به بهانه روز ملی شوراها
سازمان اداری یا برساختی فرهنگی
الهام فخاری
عضو شورای شهر تهران
بسیار از فرهنگ، فرهنگ خودکامگی یا فرهنگ مردمسالاری، از فرهنگ فردگرا در مقایسه با فرهنگ جمعمدار شنیده و خواندهایم. هرجا زمینه یا کار و نهاد هست، گروهی از افراد هستند و کنش-واکنشهای خودخواسته و ناخواسته تورینهای نادیدنی پدید آورده، فرهنگ هم معنا دارد و میتواند زمینهای برای پژوهش و پیمایش باشد. فرهنگ را در پیوند با زمینههای گوناگون ازجمله فرهنگ سیاسی، فرهنگ سازمانی، فرهنگ آموزشی، فرهنگ شهروندی، شهری یا روستایی بازشناسی کردهایم.
نام شورا، شهرداری و دهیاری که به میان میآید نخست زمین، پروانه ساخت و ساز و خدمات پاکیزه سازی و آتشنشانی تداعی میشود. هفت اصل از اصلهای صدوهفتادوپنجگانه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به روشنی درباره شوراها به مثابه رکن نظام سیاسی-اجتماعی و اقتصادی در واقع فرهنگی کشور است. به روند و گفتوگوهای تنظیم قانون اساسی که بازگردیم میبینیم که این پافشاری بر شوراها در قانون اساسی با جانمایه دگرگونیهای سیاسیاجتماعی که مبارزه با فرهنگ خودکامگی و استقرار فرهنگ مردمسالاری بوده استوار است. پیگیریهایی که برپایی شوراها در شهر و روستا و بنابر قانون اساسی در سطحهای پایه تا شورای عالی استانها را به انجام رساند، در واقع برای پیشبرد هدفهای فرهنگی بود که مردم در انقلاب دنبال میکردند: بازسازی و بهبود فرهنگی در راستای حق همگان که فقط هم در زمین و ساخت و ساز بسته نمیشود. پس از بیش از 20 سال از برپایی شوراها و چهل سال از تغییر نظام سیاسیاجتماعی در ایران اکنون در بزرگداشت روز ملی شوراها، یادداشتها و دیدگاههای متفاوتی بیان شده است. از سویی اختیارات شوراها نابسنده تلقی شده و برخی اعضای شوراها و کنشگران سخن از بایستگی افزایش اختیارات شوراها برپایه قانون اساسی به میان میآورند. از سوی دیگر برخی دیگر به ناکارایی شوراها در بهکارگیری همین اختیارها و کمرنگ بودن دستاوردها پافشاری دارند. برخی نهادها کاستیها و خطاهای برخی عضوهای برخی شوراها را برجسته میکنند و برخی دیگر مقامها و نهادها بر بایستگی تقویت نهادی که مردمیترین و نزدیکترین نهاد به زندگی مردم است سخن میگویند. ما هنوز در گروههای کوچک صنفی تا نهادهای انتخابی یا انتصابی کلان، دچار چالش جدی فرهنگی برای کار گروهی هستیم.
به نظر میرسد پیش و بیش از همه برای آنکه شورا و نهادهای مدیریت شهری و روستایی بتوانند کاری به پیش ببرند، این فرهنگ و رویکرد فرهنگی شورایی است که جانیفتاده، پرورش نیافته و نیاز به پرداخت آموزشی در سطح همگانی و مردمی و هم در میان احزاب، گروههای مدنی و نهادهای قدرت دارد. ما هنوز هم در همان فضاهای شورایی(پیشین یا کنونی) دچار چالشهایی جدی ازجمله فرد یا حلقهگرایی هستیم که باید با شکیبایی، تلاش خودخواسته و برنامههای گروهی مدیریت کنیم. به باور من هم شوراها از توان، فضا و اختیارهای خود و شبکههای چندلایه شبه سندیکایی خود بهره مؤثری در راستای پیشبرد هدفهای مردممحور و در راستای حق همگان به شهر/روستا بهره نگرفتهاند و کندی و کاستی بسیار داشتهاند و هم میدان اختیارات شوراها متناسب با تعریف قانون اساسی به انجام نرسیده است.گویی هنوز شوراها میدان آزمون و خطاهایی هستند که برخی برای برچیدنشان بهانه بجویند و برخی برای مقاصدشان بهره بگیرند. تا مسأله ما در پیگیری حوزههای کاری شهری و روستایی تحقق آرمان قانون اساسی که همانا حق مردم به زندگی، سرنوشت و سرمایههای ملی و بومی نباشد، با همه تلاشهای صادقانهمان گرفتار دامهای فرهنگ سازمانی چند صد سالهای میشویم که خیر جمعی را فدای خواست خود و همگروهان میساخته است. شورا و مدیریت شهریروستایی بیش از آنکه یک مفهوم سازه-کالبدی باشد، یک نهاد عمومی و برساختی فرهنگی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه