بهار عربی؛ ورژن دوم
لیدیا خلیل
مترجم: وصال روحانی
همسو با بالاگرفتن مجدد قیامهای مردمی در برخی کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا و سرکوب آنها توسط دولتهای مربوطه رسانههای این کشورها با محدودیتی فزونتر از گذشته مواجه شده و راهها و کانالهای لازم را برای به تصویر کشیدن مظالم و اجحافهای موجود نمییابند. در شروع دهه 2010 که چنین روالی در موج اولیهاش «بهار عربی» نامیده شد، پس از مدتی اعتراض و برخوردهای خونین، شور مردمی بتدریج فروکش کرد و هرچند برخی رژیمهای ضد مردمی تغییر رویههایی را در کار خود اعمال داشتند اما بهنظر میرسید که دولتهای سفاک عرب منطقه بازی مقاومت را از مردم مبارز بردهاند. امروز که سیستمهایی مثل دولت نظامی عبدالفتاح السیسی با موج تازه اعتراضها در قاهره مواجه است و راهی برای سرکوب آن نمییابد خاطرات 10 سال پیش از نو در حال رژه رفتن در ذهن مردم است. اما مطبوعات همان اندک آزادیهای گذشته را برای شرح و وصف اتفاقات از دست دادهاند، السیسی اخیراً در بیانیهای متذکر شده، تمامی رسانههایی را که اخبارشان متضاد با اطلاعیههای دولت در خصوص ناآرامیها باشد، طبق قوانین کشوری مجازات خواهد کرد و حتی مردم عادی را در صورت مشارکت در سیاهنمایی جامعه تعقیب قضایی خواهد کرد اما هنوز هستند، تک نشریههایی در مصر و کشورهای مشابه که خطر کرده و اخبار تقریباً واقعی بپاخیزیها را درج میکنند و در لابهلای سطور حتی محافظهکارانه آنها میتوان حقایق جوامع دوباره ملتهب شده این کشورها را کشف و لمس کرد. البته یکی از تک نشریات حقیقت طلب مصر اواخر هفته گذشته در هجوم نظامیان به دفتر نشریه بسته و بهجمع نشریات پرشمار توقیف شده اضافه شد و این نشریه که «مدامصر» نام دارد، دست به افشاگریهایی علیه محور پسر السیسی زده و بخشی از تخلفات وسیع او را آشکار ساخته بود.
در عربستان وضع از این هم بدتر است و مطبوعات پای آخر قضایا هستند. محمد بن سلمان ولیعهدی که به چیزهای کم و کوچک قانع نیست، با بازداشت افراد و مردم عادی به بهانه تلاش برای براندازی دولت سعودی آرامش را از همگان سلب کرده است. دولت سعودی کار را تا به آنجا پیش برده که ادعا کرده برخی افراد بازداشت شده در سطح خیابانها با دولتهای غربی و مخالفان سران سعودی در ارتباط بوده و از آنها دستور کار میگرفتهاند. از همه بدتر اینکه بهسبب حمایت نظامی- سیاسی امریکا از دولتهای سعودی و مصر هیچیک از اقدامات سرکوبگرانه آنها مورد تحقیق و پیگیری مقامهای قضایی مستقر در غرب و شرق قرار نگرفته و آنها همچنان توانستهاند به روشهای ضد مردمی خود استمرار بخشند، یکی از افراد کلیدی در رژیم ضد مردمی سعودی و در امر سرکوب تبلیغاتی مخالفان، سعدالقحطانی مشاور ارشد دولت سعودی در امر ارتباطات و رسانهها است که راههای سرکوب نهضتهای مقاومت را تنظیم و ترسیم و به این دولت ارائه کرده است.
السیسی تقریباً بر تمامی مصر حکم میراند و هیچیک از استانهای این کشور سربهشورشهای استقلال طلبانه برنداشتهاند. وقتی به کشورهای منطقه که سالها در لبه یک «بهار عربی شکوفا نشده» حرکت کرده و با خطرات آن زیستهاند اشاره و استناد میکنم، به ناچار باید به لبنان هم بپردازم که هرچند کاملاً رها از نهضتهای بهار عربی است و مورد تهاجمهای همیشگی رژیمصهیونیستی قرار دارد اما از امیدهای اصلی و تکیهگاههای همیشگی کشورهای مرتبط با بهار عربی و یک عامل الهام بخش برای آنها بوده است تا دریابند پاداش مقاومتهای طولانیمدت خویش را سرانجام روزی خواهند گرفت. این روش دولت بیروت نیست که عوامل نارضایتی را نیروهای خارجی توصیف و آنها را بیرحمانه سرکوب کند اما بیروت نتوانسته است به سبب گرفتاریهای متعدد داخلیاش تقویتکننده و حمایتگر عملی خیزشهایی باشد که در این10 سال در بحرین و کویت و عمان کم و بیش شکل گرفته و با تأمین نشدن فضای حیاتی لازم به سوی توقف و سکون رفتهاند و در یمن فقط با بمبارانهای بیرحمانه سعودیها از ثمردادن کامل بازمانده است. ورژن دوم بهار عربی که هنوز بخشهای اولیهاش را طی میکند، بزودی با تنشهای تازهای همراه خواهد شد اما قدر مسلم اینکه دولتهای سرکوبگر روزی نه چندان دور مجبور به پذیرش حقیقت خواهند شد و جمال خاشقجیهای تازهای ظهور خواهند کرد که برخلاف ورژن اصلی و اولیه توسط محمدبن سلمانها قلع وقمع نخواهند شد.
منبع: Project Syndicate
مترجم: وصال روحانی
همسو با بالاگرفتن مجدد قیامهای مردمی در برخی کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا و سرکوب آنها توسط دولتهای مربوطه رسانههای این کشورها با محدودیتی فزونتر از گذشته مواجه شده و راهها و کانالهای لازم را برای به تصویر کشیدن مظالم و اجحافهای موجود نمییابند. در شروع دهه 2010 که چنین روالی در موج اولیهاش «بهار عربی» نامیده شد، پس از مدتی اعتراض و برخوردهای خونین، شور مردمی بتدریج فروکش کرد و هرچند برخی رژیمهای ضد مردمی تغییر رویههایی را در کار خود اعمال داشتند اما بهنظر میرسید که دولتهای سفاک عرب منطقه بازی مقاومت را از مردم مبارز بردهاند. امروز که سیستمهایی مثل دولت نظامی عبدالفتاح السیسی با موج تازه اعتراضها در قاهره مواجه است و راهی برای سرکوب آن نمییابد خاطرات 10 سال پیش از نو در حال رژه رفتن در ذهن مردم است. اما مطبوعات همان اندک آزادیهای گذشته را برای شرح و وصف اتفاقات از دست دادهاند، السیسی اخیراً در بیانیهای متذکر شده، تمامی رسانههایی را که اخبارشان متضاد با اطلاعیههای دولت در خصوص ناآرامیها باشد، طبق قوانین کشوری مجازات خواهد کرد و حتی مردم عادی را در صورت مشارکت در سیاهنمایی جامعه تعقیب قضایی خواهد کرد اما هنوز هستند، تک نشریههایی در مصر و کشورهای مشابه که خطر کرده و اخبار تقریباً واقعی بپاخیزیها را درج میکنند و در لابهلای سطور حتی محافظهکارانه آنها میتوان حقایق جوامع دوباره ملتهب شده این کشورها را کشف و لمس کرد. البته یکی از تک نشریات حقیقت طلب مصر اواخر هفته گذشته در هجوم نظامیان به دفتر نشریه بسته و بهجمع نشریات پرشمار توقیف شده اضافه شد و این نشریه که «مدامصر» نام دارد، دست به افشاگریهایی علیه محور پسر السیسی زده و بخشی از تخلفات وسیع او را آشکار ساخته بود.
در عربستان وضع از این هم بدتر است و مطبوعات پای آخر قضایا هستند. محمد بن سلمان ولیعهدی که به چیزهای کم و کوچک قانع نیست، با بازداشت افراد و مردم عادی به بهانه تلاش برای براندازی دولت سعودی آرامش را از همگان سلب کرده است. دولت سعودی کار را تا به آنجا پیش برده که ادعا کرده برخی افراد بازداشت شده در سطح خیابانها با دولتهای غربی و مخالفان سران سعودی در ارتباط بوده و از آنها دستور کار میگرفتهاند. از همه بدتر اینکه بهسبب حمایت نظامی- سیاسی امریکا از دولتهای سعودی و مصر هیچیک از اقدامات سرکوبگرانه آنها مورد تحقیق و پیگیری مقامهای قضایی مستقر در غرب و شرق قرار نگرفته و آنها همچنان توانستهاند به روشهای ضد مردمی خود استمرار بخشند، یکی از افراد کلیدی در رژیم ضد مردمی سعودی و در امر سرکوب تبلیغاتی مخالفان، سعدالقحطانی مشاور ارشد دولت سعودی در امر ارتباطات و رسانهها است که راههای سرکوب نهضتهای مقاومت را تنظیم و ترسیم و به این دولت ارائه کرده است.
السیسی تقریباً بر تمامی مصر حکم میراند و هیچیک از استانهای این کشور سربهشورشهای استقلال طلبانه برنداشتهاند. وقتی به کشورهای منطقه که سالها در لبه یک «بهار عربی شکوفا نشده» حرکت کرده و با خطرات آن زیستهاند اشاره و استناد میکنم، به ناچار باید به لبنان هم بپردازم که هرچند کاملاً رها از نهضتهای بهار عربی است و مورد تهاجمهای همیشگی رژیمصهیونیستی قرار دارد اما از امیدهای اصلی و تکیهگاههای همیشگی کشورهای مرتبط با بهار عربی و یک عامل الهام بخش برای آنها بوده است تا دریابند پاداش مقاومتهای طولانیمدت خویش را سرانجام روزی خواهند گرفت. این روش دولت بیروت نیست که عوامل نارضایتی را نیروهای خارجی توصیف و آنها را بیرحمانه سرکوب کند اما بیروت نتوانسته است به سبب گرفتاریهای متعدد داخلیاش تقویتکننده و حمایتگر عملی خیزشهایی باشد که در این10 سال در بحرین و کویت و عمان کم و بیش شکل گرفته و با تأمین نشدن فضای حیاتی لازم به سوی توقف و سکون رفتهاند و در یمن فقط با بمبارانهای بیرحمانه سعودیها از ثمردادن کامل بازمانده است. ورژن دوم بهار عربی که هنوز بخشهای اولیهاش را طی میکند، بزودی با تنشهای تازهای همراه خواهد شد اما قدر مسلم اینکه دولتهای سرکوبگر روزی نه چندان دور مجبور به پذیرش حقیقت خواهند شد و جمال خاشقجیهای تازهای ظهور خواهند کرد که برخلاف ورژن اصلی و اولیه توسط محمدبن سلمانها قلع وقمع نخواهند شد.
منبع: Project Syndicate
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه