سلیقه در موسیقی و نقش آموزش و پرورش
حسین علیشاپور
خواننده موسیقی ایرانی
برآیند آنچه تحت مقوله موسیقی در سطوح مختلف اجتماع شنیده و استفاده میشود، در ارتباط مستقیم با اصل «توسعه فرهنگی» ست. بدین مفهوم که یکی از شاخصههای توسعه یافتگی یا پسرفت فرهنگ عمومی، نوع و نحوه سلیقه شنیداری جامعه، شامل موسیقی و کلامی مرتبط با آن است که در آن جامعه جاری و غالب شده است. موسیقی، جدای از ژانر، از نقطه نظر کیفی و تخصصی درجاتی دارد و گرایش قاطبه جامعه به درجهای مشخص، روشن میسازد که آن جامعه هماکنون در چه سطحی از نظر درک و دریافت فرهنگی واقع شده یا اینکه متولیان و کارگزاران و اندیشه ورزان حوزه فرهنگ در چه جهتی و با چه اهدافی نسبت به ارتقا یا نزول فرهنگ موسیقایی فعالیت کردهاند.
بنابراین تعریف و با نگاهی اجمالی به آثار منتشره در بیست سال اخیر، متوجه خواهیم شد که سطح عمومی سلیقه موسیقایی و مطالبه اجتماعی موسیقی در حوزههای خوانندگی، آهنگسازی، ترانهسرایی، تنظیم و اجرای صحنهای روندی رو به نزول پیموده است. اگر چه که این امر ممکن است به عوامل گوناگونی چون عدم تربیت ذهنی و شنیداری کودکان در حوزه آموزش و پرورش - آموزش موسیقی در مدارس بهطور رسمی ممنوع است-استفادههای موردی و غیرجدی از موسیقی از مناظر دولتی و حاکمیتی، ممانعتهای عرفی و شرعی از کلیت موسیقی و.... بازگردد و محلّی از توجیه نیز پیدا کند، اما فارغ از هرگونه توجیه، آنچه مسلم است موسیقی در شُعَبی که ذکر آنها رفت، روندی رو به نزول دارد و نه تنها از ماندگاری آثار موسیقایی دیگر خبری نیست - اگر هم آثاری یافت شوند که مانایی اندکی داشته باشند، به تعداد انگشتان یک دست نمیرسند - بلکه آثار موسیقایی اخیر - آثار مرتبط با کلام - برخلاف عمده آثار ۴ الی ۵ دهه گذشته، کارکردهای مثبت اجتماعی خود را نیز از دست داده و گاه، مسیری را پیش روی شنونده و اثرگیرنده خود میگذارند که جمله «بهر خدای مخوان»شیخ اجل سعدی را کاملاً مطابق با شرایط روز، کارآمد و لازم به استفاده میسازد.
عاشقانهها، حماسهها و حُزن توأم با فخامتِ انسان - به معنای واقعی انسان بودنش - در بسیاری از آثار با کلام سالیان اخیر نقشی نمییابند. ارتباطات انسانی، گاه با به کارگیری کلمات و مفاهیم دم دستی آنچنان بیارزش شده، تنزل مییابند که شنونده حرفهای و فهیم از شنیدنش خجل میشود؛ تو گویی لغات جهان پایان یافته، جملات ته کشیده، انسانها حرف دیگری برای به هم گفتن نمییابند.
اگرچه برای هر سطحی از سلیقه و برای هر طبقهای از جامعه لازم است تا محصولات موسیقایی به فراخور حال آن تولید شود، اما وقتی شرایط به جایی برسد که غالب گوشها و ذهنها آنچه را بپذیرند که ذکر آن رفت، آنگاه است که باید بپذیریم این جامعه به سمت تهی شدن از تفکر - در هر سطحی - حرکت میکند. جامعهای که نظام آموزش و پرورش آن هیچ حرکتی در جهت پرورش ذائقه شنیداری کودکان ما انجام نمیدهد و عملاً بیتوجهی و بیاعتنایی مطلق به یکی از حواس پنجگانه فرزندان ایران را بهعنوان یک سیاست قطعی دنبال میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه