد ایمانی
دولت و شخص رئیس جمهوری برای اعتبار خودشان هم که شده، موظفند ضمن فاصله گذاری با جریان مزدور (تعبیر آقای روحانی)، در مقابل فزون خواهی امریکا سینه سپر کنند. و گرنه مهمترین رهاورد مدیریت 4 ساله آنها با رگبار حریف، ناکار خواهد شد. نقضها و بدعهدیها محصول کج چیده شدن برجام است اما این روند نقض نباید ادامه پیدا کند. یک هدف مهم دشمن، کِرِختسازی و حساسیت زدایی یا در واقع، نُرمالیزاسیون دست درازیهای خویش است. هیچ دولت ملیای این فاجعه را نمیپذیرد مگر اینکه قربانی نفوذ شود. مسئول پدید آمدن این چالش، آقای روحانی و برخی اطرافیانشان هستند و انصاف این است که خودشان هم آن را برطرف کنند، نه اینکه خدای ناکرده توپ را به داخل برگردانند و اسباب لجبازی و مجادله و سرگرمی را در داخل کشور فراهم کنند. البته مجلس هم باید دولت را در اصلاح مسیر و زدن بر دهان هیأت حاکمه امریکا یاری رساند. اگر تا دیروز خوش گمانی و انفعال در مقابل امریکا خطا و غفلت شمرده میشد، از امروز به بعد، دعوت به خوش خیالی یا انفعال و تعلل، جفا و خیانت است. امروز بیش از هر زمان دیگر، اتحاد و مواجهه صریح با امریکا ضرورت دارد و هر کس در این تردید کند یا اسباب کشمکش در داخل را فراهم سازد، یا مأمور دشمن است یا نفوذ زده و گروگان دشمن.
سرمقاله: «آقای روحانی! «روش تحقق» حکومت نه «مبنای ولایت»»؛ عبدالله گنجی
سخن رئیسجمهوری در جمع اساتید و پزشکان مبنی بر اینکه «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی(ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود»، مورد نقدهای جدی قرار گرفت که البته بعضی نقدها کممایه و احساسی است. اگر او به جای واژه «مبنا» از «روش تحقق» استفاده میکرد، از خطای کمتری برخوردار بود. اتفاقاً به عنوان یک منتقد، رئیسجمهوری اگر از واژه «روش تحقق حکومت» استفاده میکرد، حرف ایشان را درست میدانستم، البته در این صورت هم درستی حرف ایشان صرفاً برای ائمهای است که حکومت تشکیل دادهاند. روحانی «حقانیت بالقوه» امیرالمؤمنین (ع) را مدنظر ندارد بلکه «روش بالفعل» شدن حکومت را مد نظر دارد که هم نقطه قوت امیرالمؤمنین(ع) است و هم سند حقانیت مردمسالاری درون دینی امروز ماست. اینجا بحث رئیسجمهوری انتصاب براساس «نص» امیرالمؤمنین(ع) به حکومت که بالقوه ماند، نیست که بالفعل آن مدنظر است، اما از استخدام صحیح مفاهیم عاجز بوده است.
سرمقاله: «گذر از چالشها و دستیابی به انسجام ملی»؛
فرآیند منطقی برای دستیابی مسئولان به تصمیمات صحیح بحث پر اهمیتی بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر کارگزاران ارشد نظام، آن را مطرح و تشریح فرمودند... متأسفانه بعد از گذشت قریب یک قرن که از پیدایش و سقوط تحلیل کوته بینانه یا خائنانه «از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدن» می گذرد، باز هم گاهی افرادی تضعیف جایگاه «حجاب» و البته در پوشش اختیاری بودن آن را مستمسک فعالیتهای سیاسی خویش قرار می دهند. حال آنکه حجاب در هویت ملی ما پایگاهی غیر قابل انکار دارد، چرا که از ضروریات اسلام است و علاوه بر آن پیشینه تاریخی ایرانیان نیز به اعتراف دایره المعارف لاروس و ویل دورانت حکایت از پایبندی افتخارآفرین ایرانیان به حجاب و عفاف دارد. در شاهنامه فردوسی هم فرازهای فراوانی این واقعیت را تأیید میکند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.