چند سطری به بهانه تولد هرمز علی‌پور شاعر معاصر

شکل روشن شعر




ارمغان بهداروند
شاعر
در شعر هرمز علی‌پور، گفت‌و‌گو و مهربانی حکومت می‌کند و هرمز برای رسیدن به این حکومت راه بسیاری طی کرده است. برای شناختن هرمز همان سلام‌‌‌ اول کفایت می‌کند. شعر او در همه لحظات با او بودن انتشار می‌یابد و بدون آنکه بخواهی با تو پیوند می‌خورد. اصل شعر او بر مبنای همکلامی با مخاطب خود است و در این اصل هرگز از نحو و نوع بیان نمی‌ترسد و راه خودش را می‌رود. هرمز شعر را نردبان همدردی با مخاطبین خود می‌داند و نه خود را نردبان شعر. این همه راه را دویده است تا بگوید می‌توان زندگی را به راه و رسمش سر کرد. در نگاه اول شاید هرمز شاعری نصیحت‌گو فرض شود که اغلب حرف‌هایش بوی پند و اندرز دهد اما هرمز بیشتر آموزگار خویش است تا مخاطبین خود و دراین راه گاه خود را سرزنش می‌کند گاه نوازش می‌کند هر چند نمی‌توان شعر او را از شغل او که یک عمر آموزگاری کرده است بی‌نصیب دانست. به هر شکل فلسفه شعر هرمز فلسفه بودن و سود جستن از نوع زندگی است هر چند در اغلب کارهای او با واژه مرگ و مترادفات آن بسیار برخورد می‌کنیم. هرمز از حاشیه‌های زندگی بیشتر از متن آن سود برده است، اگرچه خود او هرگز به حاشیه‌های شعر امروز اعتنایی نداشت و کار خود را کرد و از اینکه دیگران تلاش او را به‌ نام خود ثبت کردند معترض نشد. اکنون هرمز با انتشار چندین مجموعه از آثار خود خیال مخاطبین خود را راحت کرده است که شاید نوع و نحو شعر او متغیر بوده است اما ذهن او بر آنچه اصرار ورزیده است باقی است و دیگر اینکه هم سن و سال این درخت تنومند شعر امروز و هم بازخوانی متمرکز آثار او با وجود تکثر تولید کار او این نیاز را که یک مجموعه گزینه از آثار او برای عرضه به علاقه‌مندان شعر امروز تهیه گردد دوچندان می‌کند. هرمز بخوبی توانسته است در گذشته و امروز شعر حرکت کند و آمدگان باید از او به وقت بیاموزند. سادگی شعر هرمز نه از جنس سادگی‌های رایج که از سادگی‌های رازگونه‌ای است که تردد در شعرش را با مخاطره مواجه می‌کند. نمی‌توان مخاطب شعر او بود و با او به مرز حیرانی‌ها و پرسش‌ها نرفت! هرمز، اکنون مخاطبان خود را دریافته است و از همین دریافت است که آنات خود را در فرصت کوتاه‌ترین همکلامی‌ها به خواننده خود تقدیم می‌کند و اسباب رانش مخاطب کم حوصله امروز را فراهم نمی‌کند. شعر او غزلی است که دوباره چهره آرایی شده است و گرنه هرمز به تماشای همان جهانی که مخاطب او نیز شاهد آن است نشسته است و آن چه را که در تماشایش با دیگران شریک است به نی و نال خویش باز می‌نویسد. با مطالعه چند دفتر دور و نزدیک از او درخواهیم یافت که هرمز به این یقین رسیده است که هم صندلی تماشای خود را درست انتخاب کرده است و هم وسواس زبانی او به کار آمده است. از این روست که در می‌یابیم چرا این همه روز و ماه و سال و این همه کتاب شعر، تغییری در رفتار زبانی او لمس نمی‌شود. هرمز از اقلیم بختیاری است و هم چنان که در ذات این اقلیم، همسایگی با آسمان و کوه و درخت و رودخانه و پرنده و... موهبتی است در شعر هرمز نیز این نشاط به شکل روشنی حضور دارد و در اتفاق هر شعر حتماً ردپایی از این همسایگی وجود دارد. استعداد شعر او در عمومیت دادن به غم‌ها و شادی‌هاست. گویی عکاسی است که در پس زمینه همه عکس‌هایش طیفی از رنگ‌های عاطفی دارد. مخاطب شعر هرمز به همین دلایل ساده به شعر او قانع است و او خود بیش از هر کس به این قناعت واقف است که این همه سال تلاش کرده است بی‌هیچ ادعایی، بیرون از شعر نامفهوم و دیرجوش بسیاری از همعصران خویش، به اشک‌ها و لبخندهای خویش و مخاطبان خویش بیندیشد. هرمز درختی است که در بودنش، ثمربخش و سایه افکن بوده است و در نبودنش که آرزوی هیچ مخاطبی نیست، به عدد شعرهایش عصا خواهد بود! دعا کنیم ثمربخش و سایه آفرین باقی بماناد...

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7289/20/537267/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها