‌به بهانه مبارزه با نژادپرستی!



پیام فروتن
‌طراح و استادیار دانشگاه تهران
یکی از مهم‌ترین مظاهر وجودی بشر، آثار تاریخی و فرهنگی او است. آثاری که نه تنها به‌عنوان تجسمی از هنر به‌شمار می‌روند، بلکه بخشی از تاریخ اندیشه، فلسفه، جهان‌بینی و اصولاً نگاه او به هستی محسوب می‌شوند. امروزه بسیاری از آراء و شیوه زندگی انسان باستان را به‌واسطه آثار هنری دوران مربوط به آن ارزیابی می‌کنند و بر همین مبنا، سیر تحول بشر را درک می‌کنند. بدین ترتیب، تمام کشورها نسبت به حفاظت از این‌گونه آثار حساس بوده و این اقلام را نه تنها متعلق به‌خود، بلکه متعلق به میراث بشری می‌دانند. به‌عنوان مثال، در قانون مجازات سلطنتی ایتالیا که در سال 1810 تصویب شد، بخشی به‌عنوان تخریب بناهای تاریخی وجود دارد که در آن آمده است: «بناهای تاریخی کشور و اموال عمومی، تحت حفاظت تمام شهروندان قرار دارند؛ زیرا یادآور عظمت مردمانی هستند که زمانی زیسته‌اند و همچنین استعداد والای هنرمندان و شکوه سلطنت را برای قرن‌های آینده به یادگار می‌گذارند». در سال 1985 نیز شماره 119 از سری معاهدات شورای اروپا، کنوانسیون اروپایی جرایم مرتبط با دارایی‌های فرهنگی را با هدف حفاظت از آثار تاریخی و مجازات عوامل تخریب یا سرقت این آثار در کشورهای عضو اتحادیه اروپا تصویب کرد. در امریکا هم قوانین ایالتی سختی بویژه در ایالت‌های کارولینای شمالی، آلاباما، ویرجینیا و می‌سی‌سی‌پی وجود دارد، که مجازات نقدی و حبس تا سقف 10 سال را شامل می‌شود. قتل جورج فلوید، صرف‌نظر از مسائل مربوط به نژادپرستی، تبعیض و... که بی‌تردید مذموم هستند، حواشی متعددی را نیز در بر داشته است. از شورش و غارت اموال عمومی و خصوصی گرفته تا خودنمایی مجدد جنبش‌‌های فاشیستی و نژادپرستانه. اما یکی از موارد مهمی که در حال وقوع است و هر روز خبرهای جدیدی از آن به‌گوش می‌رسد، تخریب و انهدام مجسمه‌ها، پیکره‌ها و مظاهر فرهنگی هنری در کشورهای مختلف – بخصوص بریتانیا – است. تمام اینها به بهانه مبارزه با نژادپرستی صورت می‌گیرد! یک روز مجسمه تاجر برده را به رودخانه می‌اندازند و روز دیگر مجسمه کریستف کلمب را از جای می‌کنند. جدیدترین خبر نیز حذف فیلم جاودانه «بربادرفته» از یکی از سایت‌های فیلم است. بی‌تردید تمام این آثار (بازهم بر درونمایه شرم‌آور برخی از آنها تأکید می‌شود) بخش مهمی از تاریخ بشری به‌شمار می‌روند. آیا غرب می‌تواند منکر بخشی از تاریخ سیاه خود شود؟ (جالب اینکه واژه «بلک لیست» هم تغییر کرده است!) آیا امریکایی‌ها می‌توانند کریستف کلمب را منفور بدانند؛ در حالی که خود در سرزمین کشف شده توسط وی زیست می‌کنند؟! حذف تاریخ از طریق انهدام آثار هنری، همواره معضلی بزرگ در تاریخ به‌شمار رفته است: سلسله‌ای بر سر کار می‌‌آمد و آثار تجسمی و معماری سلسله پیشین را از بین می‌برد و این چرخه همواره در طول تاریخ – و در تمام جهان – تکرار شده است. این‌گونه است که فرزندان هر نسل، از تاریخ پیشینیان خود بی‌خبر مانده و به‌شکلی مداوم و مستمر در حال تکرار تجارب تلخ پدران خود بوده‌اند. آیا برای چنین آثاری راه‌حل دیگری، جز انهدام وجود نداشته است؟! آیا شهردار لندن و شهرهایی از این دست نمی‌‌توانند موزه‌ای در مذمت نژادپرستی احداث کرده و مجسمه‌‌ها و آثاری این‌چنین را به این اماکن منتقل کنند؟ بی‌‌تردید تخریب آثار هنری – با هر انگیزه – عملی نفرت‌انگیز و بدوی به‌‌شمار می‌‌رود. حتی اگر از نوعی ایدئولوژی مردود برخوردار باشند. آنها بخشی از تاریخ هستند و تاریخ بشر سرشار از نقاط تاریک و سیاه است. نور در برابر تاریکی، معنا می‌یابد و از هستی جاودانه خود برخوردار می‌شود. با این‌حال به‌نظر می‌رسد، انسان قرن بیست‌ویکم تفاوت چندانی با بشر ابتدایی و توسعه نیافته ندارد: تخریب، بخشی از جوهر لاینفک انسان است!‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7371/20/545782/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها