خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
تأکید ترامپ به خروج از برجام
ما گفتوگوها را با موضوع کره شمالی آغاز کردیم و من توضیح دادم که کیم جونگ اون رهبر کره شمالی تلاش میکند برای انجام معدود وظایف لازم و (البته مهم خود) برای دستیابی به سیستمهایی که بتواند سلاح هستهای را عملیاتی و قابل استفاده کند، زمان بخرد. این بدان معنا بود که کیم جونگ اون بویژه در مقطع فعلی نگران حمله نظامی است؛ رهبر کره شمالی میدانست تحریمهای اقتصادی به تنهایی مانع دستیابی او به اهدافش نمیشود. کاملاً مطمئن نبودم که ترامپ متوجه موضوع شده باشد و به گزارش رسانهها اشاره کردم که بیان میکردند کرهشمالی تجهیزات مربوط به تسلیحات شیمیایی و مواد لازم برای ساخت سلاحهای شیمیایی را در اختیار سوریه قرار داده که احتمالاً ایران هزینه آن را تأمین کرده بود. در صورت صحت این ادعای رسانهها، چنین ارتباطی بین ایران و کره شمالی مهم بود و نشان میداد پیونگ یانگ تا چه اندازه خطرناک است؛ این کشور اکنون سلاح شیمیایی میفروشد و بزودی سلاح هستهای هم خواهد فروخت. مصرانه از ترامپ خواستم از این استدلال برای توجیه خروج از توافق هستهای ایران و اتخاذ موضعی سختگیرانهتر علیه کره شمالی استفاده کند. کلی موافق بود و از من خواست بهصورت علنی نیز بر این ادله تأکید کنم و من هم به او اطمینان دادم که این کار را خواهم کرد.
ترامپ درباره توافق هستهای ایران گفت: نگران نباشید از این توافق خارج میشوم. به او گفتم ممکن است تلاشهایی برای بهتر شدن این توافق انجام شود اما این توافق بهتر نخواهد شد.
او بار دیگر این موضوع را پیش کشید که چقدر دلش میخواهد تیلرسون را اخراج کند و گفت: میدانی کجای کار غلط است. دوست دارم تو آنجا (وزارت خارجه) بودی.
با این حال توضیح داد که فکر میکند گرفتن رأی تأیید برای من از جمهوریخواهان در سنا بویژه با توجه به اینکه 51 به 49 اکثریت شکنندهای را در اختیار دارند، دشوار خواهد بود.
ترامپ گفت: سناتور رند پال حرامزاده علیه تو رأی خواهد داد و (سناتور میچ) مک کانل میترسد که پال دیگرانی را که به رأی او درباره قضات و دیگر مسائل نیاز دارند، تشویق به مخالفت با تو کند. شما چیزی نشنیده اید؟ گفتم اینکه رند پال به من رأی نخواهد داد عجیب نیست، اما اگر او سایر جمهوریخواهان را با خود همراه کند تعجب خواهم کرد (البته به نظر میرسید ترکیب سنا در حال تغییر به 50 در برابر 49 بود چرا که حال سناتور جان مک کین رو به وخامت میرفت و این احتمال افزایش مییافت که او هرگز به واشنگتن باز نگردد). همچنین گفتم بر اساس گفتوگوهای قبلی با سناتورهای جمهوریخواه میتوانیم تعدادی از دموکراتها را نیز بویژه با توجه به در پیش بودن سال انتخابات همراه کنیم.
تردید داشتم ترامپ را قانع کرده باشم. او پرسید: به چه پست دیگری علاقه دارید؟ پاسخ دادم «مشاور امنیت ملی.»
کلی سکوتش را شکست تا بگوید این پست نیازی به تأیید سنا ندارد که ترامپ با خوشحالی پرسید: بنابراین دیگر نباید نگران دلقکهای آنجا باشم؟ من و کلی با هم گفتیم: بله درست است.
بعد توضیح دادم که وظایف اصلی مشاور امنیت ملی چیست؛ او وظیفه دارد اطمینان حاصل کند گزینههای کاملی در اختیار رئیس جمهوری قرار میگیرد و سپس تصمیمات او به درستی اجرایی میشود. کلی با اشتیاق این اظهارات را تأیید کرد. گفتم فکر میکنم که سوابق آموزشیام بهعنوان وکیل، من را برای تصدی این پست آماده کرده است زیرا میتوانم با رعایت انصاف گزینههایی را پیشنهاد دهم اما همچنان دیدگاههای خود را داشته باشم (مانند وکلا) و این موضوع را درک میکنم که در نهایت او (رئیس جمهوری) تصمیم گیرنده اصلی است.
یک بار دیگر حکایت «دین اَچسون» وزیر خارجه رئیس جمهور هری ترومن را در دومین دوره ریاست جمهوری اش نقل کردم (اچسون نقشی محوری در تعریف سیاست خارجی امریکا در دوران آغازین جنگ سرد داشت و در شکلگیری طرح مارشال، دکترین ترومن و ایجاد پیمان آتلانتیک شمالی نقشی اساسی ایفا کرد).
ترامپ و کلی هر دو خندیدند. ترامپ از من پرسید؛ فکر میکنی کدام یک از اقدامات مک مستر درست بوده است و من پاسخ دادم تدوین یک راهبرد امنیت ملی خوب در سال نخست ریاست جمهوری یک دستاورد واقعی است که در گذشته و برای مثال در دولت بوش (پسر) و دیگر رؤسای جمهوری امریکا چنین چیزی اتفاق نیفتاده است. ترامپ دوباره پرسید فکر میکنی کدام اقدام متیس بهتر انجام شده است و من به افزایش بودجه دفاعی در مقایسه با سالهای دولت اوباما اشاره کردم که دولت موفق شده بود به تازگی موافقت مخالفان این طرح را نیز جلب کند. ترامپ و کلی همزمان گفتند که این دستاورد ترامپ بوده نه متیس. به نظرم رسید که این اظهارات به طور واقعی دیدگاه ترامپ نسبت به متیس را آشکار کرد.
این جلسه بعد از تقریباً 35 دقیقه تمام شد و ترامپ گفت: بسیار خوب، منتظر تماس من باش.
من و کلی از دفتر بیضی خارج شدیم. کلی پرسید: اگر بهعنوان مشاور امنیت ملی معرفی شوی، به واکنش رسانهها فکر کرده ای؟ قبلاً به آن فکر کرده بودم. پاسخ دادم: وقتی بهعنوان سفیر امریکا در سازمان ملل منصوب شدم آن را تجربه کرده ام. کلی گفت: بله رفتار رسانهها ظالمانه است. اما به هر حال درباره این موضوع فکر کن زیرا او (ترامپ) در تصمیم خود جدی است. من سالها رسانهها را تحمل کرده بودم و واقعاً به واکنش آنها اهمیتی نمیدادم. جای زخم رسانهها بر بدن من همچنان مشهود بود ولی من اهمیتی نمیدادم. همان طوری که «آرتور ولزلی» شاهزاده ولینگتون و از نخستوزیران بریتانیا در قرن 19 میگفت؛ «چاپش کن و در معرض لعن و نفرین قرار بگیر.» شاید هم این مطلب کذب باشد ولی به دیدگاه من خیلی نزدیک است.
تا عصر آن روز حالم خیلی خوب بود. برای سخنرانی در مراسم جمعآوری کمک مالی برای «باربارا کامستاک» نماینده زن کنگره از حزب جمهوریخواه (از زمان دولت ریگان او را میشناختم) به ویرجینیا رفته بودم که شنیدم کیم جونگ اون از ترامپ برای دیدار دعوت کرده و ترامپ نیز این دعوت را پذیرفته است. زبانم بند آمده بود و از این اشتباه احمقانه وحشت کرده بودم. وعده دیدار با کیم بدون وجود نشانهای دال بر تصمیمگیری راهبردی برای محکوم کردن سلاحهای هستهای آن کشور یک هدیه تبلیغاتی بسیار بزرگ برای کره شمالی بود. به عبارت دیگر رئیس جمهوری امریکا امتیازی بزرگ را در مقابل هیچ به پیونگ یانگ میداد. این تصمیم از نظر درجه اهمیت و بزرگی بدتر از حرکت «مادلین آلبرایت» در زدن لیوانش به لیوان کیم ایل سونگ رهبر پیشین کره شمالی و به سلامتی او نوشیدن در دولت کلینتون بود.
خوشبختانه آن شب بهدلیل مراسم حمایت مالی، برنامهای برای مصاحبه در شبکه فاکس نیوز نداشتم به همین خاطر به اندازه کافی فرصت فکر کردن را درباره دیدار احتمالی ترامپ و رهبر کره شمالی داشتم. روز بعد سارا سندرز سخنگوی کاخ سفید ظاهراً تلاش کرد اوضاع را به عقب برگرداند و گفت سیاست کنونی ما (در قبال کره شمالی) تغییری نکرده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه