تولید به مثابه حیات جمعی و ملی ایرانیان
ادامه از صفحه 7
این عوامل باعث میشود که قیمت تمام شده افزایش یافته و در نهایت تولید کاهش یابد. در بخش داخلی هم عوامل متعددی دست به دست هم داده تا نشان دهد شرایط داخلی برای تولید مهیا نیست که از مهمترین آن میتوان اشکالات ساختاری در نظام اقتصادی و حوزه تأمین اجتماعی اشاره کرد.
از سوی دیگر هماکنون تولید در بستری حرکت میکند که بازدهی آن نسبت به سایر بخشها پایینتر است. با این توضیح که اگر فردی با سرمایهاش در چند ماه گذشته ارز خریده باشد یا در بورس سرمایهگذاری کرده باشد سود قابل توجهی برداشت کرده است در حالی که تولیدکنندگان از چنین فرصتی بهرهمند نبودند. در یک نمای کلی از وضعیت تولید در شرایط کنونی کشور باید گفت فضا برای تولیدکنندگان بسیار نامطمئن است، این در حالی است که کشور از پتانسیلهای عظیم و ارزشمندی
برخوردار است.
در تحلیل چرایی تحقق نیافتن جهش تولید ذکر این نکته ضروری است که هنوز تولید بهعنوان مسأله اصلی مسئولان و تصمیم گیران در کل حاکمیت بدل نشده است. تولید هنوز در قامت حیات جمعی و ملی ایرانیان مطرح نشده است.
رونق و جهش آن در گرو این است که به دغدغه اصلی تمام ارکان جامعه تبدیل شود. مادامی که این مهم محقق نشود قوانین تغییر نمییابد، برنامهها اجرایی نمیشود و سیاستها همچنان کارا نیست، پس اصلیترین موضوع به ایجاد اراده ملی دولتها برای رشد و جهش تولید برمیگردد.
آنچه در ادامه مطرح میشود راهکارهایی است که میتوان چرخ اقتصاد کشور را در مسیر تولید و توسعه قرار بدهد. نخست نیاز ضروری به اصلاحات بنیادین است، متأسفانه ایران رتبه جهانی مناسبی در بهبود فضای کسب و کار ندارد حتی به گونهای که میتوان گفت در قعر جدول قرار گرفتهایم. پس موانع کسب و کار باید در اولویت قرار بگیرد. علاوه بر آن بانکها باید در خدمت تولید باشند. بهعنوان مثال فلسفه تشکیل بانک صنعت و معدن این بود که به تولیدکنندگان مشاوره بدهد، آنها را در مسیر تولید هدایت و راهنمایی کند و در نهایت تسهیلات کم بهره و بلاعوض در اختیار تولیدکنندگان قرار بدهد اما آیا واقعاً چنین کارکردی دارد؟ بهنظر میرسد بانکها از رسالت اصلی خود فاصله گرفتهاند و بهجای تفکر تولید و توسعه، منابع مالی خود را صرف خرید ارز و سرمایهگذاری
در بورس میکنند.
آنقدر این وضعیت آسیب زا است که اگر خواهان جهش تولید و توسعه هستیم باید تعدادی از بانکهایی را که برای ساختار اقتصادی کشور کژکارکرد دارند و مانع توسعه هستند تعطیل کنیم. از سوی دیگر نظام مالیاتی کشور باید از حالت ایستا به حال پویا تغییر کند. اکنون تولیدکنندگان در شرایط مختلف اقتصادی-سیاسی در مواجهه با گرد باد حوادث قرار دارند و باید مورد حمایتهای چند جانبه قرار بگیرند. بویژه از منظر علمی و بواسطه شرکتهای پشتیبان. در جمعبندی نهایی ذکر این موارد ضروری است که جهش تولید زمانی محقق میشود که اصلاحات اساسی در سیاستهای تولیدی کشور به وجود بیاید، سیاستهای حمایتی درحوزه مالیات، حمایت از کسب و کارهای تولیدی، سیاستهای مشورتی، واگذاریهای واقعی به بخشهای خصوصی تولیدی و از همه مهمتر منابع صندوق توسعه ملی تنها به تولید اختصاص یابد. البته تحرکات جدی هم در ارائه تسهیلات تولیدی مشاهده نمیشود.
این عوامل باعث میشود که قیمت تمام شده افزایش یافته و در نهایت تولید کاهش یابد. در بخش داخلی هم عوامل متعددی دست به دست هم داده تا نشان دهد شرایط داخلی برای تولید مهیا نیست که از مهمترین آن میتوان اشکالات ساختاری در نظام اقتصادی و حوزه تأمین اجتماعی اشاره کرد.
از سوی دیگر هماکنون تولید در بستری حرکت میکند که بازدهی آن نسبت به سایر بخشها پایینتر است. با این توضیح که اگر فردی با سرمایهاش در چند ماه گذشته ارز خریده باشد یا در بورس سرمایهگذاری کرده باشد سود قابل توجهی برداشت کرده است در حالی که تولیدکنندگان از چنین فرصتی بهرهمند نبودند. در یک نمای کلی از وضعیت تولید در شرایط کنونی کشور باید گفت فضا برای تولیدکنندگان بسیار نامطمئن است، این در حالی است که کشور از پتانسیلهای عظیم و ارزشمندی
برخوردار است.
در تحلیل چرایی تحقق نیافتن جهش تولید ذکر این نکته ضروری است که هنوز تولید بهعنوان مسأله اصلی مسئولان و تصمیم گیران در کل حاکمیت بدل نشده است. تولید هنوز در قامت حیات جمعی و ملی ایرانیان مطرح نشده است.
رونق و جهش آن در گرو این است که به دغدغه اصلی تمام ارکان جامعه تبدیل شود. مادامی که این مهم محقق نشود قوانین تغییر نمییابد، برنامهها اجرایی نمیشود و سیاستها همچنان کارا نیست، پس اصلیترین موضوع به ایجاد اراده ملی دولتها برای رشد و جهش تولید برمیگردد.
آنچه در ادامه مطرح میشود راهکارهایی است که میتوان چرخ اقتصاد کشور را در مسیر تولید و توسعه قرار بدهد. نخست نیاز ضروری به اصلاحات بنیادین است، متأسفانه ایران رتبه جهانی مناسبی در بهبود فضای کسب و کار ندارد حتی به گونهای که میتوان گفت در قعر جدول قرار گرفتهایم. پس موانع کسب و کار باید در اولویت قرار بگیرد. علاوه بر آن بانکها باید در خدمت تولید باشند. بهعنوان مثال فلسفه تشکیل بانک صنعت و معدن این بود که به تولیدکنندگان مشاوره بدهد، آنها را در مسیر تولید هدایت و راهنمایی کند و در نهایت تسهیلات کم بهره و بلاعوض در اختیار تولیدکنندگان قرار بدهد اما آیا واقعاً چنین کارکردی دارد؟ بهنظر میرسد بانکها از رسالت اصلی خود فاصله گرفتهاند و بهجای تفکر تولید و توسعه، منابع مالی خود را صرف خرید ارز و سرمایهگذاری
در بورس میکنند.
آنقدر این وضعیت آسیب زا است که اگر خواهان جهش تولید و توسعه هستیم باید تعدادی از بانکهایی را که برای ساختار اقتصادی کشور کژکارکرد دارند و مانع توسعه هستند تعطیل کنیم. از سوی دیگر نظام مالیاتی کشور باید از حالت ایستا به حال پویا تغییر کند. اکنون تولیدکنندگان در شرایط مختلف اقتصادی-سیاسی در مواجهه با گرد باد حوادث قرار دارند و باید مورد حمایتهای چند جانبه قرار بگیرند. بویژه از منظر علمی و بواسطه شرکتهای پشتیبان. در جمعبندی نهایی ذکر این موارد ضروری است که جهش تولید زمانی محقق میشود که اصلاحات اساسی در سیاستهای تولیدی کشور به وجود بیاید، سیاستهای حمایتی درحوزه مالیات، حمایت از کسب و کارهای تولیدی، سیاستهای مشورتی، واگذاریهای واقعی به بخشهای خصوصی تولیدی و از همه مهمتر منابع صندوق توسعه ملی تنها به تولید اختصاص یابد. البته تحرکات جدی هم در ارائه تسهیلات تولیدی مشاهده نمیشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه